عصر تراکنش
رسانه مدیران فناوری‌های مالی ایران

روایتی از نحوه صاحب‌خانه شدن بانک مرکزی براساس خاطرات یدالله اثنی‌‌عشری به مناسبت ۶۹سالگی این بانک

تاریخ پرفرازونشیب تولد یک برج شیشه‌ای

عصر تراکنش ۸۴ / احداث ساختمان بانک مرکزی در محله میرداماد شهر تهران، داستان طولانی و عجیب‌وغریبی دارد؛ داستانی که تبارش به قبل از انقلاب سال ۱۳۵۷ ایران برمی‌گردد و زمین آن بارها و بارها در دوره‌های مختلف از سازمان‌های گوناگونی که متولی اراضی بوده‌اند، خریداری شده و از گزند مصوبه‌ها و قواعد دوره‌های مختلف نیز در امان نبوده است، اما در آخر به همت تیمی که احداث آن را در تمام این سال‌ها پیگیری کرده‌اند‌‌، ساخته شده است. تاریخ‌نگاری رایج با تکیه بر تاریخ سلسله‌ها و شاهان، از بررسی تاریخ اشیا و مکان‌ها سر باز می‌زند. این در حالی است که برآمدن هر مکانی تباری دارد که روایت آن را خواندنی و مهم می‌کند و از آن موجودیتی در حرکت می‌سازد.

با ورود مفهوم بانک به ایران و برآمدن اولین بانک‌ها، ساختمان‌های کوچک و بزرگی نیز به آنها اختصاص داده شده که حالا برخی از آنها حکم موزه را دارند و برخی دیگر اگرچه قدمت زیادی ندارند، به دلیل ماجراهایی که پشت سر گذاشته‌اند، قابل روایت می‌شوند. بانک مرکزی در هجدهم تیرماه ۱۳۳۹، ۶۹ساله می‌شود؛ اتفاقی که ما را بر آن داشت تا به سراغ تاریخ ساختمان‌دار شدن آن برویم و براساس خاطرات یدالله اثنی‌عشری در کتاب «تاریخ شفاهی بانک مرکزی ایران»، روایتی جالب و خواندنی از چگونگی ساخته شدن برج شیشه‌ای میرداماد به شما ارائه دهیم. در ادامه این روایت را می‌خوانید.


انتخاب اثنی‌عشری به‌عنوان مسئول پیگیری احداث ساختمان


یدالله اثنی‌عشری، یکی از مدیران پیشین بانک مرکزی است که در سال‌های ۱۳۷۲ تا ۱۳۸۷، معاون اداری و مالی این نهاد بوده است. او در سال ۱۳۷۲ بعد از قبولی در آزمون جامع دکترا به دعوت سید محمدحسین عادلی، رئیس‌کل وقت بانک مرکزی در آنجا مشغول به کار می‌شود. در همان سال‌ها به دستور عادلی، کمیسیونی متشکل از مهندسان و متخصصان ایجاد می‌شود که اثنی‌عشری نیز عضو آن است؛ کمیسیونی که هدف اصلی آن ایجاد ساختمان بانک مرکزی در خیابان میرداماد بوده است.

در خاطرات اثنی‌عشری این‌طور آمده است: «آن زمان بانک مرکزی از نظر ساختمانی مشکل داشت و در مکان‌های مختلفی از شهر مستقر شده بود. به همین خاطر ساختمان میرداماد احداث شد که از دریچه رویکردهای مدرن سازه‌ای بی‌نظیر است.»
ساختن چنین ساختمانی چالش‌های زیادی داشته که به نظر مهم‌ترین آنها تبعیت از آیین‌نامه‌های دولتی بوده است. او در خاطراتش می‌نویسد: «در هر مقطع، پروژه‌های خرد از طریق تعدادی مناقصه واگذار می‌شوند. فارغ از زمانی که با آگهی مناقصه‌ها و سپری‌ شدن بازه‌های لازم جهت در جریان ماندن آنها به هدر می‌رود، این خطر نیز وجود دارد که اختلافی ایجاد شود و میان کارفرما و برنده مناقصه ناسازگاری اتفاق بیفتد و این مسئله فرایند پیشرفت پروژه را با اختلال مواجه کند.»


داستان از قبل انقلاب شروع شد


بحث‌های زیادی درباره محل احداث ساختمان اصلی بانک مرکزی شکل گرفته بود؛ بحث‌هایی که به قبل از انقلاب سال ۱۳۵۷ برمی‌گردد. قبل از انقلاب هیئت وزرای دولت تصویب کرده بود که برای بانک مرکزی ساختمانی درست پشت ساختمان شهرداری ساخته شود. اثنی‌عشری در خاطراتش توضیح می‌دهد که بانک مرکزی هزینه این زمین‌ها را در آن زمان پرداخت کرده و به‌عبارتی آنها را خریده است، اما اعتراض مردم به تخلیه خانه‌ها و مغازه‌های پشت ساختمان شهرداری مانع ساخت آن شده است: «به خاطر این اعتراضات محلی، حکومت وقت تصمیم گرفت فرایند ساخت ساختمان بانک مرکزی را متوقف کند و بعد از مدتی، شهرداری این ناحیه را که در شمال میدان امام خمینی واقع شده بود، به پارکینگی برای اتوبوس‌های شرکت اتوبوس‌رانی واحد تبدیل کرد.

این کشمکش‌ها باعث شد که در دوره قبل انقلاب، حکومت معادل با پولی که بانک مرکزی به او داده بود، ۱۲۰ هزار متر مربع از زمین‌های شهستان (عباس‌آباد فعلی) را به آن بدهد. این فرایند جابه‌جایی آن‌قدر طول کشید که انقلاب سال ۱۳۵۷ ایران اتفاق افتاد و در گیرودار اوایل انقلاب، مدارک این واگذاری و جابه‌جایی مورد تردید واقع شدند و حاکمیت به بانک مرکزی اعلام کرد که اگر هنوز هم به حفظ این اراضی تمایل دارد، باید هزینه آن را پرداخت کند و این‌طور بود که این نهاد مجبور شد برای خرید یک زمین، دو مرتبه پول بدهد.»


خرید مجدد زمین‌ها از سازمان نوسازی اراضی عباس‌آباد


بعد از انقلاب، سازمان نوسازی اراضی عباس‌آباد متولی تپه‌های عباس‌آباد شد و مطابق قانون می‌توانست با پرداخت پول به صاحبان این اراضی، مالک زمین‌ها شود و برای آنها سند بگیرد. در برخی موارد هم اراضی را به سازمان‌های دولتی واگذار می‌کردند.

او در خاطراتش بیان می‌کند: «در برخی موارد سازمان نوسازی اراضی عباس‌آباد، زمین‌ها را به سازمان‌های دولتی و بانکی واگذار می‌کرد، اما با وجود اینکه هزینه این زمین‌ها را از آنها می‌گرفت، سندی به آنها نمی‌داد. از طرفی، با احداث بزرگراه شهید حقانی بخشی از اراضی عباس‌آباد که بانک مرکزی هم در آنجا واقع شده بود، در منطقه داودیه قرار گرفتند که مالکیت آنها بعد از انقلاب به ستاد اجرایی فرمان امام رسید. ستاد اجرایی فرمان امام نیز ادعا کرد که این اراضی متعلق به این ستاد است و اگر می‌خواهند ساختمان را تخلیه نکنند، باید یک بار دیگر آن را بخرند. این در حالی است که بانک مرکزی قبل‌تر از این، هرینه‌های لازم را به سازمان نوسازی اراضی عباس‌آباد و شهرداری تهران پرداخت کرده و این سازمان‌ها هستند که باید پاسخ‌گوی فروش خود باشند.»


پروژه‌ای که به روند احداث ساختمان میرداماد لطمه زد


بانک مرکزی در آن سال‌ها پروژه عمرانی بزرگ دیگری را هم در دستورکارش داشت؛ ساختمان مرکز رفاهی-آموزشی نوشهر که با توجه به مختصات خاص جغرافیایی شمال کشور باید قوانین خاصی در طراحی و ساخت آن لحاظ می‌شد. این مجموعه ساختمانی که قرار بود به‌صورت تعدادی ویلای رو‌ به دریا ساخته شود، به دلیل پیشروی عجیب دریا در آن سا‌ل‌ها که بخش زیادی از تأسیسات استان‌های گیلان و مازندران را زیر آب برده بود، با تغییرات گسترده‌ای روبه‌رو می‌شود.

طبق خاطرات او، مسئولان شهرداری استان مازندران می‌گفتند در اینجا کسی پروانه ساختمانی صادر نمی‌کند و البته کسی هم مانع ساخت‌‌وساز نمی‌شود. با وجود این، مشکلاتی در این زمینه وجود داشت که به نظر می‌رسید بعدها چالش‌بر‌انگیز شوند. به همین دلیل، تصمیم می‌گیرند برای احداث این ساختمان زمین دیگری بخرند و درنهایت یک قطعه زمین ۹ هکتاری در آخرین نقطه جنگل تهیه می‌شود که با حمایت سید محسن نوربخش، رئیس وقت بانک مرکزی، دو ساختمان دوازده‌طبقه‌ای در آن ساخته می‌شود که علاوه‌بر واحدهای مسکونی، فضاهایی نظیر سالن آمفی‌تئاتر و استخر نیز داشته است؛ فضاهایی که هنوز هم از آنها استفاده می‌شود.
این مجموعه شاید به لحاظ جغرافیایی کیلومترها با ساختمان بانک مرکزی واقع در خیابان میرداماد فاصله داشت، اما به‌طرز شگرفی بر فرایند ساخته ‌شدن آن تأثیر گذاشت؛ گویی عواملی نامرئی این دو پروژه را به هم پیوند می‌زد. درواقع، پیشرفت هم‌زمان دو پروژه عمرانی در مقیاس‌های نسبتاً بزرگ، حساسیت‌هایی را برای برخی از نهادهای حاکمیتی به وجود آورد و آنها را واداشت تا در این پروژه‌ها مداخله کنند. اثنی‌عشری می‌گوید که سازمان‌های نظارتی برای هر دوی این مجموعه‌های ساختمانی پرونده درست کردند و پای قائم‌مقام رئیس سازمان بازرسی کل کشور هم به این غائله باز شد. مسئولان سازمان بازرسی این‌طور فکر می‌کردند که این ساختمان‌ها خیلی تجملاتی‌اند و هزینه‌های اضافی زیادی روی دست کشور گذاشته‌اند. در خاطرات او آمده است: «دو سه سالی به سازمان بازرسی کل کشور رفتیم و آمدیم تا به آنها بفهمانیم که تصوراتشان نادرست است. هم مجری طرح، هم پیمانکار و هم مشاور در این جلسات توضیحات خوبی ارائه دادند و وقتی نوبت به بازرسی حضوری رسید، قائم‌مقام سازمان بازرسی کل کشور، رئیس وقت سازمان و مدیرکل بخش مربوطه، همه با هم آمدند و از نزدیک در جریان ساختن ساختمان میرداماد قرار گرفتند.»

علاوه‌بر سازمان بررسی کل کشور، موضوع ساختمان میرداماد حساسیت کمیسیون اصل ۹۰ مجلس شورای اسلامی را هم برانگیخت. شایعاتی درباره این ساختمان وجود داشت که باعث شده بود نمایندگان مردم با تردید به کل این پروژه نگاه کنند. طبق خاطرات او، بالاخره نوربخش طی جلساتی که با اعضای این کمیسیون می‌گذارد، نگرانی‌های آنها را برطرف می‌کند و بعد از گذشت چند سال و پشت سر گذاشتن روندهای بروکراتیک تأییدیه صحت کار این دو ساختمان صادر می‌شود و شبهاتی که درباره هزینه‌ها و کارکرد احداث آنها وجود داشته، برطرف می‌شود. با رفع موانع بالاخره فرایند احداث ساختمان بانک مرکزی شکل جدی‌تری به خود می‌گیرد و مسابقه‌ای بین‌المللی برای طراحی آن برگزار می‌شود و با تعیین طرح برنده، شهرداری نیز گواهی پذیرش آن را صادر می‌کند. اثنی‌عشری در این باره می‌گوید: «معاون شهردار وقت تهران برای شهردار منطقه سه، دو عدد نامه نوشت و ضمن تأیید طرح دستور داد پروانه ساخت آن صادر شود؛ هم اداری بودن ساختمان را تأیید کرد، هم تعداد طبقات آن را.»


کاهش اجباری تعداد طبقات برج


اما ماجرا به همین‌جا ختم نشد؛ در طرحی که شهرداری تأیید کرده بود، قرار بود بانک مرکزی برجی ۴۲ طبقه باشد و ساختمان موزه جواهرات ملی که در خزانه بانک مرکزی قرار دارد، به‌صورت مرواریدی زیبا در قسمت شمالی برج، یعنی پیشانی آن خودنمایی کند، اما چنین نمی‌شود. در مصوبه جدید شورای عالی شهرسازی این‌طور آمده بود که حداکثر ارتفاع یک ساختمان در فضای شهری دویست متر است. درنتیجه، مهندسانی که روی ساخت ساختمان بانک مرکزی کار می‌کردند،‌ مجبور شدند تغییراتی در طراحی‌هایشان ایجاد کنند و تعداد طبقات را از ۴۲ به ۲۹ برسانند.
بنا بر خاطرات اثنی‌عشری، حرف اول و آخر شهرداری این بود که ساختمانی با چنین ارتفاعی نمی‌تواند در تهران ساخته شود و آنها هم مجبور بودند طبق قوانین عمل کنند. با وجود این، شهرداری باز هم جلوی احداث برج را می‌گیرد. شهرداری تهران در مصوبه‌ای دیگر ابلاغ می‌کند که اراضی عباس‌آباد باید فرهنگی باشند و هیچ نهادی حق ندارد در این منطقه ساختمانی اداری بر پا کند.

اثنی‌عشری این مسئله را در جلسات هیئت اجرایی که به‌طور هفتگی برگزار می‌شود، مطرح می‌کند و قضیه را به‌صورتی جمع می‌کند که انگار ساختمان بانک مرکزی قرار است به منظور ارائه خدمات انفورماتیک ساخته شود: «به عادلی پیشنهاد کردم که اگر قرار است ساختمان را برای انفورماتیک بسازیم، بگذاریم خودشان این کار را انجام دهند. چون بانک مرکزی پس‌زمینه تخصصی این موضوع را ندارد. این کشمکش تا دوره نوربخش نیز ادامه پیدا کرد و او در جلسه شورای پول و اعتبار که میزان بودجه احداث ساختمان در آن مطرح می‌شد، قاطعانه روی این موضع پافشاری کرد که ما تصمیم داریم این ساختمان را برای استقرار بانک مرکزی بسازیم. شهرداری روی این مسئله اصرار می‌کرد که احداث ساختمان اداری بانک مرکزی در این ناحیه غیرمجاز است و می‌گفت که فقط می‌توانید در این قسمت موزه بسازید.

بحث و چانه‌زنی در این مورد آن‌قدر طولانی شد که این مسئله را به رنجنامه ساختمان بانک مرکزی بدل کرد. اگر درایت نوربخش و پیگیری و جدیت مجری طرح و هیئت‌اجرایی نبود، شاید اکنون ساختمان میرداماد محل استقرار بخش انفورماتیک بانک بود و بانک مرکزی همچنان در همان ساختمان‌های قدیمی و پراکنده سکونت داشت.»


بالاخره ساختمان شیشه‌ای ساخته شد


در آخر، تلاش‌ها و مذاکرات نوربخش با شهرداری به نتایج جالبی انجامید و ساختمان بانک مرکزی پس از سال‌ها دوندگی احداث شد. اثنی‌عشری در خاطراتش می‌نویسد: «بالاخره ساختمان میرداماد با همت فراوان و به ‌شیوه‌ای فناورانه ساخته شد؛ ساختمانی که سازه‌ای مدرن و بی‌نظیر است و با وجود تمام ممانعت‌ها، با زمان‌بندی و هزینه مناسبی به سرانجام رسید. نوربخش پنج‌شنبه‌ها به ساختمان می‌آمد و طبقات را سرکشی می‌کرد. نظرات و صحبت‌های گروه‌های مختلف را می‌شنید و نظرات خود را هم مطرح می‌کرد؛ اقدامی که باعث دلگرمی همه ما و پیشرفت کار می‌شد.»
ساختمان شیشه‌ای که امروز در دل خیابان میرداماد بالا رفته است، روزهای پرفرازونشیبی را پشت سر گذاشته و یکی از پردردسرترین سازه‌های معاصری بوده که در ایران ساخته شده است؛ سازه‌ای که اگر اراده و همت رؤسای وقت بانک مرکزی و تلاش‌های اثنی‌عشری و تیمش نبود، ساخته نمی‌شد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.