موفقیت فقط در تابآوری است
نوشآفرین مؤمنواقفی از مسیر زندگی شخصی و حرفهایاش و نقش جنسیت در موفقیت افراد میگوید
عصر تراکنش ۷۴ / نوشآفرین مؤمنواقفی متولد ۱۳۵۲ در تهران است و دکتری مدیریت خود را از دانشگاه لیون فرانسه اخذ کرده است. خدمات انفورماتیک، کاشف، سازمان تنظیم مقررات و هلدینگ فناوری اطلاعات بانک تجارت از جمله مجموعههایی هستند که او در آنها مشغول به کار بوده و اکنون معاون فناوری اطلاعات بانک دی است. او معتقد است زنان برای حضور در بازار کار با موانع زیادی مواجه هستند که کار را برای آنها سخت میکند و کلیشههای ذهنی افراد به گونهای است که زنان را در سمتهای مدیریتی ارشد سازمان بهسختی میپذیرند و گرچه امروز این تفکرات تبعیضآمیز تا حد زیادی در جامعه تعدیل شده، اما هنوز به وضعیتی نرسیدهایم که بتوانیم از شایستهسالاری فارغ از جنسیت صحبت کنیم. او به زنان جوانی که در ابتدای مسیر شغلی و تحصیلی خود هستند، میگوید که تنها راه رسیدن به آرزوهایشان این است که تابآوری خود را افزایش داده و در برابر موانع ساختاری و فرهنگی نادرست مقاومت کنند و در تاریکترین لحظهها، رؤیاهایشان را گم نکنند. در ادامه روایت زندگی شخصی و حرفهای نوشآفرین مؤمنواقفی، معاون فناوری اطلاعات بانک دی را میخوانید.
زندگی در کوی افسران سیندخت
نوشآفرین مؤمنواقفی متولد بیستودوم مهرماه ۱۳۵۲ در تهران است؛ پدری نطنزی و مادری تهرانی دارد و تا پنجسالگی در خیابان فلسطین تهران زندگی میکرده است: «پنجساله بودم که از خیابان فلسطین به محله امیرآباد آمدیم و تمام دوران کودکی و تحصیلیام را در این محله پشت سر گذاشتم. ما در خیابان سیندخت در کوی افسران زندگی میکردیم و محوطه سکونتمان فضایی امن بود که بچههای محله تنها شبها برای خوابیدن به خانههایشان برمیگشتند. دوچرخهسواری، فوتبال و هر بازی که فکرش را کنید در برنامه روزانه ما وجود داشت.
فضای رهایی و بازی جذابترین قسمت کودکی بود. کتاب نیز بزرگترین دوست همه ایام زندگیام بوده و تا قبل از پایان دبیرستان بیشتر رمانهای معروف دنیا و کتابهایی نظیر مجموعه تاریخ تمدن ویل دورانت را تمام کرده بودم. پدرم تکاور لشگر ۲۳ نوهد و کلاهسبز بودند و من از علاقهمندان شغل پدر بودم. خاطرات جذابی از همراهی با پدر از حضور در پادگان حُر گرفته تا سوار شدن در هلیکوپتر حامل چتربازان در میدان آزادی دارم. گاهی با خودم فکر میکنم که آن بخشی از وجودم را که جسور و مبارز است، از روحیه تکاوری پدر به ارث بردهام. مادرم هم زنی مدبر، باهوش و خانهدار بوده و خودش را وقف کارهای خانه و پرورش چهار فرزندش کرده بودند. گاهی پدر ماهها در زمان جنگ مأموریت بودند و در همه این ایام مادر بهتنهایی همه مسئولیتها را بر عهده داشتند.»
تقاطع خیابان امیرآباد و فاطمی دبستان دخترانهای بوده که نوشآفرین مؤمنواقفی در آنجا درس خوانده و همیشه از ابتدای دبستان بهتنهایی راهی مدرسه میشده است: «این تنهایی به مدرسه رفتنها تا آخرین سال تحصیلم نیز ادامه پیدا کرد. این استقلال و عدم کنترل مستقیم والدین، رفتهرفته از من فردی متکی به خود و با اعتمادبهنفس برای مواجهه با موقعیتهای چالشبرانگیز آینده ساخت.»
ورود به رشته مهندسی برق
او دبیرستان را با معدل ۱۹ در رشته ریاضی-فیزیک به پایان رسانده و رشته مهندسی برق، گرایش مخابرات را انتخاب کرده است: «آن زمان کنکور دو مرحله داشت و خانواده من که کارمند بودند، توان فرستادن من به کلاس کنکور یا معلم خصوصی را نداشتند. یادگیری همیشه انتخاب شخصی خودم و برای اهدافی که در ذهن داشتهام، بوده است. مادرم در خصوص مدرسه ما از نظر سطح فرهنگی و همکلاسیها دغدغه داشتند، ولی بعد از انتخاب مدرسه، هرگز اجباری به درسخواندن نبود. در مرحله اول کنکور باید درسهای عمومی را امتحان میدادیم و رتبه من در این مرحله ۱۷۷ شد. برای مرحله دوم، خودم به کموکاستیهایم در دروس تخصصی واقف بودم، اما چون نمیتوانستم معلم خصوصی داشته باشم، بیخیال رفع آنها شده بودم و به یاد دارم که شب قبل از کنکور آنقدر بدمینتون بازی کرده بودم که صبح با درد دست در جلسه حاضر شدم. اما در نهایت جمع رتبههای دو مرحله خوب شد و میتوانستم رشته برق را که دوست داشتم، انتخاب کنم و چون به من گفته بودند که گرایش مخابرات از همه سختتر است، دلم میخواست باز خودم را به چالش بکشم و مخابرات بخوانم. آن زمان هنوز رشتههایی مثل کامپیوتر و آیتی مورد توجه و در اولویت نبود و بهترین دانشآموزان رشتههایی مثل برق را انتخاب میکردند. من هم از روی علاقه برق را انتخاب کردم و در دانشگاه خواجه نصیر در سال ۱۳۷۰ شروع به تحصیل کردم.»
فارغالتحصیلی از دانشگاه لیون
او در سال ۱۳۷۴ ازدواج میکند که ثمره این ازدواج دو فرزند است: «سال ۱۳۷۵ پدرم در ۵۵سالگی فوت کرد و این ضربه روحی، بر خلاف اینکه همیشه فکر میکردم همه مقاطع تحصیلی تا دکتری را پشت سر هم و بیوقفه طی خواهم کرد، توان ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر را از من گرفت و درگیر زندگی عادی شدم. تا اینکه در سال ۱۳۷۶، بهعنوان کارشناس شبکههای ماهوارهای، در شرکت خدمات انفورماتیک پذیرفته شدم.»
قبل از آن در دوران دانشجویی تدریس خصوصی انجام داده بود، اما تجربه جدی برای حضور در بازار کار نداشت: «سال ۱۳۷۸ اولین فرزندم، امیرعلی، به دنیا آمد و مشغلههای من بیشتر شد، تا اینکه در سال ۱۳۸۳ که فرزند اولم کمی بزرگتر شد توانستم به دانشگاه برگردم و رؤیای ادامه تحصیلم محقق شد. آن زمان با خودم فکر کردم که رشته مدیریت برای مسیر حرفهای مورد علاقهام بهتر است و رشته مدیریت فناوری اطلاعات دانشگاه صنعتی امیرکبیر را انتخاب کردم.
دو ماه قبل از تولد فرزند دومم، نیوشا، در سال ۱۳۸۶ از پایاننامه مقطع کارشناسی ارشدم در دانشگاه امیرکبیر دفاع کردم و بعد آن باز مسئولیت کار و زندگی باعث شد تا سال ۱۳۹۴ که فرزندانم بزرگتر شدند، فرصتی برای ادامه مجدد تحصیل نباشد. در نهایت در سال ۱۳۹۸ مقطع دکتری مدیریت کسبوکار را با دفاع در دانشگاه لیون فرانسه به پایان رساندم؛ این دوره زیر نظر سازمان مدیریت صنعتی برگزار میشد و کل استادان از دانشگاه فرانسوی لیون میآمدند و در نهایت پایاننامه نیز زیر نظر استادان راهنمای فرانسوی بود. موضوع پایاننامهام نیز بررسی تأثیر فناوری بلاکچین در مدل کسبوکار شرکتهای حوزه فناوری در صنعت بانکی بود.»
ورود به حوزه شبکه در شرکت خدمات انفورماتیک
به گفته مؤمنواقفی، او تصمیمی برای ورود به صنعت بانکی نداشته، اما سرنوشت چیز دیگری را برای او رقم زده است: «سال ۱۳۷۵ از پایاننامه مقطع کارشناسی دفاع کردم. استاد راهنمایم جناب آقای دکتر رضا مقیمی بودند. در یکی از کلاسها در دانشگاه اشاره کردند که شرکتی در میرداماد در حوزه شبکههای ماهوارهای نیرو استخدام میکند. آن زمان نمیدانستم وارد شرکتی میشوم که برای حدود ربعقرن قسمت عمدهای از زندگیام خواهد شد. ابتدا در قسمت شبکههای ماهوارهای شرکت خدمات انفورماتیک استخدام شدم و بعد از مدتی فعالیت در این حوزه، به بحث شبکههایTCP/IP و مفاهیم اینترنت و اینترانت علاقهمند شدم. اولینبار همین ایام بود که با ارتباط دو پایانه VSAT بین امارات و تهران موفق شدیم صفحه وب را ببینیم و با واژه اینترنت آشنا شویم. چقدر آن روز از دیدن یک صفحه که در قسمت دیگر دنیا اطلاعاتش بهکُندی در حال لود شدن بود، هیجانزده شدیم. در آن زمان اینترنت هنوز در دسترس عموم نبود.»
حضور در خدمات انفورماتیک و سازمان تنظیم مقررات
مؤمنواقفی همزمان که برای استخدام در شرکت خدمات انفورماتیک در صف انتظار بوده، در آزمون استخدام کشوری نیز شرکت میکند و در کمال تعجب برای استخدام در جایی قبول میشود که رد کردن آن و ماندنش در خدمات انفورماتیک موجب تعجب اطرافیانش میشود: «سال ۱۳۷۷ در آزمون سراسری استخدام کشوری نفر دوم شدم و برای حوزه بینالملل سازمان تنظیم مقررات انتخاب شدم. در آن زمان حدود شش ماهی بود که در خدمات انفورماتیک مشغول به کار بودم. چند ماهی مرخصی گرفتم و به آنجا رفتم، اما نتوانستم با فضای دولتی تطبیق پیدا کنم. چالش و یادگیری کافی برای من نداشت و این شد که کار در یک شرکت خصوصی را به استخدام رسمی و کارمندی دولت ترجیح دادم و تا امروز از این تصمیم پشیمان نشدهام. به نظر دیگران این تصمیم عاقلانه نبود، ولی معتقدم آنچه امروز هستم نتیجه انتخابها و پذیرش ریسکهایی بوده که خیلیها حاضر به پذیرفتن آن نبودند.»
معاونت ریسک و امنیت اطلاعات و تأسیس کاشف
او از سال ۱۳۸۲ تا ۱۳۸۹ بهعنوان رئیس عملیات شبکه در معاونت شبکه خدمات انفورماتیک مشغول به کار بود. راهبری شبکههای بینبانکی نظیر شتاب در حوزه مسئولیت او بود. به گفته مؤمنواقفی، در دهه ۸۰، مفهوم امنیت فناوری اطلاعات اصلاً شناختهشده نبود و عموماً با واژه حراست اشتباه میشد! تغییر مسیر او نیز به سمت حوزه امنیت فناوری اطلاعات در اواخر دهه ۸۰ بخش دیگری از استقبال در پذیرش ریسک تغییر فضای کاری در مسیر شغلیاش بود.
طبق صحبتهای مؤمنواقفی، یک هکر برای اولینبار در اواسط دهه ۸۰ شرکت خدمات انفورماتیک را از اهمیت حوزه امنیت فناوری اطلاعات آگاه کرد. پس از آن اولین کمیته امنیت تشکیل شد و بعد بهدلیل ضعف دانش متخصصان کشور در این حوزه، مؤمنواقفی و یکی از همکارانش برای گذراندن یک دوره تخصصی به اروپا رفتند و سپس در همین زمینه آغاز به کار کردند:
«اواخر سال ۱۳۸۹ و همزمان با ورود مهندس ابوطالب نجفی به شرکت با توجه به ضرورت توسعه زیرساختهای امنیت، ایشان تصمیم گرفت واحد امنیت را ایجاد کند. بعد از ۱۳ سال فعالیت در حوزه تخصصی شبکه، از اسفند ۱۳۸۹ تا تیر ۱۳۹۹ عهدهدار مسئولیت ایجاد اولینها در حوزه امنیت فناوری اطلاعات شدم. ایجاد ساختار معاونت ریسک و امنیت، اخذ گواهی بینالمللی ISMS در بزرگترین دامنه استقرار سیستم در کشور، ایجاد مرکز SOC، استقرار سیستم مدیریت کسبوکار و نظایر آن برخی از دستاوردهای این دهه از فعالیت من است.»
سپس پیشنهاد ایجاد مرکز کاشف در سال ۱۳۹۱ توسط مؤمنواقفی مطرح میشود: «طرح مفهومی مرکز کاشف را همان سال تهیه کردیم. هدف، ایجاد مرکز CERT و SOC و ایجاد پنجره واحد در تعامل بین بانکها با سایر سازمانها بود. پیشنهاد اولیه، ایجاد یک مرکز بود که بعد توسط شرکت ملی انفورماتیک در قالب شرکت کاشف اجرا شد. من از تأسیس شرکت تا استعفا در سال ۱۳۹۹ در هیئتمدیره شرکت کاشف حضور داشتم.»
از بلاکچین برنا تا سامانه مدیریت تقلب
بسیاری از موضوعاتی که در زمان حضور مؤمنواقفی در شرکت خدمات انفورماتیک شکل گرفت، ارتباط مستقیمی با حوزه امنیت نداشت، ولی ایدههایی بودند که از علاقه شخصی او شکل گرفته بودند: «موضوع پایاننامه دکتری من مرتبط با فناوری بلاکچین بود و این موضوع باعث شد که مطالعات زیادی روی این حوزه داشته باشم و بر اساس آن پیشنهاد طراحی و استقرار زیرساخت بلاکچین برای ارائه سرویسهای مشترک با سایر بانکها در قالب یک کنسرسیوم را مطرح کنم. این ایده که در قالب ایجاد تیم بلاکچین شکل گرفت، با طراحی و استقرار زیرساخت بلاکچین (برنا) و ایده رمزریال یا ریال دیجیتال و احراز هویت دیجیتال در سال ۱۳۹۹ پایلوت شد. برای طراحی و استقرار سامانه مدیریت تقلب بر مبنای فناوری بیگدیتا در حوزه معاونت امنیت نیز، جایگاه بینالمللی دومین طرح تجارت الکترونیک آسیا را در WCIT2017 در تایوان گرفتیم.»
ورود به هلدینگ فناوری اطلاعات بانک تجارت
او از سال ۱۳۷۶ تا ۱۳۹۹ در شرکت خدمات انفورماتیک فعالیت کرد و در سالهای آخر حضورش در آنجا به این نتیجه رسید که باید چالشهای جدید و ساختنی دوباره را تجربه کند: «امور شرکت برایم تکراری شده بود و با تغییرات در بانک مرکزی در سال ۱۳۹۸، با وجود دوستی و همکاری دیرینه با معاون جدید فناوری بانک مرکزی، اختلاف سلیقه در حوزه سیاستگذاری و مباحث فنی در خصوص برخی موارد نظیر رمز دوم پیامکی، هاب فناوران، مدیریت داده و نظایر آن به وجود آمد، بنابراین در تیرماه ۱۳۹۹ همزمان از شرکت خدمات انفورماتیک و هیئتمدیره شرکت کاشف استعفا دادم و بهعنوان مدیرعامل به هلدینگ فناوری اطلاعات بانک تجارت آمدم. در آن زمان مدیرعامل و هیئتمدیره وقت پیشنهاد مدیرعاملی یکی از شرکتهای زیرمجموعه خدمات انفورماتیک یا ایجاد ساختار معاونت نوآوری را در شرکت طرح کردند، ولی تصمیم گرفته بودم برای مدتی فضای کاریام را عوض کنم.»
ساختار هلدینگ فناوری اطلاعات بانک تجارت در آن زمان هنوز با مأموریتهای تعریفشده هلدینگ تطابق نداشت. طی حدود ۱۹ ماه که مؤمنواقفی آنجا بود، روی ایجاد ساختارهای لازم برای مدیریت و کنترل استراتژیک شرکتها برنامهریزی کرد و تعیین شاخصهای کلیدی عملکرد، ایجاد پرتال پایش عملکرد و مدیریت وظایف قسمتی از اقدامات اوست: «پروژههایی در حوزه بانکداری دیجیتال مانند «زمرد» نیز در آن زمان با حداقل هزینه ممکن برای بانک انجام شد.»
معاون فناوری اطلاعات بانک دی
پس از جابهجایی مدیرعامل وقت بانک تجارت، بهدلیل تفاوت سلایقی که بین مؤمنواقفی و تیم جدید وجود داشت، او تصمیم میگیرد که از هلدینگ فناوری اطلاعات بانک تجارت جدا شود. در آن زمان بعد از بررسی پیشنهادهای بانکی، به بانک دی میرود تا کار خود را در سمت معاون فناوری اطلاعات بانک شروع کند: «در اسفند ۱۴۰۰ با عنوان مشاور مدیرعامل وارد بانک دی شدم و از یک ماه بعد با سمت معاون فناوری اطلاعات کارم را ادامه دادم. بانک دی یک تفاوت اساسی با همه جاهایی که من قبلاً در آنها کار کرده بودم، دارد؛ من در بانک تجارت و قبلتر از آن در شرکت خدمات انفورماتیک همواره مدیر آن چیزی بودم که خودم ساخته بودم، اما در بانک دی ساختار شکلگرفتهای وجود داشت. وقتی چیزی خلق میکنید یا در خلق آن نقش مؤثری دارید، مختصات آن ساختار با ایدههای شما هماهنگتر است و اصلاحات نیز آسانتر.»
مؤمنواقفی ۱۹ ماه است که در بانک دی فعالیت میکند و میگوید که در این مدت مهمترین اقدامی که جدا از فعالیتهای روزمره یک معاون فناوری، در خصوص آن تلاش میکند، ایجاد حس خودباوری همکاران به توانایی خودشان بوده است: «اساساً در بانک دی همه چیز در ۱۳ سال گذشته برونسپاری شده و به همکاران حوزه فناوری اطلاعات بانک فرصت یادگیری و رشد کافی داده نشده است. ساختارسازی از مهمترین اهداف من در بانک دی است و چالش اصلیام کمبود سرمایههای انسانی است که هر ساختنی را با چالش مواجه میکند.»
نقش جنسیت در موفقیت زنان
چالش حضور زنان در ردههای مدیریتی بالا، یکی از موضوعاتی است که نهتنها در ایران که در دنیا نیز وجود دارد؛ اینکه زنان بیشتر در ردههای میانی سازمانها مشغول به کار هستند و در ردههای ارشد مدیریتی حضور زنان را کمتر شاهد هستیم. به گفته مؤمنواقفی، حضور زنان در جامعه و فضای کار با موانعی روبهرو است: «جنسیت نقش مهمی در موفقیتهای فردی افراد دارد و پیشفرضهای سنتی جامعه این است که زنان تواناییهای کمتری برای حضور در ردههای بالای مدیریتی دارند، در صورتی که این کلیشههایی که بهمرور در فرهنگ و جامعه ما جا افتاده، هیچ نسبت وثیقی با آنچه ویژگیهای ذاتی زنان مینامند، ندارد.
زنان زیادی وجود دارند که توانایی رهبری و سازماندهی دیگران را بسیار بیش از همتایان مرد دارند. این تبعیضهای جنسیتی تنها خاص ایران نیست و در همه جای دنیا کموبیش وجود دارد؛ برخی کشورها به لحاظ حقوقی و فرهنگی تلاشهای بیشتری برای رسیدن به یک وضعیت برابر و عادلانه بین زنان و مردان کردهاند و برخی دیگر نه. با این وجود، امروز وضعیت کشور ما در حوزه زنان بهمراتب بهتر از چند دهه قبل است؛ طی دهههای گذشته تمایل زنان به تحصیل در دانشگاه بیشتر شده و این به نوبه خود موجب تعامل بیشتر زنان و مردان در محیطهای تحصیلی شده و امروز مردانی که در سمتهای مدیریتی فعالیت میکنند، شناخت بیشتری نسبت به تواناییهای زنان دارند و بیش از نسلهای قبل همکاری و همراهی میکنند.»
به گفته مؤمنواقفی، زمانی که او در دهه ۷۰ وارد بازار کار شده، موانع برای حضور زنان بیشتر بوده است: «یک زن برای حضور در ردههای بالای مدیریتی باید قابلیتها و تواناییهای مضاعفی از خود نشان میداد تا از میان انبوه مردانی که به واسطه مرد بودنشان در اولویت بودند، انتخاب شود. اکثر زنانی که امروز در ردههای بالای سازمانی دیده میشوند، برای رسیدن به آن جایگاه سالها جنگیدهاند و مسیری که پشت سر گذاشتهاند، هرگز آسان نبوده است. اگر بپذیریم سقف نامرئی که برای پیشرفت زنان تعیین شده، زاییده ذهن مردان در گذشته بوده است، نباید بگذاریم با قوانین و محدودیتهای تعریفشده توسط برخی مردان محدود شویم. قاطعیت و مهربانی دو عنصر اساسی برای موفقیت در مدیریت هستند و زنان این دو ویژگی را بیشتر از مردان دارند. خانواده، مدرسه و جامعه هنوز هم در آموزههای تربیتی خود اعتمادبهنفس بیشتری را به مردان آموزش میدهند و این به معنای بازتولید تبعیض است.»
او مهمترین نقطهعطف زندگی حرفهایاش را قرار گرفتن در کنار مدیرانی بزرگ میداند که نگاه تبعیضآمیز نداشتهاند و به او اعتماد کردند تا خود را اثبات کند: «دکتر احمدرضا شرافت که اولین مدیر و استاد من بودند و مهندس ابوطالب نجفی انسانهای بزرگی بودند که به من فرصت اثبات دادند و همواره مدیونشان خواهم ماند.»
رابطه جای ضابطه
مؤمنواقفی گرچه قبلاً به واژه مهاجرت فکر نمیکرده و بسیار متعصبانه نسبت به آن برخورد میکرده، اما امروز نگران آینده فرزندانش است: «دخترم نیوشا کلاس دهم است و پسرم امیرعلی فارغالتحصیل کارشناسی علوم کامپیوتر دانشگاه امیرکبیر است. وقتی ایام کودکی، نوجوانی و جوانی خودم را با آنها مقایسه میکنم، متوجه یک تفاوت جدی میشوم. ما امکانات مادی زیادی نداشتیم، اما امکانهای زیادی برای رشد و توسعه فردی وجود داشت و اگر کسی درس میخواند و سخت و سالم کار میکرد، میتوانست موفقیتهای مادی و معنوی به دست آورد، اما امروز درسخواندن و کارکردن تضمینکننده آینده افراد نیست و روابط بیش از گذشته جای شایستهسالاری را گرفته و روند مدیران جایگزین، متأسفانه به سمت مدیران کمتخصص و کمتجربه است. من بهعنوان یک فرد عادی در این جامعه با تلاش فردی به اینجا رسیدهام، در حالی که به نظر میرسد هرچه جلوتر میرویم، جایگزینی روابط با ضوابط پررنگتر از قبل میشود.»
مدیریت تسامحی راه به جایی نمیبرد
به گفته او، یکی از مهمترین درسآموختههای مدیریتیاش در این سالها این است که باید مهربانی و قاطعیت را در کنار هم به کار گرفت و خود را برای تصمیمهای سخت و گاهی ناخوشایند آماده کرد: «گاه دیدهایم که یک پزشک برای اینکه حیات یک انسان را حفظ کند، مجبور به قطع یکی از اعضای بدن او میشود تا عفونت به تمام بدنش سرایت نکند. مدیریت هم همین است؛ مدیریت تسامحی راه به جایی نمیبرد و یک مدیر باید بتواند در لحظه بهترین تصمیم را بگیرد و قاطعانه رفتار کند. من معتقدم که گاهی یک تصمیم بد بهتر از بلاتکلیفی است، چون شما در آینده میتوانید با بازخورد گرفتن از دیگران و بررسی پیامدهای آن تصمیم، دست به اصلاح بزنید و این به نوبه خود موجب توسعه سازمان میشود، اما در بیتصمیمی ضربههای جبرانناپذیری به سازمان وارد خواهد شد. علاوه بر این، مدیری که با خودش فکر کند که هر آنچه هست را میداند، شکست میخورد، زیرا یادگیری انتهایی ندارد.»
رؤیاهایتان را گم نکنید
مؤمنواقفی خودش را جسور، قاطع و اهل چالش میداند و میگوید که گرچه در گذشته عجول و کمتحمل بوده، بهمرور صبورتر شده و از نسل جدید نیز چیزهای زیادی آموخته است: «نسل جدید رویکردی شگفتانگیز نسبت به زندگی دارد. این نسل تکبُعدی نیست و نگاهی چندجانبه به مسائل دارد، جسور است و زیر بار حرف بیمنطق نمیرود. من از این نسل بسیار آموختهام، اما اگر بخواهم تنها یک توصیه داشته باشم این است که رؤیاهایتان را حتی در تاریکترین لحظهها گم نکنید و نگذارید زندگی از شما چیزی بسازد که نمیخواهید. موفقیت تنها در تابآوری است.»