عصر تراکنش
رسانه مدیران فناوری‌های مالی ایران

رسانه چیست؟ رسانه‌نگار کیست؟

رسانه پیش از هر چیز یک کسب‌وکار است و ساختار و سازمان دارد

عصر تراکنش ۶۱؛ رضا قربانی، سردبیر ماهنامه عصر تراکنش / آن چیزی که باعث می‌شود شیر را کیلومترها دورتر از گاو و ساعت‌ها دورتر از زمان دوشیده‌شدن بتوان نوشید، صنعتی است به نام بسته‌بندی و توزیع! در کمال تعجب در میان صحبت‌ها مشاهده می‌کنیم که برخی چنین موضوع بدیهی را درک نمی‌کنند. حکایت کسانی که به بسته‌بندی اعتقادی ندارند، حکایت کسانی است که شیر را مستقیم از سینه گاو می‌خورند! مکاتب انتقادی هم به این طرز فکر دامن زده‌اند و ما امروز در زمینه این موضوع بدیهی دچار خطای جدی شناختی شده‌ایم. چرا جدی؟ چون بسته‌بندی در روزنامه‌نگاری تعبیر شده به نسخه چاپی روزنامه‌ها و نشریه‌ها! این در حالی است که ظرف چاپ به گونه‌ای است که مظروف خود را فرم می‌دهد و روزنامه‌نگاری که در فضای چاپی کار می‌کند، مجبور است این تغییر را در محتوای خود بدهد تا به شکل این ظرف دربیاید. در حالی که بسته‌بندی به فرم و کانال ربطی ندارد؛ می‌توانیم شیر را از درون سطلی که لحظاتی پیش دوشیده شده یا از طریق لیوانی که لحظاتی قبل شیر پاکتی درون آن ریخته شده، بنوشیم؛ مظروف جدا از ظرف است! باید دقت کنیم که آنچه رسانه را رسانه می‌کند، نه پیام، بلکه بسته‌بندی است. بسته‌بندی در دنیای رسانه‌های چاپی با عنوان گرافیک مطبوعاتی شناخته می‌شود.

در دنیای رسانه‌های وبی و موبایلی هم این موضوع ادب و آدابی دارد که ممکن است آن را درک نکرده‌ باشیم. بگذارید یک مثال بزنم؛ مدتی است که هفته‌نامه اکونومیست علاوه بر محتواهای هفته‌نامه‌اش که در وب‌سایت قرار می‌دهد، روزی یک بار وب‌سایت خود را به‌روز می‌کند. اکونومیست در این وب‌سایت یک پکیج کامل روزانه ارائه می‌دهد. در وب‌سایت هفته‌نامه اکونومیست خبری از خبرهای فوری نیست! اینجا قرار نیست بستری باشد برای انتشار هر چیزی که به ذهن نویسنده‌ها و روزنامه‌نگارها و اینفلوئنسرها می‌رسد. همان‌طور که هر چیزی که به ذهن نویسنده و روزنامه‌نگار هفته‌نامه چاپی برسد، بلافاصله سر از هفته‌نامه چاپی درنمی‌آورد، اینجا هم زمانی باید صرف بسته‌بندی پیام شود. پیام‌های جویده‌نشده و خام که در اطراف ما فراوان هستند، در حکم سطل‌های شیر غیرپاستوریزه‌ای‌اند که کنار خیابان رها شده‌اند. اگر شیر را از توی سطل رهاشده کنار خیابان می‌خوریم، پیام را هم باید جویده‌نشده و خام از سطح شبکه‌های اجتماعی جمع کنیم. اگر روی سخن این یادداشت با تولیدکننده‌های محتوا باشد، نه مصرف‌کننده‌ها؛ باید بگویم ایراد به ما برمی‌گردد که در این سال‌ها تلاش نکردیم بسته‌بندی رسانه‌ها را در مدیوم‌هایی به غیر از چاپی یاد بگیریم.

اولین‌بار حدود پنج، شش سال پیش در ورودی رویداد MWC یا همان موبایل بارسلون فردی را دیدم که دوربین موبایلش را روی سه‌پایه حرفه‌ای ساچلر گذاشته بود و مشغول گرفتن پانوراما بود. آن فرد بر خلاف انتظارم جوان نبود؛ میانسال بود و از طرز ایستادنش و کار با ابزار می‌شد فهمید که برای شوخی و سرگرمی به آنجا نیامده است. در طول سال‌های بعدی به‌صورت پیوسته به این رویداد رفتم و هر سال شاهد تعداد بیشتری از افرادی بودم که موبایل‌به‌دست مشغول تولید و توزیع محتوا بودند. یکی از تصاویری که در ذهنم مانده، مربوط به دو فرد میانسال است که کت‌و‌شلوار و کراوات به تن داشتند و یکی موبایل به دست گرفته بود و دیگری با کمک هاش‌‌اف سیم‌دار در حال صحبت‌کردن جلوی موبایل بود. تصویری که برای جامعه روزنامه‌نگاری ایران غریب است و بسیاری خیال می‌کنند روزنامه‌نگاری یعنی نوشتن برای روزنامه‌های چاپی.

رسانه‌ها در هر مدیوم و کانالی که باشند یک ویژگی مهم دارند و آن استمرارشان است؛ بنابراین ویژگی اصلی رسانه‌نگار هم استمرارش است. اکونومیست ۱۷۸ سال سابقه انتشار دارد، خبرگزاری رویترز ۱۷۰ سال و وال‌استریت ژورنال ۱۳۳ سال. چند لحظه تخیل کنید؛ عمر این رسانه‌ها از عمر مدرنیته در ایران هم بیشتر است!

یک رسانه ممکن است مخاطبانش حتی به اندازه یک‌صدم یک اینفلوئنسر اینستاگرامی هم نباشند، ولی مقایسه این دو، مغالطه و غلط است. کیم کارداشیان ۳۲۹ میلیون فالوئر و اکونومیست کمتر از شش میلیون فالوئر در اینستاگرام دارند. کدام‌یک رسانه هستند و کدام‌یک تأثیر‌گذار بر آینده جهان؟ رسانه باید مخاطب داشته باشد، ولی لزوماً هر رسانه‌ای که تعداد مخاطب بیشتری دارد، رسانه بهتری نیست. چیزی که معمولاً در این عددها گم می‌شود، کیفیت مخاطبان یک رسانه است. اگر رسانه‌ای سه میلیون مخاطب داشته باشد، ولی طیف مخاطبان این رسانه جامعه بیکاران کشور باشند و رسانه‌ای سه هزار مخاطب داشته باشد، ولی مخاطبانش مدیران ارشد کسب‌وکارهای موفق باشند، چگونه می‌توانیم این دو رسانه را با یکدیگر مقایسه کنیم؟

متأسفانه به‌دلیل نبود شاخص‌های مناسب در سال‌های گذشته، شاخص‌های غلطی مانند رنک الکسا، پیج‌رنک گوگل و مواردی مانند آن معیار سنجش اثرگذاری رسانه‌ها شده‌اند.

یک نشریه چاپی ممکن است در ۱۰۰۰ نسخه منتشر شود، ولی تمام ۱۰۰۰ نسخه آن به دست مدیران ارشد یک صنعت برسد، رسانه چاپی دیگری ممکن است در ۲۰ هزار نسخه چاپ شود، ولی مخاطبان گذری‌اش آن را از طریق دکه‌های روزنامه‌فروشی بخرند. چگونه این دو رسانه را با هم مقایسه می‌کنیم؟

دو گونه رسانه‌ داریم؛ رسانه‌های با مخاطب انبوه و رسانه‌های با مخاطب محدود. هر چقدر طیف محتوایی که رسانه پوشش می‌دهد، بیشتر ‌شود و تعداد مخاطبانش بیشتر، به همان نسبت از کیفیت محتوا، دقت و صحت محتوا کاسته می‌شود. به عبارتی جذابیت و صحت با هم بده‌بستان دارند. رسانه‌ای برای اینکه مخاطب بیشتری داشته باشد، مجبور است محتوای کم‌عمق‌تر و گاهی پرخطا داشته باشد و رسانه‌ای برای اینکه بر طیف محدود مخاطبان تأثیر بگذارد، مجبور است محتوایی دقیق‌تر داشته باشد که قاعدتاً کمتر جذاب خواهد بود.

به همین خاطر است که رسانه‌های زرد که به ریز جزئیات زندگی و روابط سلبریتی‌ها می‌پردازند، پرمخاطب‌ترین رسانه‌ها هستند، رسانه‌هایی که به موضوعات روز سیاسی می‌پردازند، برای مردم جذابیت بیشتری دارند، رسانه‌هایی که محتوای عامه‌پسند اقتصادی ارائه می‌دهند، جذاب‌ترند و رسانه‌هایی که به‌صورت تخصصی به موضوعات اقتصادی می‌پردازند، معمولاً کمتر مورد توجه مخاطب انبوه قرار می‌گیرند.

رسانه پیش از هر چیز یک کسب‌وکار است و ساختار و سازمان دارد. جمع‌شدن چند فرد علاقه‌مند دور هم به معنای رسانه‌ساختن نیست؛ هرچند این می‌تواند نقطه شروع خوبی باشد.

رسانه‌نگار هم فردی است که ارتباط حقوقی و پیوسته با حداقل یک رسانه دارد. حالا این رسانه می‌تواند رسانه‌ای با مخاطبان انبوه و عمومی باشد یا رسانه‌ای تخصصی، با مخاطبان محدود.

این یادداشت مقدمه‌ای بود بر بحث مفصل رسانه چیست، رسانه‌نگار کیست. امیدوارم در ادامه بتوانم ابعاد بیشتری از موضوع را باز کنم.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.