سازمان بورس را خانه خود میدانم
روایتی از زندگی شخصی و حرفهای حامد سنجری که مسیر حرفهایاش در بازار سرمایه را قدمبهقدم از کارشناسی تا معاون فناوری اطلاعات طی کرده است
عصر تراکنش ۸۷ / حامد سنجری یک جوان دهه شصتی است که علاقهاش به دروس مفهومی باعث شد در دوره کارشناسی، کامپیوتر بخواند و وارد حوزه امنیت اطلاعات شود. او که دارای مدرک کارشناسی مهندسی سختافزار از دانشگاه علامه طبرسی و کارشناسی ارشد مهندسی فناوری اطلاعات از دانشگاه مهر البرز است، حدود هفده سال سابقه فعالیت در زمینه امنیت فناوری اطلاعات را دارد.
او اولین تجربه کاریاش را با حضور در پروژه هوشمندسازی کارت سوخت به دست آورد و بعد از این پروژه به شرکت راهآهن رفت و از آنجا نیز به سازمان بورس نقل مکان کرد. از نظر سنجری، تغییرات زیاد در بخش مدیریت فناوری اطلاعات سازمان بورس یکی از مشکلات این سازمان به حساب میآید. سنجری سازمان بورس را خانه خود میداند و معتقد است این سازمان باید در حوزه فناوری اطلاعات دست به سیاستگذاریهای کلان و پایداری بزند تا سیستمهای اطلاعاتی و معاملاتی کارگزاریها بتوانند تصور دقیقی از آینده داشته باشند. در گفتوگویی که با حامد سنجری داشتیم، از زندگی شخصی و حرفهایاش پرسیدیم که در ادامه این روایت را میخوانید.
مهارتآموزی در کنار تحصیل
حامد سنجری روز جمعه ۸ فروردینماه ۱۳۶۵ در جنوب شهر تهران به دنیا آمد. یک برادر بزرگتر دارد و خانواده خود را مذهبی توصیف میکند؛ با مادری خانهدار و پدری که در زمینه لابراتوار و چاپ عکس فعالیت میکرد. کنجکاوی یکی از بارزترین خصوصیات او در دوران کودکیاش است؛ یک چشمه از این کنجکاوی در خراب کردن مداوم اسباببازیهای دوران کودکیاش نمود پیدا میکرد: «یکی از خاطراتی که قبل از مدرسه رفتن به یاد دارم مربوط به باز کردن پریز برق است. میدانستم اگر لامپ را به پریز برق وصل کنیم روشن میشود، پس برایم سؤال بود که اگر پیچگوشتی را وارد پریز کنیم، چه اتفاقی میافتد؟ که منجر به قطعی برق چند تا از ساختمانهای اطراف شد.»
سنجری دوران مدرسه خود را از دبستان تا دبیرستان در مدارس دولتی گذراند. او در مقاطع دبستان و راهنمایی وضعیت خوبی داشت و بدون هیچ مشکلی این دوران را سپری کرد، اما در مقطع دبیرستان دروس حفظکردنی به یکی از مشکلات او تبدیل شد؛ او هیچ علاقهای به این درسها نداشت و توجهش به دروس حلکردنی مثل ریاضی و فیزیک معطوف بود. پس از گذراندن دوره اول دبیرستان و با توجه به بالابودن نمراتش در درسهای ریاضی و فیزیک، مشاور مدرسه به او پیشنهاد تحصیل در رشته ریاضی را میدهد، اما علاقه زیاد او به کارهای فنی، عاملی بود تا به هنرستان شهید بهشتی برود و در رشته برق مشغول به تحصیل شود.
او در توصیف دوران تحصیلش در هنرستان شهید بهشتی میگوید: «در آن زمان هنرستان شهید بهشتی خیلی مطرح بود و دانشآموزان برای تحصیل در این مدرسه باید آزمون ورودی میدادند. من در کنار تحصیل در رشته برق، همزمان کارهایی مانند سیمپیچی موتور، سیمکشی ساختمان و طراحی مدارهای ساختمان را هم انجام میدادم.»
از هوشمندسازی کارت سوخت تا شرکت راهآهن
سنجری تحصیلات خود را در مقطع کاردانی در رشته برق قدرت دانشگاه سمنان ادامه داد. طراحی مدار در کامپیوتر، عاملی بود تا به حوزه کامپیوتر علاقهمند شود. او در مقطع کارشناسی به جای ادامه دادن رشته برق به سراغ رشته سختافزار کامپیوتر رفت و بعد از بازگشت از سمنان اولین تجربه حرفهای خود را در پروژه هوشمندسازی کارت سوخت کسب کرد: «در سال ۱۳۸۶ وبسایت کاریابی وجود داشت به نام «ایستگاه» و من رزومهام را در زمینه برق و کامپیوتر در این وبسایت بارگذاری کردم. بعد از مدتی با من تماس گرفتند و دعوت به مصاحبه شدم. در طول مصاحبه چند سؤال در زمینه برق و کامپیوتر را جواب دادم و به من گفتند که از هفته بعد کارم را شروع کنم. آن پروژه به هوشمندسازی کارت سوخت مربوط بود و من در بخش نگهداری مرکز داده و مسائل مربوط به برق مرکز داده پروژه کارت سوخت مشغول به کار شدم و بهعنوان کارشناس امنیت اطلاعات در شرکت آشنا ایمن شروع به فعالیت کردم.»
در این بازه زمانی سنجری به امنیت شبکه علاقهمند شد و با گذراندن یک دوره هشتماهه مدرک بینالمللی مایکروسافت را دریافت کرد. شرکت راهآهن اولین جایی بود که او در آن بهعنوان کارشناس امنیت شبکه مشغول به کار شد: «از سال ۱۳۸۷ تا سال ۱۳۹۲ در شرکت راهآهن فعالیت کردم. یکی از اتفاقات مثبت در این پنج سال این بود که پروژههای بیرونی زیادی را برای من به همراه داشت. در آن دوره، انواع و اقسام پروژهها را از امنسازی و طراحی شبکه تا پروژههای ISMS در پتروشیمی اهواز، پتروشیمی مارون و آموزشوپرورش بندرعباس انجام دادم که باعث شدند تجربه کاریام غنی شود. در آن مدت بهعنوان مشاور پروژه ISMS فعالیت کردم.»
تعادل میان زندگی شخصی و کاری
سنجری در سال ۱۳۹۰ همزمان با فعالیتش در شرکت راهآهن، دورههای آموزشی CCNA را تدریس میکرد. او در این دوره با یکی از دانشجویان خود آشنا میشود و سپس ازدواج میکنند. او که دختری هشتساله دارد، درباره تفکیک زندگی شخصی و کاری یک مدیر میگوید: «من با این دیدگاه مدیریتی که میگوید یک مدیر موفق زندگی خود را وقف کار میکند همسو نیستم و آن را قبول ندارم و در طول این چند سال همواره سعی کردهام تعادل بین زندگی شخصی و کاریام را رعایت کنم.
ما در حوزه امنیت یک میزان ریسک را برای داراییهایمان تعیین میکنیم و به نسبت میزان ریسکی که دارد با آن برخورد میکنیم. اگر بتوانیم همین رویه را در زندگی رعایت کنیم، برخوردمان با مسائل مختلف براساس میزان ریسک آنها میشود. من ریسک روز اول مدرسه بچهام را خیلی بالاتر از صرفاً حضور در یک جلسه عادی کاری میدانم و ترجیح میدهم دخترم را همراهی کنم. اما زمانی هم ممکن است بحث قطعی بازار بورس در میان باشد. در این صورت ریسک قطعی بورس اهمیت بالایی دارد و من برطرف کردن مشکل بورس را در اولویت قرار خواهم داد.»
ورود به سازمان بورس
سنجری بعد از پنج سال شرکت راهآهن را به دلیل بافت دولتیاش ترک کرد. او در سال ۱۳۹۲ وارد سازمان بورس شد و فعالیت خود را در تیم امنیت اطلاعات این سازمان از سر گرفت. او همزمان با کار در سازمان بورس، در سال ۱۳۹۷ کارشناسی ارشد مهندسی فناوری اطلاعات خود را از دانشگاه مهر البرز بهصورت مجازی دریافت کرد. سازمان بورس برای سنجری حکم خانه را دارد و معتقد است از سال ۱۳۹۲ در کنار تیم امنیت اطلاعات سازمان بورس کار ماندگاری را برای بازار سرمایه انجام دادهاند: «در آن زمان احمد سحرخیز، مدیر امنیت اطلاعات، ایدهای در راستای سیاستگذاری کلان بازار سرمایه داشت. اساس این ایده ماندگاری و کارآمدی برای بازار سرمایه بود نه صرفاً انجام دادن امور روتین. این ایده نیازمند حمایت مدیران سازمان هم بود، بنابراین بعد از جلب نظر مدیران سازمان کار را شروع کردیم. ما در ابتدای کار، براساس استانداردهای امنیتی بینالمللی و الزامات داخلی سند الزامات را نوشتیم، اما به دلیل تغییرات مدیریتی وقفهای سهساله در کار به وجود آمد تا اینکه در سال ۱۳۹۵ با مدیریت دکتر شاپور محمدی در سازمان بورس پروژه ادامه پیدا کرد. دستاورد پروژه این شد که ما تا به حال مشکل امنیتی کلانی در بازار سرمایه نداشتهایم.»
در سال ۱۳۹۸ سنجری بهعنوان مدیر مرکز نظارت بر امنیت اطلاعات بازار سرمایه (مکنا) منصوب شد. تشکیل سیستم نظارت پایش متمرکز در بازار سرمایه یکی از اقدامات او در این منصب بود. او درباره سامانه پایش عملیات امنیت (SOC) که در سطح کلان در بازار سرمایه راهاندازی شده است، میگوید: «هر شخصی در هر سامانه معاملاتی که کار میکند، پایش امنیتی فعالیت او به سمت سازمان بورس میرود و در مرکز مکنا پایش میشود. این اتفاق کار بزرگ و گستردهای به حساب میآمد و برای عملی کردن آن باید حدود ۳۰ شرکت را با یکدیگر هماهنگ میکردیم.»
آغاز به کار بهعنوان مدیر فناوری اطلاعات بازار سرمایه
درنهایت سنجری در مردادماه ۱۴۰۳ بهعنوان مدیر فناوری اطلاعات بازار سرمایه فعالیت خود را در سازمان بورس ادامه داد. سنجری با اشاره به تغییرات زیاد چند سال اخیر در بخش مدیریت فناوری اطلاعات سازمان بورس میگوید: «اگر اشتباه نکنم بخش فناوری اطلاعات سازمان بورس در سه سال اخیر سه مدیر به خود دیده که این یکی از مشکلات در این حوزه به حساب میآید. تغییرات متعدد مانع از پیادهسازی برنامههای یک مدیر میشود.»
طبق گفتههای او، بورس بازاری بهشدت تخصصی است و کسانی که در حوزه فناوری اطلاعات آن کار میکنند، باید به سازکار بازار سرمایه آگاه باشند: «صِرف داشتن تخصص در حوزه فناوری اطلاعات کفایت نمیکند. اگر کسی نداند سازکار بازار سرمایه به چه شکل است، نمیتواند تأثیر مثبتی در این بازار داشته باشد. اگر نگاه ما فقط این باشد که شبکهای وصل باشد و کاربرها استفاده کنند، بله، عدم تسلط بر بازار سرمایه مشکلی ایجاد نمیکند، اما اگر قصد ما ارتقا و پیشرفت بازار سرمایه باشد و بخواهیم سیستمهای آن را اصلاح کنیم، متخصصان فناوری اطلاعات آن باید سازکار بازار سرمایه را بشناسند.
به دلیل تغییر مدیریتی زیاد در چند سال اخیر موارد مهمی در بازار سرمایه نادیده گرفته شده است. سازمان بورس در حوزه فناوری اطلاعات خود باید دست به سیاستگذاریهای کلانی در حوزه بازار سرمایه بزند. مثلاً لازم است سیستمهای اطلاعاتی کارگزاری یا سیستم معاملاتی کارگزاریها بدانند که در سه سال آینده به چه سمتی باید حرکت کنند. اکنون چنین امکانی وجود ندارد و این یکی از چالشهای ما در حوزه فناوری اطلاعات سازمان بورس است. ما برنامه داریم که در این حوزه اقدامات لازم را انجام دهیم تا راه برای شرکتها روشن شود. فرایندهای زمانبر در اعطای مجوز استفاده از سامانه معاملاتی به نهادهای مالی، معضل بعدی ما در سازمان بورس است که به نظر من باید تسهیل شود و روش آن تغییر کند.»
شبکه خصوصی بازار سرمایه پروژهای است که سنجری قصد دارد با استفاده از آن معضل ارتباطات شبکهای بین شرکتها در بازار سرمایه را حل کند تا ارتباطات بین شرکتهای بازار سرمایه را که شامل ۱۱۲ کارگزاری، هفت شرکت ارکان و تابعه و خود سازمان بورس میشود، تسهیل بخشد و ارتباطی سریع و امن بین شرکتها ایجاد کند. هسته معاملات مسئله دیگری است که او قصد پیگیری آن را در سمت مدیر فناوری اطلاعات سازمان بورس دارد: «چند سال است روی هسته معاملات بومی کار میشود و قرار است تا پایان سال راهاندازی شود، ولی مشکل این است که ماژولهای مختلفی در هسته معاملات وجود دارد و فقط قرار است یک ماژول آن تأمین شود.
البته حتی اگر همین یک ماژول هم راهاندازی شود در سرعت هسته معاملات فعلی تأثیرگذار است، بنابراین این اتفاق باید بیفتد. اگر وضعیت معاملاتی بازار سرمایه به قبل از سال ۱۳۹۹ برگردد قطعاً چالشهای موجود در هسته معاملات کاهش مییابد. معضل دیگر ما به مرکز داده برمیگردد. شرکتهای زیادی در حوزه بازار سرمایه از مرکز داده کشوری استفاده میکنند که کیفیت مطلوبی ندارد. امیدوارم بتوانیم از مرکز داده اختصاصی بورس که در اختیار شرکت بورس تهران است استفاده کنیم و تمام شرکتها در حوزه بازار سرمایه را پوشش دهیم.»
صرفاً باید برخی کارهای نشدنی را با نظارت خود برونسپاری کنیم
سنجری برای کسانی که قصد مدیریت در حوزه فناوری اطلاعات و امنیت را دارند، سه توصیه در زمینه اولویتهای جذب نیرو، نحوه تعامل با مدیران بالادستی و شرایط پروژههای برونسپاری دارد و میگوید: «در زمان جذب نیروی انسانی، اخلاق مهمتر از تخصص است. این موضوع را هر مدیری باید بداند و سرلوحه خود در جذب نیرو قرار دهد. بین یک نیروی متخصص بیاخلاق و یک نیروی نیمهمتخصص بااخلاق، انتخاب من فرد بااخلاق است؛ چون تخصص را میشود یاد داد، ولی متأسفانه برای اخلاق کاری نمیتوان کرد و چالشهای زیادی را در کار به وجود خواهد آورد. این نکته در جذب نیرو بسیار مهم است، چون مدیر فقط وظیفه رهبری را بر عهده دارد و افرادی که کار را پیش میبرند نیروهای انسانیاند که بزرگترین دارایی یک مجموعه به حساب میآیند.»
به عقیده او، افرادی که قصد دارند در حوزه فناوری و امنیت اطلاعات مدیریت کنند باید بدانند که هنر مدیریتی آنها در توجیه مدیران غیرفنی بالادستی خود نسبت به امور فنی است: «من در حوزه کاری خودم خیلی با این اتفاق مواجه شدهام که مدیری از درک نادرست مدیران بالادستی در حوزه فناوری اطلاعات و فناوری امنیت اطلاعات گلایه میکند. انتقال ریسکهای مجموعه به مدیران بالادستی هنر مدیریتی ما به حساب میآید. ما باید بتوانیم بهدرستی توضیح دهیم و آنها را به همکاری تشویق کنیم. مورد سوم نیز برونسپاری پروژهها است که متأسفانه در بحث مدیریتی به آن عادت کردهایم. من مخالف همکاری با بخش خصوصی نیستم، اما با رویکرد برخی مدیران که بلافاصله بعد از برونسپاری، پروژه را رها میکنند و اتفاقات ناخوشایند پروژه را به گردن شرکت پیمانکار میاندازند، مخالفم.
این رویکرد مانع پیشروی کار و ارتقای مجموعه میشود. ما باید صرفاً برخی کارهای نشدنی را با نظارت خود به پیمانکار بسپاریم تا بتوانیم پاسخگو باشیم. متأسفانه در بخش دولتی خیلی با این موضوع مواجه میشویم. مثلاً در مجموعهای چهل نیروی فناوری مشغول به کار هستند و پروژهها به جای آنکه توسط آن چهل نفر انجام شوند، برونسپاری میشوند. من بهشدت با این موضوع مخالفم و هرجا که بودم این مسئله را رعایت کردهام. ما در حوزه امنیت در سازمان بورس تقریباً از سال ۱۳۹۲ تا همین امسال فقط دو پروژه برونسپاری داشتیم. حتی SOC اصلی بازار سرمایه را نیز خودمان راهاندازی کردیم. این رویکرد، هم باعث ارتقای مهارتهای نیروی انسانی میشود و هم احساس مفید بودن در محیط را برای نیروی انسانی به همراه دارد.»
بیتوجهی به استانداردها؛ معضل اساسی کشور
حرکت براساس استانداردها، اتکا نکردن به دروس دانشگاهی و فرایندمحور بودن نیز سه توصیه سنجری به جوانان علاقهمند به حوزه فناوری اطلاعات و امنیت شبکه است: «بهجرئت میتوانم بگویم تمام جوانهایی که در حال تحصیل در رشته فناوری اطلاعات هستند اگر صرفاً به دروس دانشگاهی اتکا کنند، در بیرون از دانشگاه کاری نخواهند داشت. این یک واقعیت است، چون عملکرد نظام آموزشی ما طوری نیست که مهارت و تخصص را یاد دهد.
البته برخی از دانشگاههای کشور ازجمله دانشگاه امیرکبیر سعی میکنند در مسیر مهارتآموزی قدم بردارند، اما دانشجویان باید در بیرون از دانشگاه، مهارتهای لازم را یاد بگیرند. توصیه من به همه این جوانها این است که به هر رشتهای که علاقه دارند ازجمله شبکه، برنامهنویسی و امنیت، از مطالعه کردن غافل نشوند. مثلاً در حوزه فناوری اطلاعات هرکسی که یک ماه در مطالعهاش وقفه بیندازد دیگر قادر به ادامه دادن در این حوزه نیست و عقب میافتد. این جوانها باید سعی کنند در کنار درسی که میخوانند، پروژه بگیرند و کار کنند. اهل تحقیق باشند و از مواجهه با چالش نترسند. سعی کنند به مدرک دانشگاهی دل نبندند، چون دوره مدرکگرایی در حوزه فنی تمام شده و این مهارت است که اهمیت زیادی پیدا کرده.»
دومین توصیه او به جوانها این است که سعی کنند براساس استانداردها پیش بروند: «کار نکردن بر پایه استانداردها یکی از معضلات اساسی ما در کشور است. من به جوانها پیشنهاد میکنم کارها و فعالیتهای خود را براساس اصولی که تعیین شده است پیش ببرند و مطمئن باشند از این طریق سریعتر به هدف خود میرسند. موضوع سوم این است که در کار خود نظم داشته باشند. ما در حوزههای فنی هر زمانی که براساس استانداردها و فرایندها کار نکردیم با چالش مواجه شدیم. اگر از دوره تحصیل عادت کنیم که با نظم و براساس فرایند کار کنیم، در محیط کار هم به همان صورت عمل خواهیم کرد.»
از تجربیات دیگران یاد میگیرم
سنجری از آن دسته افرادی است که از انتخابهای دیگران و سرگذشت آنها درس میگیرد تا اشتباهات آنها را تکرار نکند و به همین خاطر میگوید که نگاه کردن به سرگذشت بزرگترها یکی از مهمترین نقاط عطف زندگی او بوده است: «من همواره سعی میکنم با نگاهی موشکافانه، وجوه مختلف زندگی بزرگترها، بهویژه پدر و مادرم را بررسی کنم؛ همین امر باعث شد علاقهای به زندگی کارمندی نداشته باشم و نخواهم صرفاً در یک شرکت یا اداره بمانم. برعکس پدرم که آن زمان اصرار داشت از شرکت نفت خارج نشوم، یکی از علل موفقیتم این بود که در دهه بیست تا سیسالگی زندگیام جاهای مختلفی را تجربه کردم و همین باعث شد پروژهها و مجموعههای مختلف را تجربه کنم و با افراد گوناگونی معاشرت داشته باشم و از تجربیات آنها یاد بگیرم. همچنین از زمانی که شروع به کارکردن کردم اصلاً علاقهای نداشتم با درخواست کردن از دیگران و لابیگری در جایی مشغول به کار شوم.
در همین سازمان بورس در ابتدا بهعنوان کارشناس وارد شدم و بهصورت پلکانی ارتقای رتبه یافتم. همین امر در کنار لذتی که برای من به همراه داشت، باعث شد اعتمادبهنفس بیشتری در کارم داشته باشم و به همین خاطر سازمان بورس را خانه خودم میدانم. معتقدم اکثر افرادی که با ارتباط و از طریق دوست و آشنا، مدیریت جایی را به عهده میگیرند به دلیل ناآشنایی با رویه کار، خروجی قابل ملاحظهای ندارند. یکی از افراد کلیدی که در زندگی کاری من نقش داشته و دوست دارم از او نام ببرم، سید محمد ناظم است. من از دوران کارت هوشمند سوخت خیلی از او آموختم و او راه و چاه را به من یاد داد. احمد سحرخیز هم نفر بعدی بود که بهشدت در زمینه امنیت اطلاعات و مدیریت از او یاد گرفتم و در زندگی کاری من بسیار تأثیرگذار بود.»
سنجری نیز در دورهای از زندگیاش به فکر مهاجرت بوده است، اما چند دلیل باعث شد از مهاجرت صرف نظر کند: «یکی از عواملی که باعث شد از فکر مهاجرت خارج شوم، همسرم بود که بهشدت به خانواده خود وابسته است و میدانستم که در صورت مهاجرت خیلی اذیت میشود. عامل دیگر پدر و مادرم بودند که احساس میکردم وجودم اینجا برای آنها مفیدتر است. فارغ از این دو علت، از نظر من، خارج از کشور بهشت برین نیست و برخلاف تصور غالب درباره مهاجرت، خارج از کشور را آنچنان خاص نمیبینم. زمانی که به فکر مهاجرت افتاده بودم بحث کاری ذهنم را درگیر کرده بود و دوست داشتم تأثیرگذار باشم، ولی وقتی دیدم که میتوانم در کشور خودم تأثیرگذار باشم، تبوتاب مهاجرت در ذهنم فروکش کرد. به نظر من بسیاری از مهاجرتها در همین احساس ریشه دارد. بسیاری از متخصصهایی که مهاجرت میکنند درواقع افرادی هستند که توانایی اثرگذاری دارند، ولی به آنها فضا داده نمیشود.»