تبی زودگذر یا بدیلی گریزناپذیر؟
در گفتوگو با فعالان نئوبانک در کشور درباره وضعیت و چالشهای این حوزه مطرح شد
عصر تراکنش ۷۲ / چندین سال است که در دنیا با بانکهایی روبهرو هستیم که از ابتدای شکلگیریشان دیجیتالی و بهدنبال خلق تجربهای جدید برای مشتریانشان هستند. در ایران نیز بهخصوص طی چند سال گذشته نام این نوع از بانکهای جدید را زیاد شنیدهایم؛ بانکهایی که به اعتقاد بسیاری از فعالان این صنعت، نمیتوان نام «نئوبانک» را روی آنها گذاشت، چراکه شکلگیریشان در کشور با آنچه در ماهیت آنها در دنیا وجود دارد، متفاوت است. برای مثال به گفته بسیاری از فعالان، نمیتوان دیجیتالیکردن کانالها یا غیرحضوریکردن فعالیتهای یک بانک را نئوبانک دانست، با این حال در سالهای اخیر، چند بانک کشور به سمت راهاندازی نئوبانک حرکت کردهاند و توانستهاند سطح ارائه خدمات و نحوه تعامل با مشتریان این صنعت را تغییر دهند.
اینکه آیا میتوان این تلاشهای انجامشده را مصداق نئوبانک دانست یا خیر و اینکه مجموعههایی که در این حوزه در کشور در حال فعالیت هستند، با چه چالشهایی روبهرو هستند، سؤالاتی است که در گفتوگو با نوید رجاییپور، مدیرعامل فردابانک و نایبرئیس هیئتمدیره انجمن فینتک ایران؛ محمد آجدانی، معاون بانکداری نوین داتین؛ پویا پوراعظم، رئیس اراده ریسک و تطبیق بانکداری دیجیتال بانک خاورمیانه؛ پیام حروفچین، مدیر آبانک و محمدعلی سعیدی، معاون مدیرعامل و مدیرمارکتینگ بلوبانک به آنها پاسخ دادهایم.
طبق صحبتهای این افراد، استانداردهای داخلی دقیقی برای نئوبانکبودن در ایران وجود ندارد و مقایسه نئوبانکهای داخلی با نمونههای خارجی کار منصفانهای نیست؛ چراکه بستر برآمدن نئوبانکها و به تبع آن چالشهای فعالیت آنها در ایران و سایر کشورها متفاوت است.
آنها راهحل برونرفت از این وضعیت را در اتحاد رقبا با یکدیگر و مشارکت آنها برای پیگیری مطالبات دستهجمعیشان میدانند تا رفتهرفته از پس چالشهای زیرساختی، رگولاتوری و فنی که وجود دارد، برآیند. در ادامه گزارشی از این گفتوگوها را میخوانید.
مطالبه فردی راه به جایی نمیبرد
بنا بر صحبتهای نوید رجاییپور، مدیرعامل فردابانک، نئوبانک مقولهای جدید است که هنوز آنطور که باید در کشور رگوله نشده و با آزمونوخطا پیش میرود. او در این خصوص اینطور توضیح میدهد: «این پیشروی مبتنی بر آزمونوخطا میتواند در برخی موارد مثبت و در برخی موارد منفی باشد. کسبوکارهای فعال در این حوزه بهدلیل نبود استانداردهای داخلی مشخص، مجبورند خود را با استانداردهای بینالمللی و جهانی بسنجند و در مقایسه با آنها عملکرد خوبی ندارند. در صورتی که اگر استانداردهای داخلی وجود داشته باشد، نئوبانکها بر اساس آن استاندارد و با نمونههای مشابه خودشان مقایسه میشوند و این مقایسه عادلانهتری است؛ چراکه بستر برآمدن نئوبانکهای خارجی با بستر برآمدن نئوبانکهای داخل کشور متفاوت است و نمیتوان از دو بستر متفاوت توقع محصول یکسان داشت. با این حال، نئوبانکهای ایرانی در مقایسه با ابزارهای بانکی که در گذشته وجود داشتند، عملکرد بهتری دارند، اما تا رسیدن به وضعیت ایدهآل فاصله دارند و در حال حاضر به جای اینکه نئوبانک باشند، همراهبانک هستند.»
او معتقد است اگر روند کنونی شکلگیری و توسعه نئوبانکها در کشور به همین منوال ادامه پیدا کند، رفتهرفته مفهوم نئوبانک در ایران تحریف میشود و سطح توقع افراد و شرکتها از نئوبانکها در حد همراهبانک پایین میآید. رجاییپور میگوید: «سرمایهگذاران، بانکها و رگولاتور باید بکوشند تا در آینده وضعیت نئوبانکها به گونهای باشد که بتوان به آنها نئوبانک واقعی گفت.»
رجاییپور درباره چالشهای موجود در این حوزه در کشور میگوید: «برای پاسخ به این سؤال که بزرگترین چالش نئوبانکها کداماند و چگونه حل میشوند، باید نئوبانکها را به دو دسته تقسیم کرد؛ نئوبانکهایی که از دل بانکها زاییده شدهاند و نئوبانکهایی که از دل صنایع دیگر و به شکل فینتکی رشد کردهاند و بهدلیل محدودیتهای قانونی مجبور شدهاند به سمت بانکها بروند. مقررات، فرهنگ سازمانی، رویکرد مواجهه با نوآوری، مشکلات مالی، نبود بانکداری باز، زیرساختها و عدم وجود مسیر مشترک و مهمتر از همه ادبیات تفکر سنتی و نوآورانه از جمله چالشهای اصلی نئوبانکها در ایران هستند. در زمان کنونی قبل از رگولاتوری (به جهت نبود قوانین و اجبار بازیگران بیرون شبکه بانکی به جهت توافق با یک بانک عامل) به عقیده بنده توافق و مشارکت با بانکهای عامل مهمترین چالش این صنعت است.»
او ارائه مطالبات فردی را نتیجهبخش نمیداند و بر این باور است که بهبود وضعیت نئوبانکها در کشور نیازمند ایجاد کمیسیون نئوبانک در انجمنهای صنفی است که مطالبات مشترک داشته باشند. رجاییپور در این خصوص میگوید: «اگر نئوبانکها فارغ از رقابتهایی که با یکدیگر دارند، در کنار یکدیگر قرار بگیرند و در قالب انجمنهای دارای دغدغه و منافع مشترک، برای توسعه کسبوکارشان فعالیت کنند، کل اکوسیستم با سرعت بیشتری رشد و توسعه خواهد یافت.»
او آینده پیش روی نئوبانکها در پنج سال آینده در کشور را مثبت میبیند و میگوید: «مدل کسبوکاری نئوبانکها باید در تطابق با ماهیت واقعی آنها قرار بگیرد تا از بانک دیجیتال بودن فاصله گرفته و به سمت سرویسهای نوآورانه با مشارکت چندین بازیگر از جمله بانکها بروند، علاوه بر این مشکلاتی که با بانکهای عامل و رگولاتور دارند نیز باید برطرف شود تا در آینده شاهد توسعه نئوبانکها و شکلگیری رقابت توأم با همکاری آنها باشیم.»
افتتاح حساب آنلاین نیاز جدی مردم نیست
به عقیده محمد آجدانی، معاون بانکداری نوین داتین، این روزها شاهد تولد نئوبانکهای مختلفی در کشور هستیم، به گونهای که شاید بتوان گفت اکوسیستم فینتک کشور دچار تب نئوبانکی شده است. او میگوید: «با این وجود هنوز برای قضاوت درباره عملکرد این مجموعهها و بهطور کلی روند حاکم بر این موضوع زود است و نیاز به زمان بیشتری داریم.»
او با اشاره به اهمیت بازتعریف نئوبانکها در ایران میگوید: «بیایید یک بار دیگر نئوبانک را تعریف کنیم. به نظر من هر پلتفرم خدمات مالی و بانکی که سه ویژگی ارائه خدمات بهصورت تمامدیجیتال، غیرحضوری، مشتریمحوری و دادهمحوری را دارد، در دسته نئوبانکها قرار میگیرد. به نظر من بزرگترین چالشی که نئوبانکها در ایران با آن مواجه هستند، دارا بودن یک ارزش پیشنهادی مشخص، مطلوب و پایدار برای مشتریانش است؛ بهطوری که این ارزش پیشنهادی برآمده از نیاز جامعه باشد. این ارزش پیشنهادی پایدار، ضامن بقای یک نئوبانک است و مرگ و زندگی آن حول همین محور میچرخد. هیچکس بهتر از طراحان و مجریان نئوبانک نمیتواند بر این چالش فائق آید. در واقع ریش و قیچی در دستان خودمان است.»
آجدانی توضیح میدهد که با توجه به زیرساختهایی که در کشور وجود دارد، مواردی مانند افتتاح حساب آنلاین هرچند جالب است، اما نیاز جدی مردم نیست. اکثر افراد بیش از یک حساب بانکی دارند؛ در نتیجه شاهد تقاضای خاصی در این حوزه نیستیم. به عقیده او، جالبی و جذابیت افتتاح حساب آنلاین یا طرح کارتها برای مشتری امری موقتی است: «سؤال مشخص مشتری این است که چه خدمتی به من ارائه میدهید که پیشتر از آن محروم بودم؟ یا چه مشکلی از من را حل میکنید؟ آیا کیفیت خدمات شما بهتر از آن چیزی است که در گذشته با بانکهای سنتی تجربه کردهام؟ سؤال مشخص یک نئوبانک نیز باید این باشد که با چه ابزار و خدمتی، مشتری تازهوارد را به مشتری وفادار تبدیل میکنم؟»
آجدانی برای پاسخ به این سؤالات به تعریف نئوبانک برمیگردد و میگوید: «مشتریمحور بودن در بستری دیجیتال و نه صرفاً آنلاین، یعنی ما نیاز گروهی از جامعه را بهدرستی شناسایی کرده و محصولمان را متناسب با آن طراحی کنیم. در این مدل همهچیز از سمت مشتری آغاز شده و به طراحی و توسعه محصول ختم میشود. در مدل سنتی غالباً شاهد روندی معکوس بودهایم. از آنجایی که گفتوگوی رودررو با طیف وسیعی از مشتریان امکانپذیر نیست، جمعآوری و تحلیل دادههای مربوط به رفتار آنها، به ما کمک میکند؛ در واقع این دادهها آشکارا با ما سخن میگویند. خلاصه اینکه یک نئوبانک باید بتواند خیلی شفاف ارزش پیشنهادی پایدار خود را برای گروه مشخصی از افراد جامعه بیان کند و این ارزش پیشنهادی باید دارای ویژگیهای سرعت، سهولت، کیفیت و دسترسپذیری باشد.
بهطور مثال، ما در ویپاد متوجه شدیم بخش بسیار بزرگی از جامعه بهطور خاص دهکهای درآمدی میانی و پایین، عموماً از دریافت خدمت تسهیلات محروم بودهاند. در نتیجه در آغاز، ارزش پیشنهادی مشخص و پایدار خود را مبتنی بر مدل نوآوری، ارائه خدمت تسهیلات خرد سریع و آسان برای این اقشار قرار دادیم. با توجه به اینکه این ارزش بر پایه یک نیاز واقعی و تاکنون پاسخ دادهنشده شکل گرفت، بسیار مورد استقبال عامه مردم قرار گرفت و تا این لحظه بیش از یک میلیون فقره تسهیلات خرد به عموم مردم در هزاران شهر و روستا اعطا شده است. البته یک نئوبانک میتواند ارزشهای پیشنهادی متنوعی برای اقشار مختلف جامعه داشته باشد و ما هم تلاش داریم در همین مسیر گام برداریم.»
او معتقد است در خصوص بحث رگولاتوری، اینطور به نظر میرسد که رگولاتور تا این لحظه قصدی برای به رسمیت شناختن موجودیتی جدید و مستقل از بانکهای موجود در کشور نداشته، اما حداقل کارهایی که میتوان کرد، کمک به ایجاد یک جریان درآمدی پایدار و کارمزدمحور برای نئوبانکها به جهت بقا و رشد آن است. معاون بانکداری نوین داتین میگوید: «نئوبانکها باید بتوانند بر پایه خدماتی که بهصورت دیجیتالی به مشتری ارائه میدهند درآمد کارمزدی مطلوبی داشته و به لحاظ هزینهای از بانک مادر خود مستقل شوند و بقای خود را در بلندمدت تضمین کنند.
در واقع باید بتوانند از خدمتی ویترینی که توسط بانک مادر عرضه میشود به یک کسبوکار سودآور و پایدار تبدیل شوند. ارائه خدمات غیرحضوری که مشتری تاکنون از آن محروم بوده، علاوه بر ارزش ایجادشده برای مشتری، در هزینه و زمان آنها نیز صرفهجویی قابل توجهی میکند و منطقی است که بخشی از منافع حاصله، سهم نئوبانک باشد. البته با ارائه بخشنامهای یک جدول کارمزدی از سوی رگولاتور نیز موافق نیستم، زیرا مسئله کیفیت همواره عنصر مغفول در این مدل است، همچنین ایجاد مزیت رقابتی توسط کسبوکارها را سختتر کرده و مؤلفه حق انتخاب مشتری را کمرنگ میکند.»
او در خاتمه میگوید: «بر پایه تمام مواردی که به آنها اشاره کردم، ممکن است نئوبانکهای زیادی متولد شوند، اما در نهایت آنهایی که در خلق ارزش پیشنهادی مشخص و پایدار با همان ویژگیهای سرعت، سهولت، کیفیت و دسترسپذیری موفق باشند، باقی میمانند و مابقی بهتدریج کمرنگ یا حذف خواهند شد.»
نئوبانک واقعی نداریم
طبق صحبتهای پویا پوراعظم، رئیس اراده ریسک و تطبیق بانکداری دیجیتال بانک خاورمیانه در اکثر موارد، نئوبانک ارائهدهنده خدمات نوین و دیجیتالی بانکی به مشتریان خاص در یک صنعت خاص غیربانکی مانند بورس، بیمه، مخابرات، اپراتور تلفن همراه، صنعت پزشکی و امثالهم است. به عقیده او، مسیر شکلگیری نئوبانکهای وابسته به یک بانک سنتی در کشور، در دو سال اخیر مسیر مثبت و همراه با رشد و پیشرفت بوده و همین که نوعی رقابت نیز در این حوزه در کشور شکل گرفته، میتواند معنای فعالبودن این حوزه و تلاش برای پیشرفت باشد.
او درباره چالشهای فعالیت نئوبانکها در ایران بیان میکند: «مهمترین چالش فعالیت نئوبانکها در کشور، موضوع وابستگی بیش از حد آنها به یک بانک سنتی است؛ چه از نظر فنی و کسبوکاری و چه از نظر مجوز فعالیت و لایسنس. این در حالی است که نئوبانکها در واقع یک نهاد فناوری مالی (فینتک) به حساب میآیند و باید هویت مستقل خود را داشته باشد. همچنین عدم چابکی و آمادهنبودن بانکهای سنتی برای ارائه خدمات بانکی بهصورت سرویس و مبتنی بر API برای خدمات گوناگون بانکداری و پرداخت به گونهای که امن، مطمئن و دارای تجربه کاربری مطلوب باشند نیز چالش قابل توجهی است. این مسئله شامل موضوع بیگدیتا نیز میشود، چراکه دادهکاوی و هوش مصنوعی احتمالاً از قابلیتهای اصلی خواهند بود که نئوبانکها برای ارائه خدمات دیجیتالی نوین، از آنها استفاده خواهند کرد. این در حالی است که هماکنون دسترسی به بیگدیتا و دادههای مورد نیاز از کاربران، مشتریان، خدمات و فرایندها، وضعیت مطلوبی در کشور ندارد. در نتیجه یکی از چالشهای ما عدم وجود مقرراتی مشابه با مقررات GDPR اروپا در کشور است.»
او معتقد است برای رفع چالشهای اشارهشده، اولین قدم به رسمیت شناختن یک نئوبانک بهعنوان یک نهاد مستقل است که در لایههای مختلف از جمله نهادهای قانونگذار و بانکهای سنتی باید مورد توجه قرار گیرد. پوراعظم ادامه میدهد: «قدم بعدی مدرنسازی زیرساختهای فنی و فناوری در بانکها و مؤسسات مالی-اعتباری است؛ به گونهای که تمامی خدمات بانکداری و پرداخت برای نهادهای ثالث از طریق سرویس وAPI ، قابل ارائه باشند. باید مثل اروپا و سایر کشورها، به نهادهای فینتک مجوز فعالیت بهصورت مستقل از بانک یا بانکهای سنتی که با آن کار میکنند، داده شود. دریافت این مجوز پیشنیازهایی نیز دارد که شامل الزامات احراز صلاحیت نهادهای ثالث برای نئوبانکشدن، برخی الزامات فنی، امنیت اطلاعات در نحوه ارائه و استفاده از خدمات بانکی و پرداخت بر بستر API میشود.»
رئیس اراده ریسک و تطبیق بانکداری دیجیتال بانک خاورمیانه میگوید که یکی از وظایف رگولاتور در این زمینه، ایجاد و ارائه سندباکس رگولاتوری برای فینتکهاست که در کشور ما هنوز وضعیت مشخصی ندارد: «در حوزه قانونگذاری، عدم وجود مقررات و الزامات مشخص در حوزه بانکداری باز به گونهای که همه بانکهای کشور را ملزم به ارائه API خدمات بانکی به نهادهای شخص ثالث دارای مجوز کند، چالش جدی در زمینه رگولاتوری و الزامی برای شکلگیری نئوبانکهای مستقل است. پیشبینی من این است که اگر چالشهای نامبرده برطرف شوند، طی پنج سال آینده تعداد محدودی نئوبانک به معنای واقعی و بهصورت مستقل در کشور خواهیم داشت.»
نئوبانکها؛ موتور محرکه تغییرات صنعت
پیام حروفچین، مدیر آبانک بیان میکند که در سالهای گذشته شاهد ظهور پلتفرمهای مختلف نئوبانک و به تبع آن ارائه خدمات مختلف بهصورت غیرحضوری بودیم؛ خدماتی که ارائه غیرحضوری آنها در نظام مالی و بانکی کشور تا قبل از ظهور نئوبانکها وجود نداشت. به همین دلیل میتوان اینطور گفت که ظهور نئوبانکها موتور محرکه تغییرات زیادی در نظام مالی کشور بوده که بهنوعی رسالت اصلی این خدمات است. حروفچین میگوید:
«با وجود اهمیت توسعه نئوبانکها در نظام بانکی کشور، فعالیت در این حوزه با چالشهایی نیز مواجه است که از جمله آنها میتوان به تصمیمات رگولاتور اشاره کرد. اصلیترین چالش نئوبانکها در ایران این است که بهدلیل وجود چالشهای رگولاتوری، امکان ورود شرکتهای پویا و استارتاپها به این صنعت دشوار شده است. همچنین حفظ حریم خصوصی و امنیت کاربران چالشی جدی در این حوزه است؛ بهنوعی که مرز بین نوآوری و ریسکهای امنیتی در این حوزه بسیار باریک است. برای رفع این مشکل باید تمهیداتی از سمت رگولاتور دیده شود و مجوزهای حداقلی در حوزه ارائه خدمات بانکی به نئوبانکها داده شود تا امکان ورود شرکتهای پویا و استارتاپها به این حوزه فراهم شود. همچنین در خصوص مسائل امنیتی و حفظ حریم خصوصی نئوبانکها باید تمهیدات لازم برای حداقلکردن این خطرات را مد نظر قرار دهند.»
او اضافه میکند که برای بررسی وضعیت رگولاتوری در این حوزه باید نقش و وظایف رگولاتور در توسعه نئوبانکها در کشور را با مرور تجربههای مشابه در دیگر کشورها بررسی کرده و سعی کنیم در هر مورد، وضعیت رگولاتوری در کشور خود را ارزیابی کنیم. حروفچین در اینباره میگوید: «در واقع اولین وظیفه رگولاتور در این حوزه حاکمیت، مدیریت ریسک و تطبیق است که عمدتاً بر ارزیابی نئوبانکها و ارائه مجوز فعالیت به آنها استوار است که در این حوزه بیشتر بر مواردی مثل احراز هویت، پولشویی، جرائم مالی و اینترنتی و امنیت فضای تبادل اطلاعات تأکید میشود. در این حوزه رگولاتوری در کشور قدمهای مناسبی را برداشته و دستورالعملها و آییننامههایی ارائه داده که به توسعه و فراگیری بیشتری نیاز دارد.»
او توضیح میدهد دومین حوزه مهم در بحث نئوبانکها به محافظت از کاربران نهایی برمیگردد که عمدتاً مرتبط با محرمانهبودن اطلاعات، حریم شخصی، پاسخگویی به شکایات مشتریان، امنیت تراکنشها و نظام کارمزد است. مدیر آبانک میگوید: «به نظر میرسد در این حوزه خلأهای عمیقی در کشور وجود دارد و بهخصوص در حوزه حریم شخصی و پاسخگویی به شکایات مشتریان سطح مناسبی از سرویس تعریف نشده است.»
حروفچین سومین وظیفه رگولاتور در این حوزه را حمایت از نوآوری و همکاری مشترک با بازیگران این حوزه میداند و در اینباره میگوید: «به نظر میرسد بسترهای فنی لازم برای حمایت از نوآوری در این حوزه به توسعه و بهبود عمیق نیاز داشته و بهتر است همکاری و ارتباط میان بازیگران این حوزه با رگولاتور بهشدت تقویت شود.»
او معتقد است با توجه به تحولات سریعی که طی سالهای گذشته در حوزه نئوبانک در کشور رخ داده، چنانچه نهادهای نظارتی و قانونگذار همگام با این توسعهها بتوانند زیرساختهای قانونی مورد نیاز جهت فعالیت بازیگران این عرصه را فراهم کنند، انتظار میرود توسعه نئوبانک در کشور روند روبهشتابی داشته باشد و بانکها و شرکتهای بیشتری وارد این عرصه شوند.
برندینگ بهتنهایی کار نمیکند
محمدعلی سعیدی، معاون مدیرعامل و مدیرمارکتینگ بلوبانک نیز درباره وضعیت نئوبانکها در کشور میگوید که با تولد و بزرگشدن بلوبانک، جنبش جدیدی در صنعت بانکداری کشور ایجاد شد و اضافه میکند: «کمکم همه بانکها به صرافت افتادند که نئوبانک خودشان را تأسیس کنند. بعد از آن بسیاری از بانکها با ارائه خدمات (در بستر متفاوت نسبت به آنچه پیشتر داشتند) به این جرگه پیوستند، اما احساس میکنم برداشتی که نسبت به داشتن یک بانک تماماًدیجیتال در ذهن آنها ایجاد شده، برداشت درستی نیست.
بانکها بر گزاره ارزش «افتتاح حساب آنلاین» تمرکز کردند، اما این گزاره، همه ماجرا نیست. یا برای مثال به نظر میرسید این تعبیر بین افراد ایجاد شده که نئوبانکها یک نوع حربه مارکتینگی هستند که قرار است صرفاً فروش خدمات را افزایش دهند یا این تفکر اشتباه وجود دارد که انتخاب یک اسم فانتزی و مدرن روی شعبه دیجیتال یک بانک سنتی میتواند تحول دیجیتال ایجاد کند؛ اما واقعیت این است که برندینگ بهتنهایی کار نمیکند. مرکز قرار دادن مشتری، انعطافپذیری، داشتن آغوش باز برای تغییرات، طراحی بهروز محصول و پلتفرم و هزاران ارزش دیگر برای تأسیس یک نئوبانک لازم است که باید دیده و شنیده شود.»
طبق صحبتهای سعیدی، در سراسر دنیا، رگولاتور به واسطه وظیفهای که دارد و کاری که انجام میدهد؛ خواهناخواه برای بازیگران این حوزه چالشهایی ایجاد میکند و این مسئله مختص ایران نیست. او در توضیح این موضوع میگوید: «برای مثال من بهعنوان نئوبانک پیشرو نمیتوانم برای نوجوانان ۱۴ تا ۱۸ساله این نسل، افتتاح حساب داشته باشم. این در حالی است که اینان مانند نوجوانان نسلهای قبل نیستند، زودتر وارد چرخه اقتصادی میشوند و قطعاً میتوانند صاحب حساب خودشان باشند.
یکی دیگر از مهمترین چالشهای ما، مواجهه با محدودیت انتقال در درگاههای پرداخت و انتقال وجه است. تورم روزبهروز افزایش مییابد، اما محدودیتهای درگاههای غیرحضوری تغییر نمیکند. چالش مهم دیگر ما نه از جنس رگولاتوری و نه مختص نئوبانکهاست. در حوزه فینتکها تقریباً تمام کسبوکارها با کمبود نیروی متخصص مواجهاند؛ من بهعنوان یک برند هم در بازار ایران در یک رقابت شدید جذب نیروی انسانی متخصص توسط دیگر برندها قرار دارم و هم در بازار خارج از ایران؛ چراکه سرمایه انسانی مستعد در ایران بهشدت پتانسیل مهاجرت دارد.»
او در پاسخ به این سؤال که برای رفع این چالشها باید چه اقداماتی صورت گیرد، میگوید: «واقعیت این است که سرعت تغییرات و پیشرفت فناوری در این دوره، بیشتر از سرعت رگولاتوری است. میخواهم بگویم چندان عجیب نیست که رگولاتور از تغییرات نظام بانکداری، اقتصاد و تحول دیجیتال جا بماند. در بسیاری از کشورهای در حال توسعه، اول تغییر رخ میدهد، بعد قانونگذار به میدان میآید. من فکر میکنم اگر تمام بانکها به میدان بیایند و تحول دیجیتال به یک درخواست جمعی تبدیل شود، قانونگذار هم مجبور به تغییر رویه خود میشود و کمکم با سرعت تغییرات خو میگیرد.»
معاون مدیرعامل بلوبانک با بیان اینکه امیدوار است تا پنج سال آینده رقیبی جدی برای بلوبانک در صنعت ایجاد شود، میگوید: «امیدوارم و دلم میخواهد که در بازه زمانی پنج سال آینده، یک رقیب سرسخت و جدی برای بلو پیدا شود. حضور رقیب جدی میتواند به پیشرفت ما کمک کند و باعث توسعه بازار نئوبانکها و در نهایت جذب اعتماد آحاد جامعه نسبت به این حوزه شود.
اما واقعیت این است که در حال حاضر فاصله بلو با دیگر نئوبانکها یا شعب دیجیتال بانکها معنادار است. در موقعیت کنونی بر این باورم که اگر در مسیر بهبود تجربه مشتری و توسعه محصولات و خدمات بمانیم و پیشرفت کنیم، میتوانیم امیدوار باشیم که در آینده نزدیک، بیش از ۵۰ درصد از سهم بازار در اختیار بلو باشد و در این آینده مورد بحث، احتمالاً رفتار مصرفکننده نیز تغییر خواهد کرد. در پنج سال آینده احتمالاً هر ایرانی یک کارت نئوبانک در جیب خود خواهد داشت. نهفقط نسل زد و آلفا که همه نسلهای پیشین هم سراغ نئوبانکها خواهند آمد؛ جوان و پیر نیز ندارد.»