عصر تراکنش ۷۹ و ۸۰؛ رضا قربانی، مؤسس کارخانه نوآوری رسانه راهکار / مدتی است که ما از مفهومی صحبت میکنیم با عنوان فصل تازه یا فصل دیگر. ممکن است برای برخی این پرسش ایجاد شود که در روزهایی که بسیاری از پایان صحبت میکنند، گفتن از فصل تازه به چه معناست؟ چند سال قبل که بسیاری از امید صحبت میکردند، ما از پایان گفتیم؛ پس چرا حالا که بسیاری از آن امیدها ناامید شدهاند و پایان از هر زمان دیگری ملموستر است، ما از فصل تازه میگوییم؟ و اینکه آیا فصل تازه به معنای تأیید شرایط موجود است؟ آیا ما تصور میکنیم پوستاندازی و خلق فضاهای تازه بدون درد است؟ یا اینکه این فصل تازه که از آن سخن میگوییم به معنای پایان همه گرفتاریها است؟ آیا قرار است دریچه و روزنهای به سوی بهبود حاصل شود؟
مشابه بسیاری از پدیدههای طبیعی، توسعه نیز فرایندی آهسته و پیوسته است. ما نمیتوانیم انتظار داشته باشیم، توسعه ناگهانی و یکباره رخ دهد. هرچند مدل ذهنی ما با فرایندهای آهسته و پیوسته هماهنگ نیست. بسیاری از ما منتظریم فردی ناگهان هدایت امور را در دست بگیرد و همهچیز را دگرگون کند. در حالی که هر پدیده کسبوکاری در بستری رخ میدهد که عوامل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و حقوقی بر آن تأثیر میگذارند. ما نمیتوانیم روندهای کسبوکاری را بدون توجه به پنج نیروی گفتهشده درک کنیم. برای اینکه بدانیم فصل تازه در چه بستری رخ میدهد باید بتوانیم تصویری نسبتاً شفاف از وضعیت موجود و چشماندازی روشن در آن پنج حوزه داشته باشیم.
ولی در تمام این مسیر تحلیلی باید حواسمان باشد که با دانستن تمام روندهای پیشین و داشتن چشماندازی از مسیر پیشرو هم باید آماده هرگونه پیچ ناگهانی در مسیر واقعی امور باشیم. به عبارتی ما نمیتوانیم نقاط عطف را در هیچ تحلیلی داشته باشیم. نهایتاً بتوانیم با کمک گرفتن از مدیریت ریسک، اندکی از آثار منفی پدیدههای تصادفی کم کنیم. بسیاری از پدیدهها در طبیعت رخ میدهند که ما درکی از آنها نداریم. برای نمونه کووید ۱۹ در پنج سال گذشته یکی از این پدیدهها است.
ویروسی که تاحدودی جریان همهچیز را تغییر داد؛ پیش از همهگیری کرونا در کمتر تحلیلی اشارهای به اثر یک بیماری همهگیر شده بود، ولی کووید ۱۹ روند رشد بسیاری از کسبوکارها و حتی صنایع را متوقف و در برخی موارد نابود کرد؛ از آنسو زمینه رشد صنایع دیگر و کسبوکارهای متعددی را فراهم کرد، یا مثلاً این روزها که درباره هوش مصنوعی هایپ شدیدی شکل گرفته؛ وضعیت درباره هوش مصنوعی به شکلی شده که برخی آن را معادل فناوری میدانند و ممکن است با این عبارت مواجه شویم: بررسی روندهای فناوری و هوش مصنوعی! گویی هوش مصنوعی و فناوری در یک سطح قرار میگیرند. این روزها آنچه درباره هوش مصنوعی گفته میشود از نظر برخی بهتمامی معادل فناوری است، در حالی که هوش مصنوعی هم بخشی از دنیای فناوری است.
روندهای فناوری در دنیای فینتک و بانک به ما چه میگویند؟
اگر در گوگل عنوان Fintech trends for 2024 را جستوجو کنیم، گوگل بر مبنای هوش مصنوعی چندین کلیدواژه را به ما معرفی میکند: بانکداری باز، Embedded finance، بلاکچین، یادگیری ماشین، بیومتریک، نئوبانکها، هوش مصنوعی، Blockchain integration، امنیت سایبری، کلارنا، رگتک، Virtual cards enhance digital banking، AI personal finance assistants، پرداخت بدون تماس، Defi، Robotic process automation، Autonomous finance، Data، شمول مالی، اینترنت اشیاء، بانکداری موبایلی، شخصیسازی و تطبیق. این فهرست قابل بسط دادن است، ولی تا همینجا هم نکتههای مهمی دارد؛ شاید مهمترین نکتهاش این باشد که بهراستی در ذهن مدیر ایرانی کدامیک از این روندها برجسته است؟ بهراستی مسئله کدام مدیر ایرانی حول پیادهسازی محصول با کمک این روندها است؟
مدیر ایرانی امروز درگیر بیمه، مالیات، آییننامههای خلقالساعه، تغییرات ناگهانی و بسیاری از امور روزمره است. مدیر ایرانی چندان فرصتی برای محصول ساختن بر مبنای این روندها ندارد. ممکن است در رویدادها و برای انتخاب سوژه برای گفتوگو به این واژهها متوسل شود، ولی خودش هم خوب میداند که وقت، حوصله و توانی برای پیشرو بودن در این عرصهها ندارد. او در وضعیت آچمز قرار دارد و باید پاسخگوی هزاران موضوع ریزودرشت باشد.
این در حالی است که هماکنون در دنیای بانکداری جهان یادگیری ماشین به یک روند جدی تبدیل شده است. برای نمونه BloombergGPT، DocLLM و FinGPT فقط سه نمونه از محصولات توسعهیافته در این فضا هستند. در میان واژهایی که گوگل به ما پیشنهاد داده بود نام یک کسبوکار هم دیده میشد: کلارنا. کسبوکاری سوئدی که امسال قرار است وارد بازار سرمایه شود، ولی کلارنا تنها کسبوکار فینتکی نیست که وارد بازار سرمایه میشود. اگر نگاهی بیندازیم به فهرست کسبوکارهای فینتک جهان که در آستانه IPO قرار دارند نامهای آشنایی میبینیم؛ نامهایی که در سالهای گذشته، از زمان شکل گرفتن و رشد کنارشان بودهایم تا امروز که قرار است وارد بازار سرمایه شوند.
فقط بگذارید نام چند استارتاپ معروف فینتک را که در آستانه ورود به بورس قرار دارند فهرست کنیم: کلارنا، یونیکورن پرداخت سوئدی؛ استرایپ، غول پرداخت آمریکایی؛ روولوت، نئوبانک بریتانیایی؛ چایم، نئوبانک آمریکایی؛ بیتپاندا، یونیکورن رمزارزی اتریش؛ سیرکل، استیبلکوینساز آمریکایی و Zilch، کسبوکار BNPL بریتانیایی. این فهرست کوتاه نشان میدهد که فینتک در جهان، دوران کودکی را پشت سر گذاشته است و حالا کسبوکارهای استارتاپی به بازیگران جدی دنیای مالی تبدیل شدهاند.
در شرایطی هستیم که بانکها بهطور خاص و نهادهای مالی بهطور عام بیش از هر زمان دیگری آغوششان را رو به بیتکوین باز کردهاند؛ همه این تغییرات و پذیرشهای فناوری هم باعث شده که رگتک بیش از هر زمان دیگری در جهان مهم شود.
این فهرست را به شکلهای گوناگون میتوان توسعه داد، ولی به هر شیوهای که آن را بسط دهیم تقریباً همین است. یک نتیجهگیری واضح از این فهرستها و روندها این است که فینتکهای بانکی و پرداختی بیش از هر زمان دیگری به بازیگران قدیمی بانک و پرداخت نزدیک و شبیه شدهاند؛ یا اگر بخواهیم جور دیگر بگوییم: بانکها و پرداختیها بیش از هر زمان دیگری شبیه رقبایشان در دنیای فینتک شدهاند.
حالا مرز بین بانک و پرداخت و فینتک کمرنگتر از هر زمان دیگری شده است. بهراستی چه تمایز برجستهای بین ویزا و مسترکارت با پیپال و استرایپ وجود دارد؟ با اینکه استارتاپها بازی تغییر و توجه به مشتری نهایی را شروع کردند، ولی امروز کمتر جایی پیدا میشود که این تغییر را نفهمیده باشد. در دنیای کسبوکار حق با مشتری است و فینتکها باعث شدند که مشتری حق بیشتری پیدا کند. هیچ بانک پیشرویی در جهان امروز پیدا نمیکنید که در برابر روندهای فناوری ایستاده باشد؛ کاری که در ایران برخی نهادهای سنتی با توسل به آییننامههای پوسیده انجام میدهند.
در جهان وضع برخی قوانین و مقررات حمایتی از استارتاپها و نوآوری سبب شد بانکها نتوانند زمینه رشد فینتکها را محدود کنند. با اینکه آنچه را در جهان رخ داده است میتوانیم مستقل از آنچه در ایران رخ میدهد بدانیم، ولی اجازه دهید بگویم دیر یا زود این روند تغییر به ایران هم میرسد. این همان فصل دیگر است؛ همان فصل تازه. همانجایی که بانکهایی که تغییر را درک کردهاند در آینده نزدیک به بازیگران اصلی دنیای بانکی ایران تبدیل میشوند. همین امروز هم برخی بانکها با محصولات نوآورانهای که عرضه کردهاند توانستهاند در این میدان به بازیگری مهم تبدیل شوند.
تاریخ کسبوکار در آمریکا به ما چه میگوید؟
اگر بخواهیم تاریخ کسبوکار در آمریکا را مرور کنیم چند دوره قابل تشخیص است:
- دوره اول: ۱۶۰۰ تا ۱۷۷۰؛ ریشههای کسبوکارهای آمریکایی
- دوره دوم: ۱۷۸۰ تا ۱۸۳۰؛ تجارت در ملت تازه شکلگرفته
- دوره سوم: ۱۸۳۰ تا ۱۸۵۰؛ اولین کارخانهها
- دوره چهارم: ۱۸۵۰ تا ۱۸۸۰؛ خطوط ریلی و توزیع گسترده
- دوره پنجم: ۱۸۸۰ تا ۱۹۱۰؛ یک کشور صنعتی
- دوره ششم: ۱۹۱۰ تا ۱۹۳۰؛ کمپانیهای مدرن
- دوره هفتم: ۱۹۳۰ تا ۱۹۴۵؛ بحران و جنگ
- دوره هشتم: ۱۹۴۵ تا ۱۹۸۰؛ یک تمدن کسبوکاری
- دوره نهم: ۱۹۸۰ تا ۲۰۱۸؛ کارآفرینان و اقتصاد جهانی
این تقسیمبندی که بر مبنای یکی از کتابهای انتشارات دانشگاه آکسفورد است به ما نشان میدهد که اولاً کسبوکار در آمریکا تاریخی حدوداً چهارصدساله دارد و تاریخ مفاهیم کارآفرینی چیزی حدود چهل سال از آن است. بنابراین نباید بهاشتباه کل تاریخ کسبوکار را در کارآفرینی خلاصه کرد یا بدتر از آن در استارتاپها و برخی فعالیتهای نوآورانه.
در ایران هم روند کلی همین است. کسبوکار ریشهای تاریخی دارد و ممکن است با آنچه از آمریکا میشناسیم متفاوت باشد؛ تاریخ استارتاپها و کسبوکارهای نوآورانه و کارآفرینی هم در ایران نسبت به کل تاریخ کسبوکارها کوتاهتر است. همانطور که تاریخ کسبوکار در آمریکا نشان میدهد هیچ روندی برای همیشه ادامه نمییابد و در طول زمان تغییر و تحول پیدا میکند. چنانکه در سالهای اخیر زمزمههایی از تغییر روندهای کلان کسبوکاری در جهان شنیده میشود؛ در ایران نیز دیر یا زود شاهد این تغییر خواهیم بود.
اینکه چیزی را که پیش روی ما قرار دارد با عنوان فصل تازه یا فصل دیگر میخوانیم، لزوماً به این معنا نیست که تغییر درک میشود، ولی قاعدتاً آنهایی که تغییر را درک کنند بهتر از بقیه میتوانند سوار امواج آن شوند.