عصر تراکنش ۹۴ / آیا ممکن بود روبل جای دلار را بگیرد؟ این پرسشی عجیب برای بررسی تاریخی سلطه دلار به نظر میرسد، بهویژه با توجه به اینکه اقتصاد روسیه از غرب جدا شده و تولید ناخالص داخلیاش کمتر از یکدهم آمریکا است. ایده تبدیل شدن روبل به ارز ذخیره جهانی خندهدار است و دقیقاً به همین دلیل است که کنت روگوف آن را در ابتدای کتاب جدید خود با عنوان «دلار ما، مشکل شما» مطرح میکند. چیزی که امروز بدیهی به نظر میرسد، در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ بههیچوجه چنین نبود، زمانی که بلوک اقتصادی روبل در حال تبدیل شدن به حسرت جهانی بود. رشد اقتصادی شوروی داغ و پرشتاب بود. بسیاری از اقتصاددانان باور داشتند که رسیدن به برابری با آمریکا «نهتنها محتمل بلکه اجتنابناپذیر» است.
در واقعیت اما هیچچیز در این باره اجتنابناپذیر نبود: اتحاد جماهیر شوروی دچار رکود شد و سپس فروپاشید. اگر کتاب آقای روگوف چند هفته پیش منتشر میشد، استفاده از این روایت سقوط یک امپراتوری برای چهارچوببندی تحلیل نقش جهانی دلار ممکن بود اغراقآمیز جلوه کند. اما اکنون، پرسشهایی درباره جایگاه ارز آمریکا در قلب نظامهای تجارت و مالی جهانی فراگیر شدهاند. سیاستهای حمایتی غیرقابلپیشبینی دونالد ترامپ، هر دو نظام را با پتک تهدید کرده، اعتماد به سیاستگذاری آمریکا را خدشهدار ساخته و حتی ایمان سرمایهگذاران به بدهی دولتی آن را لرزانده است. استدلال مرکزی کتاب «دلار ما، مشکل شما» – که برتری دلار هرگز تضمینشده نبوده و ممکن است بهطور معقولی از میان برود – بسیار بهموقع و مرتبط است.

این نخستین بار نیست که آقای روگوف، اقتصاددان ارشد پیشین صندوق بینالمللی پول و استاد دانشگاه هاروارد، نظریهای تحریکآمیز را مطرح میکند که ناگهان به جریان اصلی بدل میشود. او بخش بزرگی از دهه ۲۰۱۰ را صرف این ادعا کرد که تورم پایین و نرخ بهره ناچیز یک وضعیت ناپایدار و زودگذر است. هرچند این دیدگاه در آن زمان خارج از اجماع بود، اما در سال ۲۰۲۲ با افزایش سریع قیمت مصرفکننده و بازده اوراق قرضه، نظرات او تأیید شدند. او همچنین از نخستین کسانی بود که درباره بحران احتمالی مسکن در چین و کندی رشد ناشی از آن هشدار داد. در سال ۲۰۲۰، مقالهای با عنوان «نقطه اوج مسکن در چین» را منتشر کرد. سال بعد، ورشکستگی شرکت ساختمانی اورگراند چین این نگرانیها را جهانی کرد.
امروز، مشکل پایدار رشد چین – که ممکن است باعث شود اقتصادش از نظر نسبی پیش از رسیدن به اندازه اقتصاد آمریکا وارد رکود شود – شاید بزرگترین مانع برای جایگزینی یوان بهجای دلار باشد. (موانع دیگر، مانند کنترل جریان سرمایه و نرخ ارز، دستکم در نظریه قابل رفع هستند.) در دهه ۱۹۸۰، آقای روگوف یادآور میشود که ین ژاپن نیز در برههای رقیب جدی دلار به نظر میرسید؛ چراکه پس از سالها رشد قوی و برتری در تولید، اقتصاد ژاپن گویا مانند قطاری سریعالسیر در حال کوبیدن به تمام ایالات متحده بود. این مربوط به پیش از ترکیدن دو حباب عظیم بازار سهام و املاک ژاپن است که نرخ بالای ارز به رشد آنها دامن زده بود. اقتصاد ژاپن دچار دههها رکود شد و ین از صحنه کنار رفت.
آقای روگوف زمانی بیشترین قانعکنندگی را دارد که درباره دشواریهایی که دلار جهانی برای اقتصادهای کوچکتر ایجاد کرده صحبت میکند. البته تعجبآور نیست، چون او در صندوق بینالمللی پول ناظر مستقیم بسیاری از این مشکلات بوده است. برخی از بدترین موارد از تلاش کشورها برای تثبیت نرخ ارزشان در برابر ارز ذخیره (دلار) ناشی شد، نظامی که در اصل در توافق برتون وودز در سال ۱۹۴۴ مقرر شده بود. تثبیت نرخ ارز در برابر دلار مطلوب به نظر میرسید، زیرا تجارت را ساده میکرد، ادغام بانکهای کشورها در نظام مالی جهانی را تسهیل و اعتماد به ارزهای آنها را تقویت میکرد. اما دفاع از این تثبیتها نیازمند ترکیبی از کنترل سرمایه و تقلید از سیاست پولی فدرال رزرو آمریکا بود، که میتوانست رکودها را وخیمتر کند. از سوی دیگر، تورم آمریکا در سراسر جهان ویرانی به بار آورد. این نظام در دهه ۱۹۷۰ فروپاشید.
بااینحال، جذابیت نرخهای ثابت باقی ماند، چراکه تجربههای تورمی و ابرتورمی در کشورهایی مانند آرژانتین، مکزیک، ونزوئلا و زیمبابوه بهروشنی نشان دادند چرا پیش از ایجاد یورو، تلاشهای داخلی اروپا برای تثبیت نرخ ارز میان کشورهایش منجر به حملات مکرر سفتهبازان شد. حملاتی که در اوایل دهه ۱۹۹۰ به فنلاند، سوئد، ایتالیا، اسپانیا و بریتانیا صورت گرفت، همگی به کاهش ارزش ارزها انجامید. بعدها، تثبیت نرخ دلار در کشورهای جنوب شرق آسیا، موجب ورود حجم عظیمی از سرمایه شد که بهطور ناگهانی معکوس شد و بحران مالی آسیا در سالهای ۱۹۹۷-۹۸ را رقم زد. بحران روسیه در سال ۱۹۹۸ که آن هم ناشی از نظام ناپایدار نرخ ثابت بود، به صعود ولادیمیر پوتین به قدرت کمک کرد.
این بحرانهای گوناگون، نظام کنونی را شکل دادند؛ نظامی که توسط دلار، ارز شناور منطقه یورو و چیزی که آقای روگوف آن را «اجماع توکیو» در آسیا و آمریکای لاتین مینامد، اداره میشود. این الگوگیری از سیاست نرخ ارز ژاپن باعث شده بسیاری از بانکهای مرکزی کشورها «صندوقهای ذخیره جنگی» از ذخایر دلاری گرد آورند که میتوانند برای تثبیت ارزهایشان در زمان نوسان از آن استفاده کنند، بدون آنکه نرخها را مستقیماً تثبیت کنند. در مقایسه با نظامهای پیشین، اجماع توکیو تا به اینجا بهطرز چشمگیری موفق بوده است.
همه شیاطین همینجا هستند
فرسایش تدریجی نقش دلار ممکن است قابلتحمل باشد. کتاب آقای روگوف استدلال میکند که یوان بیشتر احتمال دارد بهتدریج در بلوک دلاری رخنه کند تا اینکه بهکلی دلار را سرنگون کند. درحالحاضر، این ارز برای قیمتگذاری سهم رو به افزایشی از تجارت چین به کار میرود و کشورهایی در زنجیره تأمین آسیا را تشویق کرده تا آن را در رژیمهای نرخ ارز خود وارد کنند. در آینده، استفاده نوآورانه از رمزارزها نیز ممکن است فشار برای «دلاریزدایی» را افزایش دهد. آمریکا ممکن است کنترل کمتری بر نظام مالی جهانی داشته باشد، اما نه رقبایش و نه متحدانش از این موضوع شکایتی نخواهند داشت.
بااینحال، حتی پیش از آشفتگیهای امسال، بیشترین نگرانی آقای روگوف درباره تهدیدهایی از درون آمریکا بود؛ چه بدهی دولتی فزاینده، چه دخالتهای سیاسی در فدرال رزرو. از دست رفتن اعتماد سرمایهگذاران که باعث شود دلار نقش خود را نه بهتدریج بلکه بهناگاه از دست بدهد، شاید خیالپردازانه به نظر برسد. اما زمانی ایده فروپاشی اتحاد شوروی هم چنین بود.