دنیا به آدمهای شبیه به هم نیاز ندارد
مسعود وکیلینیا از زندگی شخصی و حرفهایاش و لزوم توسعه فردی و سازمانی میگوید
عصر تراکنش ۷۳ / مسعود وکیلینیا، دانشآموخته کارشناسی ارشد مدیریت اجرایی از دانشگاه تهران است که در سالهای ابتدایی دهه ۶۰ در تبریز به دنیا آمده و در سن کم بهدلیل شغل پدرش به تهران مهاجرت میکند و بعد از اتمام دوره کارشناسیاش در رشته مهندسی صنایع دانشگاه خواجهنصیر، وارد بازار کار و فعالیت در صنایعی مانند خودرو، نفت و گاز، آیتی، تلکام و در نهایت مالی میشود. او که تجربه حضور در شرکتهای گوناگون را دارد، در حال حاضر مدیرعامل هلدینگ ارتباط فردا است و میگوید تمام تلاشش را خواهد کرد تا این هلدینگ مسیر رشد خود را با سرعت بیشتری طی کند.
او تعهد و تخصص را مکمل یکدیگر میداند و معتقد است مدیران باید با تمرکز بر مختصات و ویژگیهای سازمان تحت نظارت خود آن را مدیریت کنند و الگوی مدیریتی واحدی برای همه سازمانها وجود ندارد. او تمرکز روی فناوریهای نوظهور را از واجبات دوام و پیشرفت در جهان امروز میداند و معتقد است اگر با ترندهای جهان همراه نشویم، نمیتوانیم خود و سرزمینمان را توسعه دهیم. در ادامه روایت زندگی شخصی و حرفهای مسعود وکیلینیا را میخوانید.
مهندسی صنایع خواندهام
مسعود وکیلینیا در سوم آذرماه ۱۳۶۲ در تبریز به دنیا آمده است. پدرش نظامی بود و آنها در سال ۱۳۶۵ به تهران مهاجرت کردند و مسعود نیز تمام مقاطع تحصیلیاش را در تهران پشت سر میگذارد و در دبیرستان انرژی اتمی تهران ریاضی میخواند: «آن زمان تصور افراد این بود که رشتههای مهندسی نسبت به سایر رشتهها آینده بهتری دارند و بچه درسخوانهای مدرسه را به سمتی هدایت میکردند که به جای انتخاب رشتههای علوم انسانی و علوم تجربی به سراغ رشته ریاضی بروند و تمام تلاش خود را برای مهندسشدن به کار گیرند. من هم معدل خوبی داشتم و هم عاشق ریاضی بودم؛ در نتیجه تصمیم گرفتم ریاضی بخوانم و در نهایت با علاقهمند شدنم به رشته مهندسی صنایع، این رشته را در دانشگاه خواجهنصیر پیگیری کردم و سالها بعد بنا بر مختصات شغلی که داشتم، تصمیم گرفتم برای مقطع بعدی مدیریت اجرایی (EMBA) بخوانم و به همین منظور به دانشگاه تهران رفتم.»
ورود به باشگاه دانشپژوهان یکی از آرزوهای دوران دبیرستان او بوده است. او میگوید: «عاشق ریاضی و کامپیوتر بودم و هر سال در المپیادهای مربوط به این دو رشته شرکت میکردم و در مرحله ابتدایی آنها جزء هزار نفر برگزیده میشدم، اما در ادامه نمیتوانستم وارد باشگاه شوم و در مسابقات بینالمللی شرکت کنم. با این وجود در سال آخر دبیرستان به رشته مهندسی صنایع علاقهمند شدم که نتیجه اردوهایی بود که مدرسه انرژی اتمی فراهم کرده بود تا با بردن ما به داخل دانشگاههای مختلف، ما را با فضای رشتههای گوناگون آشنا کند؛ من در این اردوها و گفتوگو با دانشجویان دانشگاههای مختلف به مهندسی صنایع علاقهمند شدم و در دانشگاه همین رشته را خواندم. البته تا قبل از آن فکر میکردم که مهندسی برق یا مکانیک خواهم خواند.»
او علاوه بر اینکه دانشآموز درسخوانی بوده، بازیگوش نیز بوده و بنا به گفته خودش برای اینکه کلاس را به هم نریزد، او را مبصر میکردهاند: «من اولین استعفای عمرم را در ۹سالگی نوشتم؛ ناظم مدرسهمان من را مبصر کرده بود تا به این بهانه که مسئول نظمبخشیدن به کلاس هستم، کمتر بازیگوشی کنم، اما بر خلاف تصوراتش که فکر میکرد این اقدام به آرامشدن من کمک میکند، یک روز برای او نامهای نوشتم و بهصورت رسمی استعفا دادم. این اقدام من در آن زمان برای معلمها و کادر مدرسه جالب بود. به یاد دارم که تا مدتها معلمها به من میگفتند که اولینبار است که یک دانشآموز ۹ساله استعفانامه نوشته است. در واقع بگذارید اینطور بگویم که اگر من را از مدرسه اخراج نمیکردند، تنها به خاطر معدل خوبی بود که داشتم.»
از صنعت نفت و خودرو به صنعت آیتی و تلکام
مسعود وکیلینیا از آن دست افرادی است که از تکبُعدیبودن بیزار است و در دوران تحصیل خود علاوه بر درسخواندن در انجمنها و تشکلهای دانشجویی نیز فعالیت میکرده و علاقه زیادی به فوتبال داشته است: «از ترم سوم کارشناسی تصمیم گرفتم وارد بازار کار شوم و اولین تجربه کاری من به حضورم در ایرانخودرو در سال ۱۳۸۳ برمیگردد؛ کاری که حال دانشجویی داشت و پارهوقت بود. بعد از آن در دو شرکت آیتی مشغول به کار شدم و بعد بهطور کلی در سال ۱۳۸۶ از صنعت خودرو و آیتی خداحافظی کردم و وارد صنعت نفت و گاز شدم و در قالب کارشناس کنترل و مدیریت پروژه شروع به کار کردم.
ENI شرکت ایتالیایی فعالی در صنعت نفت و گاز بود که بعد از مدتی بهدلیل تحریمها از ایران رفت و من بهصورت کاملاً اتفاقی در سال ۱۳۸۸ وارد اکوسیستم تلکام شدم، به ایرانسل رفتم و در دپارتمان مارکتینگ و استراتژی این شرکت مشغول به کار شدم و کار خودم را بهعنوان کارشناس بازاریابی این شرکت آغاز کردم و خیلی طول نکشید که توانستم مدیر محصولات B2C ایرانسل شوم.»
وکیلینیا در این زمان مدتی مدیر محصول ایرانسل و بعدها مدیر محصولات سازمانی B2C میشود و در نهایت در سال ۱۳۹۳ به شرکت تهران اینترنت (#۷۸۰*) میپیوندد و معاون توسعه کسبوکار آنها میشود. به گفته وکیلینیا مدتزمانی که او در این شرکت سپری کرده، یکی از شیرینترین دورههای زندگیاش بوده و تمام تلاش خود را برای توسعه این شرکت انجام داده است: ش«تیم خیلی خوبی بودیم و به معنای واقعی کلمه برای پیشبرد اهداف شرکت بهصورت دستهجمعی تلاش میکردیم و هرچه میگذشت شاهد رشد بیشتر آن بودیم؛ #۷۸۰* کار خود را با هزار تراکنش در روز آغاز کرد و به یاد دارم روزی که من در سال ۱۳۹۶ از آنجا بیرون آمدم، این عدد به چیزی بیشتر از یک میلیون تراکنش در روز هم رسیده بود. بعد از سه سال کار و فعالیت در این شرکت تصمیم گرفتم مسیر شغلی خودم را در جای دیگری دنبال کنم. بعد از آن در سال ۱۳۹۶ مدیرعامل اپراتور مجازی (MVNO) آپتل شدم که در این شرکت هم موفق شدیم ظرف یک سال دو سیمکارت آپتل و آذرتل را وارد بازار کنیم.»
ایرانسل، ۷۸۰ و مبینوان کیش
ورود وکیلینیا به صنایع مالی با آغاز کار او در شرکت ایرانسل ممکن میشود: «اولین تجربههای من برای فعالیت در صنایع مالی (فینتک) با حضورم در ایرانسل آغاز شد. در دپارتمان مارکتینگ ایرانسل مشغول به کار شدم و مدیریت محصولات B2C بر عهده من بود و بعد از آن وقتی معاون #۷۸۰* شدم، فعالیت خودم در این حوزه را حرفهایتر پیگیری کردم. ما در این شرکت طی کمتر از یک سال توانستیم بیش از ۵۰ درصد از سهم بازار پرداخت موبایلی در بستر USSD را از آن خود کنیم. آن زمان استفاده از اپلیکیشنهای پرداختی موبایلی هنوز ترند نشده بود. در #۷۸۰* با جزئیات بیشتری از صنعت پرداخت آشنا شدم که برای من حوزه کاملاً جدیدی بود. بعد از این به مجموعه آپتل رفتم که در آنجا هم تجارب خوبی در حوزه پرداخت و سرویسهای مشترک با حوزه تلکام به دست آوردم. سهامدار اصلی ما در آپتل، شرکت آسانپرداخت بود و همین مسئله باعث شد محصولات خیلی خوبی در دو صنعت تلکام و پرداخت طراحی شود و این دو را به هم گره بزند.»
به گفته وکیلینیا، او پس از یک سال فعالیت از آپتل خارج میشود و به هلدینگ گسترش الکترونیک تدبیر ایران و شرکت مبینوان کیش میپیوندد: «سال ۱۳۹۷ بود که بهعنوان معاون سرمایهگذاری کار خودم را در گسترش الکترونیک تدبیر ایران آغاز کردم و همزمان تا سال ۱۳۹۹ رئیس هیئتمدیره مبینوان کیش نیز بودم. از سال ۱۳۹۹ تا شهریور ۱۴۰۱ بهعنوان مدیر شرکت مبینوان (سهامی عام) در خدمت این مجموعه بودم و خلق اولین توکنهای بلاکچینی شارژ موبایل با استفاده از بستر بلاکچین و امکانهای اکوسیستم ققنوس موجب شد تا ما اولین توکن تلکام کشور را در مبینوان ایجاد کنیم و بعد از آن وارد حوزههای Open API و Open Banking و بازار پرداخت الکترونیک کشور شویم.»
ورود به ارتباط فردا و تلاش برای IPO شدن
مسعود وکیلینیا پس از دو سال و اندی کار در مبینوان کیش (سهامی عام) بهعنوان مدیرعامل به ارتباط فردا میآید تا مسیر شغلی خود را در این شرکت پیگیری کند. او از آبانماه ۱۴۰۱ مدیرعامل هلدینگ ارتباط فرداست؛ هلدینگی که در حوزه اکوسیستمهای مالی و پرداخت فعالیت میکند: «تمرکز من از آبانماه ۱۴۰۱ تاکنون روی منضبطکردن امور مالی هلدینگ و بهینهسازی محصولات بوده تا روی محصولاتی وقت بگذاریم که حاشیه سود بیشتری دارد. همچنین تلاش کردیم ارتباط فردا را وارد بازار سرمایه (فرابورس) کنیم؛ همچنین در هلدینگ ارتباط فردا فینوتک، ایرانکارت و همراهکارت سه شرکتی هستند که برای ورود به بورس آماده میشوند. ارتباط فردا پرتفوی غنی و زنجیره ارزش خوبی دارد و یکی از تمرکزهای ما در این مدت روی ایجاد سینرژی بین محصولات و شرکتهای تابعه بوده تا شرکتهای زیرمجموعه هلدینگ با یکدیگر هماهنگ شوند. علاوه بر این در ششماهه دوم سال ۱۴۰۱ توانستیم سود عملیاتی شرکت را بیش از ۱۵۰ درصد افزایش دهیم و از ابتدای سال ۱۴۰۲ روی طراحی و ارائه محصولات جدید در حوزه نئوبانک و بانکداری باز متمرکز شدهایم که کمپینهای آن بهزودی آغاز میشود.»
به گفته وکیلینیا، افزایش اعتبار اسمی هلدینگ، شفافیت صورتهای مالی و فعالیتهای آن و برگشت سرمایه سهامداران هلدینگ از جمله دلایل عمدهای است که ارتباط فردا را برای حضور در بازار سرمایه مشتاق میکند: «اعتماد مردم، سازمانها و نهادها به بازار سرمایه قابل قبول است و ما میتوانیم با ورود به این بازار، اعتبار خود را افزایش دهیم. علاوه بر این شرکتها از طریق روشهای تأمین مالی در بازار سرمایه میتوانند منابع مالی مورد نیاز فعالیتهای خود را تأمین کنند.»
نمونه ایدهآل خودمان باشیم
وکیلینیا از آن دست افرادی است که معتقد است هر کس باید به نمونهای بیهمتا از خودش بدل شود: «من چه در دوران مدرسه و دانشگاه و چه در طول فعالیتهای حرفهایام در بازار کار به این فکر نکردم که باید شبیه این و آن شوم؛ همیشه سعی کردم نکات مثبت و منفی شخصیت دیگران را ببینم. فکر میکنم ما باید از تجارب دیگران استفاده کنیم، اما دستآخر باید نمونه ایدهآل خودمان شویم و تکینگی وجودمان را حفظ کنیم؛ دنیا به آدمهای شبیه به هم و تکراری نیاز ندارد. من شانس این را داشتم که در مدارس و دانشگاههای خوب کشور درس بخوانم و در شرکتهای بزرگ کشور فعالیت داشته باشم و حضور در چنین فضاهایی کمک شایانی به توسعه فردی من کرده است. من معلمان، استادان و همکاران بسیار خوبی داشتهام که فضای تحصیل و کار را به فضایی آموزنده و بستری برای رشد افراد تبدیل کرده بودند. در واقع قرار گرفتن در فضای درست میتواند به هدایت صحیح افراد در جهت متناسب با علایق و استعدادها کمک کند.»
وکیلینیا از جمله افرادی است که حتی به مهاجرت دائمی فکر هم نکرده است: «من بیش از ۲۰ کشور جهان را دیدهام و عاشق سفر کردن هستم، اما حتی در تصوراتم هم نمیگنجد که روزی ایران را برای همیشه و دائمی ترک کرده و در کشوری دیگر بهعنوان مهاجر زندگی کنم؛ میخواهم تا زندهام در خاک سرزمین خودم باشم و برای توسعه و آبادی آن بکوشم. البته هیچوقت از آن دست افرادی نبودهام که دیگرانی را که میروند تا آینده خود را در جای دیگری جستوجو کنند، شماتت کنم و دلایلی که برای رفتن دارند برایم قابل فهم است.»
تعهد و تخصص مکمل یکدیگرند
به گفته او، علم مدیریت از جمله دانشهایی نیست که صرفاً از لابراتوار و محیطهای علمی و دانشگاهی زاده شود و بعد یکسری افراد بیایند و آن بحثهای نظری را در سازمان خود پیاده کنند: «تئوریهای مدیریت اکثراً از تجربه حضور مدیران در یک سازمان خلق میشود و بعد تجارب آنها در قالب مباحث نظری صورتبندی میشود. این مهمترین مسئلهای است که هر مدیری باید به آن واقف باشد و سازمان تحت نظارتش را بر اساس مختصات، ویژگیهای افراد و اهداف آن مدیریت کند؛ هیچ نسخه مدیریتی از پیش تعیینشده و یکسانی وجود ندارد که بتوان آن را برای همه سازمانها پیچید و گفت که اگر مدیران اینگونه رفتار کنند، سازمان به بالاترین حد بازدهی خود میرسد؛ البته اصول زیربنایی و عمومی وجود دارد که پایه و اساس علم مدیریت است و به درد همه مدیران میخورد.
من به دیگرانی که میخواهند در این مسیر قدم بگذارند، پیشنهاد میکنم که به فکر توسعه فردی خود هم در زمینه آموزشهای نظری و هم در زمینه کسب تجارب عملی باشند و اگر روزی مدیر سازمانی شدند از تضارب آرا و به کار گرفتن نیروهای پرتوان و با دانش تخصصی بالا نترسند و تیم خود را بهصورتی تکمیل کنند که بتوانند در عین تخصص افراد، به وفاداری آنها به سازمان و همسوییشان با اهداف آن مطمئن باشند.»
به نظر وکیلینیا، تعهد افراد به اندازه تخصص آنها مهم است و کارمندی که متعهد نباشد، در بلندمدت برای مجموعه آوردهای نخواهد داشت: «علاوه بر این یک مدیر باید به پایایی سازمانش دقت کند و نگاه به بیرون داشته باشد و خود را برای پیشامدهای از قبل تعییننشده آماده کند و با تنوعدادن به خدمات و محصولات سازمان، آن را در برابر مشکلات مصون نگه دارد و همیشه جایگزینی برای ارائه وجود داشته باشد.»
او سازمانها را به بدن یک موجود زنده تشبیه میکند و میگوید: «هر سازمانی یک موجود زنده است که وقتی بیمار میشود برای درمان آن باید صبوری کرد. تصمیمات مدیران نباید حیات این موجود زنده را به خطر بیندازد و یک مدیر باید علاوه بر تجربههای موفقیت از شکستها نیز باخبر باشد؛ سازمانها بیشتر از آنکه روی شکستهایشان متمرکز شوند، از موفقیتهایشان میگویند و در نتیجه حافظه جمعی ما پر است از تجارب موفقیتآمیز، در صورتی که بررسی چرایی شکستها بسیار مهم است.»
آمادگی برای یک همگرایی جهانی
او توسعه فردی و بهروزرسانی اطلاعات را عامل مهمی در موفقیت افراد میداند و میگوید که با توجه به سرعت رشد فناوری در جهان و تغییر مداوم استراتژیهای کسبوکار باید از فناوریهای نوظهور از جمله هوش مصنوعی، AR، VR و… در کسبوکار خود استفاده کرد: «ما رفتهرفته به سمت یک همگرایی بینالمللی و جهانی حرکت میکنیم و شرکتهای محلی جای خود را به شرکتهای بینالمللی و جهانی میدهند؛ در نتیجه باید خود را برای حضور در جامعه جهانی آماده کنیم که این مهم علاوه بر بحثهای فنی به رگولاتورها و برداشتهشدن تحریمها نیز بستگی دارد.
با این وجود به نظر میرسد ما در حوزههایی نظیر فینتک بتوانیم با نمونههای خارجی رقابت کنیم و سقف فناوری اطلاعات ایران به اندازهای بلند هست که بتوانیم خودمان را آماده کنیم. کشورهای توسعهیافتهای مانند آمریکا و چین بهخوبی توانستهاند از امکانهای اقتصاد دیجیتال برای افزایش تولید ناخالص داخلی خود استفاده کنند و چیزی حدود ۲۰ درصد از تولید ناخالص داخلیشان را از این طریق تأمین کنند، در حالی که این رقم در ایران حدود هفت درصد است.»
نگاهی روبهجلو دارم
وکیلینیا از مسیری که تاکنون طی کرده رضایت دارد و معتقد است هر انتخابی به خلق یک تجربه میانجامد؛ تجربهای که ممکن است با اهداف از پیش تعیینشده همخوانی نداشته باشد، اما در بلندمدت آوردهای داشته باشد: «در طول زندگی شخصی و حرفهایام سعی کردهام که در لحظه بهترین تصمیمات را بگیرم و همواره نگاهم روبهجلو بوده است. همیشه سعی کردهام طوری رفتار کنم که دیگران من را به پرکاری، صداقت و تخصص بشناسند و امروز برآنیم با کمک همکاران خود در ارتباط فردا موجبات رشد و بالندگی این سازمان را مهیا کنیم.»