ژئواکونومی دیجیتال؛ تلاقی تحول دیجیتال، اقتصاد دیجیتال و ژئوپلیتیک دیجیتال
ژئواکونومی دیجیتال یک مفهوم زیربنایی است که هر کشوری از جمله کشور ایران برای موفقیت در آن، به تحول دیجیتال در حداقل دو گروه صنعت نیاز دارد
عصر تراکنش ۶۱؛ مصطفی امینی، مدیرعامل و عضو هیئتمدیره شرکت گسترش فناوریهای نوین بانک کشاورزی / از دیدگاه «وربوفسکی» مبدعِ نظریه چهارچوب استعارهای ژئوپلیتیک شبکهای در سال ۲۰۲۰ میلادی، بعد از دوران شیوع کووید ۱۹ جهان در معرض یک انقلاب دیجیتال است. وربوفسکی معتقد است زمان آن رسیده که برای تجزیهوتحلیل تغییرات در توازن قدرت بینالمللی از استعاره «شبکه» بهره برد و این نگاه موجب پیدایش مفهوم «ژئوپلیتیک شبکهای» میشود. به نظر ما میتوان ژئوپلیتیک شبکهای در عصر دیجیتال را «ژئوپلیتیک دیجیتال» نیز نامید. بازیگران اصلی ژئوپلیتیک دیجیتال، هنوز کشورها هستند، اما با این تفاوت که «تمرکززدایی از قدرت» نتیجه افزایش «سرعت جریان اطلاعات» است. جریان سریع اطلاعات موجب ظهور بازیگران جدید در بافتار قدرت کشورها شده است. بهعنوان مثال در زمینه افزایش سرعت جریان اطلاعات در منطقه خاورمیانه، میتوان به کشور امارات و عربستان اشاره کرد. از یک طرف کشور امارات با تأکید بر توسعه تفکر پلتفرمی در دولت و توسعه زیرساختهای پهنباند دیجیتال خود و از طرف دیگر، کشور عربستان با تأکید بر افزایش تعداد ابرکامپیوترها و زیرساختهای پردازش فوق سریع خود، در حال شکلدهی به ساختار ژئوپلیتیکی جدیدی در خاورمیانه هستند.
در همین راستا، با مداقه در مفهوم ژئوپلیتیک دیجیتال میتوان برداشتهای مهمی استنباط کرد:
- کمرنگشدن تعریف سنتی از «مرز» و «همسایگی» و ضرورت بازتعریف این دو مفهوم متناسب با عصر دیجیتال؛
- افزایش وابستگی قدرت به فناوریهای تحولآفرین دیجیتال و بازتعریف مفهوم «قدرت» متناسب با عصر دیجیتال؛
- مهاجرت گسترده سرمایههای انسانی فناوریپسند و استعدادهای دیجیتال به کشورهای پیشرو در شهرهای هوشمند؛
- افزایش قدرت اثرگذاری بنگاههای اقتصادی کوچک و متوسط و گروههای نوآور استارتاپی در اقتصاد کشورهای پیشرفته؛
- توجه به سیاست «گشودگی استراتژیک» در صنایع مختلف کشورهای پیشرفته از جمله صنعت بانکداری از طریق مفهوم بانکداری باز، صنعت تلکام از طریق مفهوم پلتفرم باز، در صنعت خودرو از طریق مفهوم ساخت و تولید اجتماعی و سایر صنایع؛
- ظهور ابزارهای مالی جدید همچون ارز دیجیتال بانک مرکزی و روند روبهرشد فراگیری رمزارزها در تجارت و گسترش «نظریه داده به مثابه ارز» (Data as Currency)؛
- پیدایش نسل اقتصاد مجازی در فضای متاورس و استقبال افراد نسل هزاره دیجیتال از اینگونه اقتصاد؛
- اولویت پیدا کردن الگوی اقتصاد چرخشی در مقابل اقتصاد خطی و سازگاری اقتصاد دیجیتال با الگوی اقتصاد چرخشی؛
- گسترش تفکر رایانشی در علوم سیاسی و نقشآفرینی هوش مصنوعی در تنظیم روابط بینالملل کشورها و پیدایش مفهوم «علوم سیاسی رایانشی».
اگرچه نظریه وربوفسکی یک نظریه در حوزه ژئوپلیتیک مدرن است، اما از آن میتوان برداشتهایی در زمینه ژئواکونومی مدرن (اقتصاد ژئوپلیتیکی) نیز داشت. به نظر من از تلاقی تحول دیجیتال، اقتصاد دیجیتال و ژئوپلیتیک دیجیتال، مفهوم «ژئواکونومی دیجیتال» شکل میگیرد. در راستای تبیین مفهوم ژئواکونومی دیجیتال با توجه به مطالب پیشگفته، من بر این باورم که مفهوم ژئواکونومی دیجیتال را میتوان اینگونه تعریف کرد: «ژئواکونومی دیجیتال یک مفهوم میانرشتهای متشکل از ژئوپلیتیک در عصر دیجیتال (ژئوپلیتیک دیجیتال)، اقتصاد دیجیتال و تحول دیجیتال است؛ مفهومی که برای مبنای نظریه «ژئوپلیتیک به مثابه شبکه» و نظریه «اقتصاد شبکهای» بنا شده و در شکلدهی به مفهوم قدرت، نقش فناوریهای راهبردی DARQ (فناوری دفاتر کل توزیعشده، فناوری هوش مصنوعی، فناوری واقعیت توسعهیافته، فناوری رایانش کوانتومی)، NBIC (نانوفناوری، فناوری زیستی، فناوری اطلاعات و فناوری شناختی) و ISMAC (فناوری اینترنت اشیا، فناوری رسانههای تعاملی، فناوری تحلیل داده، فناوری موبایلیتی و فناوری رایانش ابری) را کلیدی میداند.»
ژئواکونومی دیجیتال یک مفهوم زیربنایی است که هر کشوری از جمله کشور ایران برای موفقیت در آن، به تحول دیجیتال در حداقل دو گروه صنعت نیاز دارد؛ ۱. تحول دیجیتال در صنایع مالی (Digital BFSI) همچون بانکداری دیجیتال، بیمهگری دیجیتال، کارگزاری دیجیتال، صرافی دیجیتال، خدمات اعتباری دیجیتال و خدمات مالیاتی دیجیتال و ۲. تحول دیجیتال در صنعت فاوا و رسانه (Digital TMT) همچون اپراتورهای مخابراتی دیجیتال، فراهمکنندگان خدمات دیجیتال، فراهمکنندگان راهکارهای فناوریهای تحولآفرین دیجیتال و رسانههای دیجیتال.
از این منظر، از جمله مزیتهای اقتصادی مهم در ژئواکونومی دیجیتال، مزیت «صرفهجویی ناشی از مقیاس در سمت تقاضا» یا «صرفهجویی ناشی از شبکه» است که معمولاً در اکوسیستمهای دیجیتال ظهور میکند. مزیت صرفهجویی ناشی از شبکه بر این دیدگاه استوار است که خدمات به هر شهروند (کاربر) جدید با زیرساختهای موجود تقریباً هزینه جدیدی برای نهادهای اقتصادی یا کشور ندارد؛ بنابراین هر درآمدی از کاربر جدید، سود محسوب میشود. یک نمونه برای صرفهجویی ناشی از شبکه، کسبوکارهای مبتنی بر پلتفرم دیجیتال در کشور آمریکا همچون گوگل، آمازون و فیسبوک (متا) هستند که افزایش هرچه بیشتر کاربران موجب سرشکنشدن بیشتر هزینههای زیرساختی آنها میشود. یا طبق گزارش فیدور بانک آلمان، افزایش تعداد کاربران پلتفرم بانکداری دیجیتال موجب کاهش هزینههای زیرساخت فناوری اطلاعات این بانک شده است.
من بر این باورم که صنایع شبکهبنیان همچون اپراتورهای مخابراتی در صنعت فاوا و فراهمکنندگان خدمات مالی در صنایع مالی (بانکها، شرکتهای بیمهای و سایر بازیگران) باید از زیرساختهای تعاملپذیر برخوردار باشند و از طریق تعاونهای راهبردی از ظرفیت رگولاتورهای مرکزی مختلف خود استفاده کنند. از منظر ژئواکونومی دیجیتال، این قابلیت علاوه بر افزایش قدرت و توان مقیاسپذیری بازیگران این صنایع، موجب بهبود ضریب فراگیری مالی و مدیریت بهتر جریان اطلاعات مالی در کشور میشود. ما برای ارتقای سطح بلوغ ژئواکونومی دیجیتال در ایران به توسعه اکوسیستم دیجیتال و ایجاد انواع روابط استراتژیک (رقابت استراتژیک، ائتلاف استراتژیک، اتحاد استراتژیک و شراکت استراتژیک) میان اپراتورهای مخابراتی موبایل (بهعنوان یکی از بازیگران اصلی در صنعت فاوا و رسانه) و فراهمکنندگان خدمات مالی (بهعنوان یکی از بازیگران اصلی در صنایع مالی) نیاز داریم و در این مسیر به هیچعنوان نمیتوان نقش شرکتها و هلدینگهای فناوری اطلاعات این بازیگران را نادیده گرفت!