لندتکها؛ فرصتی برای افزایش قدرت خرید مردم
یا فکری برای وامهای خرد کنید یا پا از روی گلوی لندتکها بردارید!
عصر تراکنش ۵۹؛ رسول قربانی، سردبیر راه پرداخت / در روزها و سالهایی به سر میبریم که مردم بیش از هر دوره دیگری طعم تلخ و فرسایشی و خردکننده تورم را میچشند و این در حالی است که مردم عزیز کشورمان نهتنها باید زیر بار تورم داخلی کمر خم کنند، بلکه به واسطه وارداتیبودن بسیاری از کالاهای ضروری یا موارد اولیه آنها، باید فشار تورمی را نیز که این روزها در دنیا نیز سروصدای زیادی به پا کرده، تحمل کنند. حاصل این اتفاق، کاهش روزبهروز قدرت خرید مردم است و باعث میشود مردم کشورمان حتی در لایههای متوسط نیز برای رفع نیازهای خود با مشکلات مالی روبهرو باشند
برای مثال خانوادهای که تا پیش از این در صورت از دور خارجشدن یخچالفریزر خانه امکان خرید یک یخچال نو را داشته، یا مثلاً در صورت تمایل به خرید تلفن همراه جدید، این امکان را داشتهاند که کالای مورد نظرشان را خریداری کنند، حالا به شکل چشمگیری دیگر این توان را ندارند. این موضوع بهویژه در گروه جوانان که عمده جمعیت کشور را تشکیل میدهند، شدت بیشتری دارد.
تمام این موضوعات، دریافت و وام تسهیلات خرد مثلاً برای خرید تلویزیون، یخچال، لپتاپ یا حتی تلفن همراه را به امری بدیهی برای تسهیل برآوردهکردن نیاز هممیهنانمان تبدیل کرده است. سرفصلهایی که عمدتاً نظام بانکی کشور در ساختارهای سنتی خود پاسخ روشن و شفافی برای رفع نیاز این بخش از جامعه ندارد و اگر هم دارد، به خاطر ساختار سنتی اعتبارسنجی خود آنقدر منع و سنگ جلو پای دریافتکننده وام میگذارند که فرد درخواستدهنده خودش بیخیال موضوع میشود؛ چراکه این حجم از دوندگی برای دریافت یک وام ۱۰ یا ۲۰ میلیون تومانی عملاً برای فرد دریافتکننده مقرونبهصرفه نیست.
درست همینجاست که لندتکها سعی کردهاند با کاهش فرایندهای دستوپاگیر و کنار گذاشتن فرایندهای سنتی که مقیاس صرفههزینه را برای ارائه وامهای خرد برای بانکها بیمعنی کند، این امر را به یک فرصت تبدیل کنند تا هم پاسخی برای این بخش از نیازهای جامعه داشته باشند و هم دسترسی به منابع بانکها برای صرف در این حوزهها را افزایش دهند؛ هرچند لندتکها نیز در نوع خودشان مسائل، چالشها و نقاط ضعفی دارند و نمیتوان آنها را بیعیب و ایراد دانست، ولی شاید اگر بانکها منابع خود را بدون بررسی درست و زیرساختی در اختیار این پلتفرمها قرار دهند، شاهد اتفاقات ناخوشایند بزرگی باشیم.
در صورت مدیریت ریسک در این حوزه، یقیناً میتوانیم شاهد اتفاقات خوبی برای صنعت بانکداری ایران و همچنین مردم باشیم. متأسفانه تا به امروز بانک مرکزی رویکردی بسته و محدودکننده به این حوزه داشته و هنوز مردم در سطح عموم نتوانستهاند به سرویس لندتکها به شکل گسترده دسترسی داشته باشند. به نظر میرسد بانک مرکزی یا باید در نظام بانکداری فعلی فکری برای حل وامهای خرد به شکل غیردستوری بکند تا بانکها انگیزه کافی برای ارائه خدمت در این حوزه داشته باشند، یا اینکه بانک مرکزی کمی گارد بسته و محدودکننده خود را باز کند و به این بازیگران اجازه فعالیت دهد و بانک مرکزی نیز بهعنوان نهاد ناظر و تنظیمگر، چهارچوبها و مقررات خود را به شکلی که باعث سکون صنعت نشود، ارائه دهد.
راستش را بخواهید راهکار درستترش این بود که درخواست میکردم دولتمردان فکری به حال تورم کنند، ولی از آنجایی که تجربه نشان داده تورم در این کشور یک امر بدیهی است، پس سطح توقع را پایین آوردم و درخواست کردم «برای حل مسئله قدرت خرید مردم، یا فکری برای وامهای خرد در شبکه بانکی کنید یا پایتان را از روی گلوی لندتکها بردارید»!
[…] […]