جسارت و ریسکپذیری از ویژگیهای یک مدیر موفق است
روایتی از زندگی شخصی و حرفهای محمدعلی بخشیزاده که معتقد است یک مدیر موفق رهبری را جایگزین مدیریت میکند
عصر تراکنش ۹۰ / محمدعلی بخشیزاده یک مدیر دههشصتی است که کارش را از تاسیس یک آموزشگاه کامپیوتر در سال ۱۳۸۰ آغاز کرده و در ۲۵سالگی مدیرکل فناوری اطلاعات سازمان منطقه آزاد اروند شده است و بعدها با ورود به شرکت سایانکارت، به صنعت بانکی و پرداخت کشور آمده و با وجود اینکه برای مدت کوتاهی مدیرعامل یک شرکت فعال در صنعت نفت هم بوده، تا امروز در صنعت بانکی و پرداخت کشور مانده است.
او که دانشآموخته کارشناسی مهندسی کامپیوتر، کارشناسیارشد مدیریت فناوری اطلاعات و دکترای مدیریت عالی کسبوکار است، نقش مهمی در پروژههای دیجیتالیشدن بانک دی و یکپارچه کردن سامانههای سازمان منطقه آزاد اروند داشته و حالا مدیرعامل شرکت امیدبوم بانک سپه است و میخواهد امیدبانک را به جایگاه واقعی خود برساند و در صورت امکان یک نئوبانک مستقل و واقعی در کشور بسازد. به نظر او، افراد به جای حسرت خوردن درباره اشتباهات گذشتهشان باید از تجاربشان درس بگیرند و آن اشتباهات را دوباره تکرار نکنند.
بخشیزاده، یک مدیر موفق را فردی میداند که به جای مدیریت، سازمانش را رهبری کند، قدرت ریسکپذیری و جسارت داشته باشد و به نیروهای انسانیاش بها بدهد. در ادامه مروری بر زندگی شخصی و حرفهای محمدعلی بخشیزاده خواهیم داشت.
از کودکی به برنامهنویسی علاقه داشتم
محمدعلی بخشیزاده متولد سال ۱۳۶۱ در تهران است. پدر او در سازمان هواپیمایی کار میکرد و قبل از ورود به دبیرستان در محل کار پدرش با کامپیوترهای قدیمی آشنا و به برنامهنویسی علاقهمند شده بود. بخشیزاده پس از گذراندن دوره سیستمعامل داس، برنامهنویسی پایه را با یک کمودور ۶۴ یاد گرفت: «برنامهنویسی پایه تنها کاری بود که میشد با کمودور ۶۴ انجام داد. من به دلیل علاقهای که به این حوزه داشتم، به کمک کتابهای آموزشی، برنامهنویسی پایه را جدیتر دنبال کردم. شوهرخاله من در این حوزه تخصص داشت و ایراداتم را به کمک او حلوفصل میکردم.
در همان دوران راهنمایی با اجازه پدرم دوچرخه و کمودور ۶۴ خود را فروختم و یک کمودور ۱۲۸ خریدم تا به قابلیتهای بیشتری در برنامهنویسی دسترسی داشته باشم. دوران دبیرستان را در مدرسه شهید مدرس منطقه دوازده تهران گذراندم و رشته ریاضی فیزیک خواندم. این مدرسه قبل از انقلاب سال ۱۳۵۷ محل تحصیل اتباع آمریکایی در ایران بود و بعد از انقلاب هم به دلیل امکانات و رتبه علمی خوبی که داشت یک دبیرستان خاص به حساب میآمد.»
در مقطع کارشناسی، مهندسی کامپیوتر خواندم
او پس از اتمام دوران دبیرستان و پیشدانشگاهی خود در سال ۱۳۷۹ وارد رشته مهندسی کامپیوتر دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران مرکز شد: «در آن زمان دروس علوم پایهای مانند ریاضی و فیزیک و حساب دیفرانسیل وقت زیادی از ما میگرفت و بچهها هم علاقه خاصی به این دروس نداشتند، اما با شروع دروس تخصصی مثل برنامهنویسی پیشرفته من این دروس را قبل از کلاس میخواندم و زمانی که استاد میخواست درس بدهد، من قبلاً برنامههای آن درس را نوشته بودم. البته من در ادامه برنامهنویسی را دنبال نکردم و حوزه کاریام را به سختافزار تغییر دادم. همزمان با تحصیل در دوره کارشناسی فعالیت کاریام را هم شروع و به همراه یکی از همکلاسیهای خود یک آموزشگاه کامپیوتر در سال ۱۳۸۱ راهاندازی کردم. ما در آن آموزشگاه دورههای تخصصی کامپیوتر مانند OS، برنامهنویسی و حسابداری را برگزار میکردیم و من بعد از مدتی فعالیت حرفهایام را بهعنوان مدیر فنی یک آژانس مسافرتی بزرگ دنبال کردم.»
شروع فعالیت در سازمان منطقه آزاد اروند
با وجود این، اولین فعالیت حرفهای او به استخدامش در سازمان منطقه آزاد اروند در سال ۱۳۸۵ برمیگردد. او ابتدا بهعنوان کارشناس وارد سازمان منطقه آزاد اروند شد و پس از مدتی در سال ۱۳۸۶ به سمت مدیرکل فناوری اطلاعات سازمان رسید: «اوایل که این مسئولیت به من داده شد، به دلیل اینکه محل زندگیام تهران بود و من باید برای کار به آبادان و خرمشهر میرفتم، ناراحت بودم و این مسئله برای منی که فقط ۲۴ سال داشتم، سخت بود. با این اوصاف فعالیت در منطقه آزاد اروند دوره طلایی زندگیام بود و اگر این تجربه را نداشتم، نمیتوانستم در مراحل بعدی مسیر حرفهایام عملکرد موفقیتآمیزی داشته باشم.
در زمانی که مسئولیت فناوری اطلاعات منطقه آزاد اروند را بر عهده داشتم، با وجود سختیهای زیاد، کارهای بسیار مفید و کمنظیری انجام دادیم. ما در سال ۱۳۸۶، ERP سازمان منطقه آزاد اروند را راهاندازی و فرایندهای سازمان را یکپارچه کردیم (سامانههای مالی، HR، بودجهریزی، مدیریت پروژهها و بقیه سامانههای سازمان یکپارچه شدند)، گام بسیار بزرگی در راستای تحقق دولت الکترونیک برداشته شد؛ بهنحویکه بخش قابلتوجهی از فعالیتهای سازمان نظیر ثبت شرکت، پرداخت عوارض گمرکی مناطق آزاد و… تحت وب و پورتال سازمانی بهصورت الکترونیکی انجام شد.»

آنطور که از صحبتهای او مشخص است، اجرای ERP در سازمان منطقه آزاد اروند کار آسانی نبود و بخشیزاده در راستای محقق کردن اهداف خود در این سازمان با مشکلات متعددی مواجه بود: «سمت مدیرکل فناوری اطلاعات سازمان منطقه آزاد اروند، مهمترین تجربه من برای آغاز یک فعالیت حرفهای بود. من به پیشنهاد مرحوم دکتر محمدرضا عباسی وارد سازمان شدم، اما پس از تغییر مدیرعامل، شرایط کار بهشدت سخت و پیچیده شد. معاون طرح و برنامه جدید جلوی همه برنامههای ما را گرفت و عملاً کار واحد ما را به این تقلیل داده بود که مشکلات فنی کامپیوتر کارکنان را حلوفصل کنیم.
این انفعال در کنار تنهایی، شرایط سختی را برای من ایجاد کرده بود بهنحویکه دفعاتی به استعفا فکر کردم؛ ولی بعد از مشورت با پدر و بزرگترها، آنها به من تأکید کردند که کارم را در آنجا با یک دستاورد قابلتوجه ترک کنم و برای تحقق این دستاورد سختیها را تحمل کنم و به هر نحوی که شده راه را برای به ثمر رساندن آن باز کنم. خوشبختانه، بعد از چند ماه مدیرعامل تغییر کرد و مهندس جواد معصومی با یک دید باز و توسعهای و به همراه یک تیم حرفهای وارد سازمان شد. این اتفاق زمینه را برای فعالیتهای ما باز کرد و ۹۰درصد از دستاوردهای ما هم در همین دوره به دست آمد.»
ادامه تحصیل در رشته مدیریت فناوری اطلاعات
بخشیزاده همزمان با فعالیتش در سازمان منطقه آزاد اروند، در سال ۱۳۸۶ برای مقطع کارشناسیارشد کنکور میدهد و در رشته مدیریت فناوری اطلاعات دانشگاه پیامنور پذیرفته میشود: «وقتی در مقطع کارشناسیارشد قبول شدم، به دلیل مشغله کاریام تصمیم گرفتم انصراف دهم، اما وقتی این مسئله را با دکتر علینقی اردستانی، معاون طرح و برنامه سازمان منطقه آزاد اروند، مطرح کردم، به من گفت که باید شرایط کاریام را مدیریت کنم و تحصیل در مقطع کارشناسیارشد را پیش بگیرم. پیامنور دانشگاهی است که به لحاظ علمی اساتید بسیار خوبی دارد.
با توجه به تجربه عملی که از فعالیت در حوزه فناوری اطلاعات به دست آورده بودم اکثر دروس دانشگاه را از قبل بلد بودم و همین باعث شد در عمده دروسم نمرات بسیار خوبی بگیرم. دکتر حمیدرضا ریاحی و دکتر داود کریمزادگان استادان راهنما و مشاور پایاننامه ارشد من بودند.»
در زمان مدیریت او در سازمان منطقه آزاد اروند، اقداماتی نیز در حوزه زیرساخت اینترنت انجام شد و طراحی سیستم دسترسی بیسیم تلفن ثابت یا همان wll (Wireless Local Loop) در آن دوره انجام شد: «من به دلیل همین اقدامات، بهعنوان مدیر نمونه در سال ۱۳۸۷ در مناطق آزاد کشور معرفی شدم و بعد از سه سال از آن مجموعه جدا شدم. مدیرعامل وقت در ابتدا با استعفای من مخالفت کرد، ولی بعد از توضیحات من درباره سخت بودن شرایط، استعفای من را پذیرفت و فعالیت من در سازمان منطقه آزاد اروند در سال ۱۳۸۷ به پایان رسید.»
ورود به صنعت بانک و پرداخت
بخشیزاده بعد از خروجش از سازمان منطقه آزاد اروند، در سال ۱۳۸۸ وارد شرکت سایانکارت شد؛ شرکتی که او را وارد صنعت بانکی و پرداخت کشور کرد و در آن زمان مهندس نثاری مدیرعامل آن بود: «من بعد از بازگشتم به تهران، وارد شرکت سایانکارت شدم و از سال ۱۳۹۵ تا حالا نیز عضو هیئتمدیره این شرکت هستم. در آن زمان سایانکارت جزو معدود شرکتهای PSP کشور بود. آن زمان شرکت خودروسازی سایپا سهامدار اصلی این شرکت بود و بخش دیگر سهامش هم به بانک صنعت و معدن تعلق داشت.
ما در منطقه آزاد اروند عملاً دولت الکترونیکی را پیاده کرده بودیم و من با مفاهیم دولت الکترونیکی و بانکداری الکترونیکی کاملاً آشنا بودم، ولی با شرکتهای PSP چندان آشنایی نداشتم. شرکت سایانکارت ساختار خاصی داشت و دارای معاونت بازرگانی بود که فعالیتهای PSP در آن واحد انجام میشد. آن زمان صادق فرامرزی، معاون بازرگانی شرکت بود و من بعد از برخی اتفاقات جانشین او در معاونت بازرگانی شدم. پیش از ورود من به سایانکارت اقدامات خوب و قابلتوجهی در این شرکت رقم خورده بود و سایانکارت در سال ۱۳۸۸ حدود هفتاد هزار دستگاه کارتخوان را پشتیبانی میکرد.»
اولین تجربه مدیرعاملی در صنعت نفت
بخشیزاده پس از خروج از شرکت سایان کارت، حدود دو سال از صنعت پرداخت فاصله گرفت و در سال ۱۳۸۹ وارد صنعت نفت شد و مدیرعاملی شرکت ارتباطات پرشیا را که زیرمجموعه تأسیسات دریایی بود، پذیرفت؛ شرکتی که کلیه فرایندهای ارتباطی و فناوری تأسیسات دریایی را انجام میداد: «شرکت ارتباطات پرشیا پروژههای بزرگ دریایی را انجام میداد و در خرمشهر، عسلویه و امارات دفتر داشت و کار خطوط لولهگذاری بین ایستگاههای نفتی را انجام میداد. ما روی شناورهای بزرگ از دیشهای متحرک برای اینترنت استفاده میکردیم و قراردادهای بینالمللی داشتیم و تمام امور مرتبط با این حوزه دست شرکت ما بود. زمانی که این شرکت تحویل من داده شد، یک شرکت زیانده به حساب میآمد و زمانی که من شرکت را تحویل دادم، نه فقط از حالت زیاندهی خارج، بلکه به یک شرکت سودآور با پروژههای جانبی زیاد هم تبدیل شده بود.»
ادغام سامانههای بانکی تعاونیها در مؤسسه اعتباری آرمان
بخشیزاده قبل از شرکت ارتباطات پرشیا، بهعنوان مشاور امنیت فناوری در دو شرکت ایمیدرو و احداث صنعت نیز مشغول به فعالیت شده بود. تا اینکه در سال ۱۳۹۲ بهعنوان معاون فناوری اطلاعات مؤسسه اعتباری آرمان دوباره به صنعت بانکی بازگشت: «ما در این مؤسسه تجربه ادغام تعاونیهای اعتباری را داشتیم و موافقت اصولی برای ایجاد یک کربنکینگ انجام شده بود، اما این پروژه هم با چالشهای خاص خود مواجه بود؛ از طرفی تعاونیهای اعتباری هنوز احساس استقلال میکردند و مایل نبودند دادههای خود را در اختیار کسی قرار دهند و از طرف دیگر بانک مرکزی تعاونیها را به تجمیع در یک کر واحد ملزم کرده بود.
این پروژه هم به یک کار پیچیده تبدیل شده بود و یکی از تجربههای موفق کاری من همین ادغام سامانههای بانکی تعاونیها بود. من پس از پایان کارم در مؤسسه اعتباری آرمان، در آزمون دکترای مدیریت عالی کسبوکار دانشگاه شهید بهشتی شرکت کردم و با توجه به تجارب کاری موفقی که داشتم، توانستم در مصاحبه عملکرد موفقیتآمیزی داشته باشم و در سال ۱۳۹۴ وارد دانشگاه شهید بهشتی شدم.»
ورود به بانک دی
بخشیزاده سه سال در مؤسسه اعتباری آرمان ماند و بعد از آن، در سال ۱۳۹۴ به مدت یک سال بهعنوان مشاور مدیرعامل شرکت ایران کیش فعالیت کرد و در سال ۱۳۹۵ وارد بانک دی شد. او در بانک دی ابتدا با سمت مشاور مدیرعامل کار خود را آغاز کرد و پس از چند ماه معاون فناوری اطلاعات این بانک شد: «من هنوز هم این بانک را خیلی دوست دارم و جا دارد به این بانک خیلی توجه شود، چون بانک دی سرمایه بسیار ارزشمندی به نام خانواده شهدا را دارد و ما هرچقدر وقت بگذاریم و به این خانوادههای محترم خدمت کنیم، باز هم کم است.
بانک دی در سالهای ۱۳۹۷ تا ۱۳۹۹ به سمت تمامدیجیتالی شدن حرکت کرد و جزو اولین بانکهایی بود که خدمات افتتاح حساب غیرحضوری در آن فعال شد و ما در این بانک از حدود صد سامانه در حوزههای مختلف رونمایی کردیم. شرکت توسن، تامینکننده کربنکینگ بانکها بود و ما اولین بانکی بودیم که به استقبال محصولات جدید این شرکت رفتیم. بانک دی جزو اولین بانکهایی در کشور بود که به سمت بانکداری باز رفت و اولین قرارداد بانکداری باز بین بانک دی و شرکت توسن منعقد شد. ما در سال ۱۳۹۸ حدود هفتاد سرویس بانکداری باز ارائه کردیم و با تمام توان وارد حوزه بانکداری باز شدیم و اکنون نیز این بانک جزو بانکهای چابک در حوزه ارائه سرویسهای بانکداری باز است.»
شروع فعالیت بهعنوان قائممقام مدیرعامل هلدینگ صاد
حدود پنج سال فعالیت بهعنوان معاون فناوری اطلاعات بانک دی دستاوردهایی را نیز برای بخشیزاده به همراه داشت. طبق صحبتهایش، تبدیل بانک دی به بانک خودگردان و مجهز کردن تمام شعب بانک دی به VTM در دوران همهگیری کرونا از دیگر اقدامات او در این بانک بودند. بخشیزاده پس از پایان کار خود در معاونت فناوری اطلاعات بانک دی با پیشنهادهای زیادی مواجه شد و از میان آنها، پیشنهاد صادق فرامرزی، مدیرعامل وقت هلدینگ صاد، را پذیرفت و بهعنوان قائممقام مدیرعامل در سال ۱۳۹۹، وارد هلدینگ صاد شد: «پروژه سامانه مدیریت کانال بانک صادرات یکی از بزرگترین اتفاقاتی بود که در این بانک رقم خورد و حدود ۱۵۰سرویس روی این کانال فعال شد. ما هلدینگ صاد را با چهار شرکت تحویل گرفتیم و زمانی که من از آنجا خارج شدم، این عدد به هفت شرکت فعال رسیده بود.»
مدیرعاملی شرکت امیدبوم بانک سپه
او پس از بانک صادرات راهی بانک سپه شد و مدیرعاملی شرکت امیدبوم را بر عهده گرفت: «در بانک سپه ابتدا پیشنهاد مسئولیت دیگری به من داده شد و سپس پیشنهاد مدیرعاملی امیدبوم را به من دادند. من شناخت چندانی نسبت به این شرکت نداشتم و فرصتی خواستم تا ویژگیهای این شرکت را بررسی کنم و در بررسیهایم به این نتیجه رسیدم که این شرکت جای کار بسیار زیادی دارد، چون عملاً حوزه نوآوری و کسبوکار دیجیتال بانک سپه در این شرکت متمرکز شده و چنین تمرکزی قدرت مانور زیادی در انجام امور مهم به ما میدهد. البته این موضوع به این معنا نیست که دیگر مشکلی وجود نخواهد داشت، ولی این تمرکز باعث میشود دست شما برای استفاده از تمام ابزارها باز باشد.»
امیدبوم؛ از ورود به حوزه اعتبار تا ایجاد کارخانه امیدینو
بخشیزاده از بدو ورودش به امیدبوم در سال ۱۴۰۳، مشغول توسعه این شرکت و تحقق اهدافش بوده است. به گفته او، اسم این شرکت امیدبوم است، یعنی این شرکت باید بوم کسبوکار دیجیتال بانک سپه باشد و به سمت بانکداری هوشمند حرکت کند: «در همین ۹ ماه گذشته پروژه نئوبانکمان را آغاز کردیم و در یکی دو ماه آینده خبرهای بسیار خوبی از امیدبانک ما خواهید شنید. بانک سپه پیش از این فعالیت خاصی در حوزه بانکداری باز نداشت، اما ما وارد حوزه بانکداری باز شدیم و حدود چهارده سرویس آماده کردهایم و حدود بیست سرویس دیگر هم در حوزه فناوری اطلاعات در حال آمادهسازی است. ما هماکنون یکی از ارائهدهندگان خدمات اعتباری با محصول داریک هستیم و در آینده نزدیک اختصاص اعتبار به مصرفکننده نیز به قابلیتهای این خدمت اضافه میشود.
فعالیت در حوزه هوشمندسازی قراردادها با محصول خدمات اعتباری داریک، از دیگر اقدامات شرکت امیدبوم است. تمام قراردادهای سازمانی ما در حال هوشمند شدن هستند. ما بنا داریم این امر را به تمام مجموعههای بانک بسط دهیم و بهزودی از آن رونمایی خواهیم کرد. یک نمونه SCF نیز در شرکت انجام شده است و سعی داریم این محصول را در بانک بهزودی بهرهبرداری کنیم.»

شرکت امیدبوم، کارخانه هوشمندسازی و نوآوری امیدینو را هم دارد که از آن برای جذب شرکتهای دانشبنیان، فینتکها و استارتاپهای مرتبط با صنایع بانکی و پرداخت کشور استفاده میشود: «ما هماکنون، یک فضای اشتراکی را نیز در اختیار برخی از شرکتها قرار دادهایم و میخواهیم از آنها حمایت کنیم و در صورت مهیا بودن شرایط با آنها مشارکت هم داشته باشیم. ما با یکی از شرکتهای دانشبنیان در حوزه هوش مصنوعی، شرکت مشترکی را به ثبت رساندهایم. فعالیت این شرکت شروع شده و باید منتظر شنیدن خبرهای خوب از این شرکت باشیم. این شرکت روی چند محصول خاص در حوزه پردازش تصویر و احراز هویت کار میکند. هاب لندتک ما نیز در حال آمادهسازی است و امیدواریم در آیندهای نزدیک وارد بازار شود. از محصول باشگاه مشتریان امیدبوم نیز اخیراً رونمایی شد. در مجموع شرکت امیدبوم بهرغم جوان بودن و محدودیتهایی که در بانکهای بزرگ وجود دارد، آینده درخشانی خواهد داشت و اتفاقات خوبی در آن رقم خواهد خورد.»
به دنبال خلق یک نئوبانک مستقل
مدیرعامل امیدبوم معتقد است که آنچه ما در ایران آن را نئوبانک مینامیم، فاصله زیادی با ماهیت اصلی نئوبانکها در دنیا دارد و امیدبوم درصدد این است که با کمک رگولاتور به سمت این مفهوم حرکت کند: «تمام تمرکز ما روی این مسئله است که محصول امیدبانک را بالغ کنیم و با کمک دوستان رگولاتور و بانک مرکزی بتوانیم مفهوم نئوبانک را که اکنون خیلی با آن فاصله داریم، در کشور جا بیندازیم و به سمت استقلال نئوبانکها برویم. ما در این زمینه از بسیاری از مجموعهها جلوتر هستیم و مطمئنم که این محصول به یک محصول رقابتی تبدیل میشود و میتواند منابع بسیار خوبی را جذب کند؛ اگرچه ما هنوز از تنوع سرویسهای آن راضی نیستیم و در تلاشیم آنها را به سطح مطلوب خود برسانیم و امیدواریم با همراهی رگولاتور یک نئوبانک مستقل برای بانک سپه داشته باشیم.»
بانک سپه در حال سپریکردن بهترین روزهایش است
ریسکپذیری و داشتن حمایت مدیران بالادستی، دو عنصری هستند که به نظر بخشیزاده به موفقیت یک مدیر در هر مجموعهای کمک میکند: «من در هر جایی که از حمایت مدیر ارشد خود برخوردار بودم، عملکرد موفقیتآمیزی داشتم. به نظر من، دو عامل در موفقیت یک مدیر مؤثر است: اول اینکه خود مدیر، فرد ریسکپذیری باشد و جسارت تصمیمگیری داشته باشد و دوم اینکه مدیر بالادستی او بتواند از او حمایت کند؛ یعنی مدیر ارشد دست او را باز بگذارد. اکنون بسیاری از مدیران از حمایت بالادستی برخوردار هستند، ولی جسارت کافی را ندارند و بلافاصله بعد از کوچکترین اتفاقی پا پس میکشند.
من معتقدم بانک سپه به دلیل داشتن چنین مدیرعامل و قائممقامی، در حال سپریکردن یکی از بهتری روزهای خود است. چون هر دو بزرگوار حوزه فناوری اطلاعات را بهخوبی میشناسند، هم ریسکپذیر هستند و به مجموعهها اختیارات لازم را میدهند. سایر ارکان بانک و از همه مهمتر شخص معاون با دانش فناوری اطلاعات بانک نیز دغدغهمند این حوزه است. در بانک سپه پروژه ملی مانند پروژه نان انجام شد که شاید هر بانکی به این شکل زیر بار آن نمیرفت و پروژه اتباع هم در امیدبوم انجام شد که یک کار بسیار بزرگ به حساب میآید. بهطورکلی ریسکپذیری، رهبری به جای مدیریت و توجه ویژه به نیروی انسانی سه ویژگی یک مدیر موفق است.»
به عقیده او، جسارت و ریسکپذیری اولین شرط یک مدیر موفق است. دومین شرط، رهبریکردن به جای مدیریت است. بخشیزاده دراینباره میگوید: «فرق مدیریت و رهبری در این است که مدیر فقط یک مجموعه را اداره کند، ولی رهبر بر دلها حکومت میکند. یعنی افراد با جانودل برای شما کار و احساس میکنند مدیر بالاسر آنها یک رهبر است و فعالیتهای آنها را میبیند. در واقع، در این مدل هم کرامت نیرو حفظ میشود، هم احساس میکند که شما فعالیت او را میبینید. سومین ویژگی یک مدیر موفق هم توجه به نیروی انسانی است. اکنون سرمایه انسانی مهمترین ثروت هر مجموعهای است و مدیری موفق است که به این موضوع توجه داشته باشد.»
از تکرار اشتباهات گذشته پرهیز میکنم
همه ما در زندگیمان افرادی را داریم که در بزنگاههای خاصی تغییرات جدی در مسیر زندگی شخصی و حرفهای ما گذاشتهاند و همه ما هم ایکاشها و حسرتهایی داریم که شاید اگر به گذشته برگردیم، انجامشان ندهیم. اما بخشیزاده از آن دسته افرادی است که به جای حسرت گذشته را خوردن، تلاش میکند از تجاربی که به دست آورده، استفاده کند: «در مسیر زندگی هر انسانی اتفاقات بسیار زیادی رقم میخورد؛ افرادی که با شما کار میکنند روی شما تأثیر میگذارند و انسان از محیطی که درس میخواند و کار میکند، تأثیر میپذیرد. شما باید از اتفاقات پیرامون خود درس بگیرید. من همواره سعی کردهام از همه اتفاقات زندگیام درس بگیرم و اگر تجربه بدی در جایی رقم خورده، آن را بررسی کردهام تا دیگر در آینده تکرار نشود.»