سقف آسمان ایران کوتاه است
محمدمهدی شریعتمدار از زندگی شخصی و حرفهایاش و وضعیت کنونی کشور میگوید
عصر تراکنش ۶۶ / در اکوسیستم فینتک کشور محمدمهدی شریعتمدار را به دلیل فعالیتهای صنفی گسترده و پیگیریهای مداومش درباره چالشهای کسبوکارهای این حوزه بهعنوان یک چهره صنفی میشناسند. او که از سال ۱۳۹۹ تا دیماه ۱۴۰۱ بهعنوان رئیس هیئتمدیره انجمن فینتک ایران فعالیت کرده، معتقد است توسعه کسبوکارها در گرو توسعه کل اکوسیستم فینتک است و به همین جهت در دو سال گذشته تمرکز خود را بیشتر از اینکه روی کسبوکار خودش بگذارد، روی فعالیتهای صنفی گذاشته است.
او متولد ۱۳۶۲ است و به محض فارغالتحصیلی از دبیرستان دست از تحصیل میکشد و هشت سال بعد از آن، تصمیم میگیرد به دانشگاه برود؛ زمانی که به گفته خودش جهانبینیاش تغییر کرده و مسائل اجتماعی برایش مهم شده بود. در نتیجه رشته حقوق را انتخاب میکند. بعد از فارغالتحصیلی و زمانی که دغدغههای سازمانی و مدیریتی نیز برایش ایجاد میشود، تصمیم میگیرد برای ادامه تحصیل رشته مدیریت بخواند. شریعتمدار مؤسس شرکت تبلیغاتی «اثنا اثر نوآور»، مؤسس سازمان مردمنهاد «میراث»، رئیس سابق هیئتمدیره «انجمن فینتک ایران» و مدیرعامل «جیبیت» است.
او علامه کرباسچیان، مؤسس مدرسه علوی را مهمترین شخص مؤثر در زندگیاش میداند و معتقد است جهانبینی منحصربهفردی داشته؛ اینکه انسان میمیرد و تنها اثر اوست که میماند. شریعتمدار بر این باور است که وضعیت کنونی ایران برای رشد و توسعه افراد و کسبوکارها بسیار نامناسب است و اگر به همین منوال باقی بماند، در آینده با بحران نیروی انسانی متخصص و وابستگی شدید روبهرو خواهیم شد. در این شماره از ماهنامه «عصر تراکنش» به سراغ او رفتیم تا روایتگر زندگی شخصی و حرفه ایاش باشیم. در ادامه گزارشی از این گفتوگو را میخوانید.
کودکی و نوجوانی
محمدمهدی شریعتمدار متولد ۲۲ تیرماه ۱۳۶۲، اهل تهران، متأهل و دارای دو فرزند است. مادر و پدرش گرچه ایرانی هستند، اما در نجف و کربلا به دنیا آمدهاند و بعدها در جریان اخراج ایرانیها از عراق توسط صدام، به ایران مهاجرت کردهاند: «دو نسل از خانواده من در عراق متولد شدهاند. پدرم بازاری و پدربزرگم روحانی بود و ما به لحاظ اقتصادی خانواده خیلی توانمندی نبودیم. من یک برادر و دو خواهر دارم و فرزند آخر خانواده هستم. در کودکی مثل اکثر بچهها بازیگوش و کنجکاو بودم و علاقه زیادی به بازی با عناصر طبیعت مثل خاک و خلق چیزهای مختلف داشتم و از بازیهای کامپیوتری و فضای دیجیتال هم خوشم میآمد، اما هیچوقت درسخوان نبودم و فضای رقابتی مدرسه را دوست نداشتم.
در دبیرستان علوی ریاضی خواندم و به محض فارغالتحصیلی دست از تحصیل کشیدم و هشت سال بعد از آن تصمیم گرفتم به دانشگاه بروم. آن زمان جهانبینیام تغییر کرده بود و مسائل اجتماعی برایم مهم شده بود؛ در نتیجه رشته حقوق را انتخاب کردم و به دانشگاه علوم قرآن و حدیث رفتم. شرکتداری در این سالها در من دغدغههای سازمانی و مدیریتی هم ایجاد کرده بود و به همین دلیل یک بار دیگر برای ادامه تحصیل به دانشگاه آزاد اسلامی رفتم و در آنجا مدیریت خواندم. گرچه در مدرسه به دروس علوم انسانی علاقهای نشان نمیدادم و در درسهایی مثل ریاضی و فیزیک نمرههای بهتری میگرفتم، اما به مرور علایقم تغییر کرد و تصمیم گرفتم علوم انسانی بخوانم.»
تأسیس اثنا اثر نوآور
به نظر میرسد فضای رقابتی مدارس ایران یکی از علل فاصله گرفتن هشتساله شریعتمدار از درس خواندن و سوق داده شدن او به سمت بازار کار بوده، در نتیجه مدتی را بهعنوان کارمند در شرکتهای مختلف کار میکند تا تجربه کسب کند: «اکثر ما دههشصتیها مثل نسلهای بعدی نبودیم که از سن کم یک برنامه مشخص برای آیندهمان داشته باشیم و محدودیتهای جهانی که ارتباطات در آن به اندازه امروز گسترده نشده بود، به کاهش دانش ما نسبت به جهان و تغییراتش منجر میشد.
مدتی در شرکتهای مختلف مشغول به کار شدم و بعد از مدتی احساس کردم آنقدر تجربه کسب کردهام که بتوانم کسبوکار خودم را راهاندازی کنم؛ در نتیجه شرکت «اثنا اثر نوآور» را تأسیس کردم که در واقع یک شرکت تبلیغاتی بود. بعد از مدتی بخش نرمافزار و طراحی داخلی نیز به آن اضافه شد و یک شریک هم پیدا کردم که این شراکت به برگزاری نمایشگاه اینوتکس، کشاورزی و اجرای یکسری پروژههای ساختمانی منجر شد. فعالیتهای ما از «اثنا اثر نوآور» یک شرکت تبلیغاتی سطح متوسط ساخت که گرچه از پنج غول بزرگ این صنعت کوچکتر است، اما در فهرست ۲۰ شرکت برتر تبلیغاتی کشور قرار دارد. من امروز فقط عضو هیئتمدیره این شرکت هستم و حضور در آنجا برایم تجربه دلچسبی بود که با تمام سختیهایش بهعنوان یکی از تجارب دوستداشتنی و خوب زندگیام در خاطرم ثبت شده است.»
شریعتمدار بر این باور است که اولین تجربهها، سخت و غیر قابل پیشبینی هستند و نبود شناخت کافی از فضای کسبوکاری میتواند به چالش بزرگ افراد تبدیل شود: «من بیشتر به دنبال خلق ارزش بودم و چیزی از نحوه توسعه کسبوکارم نمیدانستم و اگرچه به مرور شرکت را توسعه دادیم، اما اکثر سالها سربهسر میشدیم و سودی نمیکردیم و همین باعث شد به فکر یک تجارت بزرگتر بیفتم و سراغ اقتصاد دیجیتال بیایم. برخی از افرادی که در «اثنا اثر نوآور» با ما همکاری میکردند، حالا در شرکتهای بزرگ دنیا مشغول به کار هستند و آن فضا برای همه ما سکوی پرتابی بود و تجارب خوبی برایمان رقم زد.»
تأسیس میراث
تغییر جهانبینی و علاقهمند شدنش به مسائل اجتماعی ایران، او را به فکر تأسیس یک سازمان مردمنهاد انداخت که با نام «میراث» ثبت شد. اعضای این انجیاو روی مسائل اجتماعی _ فرهنگی ایران کار میکنند و تشکیل تیم حامیان از فعالیتهایشان بر عهده شریعتمدار است. او در نهایت بعد از چهار سال تصمیم میگیرد به «جیبیت» بپیوندد و فعالیت اجرایی خود در «میراث» را به عضویت در هیئتمدیره محدود کند.
شریعتمدار درباره برخی فعالیتهای این انجیاو میگوید: «ما در میراث روی مسائل مختلف اجتماعی و فرهنگی ایران کار میکنیم و مطالعات انجامشده در میراث، برخی از مشکلات پیشآمده در کشور را گوشزد کرده بود.»
او با اشاره به علاقه زیادش به فعالیت در این حوزه میگوید که امیدوار است بتواند فعالیت خود در این انجیاو را ادامه دهد و از این طریق در راستای رسیدن به یک وضعیت مطلوب اجتماعی مؤثر باشد.
ورود به جیبیت
شریعتمدار که به فکر راهاندازی یک کسبوکار پرسود بود، متوجه حوزه اقتصاد دیجیتال و امکانهای روبهرشد این حوزه میشود و پس از بررسی تعدادی از بازارهای فینتکی، «جیبیت» را انتخاب میکند و ابتدا بهعنوان کسی که قرار است تیمسازی کند، از اواخر سال ۱۳۹۷ در جیبیت مشغول به کار میشود و سپس در سال ۱۳۹۹ مدیرعامل این شرکت میشود.
او بیان میکند که وجود سرمایهگذار خارجی یکی از دلایلی بود که فکر میکرد جیبیت را از سایر بازیگران متمایز میکند و تجربه کاری بهتری برایش رقم میزند: «این شرکت از سال ۱۳۹۵ آغاز به کار کرده و به دلایلی ۱۱ ماه متوقف شده بود و وقتی در انتهای سال ۱۳۹۷ قرار شد دوباره فعالیت کند، یک تیم ۱۰۰نفره تشکیل دادیم و با سرمایهگذاران آلمانی و چینیمان یکسری هماهنگیها انجام دادیم تا کارها روی روال بیفتد. محصول ما یک کیف پول با امکان تبادل بر مبنای کیوآرکد مبتنی بر موبایل بود که با شماره موبایل کار میکرد و افراد از طریق شمارههای یکدیگر میتوانستند برای همدیگر پول بفرستند. در واقع یک کیف پول و درگاه غیرشاپرکی بود.»
او درباره چشمانداز آن زمان خود درباره جیبیت میگوید: «میخواستیم «علیپی» ایران شویم، اما تحریم دوم باعث شد سرمایهگذاران خارجی ما از ایران بروند. در آن زمان ۴۰۰ هزار نصب و ۶۰ هزار اکانت فعال داشتیم و کمپینهای خرید شارژ و تخفیف خرید بلیت سینما، استخر و غذا برای مخاطبان خاطره خوبی رقم زد و اگر یک سال بیشتر میتوانستیم از تحریم دور بمانیم و رشد ۱۰برابری داشته باشیم، به سود میرسیدیم. در سال ۱۳۹۹ که تحریم دوم اتفاق افتاد و سرمایهگذاران خارجی ما رفتند، پیشبینی کردیم که طی شش ماه جیبیت تعطیل میشود، چون از پس هزینههای نگهداری آن برنمیآمدیم. به ناچار طی دو مرحله نیروهای خود را تعدیل کردیم. این تعدیل نیرو تجربه ناراحتکننده و دردناکی برای ما و همه اعضای تیم رقم زد. بعدها که فهمیدم برخی از آنها در شرکتهای بزرگتر داخلی و خارجی مشغول به کار شدهاند، خیلی خوشحال شدم.»
طبق گفتههای شریعتمدار، افراد موفق بسیاری پیش از او در جیبیت بودهاند؛ ندا برادران، مصطفی اکرمی و تیم نیلین ازجمله افراد موفق در حیطه تخصص خود هستند که روزی در جیبیت مشغول به کار بودهاند: «تعدادی از اعضای تیم پیشنهاد دادند به جای تعطیلی مجموعه، به سرمایهگذاران خارجی پیشنهاد دهیم سهمشان کوچک شود و سهام بازی به وجود بیاید تا ما بتوانیم سهام را بین چند بنیانگذار و یک سرمایهگذار جدید تقسیم کنیم. همچنین زیرساختهای ما چینی بود و باید برای توسعه آن اقدام میکردیم و از پس هزینههای دلاری شرکت چینی مربوطه برنمیآمدیم. در نهایت ایده بچهها را عملی کردیم و مشکلات پیشآمده را در جلسهای آنلاین به راهبری حسین نبوی برای سرمایهگذاران خارجیمان توضیح دادیم و خوشبختانه آنها شرایط ما را پذیرفتند. سرمایهگذار چینی را در کشورش ملاقات کردیم، اما سرمایهگذار آلمانی ما وقت گذاشت و به ایران آمد؛ در نتیجه سهام آنها تقلیل پیدا کرد و البته سرمایه را پس نگرفتند.»
بنا بر گفته او، سرمایهگذار جدید عملاً از روی خیرخواهی سرمایه خود را در اختیار آنها گذاشت و پیشبینی نمیکرد مجموعه بتواند موفق شود. ولی در تابستان ۱۴۰۰ زیان انباشته جبران میشود و در انتهای آن سال سهام ۱۴درصدی سرمایهگذاران ارزشی بیشتر از سهام ۷۰درصدی اولیهشان پیدا میکند.
شریعتمدار میگوید: «جیبیت به سه دوره مختلف تقسیم میشود: جیبیت یک که بازه زمانی ۱۳۹۵ تا توقف کار را شامل میشود، جیبیت دو که شامل بازگشایی مجدد مجموعه و آغاز به همکاری شریعتمدار با آنها و ارائه محصولی جدید است و جیبیت ۳ که هماکنون در حال فعالیت است.»
یک شخصیت صنفی
شریعتمدار در سالهای اخیر بهعنوان یک شخصیت صنفی در اکوسیستم فینتک کشور شناخته شده و از سال ۱۳۹۹ تا دیماه ۱۴۰۱ نیز بهعنوان رئیس هیئتمدیره انجمن فینتک ایران فعالیت کرده است. او درباره نحوه آغاز به کار خود در انجمن و دغدغههایش میگوید: «فعالیت من در انجمن فینتک به پیشنهاد مهدی عبادی و سایر اعضای وقت انجمن آغاز شد. من معتقد بودم گزینههای مناسبتر از من نیز وجود دارد، اما مهدی عبادی فکر میکرد که من بهترین گزینه برای کمک به ساختارمند کردن انجمن و بهبود جایگاه آن هستم که خوشبختانه توانستیم در این دوره از پس این کارها برآییم. دلم میخواست به پیشرفت و توسعه اکوسیستم فینتک در ایران کمک کنم، چون معتقد بودم توسعه کسبوکار ما در گرو توسعه کل اکوسیستم فینتک ایران است و توسعه امری جمعی است. علاوه بر این، فعالیت صنفی به آشنایی بیشتر من با مارکتها کمک میکرد و میتوانستم کسبوکار خودم را نیز توسعه دهم. به همین منظور به اعضای جیبیت گفتم که از این به بعد باید زمان زیادی را در انجمن باشم و مسئولیت آنها نیز بیشتر میشود.»
به گفته شریعتمدار، شش ماه زمان برده تا توانسته رضایت همه اعضا را به عملکرد خود جلب کند و در این مدت انتقادهای اعضا به او کاملاً بحق بوده و علت کمبودها به ناآشنایی او با فرایندهای انجمن برمیگشته است. او بیان میکند که حضور مصطفی نقیپورفر در انجمن، کمک قابلتوجهی به بهبود عملکردهای انجمن کرده، چون او علاوه بر اینکه میان همگان مشروعیت دارد، از بخش خصوصی نیز آمده است.
شریعتمدار با اشاره به اولین مأموریتش در انجمن که ساختارمند کردن انجمن بود، بیان میکند: «بعد از اینکه ریاست انجمن را بر عهده گرفتم، انجمن را به ثبت رساندیم و یک مجمع تشکیل دادیم. تنوع شرکتها زیاد و تشکیل مجمع و تقسیم وظایف، ضروری بود. به همین منظور برای کسبوکارهای مختلف کمیسیون تشکیل دادیم و یک اساسنامه تنظیم شد که طبق آن یک هیئتمدیره، یک رئیس هیئتمدیره، یک دبیر و تعدادی کمیسیون داشتیم و قرار شد هر کمیسیون نیز یک رئیس، دبیر و نایب دبیر داشته باشد. تا امروز پنج کمیسیون شکل گرفته؛ پرداخت، رمزارز، اینشورتک، لندتک و بانکتک که هنوز انتخابات کمیسیون بانکتک برگزار نشده است. حضور در انجمن تجربه بسیار خوبی بود و رایزنیهای ما با رگولاتور و تلاش برای هموار کردن مسیر کسبوکارهای فینتکی در ایران مثمرثمر بود، با این حال هنوز هم مشکلاتی وجود دارد که باید حل شود.»
وضعیت فینتک در ایران
او معتقد است که صنعت فینتک کشور در سال ۱۴۰۰ رشد داشته، لندتک و رمزارز در اکوسیستم تعریف شده و سهم اینشورتک از بازار بیشتر شده است (از یکدهم به بیشتر از یک درصد رسیده)؛ اما سال ۱۴۰۱ ایستا بوده و رگولاتور به جای کمک به توسعه کسبوکارهای فینتکی با اعمال محدودیتهای مختلف مانع فعالیت آنها شده است. وضعیت کنونی کشور، آینده اقتصادی و اجتماعی ایران را مبهم کرده و افراد چه به لحاظ فردی و چه به لحاظ کسبوکاری نمیتوانند برای امروز و فردای خود برنامهریزی کنند و این به لحاظ روانی به از دست رفتن امید و انگیزه و امنیت افراد منجر میشود.
او اضافه میکند که اگر وضعیت به همین منوال ادامه یابد، اقتصاد ایران نابود میشود. هیچ کس نمیداند که ایران قرار است در چهارسال آینده در چه حوزهای برتر شود. دانستن چنین امری مهم است؛ اینکه همه بدانند برای مثال قرار است طی یک برنامه چهارساله به قطب حملونقل خاورمیانه تبدیل شویم یا قرار است بر توسعه فناوری متمرکز شده و به قطب فناوری منطقه تبدیل شویم، به فعالیتهای اقتصادی افراد و مجموعهها جهت میدهد: «علاوه بر این، باید رویکرد توسعهمحور جایگزین رویکرد ضدتوسعه شود تا شرکتهای مختلف با ابعاد گوناگون بتوانند به جای بقا به توسعه خود فکر کنند؛ در وضعیت کنونی فقط ابرشرکتها باقی خواهند ماند.»
به عقیده شریعتمدار، مهمترین اقدامی که انجمن فینتک باید در سال ۱۴۰۲ انجام دهد، متقاعد کردن نهاد تنظیمگر برای عدم حضور در بازار است: «ورود تنظیمگر به بازار منجر به غیرمنصفانه شدن رفتارش میشود؛ نهاد تنظیمگر باید تنظیمگرایانه فعالیت کرده و به رشد و توسعه این صنعت کمک کند. تنظیمگری یک فعالیت تخصصی و پیچیده است که در اروپا با دقت بالایی انجام میشود و مقررات در راستای حرکت رو به جلو نوشته میشود. این در حالی است که نهاد تنظیمگر در ایران، حاکمیتی است و به جای نظارت، حکمرانی میکند. از طرفی اگر قرار باشد کسبوکارهای این حوزه حاکمیتی باشند، دیگر به تنظیمات نیاز نیست چون همه چیز در اختیار حاکمیت است. بخش خصوصی باید امکان رشد بیشتری داشته باشد و رگولاتور آن را به رسمیت بشناسد.»
فقدان شرایط مناسب کار در کشور
افزایش نرخ مهاجرت در سالهای اخیر، زنگ خطری است که نشاندهنده فقدان شرایط مناسب برای زندگی و کار در ایران است و ادامهدار شدن آن نتیجهای جز کاهش جمعیت فعال کشور و فقدان نیروی انسانی متخصص و در نتیجه وابستگی به کشورهای دیگر برای رفع نیازهای مختلف جامعه ندارد. شریعتمدار بر این باور است که سقف آسمان ایران کوتاه است و افراد نمیتوانند خود و کسبوکارشان را توسعه دهند؛ در نتیجه به مهاجرت فکر میکنند و این اقدام برای فعالان حوزه اقتصاد دیجیتال راحتتر از سایر اقشار است، چون جهان به متخصصان این حوزه احتیاج دارد و با آغوش باز پذیرای آنهاست.
او میگوید که امسال برای اولین بار به مهاجرت خانوادگی یا تیمی فکر کرده و حتی اگر تلاشهایشان برای گسترش فعالیت در منطقه با شکست روبهرو شود، باز هم ممکن است نتواند در ایران بماند، اما در حال حاضر برنامهای برای مهاجرت ندارد و امیدوار است با رفع موانع و بهبود وضعیت موجود، گشایشی در وضعیت اقتصادی و اجتماعی کشور ایجاد شود: «من خیلی غبطه میخورم که ما با وجود داشتن منابع انسانی و غیرانسانی بسیار، توسعه پیدا نکردهایم و مردم برای برآورده شدن خواستههایشان مجبور به مهاجرت میشوند. ما با یک درصد جمعیت جهان، ۹ درصد منابع دنیا را داریم و باید یکی از پیشرفتهترین و ثروتمندترین کشورهای دنیا باشیم. ناکارآمدی مدیریت و نگاه ضدتوسعه باعث عقبماندگی ما شده است. برنامهریزیها دقیق نیست و کارها را به افراد ماهر، دلسوز و باتجربه نمیسپارند. ایران و ایرانی درگیر جنگ جهان شرق و غرب است و گفتوگویی میان این دو جهان و میان حکومت و مردم صورت نمیگیرد تا بتوان با شنیدن خواستههای مردم و استفاده از آرای اندیشمندان و عقلا، مشکلات را حل کرد.»
افراد تأثیرگذار زندگی
شریعتمدار از آن دست انسانهایی نیست که فرد واحدی را الگو قرار داده باشد و برای شبیه او شدن تلاش کند. در عوض از افرادی نام میبرد که در انتخابها، جهانبینی و توسعه فردی و کسبوکاری او تأثیرگذار بودهاند. او درباره اثرگذاری افراد مهم زندگیاش میگوید: «علامه کرباسچیان، مؤسس مدرسه علوی تأثیرگذارترین فرد در زندگی من بود؛ انسانی با ویژگیها و باورهای خاص که معتقد بود ساخت انسانها امر بسیار مهمی است و انسانهای یک جامعه بزرگترین سرمایه آن کشور هستند که اگر در راستای استعدادها و نیازهای جامعهشان پرورش داده شوند، نهتنها خودشان عاقبتبهخیر میشوند، بلکه جامعه را نیز سعادتمند میکنند. او به من یاد داد که انسانها فرصت زیادی برای زندگی ندارند و در این فرصت کوتاه برای اینکه بعد از مرگ، نیست نشوند باید تمام تلاش خود را بکنند تا برای بهبود جهان کاری کنند؛ انسان میمیرد ولی اثر او میماند.»
او همچنین اضافه میکند که حسن مختاریان، حسین نبوی و بنیانگذاران خارجی جیبیت در زندگی حرفهای او اثر قابلتوجهی داشتهاند؛ مختاریان معلم او در حوزه فینتک بوده و چیزهای زیادی به او آموخته است. همچنین سباستین کوبلر (بنیانگذار آلمانی) به جهت اخلاقمداری و ایدهپردازیاش در او اثرگذار بوده و جکی (بنیانگذار چینی) به تقویت روحیه پراگماتیسم او کمک کرده است. او اضافه میکند که شهرام شاهکار از نظر نگاه کسبوکاری و امیرمهدی مناقبی که مدیر کنونی میراث است نیز در شکلگیری جهانبینی او تأثیرگذار بودهاند. او از شاهکار نگاه کسبوکاری و از مناقبی رویکرد اجتماعی و سیاسیاش را وام گرفته است.
دیگران مهماند
هر انسانی ممکن است به گذشتهاش نگاه کند و با دانش اکنونش به قضاوت عملکردش در گذشته بپردازد. این در حالی است که در آن زمان کوشیده تا درستترین تصمیم را بگیرد. شریعتمدار به این مسئله اشاره میکند و میگوید که در مسیر زندگیاش چیزهایی را که میتوانسته با مطالعه و استفاده از تجربه دیگران بیاموزد، از مسیرهای طولانیتر و با تجربه شخصی به دست آورده است. با این حال در سالهای اخیر فعالیتهای مفیدی داشته و از عملکرد این سالهای خودش راضی است. او به جوانترها پیشنهاد میکند اگر قصد تأسیس کسبوکار شخصی خود را دارند، به پرورش رویکرد بیزینسمحور در خود، خواندن کتاب، گوش دادن پادکست، کمک گرفتن از یک مشاور کاربلد و دلسوز و از همه مهمتر گلچین کردن جمعهای دوستان و آشنایان بپردازند: «قرار گرفتن در جمع کسانی که انسانهای موفق و درستکاری هستند، به شما کمک میکند برای ارتقای ابعاد مختلف وجودتان مشتاق شوید. دیگران نقش مهمی در شاکلهبندی هویت و تواناییهای ما دارند و این مهمترین کاری است که هرکس میتواند برای توسعه فردی و اجتماعیاش انجام دهد؛ قرار گرفتن در جمع مناسب.»