عصر تراکنش
رسانه مدیران فناوری‌های مالی ایران

توفان توییتری

کارمندان توییتر باید برای ترول شماره ۱ خودشان کار کنند

عصر تراکنش ۵۸ / لطیفه‌ای قدیمی در بین کارمندان توییتر رواج دارد که می‌گوید حضور در این پلتفرم مثل این است که در یک بازی بزرگ چندنفره آنلاین حضور داشته باشید که هر روز شخصیت‌ اصلی‌اش تغییر می‌کند. یعنی هر روز یک نفر مورد انتقاد و حمله یا در مرکز توجه دیگران قرار می‌گیرد. با توجه به این لطیفه می‌فهمیم که در این بازی فقط یک هدف مهم است؛ اینکه هیچ‌وقت خودتان نباید شخصیت اصلی بشوید.

روزی در سال ۲۰۱۸ شخصیت اصلی توییتر راننده‌ای انگلیسی به نام «ورنون آنسورث» بود که روزها به پسران تایلندی که در غاری سیل‌زده گیر افتاده بودند، کمک می‌کرد. ایلان ماسک میلیاردر زیردریایی کوچکی برای کمک به این راننده فرستاد، اما آنسورث به رسانه‌ها گفت که کار ماسک نمایش تبلیغاتی بی‌مصرفی بود. ماسک این دعوا را به توییتر کشاند (و در توییت‌هایی که بعداً پاک‌شان کرد) باعث شد هزاران نفر از طرفداران ماسک به راننده حمله کنند و با رفتارهای سوءاستفاده‌گرانه و تحقیرکننده او را آزار دهند. ماسک بعدها در دادگاه به خاطر این توییت‌ها عذرخواهی کرد.

این ماجرا یکی از مثال‌های حمله سایبری بود؛ یعنی زمانی که یک اکانت قدرتمند توییتری لشکری از طرفدارانش را برای آزار دادن و حمله به دیگران بسیج می‌کند. سال‌هاست که کارمندان توییتر روی کاهش حمله‌های سایبری و دیگر رفتارهای سوءاستفاده‌گرانه کار می‌کنند و البته موفقیت چندانی هم نداشته‌اند.

روز ۲۵ آوریل بود که این کارمندان فهمیدند ایلان ماسک به احتمال زیاد مدیرعامل جدیدشان خواهد بود و هیئت‌مدیره توییتر، ۴۴ میلیارد دلاری را که ثروتمندترین آدم جهان به آنها پیشنهاد داده، قبول کرده‌اند. این مدیرعامل جدید همان کسی بود که چندین و چند جنگ و دعوای توییتری راه انداخته بود.

مدیرعامل تسلا و اسپیس‌ایکس در بیانیه‌ای که اعلام می‌کرد با توییتر برای خرید این شبکه اجتماعی به توافق رسیده‌، با همان ادبیات پرطمطراقی صحبت کرد که برای کسانی که صحبت‌هایش در مورد تسخیر مریخ و ساختن EV را دنبال می‌کردند، آشنا بود. او در این بیانیه گفت: «آزادی بیان یکی از ستون‌های هر دموکراسی موفقی است و توییتر میدان اصلی دیجیتالی است که در آنجا مسائل حیاتی برای آینده انسانیت به بحث گذاشته می‌شود.» بسیاری از کسانی که برای داشتن فضای آنلاین دموکراتیک مبارزه می‌کنند، اعتقاد دارند که تصاحب توییتر به دست ایلان ماسک باعث تخریب پایه‌های دموکراسی و نه تقویت آن می‌شود.

ماسک با داشتن بیش از ۸۵ میلیون فالوور از اکانت تأثیرگذارش نه‌تنها برای توهین‌کردن به منتقدان و به اشتراک گذاشتن میم استفاده کرده‌،‌ بلکه به گفته قانون‌گذاران برای «انتشار بیانیه‌های عمومی اشتباه و گمراه‌کننده» هم استفاده کرده که باعث بالا رفتن ارزش سهام تسلا و یا آسیب‌دیدن سرمایه‌گذاران نیز شده است.

بعضی از کارمندان توییتر باور دارند که این اتفاق روی تلاش‌های توییتر برای مقابله با آزار و اذیت دیگران تأثیر منفی دارد. کار تیم تأمین سلامت توییتر این است که برای کاربران محیط آنلاین امنی فراهم کند و یکی از کارمندان این تیم می‌گوید: «دنبال‌کنندگان بارها مرتکب آزار و اذیت جهت‌یافته شده‌اند و خود او هم از پروفایلش استفاده کرده تا ارتش سایبری جمع کند و همان رفتارهایی را انجام داده که ما برای محدود کردن‌شان تلاش می‌کنیم. از زمانی که ترامپ از توییتر اخراج شد، ماسک کاربر شماره ۱ توییتر شده است.» این کارمند که اجازه صحبت عمومی ندارد، از این می‌ترسد که تصاحب توییتر به دست ماسک کمترین پیامدش این باشد که باعث شود کاربران اعتمادشان به تلاش‌های توییتر برای مقابله با رفتار سوءاستفاده‌گرانه را از دست بدهند و در بدترین حالت باعث شود که تلاش برای مقابله با این رفتارها در توییتر از اولویت خارج شود یا به‌کل حذف شود.

کسانی که عضو جوامع اقلیتی هستند، بیشترین تجربه رفتار سوءاستفاده‌گرانه آنلاین را دارند و توییتر بیشترین حمایت را از این گروه‌ها دارد و با اصلاح محتوا از آنها محافظت می‌کند. همه کارمندان توییتر نگران فعالیت این گروه‌ها هستند. «جلانی درو-دوی»، مدیر کمپین‌های دیجیتال در گروه کایروس است. گروه کایروس در حقوق بشر دیجیتالی فعالیت می‌کند. او چند روز قبل از معامله توییتر و ماسک به مجله تایم گفته بود: «اگر ایلان ماسک توییتر را به دست بگیرد، این معضل به وجود می‌آید که جلوی کارهایی که باید برای امن‌بودن توییتر انجام شود، گرفته می‌شود. این کار ضربه‌ سختی به توییتر خواهد زد و از این قسمت به سایر قسمت‌های توییتر سرایت می‌کند.» درو-دوی برای مثال به دعوای حقوقی‌‌ای اشاره می‌کند که ادعا می‌کرد در کارخانه تسلا از کارگران سیاه‌پوست سوءاستفاده نژادی می‌شود و این مسئله در فرهنگ کاری آنجا بسیار اتفاق می‌افتد.

از زمان انفجار شبکه‌های اجتماعی در یک دهه گذشته، محققان متوجه شده‌اند که سایت‌هایی که آزادی بیان را بالاترین اولویت خود قرار می‌دهند، مورد حمله کاربران آزارگر قرار می‌گیرند و گفتمان متمدنانه در این سایت‌ها با رفتارهای آزاردهنده مواجه می‌شود و در نهایت امکان شرکت در بحث و گفت‌وگو را تنها به چندین شخص برگزیده می‌دهد.

این نتایج تحقیقاتی مانند فعالیت‌های اخیر توییتر هستند. در حالی که توییتر حساب‌های کسانی را که رفتار توهین‌آمیز دارند، می‌بندد و توییت‌هایشان را پاک می‌کند، به‌جز تشویق کاربران به رفتار مهربانانه‌تر، جدیت بیشتری برای ترویج رفتار درست نشان نمی‌دهد. یکی از اولویت‌های اعلام‌شده توییتر تسهیل «گفت‌وگوهای امن، همگانی و اصیل» است. توییتر همچنین تضمین کرده که «از انتشار اطلاعات آسیب‌زا یا گمراه‌کننده جلوگیری کند. مخصوصاً اگر این اطلاعات باعث مختل‌شدن روندی متمدنانه یا موجب ایجاد خسارت و آسیب خارج از محیط آنلاین و در دنیای واقعی بشود.» در مواردی که توییت‌هایی برای گفتمان متمدنانه آسیب‌زا بوده‌اند، اما مثل اطلاعات غلط یا توهین غیرقانونی نبوده‌اند، پاک نشده‌اند و فقط از الگوریتم‌های پیشنهادی توییتر حذف شده‌اند. یعنی توییتر چنین توییت‌هایی را به کسانی که حساب‌ نویسنده‌هایشان را دنبال نمی‌کنند، نشان نمی‌دهد. اکنون معلوم نیست که این اولویت‌ها با ریاست ماسک ادامه پیدا می‌کنند یا خیر.

کارمند تیم سلامت توییتر می‌گوید: «اهداف ماسک به‌نوعی با اهداف ما همپوشانی دارد، چون او هم به دفاع از دموکراسی علاقه دارد. اما حرف‌هایی که در مورد اضافه‌کردن آزادی بیان بیشتر به توییتر می‌زند، تازه‌کار بودن او و آشنایی نداشتنش با اصول اولیه را آشکار می‌کند. بسیاری از پلتفرم‌های دیگر بر اساس همین اصول آزادی بیان بنیان ‌گذاشته شده‌اند، اما بعد از مدتی یا به فاضلابی تبدیل شدند که کسی از آنها استفاده نمی‌کرد یا بنیان‌گذاران می‌فهمیدند که به درجاتی از دخالت‌کردن و اصلاح محتوا نیاز دارند.»

تحلیلگران کسب‌وکار اشاره کرده‌اند که اصلاح محتوا برای سود هم مفید است. «پاول بارِت»، معاون مرکز استرن NYU برای کسب‌وکار و حقوق بشر در بیانیه‌ای می‌گوید بدون اصلاح محتوا، توییتر «به مردابی از اسپم‌ها، اطلاعات غلط ضدواکسن و کمپین‌های کلاهبرداری تبدیل شده بود. کاربران شبکه‌های اجتماعی یا تبلیغ‌کننده‌ها نمی‌خواهند با چنین کسب‌وکاری در ارتباط باشند.»

تصاحب ماسک بالا و پایین‌های زیادی داشت؛ به این دلیل که هیئت‌مدیره توییتر محتاط بودند و استراتژی‌ای به نام «قرص سمی» داشتند تا بتوانند از تصاحب‌شدن به دست دیگران جلوگیری کنند. از همان ابتدا ماسک با برگزیدگان سخت‌گیر سیلیکون‌ولی آشکارا مخالفت کرد و با همین مخالفت درخواستش را اعلام کرد. ماسک بیشتر با حزب جمهوری‌خواه آمریکا هم‌زبان بود که معتقد بودند جمهوری‌خواهان با بی‌عدالتی در شبکه‌های اجتماعی سانسور می‌شوند. حضور ماسک می‌تواند راه را برای حضور دوباره رئیس‌جمهور سابق آمریکا، یعنی دونالد ترامپ در توییتر باز کند؛ چراکه ماسک قبلاً اعلام کرده بود او با «بیرون‌رفتن موقتی» برای کاربرانی که قوانین سایت را می‌شکنند، موافق است، نه اخراج همیشگی آنها (توییتر بعد از ششم ژانویه ۲۰۲۱ به‌دلیل تحریک اعمال خشونت‌آمیز برای تغییر نتایج انتخابات ۲۰۲۰، ترامپ را برای همیشه اخراج کرد).

قابل‌ توجه‌ترین تصمیم ماسک برای توییتر، در کنار قول و قرارهای مبهم برای اضافه‌کردن دکمه ویرایش و خلاص‌شدن از شر اسپم‌ها، فراهم‌کردن شفافیت بیشتر در مورد الگوریتم تصمیم‌گیرنده توییتر است، اما توییتر همین الان هم یکی از شفاف‌ترین شبکه‌های اجتماعی است که در مورد اشکالات خودش تحقیق می‌کند و نتایجش را به اشتراک می‌گذارد.

این تحقیقات نشان می‌دهند که الگوریتم توییتر در عمل بیشتر برای عقاید محافظه‌کارانه مفید است. در ماه اکتبر سال گذشته، توییتر دریافت که در زمان انتخابات ۲۰۲۰ در آمریکا، الگوریتم توییتر اخبار متعصبانه جناح راست را بیشتر از اخبار بی‌طرفانه یا چپ‌گرایانه ارتقا داده است. این مسئله برای سیاست‌مداران شش کشور از هفت کشوری که در همین تحقیق مورد بررسی قرار گرفته بودند هم صدق می‌کرد.

شش ماه بعد، تیم پشت این تحقیق کارش را همچنان روی تعصب الگوریتم ادامه می‌دهد، اما در عین حال مورد انتقاد محافظه‌کاران است که باور دارند این تحقیقات یعنی دخالت در آزادی بیان. شواهد اولیه نشان می‌داد که تقویت سیاست‌مداران راست‌گرا توسط الگوریتم توییتر کیفیتی درونی ندارد. در عوض محققان فهمیدند توییت‌هایی که توسط الگوریتم تبلیغ می‌شوند و به کاربران دیگر هم نشان داده می‌شوند، توییت‌هایی هستند که به رفتار کاربران شباهت دارند. تقویت‌شدن توییت‌ها به دست الگوریتم، وابسته به موضوعاتی است که کاربران به آنها علاقه نشان می‌دهند. این اطلاعات به محققان کمک می‌کند تا الگوریتم و تقویت‌شدن محتوای سیاسی را بهتر درک کنند. این دو مورد می‌توانند به توییتر اجازه دهند که در آینده در اتفاقات خطرناکی که در جهان واقعی می‌افتند، دخالت کند. اما انجام چنین کاری مداخله‌ای سیاسی است و باید بر اساس ارزش‌های توییتر انجام شود. به نظر می‌رسد این ارزش‌ها یک‌شبه از «تسهیل گفت‌وگوی سالم» به «استبداد» آزادی بیان تبدیل شده که ساخته و پرداخته ایلان ماسک است.

بحث و گفت‌وگو با جزئیات بالا در توییتری که گفت‌وگو را به ۲۸۰ کاراکتر در هر توییت محدود کرده، آسان نیست. در این محیط هذیانی، حتی کارمندان توییتر هم می‌ترسند که شخصیت اصلی پلتفرم شوند. «رومان چودهری»، مسئول تیم تحقیقاتی تقویت الگوریتمیک در یک رشته توییت بیان کرد که مخالف خرید کمپانی توسط ماسک است. کامنت‌هایی که این توییت گرفت، توانایی ماسک در جمع‌کردن خلافکاران توییتری برای حمله به منتقدان را نشان می‌داد. چودهری نوشته بود: «توییتر فرهنگ زیبایی دارد که انتقادات سازنده را به زبان طنز بیان می‌کند و من شاهد این بودم که این فرهنگ ساکت شده است، چون همه از دار و دسته‌ ماسک و حمله‌کردن آنها به کارمندان توییتر می‌ترسند.» کمی بعد، چودهری اعلان‌های مربوط به آن رشته توییت را بست و اعلام کرد «ترول‌ها حمله کرده‌اند». (گزارش‌شده توسط جولیا زورتیان)


اعتقادات ایلان ماسک


ایلان ماسک با لبخند موذیانه‌ای گفت: «ما دموکراسی داریم؟» از او پرسیده بودند چقدر نگران سیستم دولتی آمریکاست. او در حالی که پسر خردسالش را روی پایش جا می‌داد، ادامه داد: «به نظر چیزی شبیه به دموکراسی داریم.» او در مهمانی‌ای بود که به خاطر انتخابش به‌عنوان فرد سال توسط مجله تایم در دسامبر سال گذشته برگزار شده بود. ماسک در ادامه گفت: «ما سیستمی دوحزبی داریم که یعنی مسائل را تقریباً اتفاقی درون یک سطل یا سطل دیگر می‌اندازیم و بعد مجبوریم یکی از دو سطل را انتخاب کنیم. در نتیجه من هم با کارهای هیچ‌کدام از این دو حزب موافق نیستم.»

این گفت‌وگو موضوعات زیادی را واضح کرد. هم جوابی که ماسک داد و هم امتناعی که از پاسخ به سؤال کرد، معنی داشت. «ادوارد فلِسنتال»، سردبیر مجله تایم با او مصاحبه می‌کرد. فلسنتال امیدوار بود بتواند او را هم نگران مسئله‌ای کند که بسیاری از کارشناسان سیاسی هم نگرانش هستند؛ استبداد خزنده، اطلاعات غلط و تضعیف نهادهای سیاسی در حال تهدید نقش قانون و انتخابات آزاد و عادلانه هستند. اما به نظر می‌رسید ماسک دموکراسی آمریکایی را یکی از نظام‌های سیاسی موقت و معیوبی می‌بیند که ما انسان‌ها در مسیر دشوار پیشرفت انسانی‌مان آن را انتخاب کرده‌ایم.

ماسک می‌گوید که اگر قرار بود کارش را از ابتدا شروع کند، کارهای کاملاً متفاوتی می‌کرد. متفکرانه می‌گوید: «مردم از من می‌پرسند توصیه‌هایم برای تشکیل مثلاً یک جامعه روی مریخ چیست؟» ماسک می‌گوید دموکراسی مستقیمی را ترجیح می‌دهد که در آن برای تصمیم‌گیری در مورد مسائل از مردم رأی‌گیری می‌شود و قانون‌های کوتاه و ساده‌ای برای جلوگیری از فساد وجود دارد. وقتی بار دیگر در مورد مشکلاتی که سیستم فعلی با آنها مواجه است، مثل توانایی شهروندان در دسترسی به اطلاعات خوب و ابراز نظرات‌شان در صندوق رأی، از او سؤال می‌شود، باز هم از مسیر اصلی خارج می‌شود و می‌گوید این مسائل شکایت‌هایی هستند که ناشی از بدبینی ذاتی آدم‌ها هستند.

ماسک می‌گوید: «شکایت‌کردن آسان است، اما موضوع مهم این است که بشر امروزه در بهترین حالت خودش است که در تاریخ بشر بی‌سابقه بوده. واقعاً زمانی در تاریخ وجود دارد که ترجیح بدهید به جای الان در آن‌ زندگی کنید؟ و آیا اصلاً تابه‌حال تاریخ را مطالعه کرده‌اید؟ گذشته اصلاً خوب نبوده است.»

او آدمی سربه‌هوا و شدیداً علاقه‌مند به فناوری‌هایی است که نظراتش بیش از حد بر اساس جاه‌طلبی عظیمش بنا شده‌اند و نمی‌توان از این نظرات در امور جزئی خسته‌کننده مملکت‌داری استفاده کرد. دیدگاه‌های سیاسی ماسک با بقیه ادا و اطوارهایش هماهنگ است و به شخصیت و اعمال او می‌خورد. اما حرکت خیره‌کننده اخیرش در خرید توییتر و خصوصی‌کردن این شرکت نظرات سیاسی، اجتماعی و نظراتش راجع به گفتمان انسانی را به مسئله‌ای حیاتی تبدیل کرده که نیازمند توجه اورژانسی است. به‌زودی ثروتمندترین مرد جهان، تأثیرگذارترین پلتفرم رسانه‌ای جهان را کنترل خواهد کرد. او ادعا می‌کند این سرمایه‌گذاری خطرپذیر را نه برای سود، بلکه برای صلاح جامعه انجام داده است. حرف‌هایی که او در پاسخ به سؤالاتی در مورد وضعیت دموکراسی آمریکایی می‌زند، پاسخ‌هایی صریح نیستند و به همین دلیل نمی‌توان به‌آسانی موضع‌ سیاسی او را تشخیص داد؛ بنابراین برداشت‌های اشتباهی از اهدافش وجود دارد. این پاسخ‌ها دلیل تمایل او به خرید توییتر را هم توضیح می‌دهند.

خیلی‌ها از ماسک متنفرند. شخصیت عمومی که ماسک برای خودش ساخته، شخصیتی رندانه و منفور است. او در توییتر بیش از ۸۰ میلیون دنبال‌کننده دارد و در آنجا با ادبیاتی احمقانه و تحریک‌کننده میم‌ها یا جوک‌هایی در مورد داستان‌های عملی-تخیلی منتشر می‌کند یا جوک‌هایی در مورد چیپ‌های کامپیوتری تعریف می‌کند،‌ انگار که او هم یکی از کسانی است که به‌جز مطالب مزخرف چیزی پست نمی‌کنند. دوستش «بیل لی» که ادعا می‌کند کسی است که برای اولین‌بار ماسک را متقاعد کرده که به توییتر بپیوندد، به من گفت ماسک احتمالاً به «وایرال‌ترین اینفلوئنسر اجتماعی تمام دوران تبدیل شده»؛ آن هم کاملاً اتفاقی و نه با قصد و نقشه قبلی و ماسک از این موقعیت برای تمدد اعصاب و ارتباط مستقیم با مردم استفاده می‌کند.

ماسک اغلب از پلتفرمش برای کارهای سمی و مضر استفاده کرده است؛ به راننده‌‌ای که اعمال قهرمانانه انجام داده بود، توهین کرده بود و عکس پروفایل یکی از اعضای کنگره را به زشتی مسخره کرد. توییت‌های او باعث شد با کمیسیون بورس و اوراق بهادار به مشکل بربخورد که در سال ۲۰۱۸ از او به خاطر گمراه‌کردن سرمایه‌گذاران شکایت کرد. اما ماسک خیلی خودش را درگیر احساسات دیگران نمی‌کند. برادر او کیمبل به من گفت: «او در مورد کسب‌وکار بسیار داناست، اما در همدردی‌کردن با مردم استعداد چندانی ندارد.»

اما مسئله مهم این نیست که آیا ایلان ماسک با افراد دیگر رفتار خوبی دارد یا نه،‌ بلکه سؤال اصلی این است که او می‌خواهد با پلتفرم ۴۴ میلیارد دلاری‌اش چه کار کند. به نظر می‌رسد هم کسانی که گرایش راست‌گرایانه دارند و هم چپ‌گرایان در فهم انگیزه‌های ماسک دچار اشتباه شده‌اند.

بسیاری از لیبرال‌ها ماسک را سودجویی درنده می‌بینند که برخوردهایش با دولت تنها با هدف بالا بردن درآمدش و جاخالی‌دادن از مسئولیت‌هاست. اما دارایی‌های میلیاردی ماسک بیشتر روی کاغذ است و در خارج از مرزهای آمریکا تلنبار نشده است. ثروت او بیشتر انعکاسی از ارزشی است که سرمایه‌گذاران به تسلا داده‌اند. مالیات‌ندادن او یا پرداخت مبلغ ناچیزی برای مالیات، به این خاطر است که سیستم آمریکا از درآمد مالیات می‌گیرد، نه از ثروت. کسانی که فکر می‌کنند ماسک باید مالیات بیشتری بپردازد، باید قوانین مالیاتی را سرزنش کنند، نه او را. سناتورهای لیبرالی که برای تغییر این سیستم تلاش می‌کنند هم این مسئله را تأیید می‌کنند. سناتور «ران ویدن» در مورد حمایتش از لایحه‌ اخذ مالیات از میلیاردها به من گفت: «این کلاهبرداری در کشور ما قانونی است.»

به نظر می‌رسد ماسک علاقه‌ای به ثروتمند بودن ندارد؛ مگر برای اینکه ثروتش کمک کند تا به جاه‌طلبی‌هایش برای انسانیت بپردازد. او بارها خودش را تا نزدیکی ورشکستگی رسانده است. در سال ۲۰۰۸ در موقعیت مالی سختی قرار گرفته بود و از پول خودش برای پرداخت حقوق‌ شرکت تسلا هزینه کرد. او خودش را مهندس می‌داند و از اینکه کسی او را «سرمایه‌گذار» بنامد، عصبانی می‌شود. قبل از خرید توییتر، گفته می‌شد تسلا تنها سهام معامله‌‌شده عمومی است که او دارد.

یک دیدگاه اشتباه دیگر در مورد ماسک این است که شرکت‌هایش در حال کلاهبرداری از دولت هستند. در سال ۲۰۱۰ تسلا وام فدرال ۴۶۵ میلیون دلاری گرفت. این اتفاق سال‌ها بعد از آنکه ماسک میلیون‌ها دلار برای راه‌اندازی شرکتش هزینه کرده بود، رخ داد. اعتبار مالیاتی وسایل نقلیه الکتریک هم سال‌ها به جمع درآمد کل شرکت اضافه می‌شد. حتی اگر حقیقت داشته باشد که تسلا بدون کمک دولت نمی‌توانست موفق شود، عجیب است که می‌شنویم لیبرال‌ها استفاده از سرمایه‌های عمومی برای تشویق نوآوری‌های زیست‌محیطی را مورد انتقاد قرار داده‌اند (چنین خرج‌هایی یکی از خصوصیات بارز خط‌مشی سیاسی ریاست‌جمهوری اوباما در سال ۲۰۱۲ بودند. این جمهوری‌خواهان بودند که تسلا را شرکتی عبث نشان دادند).

اسپیس‌ایکس نیز میلیاردها دلار وام دولتی در قالب قرارداد با ناسا گرفته است. این شرکت هم اوایل کار به پول شخصی ماسک تکیه کرد تا بتواند از زمین بلند شود. نوآوری‌های ماسک در طراحی راکت باعث شده مالیات‌دهندگان از پرداخت میلیون‌ها دلار معاف شوند و آمریکا بتواند با پرداخت قسمت کوچکی از هزینه‌ گزافی که قبلاً به روسیه پرداخت می‌کرد، فضانوردانش را به فضا بفرستد.

لیبرال‌ها نیز با رهبری سازمانی ماسک مشکل دارند و معتقدند منتقدانی که به خاطر اهمیت‌ندادن او به سلامت عمومی و امنیت به او حمله می‌کنند، موضوع درستی را عنوان می‌کنند. در سال ۲۰۲۰ ماسک از دستور مقامات محلی سلامت عمومی سرپیچی کرد و در اوج همه‌گیری کرونا کارخانه‌اش را باز کرد و کارگرانش را در معرض خطر قرار داد. شرکت‌های ماسک با شکایت‌های قانونی به خاطر شرایط کاری روبه‌رو هستند. در ماه فوریه، آژانس کالیفرنیا برای دعاوی منصفانه کارمندان اعلام کرد که تسلا سال‌ها «نژادپرستی گسترده‌ای» را تحمل کرده و اجازه داده که تبعیض زیادی در محل کار رواج پیدا کند. تسلا این اتهامات را رد کرد. خود ماسک به آزار و اذیت کارگران متهم نشده، اما می‌توانیم او را به خاطر شرایط محیط کاری در شرکتش سرزنش کنیم.

تسلا در مقابل تشکیل انجمن‌های صنفی هم مقاومت کرده است. به نظر می‌رسد همین مقاومت باعث شده دولت بایدن تصمیم‌ دیرهنگام شرکت‌هایی مثل جنرال‌موتورز برای ورود به بازار وسایل نقلیه الکترونیک را تا این حد ستایش کند، اما کارهای ماسک و خدمات او را نادیده بگیرد. این کارها موجب آزرده‌شدن ماسک شده و دلیل خوبی هم برای این آزردگی دارد؛ یک شرکت آمریکایی رهبر صنعتی شده که برای شرایط آب‌وهوایی آینده حیاتی است، اما رئیس‌جمهور آمریکا به قدری به متحدان سیاسی‌اش وابسته است که حتی این مسئله را تأیید نمی‌کند، چه برسد به اینکه موفقیت این شرکت را جشن بگیرد.

ماسک طرفدار قوانین دولتی نیست و آن را راهی برای سرکوب نوآوری به دست دیوان‌سالاری می‌داند و اعلام کرده که کسری بودجه از کنترل خارج شده و نگران‌کننده است. ماسک همچنین موضع مخالفی در برابر فرهنگ ایرادگیر «ووک» گرفته که گفتمان لیبرال را به تسخیر خودش درآورده است. اصلی‌ترین دلیل او برای خرید توییتر نگرانی برای آزادی بیان است؛ این نگرانی او هم‌صدا با جمهوری‌خواهان و همچنین ترامپ است که می‌گویند حرف‌هایشان در توییتر سانسور می‌شود. تمام این مسائل باعث شده بسیاری از راست‌گرایان طرف ماسک را بگیرند. قبل از نهایی‌شدن این خرید، گروهی از اعضای جمهوری‌خواه کنگره نامه‌ای به هیئت‌مدیره توییتر فرستادند که به‌ظاهر توییتر را تهدید می‌کرد که اگر پیشنهاد ماسک را نپذیرد، تحت تحقیقات کنگره قرار می‌گیرد.

جمهوری‌خواهانی که اکنون به دست آوردن توییتر به دست ماسک را جشن گرفته‌اند، به احتمال زیاد در اینکه ماسک را متحد خودشان می‌دانند، دچار اشتباه شده‌اند. ماسک به حدی از باراک اوباما حمایت می‌کرد که یک ‌بار شش ساعت در صفی ایستاد تا بتواند با او دست بدهد. همچنین بعد از انتخاب ترامپ، ماسک موافقت کرد که در دو شورای مشاوره ریاست‌جمهوری خدمت کند. او در شورای استراتژی و سیاست‌گذاری و شورای اقدامات برای تولید شغل عضو شد، اما کمتر از شش ماه در آنها کار کرد و در ژوئن ۲۰۱۷ در واکنش به تصمیم دولت و خارج‌شدن از توافق پاریس، از هر دو شورا استعفا داد (او در انجام این کار در مقایسه با مدیران عامل دیگر کمترین صبر و تحمل را در مقابل ترامپ نشان داد. این شوراها چند ماه بعد از اتفاقاتی که در منطقه‌ شارلوتز وِیل در ایالت ویرجینیا افتاد، منحل شدند).

بی‌طرفی محتاطانه‌ ترامپ در هر مسئله‌ای از نقض حقوق بشر در چین گرفته تا قانون منع سقط جنین در تگزاس، باعث خشم کسانی شده که باور دارند او از لحاظ اخلاقی وظیفه دارد در این موارد موضع‌گیری کند. اما رویکرد او در مقابل بسیاری مسائل کلیدی سیاست عمومی به نظر ترقی‌خواهانه می‌رسند؛ همان‌طور که پاسخش به سؤالی که راجع به دموکراسی بود نشان می‌داد، ماسک خودش را کسی می‌بیند که از شکاف بین جناح راست و چپ فراتر رفته است. این همان دیدگاهی است که به کار او انرژی داده است؛ رد کردن فرضیات و دوقطبی‌های فرسوده و توانایی فکر کردن با روش‌هایی جدید و عبور از مشکلات.

چیزی که منتقدان متوجه‌اش نیستند این است که ماسک تاجری نیست که پول‌هایش را از یک حساب بانکی به حسابی دیگر منتقل کند. وقتی او کنترل شرکت تسلا را به دست گرفت، مهندسان و سرمایه‌گذاران دهه‌ها بود که برای تولید ماشین‌های برقی تلاش می‌کردند. ماسک ایده‌ای درخشان برای طراحی نوعی باتری جدید داشت و وقتی دیگران به نتیجه‌دادن این ایده شک داشتند، او شجاعت کافی داشت تا برای اجرا کردن ایده‌اش با تمام توان کار کند. وقتی ماسک شرکت اسپیس‌ایکس را تأسیس کرد، آمریکا دیگر دست از رقابت در زمینه هوافضا کشیده بود که زمانی آن را تسخیر کرده بود. ماسک به‌تنهایی دانش موشکی یاد گرفت و فضاپیمایی را از صفر طراحی کرد.

شاید لیبرال‌ها و جمهوی‌خواهان روی مسائل کمی توافق داشته باشند، اما همه می‌توانند ببینند که میدان عمومی دیجیتال وضعیت بسیار ناگواری دارد. معلوم نیست ماسک چه ایده‌هایی به این چالش اضافه خواهد کرد. او در بیانیه‌ای که خرید توییتر را اعلام می‌کرد، گفته بود هدفش «ارتقای محصول با قابلیت‌های جدید، متن‌باز‌کردن الگوریتم برای افزایش اعتمادسازی، مبارزه با ربات‌های اسپم و اصالت‌دادن به تمام انسان‌ها» است. اگر برطرف‌کردن اشکالات شبکه‌های اجتماعی کار آسانی بود،‌ قطعاً کسی تابه‌حال انجامش می‌داد.

اما درسی که مسیر شغلی ماسک به ما یاد می‌دهد، این است که نباید بلند‌پروازی‌های او را دست‌کم بگیریم. او ثروتمند است، نه به این خاطر که سیستم را بازی داده، بلکه ثروتمند است، چون نابغه‌ای است که از نیروی اراده آهنینش برای به حرکت درآوردن منابع و دنبال‌کردن ایده‌هایش استفاده می‌کند. او خودش را وقف حل‌ مسائلی کرده که آنها را بزرگ‌ترین مشکلات بشری می‌داند. ماسک همان‌طور که اخیراً اعلام کرده، باور دارد «وجود پلتفرمی عمومی که حداکثر اعتماد مردم را جلب کند و با وسعت زیادی دربرگیرنده همه اقشار جامعه باشد، برای آینده تمدن بسیار حیاتی است.» ایلان ماسک یک بار دیگر مشکل غیرقابل حلی را انتخاب کرده و قصد دارد آن را حل کند. شاید باقی‌ماندن دموکراسی هم وابسته به موفقیت او باشد.

منبع مجله تایم
از طريق نویسنده: بیلی پریجو، مالی بال مترجم: فاطمه اکیما
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.