جهان تحت سلطه هوش مصنوعی
نگاهی به مهمترین اتفاقات جهان فناوری از دیدگاه عصر تراکنش در سالی که گذشت
عصر تراکنش ۹۱ و ۹۲ / ظهور جهان صنعتی، فلسفه را به انزوا برد. در این جغرافیای تازه، دانشمندان علوم تجربی دیگر به فلاسفه مجالی برای نظریهپردازی ندادند، لااقل نه همانند دوران افلاطون و فیثاغورث و نه درباره همهچیز، اعم از قوانین طبیعت و جهان. بااینحال اگر خیال کردهاید که فلسفه به این سادگی از زندگی ما رخت برمیکند، سخت در اشتباهید؛ مخصوصاً اگر فلسفه را ابزاری بپندارید برای درک حکمت وجود چیزها، آنوقت است که پی خواهید برد جهان مدرن بیش از هر بستر دیگری در تاریخ تمدن بشری، میزبان فلسفهبافی است.
داگلاس آدامز بهعنوان یکی از نویسندگان مطرح ادبیات علمی-تخیلی که ظرفیتهای فلسفهبافی را در جهان پسامدرن قصههای آیندهنگرش شناسایی کرده است، در افتتاحیه کتاب «رستوران آخر جهان» مینویسد: «نظریهی معروفی میگوید هر وقت کسی کشف کند که جهان هستی دقیقاً چرا به وجود آمده است و به چه دردی میخورد، جهان همان لحظه ناپدید میشود و جای خودش را به جهان تازهای میدهد که از قبلی خیلی پیچیدهتر و عجیبتر است.» به نظر میرسد که حیات این روزهای ما بر این کره آبی و خاکی، قرائتی از همین عبارت است؛ قطار پیشرفت دانش و فناوری آنقدر سریع و غریب در حال حرکت است که نمیشود توقفش را در هیچ ایستگاهی متصور شد و تا میآیی به شرایط جدید کمی خو بگیری و علت و هدفی برایش بیابی، فناوری جدیدی ظهور میکند که درک آن به سپری شدن روزگار دیگری نیازمند است.
حالا در زمانهای زندگی میکنیم که ارزش فناوری و دانش از همهچیز فراتر میرود و صنعت فناوریهای مالی نیز از این قاعده مستثنی نیست. میتوان مراسم تحلیف دونالد ترامپ بهعنوان رئیسجمهور جدید ایالات متحده آمریکا را گواه این مسئله پنداشت که در آن صاحبان شرکتهای بزرگ فناوری، نقشی ایفا کردند که نظیر آن در تاریخ این کشور سابقه نداشته است. طی این مراسم ایلان ماسک، چهره مشهور جهان فناوری و نوآوری، وابستگی سعادت دنیای آینده و اصل تمدن را به مؤلفههای فناوری و نوآوری تصریح کرد و در جملهای که به نظر میرسید مخاطبان اصلی آن رفقایش در دره سیلیکونی باشند، گفت: «این شما هستید که آینده تمدن را تضمین میکنید.» با این تفاسیر، میتوان اذعان کرد که اگر در سالیان آینده کسی بیاید و تقویم تقدم و تأخر رسیدن تمدن بشری به آن چیزی که در حال حاضر تنها جرئت خیال کردنش را در قصههای علمی-تخیلیمان داشتهایم ورق بزند، قادر است که سال گذشته را بهعنوان یکی از تکههای این جورچین عظمت و توسعه فناوریهای پیشرفته قلمداد کند.
عصر تراکنش نیز همچون سالهای گذشته تلاش کرد در هر شماره خود، مهمترین اتفاقات حوزه فناوری را در سراسر جهان ببیند و حالا در ایستگاه پایانی سال ۱۴۰۳ قرار است بهاختصار مروری داشته باشیم بر هر آنچه در این یک سال در صنعت فناوری جهان پیش آمد.
صنعت رمزارز و بزرگترین سرقت تاریخ ترکیه
اوایل سالی که گذشت، خبر محکومیت فاروق فاتح اوزر به یازدههزار و ۱۹۶ سال زندان، یکی از آن اخباری بود که توجه علاقهمندان به حوزه رمزارز را به خود جلب کرد. فاتح اوزر که با آن شمایل هالیوودی و تأسیس صرافی ارز دیجیتال تودکس، نقش مهمی در پذیرش فرهنگی ارز دیجیتال از سوی مردم ترکیه ایفا کرده بود، نتوانست در دادگاه اتهام یکی از بزرگترین سرقتهای تاریخ کشور ترکیه را که شامل سرقت بیش از یک میلیارد دلار از داراییهای کاربران میشد از خود سلب کند. اوزر در دفاعیات خود مدعی بود که شرایط اقتصادی و کمکاری نهادهای نظارتی او را به این مسیر کشاندهاند. او ادعا کرد تلاشهایی برای بازگرداندن پول شاکیان داشته و در دوران فرارش مبلغی را به زیاندیدگان پرداخت کرده است؛ بااینحال، شواهد مبتنی بر آن است که او و همکارانش از خلأهای قانونی سوءاستفاده کردهاند و سرمایه کاربران را در معرض خطر قرار دادهاند.
با اوج گرفتن بحران اقتصادی در ترکیه که ذیل آن نرخ تورم به ۸۵.۵ درصد نیز رسید، بسیاری از مردم به سمت رمزارزها بهعنوان راهحلی برای حفظ داراییهایشان تمایل پیدا کردند. این مسئله باعث رشد سریع و بیدقت این بازار در ترکیه شد و سقوط تودکس و فسادهای درونی آن، به تشدید بحران اعتماد نسبت به صنعت ارزهای دیجیتال در ترکیه دامن زد. هرچند که ارزهای دیجیتال میتوانند بهعنوان راهحلی برای فرار از تورم و کاهش ارزش پول ملی مطرح شوند، اما بحرانهایی نظیر سقوط تودکس میتوانند به طور خاص برای ترکیه و سایر کشورهای درحالتوسعه درس بزرگی قلمداد شوند، زیرا ثابت میکنند که حتی بزرگترین سیستمهای مالی نیز میتوانند در برابر کلاهبرداریهای پیچیده آسیبپذیر باشند.
مسابقه دوی بانکداران در المپیک هوش مصنوعی
شاید حالا که هوش مصنوعی بیوقفه به جلو میتازد و هیچکس هم نمیتواند جلوی پیشرفت آن بایستد، این جمله بیل گیتس بیشتر اذهان فعالان صنایع بانکی و مالی را قلقلک میدهد که گفت: «جهان به بانکداری نیاز دارد، اما به خود بانکها نه.» استفاده از ابزار هوش مصنوعی در صنعت بانکی، یکی از آن ایدههای درخشانی است که میتواند به سودای حذف فیزیکی بانکها در موعدی زودهنگامتر از چیزی که پیشتر تصور میشد، تحقق ببخشد.
شرکت خدمات تجاری و مشاوره مدیریتی اکسنچر با انتشار فهرستی از ۱۰ روند اصلی بانکداری در سال ۲۰۲۴ بر این مسئله تأکید کرد که تمامی این ۱۰ رکن، بر مبنای فناوری هوش مصنوعی پایهگذاری شدهاند و این فناوری قرار است تمام آن چیزی را که از گذشته این صنعت به خاطر داشتیم، دستخوش تغییر کند. هرچند که این اولین باری نیست که صنعت بانکداری با چنین لحظه سرنوشتسازی روبهرو میشود؛ شکلگیری بانکداری آنلاین و بعد بانکداری موبایل از تازهترین لحظات سرنوشتساز تاریخ بانکداری است که سالهای چندانی از عمر آن نمیگذرد، اما درحالیکه سایر این نقاط عطف، آرام و بدون عجله در اذهان مشتریان تثبیت شدند و بهتدریج آن دسته بدبین مشتریها را هم جذب خود کردند، پذیرش هوش مصنوعی مولد تقریباً با سراسیمگی در حال رقم خوردن است و هیچ سازمان و نهادی در دنیا دوست ندارد که از این قافله عقب بماند.
در مطالعه سال ۲۰۲۳ چشمانداز فناوری اکسنچر، ۹۵درصد مدیران ارشد شرکتهای سراسر جهان که در نظرسنجی این سازمان شرکت کرده بودند، موافقت خود را با این مسئله اعلان کردند که پیشرفتهای هوش مصنوعی مولد، به عصری جدید از هوش سازمانی منتهی خواهد شد و اینکه تمامی روندهای توسعهدهنده آینده بانکداری در سال گذشته و سالهای پیش رو کمابیش تحتتأثیر پذیرش هوش مصنوعی مولد هستند، تصادفی نیست. تازهترین نظرسنجی اکسنچر در این زمینه (با مشارکت ۱۶۰۰ مدیر ارشد بسیاری از بزرگترین شرکتهای جهان) نشان داده است که ۴۲درصد از شرکتهای پیشگام در طرحهای هوش مصنوعیشان، به حدی از بازدهی که فراتر از انتظاراتشان بوده است، دست یافتهاند. بااینحال باید به این مسئله توجه کرد که در آینده این صنعت، برنده کسی نیست که صرفاً از هوش مصنوعی استفاده میکند، بلکه کسی است که بهینهترین روش برای استفاده از آن را فراگرفته است و این مسئله، کماکان مدیریت منابع انسانی را از اهمیت ویژهای برخوردار میسازد.
چشمانداز صنعت فینتک در ۵ سال آینده
شاید چند سالی از دوران همهگیری گذشته باشد، اما تأثیری که این پدیده بر ذائقه و رفتارهای مالی مردم سراسر جهان گذاشت، غیرقابلکتمان است. با توجه به اهمیت این مسئله و تأثیری که بر چشمانداز فینتک جهان ممکن است گذاشته باشد، بر آن شدیم تا به گزارش مجمع جهانی اقتصاد و مرکز تأمین مالی جایگزین دانشگاه کمبریج در ژانویه ۲۰۲۴ بپردازیم که در آن درباره آینده صنعت فینتک گمانهزنی شده بود. این گزارش بیان میکند که این صنعت در پنج سال آینده شاهد تحولات عمدهای خواهد بود. طبق این گزارش، ۷۰ درصد از فعالان این حوزه پیشبینی میکنند که هوش مصنوعی نقش بسیار مهمی در شکلدهی به آینده فینتکها ایفا خواهد کرد. با توجه به روندهای اخیر و تحولات دنیای دیجیتال، بهویژه در دوران پس از پاندمی کرونا، این پیشبینیها از اهمیت بالایی برخوردار هستند. بر اساس این گزارش میتوان گفت که در دوران همهگیری، فینتکها توانستهاند رشد بیسابقهای را تجربه کنند.
جذب مشتریان جدید در این دوران به طور میانگین ۵۰ درصد افزایش یافته است که این رشد بیشتر در بخشهای اینشورتک و پرداختها مشاهده شده است. بااینحال، پس از پایان پاندمی، این رشد شتابزده کمی کاهش یافته، اما صنعت فینتک به لطف اتفاقاتی نظیر ظهور هوش مصنوعی همچنان در حال توسعه است. یکی از نکات برجسته این گزارش، استفاده گسترده از کانالهای دیجیتال بهویژه شبکههای اجتماعی برای جذب مشتریان جدید است. مطابق با نظرسنجیهای صورتگرفته در این گزارش، حدود ۷۰درصد از فعالان صنعت فینتک اعلام کردهاند که شبکههای اجتماعی ابزار اصلی جذب مشتریان در این حوزه به شمار میآیند. این موضوع نشاندهنده تحولی در نحوه ارتباط برندهای فینتک با مصرفکنندگان است که به طور روزافزونی از بسترهای آنلاین برای تعامل و خرید استفاده میکنند.
بااینحال مسیر توسعه فینتک در جهان آنقدرها هم عاری از دستانداز نیست و چالشهای متعددی نیز در مسیر رشد فینتکها وجود دارد. بزرگترین چالش، آموزش و آشنایی مشتریان با مفاهیم فناوریهای مالی در بسیاری از نقاط جهان است. همچنین، عوامل اقتصادی کلان مانند تورم و نوسانات بازار میتوانند بر توسعه فینتکها اثر منفی بگذارند. از سوی دیگر، تأمین نیروی کار ماهر، بهویژه در زمینههای برنامهنویسی و تحلیل داده، یکی دیگر از چالشهای موجود است. رگولاتورها و نهادهای قانونی نیز نقش مهمی در شکلدهی به آینده صنعت فینتک دارند. اگرچه در برخی مناطق، نظیر خاورمیانه، مشکلات قانونی و مقرراتی وجود دارد، اما در بسیاری از کشورهای دیگر چارچوبهای قانونی مناسبی برای حمایت از فینتکها در حال شکلگیری است.
در این راستا، بانکداری باز و مقررات مربوط به آن نیز از جمله موضوعات مهمی است که فینتکها باید به آن توجه داشته باشند. نهایتاً همانطور که خودتان حتماً تابهحال حدس زدهاید، هوش مصنوعی در اینجا هم کماکان حضور دارد و میتوان گفت آینده فینتکها قرار است بهشدت تحتتأثیر رشد هوش مصنوعی، بانکداری باز و اقتصاد دیجیتال خواهد باشد. این تحولات نوید تغییرات عمیقی در مدلهای کسبوکار و تعاملات مالی در سطح جهانی را میدهد که میتواند به تغییرات اساسی در نحوه ارائه خدمات مالی به مشتریان منجر شود.
ساتیا نادلا و توسعه هوش مصنوعی در مایکروسافت
اگر از مواجهه با عبارت هوش مصنوعی رنج میبرید، اگر دوست دارید دیگر هیچوقت این کلمه را در زندگیتان نبینید، اگر به سبب تکرار هزارباره این عبارت در متن اخیر به ستوه آمدهاید، باید به شما بگویم که متأسفم، ما تازه در اول مسیر همزیستی چندینساله خود با این پدیده قرار گرفتهایم؛ حیاتی که قرار است برای سالها به طول بینجامد. اگر مایلید از آغازگران آن بدانید، باید بگوییم یکی از ارکان سازنده این مبدأ بزرگ تاریخی، چیزی نیست جز یکی از قدیمیترین مستأجران دره سیلیکون؛ یعنی غول بزرگ فناوریهای رایانهای، شرکت مایکروسافت.
در سال ۲۰۱۴، ساتیا نادلا به عنوان مدیرعامل مایکروسافت منصوب شد، زمانی که این غول فناوری با چالشهای بزرگی دستوپنجه نرم میکرد. این شرکت در حوزههایی مانند تلفنهای هوشمند، تبلتها و سیستمعاملها از رقبایش عقب مانده بود و نادلا اصلا دوست نداشت در عرصه روند مهم و نوظهور دیگری قافیه را به آنها ببازد؛ به همین خاطر با بیش از ده سال مدیریت هوشمندانه، توانست مایکروسافت را به قلههای موفقیت برساند و جایگاه آن را در تحولات فناورانهای مانند رایانش ابری و هوش مصنوعی تقویت کند. سرمایهگذاری زودهنگام مایکروسافت در OpenAI و هوش مصنوعی، نقش بسزایی در تقویت موقعیت این شرکت ایفا کرد. درآمد مایکروسافت در سال ۲۰۲۳ به ۲۱۱.۹ میلیارد دلار رسید، که نسبت به گذشته تقریباً سه برابر رشد کرده است.
بهرغم اینکه تحت رهبری نادلا، مایکروسافت توانسته است از بحران خارج شود و به نقطهای از شکوفایی و نوآوری در عرصههای مختلف فناوری برسد، او هنوز هم بابت اینکه نتواند این غول بزرگ دنیای فناوری را به نحوی هدایت کند که از پس شناسایی تمام روندهای مهم و نوظهور در آینده جهان فناوری بربیاید، نگران است. او دراینباره میگوید: «وقتی تغییرات پارادایمی رخ بدهند، آیا چیزی برای عرضه دارید؟ زیرا اگر چیز مربوطی برای عرضه نداشته باشید، هیچ حق خدادادی برای وجود داشتن ندارید. در نتیجه باید فرهنگی داشته باشید که به شما این امکان را بدهد که بسیار پیش از اینکه همه بفهمند باید توانمندی خاصی را داشته باشید، آن توانمندی را در خودتان ساخته باشید تا بتوانید مفاهیم جدیدی را عرضه کنید.»
این نگرانی از سوی یکی از مهمترین بنگاههای فناوری جهان نشان میدهد که سرعت پیشرفت فناوری در جهان ورای تصور و اختیار همه ماست و تنها واکنشی هم که میتوانیم در قبال آن داشته باشیم پذیرش است؛ پذیرشی از این جنس که حتی اگر اخباری نظیر پیشرفتهای پیدرپی هوش مصنوعی برایمان تکراری شده و ما را به ستوه آورده باشد، لبخندزنان از کنارش عبور کنیم و سپاسگزار باشیم که محدوده فعالیت این پدیده درحالحاضر به همین تقلبهای دانشجویی و بیکار شدن برنامهنویسهای خرد در شرکتها خلاصه شده است و خبری از رژه رفتن ترمیناتورهایی که به سبب خودآگاهیشان دنبال قلعوقمع کردن گونه بشر هستند، نیست (فعلاً).
اثرات شکست غولهای بزرگ فناوری در سرمایهگذاری بر هوش مصنوعی
تا اینجا درباره ظهور هوش مصنوعی و تبعات آن این همه داد سخن دادیم و گفتیم که سرمایهگذاری غولهای بزرگ فناوری نظیر مایکروسافت در این حوزه قرار است گل برافشاند و سقف بشکافد و در جغرافیای جهان طرحی نو براندازد، ولی این تمام ماجرا نیست و همه این حرفوحدیثها از یک نیمه تاریک برخوردار است: چه میشود اگر همه این تلاشها و آمدوشدها به آن نتیجه دلخواه شرکتها ختم نشود؟ راستش این احتمال کاملاً هم جدی است: پژوهشگران بارکلیز بهتازگی محاسبه کردند که شرکتهای فناوری برای زیرساختهای رایانش هوش مصنوعی هزینه گزافی صرف میکنند؛ آنقدری که رویهمرفته کفاف تأمین ۱۲۰۰۰ ChatGPT متفاوت را خواهد داد.
این پژوهشگران میگویند سیلیکونولی قطعاً میتواند تعدادی محصول هوش مصنوعی مولد موفق مثل ChatGPT تولید کند، اما این عدد بعید است که به ۱۲۰۰۰ برسد و حتی اگر هم برسد، هرگز آنقدر تقاضا برای استفاده از همه این اپها وجود نخواهد داشت که درنهایت به سوددهی برسند. دیوید کان، شریکی در سکویا کپیتال، این شکاف مالی را در قالب دیگری مطرح میکند؛ او تصریح میکند برای اینکه هزینهکردهای برخی از بزرگترین شرکتهای فناوری با درآمدشان برابر شود، باید تقریباً ششصد میلیارد دلار درآمد سالانه داشته باشند که اکنون حدود پانصد میلیارد دلار عقبتر از آن هستند. به هر روی این قماری است که تمام شرکتهای ساکن سیلیکون ولی روی آن سرمایهگذاری کلانی کردهاند و تنها با گذشت زمان است که میتوان فهمید این کنش آنها اشتباه بوده است یا خیر.
توکنیزاسیون داراییهای دنیای واقعی و چالشهایش
علاقه نهادهای مالی بهطور فزایندهای به توکنایز کردن داراییهای دنیای واقعی در حال افزایش است. آنها امیدوارند که بتوانند بهرهوری را از طریق توکنهای دیجیتال و ثبتشده در دفاتر کل مشترک افزایش دهند. این فرآیند میتواند کارایی را بالا ببرد، اما درعینحال چالشهایی که ممکن است به واسطه آن شکل بگیرد، ما را بر آن داشت تا دراینباره گزارشی را تهیه کنیم. یکی از بزرگترین نگرانیها در این زمینه همین است که توکنیزاسیون هرگز نباید به ابزاری برای تأمین خوراک بازارهای کریپتو بدل شود؛ جایی که نوسانات شدید، ریسکهای عملیاتی و تمرکز بالا رگولاتورها را در مورد تلفیق بازارهای مالی سنتی با کریپتو نگران کرده است. اگر داراییهای دنیای واقعی بر بلاکچینهای عمومی بدون نیاز به مجوز ثبت شوند، این خطر بیشتر خواهد شد.
این بلاکچینها که غالباً مشکلاتی در مقیاسپذیری و حکمرانی دارند، میتوانند به زیرساختهای مالی آسیب برسانند. بهویژه بلاکچینهای عمومی، که بهطور ناشناس طراحی، نگهداری و حکمرانی میشوند، میتوانند منجر به بیاعتمادی و عدم شفافیت شوند؛ بااینحال، استفاده از قراردادهای هوشمند میتواند بهویژه در فرآیند توکنیزاسیون بهرهوری ایجاد کند. این قراردادها میتوانند بسیاری از فرایندها مانند پرداخت بهره یا ساخت محصولات مالی پیچیده، را خودکار کرده و از طریق قابلیتهای ترکیبپذیری و تقسیمپذیری، بازارها را منعطفتر کنند. پرداختهای فرامرزی نیز میتوانند از این فرآیند بهرهمند شوند.
با وجود این مزایا، باید به چالشها و خطرات توکنیزاسیون نیز توجه کرد. در بحرانهای مالی گذشته، افزایش بهرهوری بدون توجه به تابآوری سیستم باعث مشکلاتی مانند بحران نقدشوندگی و سقوط قیمتها شده است. همچنین، قراردادهای هوشمند میتوانند در برابر حملات سایبری آسیبپذیر باشند و تسویههای اتمی باعث از بین رفتن برخی مزایای تجمیع تراکنشها میشود. در آخر میتوان گفت که با توجه به تجربههای گذشته و آسیبپذیریهایی که در سیستمهای مالی و زنجیرههای تأمین شاهد آنها بودهایم، باید در عملی کردن فرایندهای توکنیزاسیون نهایت دقت را به خرج داد و از ایجاد شکنندگیهای بیش از حد در سیستم مالی اجتناب کرد. آزمایشهای بیشتری در این زمینه میتواند صنعت مالی را به سمت تصمیمگیریهای هوشمندتر و سنجیدهتر سوق دهد.
چکهای بانکی در خطر انقراض
شاید در جهان اسکناسی تصور صنعت بانکی بدون کاغذ ناممکن مینمود، ولی حالا در شرایطی به سر میبریم که به واسطه توسعه بانکداری دیجیتال، تصور دنیای فاقد پول کاغذی و رسید کاغذی و چکهای کاغذی – علیالخصوص این آخری – اصلاً کار دشواری به نظر نمیرسد. اسکات انشن، معاون سازمان بانکداران اجتماعی مستقل آمریکا، دراینباره میگوید: «همانطور که شیوههای پرداخت جدید رواج پیدا میکنند، واقعاً فکر میکنم به سمت دنیای بدون چک حرکت میکنیم.» این مسئله بهطور عمومی خبر بدی نیست، زیرا چکها معایب متعددی دارند؛ برای مثال بهعنوان یک روش پرداخت با مشکلات امنیتی مواجهاند. اطلاعات حساس آنها مانند شمارهحساب و کد رهگیری میتواند توسط مجرمان سرقت شود؛ درحالیکه از سمت مقابل پیشرفتهای فناوری به سمت پرداختهای آنی رفتهاند که سریعتر و امنتر هستند.
پرداختهای آنی امکان انتقال پول فوری از یک حساب به حساب دیگر را فراهم میکنند و خلاف سیستمهای قبلی مانند ACH، در هر ساعتی از روز انجام میشوند و هیچ هزینهای برای فرستنده ندارند. بااینحال، پرداختهای آنی مشکلاتی هم دارند، از جمله مشکلات دسترسی برای افراد بدون تلفن همراه یا رایانه و اینکه این پرداختها برگشتناپذیر هستند، که ممکن است باعث مشکلاتی در صورت وقوع کلاهبرداری شود. بهطور کلی، هیچیک از روشهای پرداخت کاملاً بیعیب نیستند و هرکدام مزایا و معایب خاص خود را دارند، اما سوگیری این روندها در جهان امروز به شکلی است که میتوان گفت چکهای کاغذی حداقل در بسیاری از کشورهای جهان در معرض خطر انقراض قرار گرفتهاند.
ایالات متحده در باتلاق سکههای یکسنتی
گویا فرایندهایی بورکوراتیکی که جز هزینه هیچ عایدی دیگری برای کشورها ندارند، در ساختارهای بانکی و مالی همه کشورهای جهان به شکل پررنگی حاضر هستند و ایالت متحده آمریکا نیز از این قاعده مستثنی نیست. تولید سکههای یکسنتی در این کشور و عدم استفاده از آنها از سوی مردم، به یک مشکل لجستیکی بزرگ تبدیل شده است؛ با وجود ۲۴۰میلیارد سکه یکسنتی در گردش، این سکهها معمولاً خرج نمیشوند و مردم بیشتر آنها را در خانهها یا در گاوصندوقهای خود انبار میکنند. این چرخه باطل و مکرر، سبب شده است که دولت برای تولید و جایگزینی سکههای بیاستفاده با سکههای جدید، هزینههای بالایی صرف کند. بهرغم هشدارهای کارشناسان در سالهای گذشته، این مسئله همچنان ادامه دارد و وقتی بغرنجتر میشود که میفهمیم تولید هر سکه یکسنتی، بیش از سه سنت هزینه برمیدارد. در مقاله مفصلی که از نیویورک تایمز ترجمه و چاپ کردیم، گفته شده است که آمریکا باید خود را از استبداد سکه یکسنتی آزاد کند.
اکوسیستم رمزارز در انتظار رگولیشن آسانگیرانهتر و پذیرش فراگیرتر
حامیان کریپتو در گذشته تلاش میکردند کاربردهای عملی این فناوری را اثبات کنند. آنها معتقد بودند که بلاکچین بهعنوان یک سیستم غیرمتمرکز، میتواند جایگزین نهادهای مالی و حکومتی شود و بهویژه برای ساخت نسخه سوم اینترنت یا انجام تراکنشهای مالی بدون واسطههای انسانی، مفید باشد. بااینحال، انتقاداتی هم نسبت به پیچیدگی و عدم کاربرد عملی آن وجود داشت؛ بسیاری معتقد بودند که کریپتو تنها راهحلی برای مشکلات فرضی است و در عمل چیزی بیشتر از سیستمهای مالی سنتی ارائه نمیدهد.
این نقدها با گذشت زمان ادامه داشت، ولی تأثیرات سیاسی و اقتصادی کریپتو در دوره انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده بهویژه زیر سایه حمایتهای مالی از سوی ثروتمندان و سیاستمداران برجسته، توجه زیادی جلب کرد. صنعت کریپتو در این دوره بهطور ویژهای مورد حمایت دونالد ترامپ قرار گرفت. ترامپ در دوران انتخابات بر لزوم مقرراتزدایی از این صنعت و تبدیل ایالات متحده به پایتخت کریپتو تأکید کرد. بسیاری از سیاستمداران و سرمایهگذاران کریپتو با جذب سرمایهگذاریهای عظیم، نقش مهمی در پیشبرد اهداف سیاسی خود ایفا کردهاند. این روند نشان داد که کریپتو بهطور فزایندهای به یک نیروی سیاسی و اقتصادی تأثیرگذار تبدیل شده است.
تحلیلگران میگویند که کریپتو به یک فرهنگ و نه صرفاً یک فناوری تبدیل شده است؛ فرهنگی که تحتتأثیر طمع، بیاعتمادی به نهادها و ریسکپذیری شدید قرار دارد. این فرهنگ، همراستا با بحرانهای اقتصادی و اجتماعی دهه ۲۰۲۰، به رشد خود ادامه داده است. صنعت رمزارز به پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده بهشدت خوشبین است و معتقد است که این پیروزی میتواند نقطهعطفی برای گسترش این صنعت باشد. بهویژه اینکه ترامپ وعده داده که بیتکوین را به دارایی ذخیره تبدیل کند و حمایتهای گستردهای از رمزارزها داشته باشد. این تغییرات باعث افزایش اعتمادبهنفس سرمایهگذاران رمزارز شده و حتی شاهد افزایش قیمت بیتکوین هستیم. بااینحال، این چشمانداز روشن با نگرانیهایی همراه است. کارشناسان درباره جذب مجرمان و تسهیل کلاهبرداری در این صنعت در صورت سادهتر شدن قوانین رگولاتوری احساس خطر میکنند. در این زمینه، اسوار پراساد از نهاد بروکینگز به این نکته اشاره میکند که رگولیشن آسانگیرانهتر میتواند باعث مشکلات مالی گستردهتری در صورت سقوط قیمتها شود.