مادریکردن برای اختراعات
واشنگتن دیسی، چین و غرب در رقابتی دیوانهوار برای تولید نوآوری هستند
عصر تراکنش ۶۴ / «تاد یانگ»، سناتور آمریکایی در ماه جولای هشدار داد: «دولت چین در حال برنامهریزی برای پیروزی در مسابقه هوش مصنوعی و در نتیجه پیروزی در جنگهای آینده است. چین میخواهد آینده جهان را به دست بگیرد.» در ماه سپتامبر گزارشی از مقامات و صاحبان کسبوکارهای آمریکایی در مورد رقابت فناورانه دنیای غرب با چین اینطور میگفت: «آینده جوامع آزاد، بازارهای آزاد، دولتهای دموکراتیک و نظم جهانیِ سرچشمهگرفته از آزادی و نه اجبار، در خطر است.» رئیس سازمانی اطلاعاتی در بریتانیا هم اخیراً به این جریان اضافه شد و در مورد ضرورت «سرمایهگذاری سنگین» در فناوریهای جدید برای مقابله با قدرت رشد چین صحبت کرد.
درک این اضطراب آسان است. در سال ۲۰۰۸ بودجه چین برای تحقیقوتوسعه (R&D) یکسوم بودجه آمریکا و حدود نیمی از بودجه اروپا بود. این رقم بعد از تطبیق تفاوت هزینههای زندگی در این کشورها به دست آمده است. تا سال ۲۰۱۴ بودجه تحقیقوتوسعه چین از بودجه اروپا فراتر رفته بود. تا سال ۲۰۲۰ هزینههای چین برای تحقیقوتوسعه ۸۵ درصد هزینههای آمریکا بود.
ثمره این سرمایهگذاریها در حال ظهور هستند. در ماه آگوست مؤسسه تحقیقاتی ژاپنی حساب کرده بود که در حال حاضر چین بیشتر از آمریکا تحقیقات سطح بالای آکادمیک دنیا را تولید میکند؛ از سال ۲۰۱۵ حق ثبت اختراع بیشتری در چین نسبت به آمریکا منتشر شده است. سبد خروجی چین شامل داراییهای پیچیدهای مانند فناوری اطلاعات، علم داروسازی و علم الکترونیک است و طبق گزارشی که توسط پژوهشکدهای آمریکایی به نام بنیاد فناوری اطلاعات و نوآوری منتشر شده، انتظار میرود تا پایان امسال از سبد داراییهای آمریکا فراتر برود. گزارش دیگری که توسط مرکز بِلفِر دانشگاه هاروارد منتشر شده، اینطور نتیجهگیری کرده است: «چین به رقیبی جدی در زمینه فناوریهای پایه قرن ۲۱ تبدیل شده است.»
پس تعجبی ندارد که کشورهای غربی برای پسگرفتن جایگاه فناورانهشان به هول و ولا افتادهاند. در روز هفتم اکتبر، آمریکا محدودیتهای سختگیرانه جدیدی روی صادرات نیمهرساناهای پیشرفته و تجهیزات مرتبط با آنها به چین وضع کرد. این قوانین جدید میتوانند به اندازه تحریمهای قبلی آمریکا علیه شرکت تلکام چینی هواوی، برای صنعت تراشهسازی چین فلجکننده باشند. «گِرِگ آلن» که در گذشته مسئول بخش هوش مصنوعی وزارت دفاع آمریکا بوده، میگوید: «صنعت تراشه چین اکنون مانند یک هیدرا است و سعی در قطعکردن تکتک سرهایش کاری سرکوبگرانه است.»
دولت آمریکا در کنار سعی برای اختلال درستکردن در جریان فناوری خارج از مرزهایش، در حال سرمایهگذاری بیشتر در نوآوری هم هست. در ماه آگوست کنگره آمریکا با هزینه ۳۷۰ میلیارد دلار برای انرژی سبز موافقت کرد که مقدار زیادی پول برای تحقیقات هم اختصاص میداد. کنگره یک ماه قبل هم لایحه تراشهها و علم را تصویب کرد که ۵۲ میلیارد دلار طی پنج سال برای صنعت نیمهرسانا فراهم خواهد کرد، مقداری از این پول هم برای تشویق تحقیقوتوسعه خصوصی هزینه خواهد شد.
این لایحه همچنین بنیاد ملی علوم (NSF) را احیا میکند تا تأکید بیشتری روی علوم کاربردی و فناوری بگذارد که بهطور بالقوه بودجه آن را دوبرابر کرده است. آلمان، ژاپن و کره جنوبی هم در حال سرمایهگذاریهای چندین میلیارد دلاری در تراشههای کامپیوتری هستند. سال گذشته بریتانیا بودجه یک میلیارد دلاری در اختیار آژانس تحقیقات پیشرفته و نوآوری قرار داد تا نیرویی مضاعف به علوم پرریسک و پرسود بدهد.
نتیجه همه اینها رونق جهانی سرمایهگذاری در نوآوری است. در سال ۲۰۲۰ هزینه جهانی روی تحقیقوتوسعه از ۲.۱ تریلیون دلار عبور کرد و بیش از ۲.۵ درصد از تولید ناخالص جهانی را به خود اختصاص داد. چنین هزینهای رکورد جهانی جدیدی است. این مسئله سه خصوصیت قابل توجه دارد. اولین خصوصیت میزان بالای دخالت دولتهاست که تمایلی به واگذاری سرمایهگذاری به بازارهای سرمایه ندارند و در عوض هم به تحقیقوتوسعه بودجه میدهند و هم به تولید چند محصول هایتک یارانه میدهند.
چین و کشورهای غربی هر دو چنین هزینههایی را مستقیماً به رقابت ژئوپلیتیک ربط دادهاند. «شی جینپینگ»، رئیسجمهور چین، سال گذشته در سخنرانی برای دانشمندان چینی گفته بود: «نوآوری فناورانه به میدان مبارزه اصلی در بازیهای استراتژیک جهانی تبدیل شده است.» «یانگ»، یکی از حامیان لایحه تراشهها میگوید: «ما با CCP (حزب کمونیست چین) در حال رقابتی هستیم که چندین نسل طول خواهد کشید و نتیجهاش عصری جدید در جهان را رقم خواهد زد.»
دومین خصوصیت عصر جدید آزمونوخطا کردن با روشهای مختلف بودجهدهی است که سیاستهای صنعتی را با تلاش برای ترویج ریسکپذیری یا قوانین بخش خصوصی ترکیب کرده است. برای مثال آمریکا و بریتانیا در حال بازآفرینی مأموریتهای تحقیقاتی هستند که شبیه تلاشهای آمریکا در دوران جنگ سرد برای سفر به ماه هستند. در این بین چین از «بودجهدهی راهنمایی» استفاده میکند که در آنها دولت در کنار بخش خصوصی دست به خرید میزانی از سهام میزند تا پول را در میان استارتاپهای حوزه هوش مصنوعی، تراشهسازی و دیگر فناوریهای پیشرفته به حرکت درآورد.
سومین خصوصیت این دوران، تلاش دولتها برای اطمینان از استفاده هرچه تمامتر کشورشان از فواید نوآوری است. این تلاشها میتوانند به معنی جلوگیری از صادرات برخی کالاها باشد و نیز به معنی استفاده از سیاستهای صنعتی برای ترویج تولید داخلی.
با این حال رویکرد چین و کشورهای غربی تفاوتهای اساسی با هم دارند. مهمترین تفاوت، نقش بسیار پررنگ دولت چین در هدایت نوآوری به سمت صنایع دلخواه خودش است. دنیای غرب بر خلاف چین، به شبکهای پراکندهتر از دانشگاهها، مؤسسات غیرانتفاعی و کسبوکارهای خصوصی متکی است و هر کدام از اعضای این شبکه در انتخاب اولویتهایشان آزادی بیشتری دارند. شکی نیست که همین سیستم چین باعث شده سطح فناوریهای موجود این کشور به سطح فناوری در غرب برسد، اما تحلیلگران شک دارند که این سیستم بتواند در رسیدن به پیشرفتهای آینده تا این اندازه تأثیرگذار باشد. پاسخ این شک و تردید، نتیجه مبارزه جهانی برای سلطه فناورانه بر دنیا را مشخص میکند.
دولت آمریکا در زمان جنگ سرد از طریق سازمانهایی مانند NFS و سازمان پروژههای پژوهشی پیشرفته دفاعی (DARPA) با گشادهدستی در نوآوری سرمایهگذاری میکرد. در نتیجه هزینههای دولت برای نوآوری در سال ۱۹۶۴ به اوج خود رسید و ۱.۸۶ درصد از تولید ناخالص ملی را به خود اختصاص داد، اما بعد از فروریختن دیوار برلین هزینههای دولتی در تحقیقوتوسعه کاهش یافت و به یک درصد از تولید ناخالص ملی رسید. در این میان سرمایهگذاری خصوصی از یک درصد تولید ناخالص ملی در سال ۱۹۷۰ به دو درصد در سال ۲۰۱۷ رسید؛ بنابراین شرکتهای غولآسای فناوری مانند گوگل، فیسبوک (متا)، آمازون و اپل در آمریکا پدید آمدند و بهسرعت رشد کردند. در چین هم غولهای مشابهی شکل گرفتند، مانند علیبابا، بایدو، JD.com و تنسنت.
اما عصر سرمایه خصوصی با گردش آزاد در هر دو سوی اقیانوس آرام بسیاری را ناامید کرد. حزب کمونیست گسترش شرکتهای بزرگ فناوری مصرفی را «گسترش بیقاعده سرمایه» خواند. این حزب شرکتهای غولآسای اینترنتی چینی را مجبور به دنبالکردن اولویتهای خودش کرده، فروش سهام را مسدود ساخته و برای ترساندن شرکتهای متخلف مقرراتی ناگهانی صادر کرده است. به نظر میرسد این حزب از شرکتها؛ بازیهای ویدئویی و تجارت آنلاینِ کمتر و هوش مصنوعی، فناوری تراشه و فناوری سبز بیشتری میخواهد.
بسیاری از آمریکاییها سوءظنهای مشابهی دارند. «پیتر تایل»، سرمایهگذار افسانهای گفته است که سرمایهگذاری بیش از حدی روی «بیتها» (نرمافزار و تحلیل محاسبهای) صورت گرفته و به اندازه کافی به سرمایهگذاری روی «اتمها» (سختافزار و ساخت) توجه نشده است. «ادی برنایس جانسون»، دموکراتی از تگزاس، رئیس کمیتهای بود که لایحه تراشه را طراحی کرد. او میگوید: «ما با تراشهها به بنبست رسیده بودیم، بنابراین جلوگیری از صادرات تراشهها، برای امنیت ملی ضروری بود.» یانگ از ایندیانا هم موافقت میکند و میگوید: «وقتی با تهدیدی جدی روبهرو هستید که با نیروهای بازار بازی میکند، تئوریهای بازارِ کاملاً آزادِ فریدمن هایک بیمعنی میشوند.»
خرید پیشرفتهای ناگهانی
برای اینکه مقایسه صحیحی از ارقامی داشته باشیم که در دو سوی اقیانوس اطلس به نوآوری اختصاص داده شده، مجله اکونومیست میزان مخارج شرکتها در زمینه تحقیقوتوسعه، سرمایهگذاری سرمایهگذاران خطرپذیر، کمکهای مستقیم دولت و میزان کمکهای غیرمستقیم از طرف شرکتهای زیرمجموعه را برای فناوریهای پیشرفته حساب کرده و میزان همپوشانی بین این دستهبندیها را هم از مجموع آن کم کرده است.
این محاسبه ثابت میکند که آمریکاییها برتری نسبی نسبت به سایرین دارند (نمودار ۱) و حدود ۸۰۰ میلیارد دلار یا ۳.۸ درصد از تولید ناخالص ملی سال ۲۰۲۰ را خرج تحقیقوتوسعه کردهاند. این میزان در چین بعد از تطبیق تفاوتهای هزینه زندگی، حدود ۶۶۰ میلیارد دلار است که ۲.۷ درصد از تولید ناخالص ملی را شامل میشود.
اما هزینهکردن چین برای تحقیقوتوسعه با سرعتی بسیار بیشتر از کشورهای غربی در حال رشد است. همچنین هزینههای چین هماهنگتر هم هستند. اگرچه دولت چین و دولت آمریکا هر دو بهطور مستقیم تنها ۱۵ تا ۲۰ درصد از کل مخارج کشورشان را به نوآوری اختصاص دادهاند، اما سازمانهای تحت مالکیت دولت و زیرمجموعههای صنعتی نفوذ دولت در چین را بهشدت افزایش دادهاند (نمودار ۲).
بازوهای مختلف دولت برای حدود دو هزار «بودجهدهی راهنمایی» نیز برنامهریزی کردهاند. در این بودجهدهیها، دولت در کنار سرمایه خصوصی دست به سرمایهگذاری میزند. دولت چین با همین راه و با «سرمایهگذاری کلان» ۲۰ میلیارد دلاری، سرمایهگذاری در نیمهرساناها را از سال ۲۰۱۴ شروع کرد. دور دوم این سرمایهگذاری حدود ۳۰ میلیارد دلار افزایش یافته است. دولت چین اکنون بزرگترین سرمایهگذار چین در زمینه سرمایهگذاری خطرپذیر و سرمایهگذاری خصوصی است که بیش از ۳۰ درصد کل مبلغ سرمایهگذاریشده را فراهم کرده است.
همه این موارد به دولت اجازه داده که در برنامهای به نام «جوگو تیژی» یا «سیستم تمامیت ملت»، پول را به سمت دستیابی به اهداف خودش به حرکت دربیاورد. بر خلاف چین سهم سرمایهگذاری خطرپذیر در آمریکا در صنایع استراتژیک (طبق تعریف گزارش مرکز بِلفِر: هوش مصنوعی، نیمهرساناها، بیوتک، انرژی و رایانش کوانتومی) در دهه گذشته بهتدریج از ۱۰ درصد به ۲۰ درصد رسیده است. این رقم در چین بهسرعت از ۱۵ درصد در سال ۲۰۱۹ به ۳۵ درصد در سال ۲۰۲۰ رسیده که این پیشرفت همراستا با دستورات دولت بوده است (نمودار ۳).
«یوتائو سان» و «کانگ چاو»، دو شخصیت دانشگاهی چینی سال گذشته در مجله نیچر گفته بودند جوگو تیژی به توسعه «چند بخش تحت مدیریت دولت با اهداف مشخص کمک کرده است. اهدافی مانند راهآهن سریعالسیر و هواپیماهای عظیم مسافربری». جوگو تیژی با این حال در «حوزههایی که رهبری برای دنبالکردن ندارند» تأثیرگذاری کمتری داشته است. تنها شش درصد از هزینههای چین برای تحقیقوتوسعه صرف تحقیقات پایهای میشود، این رقم برای آمریکا ۱۷درصد است.
علاوه بر اینها جوگو تیژی میتواند به اختصاص نادرست سرمایه هم منجر شود. در ماه جولای مقالهای در ژورنال اکونومِتیریکا منتشر شد که بیان میکرد هزینههای چین در تحقیقوتوسعه نسبت به همسایهاش تایوان، باعث رشد کمتری در بهرهوری شده است. یکی از دلایل این مسئله حمایت دولت از سازمانهای تحت مالکیت دولت است که با داشتن بهرهوری کمتر هم متوقف نمیشود. چندین تحقیق نشان دادهاند که بهرهوریِ تحقیقوتوسعه سازمانی در چین تقریباً نصف آمریکاست (اگرچه تمام تمرکز تحقیقوتوسعه سازمانی چینی بر خلاف آمریکا روی فناوریهای پیشرفته نیست).
هزینهکردهای آمریکا بسیار پراکندهتر هستند؛ کسبوکارهای خصوصی مسئول ۶۰ درصد هستند، سرمایهگذاری خطرپذیر حدود ۲۰ درصد و بنیادها، خیریهها و دانشگاهها بیشتر از ۵ درصد این هزینهکردها را تشکیل میدهند. «چیر آزولی»، استاد دانشگاه MIT بهتازگی در یک سخنرانی اشاره کرده که «انفجار ناگهانی سرمایهگذاران بشردوست» در مقایسه با انعطافناپذیری سرمایهگذاری دولتی، «موضوعی امیدبخش است». از سال ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۹، سرمایهگذاری در تحقیقات از سوی مؤسسات غیرانتفاعی تقریباً دوبرابر شده و از ۱۲ میلیارد دلار به ۲۲ میلیارد دلار رسیده است. «ماریا کَنوِل»، سناتور دیگر آمریکایی میگوید: «سیستم ما منحصربهفرد است؛ چراکه توزیع بیشتری دارد، غیردستوری است و کنترلی نیست.»
سرمایهگذاریهای آمریکا به نظر بیباکانهتر هستند. «کیلب واتنی»، همبنیانگذار پژوهشکدهای آمریکایی به نام مؤسسه پیشرفت (IFP) میگوید این پژوهشکده به آژانسهای دولتی کمک میکند تا کمکهای مالیشان را به شکل تأثیرگذارتری توزیع کنند. «اوین جیانچندانی» از پژوهشکده NFS روش «بلیتهای طلایی» را مثال میزند. در این روش به جای روند استاندارد تخصیص بودجه که بر اساس جلب موافقت اعضاست، هر بازبین میتواند از یک پروژه حمایت کند.
«مایکل لور»، رئیس تحقیقات خارج از دانشگاه در مؤسسه ملی بهداشت آمریکا (NHS) تعدادی برنامه جدید را فهرست کرده که آزمایشگاهها با استفاده از آنها میتوانند با وابستگی کمتر به نهاد حمایتکننده، بودجه دریافت کنند. یکی از برنامههای اخیر مؤسسه ملی بهداشت آمریکا، «دیگر مراجع تراکنش» نام داشت که برای پروژههای غیرمعمول بهسرعت بودجه فراهم میکرد. این برنامه طی سالهای ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۱ توانست بیش از دو میلیارد دلار بودجه توزیع کند.
شکار ایدههای ناب
آمریکاییها در حال ساخت برنامههای «سفر به ماه» بیشتری هستند تا موفقیتهایی مانند موفقیت آژانس پروژههای تحقیقات دفاعی پیشرفته (DARPA) در دوران جنگ سرد را بازآفرینی کنند. آمریکا در سال گذشته یک میلیارد دلار بودجه به آژانس پروژههای تحقیقاتی پیشرفته سلامت (ARPA-H) پرداخت کرد تا روی تحقیقی جاهطلبانه در زمینه زیستپزشکی تمرکز کند.
میزان کل بودجه در این دستهبندی از حدود چهار میلیارد دلار در سال ۲۰۲۱، به شش میلیارد دلار در سال ۲۰۲۲ افزایش یافته است. «تام کلیل» از مؤسسه اشمیت فیوچرز که یکی دیگر از سازمانهایی است که هدفشان شکلدادن به سیاستهای نوآورانه است، میگوید این افزایش در بودجهدهی منادی تغییری به سمت ریسکپذیری بیشتر است. «چائو» از دانشگاه ناتینگهام چین نیز متذکر شده که چنین سازمانهای بودجهرسانی در چین وجود ندارد.
شاید ما در مورد هر دو سیستم آمریکایی و چینی مبالغه میکنیم. یکی از مقامات قبلی کاخ سفید اشاره میکند که گرچه همه NIH را با سفر به ماه مقایسه میکنند، اما این سازمان نتوانست سرعت کافی برای بودجهرسانی به تحقیقاتی که در آغاز پاندمی روی کووید ۱۹ انجام میشد، داشته باشد و محققان هنوز هم گاهی در منجلاب کاغذبازیهای اداری گیر میافتند. «تونی میلز» از پژوهشکدهای آمریکایی به نام مؤسسه آمریکن اینترپرایز میگوید بودجهبندی جدید کمک چندانی به کاهش بار اداری در سیستم فعلی نمیکند که حدود ۴۰ درصد از وقت محققان را تلف میکند. به همین ترتیب با اینکه هزاران شرکت در حوزه صنایع محبوب دولت مانند هوش مصنوعی و صنایع نیمهرسانا در چین تأسیس شدهاند، به نظر میآید که بیشترشان دستاورد خاصی نداشته باشند.
هیچکدام از این دو سیستم روی نتایج انحصار ندارند. پروژه مطالعات رقابتی ویژه، گروهی تحقیقاتی است که توسط اریک اشمیت سازماندهی شده است. اشمیت، مدیرعامل سابق گوگل (و عضو سابق هیئتمدیره مجله اکونومیست) است. این پروژه در ماه سپتامبر گزارشی منتشر کرد که میگفت برتری در بعضی صنایع مانند ارتباط از راه دور ۵G با چین است. چین ۸۰ درصد باتریهای لیتیومی دنیا را میسازد، اما غرب در زمینههای زیستفناوری، رایانش ابری و هوش مصنوعی از چین جلوتر است. بیشتر پیشرفتهای اساسی در این حوزهها از کشورهای غربی سرچشمه میگیرد. مانند CRISPR (فناوری ویرایش ژن) و معماری ترنسفورماتور که زیربنای بسیاری از مدلهای بزرگ هوش مصنوعی است.
اگرچه تراشههای پیشرفته کامپیوتری کمی در آمریکا ساخته میشود، اما این شرکتهای آمریکایی هستند که تراشهها را طراحی میکنند. سازنده هلندی تجهیزات تراشهسازی به نام ASML انحصار لیتوگرافی پیشرفته مورد نیاز برای ساخت بهترین تراشهها را در دست دارد. لایحه تراشه هم در حال مجابکردن شرکتهای اینتل و TSMC، از بزرگترین شرکتهای تراشهسازی در دنیاست تا کارخانههای جدید صنایع نیمههادی در آمریکا بسازند. شرکت اینتل نیز قصد دارد حدود ۲۰ میلیارد دلار برای ساخت کارخانههای تراشهسازی جدیدی در آلمان هزینه کند.
چین توانسته با پرداخت پولهای هنگفت به محققان و شرکتها مدلهای تراز اول هوش مصنوعی بسازد. چین نسخهای از GPT-3، مدل هوش مصنوعی آمریکایی، به نام «وو دائو» ساخته که میتواند مانند انسانها بنویسد و پارامترهایی که برای آموزش خودش استفاده میکند، ۱۰برابر مدل آمریکایی است. با این حال تراشههایی که برای این شکل از یادگیری ماشین به نام GPUها استفاده میشوند، اولینبار برای تولید گرافیک در بازیهای کامپیوتری ساخته شده بودند و بازیهای کامپیوتری هم یکی از صنایعی است که دولت چین بهشدت آن را سرکوب کرده است.
به همین ترتیب شرکتهای چینی نتوانستند تا ماه سپتامبر واکسنی برای کووید ۱۹ تولید کنند که به اندازه واکسنهای غربی مؤثر باشد. همین مسئله میتواند سنگ محکی برای توانایی چین در تولید نوآوری باشد. «دن وانگ» از تحلیلگران گروه تحقیقاتی «گِیوکَل دراگونومیکس» میگوید: «بهترین عملکرد چین در تولیداتی است که مانند باتریها ساخت پیچیده و علم بالغی دارند.»
با این حال چین در حال اصلاح برخی ناکارآمدیهای سیستمش است. چین در سال گذشته بودجه تحقیقات پایه را تا ۱۶درصد افزایش داد تا اکتشافات مهم را تقویت کند. چین همچنین در حال تلاش برای کاهش مرکزگرایی است. حزب کمونیست در ماه جولای قوانین جدیدی برای استقلال دانشمندان وضع کرد. وانگ اضافه میکند: «شواهدی وجود دارد که نشان میدهد چین متوجه محدودیتهایی شده که استفاده از معیارهای سخت و غیرقابل نفوذی برای سنجیدن دانشمندان به همراه میآورد. در نتیجه دانشگاههای چینی هم به سیستم غربی بازبینی همپیشگان روی آوردهاند.»
اما چند اشتباه هستند که نشانههای کمی از اصلاحشان به چشم میخورد. تصمیم شی جینپینگ برای مهار صنعت فناوری به کاهش ۱۱درصدی سرمایهگذاری خطرپذیر از سهماهه اول سال ۲۰۱۹ تا مدت مشابه سال ۲۰۲۲ منجر شده است. گفتنی است سرمایهگذاریهای خطرپذیر در مدت مشابه در آمریکا ۷۰ درصد رشد کردهاند. در عین حال سیاست سرسختانه کووید صفر در چین باعث بیرونراندن سرمایه و استعدادها از کشورش شده است. نظرسنجی اتاق بازرگانی آلمان در ماه می نشان داد که نزدیک به یکسوم کارگران خارجی قصد ترک کشور چین را دارند.
وجود چنین استعدادهایی برای رقابت ضروری است. چین در گذشته از سرمایه خارجی و وجود گروههای بزرگ «لاکپشت دریایی» نفع برده است. لاکپشتهای دریایی دانشجویان و محققانی هستند که در خارج از کشورشان درس میخوانند و کار میکنند و بعدها به کشورشان بازمیگردند. به گفته مجله نیچر، تعداد دانشجویان چینی که خارج از کشور درس میخوانند و نهایتاً به چین بازمیگردند از ۲۵درصد در سال ۲۰۰۴ به ۶۵درصد در سال ۲۰۱۹ رسیده است. از سال ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۹ نیز تعداد مقالات دانشگاهی که با همکاری محققان آمریکایی و چینی منتشر شده، هر سال ۱۰درصد رشد کرده است.
با این حال در سال ۲۰۲۰ رشد همکاری دانشگاهی بین این دو کشور ناگهان متوقف شد. تعداد چینیهایی که در نیمه اول سال ۲۰۲۲، برای درسخواندن در کشورهای خارجی ویزا دریافت کردند، کمتر از نصف کسانی بود که در سال ۲۰۱۹ ویزای تحصیلی گرفته بودند. این جدایی برای همه دنیا ناگوار است، اما چین نسبت به دیگر کشورها آسیب بیشتری میبیند؛ زیرا تنوع محققان چینی به اندازه تنوع محققان غربی نیست. طبق اطلاعات پژوهشکده MacroPolo، با اینکه ۶۰ درصد از بهترین محققان هوش مصنوعی دنیا در آمریکا کار میکنند، اما بیش از دوسوم آنها خارجی هستند (و بیش از یکچهارمشان چینی هستند). چین بر خلاف آمریکا شدیداً به استعدادهای خانگیاش وابسته است؛ تقریباً همه محققان برجسته هوش مصنوعی این کشور، چینی هستند و ۷۰ درصدشان فقط در چین تحصیل کردهاند.
آمریکا نهتنها پذیرای تخصص خارجی است، بلکه از مزایای شبکه بزرگ متحدی با سایر کشورهایی که از لحاظ فناورانه پیشرفته هستند نیز برخوردار است. آمریکا، بریتانیا، فرانسه، آلمان، ژاپن و کره جنوبی در مجموع دوبرابر چین برای تحقیقوتوسعه هزینه کردهاند. این در حالی است که چین بر خلاف آمریکا متحدان انگشتشماری دارد و هیچکدام از آنها نیروگاههای تحقیقاتی و نوآوری ندارند.
لامپهای ترکیده
با این حال به نظر نمیرسد سیاستمداران آمریکایی متوجه مزایایی باشند که کشورشان برایشان به ارمغان آورده است. نسخه اولیه لایحه تراشه شامل تمهیداتی برای تقویت مهاجرت افراد ماهر به آمریکاست. گرچه بعضی از سیاستمداران از جمله یانگ حمایت محتاطانهای به این تمهیدات نشان دادند، اما برای به دست آوردن حمایت جمهوریخواهانِ بیشتر، این قسمت از لایحه حذف شد (متحدان آمریکا در حال استفاده بهینه از این موقعیت هستند. بریتانیا طرحی تصویب کرده که برای فارغالتحصیلان بهترین دانشگاههای دنیا ویزا فراهم میکند. استرالیا و کانادا که هماکنون پذیرای بسیاری از مهاجران هستند هم در حال افزایش میزان مهاجرپذیریشان هستند).
با وجود محدودیتهایی که روی بازبودن آمریکا به روی مهاجران اعمال شده، وضعیت چین بدتر است. انزوای چین در حال گسترش است و دلیل آن، هم اقدامات خود چین است و هم محدودیتهایی مانند قوانین جدید آمریکا برای صادرات فناوری. پیشرفتهای فناورانه چین زمانی غیرقابل توقف به نظر میرسید، اما اکنون برای اولینبار چشمانداز چین به آینده چندان واضح نیست. شی جینپینگ در روزهای آینده ریاست بیستمین کنگره حزب چین را بر عهده خواهد داشت. در آن سوی اقیانوس آرام هم، کنگره آمریکا راجع به میزان پولی بحث خواهد کرد که برای ابتکارات تحقیقاتی جدید به آژانسهایی مانند NSF داده خواهد شد. میتوانیم مطمئن باشیم که هر دو گروه به یکدیگر فکر خواهند کرد.