عصر تراکنش
رسانه مدیران فناوری‌های مالی ایران

هیچ‌چیز مهم‌تر از سخت‌کوشی نیست

امیرحسین مردانی از زندگی شخصی و حرفه‌ای‌اش و لزوم داشتن مهارت‌های مختلف در زندگی می‌گوید

عصر تراکنش ۶۴ / امیرحسین مردانی، مدیرعامل صرافی رمزارز بیت‌پین است؛ کسب‌وکاری که همزمان با شروع فعالیتش، همه‌گیری ویروس کرونا باعث شد وابستگی‌شان به مکان را از بین ببرند و فرهنگ کاری هیبرید را در جذب نیروهای خود به کار گیرند. مردانی که فارغ‌التحصیل دکتری در رشته فناوری اطلاعات دانشگاه تربیت مدرس است، بر این عقیده است که برای نوآور بودن در فناوری باید فراتر از یک منطقه جغرافیایی فکر کرد و لزوم فعالیت در کسب‌وکارهای دیجیتال، داشتن تفکری دیجیتالی است.

در گفت‌وگویی که با امیرحسین مردانی داشتیم، به مسیر شخصی و حرفه‌ای که تاکنون طی کرده، پرداخته‌ایم. امیرحسین مردانی که خود را فردی تلاشگر و باپشتکار می‌داند، به دیگران توصیه می‌کند که تا می‌توانند در مقاطع مختلف زندگی‌شان مهارت‌های گوناگونی را فراگیرند و سعی کنند آدم پرمهارتی باشند. او بر این عقیده است که در این زمانه، هیچ‌چیز مهم‌تر و حیاتی‌تر از سخت‌کوشی نیست. در ادامه روایتی از زندگی شخصی و حرفه‌ای امیرحسین مردانی را می‌خوانید.


کوتاه از دوران کودکی


امیرحسین مردانی متولد ۳۰ مردادماه ۱۳۷۲ است و تبار او به ایل قشقایی برمی‌گردد که سال‌ها پیش به همدان، تهران و کرج مهاجرت کرده بودند. او در کرج به دنیا آمده و بزرگ‌شده آنجاست. هیچ‌یک از اعضای خانواده‌اش تاکنون شغل دولتی نداشته‌اند و این موضوع برای خانواده مردانی یک ارزش به حساب می‌آید. او می‌گوید: «فعالیت در بخش خصوصی در خانواده ما همیشه به‌عنوان یک ارزش یاد می‌شود و کسب درآمد در بازار را یک ارزش می‌دانیم؛ همین موضوع باعث شد که از سنین کم در سوپرمارکت خانوادگی‌مان مشغول به فعالیت شوم و کسب درآمد را از سنین کم تجربه کنم.

پدر من تحصیل‌کرده‌ترین فرد خانواده بود. او فارغ‌التحصیل مهندسی شیمی است و به‌عنوان مهندس مکانیک در شرکت خصوصی کالاپزشکی سوپاپ مشغول به کار بود. من مادربزرگ سخت‌گیری داشتم که بر انجام‌دادن وظایف افراد در خانواده و سحرخیزی تأکید فراوان داشت و هیچ‌گاه اجازه تنبلی به ما نمی‌داد. این رفتار بسیار روی من تأثیر داشت و باعث شد سحرخیزی و کسب درآمد برایم مهم شود.»

خانواده مردانی همیشه امیرحسین را به درس‌خواندن و رفتن به دانشگاه ترغیب می‌کردند. امیرحسین تا سال ۱۳۸۲ در کرج زندگی می‌کند تا اینکه به واسطه مأموریتی (مدیر تولید در فومن‌شیمی) که به پدرش داده می‌شود، به گیلان مهاجرت می‌کنند: «خانواده من به همان اندازه که کار کردن را توصیه می‌کردند، به درس‌خواندن هم اهمیت می‌دادند. در واقع فرهنگ کار همیشه همراه خانواده من بود.

زمانی که به رشت آمدیم، به درس‌خواندن علاقه‌مندتر شدم، چون رشت شهری بود که فضای تحصیلات و درس‌خواندن در آن برایم بیشتر بود و همین‌طور من از فضای کار بازاری پدربزرگم دور شده بودم. از سال دوم راهنمایی به‌صورت جدی شروع به یادگیری زبان انگلیسی کردم و از مقطع اول دبیرستان همزمان با درس، دو شغل جدی طراحی سایت و آموزش زبان انگلیسی را انجام می‌دادم.»

امیرحسین با ورود به مقطع راهنمایی، یادگیری زبان انگلیسی را آغاز می‌کند و در کمتر از پنج سال به یکی از مدرس‌های مؤسسه زبان کیش تبدیل می‌شود که به گفته خودش جوان‌ترین آنها بوده است. او علاوه بر تدریس زبان انگلیسی در کنار تحصیل در مقطع دبیرستان، به طراحی سایت نیز مشغول بوده و در سن کم برای خودش درآمد خوبی داشته که نتیجه سخت‌گیری خانواده برای درونی‌کردن فرهنگ کار در اوست.


ورود به رشته مدیریت صنعتی


پدر مردانی مهندس بود و علایق او نیز به ‌واسطه شغل و تحصیلات پدرش، از جنس رشته‌های مرتبط با علم ریاضی بود. پس تصمیم می‌گیرد که در دبیرستان رشته ریاضی-فیزیک را انتخاب کند: «دوران دبیرستان خوبی داشتم و با وجود اینکه فرد تیزهوشی نبودم، به خاطر اینکه تلاشگر و باپشتکار بودم تقریباً از هم‌سن‌وسال‌های خودم جلوتر بودم؛ چراکه همیشه در کنار درس و مدرسه، کار می‌کردم.

با این حال بعد از دبیرستان علاقه‌ای به ادامه درس‌خواندن به روش دبیرستان نداشتم و می‌خواستم مستقیم به بازار کار وارد شوم؛ به همین خاطر به‌دنبال رشته‌ای بودم که خیلی درگیر پیچیدگی‌های درسی نشوم. با کمی جست‌وجو و تحقیق متوجه شدم که رشته مهندسی صنایع و رشته مدیریت صنعتی برایم مناسب است و در نهایت تصمیم گرفتم که مدیر شوم، نه مهندس. در نهایت با توجه به اینکه در گیلان کار و زندگی می‌کردم، دانشگاه گیلان را برای تحصیل در رشته مدیریت صنعتی انتخاب کردم.»


آشنایی با محمود مرادی


در زندگی همه ما افرادی هستند که حضورشان تصمیم‌گیری‌های ما را تحت تأثیر قرار می‌دهند و نقش بزرگی در چگونه رقم‌خوردن سرنوشت ما دارند. محمود مرادی که از استادان دانشگاه گیلان است،‌ فرد تأثیرگذار دوران دانشگاه امیرحسین مردانی است؛ کسی که امیرحسین را با خودش همراه می‌کند و باعث می‌شود مسیر متفاوتی را انتخاب کند: «سال‌های ابتدایی دوره کارشناسی تمام فکر و ذکرم این بود که چگونه می‌توانم مهاجرت کنم. آقای مرادی که از فرانسه برگشته بود و در آنجا مدیریت کسب‌وکار خوانده بود، به من گفت که برای مهاجرت باید چه مسیری را طی کنم؛ می‌بایست در دوره کارشناسی ارشد رتبه زیر ۱۰ می‌آوردم و در یکی از دانشگاه‌های دولتی تهران ادامه تحصیل می‌دادم تا برای مقطع دکتری به یک دانشگاه معتبر در کشوری دیگر درخواست بدهم و به آنجا بروم. آقای مرادی سپس به من پیشنهاد داد تا تعدادی کتاب در حوزه اقتصاد و اجتماعی بخوانم. خواندن آن کتاب‌ها به افزایش قدرت تحلیل من بسیار کمک و مرا به حوزه‌های جدیدی علاقه‌مند کرد.»

مردانی که برای ورود به دانشگاه تهران و مهاجرت تحصیلی از این طریق،‌ تلاش فراوانی کرده بود،‌ با کسب رتبه تک‌رقمی کنکور کارشناسی ارشد،‌ رشته مدیریت در دانشگاه تهران قبول شد: «سال ۱۳۹۴ وارد دانشگاه تهران شدم و همزمان به‌عنوان کارشناس توسعه کسب‌وکار در شرکت توسعه اعتماد همراه اول مشغول به کار شدم و روی پروژه انارستان کار می‌کردم. این پروژه نقطه‌عطفی در زندگی من بود و بسیار به من کمک کرد. همزمان با کار در این شرکت، کارهای پژوهشی نیز با دکتر مرادی انجام می‌دادم و همین موضوع باعث شد بتوانم رزومه شغلی-پژوهشی خوبی را در دانشگاه تهران دست‌وپا کنم. سال دوم مقطع ارشد، فشردگی کارهایم بیشتر شد؛ تقریباً سه جا کار می‌کردم. دو جا به‌عنوان مشاور پاره‌وقت و یک جا تمام‌وقت مشغول بودم. همزمان کنکور دکتری می‌خواندم و پایان‌نامه ارشدم را نیز دفاع کردم. با اینکه سال فشرده‌ای برایم بود، ولی همه کارهایم به بهترین نحو انجام شدند.»

مردانی که برای رسیدن به رؤیای مهاجرت به خارج از کشور، از گیلان به تهران آمده بود، در سال‌های پایانی دوره کارشناسی ارشد آن‌قدر درگیر کار و درس‌خواندن می‌شود که از مهاجرت منصرف می‌شود: «سال ۱۳۹۶ به شرکت آریا همراه سامانه وارد شدم که زیرمجموعه هلدینگ پتسا بود که از هلدینگ‌های بزرگ حوزه فناوری اطلاعات است. همچنین رتبه یک مجموع دکتری تخصصی را کسب و دانشگاه تربیت مدرس را برای ادامه تحصیل انتخاب کردم و آن‌قدر سرگرم زندگی و کار شدم که فکر مهاجرت از سرم افتاد. بعدها دکتر مرادی به من گفت که از همان اول هم می‌دانسته که من مهاجرت نمی‌کنم.»


شروع به کار مدرسه تابستانه بلاکچین


هلدینگ پتسا یکی از هلدینگ‌های قدیمی‌ فناوری اطلاعات ایران است که از دهه ۶۰ در حال فعالیت بوده و شرکت‌های بزرگی مانند آریا همراه و پارس تصمیم از جمله زیرمجموعه‌های آن محسوب می‌شوند. هلدینگ پتسا در حوزه سرمایه‌گذاری و توسعه کسب‌وکار در حوزه‌های جدید مانند بلاکچین، اینترنت اشیا، هوش مصنوعی و رایانش ابری مشغول به فعالیت بود و تاکنون کسب‌وکارهای متعددی از دل این گروه‌ خارج شده‌اند. کسب‌وکارهایی مانند «آچاره» و «اوبار» شاید از معروف‌ترین این کسب‌وکارها باشند.

مردانی ادامه می‌دهد: «به واسطه فعالیت‌هایی که در حوزه‌های جدید در این هلدینگ داشتیم، در سال ۱۳۹۷ متوجه شدیم که حوزه رمزارز و بلاکچین یکی از حوزه‌های مهم برای سرمایه‌گذاری است. همان سال در آریا همراه دیتاسنتری داشتیم و پیشنهاد دادیم که یک فارم ماینینگ راه‌اندازی و روی بیت‌کوین نیز سرمایه‌گذاری کنیم تا از این طریق بتوانیم وارد این حوزه شویم. علاوه بر اینها، در پاییز همان سال فعالان رمزارز و بلاکچین کشور را دور هم جمع کردیم تا موجبات آشنایی آنها با یکدیگر و همچنین آشنایی این فعالان با دولت را فراهم کنیم تا از این طریق بتوانیم فعالیت‌های موجود در این حوزه را در کشور گسترش دهیم.»

طبق صحبت‌های مردانی، دکتر ثنایی، مدیرعامل مجموعه پتسا و دکتر مداح‌علی در دانشگاه صنعتی شریف از این کار حمایت کردند و در نهایت توانستند به کمک آنها و با همکاری آزمایشگاه بلاکچین دانشگاه شریف، مدرسه تابستانه بلاکچین را تأسیس کنند: «این مدرسه که شامل هفت روز حضور پیاپی و فراگیری مطالب لازم در دانشگاه و دو روز همایش در سالن شهید قندی وزارت اطلاعات و ارتباطات بود، بستر مناسبی شد تا دانشجویان دانشگاه شریف که در این حوزه فعالیت می‌کردند، به‌عنوان مدرس شناخته شوند و آموخته‌های خود را به دیگران منتقل کنند.

یادم می‌آید که آن زمان ما کامل‌ترین سیلابس درسی ممکن را در حوزه رمزارزها به افراد ارائه دادیم و یکی از افرادی که در دانشگاه «ای‌پی‌اف‌ال» سوئیس دوره مشابهی را گذرانده بود، به من گفت که مدرسه تابستانه ما به‌مراتب بهتر از آنچه او در سوئیس تجربه کرده،‌ بوده و این باعث خرسندی ما بود.» طبق صحبت‌های مردانی، اکنون بسیاری از افرادی که در این دوره‌ها شرکت کرده‌اند، در کمپانی‌های بزرگ دنیا مشغول به کار هستند.


خلق بیت‌پین


شروع به کار بیت‌پین ریشه در دو مکان دارد؛ هم در صنعت و هم در دانشگاه. ریشه اول آن در هلدینگ «پتسا» است و ریشه دوم شکل‌گیری این شرکت، به دانشگاه صنعتی شریف برمی‌گردد. طبق گفته‌های مردانی، در سال ۱۳۹۷ و با شروع تب‌وتاب بلاکچین، یکی از حوزه‌های مورد تمرکز پتسا، حوزه رمزارز بود. در این سال، هسته اولیه گروه بلاکچین این هلدینگ شکل گرفت که در ابتدا بیشتر فعالیت‌های این گروه از جنس تحقیق‌وتوسعه درباره فناوری بلاکچین و رمزارزها بود.

در سال ۱۳۹۸ این گروه به‌صورت رسمی به شرکتی با نام گروه سنا تبدیل شد و فعالیت‌های تخصصی خود در حوزه فناوری بلاکچین و رمزارزها را شروع کرد. دو فعالیت بسیار مهمی که گروه سنا در این سال شروع کرد، پروژه توکنایز کردن دارایی‌ها و مدرسه تابستانه بلاکچین ایران بود. این دو فعالیت با همکاری آزمایشگاه بلاکچین دانشگاه شریف صورت گرفت. پروژه توکنایز کردن دارایی‌ها نیز با هدف توکنایز کردن املاک و زمین‌های بلااستفاده کشور شروع شد و تا مرحله محصول پیش رفت، اما به‌دلیل مسائل رگولاتوری متوقف شد.

به گفته مردانی، مدرسه تابستانه بلاکچین ایران، بزرگ‌ترین مدرسه آموزشی و همایش سالانه فناوری بلاکچین و رمزارز کشور بود که در سال ۱۳۹۸ اولین دوره آن برگزار شد: «این دوره با محتوایی هم‌سطح دوره‌های بین‌المللی در دانشگاه صنعتی شریف و با حضور حداکثری علاقه‌مندان این حوزه برگزار شد. در ادامه، فعالیت‌های این شرکت در حوزه سرمایه‌گذاری در رمزارزها و سبدگردانی به‌صورت B2B ادامه یافت. جهت توسعه این فعالیت‌ها و ورود به یک بازار بزرگ‌تر، در پاییز ۱۳۹۹ با اضافه‌شدن یک گروه کامل برنامه‌نویس از دانشگاه صنعتی شریف، گروه سنا شروع به توسعه محصول بیت‌پین و ورود رسمی به بازار تبادل رمزارزها کرد.»

مردانی توضیح می‌دهد که در حد فاصل سال‌های ۱۳۹۷ تا ۱۳۹۹ به‌دلیل خاکستری‌بودن فضای رگولاتوری این حوزه، شروع به فعالیت نکردند تا اینکه در پاییز ۱۳۹۹ بیت‌پین شروع به کار کرد: «همزمان با شروع کار بیت‌پین، همه‌گیری کووید ۱۹ باعث شد دورکاری به عرف جامعه تبدیل و فرهنگ آن ایجاد شود؛‌ به همین خاطر توانستیم بدون نگرانی درباره بعد مکانی، فعالیت‌های خود را به‌صورت ریموت شروع کنیم.»

طبق صحبت‌های مردانی، بیت‌پین در شش ماه اولیه فعالیت خود با یک رشد انفجاری و استقبال یک میلیون کاربر مواجه شد که این مسئله به تبدیل‌شدن آنها به یکی از سه صرافی بزرگ بازار رمزارز در کشور منجر می‌شود. بیت‌پین امروز یکصد کارمند دارد که از این میان ۶۰ نفر از آنها دورکاری می‌کنند. مدیرعامل بیت‌پین معتقد است که جهان به سمت رفع مشروعیت از مکان می‌رود و دیگر مانند گذشته برای راه‌اندازی یک کسب‌وکار،‌ حضور فیزیکی افراد و تهیه دفتر فیزیکی واجب نیست.


لزوم نهادینه‌شدن فرهنگ دورکاری در مجموعه‌های دیجیتالی


امیرحسین مردانی فعالیت دورکاری را به کسب‌وکارها به‌خصوص کسب‌وکارهای فعال در حوزه‌های جدید پیشنهاد می‌دهد و بر این باور است که وقتی کسب‌وکاری در حوزه دیجیتال فعالیت می‌کند، فرهنگ فکری او نیز باید دیجیتال باشد تا بتواند در این دوران دیجیتالی، دوام بیاورد: «برای مثال بایننس که بزرگ‌ترین پلتفرم رمزارز در دنیاست، دفتر مرکزی ندارد. یا در عناوین شغلی که بایننس در آن جذب نیرو می‌کند، بیشتر نیروهایی که می‌خواهند جذب کنند، به‌صورت دورکار است و همین موضوع نشان می‌دهد که فرهنگ منابع انسانی در دنیا تغییر کرده و ما نیز برای اینکه بتوانیم ساختار منابع انسانی به‌روزی داشته باشیم، باید وابستگی‌مان را از بحث مکان از بین ببریم. برای مثال ما در بیت‌پین در هر جایی که باشیم طبق یکسری اصول کار می‌کنیم و این موضوع به یک مزیت برای ما تبدیل شده است.»

بیت‌پین اکنون پراکندگی جغرافیایی بالایی در جذب نیرو دارد و نیروی انسانی آن از ۱۶ استان کشور هستند: «برای یک کارفرمای کارآفرین، پیدا کردن یک نیروی متخصص به اندازه کافی چالش دارد، چه برسد به اینکه بخواهیم به آن نیروی متخصص بگوییم برای کارکردن به مکانی که ما می‌گوییم بیاید که این موضوع، باعث مضاعف‌شدن این چالش در جذب نیروهای متخصص می‌شود. در نتیجه فرهنگ دورکاری باید در مجموعه‌های دیجیتال نهادینه شود. این موضوع می‌تواند به بالا رفتن کیفیت کارها و به کار گرفتن افراد متنوع به لحاظ قومیت و جنسیت کمک کند. بنابراین در یک سال و نیم اخیر ما در بیت‌پین سعی کردیم وابستگی‌مان به مکان را به‌کلی از بین ببریم و فرهنگی ایجاد کنیم که هر کس بتواند از هر جایی که هست، با ما کار کند و در واقع فرهنگ کاری نوینی را انتخاب کردیم.»


تلاش برای ماندن


مردانی سپس با اشاره به اینکه اکنون تمامی کسب‌وکارهای کشور پر از چالش هستند و چالش رگولاتوری کوچک‌ترین چالشی است که با آن روبه‌رو هستند، می‌گوید که مهم‌ترین چالش کسب‌وکارها در کشور هر آن چیزی است که منجر شود افراد به مهاجرت فکر کنند: «این چالش‌ها می‌تواند شامل قانون‌گذاری‌ها، نبود زیرساخت‌ها، فشارهای اجتماعی و امثالهم باشد و به طلاق عاطفی فرد از کسب‌و‌کار و در نهایت سرزمینش منجر شود.»

او که در دوران تحصیل در مقطع کارشناسی، رؤیای مهاجرت را در سر داشته، ولی بنا به دلایلی از آن منصرف شده،‌ بر این باور است که هیچ‌جا سرزمین مادری نمی‌شود و یک فعال اقتصادی که به‌دنبال افزایش سود و کاهش ریسک و هزینه‌های خود است، اگر بتواند در سرزمین خودش فعالیت و زندگی کند، چرا باید مهاجرت کند؟ مردانی اضافه می‌کند: «خانه همه ما ایران است و خدمت به مردم سرزمین‌مان افتخار ماست، اما وقتی فضا وهم‌آلود می‌شود، ابزارهای ما را محدود می‌کنند، زیرساخت‌های لازم را فراهم نمی‌کنند و روزبه‌روز به فشارهای اجتماعی-اقتصادی افزوده می‌شود، تعداد افرادی که به مهاجرت فکر می‌کنند، افزایش می‌یابد و افراد در جست‌و‌جوی سرزمینی که بستر رشد شخصی و حرفه‌ای آنها را فراهم کند، از ایران می‌روند.»

به گفته مردانی، حد آستانه تحمل هر کارآفرین و فعال اقتصادی آنجاست که ابزارهایی را که برای کسب درآمد به آنها نیاز دارد، از او بگیرند؛ مانند اینترنت: «هر فعال اقتصادی با فکر سلیمی به فکر مهاجرت می‌افتد و در کشور نیز شرایط در آستانه این اتفاق است، ولی ما تمام تلاش‌مان را می‌کنیم که تا وقتی واقعاً خلع سلاح نشده‌ایم، در کشور بمانیم و فعالیت کنیم. ولی وقتی تمام ابزارهایی را که برای فعالیت به آنها نیاز داریم، از ما بگیرند، حتی اگر بخواهیم هم نمی‌توانیم بمانیم.»


مقطع کارشناسی؛ بهترین دوره زندگی او


امیرحسین مردانی که خود را فردی تلاشگر و باپشتکار می‌داند، از مسیری که تاکنون هم در زندگی شخصی‌اش و هم در زندگی حرفه‌ای‌اش طی کرده، احساس رضایت می‌کند و امیدوار است که سال‌ها بعد وقتی با چالش‌های مراحل بعدی زندگی خود روبه‌رو می‌شود نیز بتواند از پس آنها بربیاید و نسبت به خودش رضایت داشته باشد: «من از بچگی تا‌به‌الان همه مقاطعی را که در آن بودم، دوست دارم و این موضوع به‌صورت کلی نشان می‌دهد که هنوز خوشحالم و از راهی که آمده‌ام، راضی هستم. منتها آدم‌ها از یک سنی به بعد با چالش‌های جدید زندگی و کاری مواجه می‌شوند و من که اکنون در آستانه ۳۰سالگی هستم، در این مقطع قرار دارم.

در نتیجه تاکنون اوضاع خوب بوده، ولی ممکن است از این به بعد افول داشته باشد که امیدوارم بتوانم از پس چالش‌های پیش ‌رو نیز به‌خوبی بربیایم. به‌طور کلی وقتی به دوره‌های مختلف زندگی‌ام در کرج، گیلان و تهران فکر می‌کنم، خاطرات خوشی برایم تداعی می‌شود و اگر به من بگویید که آیا دوست دارم به دوران کودکی‌ام برگردم یا نه؟ می‌گویم بله. اگر بپرسید به دوران نوجوانی و جوانی چطور؟ باز هم می‌گویم بله.»

مردانی بر این باور است که بهترین دوران زندگی‌اش به زمان تحصیلش در دانشگاه گیلان در مقطع کارشناسی برمی‌گردد: «بهترین دوره تحصیلی من دوره کارشناسی بود که در رشد شخصی من بسیار کمک‌کننده بود. در نتیجه پیشنهاد می‌کنم که افراد حتماً در محیط دانشگاه قرار بگیرند و نوع دانشگاه و رشته مهم نیست.» او به آشنایی با همسرش و ازدواجش در پایان مقطع کارشناسی اشاره می‌کند و می‌گوید که از گذشته‌ای که داشته و لحظه اکنون خود رضایت دارد.


مهارت‌ها؛ سلاح‌های نجات‌دهنده


افراد با توجه به کرده‌ها و نکرده‌هایشان،‌ تجربه زیسته‌ای به دست می‌آورند که انتقال آن تجربه به دیگران می‌تواند به بالا رفتن کیفیت زندگی آنها و اتخاذ تصمیمات مناسب‌تر در طول زندگی‌شان منجر شود. امیرحسین مردانی با وجود اینکه تنها ۲۸ سال دارد، رزومه شغلی و پژوهشی قابل توجهی را به دست آورده و به‌دلیل فرهنگ خانواده‌اش که کار را جوهره انسان می‌دانستند،‌ نسبت به همسالان خودش همیشه در مقاطع مختلف، مهارت‌های بیشتری داشته و از سن کم برای خودش درآمدزایی کرده است.

او به دیگران توصیه می‌کند که کار کردن را به تعویق نیندازند و آن را در اولویت خود قرار دهند و اظهار می‌کند که در بازه‌هایی برخی دوستانش که در بهترین دانشگاه‌های دنیا درس خوانده‌اند، به جهت نداشتن تجربه کاری لازم، برای او کار می‌کرده‌اند: «درس‌خواندن مهم است، اما کاربست آن مهم‌تر است. دانشگاه چیزی بیش از یک کالبد فیزیکی است که افراد را دربر بگیرد تا درس بخوانند. دانشگاه فضایی است که افراد در آنجا می‌توانند دامنه دوستی‌ها و روابط خود را گسترش دهند و به واسطه بودن در آن فضا، صاحب جهان‌بینی شوند.

بودن در اکوسیستم دانشگاه بسیار مهم است،‌ اما لازم است افراد در کنار تحصیل، یکسری مهارت‌ها را نیز فرا بگیرند تا بتوانند از لحاظ اقتصادی فعال و مستقل باشند. مهارت‌های گوناگونی مثل دانستن یک زبان، تعمیرات، برنامه‌نویسی، طراحی سایت و امثالهم می‌تواند سلاح نجات‌دهنده افراد باشد. در واقع در هر مقطعی از زندگی که هستیم، باید سعی کنیم آدم دست‌به‌آچار و پرمهارتی باشیم.»

مردانی اضافه می‌کند مهارت‌هایی که داشته در برهه‌های مختلف زندگی نه‌تنها او را نجات داده،‌ بلکه باعث متمایز شدن او از دیگران شبیه خودش نیز شده است: «در نتیجه هیچ‌چیز مهم‌تر و حیاتی‌تر از سخت‌کوشی نیست.»

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.