مدیران و متخصصان حوزه رمزارز درباره توسعه کند دیفای در ایران چه میگویند؟
ضرورت افزایش شفافیت در قانونگذاری
عصر تراکنش ۸۵ / دیفای یا امور مالی غیرمتمرکز با وجود تمام مزیتهایی که دارد به دلایل مختلفی نظیر آشنایی نداشتن مردم با آن، نگرانیهای رگولاتوری و نبود زیرساختهای فنی لازم، آنطور که باید در ایران توسعه پیدا نکرده است. با وجود این، بازیگران اکوسیستم بلاکچین و رمزارز کشور به آینده آن امیدوارند و میگویند که دیفای هم مثل هر پدیده نوظهوری که ابتدا با مقاومت افراد و نهادها روبهرو شده است، بالاخره به رسمیت شناخته میشود. درواقع، اولین بار نیست که ورود یک پدیده نو به ایران با موانع توسعه مواجه میشود. اینترنت هم در ابتدا درگیر چنین مشکلی بود؛ ابتدا کالایی لوکس در نظر گرفته میشد، سپس به یکی از ارکان اصلی توسعه تبدیل شد و رفتهرفته ذهنیتها درباره آن تغییر کرد. با وجود این، باید به این نکته مهم هم اشاره کرد که برای توسعه هر چیزی یک زمان طلایی وجود دارد که اگر از دست برود، دچار عقبماندگی میشود. در این مطلب به سراغ سامان بیرقی، رئیس هیئتمدیره اوامپی فینکس؛ سروش حسینزاده، مدیرعامل نیپوتو؛ احسان قاضیزاده، مدیرعامل ارزآن و محمد حکیمی، مدیرعامل صرافی رمزینکس رفتیم تا با آنها درباره دلایل توسعهنیافتگی دیفای در ایران و چشمانداز پیش روی آن صحبت کنیم. در ادامه گزارشی از این گفتوگوها را میخوانید.
باید به فکر اصلاح قوانین باشیم
تعداد زیادی از بازیگران اکوسیستم بلاکچین و رمزارز کشور بر این باورند که دیفای در ایران توسعه پیدا نکرده است. سامان بیرقی، رئیس هیئتمدیره اوامپی فینکس هم یکی از این افراد است. او درباره دلایل این توسعهنیافتگی میگوید: «توسعه دیفای در ایران با چالشها و موانع مختلفی نظیر محدودیتهای قانونی، نبود زیرساخت و کمبود آگاهی و آموزش روبهرو است و در مقایسه با کشورهای پیشرفته جهان در ایران توسعه زیادی نداشته است، اما با توجه به ظرفیتهای جامعه و خلاقیت افراد، میتوان به رشد و توسعه آن در آینده امیدوار بود. علت اصلی توسعهنیافتگی دیفای در ایران به مباحث قانونی برمیگردد. اگر مباحث قانونی شفاف شوند و موانع را از سر راه بازیگران این حوزه بردارند، راه برای توسعه دیفای هم باز میشود.»
او معتقد است فعالیت در امور مالی غیرمتمرکز فراتر از بحثهای مربوط به ریال دیجیتال بانک مرکزی است و برای اینکه بتوانیم از امور مالی غیرمتمرکز در ایران صحبت کنیم، باید قبل از هر چیزی به فکر اصلاح قوانین و افزایش شفافیت در قانونگذاری باشیم.
به نظر میرسد که دیفای هم مثل هر فناوری دیگری بالاخره روزی جای خود را در کشور ما باز میکند، اما مسئله مهمی که وجود دارد این است که هرچه دیرتر از این فناوری استفاده کنیم، امکانهای توسعه بیشتری را از دست میدهیم. بیرقی با اشاره به این مسئله توضیح میدهد: «دیفای در جهان رشد میکند و ما هم بالاخره آن را به رسمیت میشناسیم، اما ایران میتواند با تصمیمگیری بهموقع به جای اینکه در زمره کشورهای وابسته به این فناوری قرار بگیرد، سایر کشورها را به خود وابسته کند و این فناوری را صادر کند.»
آموزش ناکافی در حوزه دیفای
یکی از عواملی که توسعه دیفای در ایران را به تعویق انداخته، پیچیدگی و مسئولیت مستقیم کاربران در کار کردن با آن است. سروش حسینزاده، مدیرعامل نیپوتو، در این باره میگوید: «عموماً کاربران تمایل دارند در محیطی نسبتاً ساده عملیات مالی خود را انجام دهند، اما پروژههای دیفای عمدتاً پیچیدهاند و کاربران معدودی میتوانند با آن کار کنند. تمرکز اصلی دیفای روی حذف واسطهها و افزایش حریم خصوصی است و این در حالی است که حریم شخصی برای اکثر کاربران عادی اولویت نیست و ترجیح آنان بر سادگی فرایندها است.
از طرفی، در دیفای کاربران عادی مسئولیت مستقیم حفظ سرمایه خود را دارند و با دردسرهایی نظیر نگهداری و امنسازی کلیدهای خصوصی و جلوگیری از برداشتهای اشتباه یا در دام پروژههای کلاهبرداری افتادن درگیرند و ممکن است در اثر بیدقتی یا عدم آگاهی کافی، سرمایه خود را از دست بدهند. این موضوع باعث شده که بسیاری از کاربران ترجیح دهند به جای استفاده از دیفای، به سیستمهای مالی سنتی یا حتی به پلتفرمهای متمرکز و شناختهشده در حوزه ارزهای دیجیتال روی آورند؛ جایی که مسئولیت حفظ سرمایه و انجام تراکنشها به عهده پلتفرم است و کاربران مجبور نیستند با مسائلی مانند نگهداری کلیدهای خصوصی مستقیم درگیر شوند.»
دانش فنی محدود کاربران نیز یکی دیگر از عوامل کاهش استقبال آنها از دیفای در ایران است. حسینزاده در این باره توضیح میدهد: «یکی دیگر از عواملی که باعث کاهش استقبال از دیفای در ایران شده، دانش فنی محدود کاربران در این حوزه است. دیفای برخلاف سیستمهای مالی سنتی به آگاهی بالا در زمینه فناوری بلاکچین، قراردادهای هوشمند و اصول امنیت سایبری نیاز دارد. این سطح از دانش فنی برای بسیاری از کاربران عادی که به دنبال راههای سریع و آسان برای سرمایهگذاری یا تراکنشهای مالی هستند، یک مانع بزرگ محسوب میشود. بسیاری از پلتفرمهای متمرکز با ارائه رابطهای کاربری ساده و کاربرپسند، این مشکل را برای کاربران خود حل کردهاند و آنها را از پیچیدگیهای فنی رهاندهاند. همچنین، آگاهی ناکافی از پروژههای دیفای و چگونگی عملکرد آنها نیز باعث شده که بسیاری از کاربران به این حوزه به دید یک سرمایهگذاری پرخطر نگاه کنند.
در دیفای، پروژهها معمولاً بدون دخالت یک نهاد متمرکز عمل میکنند که این خود میتواند به عدم شفافیت و نفوذ پروژههای کلاهبرداری ختم شود. این نگرانیها باعث شده بسیاری از کاربران ایرانی از ورود به این حوزه پرهیز کنند یا با احتیاط بسیار زیاد به آن وارد شوند. در سیستمهای مالی سنتی یا حتی پلتفرمهای متمرکز ارزهای دیجیتال، نظارت و قوانین مشخصی وجود دارد که میتواند تا حدی اطمینان کاربران را جلب کند.»
به نظر مدیرعامل نیپوتو، نوسانات زیاد در ارزش داراییها در دیفای یکی دیگر از عواملی است که باعث ترس و تردید کاربران ایرانی در استفاده از این پلتفرمها شده است. او میگوید: «در حالی که بسیاری از کاربران به دنبال راههایی برای حفظ ارزش داراییهای خود هستند، ورود به حوزه دیفای میتواند به دلیل نوسانات شدید، باعث از دست رفتن بخش زیادی از سرمایه آنها شود. این نوسانات که ناشی از نبود یک بازار پایدار و قوانین محکم در حوزه دیفای است، باعث شده کاربران به دنبال روشهای جایگزین و امنتر برای سرمایهگذاری باشند.»
مشکلات مربوط به قانونی بودن و مقررات نیز از دیگر موانع استقبال نکردن از دیفای در ایران است. او با بیان این موضوع میگوید: «در حالی که بسیاری از کشورهای جهان در حال تدوین قوانین و مقرراتی برای کنترل و نظارت بر پروژههای دیفای هستند، در ایران هنوز چهارچوب مشخصی برای فعالیت در این حوزه وجود ندارد. این عدم شفافیت قانونی، باعث شده بسیاری از کاربران از ترس مواجهه با مشکلات حقوقی و قانونی، از ورود به این حوزه خودداری کنند. از طرفی، کمبود زیرساختهای مناسب و دسترسی نداشتن به اینترنت پایدار و پرسرعت در بسیاری از مناطق ایران، یکی از محدودیتهای اصلی در استفاده از دیفای شناخته میشود. دیفای نیازمند دسترسی دائمی و مطمئن به اینترنت برای انجام دادن تراکنشها و مدیریت داراییها است. به همین دلیل، بسیاری از کاربران ترجیح میدهند از سیستمهای مالی سنتی یا پلتفرمهای متمرکز که نیازمند دسترسی دائمی به اینترنت نیستند، استفاده کنند.»
به عقیده او، نبود آموزشهای کافی درباره دیفای نیز از دیگر عوامل بازدارنده در این زمینه است. حسینزاده در این باره میگوید که بسیاری از کاربران ایرانی با مفهوم دیفای و مزایا و معایب آن آشنا نیستند: «عدم آگاهی عمومی و نبود منابع آموزشی به زبان فارسی، باعث شده کاربران به جای استفاده از این فناوری نوین، به راهکارهای سنتی و شناختهشده روی بیاورند. در بسیاری از کشورها، برنامههای آموزشی متنوعی برای آشنایی کاربران با دیفای و نحوه استفاده از آن ارائه میشود که آگاهی عمومی را بالا میبرد و درنتیجه باعث استقبال بیشتر از این پلتفرمها میشود.»
توسعه نیافتن دیفای در ایران دلایل غیرفنی دارد
دیفای ناظر بر بخشی از اقتصاد است که ماهیتی غیرمتمرکز دارد و از زیرساختهای مالی سنتی استفاده نمیکند و درعوض از فناوری بلاکچین و قراردادهای هوشمندی بهره میبرد که در قالب سرویسهایی نظیر وام، قرض، معامله و استخرهای نقدینگی بر بستر نرمافزارهای هوشمند غیرمتمرکز ارائه میشوند. احسان قاضیزاده، مدیرعامل ارزآن، با اشاره به این تعریف درباره میزان توسعهیافتگی دیفای در ایران میگوید: «با وجود پروژههای بزرگی نظیر اتریوم، سولانا و کاردانو که میکوشند فضای سرویسهای دیفای را بهبود بخشند، میتوان گفت که در کشور ما نیز با این مفهوم آشنا هستیم و میتوانیم در گام اول مخاطب و مصرفکننده آنها باشیم، اما نگاه کلان حاکمیت به این حوزه از توسعه فناوری و پیادهسازی آن مهمتر است؛ اینکه آیا در راهبردهای کلان کشور تعریفی از داراییهای دیجیتال، اقتصاد غیرمتمرکز و بحثهای اینچنینی وجود دارد یا خیر؟ ما میتوانیم از تجارب کشورهای دیگر الگوبرداری کنیم، اما به دلایل کاملاً غیرفنی این اتفاق نمیافتد و ظرفیتهایی که در این حوزه وجود دارد، از بین میرود.»
به گفته او، بلاکچین و دیفای بستری برای ایجاد شفافیت در فرایندهای مالی و توزیع شفاف منابع فراهم میکند که هم برای کاربران، هم برای حاکمیت میتواند جذاب باشد. شفافیت یکی از چالشهایی است که امروز در اقتصاد سنتی و متمرکز با آن روبهروییم و دیفای میتواند آن را تا حد زیادی برطرف کند. قاضیزاده میگوید: «ورود به حوزه دیفای به برنامههای بلندمدت و همهجانبه نیاز دارد؛ برنامههایی که فقط به مسائل زیرساختی و فنی محدود نمیشوند و بحثهای مربوط به تغییر رویکردها را هم دربرمیگیرد. درواقع، نگاه بخشهای مختلف جامعه و رگولاتوری باید نسبت به بسیاری از مفاهیم جدید تغییر کند.»
اولین بار نیست که ورود یک پدیده نو به ایران با موانع توسعه روبهرو میشود. قبلتر اینترنت هم با چنین مشکلاتی درگیر بود. او در این باره بیان میکند: «سابقه حضور فناوری بلاکچین و به عبارتی اقتصاد غیرمتمرکز نشان میدهد که این حوزه هم مانند بسیاری از فناوریهای نوین دیگری که توسط فعالان بخش خصوصی وارد کشور شده و حاکمیت تا مدتها نظارهگر بوده و بعد از گذشت چند سال جایگاه واقعی آن را دریافته، بالاخره به رسمیت شناخته میشود و توسعه پیدا میکند. برای مثال اینترنت هم در سالهای ابتدایی ورودش به ایران کالایی لوکس در نظر گرفته میشد که رفتهرفته ذهنیتها درباره آن تغییر کرد و اینترنت توسعه یافت.
بخش خصوصی با پیشرویهایی که دارد، دائماً در تلاش است از ابزارهای نوین برای پیشبرد اهداف کسبوکاری خود استفاده کند. بخش خصوصی در گذشته با به خدمت گرفتن اینترنت باعث ایجاد تحولاتی شد که بخش دولتی را هم دگرگون کرد، تا جایی که امروز یکی از تکالیف حاکمیت ایجاد زیرساختهای لازم و دسترسی پایدار عموم مردم به اینترنت است. دیفای هم چنین عاقبتی خواهد داشت. با وجود این، باید به یک مسئله مهم فکر کرد؛ اینکه دیفای فضایی غیرمتمرکز دارد و میتواند به هر نقطهای از جهان ارائه شود و اگر بخش خصوصی منتظر قطار کُند حاکمیت بایستد، نهتنها از توسعه دیفای عقب میماند، بلکه شاهد خروج ایدهها، سرمایهها و منابع انسانی از کشور خواهد بود.»
رونمایی از ریال دیجیتال بانک مرکزی یکی از اتفاقهایی بود که اکوسیستم رمزارز و بلاکچین ایران را امیدوار کرد که شاید رمزارزها و دیفای در کشور پذیرفته شوند؛ امیدی که دچار شکوتردیدهای زیادی شد. قاضیزاده در این باره اظهار میکند: «رونمایی ریال دیجیتال بانک مرکزی با حرفوحدیثهای فراوانی روبهرو شد. برای مثال شفافیت مأموریت ریال دیجیتال، برنامههایی که برای توسعه آن دارند و اینکه اصلاً ریال دیجیتال رمزارز است یا نه مشخص نشده بود. شاید ریال دیجیتال رمزارز نباشد و پشتوانه آن پولی باشد که نزد بانک مرکزی قرار دارد، اما اگر همین ریال دیجیتال تمرینی برای پیادهسازی سرویسهای مبتنی بر دیفای باشد و با استفاده از ظرفیتهای بلاکچین یک اکوسیستم حتی کوچک در اقتصاد ما بسازد، باید به آن دلخوش بود و امید داشت که از صد میلیارد دلاری که هماکنون در اقتصاد غیرمتمرکز جهان در گردش است، سهمی هرچند اندک داشته باشیم و فاصله خود را با رقبای منطقهایمان کم کنیم.»
حضور رقبای قدرتمند خارجی قابل دسترس برای همه ایرانیان
محمد حکیمی، مدیرعامل صرافی رمزینکس، به چهار دلیل اشاره میکند و توضیح میدهد: «با فرض اینکه منظور ما درباره پا نگرفتن دیفای در ایران، ایجاد خدمات مرتبط با دیفای توسط فعالان ایرانی باشد، باید به نکاتی اشاره کرد؛ اما در هر صورت ممکن است عدهای از افراد از خدماتی استفاده کنند که توسط خارجیها ارائه میشود و تعداد این کاربران برای من محرز نیست. موضوعات گوناگونی را میتوان در نظر گرفت. اولین موضوع امنیت است؛ پلتفرمهای دیفای باید سطح امنیتی بالایی را برای کاربران تضمین کنند.
این موضوع لزوماً مانعی برای ورود کسبوکارها به این حوزه نیست، اما تهدیدی است که با مشاهده نمونههای مشابه از هک و سرقت دارایی کاربران در پلتفرمهای دیفای، تأسیس یک پلتفرم را سخت جلوه میدهد. موضوع دوم مجوز و شائبههای غیرقانونی بودن است؛ سرمایهگذاران نهادی و شرکتهای فعال در بازارهای مالی رسمی ایران از ورود به حوزههایی که ابهام قانونگذاری دارد، خودداری میکنند. در نمونه پلتفرمهای وامدهی دیفای، بهرهای از سمت وامگیرنده به وامدهنده پرداخت میشود که اگر بر دقیق کردن قرارداد آن تمرکز نشود، شائبه ربوی بودن دارد.»
سومین موضوعی که حکیمی به آن اشاره میکند، موضوع انتشار ارز دیجیتال بر پایه ریال است. او در این باره میگوید: «این مورد از خطوط قرمز بانک مرکزی است. البته با مورد شماره دو اشتراکاتی دارد. منتشر نکردن ارز دیجیتال بر پایه ریال، احتمالاً هیچ مزیتی برای یک پلتفرم دیفای ایرانی نسبت به خارجی باقی نمیگذارد.»
رقابتپذیری و اثر شبکهای نیز چهارمین موضوعی است که مدیرعامل صرافی رمزینکس به آن اشاره میکند و درباره آن میگوید: «آخرین موضوع که البته اصلاً کماهمیت نیست، مسئله حضور رقبای قدرتمند خارجی قابل دسترس برای همه ایرانیان بدون محدودیت صرافیهای متمرکز است. وقتی این رقبا در سطح جهان خدمات ارائه میدهند، احتمال اینکه یک پلتفرم مختص ایرانیان بتواند به جایگاه قابل قبولی از نظر تعداد کاربر برسد، خیلی کم است. این موضوع شاید یکی از موانع اصلی ورود افراد به این حوزه باشد.»