عصر تراکنش ۹۳ / «فینتک» واژهای است که عمر آن به یک نسل هم نمیرسد، اما در این مدت بسیار کوتاه این ترکیب «فایننس» و «فناوری» (یا به عبارت دقیقتر مجموعه محصولات و خدماتی که شرکتهای فینتک تولید کردهاند) روی زندگی روزمره میلیاردها نفر تأثیر گذاشته است. صنعت فینتک در طول دو دهه اخیر با ظهور و پذیرش سریع فناوریهای تحولآفرین و اپلیکیشنهای متکی بر این فناوریها شکل گرفته است. موضوعی کلیدی در موفقیت در این مسیر، توانایی فینتکها در شناسایی و برطرفکردن نقاط اصطکاکی بوده که مشتریان معمولاً در تعامل با نهادهای مالی مرسوم داشتند.
بسیاری از فینتکها تجربههای دیجیتال باکیفیت متمرکز بر سرویس ارائه دادهاند، دسترسی را برای بخشهای محروم و کمتربرخوردار از خدمات بانکی فراهم کردهاند و روشهای فعالیت مقرونبهصرفه با استفاده از زیرساخت بهرهورتر و فرایندهای سادهتر را عرضه کردهاند. برای درک مسیر پیش روی صنعت فینتک و اهمیت آن برای طیف بسیار متنوعی از ذینفعان، ابتدا باید سیر تکامل فینتکها را بررسی کنیم. این مطلب خلاصهای از وایتپیپر گزارش فینتک جهانی ۲۰۲۳ است که توسط Boston Consulting Group (BCG) و QED Investors نوشته شده است؛ وایتپیپری که به بررسی روندها، چالشها و فرصتهای صنعت فینتک در سطح جهانی میپردازد و پیشبینیهایی برای آینده این صنعت ارائه میدهد.
سیر تکامل فینتکها
مرحله اول؛ تحول دیجیتال (۲۰۰۸-۱۹۹۸): با دسترسی و پذیرش فزاینده دستگاههای متکی بر اینترنت، خدمات مالی برای اولینبار دیجیتال شدند. این اتفاق سیستمهای موروثی نهادهای مالی ملی و منطقهای را به چالش کشید. فناوری دیجیتال راحتی و دسترسپذیری بیشتری را به مصرفکنندگان میداد و دردسرهای آنها را برطرف میکرد. بانکداری، وامدهی و تجارت الکترونیک آنلاین (از جمله از طریق مارکتپلیسهایی مانند آمازون و ایبی) بهتدریج به جریان اصلی تبدیل شدند. پرداخت آنلاین با پیشگامی نقشآفرینانی مانند پیپال بهعنوان بزرگترین حوزه نوآوری مطرح شد و صنعت بانکداری تراکنشی را متحول کرد. وامدهندگان دیجیتال مانند کپیتالوان موجی از نوآوری را در وامدهی با استفاده از داده و آنالیتیکس رهبری کردند.
مرحله دوم؛ پذیرش موبایل و رسانههای اجتماعی (۲۰۱۴-۲۰۰۹): در پی بحران مالی سال ۲۰۰۸، در بحبوحه سختگیری رگولاتوری و تغییر رفتارهای مصرفکنندگان، رویکرد «انتظار و انفعال» بانکهای قدیمی راه را برای فینتکها باز کرد. رونق اعتبار و نوآوری سریع در حوزههای موبایل و ابری به مصرفکنندگان امکان دسترسی لحظهای به خدمات مالی را داد که محرک رشد پرشتاب نقشآفرینان تحولآفرین شد. تمرکز خودخواسته بر تجربه کاربری و رابط کاربری و ظهور APIها، بسیاری از نقاط اصطکاک فرایند ثبتنام و بعدتر مسیر دیجیتال مشتری را حذف کرد. رسانههای اجتماعی و آنالیتیکس داده شروع به ایفای نقشی کلیدی کردند و به شرکتها امکان جمعآوری اطلاعات ریز و جزئی را دادند. موفقیت فینتک با ارائه راهحلهای اول دیجیتال بسیار شخصیسازیشده رشد کرد.
مرحله سوم؛ افزایش اهمیت و مقیاس (۲۰۲۱-۲۰۱۵): صنعت فینتک به موازات پذیرش تلفن هوشمند بهسرعت رشد کرد و در طول همهگیری کووید ۱۹ شاهد شتابی پلهای بود. اکنون مصرفکنندگان انتظار دارند که همه خدمات مالی در تمام ساعات شبانهروز بهصورت آنلاین در دسترس باشند. فینتکهایی مانند انتفایننشال، نوبانک، پیتیام، اسکوئر، استرایپ و چند نئوبانک در این چشماندازِ در حال تکامل، به نامهای مطرحی تبدیل شدند. فینتکها به لطف گسترش دسترسی مشتریان به خدمات مالی، کانالهای جدید ایجاد تقاضا، تجربه کاربری/رابط کاربری بهروز و کاهش هزینهها رشد کردند. در فاصله سالهای ۲۰۱۴ و ۲۰۲۲ تأمین مالی فینتک به ۴۴۰ میلیارد دلار رسید. با وجود نرخ بهره کم و دسترسی آسان به سرمایه، ارزشگذاریها و همچنین تعداد شرکتها و استعدادهای حاضر در این صنعت اوج گرفتند. این بخش با افزایش رقابت در زمینه سهم بازار و موجی از ادغامها و اکتسابها روبهرو شد.
مرحله چهارم؛ مسیر پیش رو (۲۰۲۲ و بعد از آن): محیط رگولاتوری پیشدستانهتری را پیشبینی میکنیم که مسیر را برای سرمایهگذاریهای زیرساختی پشتیبان (بهعنوان مثال کالاهای دیجیتال عمومی) هموار میکند و نوآوری را در بخشهایی از جهان شکوفا میکند که همچنان بهدنبال گسترش فراگیری مالی هستند. علاوه بر این صحنه برای تحولآفرینیهای فناورانهای مثل هوش مصنوعی و فناوری دفترکل توزیعشده آماده است که همین حالا هم حضورشان را احساس میکنیم. با وجود چالشهای بزرگ، مدیران عامل فینتکها به بلندمدت خوشبین هستند.
پیشبینی میشود درآمدهای فینتک تا سال ۲۰۳۰ ششبرابر شود
در حال حاضر صنعت خدمات مالی ۱۲.۵ تریلیون دلاری جهان در آمریکای شمالی و منطقه آسیا-اقیانوسیه متمرکز است و به دو بخش تقریباً مساوی بانکداری و بیمه تقسیم میشود. انتظار میرود تا سال ۲۰۳۰ مجموع درآمد بانکداری و بیمه جهان با رشد مرکب سالانه ششدرصدی به ۲۱/۹ تریلیون دلار برسد. پیشبینی میشود پرداختها و سپردهها پرشتابترین بخشها باشند و مناطق آسیا-اقیانوسیه و آمریکای لاتین شاهد بیشترین گسترش باشند.

پیشبینی میشود فینتکها یکی از عناصر معنیدار و در حال گسترش این رشد باشند. با وجود اصلاح کوتاهمدتی که شاهدش بودیم، پیشبینی میشود درآمدهای فینتک از سال ۲۰۲۱ تا ۲۰۳۰ بیش از ششبرابر شود و به ۱.۵ تریلیون دلار برسد. (پیشبینیهای ما ترکیبی از دادههای درآمدی اختصاصی، بنچمارکها و مدلهای داخلی، روندهای بخشی و منطقهای، مصاحبهها با فینتکها، سرمایهگذاران خطرپذیر و شرکتهای قدیمی، پیشبینیهای تحقیقات سهامی و تحلیلهای نفوذ بر حسب بخش و منطقه را در نظر میگیرند).
پیشبینی میشود تا سال ۲۰۳۰ سهم درآمدهای فینتکهای بانکی (شامل وامدهی، سپردهها، پرداختها و معاملهگری و سرمایهگذاریها) با رشد مرکب سالانه ۲۲درصدی از ۴ به ۱۳ درصد درآمدهای بانکداری برسد و این فینتکها یکچهارم ارزشگذاری بخش بانکداری جهان را به خود اختصاص دهند. برآورد میشود سهم بازار اینشورتکها از درآمدهای بیمه با رشد مرکب سالانه ۲۷ درصد از ۰/۳ درصد به ۲ درصد برسد. با این حال این گسترش در هر منطقه جغرافیایی و بخشی شکل متفاوتی خواهد داشت.

آسیا-اقیانوسیه که از دیرباز نرخ نفوذ در آن کم بوده، اوج خواهد گرفت
آسیا-اقیانوسیه، بازاری که از دیرباز نرخ نفوذ در آن کم بوده و شرکتهای قدیمی قدرتمندی دارد و درآمدهای زیادی را به خود اختصاص داده (تقریباً چهار تریلیون دلار) اکنون در شرایطی قرار دارد که از ایالات متحده پیشی بگیرد و تا سال ۲۰۳۰ با پیشبینی نرخ رشد مرکب سالانه ۲۷درصدی به بزرگترین بازار فینتک جهان تبدیل شود. محرک اصلی این رشد شرکتهای موفق محلی در بازار در حال ظهور آسیا-اقیانوسیه خواهند بود که مشکلات دسترسی را حل خواهند کرد و در نتیجه فراگیری مالی را تسهیل میکنند. با تفکیک بازار در حال ظهور آسیا-اقیانوسیه (مثل چین، هند و اندونزی) از بازار توسعهیافته آسیا-اقیانوسیه (مثل ژاپن و کره جنوبی)، انتظار میرود که منشاء بیشتر رشد مورد اول باشد؛ چراکه بزرگترین فینتکها، جمعیت محروم از خدمات بانکی بسیار زیاد، تعداد زیادی بنگاه کوچک و متوسط و جامعه جوان و طبقه متوسط آشنا به فناوری در حال رشدی دارد.
چین و هند با بازارهای فینتک فعال فرصتی دارند تا مراحل میانی توسعه فینتک را که بازارهای مالی توسعهیافتهتر گذراندهاند، بهصورت جهشی طی کنند، بهویژه اگر بتوانند از رگولیشن حمایتی بهرهمند شوند. پیش از کووید ۱۹، دو شرکت از ۱۰ شرکت فناوری برتر جهان بر حسب ارزش بازار، تنسنت و علیبابا در ساحل شرقی چین مستقر بودند. علاوه بر این در حال حاضر منشاء بیشتر درآمدهای فینتک در منطقه آسیا-اقیانوسیه چین است و در نتیجه انتظار داریم که این کشور در سالهای پیش رو همچنان رهبر منطقهای باقی بماند. معتقدیم غولهای فینتکی تثبیتشده همچنان در بازارهای داخلی غالب خواهند بود (اکنون در این بازارها در زمینه نوآوریهایی مانند بهاصطلاح سوپراپها پیشگام هستند) و انتظار داریم شرکتهای موفق محلی زیادی ظهور کنند.
هند با ظهور شرکتهای موفق محلی مثل پیتیام و Razorpay شاهد فعالیتهای گستردهای در حوزه فینتک است. در این کشور فرصت مشهودی برای فینتکها وجود دارد تا دسترسی به خدمات مالی را برای ۱۹۰ میلیون بزرگسال محروم از خدمات مالی در این کشور فراهم کنند، بهویژه به این دلیل که تلفنهای هوشمند در این کشور فراگیر هستند، اما حسابهای بانکی اینطور نیستند. رگولاتور هند با استفاده از ابزارهایی مثل UPI، Aadhaar، Rupay و Digilocker نقش فعالی در شکلدادن به بازار ایفا میکند. انتظار داریم با محرکهایی مثل افزایش تولید ناخالص داخلی (با نرخ رشد مرکب سالانه هفتدرصدی)، رشد طبقه متوسط تحصیلکرده، بلوغ دموگرافیکهای جوانتر و افزایش نفوذ فینتک؛ شاهد رشد زیاد درآمد فینتک در هند باشیم. حوزههای رشدی دیگر وامدهی، نئوبانکداری و ولثتک خواهند بود.
آمریکای شمالی همچنان بازار و قطب نوآوری حیاتی فینتک خواهد بود
آمریکای شمالی به رهبری ایالات متحده اکنون بزرگترین صنعت خدمات مالی جهان را دارد و از بالغترین اکوسیستمهای نوآوری از لحاظ شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر، کارآفرینان، استعدادها، دانشگاهها و دسترسی به منابع مالی برخوردار است. طبق برآوردها تا سال ۲۰۳۰ ایالات متحده ۳۲ درصد از رشد درآمد فینتک جهان را (با نرخ رشد مرکب سالانه ۱۷درصدی) به خود اختصاص خواهد داد. این رشد بیشتر از گسترش کسبوکارهای B2B2X و B2B، گسترش فعالیت فینتکهای تکمنظوره به محصولات و خدمات بیشتر و بخش کارمزدهای پرداخت بینبانکی این کشور ناشی میشود. این کارمزدها که به ازای هر تراکنش چیزی بین ۵ تا بیش از ۱۷ برابر کارمزدها در بازارهای اتحادیه اروپا هستند، به فینتکها امکان ارائه خدمات به بخش کمدرآمد بازار را میدهند که شرکتهای قدیمی بزرگتر کمتر به آنها خدمات ارائه میدهند. علاوه بر این هرچند ایالات متحده بالغترین اکوسیستم را دارد، اما بانکداری باز هنوز در این کشور پیادهسازی نشده و ناکارآمدیهای قابل توجه و مشکلات زیادی در تجربه مشتریان در صنعت خدمات مالی وجود دارند که محرک استمرار نوآوری خواهند بود.
اروپا با پشتیبانی گسترش منطقهای رشد خواهد کرد
بریتانیا و اتحادیه اروپا در کنار هم سومین بازار خدمات مالی جهان محسوب میشوند و انتظار میرود که از سال ۲۰۲۱ تا ۲۰۳۰ شاهد رشد گسترده و پنجبرابری فینتک با پیشگامی بخش پرداخت در این بازار باشیم. در این بازار خدمات مالی بانکهای قدیمی غالب هستند و نفوذ فینتک نسبتاً کم (یک درصد درآمدهای خدمات مالی) است. رگولاتورها با توجه به بانکداری باز، امور مالی باز و پاسپورتینگ (Passporting) نسبتاً پیشرو هستند. پیشبینی میشود این بخش منطقهای فینتک تا سال ۲۰۳۰ شاهد رشد مرکب سالانه درآمد ۲۱درصدی باشد. این رشد از تداوم رشد در بخش بهاصطلاح پرداخت-پلاس (اکوسیستمهای خدمات ارزشافزوده در بستر زیرساخت پرداخت متعارف)، فایننس تلفیقشده و نقشآفرینان B2B نشئت خواهد گرفت. علاوه بر این انتظار میرود بانکداری باز باعث تولید محصولات و خدمات جدید شود و به رشد این بخش کمک بیشتری کند.
آمریکای لاتین شاهد نفوذ پرشتابتر فینتک خواهد بود
پیشبینی میشود بازارهای آمریکای لاتین نیز با پیشگامی برزیل و مکزیک که چشماندازهای فینتک تثبیتشدهای دارند، شاهد رشد درآمد مرکب سالانه ۲۹درصدی در همین چهارچوب زمانی باشند. این کشورها توجه سرمایهگذاران نهادی را به خود جلب کردهاند و شاهد افزایش پذیرش فناوریهای پیشرفته در صنایع گوناگون هستند. با توجه به بازگشت متخصصان بومی آموزشدیده و کارکرده در خارج به وطن بهمنظور ایجاد اکوسیستم فینتک محلی، انتظار میرود سرعت رشد نوآوری افزایش یابد، زیرا فعالیت دولتهای این منطقه در تسهیل کار سیستمهای پرداخت خرد سریع و دیجیتالسازی ادامه دارد.
فضای فینتک برزیل با ظهور نقشآفرینانی مثل نوبانک و Creditas بهسرعت در حال رشد است. رگولاتور این کشور یکی از پیشروترین رگولاتورها در بازارهای در حال توسعه است؛ ایجاد سندباکس، سیستم پرداخت فوری PIX و ایجاد مجوزهای «نهاد پرداخت» غیربانکی در سال ۲۰۱۸ از جمله شواهد این ادعا هستند. پیشبینی میکنیم با پشتوانه گسترش پرشتاب تجارت الکترونیک خرد (با رشد ۳۶درصدی در سال ۲۰۲۲)، فایننس تلفیقشده و پرداختهای دیجیتال اوج بگیرند.
آفریقا و خاورمیانه میتوانند با پذیرش فناوریهای جدید با سرعت بیشتری نسبت به قدیمیها پیشرفت کنند
هرچند در آفریقا پول نقد هنوز پادشاه است، اما فینتک میتواند ابزاری برای حل مشکلات دسترسی باشد؛ چراکه هنوز بیشتر جمعیت، کمتربرخوردار یا کاملاً محروم از خدمات بانکی هستند. بهعنوان جوانترین و پرپتانسیلترین منطقه جهان (با میانه سنی ۱۹ سال و پیشبینی رشد ۱/۲ میلیارد نفری جمعیت تا سال ۲۰۵۰) تغییرات دموگرافیک و افزایش قدرت کسب درآمد، نیاز به دسترسی مالی را افزایش خواهد داد. انتظار داریم تا حدی شاهد پیشرفت سریع در فناوری، بهویژه در زمینه پرداختهای بدون پول نقد باشیم. در نیجریه ۷۳ درصد بزرگسالان تلفن هوشمند دارند، اما فقط دو درصد کارت اعتباری دارند.
بنابراین ممکن است اولین تعامل اغلب آفریقاییها با بخش خدمات مالی از طریق تلفنهای هوشمندشان باشد که فرصتهای فینتکی بزرگی را در حوزههای پرداخت و وامدهی در اختیار شرکتهای موفق محلی با مدلهای تهاجمی همهجانبه قرار میدهد. از گذشته در این منطقه نقشآفرینان مخابراتی-فینتکی مانند امپسا که توسط زیرمجموعه وودافون، سافاریکام توسعه یافته، رهبری بیشتر رشد این بخش را در اختیار داشتهاند. انتظار میرود این نقشآفرینان در کنار فینتکهای عادی نقش عمدهشان را حفظ کنند. پیشبینی میکنیم تا سال ۲۰۳۰ رشد مرکب سالانه درآمد فینتک در این منطقه ۳۲ درصد باشد و آفریقای جنوبی، نیجریه، مصر و کنیا بازارهای کلیدی آن باشند.
سه مدل برای پیشبرد بینالمللیسازی
با نگاه به مسیر پیشروی جهان، انتظار داریم گسترش جغرافیایی ایدههای فینتکی اغلب از طریق سه مدل اتفاق بیفتد؛ ظهور شرکتهای موفق محلی، رشد فینتکهای چندملیتی و گسترش نقش شرکتهای بزرگ فناوری.
ظهور شرکتهای موفق محلی: بخشها و بازارهای دارای محدودیتهای رگولاتوری سختگیرانه یا الزامات سرمایه زیاد، محیطهای مستعدی برای ظهور شرکتهای موفق محلی خواهند بود که برخی از آنها تلاش خواهند کرد از مدلهای موفق مناطقی تقلید کنند که فینتک در آنها به مرحله توسعه پیشرفتهتری رسیده است. مثالی در این زمینه ClearScore است که مدلی موفق شبیه مدل Credit Karma ساخت، اما آن را برای شرایط بازار بریتانیا متناسب کرد. نقشآفرینان دیگر خودشان ایدههایی را از صفر میسازند. همه فینتکها مشمول قواعد محلی (مثل قوانین مراقبت سلامت محلی برای شرکتهای بیمه و دستورالعملهای محلی مربوط به مجوزهای بانکداری) میشوند، اما نوآوریهای بومی بیشتری خواهند داشت.
رشد فینتکهای چندملیتی: چند فینتک معدود، از جمله پیپال، توانستهاند کسبوکار چندملیتی موفق راه بیندازند، اما این وضعیت در چند زیربخش مثل احراز هویت و ضدپولشویی، پرداختهای فرامرزی، ولثتک و مانند آن در آستانه تغییر است. این تحول بهویژه در مورد فینتکهای حوزه B2B۲X صدق میکند که مدل نوپا اما در حال گسترشی است که در آن چند کسبوکار ترکیب میشوند تا با تلفیق تخصص و کاردانیشان محصولات و خدماتی را با هدفگیری یک پایگاه مشتریان خاص بسازند. فینتکهای چندملیتی احتمالاً در کشورهایی تکامل مییابند که شرایط اقتصادی و نیازهای مصرفکنندگانشان مشابه هستند. شرکتها معمولاً در تلاش برای ورود به منطقهای جدید با منحنی Jشکل برخورد میکنند؛ چراکه شباهت پایگاه مشتریان باعث میشود نیاز کمتری به متناسبسازی محصولات با پایگاه مشتریان جدید یا یادگیری شیوههای محلی جذب مشتری داشته باشند. پذیرنده پرداخت تجاری بزرگی تلاش کرد به بازار هند وارد شود، اما سرانجام بهدلیل چالشهای رگولاتوری و رقابت شدید محلی این بازار را ترک کرد. اما همین نقشآفرین بعدها در کانادا و بریتانیا موفق شد.
گسترش دامنه فعالیت شرکتهای بزرگ فناوری: شرکتهای بزرگ فناوری مثل گوگل، متا، تنسنت، اپل، انتگروپ و آمازون بهدنبال یکپارچهسازی بیشتر خدمات مالی (بهویژه در بخشهای کمتر رگولهشده مثل پرداخت) با محصولاتشان از طریق مشارکتهای محلی و در نهایت جهانیکردن آنها هستند. در واقع شرکتهای بزرگ فناوری همین حالا هم در اکوسیستم خدمات مالی، از جمله در بخشهای پرداخت و وامدهی به بنگاههای کوچک و متوسط فعال هستند. این چند شرکت بسیار قدرتمند، به لطف فراگیر بودن، پایگاههای مشتریان عظیم و عمق دادههای مشتریانشان در موقعیت مناسبی قرار دارند تا محصولات و خدمات مرتبط با فینتکشان را به مخاطبان جهانیشان ارائه دهند؛ مخاطبانی که اعتماد زیادی به این شرکتها دارند. این شرکتها در قالب سوپراپهای ویژه مشتری (که تا حدی به واسطه سختگیری دولت در مورد مسائل ضدانحصار سناریویی مسئلهساز است) یا با ارائه آنالیتیکس (نشئتگرفته از مجموعه دادههای گستردهشان درباره مصرفکنندگان) به شرکتهای موجود فعالیت خواهند کرد. در سالهای اخیر شاهد پیشرفتهای شگرفی در این جهت بودهایم که از جمله میتوان به مجوز بانک مرکزی برزیل به پیامرسان واتساپ شرکت متا بهمنظور اضافهکردن خدمات پرداخت برای بنگاههای کوچک و متوسط اشاره کرد.
هر چند بخش پرداخت در عصر قبل پیشگام بود، انتظار میرود در عصر پیشرو B2B2X و B2N پیشگام باشند
در بخش اول سیر تکامل فینتک پرداخت پیشگام بود و در سال ۲۰۲۱، ۴۰ درصد همه درآمدهای فینتک را به خود اختصاص داده بود. از سال ۲۰۰۰ تاکنون فینتکهای پرداخت حدود ۲۵ درصد مجموع تأمین مالی سهامی (۱۲۰ میلیارد دلار) را دریافت کردهاند؛ با این حال هنوز برای این شرکتها، بهویژه در زیربخشهایی مثل موارد زیر جای رشد زیادی وجود دارد. در مجموع پرداخت همچنان در سال ۲۰۳۰ نیز بزرگترین بخش فینتک باقی میماند.
پرداختهای فرامرزی: شرکتهای بزرگ هر سال بیش از ۲۰ تریلیون دلار بین کشورها جابهجا میکنند که بر اساس گزارشی از جیپی مورگان و اولیور وایمن، ۱۲۰ میلیارد دلار هزینه تراکنش به آنها تحمیل میکند. این بازار به یک اندازه بزرگ و پیچیده است. بهعنوان مثال رمیتنسهای بینالمللی شامل مدیریت پول نقد فیزیکی در مقیاس گسترده، ارزهای متعدد و چند نهاد مالی میشوند. هرچند سوئیفت و سیستمهای موروثی ویزا/مسترکارت نشان دادهاند که قدرتمند و قابل اطمینان هستند، در هر صورت باید به کشف و بررسی زیرساختهای پرداخت جدید و نوآورانهای ادامه بدهیم که میتوانند دسترسی را گسترش، هزینهها و پیچیدگی را کاهش و امنیت را بهبود دهند. کسبوکارهای رمیتنس فرامرزی مثل Remitly، Wise و Xoom دسترسی به انتقال پول بینالمللی را افزایش دادهاند.
با پیشرفت بیشتر جهانیسازی نیاز به راهحلهای پرداخت فرامرزی افزایش مییابد. همچنین عاقلانه است که برای موقعیتهایی که «مسیرهای» پرداخت اصلی با مشکل روبهرو میشوند، راهکارهای اضافهای را بیندیشیم. فناوری دفترکل توزیعشده، وقتی ثابت کند که کاملاً قابل اطمینان است، میتواند تحول چشمگیری در این فضا ایجاد کند. شرکتهای بلاکچین، مانند ریپل از طریق شبکه پرداخت ریپلنت، در حال تلاش برای مشارکت با نهادهای مالی و ارائهدهندگان پرداخت گوناگون در سراسر جهان هستند تا پرداختهای فرامرزی آنی را تسهیل کنند.
پرداختهای آنی: پرداختهای آنی که از طریق آنها وجه در عرض چند ثانیه به حساب دریافتکننده اضافه میشود، حوزه رشد دیگری است. در سال ۲۰۲۰ استفاده از پرداختهای آنی در ایالات متحده ۴۲ درصد افزایش یافت و FedNow، سرویس پرداخت فوریای که فدرالرزرو توسعه میدهد، از آنها پشتیبانی کرد. پلتفرم مشابهی به نام تصفیه پرداخت فوری هدف (Target Instant Payment Settlement (TIPS)) نیز در اتحادیه اروپا در حال پیادهسازی است. در آسیا، بانک خلق چین سیستم پرداخت آنی خودش را در سال ۲۰۱۰ راهاندازی کرد و به پرکاربردترین شیوه پرداخت در این کشور تبدیل شد. از دیگر زیرساختهای پرداخت آنی موفق میتوان به UPI هند و PIX برزیل اشاره کرد.
پرداختهای آنی حساببهحساب که با بهبود زیرساخت تسهیل میشوند، به افزایش شدید جمعآوری دادهها از مصرفکنندگان و بنگاههای کوچک و متوسط منجر میشود که گنجینهای از دادهها را ایجاد میکند که میتوان از آنها برای شخصیسازیهای مدلهای اعتباری نسل بعد و ارائه خدمات مالی بهتر استفاده کرد. وقتی مصرفکنندگان بیشتر آنلاین و در ارتباط مستقیم با یکدیگر تراکنش انجام دهند، پرداختهای آنی قابل اطمینان فراگیر میشوند.
پرداختپلاس: پردازشگران پرداخت در موقعیت منحصربهفردی قرار دارند تا از مارکتپلیسهای دوطرفه برای ایجاد پدیدهی چرخ لنگری (Flywheel Effect) و ارائه خدمات اومنیچنل بهره ببرند. در نتیجه شرکتهای پرداخت میتوانند مصرفکنندگان را برای خدمات ارزشافزوده یا مبتنی بر اشتراک بیشتری مثل صدور صورتحساب و فاکتور، اتوماسیون مالیات، شناسایی درآمد و بانکداری بهعنوان سرویس (شامل قابلیتهای خزانهداری، صدور کارت و تأمین مالی کسبوکار) جذب کنند. این مدل در عمل میتواند یک اکوسیستم مینیسوپراپی از خدمات مالی ایجاد کند.
انتظار میرود B2B2X محرک مرحله بعدی رشد باشد
B2B2X شامل B2B2C (که به سایر نقشآفرینان توانایی ارائه خدمات بهتر به مصرفکنندگان را میدهد)، B2B2B (که به سایر نقشآفرینان توانایی ارائه خدمات بهتر به کسبوکارها را میدهد) و نقشآفرینان زیرساخت مالی میشود. نقشآفرینان زیرساخت مالی راهحلهای فناوری سازگار با همه بخشهای مشتری ارائه میدهند که از فعالیتهای نهادهای مالی پشتیبانی میکنند یا ارائه خدمات مالی را امکانپذیر میسازند.
با توجه به ناتوانی بانکها در نوآوری با سرعت زیاد (به واسطه موانعی مثل فرایندها و سیستمهای موروثی ثقیل، نبود استعدادهای مناسب و اولویتهای داخلی متعارض برای تأمین مالی فناوری)، فینتکها فرصتی برای پر کردن خلأ و ایجاد توانمندی در شرکتهای قدیمی برای رقابت کارآمدتر دارند. مدیران ارشد شرکتهای قدیمی بر کاهش هزینهها متمرکز خواهند بود، زیرا کاهش رشد اقتصادی به این شرکتها فشار وارد خواهد کرد تا هزینهها را کاهش دهند. فینتکهای توانمندساز میتوانند بر ارائه ارزش بهعنوان متخصصانی تمرکز کنند که نیازهایی را برآورده میکنند که شرکتهای قدیمی نمیتوانند بهتنهایی به آنها بپردازند. مدل همکاری فینتکها با شرکتهای قدیمی به جای رقابت با آنها به ریسک کمتر برای سرمایهگذاران و در نتیجه تمایل بیشتر آنها به سرمایهگذاری منجر میشود. B2B2X همین حالا هم بخش پرشتابی است و همچنان برای گسترش بالهای آن فرصت وجود دارد. انتظار میرود این بازار تا سال ۲۰۳۰ با رشد مرکب سالانه ۲۵ درصدی گسترش یابد و به ۴۴۰ میلیارد دلار درآمد برسد. حوزههای زیادی وجود دارند که فینتکهای B2B2X میتوانند در آن نقش مهمی ایفا کنند که از جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
فایننس تلفیقشده: فایننس تلفیقشده شاهد موارد استفاده جدید نویدبخشی در صنایع مجاور مثل حملونقل و مراقبت سلامت و بهرهبرداری از نوآوریهای سختافزاری جدید مربوط به اینترنت اشیا خواهد بود. شیوههای احراز هویت بیومتریک مانند اسکن چهره ممکن است برای حفاظت از تراکنشها و دادهها فراگیر شود. وامدهی تلفیقشده در پایانه فروش، بیمه تلفیقشده و محصولات مشابهی نیز پذیرفته خواهند شد که به افزایش نرخ فروش مکمل منجر میشوند. بهعنوان مثال اوبر طیفی از خدمات شامل کارت بدهی، پاداشهای کشبک و پیگیری لحظهای درآمد را به رانندهها و پیکها ارائه میدهد. نقش فینتکها در ممکنکردن چنین موارد استفادهای، برجستهتر از همیشه میشود.
زیرساخت مالی: شرکتهای «زیرساخت بهعنوان سرویس» که در بخشهای گوناگون (بهویژه در حوزههایی مثل امنیت سایبری، جذب مشتری، ایجاد مشتری بالقوه، ارزیابی ریسک، احراز هویت، تجربه کاربری، داده و آنالیتیکس و مدیریت ریسک) کار میکنند، برجستهتر خواهند شد و طیفی از موارد استفاده را برای فینتکها و شرکتهای قدیمی ممکن خواهند کرد. تبصرهای در این زمینه این است که بازارهای در حال ظهور ممکن است همچنان به مدلهای تهاجمی گرایش داشته باشند؛ چراکه شرکتهای قدیمی این بازارها هنوز به اندازه شرکتهای قدیمی بازارهای بالغتر متحول نشدهاند و شروع به سرمایهگذاری سنگین در فناوری اطلاعات نکردهاند.
بازآفرینی زنجیرههای ارزش: شرکتهای مورگجتک (Mortgage-tech) مثال مشهودی از تحولآفرینی در زنجیره ارزش هستند. در طول دهه گذشته شاهد گسترش تجربههای بهبودیافته مشتریان و کارمندان در فرایند صدور وام مسکن بودهایم، اما هزینه هر وام (تقریباً ۱۰ هزار دلار) و مدت چرخه درخواست تا انعقاد (۴۵ روز) تغییر نکرده است. با توجه به رکود کنونی صنعت وام مسکن، فشار فزایندهای برای یافتن مشتریان بالقوه باکیفیت در بازاری بسیار رقابتی وجود خواهد داشت. اهداف شامل کاهش هزینه و مدت چرخه هر وام، اتوماسیون تصمیمگیری، اطمینان از تطبیق کارآمد و بهرهور در محیطی (کمی) بحرانیتر و تنوعبخشی برای دوری از وابستگی کامل به تأمین مالی خرید مسکن بهعنوان منبع درآمد خواهد بود. شرکتهای نوظهوری مثل TrustEngine، Indecomm، Valligent و Brace تلاش میکنند این نقاط اصطکاک را برطرف کنند. علاوه بر این شرکتهایی که به مشکلات بزرگ مربوط به توانایی مالی خرید مسکن و ریسک تغییر اقلیم میپردازند، با فرصت قابل توجهی در طول دهه بعدی روبهرو خواهند شد.
پیشبینی میشود B2B فضای بزرگ بعدی باشد که با تحولآفرینی مواجه میشود
B2B یا بخشی از فینتکها که به بنگاههای کوچک و متوسط خدمات ارائه میدهند، فضای بسیار بزرگی برای رشد محسوب میشوند؛ چراکه بر اساس دادههای مجمع جهانی اقتصاد، بنگاههای کوچک و متوسط بخشی کمتربرخوردارند که حدود ۷۰ درصد از شغلها و تولید ناخالص داخلی را در سطح جهان به خودشان اختصاص میدهند. طبق پیشبینیها تا سال ۲۰۳۰ درآمدهای فینتکهای B2B با نرخ رشد مرکب سالانه ۳۲درصدی رشد خواهد کرد و این بازار به بازاری ۲۸۵ میلیارد دلاری تبدیل خواهد شد. تقریباً ۳۲ میلیون بنگاه کوچک و متوسط در ایالات متحده، ۶۳ میلیون در هند و ۴۰ میلیون در نیجریه و در کل جهان بیش از ۴۰۰ میلیون بنگاه کوچک و متوسط وجود دارد. در آفریقا بنگاههای کوچک و متوسط بیش از ۸۰ درصد همه شغلهای این قاره را ایجاد میکنند.
نیازی به گفتن نیست که بنگاههای کوچک و متوسط برای مدیریت روزمره جریان نقدی و سرمایهگذاریهای سرمایهای به اعتبار اولیه نیاز دارند. با این حال بسیاری از این کسبوکارها با کمبود شدید اعتبار روبهرو هستند. بهعنوان مثال در اتحادیه اروپا حدود ۲۰ درصد بنگاههای کوچک و متوسط گزارش میدهند که دسترسی به منابع مالی، اضطراریترین نگرانیشان است. همهگیری تعداد زیادی از بنگاههای کوچک و متوسط را مجبور به کاهش ساعات کاری یا تعدیل کارکنان کرد. هرچند برنامه محافظت از فیش حقوقی (Paycheck Protection Program) در ایالات متحده به این شرکتها کمک کرد نقدینگی کوتاهمدت را مدیریت کنند، اما بیش از ۳۰ درصد بنگاههای کوچک و متوسط جهان در طول همهگیری تعطیل شدند. در تمام بحرانهای مالی، بنگاههای کوچک و متوسط از اولین شرکتهایی هستند که با سختگیری بانکها در مورد خطوط اعتباری روبهرو میشوند.
پتانسیل همکاری گستردهای بین فینتکها با بنگاههای کوچک و متوسط، بهویژه در حوزههایی مثل پرداخت و وامدهی وجود دارد. ارائه خدمات به بنگاههای کوچک و متوسط میتواند پرسودتر از ارائه خدمات به افراد باشد؛ چراکه مبلغ وامها بیشتر است، مقیاس گستردهتر است و معمولاً اطلاعات بیشتری در دسترس است که تصویر شفافتری از تمام وضعیت مالی آنها فراهم میکند. بر اساس اطلاعات شرکت مالی بینالمللی (International Finance Corporation) نیازهای اعتبار مالی برطرفنشده بنگاههای کوچک و متوسط به پنج تریلیون دلار در سال میرسد.
در حال حاضر بهویژه در ایالات متحده و سایر کشورهای توسعهیافته، موفقیت در B2B بیشتر از طریق وندورهای نرمافزاری مستقل (ISV) اتفاق میافتد. فینتکها در حال تبدیلشدن به AAS (as-a-service) نهفته هستند؛ پیشنهادی در وندورهای نرمافزاری مستقل که نیازهای یک صنعت خاص و نوعی از مشتریان را برطرف میکند. مثالی در این زمینه Toast است که به صنعت رستوران، نرمافزار حسابداری ارائه میدهد.
هدف فینتکها این است که به شرکتهای موفق عمودی تبدیل شوند که از کانالهای توزیع بیشتری بهره میبرند، جریانهای درآمدی جدیدی ایجاد میکنند و مسیرهای تجربه سرتاسری برای مشتریان فراهم میآورند. بهتازگی تعداد ارائهدهندگان خدمات پرداخت اروپایی که به وندورهای نرمافزاری مستقل متصل میشوند، حتی در طول زمستان فینتک، با نرخ رشد مرکب سالانه ۸۶درصدی افزایش یافته و برخی فینتکها در حال تبدیلشدن به متخصصان صنعت برای بخشهای گوشهای جدید مشتریان هستند.
نئوبانکها در بازارهای در حال ظهور برای گسترش دسترسی حیاتی هستند
نئوبانکها در بازارهای در حال ظهور بسیار موفقترند؛ چراکه این کسبوکارها در گسترش دسترسی مالی نقشی کلیدی ایفا میکنند. همانطور که پیشتر اشاره شد، تقریباً ۲.۸ میلیون بزرگسال کمتربرخوردار از خدمات مالی در جهان وجود دارد (که ۵۰ درصدشان در اقتصادهای در حال ظهور ساکن هستند) و علاوه بر این ۱.۵ میلیارد بزرگسال محروم از خدمات بانکی وجود دارد (که ۷۵ درصدشان در اقتصادهای در حال ظهور ساکن هستند). بهعلاوه شرکتهای قدیمی بازارهای در حال ظهور هنوز با تحولآفرینی روبهرو نشدهاند و محصولات در دسترسی ارائه نمیدهند تا نیازهای بیشتر جمعیتشان را برطرف کنند. در برخی بازارهای در حال ظهور، رگولاتورها پشتیبان هستند و نئوبانکها را شریکهایی میبینند که راهحلی برای فراگیری مالی ارائه میدهند و به حرکتشان به سمت اقتصاد بدون پول نقد سرعت میبخشند.
پلتفرمهای وامدهی نیز باید به سمت دریافت مجوزهای بانکداری حرکت کنند
در طول چند سال گذشته چند بستر وامدهی مانند «الان بخر، بعداً پرداخت کن»، وام دانشجویی و وام بدون وثیقه، به واسطه نرخ بهره تقریباً صفر عملکرد خوبی داشتهاند. این پلتفرمها معمولاً از طریق تبدیل داراییها به اوراق بهادار یا انتشار اوراق تجاری خودشان را تأمین مالی میکنند و وقتی نرخ بهره کم است، عملکرد خوبی دارند، اما با افزایش نرخ بهره، تأمین مالی برای آنها بیش از پیش گران شده که مدل کسبوکار پایداری نیست. راهی برای تأمین منبعی قابل اطمینان با سرمایه کمهزینه توسط این پلتفرمهای وامدهی، داشتن یا دریافت مجوز بانکداری است. نمونههایی از این روند را مشاهده کردهایم؛ اکتساب بانکی کوچکتر با مجوز بانکداری از سوی لندینگکلاب یکی از این نمونههاست.
بیشتر فرصتهای اینشورتک و ولثتک در حوزه B2B2X قرار دارند
صنعت بیمه جهانی بسیار بزرگ است؛ این صنعت در سال ۲۰۲۱ هفت تریلیون دلار درآمد داشت و پیشبینی میشود تا سال ۲۰۳۰ به ۱۱.۶ تریلیون دلار درآمد برسد، اما با وجود این درآمدهای هنگفت و خدمات مشتریان نسبتاً ضعیف این صنعت، نفوذ فینتک در این صنعت یا بهاصطلاح «اینشورتک» بسیار کم و در حد ۰/۳ درصد است. فرصت اینشورتک بیشتر حول بیمه اموال و سوانح متمرکز است و بیشتر در حوزه B2B2X قرار دارد.
بزرگترین پنجره فرصت در بیمه اموال و سوانح است
از سه زیربخش اصلی بیمه (بیمه عمر، اموال و سوانح و سلامت) بزرگترین پنجره فرصت برای فینتکها در حوزه بیمه اموال و سوانح قرار دارد؛ چراکه این محصولات را اغلب افراد میخرند، دوره خرید کوتاهتری و بیمهنامههای بیشتری (مثلاً در اجاره خانه و خودرو) دارند. در مقابل، نفوذ به حوزه بیمه عمر دشوارتر از همه است، زیرا دوره این بیمهها ممکن است بیش از ۳۰ سال باشد. بیمه سلامت را نیز معمولاً نه افراد، بلکه کارفرمایان میخرند.
در ولثتک هدفگیری B2B2X فرصتهایی را فراهم میکند
نوآوری ولثتک با مشاوران رباتیک (مثل بترمنت) شروع شد که بهدنبال بخشهای بازار انبوه بودند و بهنوعی میخواستند سرمایهگذاری را برای مجموعهای از مصرفکنندگان دموکراتیک کنند که شرکتهای قدیمی به آنها خدمات ارائه نمیدادند. مرحله دوم نوآوری مبتنی بر خدمات ارزشافزودهای مثل معاملهگری و رمزارزها بود که شرکتهایی مانند رابینهود ارائه دادند. با این حال بازار در دسترس تحولآفرینان ولثتک محدود است و اغلب به بخش بازار انبوه، خدمات ارائه میدهند. افزایش زنجیره ارزش و رسیدن به فضای ثروتمندان انبوه (با حداکثر ۳/۵ میلیون دلار ثروت) ممکن است، اما باز هم بازار کوچکی است؛ چراکه بیشتر ثروت جهان در افراد و سازمانهای بسیار ثروتمند و فراثروتمند متمرکز شده است.
حرکت به سمت بالا و بخشهای ثروتمندان انبوه، بسیار ثروتمند و فراثروتمند همچنان بسیار دشوار باقی خواهد ماند. این بخشها وابستگی زیادی به اعتماد و مشاوره انسانی و همچنین نیاز به دسترسی به محصولات غیرنقد و جایگزینهایی مثل دریافت وام با سرمایهی به کار گرفتهشده دارند. این افراد همچنین بیشتر ثروت (در ایالات متحده ۹۰ درصد ثروت) را در اختیار دارند، اما شامل گروه نسبتاً کوچکی از افراد (در ایالات متحده ۲۰ درصد خانوارها) میشوند که دسترسی به این بخشها از طریق شیوههای جذب مشتری متعارف را دشوار میکند.
بهعلاوه این بازار در تسلط شرکتهای قدیمی بزرگ با شبکههای توزیع کارآمد مبتنی بر برندسازی است. در این عرصه، رابطهای کاملاً دیجیتال نتوانستهاند جای عنصر انسانی اعتماد و تشخیص انسانی مورد نیاز برای سرمایهگذاریهای بزرگتر را بگیرند. آن دسته از نقشآفرینان B2B2X که ابزارهای نوآورانه، جامع، فنی یا تحلیلی مثل AdvisorEngine ارائه میدهند (که Franklin Templeton در سال ۲۰۲۰ آن را خریداری کرد) و به کسبوکارهای بزرگی خدمات ارائه میدهند که بخشهای ثروتمندان انبوه را تحت پوشش دارند، شاهد بیشترین رشد خواهند بود.
مسیر حرکت به سمت رشد همچنان ریسکهایی را به همراه دارد و نیازمند اقدام عملی است
ریسکها و عدم قطعیتهای قابل توجهی، بهویژه در زمینه رگولیشن، حریم خصوصی دادهها، رقابت از سوی شرکتهای بزرگ فناوری و نوسان نرخ بهره پابرجا میمانند. اول اینکه نبود رگولیشن و نظارت جامع در صنعت فینتک که میزان آن در هر صنعت و منطقهای متفاوت است، میتواند به بیاعتمادی مشتریان و مشتریان بالقوه منجر شود که خود میتواند به نرخ پذیرش پایین راهحلهای فینتک منتهی شود. بهعنوان مثال سقوط صرافی رمزارزی افتیایکس بهدلیل کمبود نقدینگی و سوءمدیریت منابع مالی (که با نظارت رگولاتوری مهار نشده بود) پیامدهای فراگیری برای صنعت رمزارز داشت و در کوتاهمدت اعتماد مصرفکنندگان به کل این بخش را از بین برد.
همزمان اکوسیستم باید بهدنبال نقطه تعادلی باشد؛ چراکه دخالت بیش از حد رگولاتوری میتواند مانع رشد و نوآوری شود و رگولیشنهای انعطافناپذیر به افزایش هزینهها، کاهش سرعت دریافت تأییدیهها و کاهش سرمایهگذاری منجر میشود. بهعنوان مثال برخی افراد دستورالعملهای MiFID II اتحادیه اروپا را (که با هدف بهبود شفافیت و پاسخگویی تنظیم شدهاند) بهدلیل بیش از حد پرزحمتبودن، بهویژه برای شرکتهای مالی کوچکتر، نقد کردهاند.
فینتکها با ریسکهای شهرت و اعتبار نیز مواجه هستند که ممکن است از عوامل متفاوتی سرچشمه بگیرند. یکی از این ریسکها به نقض دادهها و سوءمدیریت دادههای حساس مربوط میشود. فینتکهایی که مقادیر زیادی داده حساس را بهصورت رگولهنشده جمعآوری میکنند، در معرض ریسک نقض داده بیشتری قرار دارند که میتواند آسیب شدید و ماندگاری به شهرت و اعتبارشان بزند و به از بین رفتن اعتماد و وفاداری مشتریان و احتمالاً پیامدهای حقوقی منجر شود.
علاوه بر این ورود شرکتهای بزرگ فناوری به صنعت فینتک میتواند قیمتها را کاهش دهد و رقابت را از بین ببرد و محیطی انحصاری ایجاد کند که روی استارتاپهای فینتک کوچکتر، کلیت نوآوری و مصرفکنندگان تأثیر منفی میگذارد. ترکیب این وضعیت با نرخ بهره زیاد که میتواند به تأمین مالی فشار بیاورد و در نتیجه نوآوری را سرکوب کند، چالشهای بزرگی را ایجاد میکند. استارتاپهای فینتک ممکن است در رقابت با نهادهای مالی متعارفی که به منابع مالی ارزانتر دسترسی دارند، با مشکلاتی روبهرو شوند.
با این حال آینده فینتک در نهایت روشن است؛ به شرطی که همه ذینفعان تشریک مساعی مؤثر و همکارانهای در راستای منافع جمعی داشته باشند. در دنیای فینتک در واقع چهار گروه ذینفع وجود دارند؛ رگولاتورها، فینتکها، نقشآفرینان قدیمی و سرمایهگذاران. رشد و موفقیت بخش فینتک وابستگی زیادی به توانایی این چهار ذینفع در همکاری جهت منافع بلندمدت بخش خدمات مالی جهان و میلیاردها مشتری آن دارد.
رگولاتورها! وقت فعالیت پیشدستانه است، نه بیتفاوتی
تا همین اواخر رگولیشن فینتک تا حد زیادی نسبتاً سبک، غیرپیشدستانه، پراکنده و در برخی موارد عقبمانده بود که در بسیاری از موارد به سود فینتکها عمل میکرد، اما رشد فینتک در آینده مستلزم عمل فوری و حسابشده رگولاتورها با نگاهی کلنگرانهتر است.
در حال حاضر رگولاتورها اغلب صرفاً به جدیدترین معضل «واکنش» نشان میدهند. مجموعه جدید بحرانهای بانکی (مثل بانک سیلیکونولی و کردیت سوئیس) در کنار کلاهبرداریهای مالی عظیم (مثل وایرکارت و افتیایکس) رگولاتورها را به مدیریت دارایی/تعهد حساستر کرده است. با این حال در کنار ایجاد محافظها باید مراقب باشند که صنعت را بیش از حد رگوله و نوآوری را سرکوب نکنند.
در مواردی که رگولاتورها واقعاً آیندهنگر بودهاند، نتیجه اغلب برای فینتکها مثبت بوده است (بهعنوان مثال PSD۲ در اتحادیه اروپا، مجوزهای قانون فینتک در مکزیک، سندباکسهای فینتک در برزیل و UPI در هند). باید توجه کنیم که رگولاتورها در پرداختن به خدمات بانکی پایهای B۲C معمولاً نقش فعالی داشتهاند؛ چراکه بیواسطه پای منابع مالی مشتریان وسط است.
رگولاتورها برای پیشبرد رشد آینده باید با پیشگامی و پیشدستی عمل کنند تا سیاستهایی را تدوین و اجرا کنند که از مصرفکنندگان حفاظت میکنند، اما جلوی نوآوری را نمیگیرند. مثالی در این زمینه بانکداری باز است که در این حوزه اروپا پیشگام است (ذرهبین ۴). انتقال اطلاعات از یک نهاد مالی به نهادی دیگر باید آسانتر باشد تا اکوسیستم کارآمدتر شود و توانایی دسترسی به دادههای مورد نیاز برای همه محصولات مالی از جمله برای حوزههایی مثل گشایش حساب و احراز هویت را داشته باشد. این اتفاق به یکی از این دو روش رخ میدهد؛ فشار رگولاتوری یا نوآوری مورد استفادهای که واقعاً ارزش بانکداری باز را در دسترس قرار میدهد. تجربه نشان میدهد که بانکداری باز با تجزیه و تفکیک عناصر زنجیره ارزش؛ محرکِ نوآوری و ایجاد حق انتخاب بیشتر برای مشتریان میشود. هند، استرالیا و برزیل نیز در بانکداری باز بهویژه در عرصه پرداخت قدرتمندند.
فینتکها! کمربندها را در کوتاهمدت محکمتر ببندید، اما از فرصت برای بازی تهاجمی استفاده کنید
دستور کار کوتاهمدت روشن است؛ هدف، رشد به هر قیمتی نیست و اقتصادِ واحد اهمیت دارد. بسیاری از فینتکها آنقدری خوششانس بودند که در شرایط مساعدتر سال ۲۰۲۱ و اوایل ۲۰۲۲ منابع مالی بیشتری جذب کنند، اما اکنون باید پولهای نقدشان را حفظ کنند تا بتوانند زمان بیشتری دوام بیاورند و از هزینهها بکاهند تا از زمستان تأمین مالی بدون نیاز به جذب سرمایه با ارزشگذاری پایینتر یا ریسک تمامشدن پول نقد عبور کنند.
فینتکها برای حفظ پول نقد میتوانند چند کار انجام دهند؛ اول اینکه باید روی کسبوکار محوریشان متمرکز شوند و از پروژههای غیرمحوری اجتناب کنند. این کار به آنها کمک میکند منابعشان را کارآمدتر تخصیص دهند و هزینههایشان را اولویتبندی کنند. در عین حال فینتکها باید به کاهش اندازه سازمانشان به حداقل اندازه مورد نیاز فکر کنند. فینتکها باید محصولات و خدماتشان را با توجه به ارزش قیمتگذاری کنند و مطمئن شوند که مشتریان مایل به پرداخت هزینه برای کیفیت دریافتی هستند (ذرهبین ۶). در نهایت اینکه باید نسبت «ارزش طول عمر مشتری به هزینه جذب مشتری» را با تمرکز بر جذب مشتریانی بهینه کنند که احتمالاً در بلندمدت با آنها میمانند و درآمد بیشتری ایجاد میکنند.

همچنین معتقدیم فینتکها نباید از رگولیشن دوری کنند، بلکه باید در شکلدهی به آن نقش فعالی ایفا کنند. پذیرش رگولیشنهای آیندهنگر میتواند اعتماد مشتری را افزایش دهد و به ارزشگذاریهای بیشتر برای فینتکها منجر شود. علاوه بر این فینتکها باید تطبیق داخلی تعبیهشده در طراحی را مقدم بشمارند تا خودشان را برای مشارکت موفق با نهادهای مالی تثبیتشده آماده کنند. فینتکها باید سه عامل را در نظر بگیرند؛ تطبیق سرتاسری موارد استفاده، مسئولیتپذیری سازمانی و تطبیق پشته فناوری و دریاچه داده. در واقع فینتکها باید از ابتدا مدل عملیاتی تطبیقیافته ایجاد کنند، جریانهای ارزش سرتاسری تعریف کنند، تیمهای تحویل فرابخشی تشکیل دهند، فرایندها را ساده و بدون اصطکاک کنند و پیوسته بر آنها نظارت کنند و گفتوگو درباره ریسک/بازده را در تمام سازمان رواج دهند.
در نهایت اینکه مسائل پایهای مثل همخوانی محصول و بازار اهمیت دارند. الان زمانی است که فینتکهایی که تز مشخصی ندارند، حذف میشوند. باید این موضوع را درک کنند که اساساً مهم است که بیش و پیش از همه ذهنیت «محصولی برای حل مشکلات مشتری» و در کنار آن مجموعه قابلیت حیاتی، استراتژی ورود به بازار قابل اطمینان و نسبت «ارزش طول عمر به هزینه جذب مشتری» افزایشی داشته باشند. طرحهای جدید باید مشتریمحور و دارای قابلیت حل یک «نقطه اصطکاک» واقعی باشند؛ در غیر این صورت موفق نخواهند شد.
فضای بسیار زیادی برای رشد در بخش مالی، بهویژه در بازارهای در حال ظهور وجود دارد؛ چراکه در سطح جهان ۱.۵ میلیارد بزرگسال همچنان از خدمات بانکی محروم هستند و ۲.۸ میلیارد بزرگسال دیگر نیز کمتربرخوردار از خدمات بانکی محسوب میشوند (طبق تعریف پروژه فراگیری مالی بانک جهانی، این گروه افرادی هستند که کارت اعتباری ندارند). این دو گروه در مجموع بیش از نیمی از جمعیت جهان را دربر میگیرند. بهعلاوه تقریباً ۴۴ درصد از بزرگسالان جهان همچنان برای تراکنشهای بزرگ به پول نقد وابستهاند، در حالی که ۸۹ درصد تلفن همراه یا تلفن هوشمند دارند.