امروز، آغاز سداد فرداست
حمیدرضا احمدیان، مدیرعامل هلدینگ دادهورزی سداد درباره برنامههای راهبردی تیم مدیریتی جدید میگوید
عصر تراکنش ۶۴ / اواخر خردادماه سال جاری بود که حمیدرضا احمدیان سکان مدیریت عاملی شرکت دادهورزی سداد را بر عهده گرفت. او در این مدت اقدامات متعددی را جهت پیشبرد اهداف تیم مدیریتی جدید انجام داده و با شعار «امروز، آغاز سداد فرداست» کوشیده تا علاوه بر پایدارکردن شرایط هلدینگ و برگرداندن آرامش به تیمها، نقاط ضعف مجموعه را نیز برطرف و در ادامه برنامههای راهبردیشان را شروع کند. در اولین اقداماتش نیز کارهایی را در حوزه مدیریت منابع انسانی انجام داده و از جمله در همین راستا آکادمی سداد را با هدف شناسایی و پرورش نیروهای جوان و بااستعداد دانشگاههای کشور راهاندازی کرده و آن را زمینهساز اتحاد رقبا در بازار عنوان میکند.
در گفتوگویی که با حمیدرضا احمدیان، مدیرعامل جدید هلدینگ سداد داشتیم، به مهمترین اقداماتشان در این مدت و برنامههایی که دارند، پرداختیم. احمدیان معتقد است در مسیر تحول دیجیتالی که امروزه بانکها با آن درگیر هستند، اصلاً نمیشود به سمت راهاندازی نئوبانک نرفت و مسیر نئوبانک بانک ملی نیز از مسیر «بام» میگذرد. در ادامه گزارشی از گفتوگوی عصر تراکنش را با احمدیان میخوانید.
برنامههای راهبردی تیم مدیریتی جدید
تغییر روندهای بازار و کاربست حداکثری فناوری، شاکله کسبوکارها را دگرگون کرده است. حمیدرضا احمدیان که بهتازگی مدیرعامل هلدینگ دادهورزی سداد شده، این شرکت را در وضعیتی تحویل گرفته که طبق گفته او تحت تأثیر مسیر فناوری و بازار در دو سال اخیر با چالشهای مهمی روبهرو بوده است. او در اینباره توضیح میدهد که مجموعه شرکتهای سداد ۳۶۰۰ نفر پرسنل دارد و سازماندهی این تعداد نیروی کار، در کنار اجرای برنامههای مدنظر آنها کار دشواری بوده است؛ ابتدا لازم بود تا با رفع نقاط ضعف و برگرداندن آرامش به تیمها، مجموعه به یک وضعیت پایدار برسد و سپس برنامههای راهبردیشان را عملیاتی کنند.
احمدیان با اشاره به این مسائل اظهار میکند: «ابتدا لازم بود یکسری کارها در حوزه مدیریت منابع انسانی یعنی جذب، نگهداشت و ارتقای نیروهای انسانی خود انجام دهیم که در ماه اول حضورمان در سداد با موفقیت انجام شد و توانستیم رضایت نسبی را برای مجموعه رقم بزنیم. ایجاد روالهای منسجم برای ارتقای نیروی انسانی، ارائه خدمات رفاهی، ورزشی، اداری و امثالهم منجر به شادابی و افزایش انگیزه نیروهای انسانی شد که با توجه به حجم بالای تعداد کارمندان سداد، کار دشواری بود. سپس با شعار «امروز، آغاز سداد فرداست» در راستای عملیاتیکردن برنامههای راهبردیمان اقدام کردیم. در واقع بر آن بودیم تا با استفاده از تجارب خود بتوانیم تغییراتی ایجاد کنیم. ما نمیتوانستیم پنج تا هفت ماه (مدتزمان لازم برای برنامههای استراتژیک) منتظر بمانیم، به همین خاطر یکسری کارها را که مطمئناً در برنامههای راهبردی ما بود، اجرا کردیم.»
احمدیان معتقد است حضور گسترده و سهم بیشتر کسبوکارهای نوآورانه در بخش اقتصاد غیردولتی ممکن نخواهد شد، مگر اینکه شرایط و بسترهای لازم برای این موضوع فراهم شود. به گفته او، تفکرات راهبردی در سداد از چند وجه بسیار حائز اهمیت است؛ اول توسعه سبد محصولات بانکی مرتبط با بانک ملی با هدف افزایش حداکثر سهم بازار و رضایتمندی، دوم بررسی و رصد بازار فناوری با هدف تدوین برنامه دوساله بعدی با تمرکز بر انتظارات بانک ملی، سوم سرمایهگذاریهای کوچک و متوسط با هدف ایجاد ارزشافزوده و چهارم انتقال فناوری و نمایندهای مؤثر برای بانک ملی در اکوسیستم دانشبنیانی و اقتصاد نوآور.
به اعتقاد احمدیان، در محیطهای پیچیده و همیشه در حال تغییر، شرکتها فقط از طریق نوآوری میتوانند فضای بیشتری برای توسعه کسب کنند. بر این اساس، نوآوری بیشتر از طریق همکاری نزدیک با رقبای استراتژیک، دانشگاهها، مؤسسات پژوهشی و مشتریان ایجاد میشود و به نظر میرسد نقش فعالیتهای نوآورانه در ترویج مزیت رقابتی، رشد اقتصادی و ارزش شرکت، مهم و ضروری است. او با بیان این موارد میگوید: «در نظر بگیرید که بهتازگی، نوآوریهای فراوانی در سازمانهای تجاری صورت گرفته که به گونهای با موضوعات کسب درآمد و مالی مرتبط است. برای مثال، یا مهندسی مجدد فرایند، مدیریت کیفیت جامع و فناوری تولید بهنگام، ارزشیابی بر مبنای فعالیت این نوآوریها در سطوح مختلف به موفقیت جدید رسیدهاند.
طی ۱۰ سال اخیر شتاب توسعه فناورانه سرعت بالایی یافته و دلایل عمده آن در توسعه زیرساختها، تغییر نیازهای عمومی و توسعه کسبوکارها نهفته است. عمر فناوری از یک دهه به چند سال تغییر یافته و رقابت شرکتهای بینالمللی در پیشقدمبودن در حجم تغییرات است؛ بنابراین از نگاه خبرگانی برای ورود موفق در فضای جدید بایستی عمر برنامهریزیها کوتاهتر شود و از منظر اقتصادی توجه ویژهای به آن وجود داشته باشد. با توجه به همین نکات نگاه خبرگانی ما برای سداد برنامهای با افق زمانی دوساله شده است.»
مأموریتهای جدید فینوداد
به نظر احمدیان، منطق نوآوری این نیست که اگر چیزی از قبل وجود دارد، بهدلیل ضعفهایی که ممکن است داشته باشد، رها شود و به فکر خلق نمونه جدیدی از آن بیفتیم، بلکه باید از ظرفیتهای موجود در همان نمونه موجود استفاده کرد و آن را ارتقا داد. او درباره استفاده از ظرفیتهای «مرکز نوآوری بانک ملی ایران» میگوید: «منتقدان در زمان افتتاح از فینوداد به ما میگفتند که این مرکز از قبل وجود داشت، شما چه چیزی را افتتاح کردید؟ حداقل نام آن را تغییر میدادید. پاسخ من به آنها این بود که این نام ثبتشده، فعالیتهایی داشته و در حدود سداد برنامههای ترویجی انجام داده است. مهم ارتقای آن بود و لزومی نداشت که حتماً نام جدیدی برای آن انتخاب شود؛ بنابراین از ظرفیتهای موجود در آن استفاده کردیم و دامنه و شمولیت آن را توسعه دادیم.»
احمدیان بر این عقیده است که به لحاظ نوآوری این یک اشتباه است که با حفظ نمونه ناقص قبلی به خلق نمونه جدیدی که امید دارد عملکرد بهتری داشته باشد، دست زد. او میگوید: «یعنی افق بانک ملی و مأموریتهای مورد انتظار در دامنه شرایط موجود وجود نداشت. در نتیجه ما با حفظ نام مجموعه، برای آن مأموریتهای جدیدی تعریف کردیم و «فینوداد» بهعنوان هاب نوآوری و شتابدهی بانک ملی تغییر مأموریت داد تا سبد محصولات «بانک ملی ایران» را سازماندهی کند؛ نه صرفاً هلدینگ سداد را.
در نتیجه با این سیاست، تفکر بزرگتری شکل گرفت. قبلاً فینوداد یک واحد از سداد بود، اما اکنون یک شرکت مستقل است. یعنی به آن هویت دادیم و زیرساختهای لازم را در اختیارش گذاشتیم، تیمسازی کردیم و کارهای بزرگی در آنجا انجام دادیم. این یکی از برنامههای راهبردی بود که ما انجام دادیم.»
بهدنبال تفکر اقتصاد اشتراکی در کنار توسعه اقتصاد پلتفرمی
به گفته احمدیان، ظهور اقتصادهای پلتفرمی یک سونامی برای فرهنگ سنتی تجارت، بهویژه برای بانکداران بوده است. عملکرد تجاری پایدار دیگر مبتنی بر روابط خطی بین تولیدکنندگان (بهعنوان مثال، مدیران دارایی)، توزیعکنندگان (بهعنوان مثال، مدیران ثروت) و مصرفکنندگان با منطق تولید افزایشی هزینهها و ارزش نیست. در عوض، اهرمهای اصلی اقتصادی در توانایی مدلهای کسبوکار جدید برای درگیر کردن مداوم کاربران و آغاز دوره جدیدی از «شخصیسازی بیش از حد» نهفته است.
به عقیده او، پلتفرمهای دیجیتال میتوانند کل بخشهای صنعتی را متحول کنند، زیرا آنها طرفدار انتقال از یک اقتصاد متمرکز بر «خروجیها» (محصولات) به یک اقتصاد متمرکز بر «نتیجه» (نتایج) هستند. در اقتصادهای پلتفرمی، «داراییها» (محصولات) از بین نمیروند، بلکه از نقطهنظر ایجاد ارزش، توسعه جانبی پیدا میکنند. آنها بر زمینهسازی تجربیات کاربر با قیمتهای مقرونبهصرفه، از بین بردن اصطکاک در مصرف و تعاملات کاربر تمرکز میکنند.
احمدیان بر این باور است که حوزههایی در کشور وجود دارند که نیازمند حضور و مشارکت کسبوکارهای بزرگ و توجه اکوسیستمی هستند. از زمان مدیرعاملی احمدیان در هلدینگ دادهورزی سداد، در مجموع دو شرکت به مجموعه شرکتهای سداد اضافه شده که هر یک مأموریت مستقل و مجزای خودشان را دنبال میکنند؛ شرکت معتمد مالیاتی سداد در اکوسیستم مالیاتی کشور ایجاد شده و فینوداد با رویکرد تکمیل سبد محصولات بانک ملی.
او در اینباره توضیح میدهد: «سداد بهدلیل حجم و اندازه بزرگ خود کمتر توان حرکت چابک به سمت برخی حوزهها و کسبوکارهای جوان را دارد و از طرفی بایستی رویکردهای ورود به این بازارها برای بانک ملی هموار شود. یکی از این حوزهها کرادفاندینگ است که مراحل شکلگیری آن در «فینوداد» در حال انجام است و بهزودی عملیاتی میشود. حوزههای دیگری هم وجود دارند که بهمرور باید به سراغشان رفت؛ «ولثتک»، «هلثتک» و امثالهم. درواقع تلاش شده که چابکی لازم در فینوداد ایجاد شود تا در حوزه فناوریهای روز و توسعه اکوسیستمی بتوانیم سریع و چابک رفتار کنیم.»
مدیرعامل دادهورزی سداد سپس صحبتهایش را درباره کسبوکارهای پلتفرمی ادامه میدهد و در اینباره میگوید: «کسبوکارهای پلتفرمی امکان همکاری با شرکای غیرسنتی را فراهم میکنند و دستههای مختلفی از مشتریان را در زمینه مالی، پساندازکنندگان و سرمایهگذاران یا وامدهندگان و وامگیرندگان گرد هم میآورند و شبکههای بزرگ و مقیاسپذیری از کاربران ایجاد میکنند. ورود آنها به امور مالی مزایای بالقوهای را برای مصرفکنندگان در قالب محصولات جدید، قیمتهای پایینتر، انتخاب گستردهتر و تجربه مصرفکننده افزایش میدهد.
در عین حال، مدلها و فناوریهای جدید کسبوکار آنها بهطور بالقوه موقعیت غالب ارائهدهندگان خدمات مالی سنتی را تهدید کرده و چالشهایی را برای تنظیمکنندهها ایجاد میکند. کسبوکارهای پلتفرمی میتوانند از دسترسی ترجیحی خود به دادههای مشتری جهت حذف وامهای با کیفیت بالا استفاده کنند و فقط مشتریان با کیفیت پایین را برای سایر وامدهندگان باقی بگذارند. توانایی آنها در ارائه خدمات غیرمالی مکمل که توسط استارتاپها و بانکهای فینتک قابل ارائه نیستند، میتواند تغییر مشتریان به ارائهدهندگان جایگزین را دشوار یا غیرجذاب کند. این خطر بهویژه زمانی حادتر میشود که شرکتهای BigTech در بازارهای دیگر که مکمل خدمات مالی هستند، قدرت انحصاری دارند.»
با توجه به صحبتهای احمدیان، یکی از مهمترین کارهایی که در دستور کار مدیریت جدید دادهورزی سداد قرار دارد، ایجاد مکانیسمهای حمایتی لازم در نقش سرمایهگذار برای کسبوکارهای جوان است. در واقع آنها بهدنبال ساختن چرخ از اول نیستند، بلکه تلاش میکنند ظرفیت حضور کسبوکارهای جوانتر را در سبد محصولات بانک ملی ارتقا دهند.
احمدیان در توضیح این موضوع میگوید: «استراتژی ما این نیست که مثل سابق جلو برویم و کل یک کسبوکار را برداریم، بلکه تفکرمان بهصورت اقتصاد اشتراکی است که میخواهیم با کسبوکارهای کوچکتر تعریف کنیم تا هم چرخه اقتصادی درست شکل بگیرد و هم اینکه بانک بتواند چابکی لازم را داشته باشد.
پس اساساً مأموریتهای جدید سداد با آنچه از قبل بوده، متفاوت است. در نتیجه اینها بخشی از راهبردهای جدی ماست که توانستهایم در ماههای اول استقرار تیم مدیریتی جدید عملیاتی کنیم.» صحبتهای او نشان میدهد که هدف آنها نه برگزاری رویداد، انجام کارهای پیششتابدهی و امثالهم که ارائه مدل متفاوتی از کسبوکار بوده است.
بالابودن حجم کارهای هلدینگ
«هلدینگ دادهورزی سداد» علاوه بر دو مجموعه نامبرده، سه شرکت دیگر نیز دارد؛ «پارستکنولوژی سداد»، «پرداخت الکترونیک سداد» و «فناوری اطلاعات راهبر سداد» که با پیامرسان بانکی «بله» شناخته شده است. این شرکتها نیز بخشی از مأموریتهای «بانک ملی ایران» را دنبال میکنند. احمدیان با اشاره به حجم فعالیتهای بانک ملی ایران، چه در سطح شعب و چه در سطح ستاد میگوید: «ما علاوه بر حجم بالای فعالیتهایمان، در بانک ملی ایران با مسائل مهم دیگری نیز مواجه هستیم که از جمله آنها میتوان به انتظارات بانک مرکزی از بانک ملی ایران اشاره کرد. اگر قرار باشد یک سناریوی جدید در اکوسیستم بانکی کشور اجرایی شود، انتظار «بانک مرکزی» این است که بانکهایی نظیر «بانک ملی ایران» و «بانک ملت» زودتر از سایر بانکها درگیر آن سناریو شوند و برای سایر بانکها انگیزه ایجاد کنند.
به عقیده بنده، «بانک مرکزی» نمیتواند روندی را تصور کند که سایر بانکها پیشقدم شوند و بعداً «بانک ملی ایران» و «بانک ملت» به آنها ملحق شوند. برای مثال «رمزریال» برای اولینبار در همین دو بانک عملیاتی شد و آنها مجبور بودند تکلیف خواستهشده را انجام دهند. سایر سرویسها هم همینطور است. «بانک ملی ایران» شعب زیادی دارد و باید بتواند سرویسدهی خوبی داشته باشد و شبکهاش را پایدار نگه دارد تا سرویسهای متمرکز و غیرمتمرکز آن برقرار بماند. در نتیجه با لحاظکردن همه این موارد میتوان گفت که حجم کارهای ما بالاست.»
احمدیان میگوید بخشی از کارهایی که باید در سالهای گذشته در این هلدینگ انجام میشد نیز باقی مانده بود، مثل بخش توسعه سیستمها که گزارش عملکرد سهماهه مدیریت جدید نشان میدهد این کارهای بهتعویقافتاده نیز در دست انجام و برخی از آنها روبهپایان است؛ از سامانههای تسهیلاتی گرفته تا آرشیو اسناد و ارتقای سوئیچ و زیرساختها که همیشه مسئله بوده است.
در پی اتحاد رقبا
از زمان تأسیس شرکت دادهورزی سداد در سال ۱۳۷۸، مأموریت سداد جلوبردن سرویسهای بانک ملی بوده و تابهامروز در سبد کاری سداد ارائه خدمات به بانکهای دیگر خیلی به چشم نمیآید؛ موضوعی که احمدیان درباره آن میگوید: «این موضوع هم جذاب است و هم قابل تأمل. از طرفی جذاب است، چون بالاخره اگر شما در بانک ملی خوب کار کنید، آنقدر اقدامات متنوع و بازار آن گسترده است که فرصت خدمات به سایر بانکها مهیا نشود و از سویی دیگر به این جهت که شما نمیتوانید از اکوسیستم دور باشید و باید به سایر بانکها نیز توجه کنید، لازم است در متدهای همکاری و توسعه مشتری برنامهای برای آن داشته باشیم که بخشی از این فرایند توسط شرکتهای تازهتأسیس در حال رخدادن است. موضوعی که دنبالش هستیم و همیشه میگویم، بحث «اتحاد رقبا» است که باید با بانکهای دیگر تعامل کنیم تا کسبوکارهای جدید خلق شود.»
به گفته احمدیان، نمونه موفق این موضوع، کارگروه ماهانه مدیران عامل هلدینگهای بانکهاست که از خردادماه در حال برگزاری است. او در این باره میگوید: «این اتفاق بزرگی است. سخت است که افراد دور یک میز بنشینند و درباره مسائل کاریشان صحبت کنند، اما بعد از چند ماه این سد شکسته شد. با چنین اتفاقاتی بازارهای مشترکی تعریف میشود که هم به نفع اکوسیستم بانکی است و هم به نفع کسبوکارهایی که میخواهند به ما اضافه شوند. پس در واقع ما وارد این مسیر میشویم، نه بهصورت هیجانی و نه کُند؛ بلکه با یک شیب ملایم. چارهای جز این نداریم. هم به بلوغ ما کمک میکند و هم کمک میکند که بتوانیم بستههای جذابتری را برای بانک ملی بهعنوان سرویسگیرنده اصلی و مالک سداد طراحی کنیم.»
نئوبانکمان از مسیر بام میگذرد
«بام» همراهبانک بانک ملی ایران و اصلیترین محصول آن است که به گفته احمدیان، مشتریان به آن عادت کردهاند و بنا بر آمارها، با هشت میلیونی کاربر فعال، جایگاه قابل توجهی بین مشتریان خود پیدا کرده است. اما احمدیان معتقد است روزانه بر تنوع ویژگیهای نرمافزارها در این حوزه افزوده میشود و آنها نیز باید متناسب با نیازهای جدید مشتریان خود، خدمات و ویژگیهای جدیدی را روی بام توسعه دهند.
او معتقد است همه بانکهای کشور باید گامی جدی در جهت «نئوبانک» بردارند و بانک ملی ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست. احمدیان در اینباره توضیح میدهد: «در مسیر تحول دیجیتالی که بانکها امروزه با آن درگیر هستند، اصلاً نمیشود به سمت راهاندازی نئوبانک نرفت. در مسیر نئوبانک بانک ملی قطعاً ما از مسیر بام باید عبور کنیم؛ پس بام باید تقویت شود و من معتقدم بزرگترین دستاورد بانک ملی برای خودش و مشتریانش بام است.»
بله، متمرکز بر سرویسهای بانکی
پیامرسان بله حدود ۹ سال است که شروع به کار کرده و به خاطر فضای رقابتی که با پیامرسانهای خارجی برای او وجود داشته، تاکنون نتوانسته آنطور که باید، مورد اقبال مردم قرار بگیرد. احمدیان با بیان این موضوع درباره این پیامرسان میگوید: «اکنون با توجه به مشکلات پیش روی پلتفرمهای خارجی، اقبال به بله بیشتر شده، ولی ما نمیخواستیم سرویسی داشته باشیم که در این شرایط مشتری بگیرد؛ چراکه همواره متفاوت فکر میکردیم و میگفتیم باید ابزاری داشته باشیم که برخی نیازهای کاربران را رفع کند تا کاربر خودش آن را تأیید کند. به همین خاطر همیشه تمرکز ما روی این بود که سرویسهای بانکی را که مدنظر کاربران است، در بله فراهم کنیم.
اصلاً اشکالی ندارد که کاربر از امکانات پیامرسانی آن استفاده نکند، چون در واقع یک ابزار بانکی است، اما رفتهرفته کاربر متوجه میشود که بله میتواند پیامرسان مالی- تجاری او باشد و در کنار سرویسهای مالی، سرویسهای اجتماعی نیز دریافت کند. بایستی روی افزایش ظرفیتها و اعتمادسازی کار میکردیم. در واقع رویکرد ما در پیامرسان بله تاکنون این بوده است.»
به نظر احمدیان رویکردی که در پیامرسان بله اتخاذ کرده بودند، رویکرد درستی بوده و آمارهای بله روی سرویسهای بانکی، نشاندهنده این است که «بله»، توانسته با اعتمادسازی صحیح، استقبال خودش را پیدا کند و رشد صعودی در سرویسها را با سرعت بیشتری دنبال کند. مدیرعامل دادهورزی سداد میگوید: «لازم نیست در بله خیلی در تقابل با نرمافزارهای مشابه خودمان باشیم. مثلاً چون یک پلتفرم امکان تماس تصویری دارد، ما هم داشته باشیم؛ بلکه باید روی سرویسهای خاص خودمان تمرکز کنیم و سرویس باکیفیت ارائه دهیم. این اتفاق نیز تاکنون افتاده است. البته میدانیم یکسری مشکلات نیز وجود دارد، ازجمله اینکه زیرساختها باید تقویت شوند، سرویسها بیشتر شوند و هر روز برای کاربرپسندی بیشتر، جای کار هست.»
احمدیان سپس درباره کیف پول بله صحبت میکند و در اینباره اینگونه توضیح میدهد: «کیف پول سداد، «جیبام» نام دارد که پروژه کیف پول رمزریال که از سوی بانک مرکزی به بانک ملی ابلاغ شد نیز در جیبام راهاندازی شده و اکنون در حال فعالیت است و کاربران خوبی هم دارد که البته بیشتر کاربران آن از سمت بانک ملی هستند، چون هنوز سرویس عمومی راهاندازی نشده است. امروز تقریباً شش میلیون بار جیبام در بله نصب شده و در واقع برای کیف پول رمزریال، کیف پول جدیدی طراحی نکردهایم.»
بهدنبال شناسایی و پرورش نیروهای جوان
سداد مدتی است که با ایجاد یک فضای پرورشی و آموزشی به آمادهسازی نیروی انسانی متخصص میپردازد. در حال حاضر نیز سداد ۲۲ نفر کارآموز دارد و در آذرماه ۵۰ نفر دیگر را نیز جذب خواهد کرد. احمدیان درباره اهداف راهاندازی آکادمی سداد میگوید: «روال همیشگی شرکتها اینگونه است که وقتی نیروی کار متخصص میخواهند، آگهی استخدام میدهند و افراد رزومه خود را برای آنها میفرستند تا مجموعه با توجه به رزومه و مصاحبه چند نفر از آنها را استخدام کند، ولی ما با همکاری دانشگاههای معتبر به آموزش یکسری دانشجویان مقاطع مختلف میپردازیم و آنها بعد از شش ماه کارآموزی، اگر توانمند شده باشند و بخواهند، میتوانند در سداد یا شرکتهایی که در تعامل با سداد هستند، استخدام شوند و حتی با ایجاد ظرفیتهای لازم خدمت وظیفه را نیز در سداد بگذرانند.»
بنا بر صحبتهای مدیرعامل دادهورزی سداد، فعالیتهای آکادمی سداد با استقبال و حمایت بسیاری از دانشگاهها روبهرو شده و بسیاری از دانشگاهها خواستار ایجاد دفتری از سداد در دانشگاهها هستند. احمدیان میگوید: «آکادمی سداد برای من مهم است، مشکل بزرگ همه شرکتها این است که دور از محتوا هستند و برای بهروزشدن از محتوای جاهای دیگر استفاده میکنند، چون درگیر کارهای روزانه خود هستند. برای ما مهم است که در شأن سداد بتوانیم مسیر آینده را برای خودمان، بازار و جامعه درست تصویر کنیم و به معنی واقعی کلمه پیشرو بازار باشیم. این آکادمی قرار است این کار را انجام دهد و با شناسایی و پرورش نیروهای جوان و بااستعداد دانشگاهها آنها را وارد بازار کار کند.»
آکادمی سداد در حال حاضر بهطور مستقیم با دانشگاههای امیرکبیر، خواجهنصیر، تهران، علامه و شریف همکاری میکند، ولی فراخوان اول آنها از دانشگاههای آزاد و پیامنور هم جذب داشته است.
سداد؛ خلیج بزرگی از دانش و محصول
هماکنون هلدینگ دادهورزی سداد ۸۲۰ نفر، شرکت پرداخت الکترونیک سداد ۱۸۰۰ نفر، شرکت پارستکنولوژی سداد ۹۰۰ نفر و شرکت فناوری اطلاعات راهبر سداد ۱۲۰ نفر، نیروی کار دارد که برای سداد خلق ارزش میکنند. احمدیان با اشاره به آمار مذکور بیان میکند: «من اعتقاد دارم بزرگترین پتانسیل شرکتهای بزرگی مثل سداد نیروی انسانی آن است و باید بلد باشیم از این سرمایه انسانی برای خلق مسیرهای جدید درست استفاده کنیم. موفقیت ما در اکوسیستم جوان است و باید با کسبوکارها و افراد جوان همکاری کنیم. مجموعهای مثل سداد نیروهای متخصص خوبی دارد.
اعتقاد داریم خلیج بزرگی از دانش و محصول هستیم که برخی محصولاتمان هنوز مورد استفاده و تجاری نشدهاند و درصدد این هستیم تا از این دانش به بهترین نحو استفاده کنیم. همه شرکتها برای پیشبرد کسبوکار خود با چالشهایی از جنس رگولاتوری، جذب و نگهداشت نیروی انسانی متخصص و تأمین منابع مواجهاند که سداد هم از این قاعده مستثنی نیست.»
در پی خلق اکوسیستمی یکپارچه
با توجه به صحبتهای احمدیان، هلدینگ دادهورزی سداد از لحاظ اجرایی تا پایان سال جاری باید لندتک بانک ملی را راهاندازی کند که پلتفرم آن در سداد در حال تولید است و بخشی از آن از قبل آماده بوده و مابقی هم در حال آمادهسازی است. او در اینباره توضیح میدهد: «قرار بود آخر مهرماه این محصول آماده شود، اما بحث تست و پایداری سیستم موجب عقبماندن ما شد. فاز اول محصول لندتک ما، ارائه تسهیلات خرد است.
سایر کسبوکارهای فعال در این حوزه هم مذاکراتشان را با ما آغاز کردهاند و بهدنبال طراحی یک اکوسیستم یکپارچه هستیم. علاوه بر این، محصول کرادفاندینگ ما نیز بهزودی رونمایی میشود. دو محصول دیگر هم در حال آمادهسازی است که در گفتوگوهای بعدی بیشتر درباره آنها خواهیم گفت.»