عصر تراکنش
رسانه مدیران فناوری‌های مالی ایران

شناخت گذشته، راهنمایی است برای آینده

روایتی از زندگی شخصی و حرفه‌ای حمید بنائیان که مسیرش را گام‌به‌گام و از لایه‌های پایین کارشناسی به سمت مدیریت در صنعت بانکی کشور طی کرده است

عصر تراکنش ۸۶ / حمید بنائیان متولد سال ۱۳۶۲ در شیراز است و دکترای مدیریت مالی از دانشگاه تهران دارد. او علاوه‌بر حضور پررنگش در دانشگاه و عضویت در هیئت‌علمی دانشگاه تربیت مدرس، سابقه حضور در سه صنعت بانک، بورس و بیمه را دارد و یکی از مدیران صنعت مالی کشور است که مسیر توسعه فردی‌اش را گام‌به‌گام و از لایه‌های پایین کارشناسی به سمت مدیریت در صنعت بانکی کشور طی کرده و اکنون در سمت معاونت فناوری اطلاعات بانک آینده فعالیت می‌کند؛ بانکی که به نظرش در بسیاری از حوزه‌ها پیشتاز است و در سال‌های اخیر رشد و توسعه خوبی در حوزه خدمات بانکداری الکترونیک و فناوری اطلاعات داشته است.

به نظر او، یک مدیر خوب کسی است که از فضای یادگیری فاصله نمی‌گیرد، ظرفیت‌های سازمانش را می‌شناسد و واقع‌بینانه عمل می‌کند. بنائیان در این سال‌ها وارد هر سازمانی که شده، برای انجام پروژه‌ای به آنجا رفته و بعد از خروج او،‌ آن سازمان به ثبات نسبی رسیده و به همین دلیل از مسیری که طی کرده رضایت دارد. در ادامه مروری بر زندگی شخصی و حرفه‌ای حمید بنائیان خواهیم داشت.


از تولد در شیراز تا قبولی در رشته مدیریت بازرگانی خلیج فارس


حمید بنائیان در چهاردهمین روز از چهارمین ماه سال ۱۳۶۲ در خانواده‌ای سنتی و پرجمعیت در شیراز به دنیا آمده و کودکی و نوجوانی‌اش را در محله‌های قدیمی این شهر سپری کرده است:‌ «ویژگی بارز من در دوران کودکی و نوجوانی، آرام و درس‌خوان بودنم بود. بچه شروری نبودم و همیشه شاگرد ممتاز مدرسه می‌شدم. مقطع دبستان را به مدرسه شهید جباری رفتم که یکی از مدارس خوب و البته قدیمی شیراز بود. در مقطع راهنمایی به مدرسه نمونه مردمی شریف اشراف رفتم و تحصیلات دبیرستانم را در مدرسه رازی شیراز به اتمام رساندم. من در دبیرستان علوم تجربی خواندم، اما به دلیل رقابت سختی که آن سال‌ها برای قبولی در دانشگاه‌های خوب و رشته‌های پزشکی وجود داشت، تصمیم گرفتم مدیریت بازرگانی بخوانم. من خاطرات خوبی از دوران نوجوانی‌ام دارم.

آن زمان‌ها به‌صورت حرفه‌ای ورزش رزمی و تیراندازی کار می‌کردم. عضو تیم تیراندازی با تپانچه بودم و مقام استانی داشتم و دان یک شوتاکان کاراته را هم به دست آورده بودم. در المپیادهای ریاضی و علوم اجتماعی هم شرکت می‌کردم و در این زمینه‌ها رتبه استانی داشتم. سال ۱۳۷۹ دیپلم گرفتم و سال ۱۳۸۰ با رتبه ۲۸۰۰ منطقه یک در کنکور، تصمیم گرفتم به سراغ یکی از رشته‌های شناخته‌شده مدیریتی بروم و درنهایت برای ادامه تحصیل در رشته مدیریت بازرگانی به دانشگاه سراسری خلیج فارس رفتم. سال ۱۳۸۵ عقد و سال ۱۳۸۶ ازدواج کردم و حالا یک پسر یازده‌ساله به نام کیان دارم.»

بنائیان روحیه درس‌خوانی‌اش را در دانشگاه هم حفظ کرده و در تمام مراحل تحصیلش شاگرد اول یا دوم بوده و اولین تجارب شغلی‌اش هم در دوران تحصیل در مقطع کارشناسی رقم خورده است:‌ «استادان خیلی سخت‌گیری داشتیم. برای مثال من در کارنامه‌ام یک نمره ۱۵.۹۶ دارم؛ یعنی استاد مربوطه آن را شانزده نداده است. با وجود سخت‌گیری‌هایی که بود، همواره جزو دانشجویان برتر دانشگاه بودم. به رشته‌ای که انتخاب کرده بودم،‌ علاقه زیادی داشتم و همین باعث می‌شد باانگیزه جلو بروم. سید عباس‌ موسوی،‌ ابراهیم حیدری، خداکرم سلیمی و حمید شاه‌بندرزاده از استادان خوب دوره ما بودند که خیلی چیزها از آنها یاد گرفتم و از آدم‌های تأثیرگذاری بودند که باعث شدند من به فناوری اطلاعات و معماری سیستم‌ها علاقه‌مند شوم.»


ادامه تحصیل در رشته مدیریت مالی دانشگاه شهید بهشتی


بنائیان می‌گوید که در دوران کارشناسی، عضو انجمن علمی دانشجویی هم بوده و هر زمان که همایش یا رویدادی برگزار می‌شده، شرکت می‌کرده و پای ثابت برنامه‌های فوق‌ برنامه دانشگاه بوده است: «یکی از مهم‌ترین نقاط عطف زندگی من که بعدها مسیر من را تغییر داد، انجام دادن پروژه‌ای برای دانشگاه بود که درواقع، می‌توانم از آن به‌عنوان اولین تجربه شغلی‌ام یاد کنم؛ پروژه مکانیزه کردن سیستم ترابری دانشگاه. این پروژه اولین تجربه جدی من در تحلیل و طراحی سیستم‌ها و طراحی نرم‌افزار بود و در مقطع کارشناسی ارشد از دل آن یک مقاله علمی-پژوهشی درآوردم و آن را در مجله پیام مدیریت در سال ۱۳۸۶ چاپ کردم. این تجربه اجرایی برای من پشتوانه خوبی در مسیر کاری شد.»

او سال ۱۳۸۴ در مقطع کارشناسی ارشد مدیریت مالی دانشگاه شهید بهشتی قبول شد و به همین دلیل به تهران آمد. به گفته او، رشته مدیریت مالی آن زمان از مقطع کارشناسی ارشد شروع می‌شد و قبولی در آن کار ساده‌ای نبود، چون هر دو سال یک بار دانشجو می‌گرفتند و دانشگاه‌های زیادی هم وجود نداشت که این رشته را ارائه بدهند و فقط دانشگاه‌های شهید بهشتی، تهران و علامه طباطبایی این رشته را ارائه می‌دادند و هر سال هم هر سه اینها با هم دانشجو قبول نمی‌کردند. مثلاً یک سال علامه و بهشتی دانشجو می‌گرفتند، سال بعد تهران و علامه. حضور در دانشگاه شهید بهشتی نقطه عطف دیگری در زندگی بنائیان بود. همکاری با استادان شناخته‌شده در کنار پروژه‌های اجرایی، کسب تجربیاتی متفاوت و در سطح کلان اقتصاد کشور را برای او فراهم کرد. «آقایان عبده تبریزی، محمداسماعیل فدایی‌نژاد، پرویز عقیلی، غلام‌حسین اسدی، محمدحسین بیژن اردبیلی و علی جهان‌خانی از استادان تأثیرگذار و خوب دوره کارشناسی ارشد من بودند.»


ورود به صنایع بورس و بیمه از سال ۱۳۸۴


ورود بنائیان به مقطع کارشناسی ارشد با تعریف و تصویب قوانین بازار سرمایه هم‌زمان بود و همین مسئله او را برای ورود به صنعت بورس ترغیب کرد. همچنین سال ۱۳۸۴ از سمت دانشگاه شهید بهشتی، اتاق بازرگانی ایران و شرکت‌ سرمایه‌گذاری تدبیر مأمور شد تا به همراه چند نفر دیگر، روی قوانین بازار سرمایه کار تطبیقی انجام دهد: «من هم‌زمان با این پروژه به بازار کار در شرکت‌های بزرگ قدم گذاشتم. ابتدا حسابدار بیمه کارآفرین شدم، بعد با تجزیه و تحلیل ساختارهای مالی و مباحث کلان مالی و اقتصادی آشنایی پیدا کردم و در سال ۱۳۸۵ به شرکت سرمایه‌گذاری بهمن رفتم. مؤسسه مطالعات بین‌المللی انرژی هم پروژه‌ای داشت که بازمهندسی شرکت ملی نفت ایران بود که با توجه به تحریم‌ها و خروج برخی از شرکت‌ها از کشور، دانشگاه شهید بهشتی این پروژه را بر عهده گرفت که من در آن پروژه عهده‌دار بخش ماژول برنامه‌ریزی و تصمیم‌گیری برای سرمایه‌گذاری‌ها و بودجه‌بندی طرح شدم. آقایان علی رضائیان، محمداسماعیل فدایی‌نژاد و محمد طالبی از استادانی بودند که در این پروژه حضور داشتند و من خیلی چیزها از آنها یاد گرفتم. من در این پروژه با ابزارها و معماری‌های سازمانی مثل ARIS آشنا شدم و همه این کارها با مدل برنامه‌ریزی راهبردی و اجرایی ارتباط پیدا می‌کرد.»


ورود به صنعت بانکی


او از سال ۱۳۸۷ وارد حوزه کاری جدیدی شد و تصمیم گرفت از صنعت بورس به صنعت بانکی کشور برود؛ یعنی به‌عنوان مشاور مدیرعامل بانک کشاورزی در زمینه سیستم‌های اطلاعاتی و مالی مشغول به کار شد: «اولین مسئله جدی من در بانک کشاورزی، حجم بالای گزارش‌ها بود. باید تک‌تک این گزارش‌ها را می‌خواندم و امکان بهره‌برداری درست و مفید از آنها را فراهم می‌کردم که کار ساده‌ای نبود و پیچیدگی‌های خاص خود را داشت. آن زمان آقای محمد طالبی، مدیرعامل بانک کشاورزی بود. اولین‌باری که به دفتر او رفتم، با حجم زیادی از گزارش و کارتابل روبه‌رو شدم که یک صبح تا بعدازظهر روی آنها کار کردم و بیش از ۱۵۰ سنجه و شاخص مدیریتی قابل ارزیابی را از دل آنها درآوردم. بعد از آن با هدف دسترسی سریع و صحیح به این شاخص‌ها یک سیستم مدیریت داشبورد طراحی و اجرا کردیم که جزو اولین داشبوردهای مدیریتی بود که استراتژی مدیریتی و سیستم اجرایی- عملیاتی را با هم داشت و همه‌چیز را به‌صورت آنلاین در اختیار می‌گذاشت. البته برای آنلاین بودن آن با کمک کارشناسان حوزه فناوری بانک کشاورزی تلاش‌های زیادی کردیم.»

از تجربه‌های دیگری که بنائیان بین سال‌های ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۱ در بانک کشاورزی کسب کرده، راه‌اندازی سیستم‌های مکانیزه نظارت بر طرح‌ها، سیستم‌های پیگیری وصول مطالبات و زنجیره‌ای از سیستم‌هایی بود که درواقع، مکمل یکدیگر بودند و ذیل بانکداری اسلامی قرار می‌گرفتند: «از سال ۱۳۸۹ نیز مدیرعامل و عضو هیئت‌مدیره شرکت فناوری اطلاعات بانک کشاورزی شدم. این سیستم‌ها مورد توجه نظام بانکی قرار گرفت و ما از این جهت خیلی خوشحال بودیم. در آن زمان بانک ملی ایران و وزارت اقتصاد برای نظارت بر تخصیص طرح‌های اعتباری که می‌خواستند به بنگاه‌های اقتصادی بدهند، از سیستم‌های طراحی شده در بانک کشاورزی کمک گرفتند.»


تجربه مدیریت در بانک‌های مختلف کشور


بنائیان تا خردادماه سال ۱۳۹۱ مدیرعامل شرکت فناوری اطلاعات بانک کشاورزی می‌ماند و بعد از آن می‌رود تا آینده کاری‌اش را در جای دیگری پیگیری کند، اما خیلی زود دوباره به بانک کشاورزی برمی‌گردد:‌ «من در بانک سرمایه نزدیک به یک سال مدیر امور فناوری اطلاعات بودم و اواخر سال ۱۳۹۱ بود که به بانک ملت برای راه‌اندازی زنجیره‌های OTC کالایی ذیل طرح بانکداری جامع رفتم. این طرح هفت خط کسب‌وکاری داشت که یکی از آنها به بحث OTC کالایی مربوط می‌شد که می‌خواست به زنجیره‌های تأمین مالی عمق ببخشد و اولین قدم‌هایی بود که در حوزه SCF برداشته می‌شد. من دو سال در بانک ملت ماندم و در این مدت تجربیات خوبی به دست آوردم. اوایل سال ۱۳۹۳ با توجه به تغییرات مدیریتی که با تغییر دولت ایجاد شده بود، برای یک سال به بانک کشاورزی برگشتم و این‌بار مدیرعامل کارگزاری بانک کشاورزی شدم.

من تجربه حضور در بازار سرمایه، بیمه و بانک را دارم و کارم را از لایه‌های پایین کارشناسی شروع کردم و پس از ۱۰ سال فعالیت در لایه‌های کارشناسی یک سمت مدیریتی گرفتم. در بخش کارگزاری بانک کشاورزی برای اولین‌بار صندوق‌های بازارگردانی تخصصی را با مشارکت سرمایه‌گذاری اعتلا البرز و تأمین سرمایه آرمان (با نام فعلی تمدن) راه‌اندازی کردیم. صندوق یکم بانک کشاورزی حین ورود من هشتصد میلیارد تومان منابع داشت و حین خروج من از کارگزاری مجوز پنج هزار میلیارد تومانی گرفته بود که این مسیر توسط مدیران بعدی که به کارگزاری آمدند ادامه پیدا کرد. اوایل سال ۱۳۹۴ پیشنهادهای مختلفی داشتم، اما به دعوت مظفر پوررنجبر که آن زمان تازه با ایشان آشنا شده بودم، به بانک پارسیان رفتم تا سیستم متمرکز بانکداری لوتوس را در شرکت کاسپین عملیاتی کنم. من کارم را ظرف چهل روز در کاسپین شروع کردم. تیمی که در بانک پارسیان حضور داشت،‌ خیلی قوی بود و اراده جمعی خوبی برای توسعه بانک و خدماتش شکل گرفته بود. ما یک تیم ۱۳۰نفره دقیق و همراه بودیم و سیستم نگین را به سیستم لوتوس انتقال دادیم. آن زمان من در کاسپین مدیرعامل بودم.»


توسعه کربنکینگ و شبکه پرداخت بانک مسکن


بنائیان تا شهریورماه ۱۳۹۵ در سمت مدیرعاملی کاسپین می‌ماند و بعد از آن تصمیم می‌گیرد که به بانک مسکن برود و پروژه‌هایی را که در شرکت ناواکو وجود دارد، سروسامان بدهد. او می‌گوید که در همه این سال‌ها وارد هر مجموعه‌ای که شده، برای انجام پروژه‌ای به آنجا رفته و هیچ‌وقت بی‌دلیل جابه‌جا نشده است و هیچ‌چیزی را شسته‌رفته و آماده به او تحویل نداده‌اند: «ناواکو در آن زمان زیان‌ده شده بود،‌ اما تیم خوبی آنجا حضور داشت و کربنکینگ و شبکه پرداخت بانک مسکن را توسعه دادیم و از پس چالش‌ها و عقب‌ماندگی‌های موجود برآمدیم. سال ۱۳۹۸ از بانک مسکن و شرکت ناواکو بیرون آمدم. در زمان خروج من شرکت حدود ۸۵۰ نفر نیرو داشت و پرتفویی ۱۲۰ میلیارد تومانی با ارزش برابر دلار چهار، پنج هزار تومان داشت و توسعه خوبی پیدا کرده بود. در بانک مسکن هم تجربیات خوبی در زمینه راه‌اندازی لایه‌های کسب‌وکاری حوزه پرداخت بانکی و غیربانکی‌ به دست آوردم. آذرماه ۱۳۹۸ از بانک مسکن به مؤسسه مالی و اعتباری نور رفتم و معاون فناوری اطلاعات آنجا شدم، اما همکاری طولانی با آنها نداشتم و بعد از هشت ماه از آنجا خارج شدم و در دوازدهم آذرماه ۱۳۹۹ به بانک آینده آمدم.»


فعالیت به‌عنوان معاون فناوری اطلاعات بانک آینده


او از آن دسته افرادی است که گرچه اهمیت تاریخ و گذشته را می‌داند، نگاهی رو به آینده دارد و از گذشته تنها برای یادگیری از تجربیات استفاده می‌کند و در آن نمی‌ماند. از همین رو، وقتی به بانک آینده آمده تلاش کرده تا امروز و فردای آن را بسازد و خیلی درگیر گذشته آن نشود: «شناخت گذشته راهنمایی است برای آینده، اما در همین حد و اگر قرار باشد در گذشته گیر کنیم، نمی‌توانیم آینده خود را بسازیم. بر همین اساس وقتی وارد بانک آینده در سال ۱۳۹۹ شدم، تصمیم گرفتم ابتدا شناخت خوبی نسبت به گذشته آن به دست آورم و در مرحله بعد روی ساخت آینده‌ای که لازم دارد، تمرکز کردم. اصلاح، تقویت و توسعه کسب‌وکار را در اولویت کارم قرار دادم و طبق تجاربی که از مدیریت در بانک‌های دیگر به دست آورده بودم، می‌دانستم که برای این اصلاح، تقویت و توسعه باید از ظرفیت‌های درونی خود سازمان استفاده کنم و همین کار را کردم. سعی کردم تغییرات ساختاری که در بخش ICT بانک می‌دهم،‌ کم باشد و با همراه شدن با نیروی انسانی بانک که در اختیار دارم، رفته‌رفته و آهسته آن تغییراتی را که در راستای رشد و توسعه بانک لازم بود ایجاد کنم. مدیران بانک آینده نیروهای خوب و باانگیزه‌ای را استخدام کرده بودند و نیاز به تغییر نیرو نبود. فقط باید به‌مرور آنها را با استراتژی‌های جدید همراه می‌کردم.»

بنائیان در بانک آینده معاون فناوری اطلاعات است و کار او به چند بخش تقسیم می‌شود؛ بخش‌های مربوط به نوآوری، زیرساخت‌ها، عملیات بانکی و سرمایه‌گذاری: «در همه این بخش‌ها بانک را در مسیر توسعه پیش برده‌ایم؛ از توسعه کسب‌وکارهای فین‌تکی که به افتتاح حساب غیرحضوری و بانکداری باز کمک می‌کنند گرفته تا توسعه زیرساخت‌های بانک که شاهراه اصلی آن است. با لندتک‌ها، پرداخت‌یارها و پرداخت‌سازها همکاری خوبی داریم. محصول آبانک را توسعه داده‌ایم. یک پیشخوان مجازی ایجاد کرده‌ایم و وارد بحث‌های چک و سفته الکترونیکی و امضای دیجیتال هم شده‌ایم. در ریال دیجیتال و سایر پروژه‌های بانک مرکزی مثل چکاد نیز وارد شدیم و شعبه خدمات نوین‌ بانک را هم سروسامان دادیم. شاید این‌طوری باید بگویم که امروز که با هم صحبت می‌کنیم، ۹۹درصد از خدماتی که به مشتریانمان ارائه می‌دهیم به‌صورت آنلاین است و نیازی به حضور مشتری در شعب نیست.»

او نوساناتی را که در لایه مدیریتی بانک آینده در چند سال گذشته وجود داشته چالش بزرگی می‌داند و می‌گوید که در این سه، چهار سال اخیر سه‌بار مدیران بانک آینده تغییر کرده‌اند و این کم چالشی نبوده است، زیرا روی تعیین چشم‌اندازهای بانک و برنامه‌هایی که برای توسعه آن داشته‌اند،‌ تأثیر گذاشته و هربار باید از ابتدا،‌ برنامه‌ها و پروژه‌های انجام‌شده و در دست اقدام را برای مدیران جدید تشریح و تبیین می‌کردند.


انصراف از ادامه تحصیل در دانشگاه میلان


بنائیان سال ۱۳۸۷ از دانشگاه میلان برای ادامه تحصیل در مقطع دکترای رشته اقتصاد پذیرش می‌گیرد، اما در ایران می‌ماند و تصمیم می‌گیرد که در کشور درس بخواند و کار و زندگی کند: «پذیرشم را که گرفتم، آقای محمداسماعیل فدا‌یی‌نژاد، رئیس دانشکده مدیریت و حسابداری دانشگاه شهید بهشتی که استاد من بود، من را از رفتن به میلان یا هر کشور دیگری منصرف کرد و گفت چرا می‌خواهی بروی و همه‌چیز را از صفر شروع کنی؟ اینجا در ایران رو به پیشرفت هستی و بزرگ‌شده این سرزمینی و می‌توانی آینده خوبی داشته باشی. همین شد که من از رفتن منصرف شدم و سال ۱۳۹۰، وقت گذاشتم و در کنکور شرکت کردم و دکترای مدیریت مالی قبول شدم.

سال ۱۳۹۷ از رساله دکترایم دفاع کردم و فارغ‌التحصیل شدم. من در هر دو مقطع کارشناسی ارشد و دکترا روی مدیریت پورتفولیو کار کردم و در همین راستا تعدادی مقاله و یک کتاب هم در سال ۱۳۹۳ با عنوان «سیستم‌های اطلاعاتی مدیریت»‌ چاپ کردم که خدا را شکر مورد استقبال فضای دانشگاهی و اکوسیستم بانکداری کشور قرار گرفته است. از سال ۱۳۸۹ در دانشگاه‌هایی مثل علوم اقتصادی (خوارزمی فعلی)، ارشاد دماوند و پردیس دانشگاه تهران، شهید بهشتی و تربیت مدرس تدریس کردم و از سال گذشته نیز عضو هیئت‌علمی گروه سیستم‌ها و بهره‌وری دانشکده مهندسی صنایع دانشگاه تربیت مدرس شدم. در دانشگاه دروس مالی و سرمایه‌گذاری را درس می‌دهم و چون تجربه اجرایی دارم، دانشجوها استقبال خوبی از کلاس‌ها دارند و کلاس‌های شلوغی دارم.»


مهاجرت؛ تنها راه رستگاری و موفقیت فردی نیست


مهاجرت یکی از کلیدواژه‌هایی است که این روزها گریبان منابع انسانی ایران را گرفته و وضعیت طوری شده است که هرکس در هر لایه تحصیلی و شغلی که قرار دارد، می‌خواهد از ایران برود و آینده‌اش را در سرزمینی دیگر بسازد، اما بنائیان چنین کاری نکرده و با وجود فرصتی که برای مهاجرت از ایران داشته، ماندن در کشور را ترجیح داده است:‌ «این روزها، مهاجرت، همه افرادی را که در دانشگاه‌های خوب کشور درس می‌خوانند، وسوسه می‌کند و به یکی از عناصر تعریف موفقیت فردی تبدیل شده است. این در حالی است که همه افرادی که مهاجرت کرده‌اند لزوماً موفق نشده‌اند و این تنها راه موفقیت و به دست آوردن یک زندگی خوب نیست.

من به کشورهای زیادی سفر کرده‌ام، اما همیشه ته قلبم دلم خواسته به ایران برگردم و به جای اینکه روی نداشته‌های کشورمان تمرکز کنم، همیشه به این فکر کرده‌ام که چطور می‌توانم چیزی به داشته‌های این سرزمین اضافه کنم. برای همین هیچ‌وقت حسرت مهاجرت نکردنم را نمی‌خورم و این را خوب می‌دانم که رفتن به کشورهای توسعه‌یافته تنها راه رستگاری و موفقیت فردی نیست. ما باید بتوانیم مشکلات داخلی و بین‌المللی خود را حل کنیم و با دنیا تعامل داشته باشیم. راه‌حل برون‌رفت از وضعیتی که به آن دچاریم، رفتن نیست. مدیرانی که امروز در سازمان‌ها کار می‌کنند، در قبال مهاجرت نیروهای انسانی‌شان مسئول‌اند‌ و باید برای نگه داشتن آنها کاری کنند.»


چهار درس مدیریتی برای تازه‌کارها


بنائیان به دلیل رشته دانشگاهی‌اش، قرار گرفتن در سه صنعت بیمه، بانک و بورس، کارهایی که در زمینه فناوری اطلاعات در بانک‌ها انجام داده‌ و تجارب مدیریتی‌اش در سال‌های گذشته، اشراف خوبی به مباحث مدیریتی، فناوری اطلاعات و مالی پیدا کرده‌‌ است و می‌گوید شرکتداری را بلد است: «اگر قرار باشد به افراد چهار مورد از تجاربی را که به دست آورده‌ام منتقل کنم، به آنها می‌گویم که برای اینکه یک مدیر و رهبر خوب باشند، باید این را بپذیرند که قدرت هر مدیری دو منشأ اصلی دارد؛ قدرتی که سازمان به فرد می‌دهد و قدرتی که توانایی‌ها و مهارت‌هایش برای او ایجاد می‌کند. دومین مورد این است که باید به ظرفیت‌های سازمانمان واقف باشیم و واقع‌بینانه عمل کنیم. سومین مورد هم این است که از فضای آموزش دور نشویم. ما برای اینکه یک مدیر خوب باشیم به یادگیری تخصص‌های مختلف نیاز داریم و باید یادگیری عمیق و پله‌پله داشته باشیم و با موضوعات با تدبیر برخورد کنیم. اگر از آموزش دور شویم، عمر موفقیتمان کاهش می‌یابد. علاوه‌بر همه این موارد باید از دستاوردها و عملکردهای رقبای داخلی و خارجی باخبر بود.»


تمام تلاشم بر توسعه بوده است


بنائیان می‌گوید که هرجا که بوده، تمام تلاشش را کرده است تا آنجا را توسعه دهد، به ثبات برساند و از انتخاب‌های شغلی‌اش راضی است: «اگر امروز تجربه، دانش یا ظرفیتی دارم، به خاطر همین مسیر است. با وجود این، بانک کشاورزی را یک‌جور دیگر دوست دارم، چون اولین تجربه‌های کاری‌ام در صنعت بانکی را شکل داده است. مدیران و هیئت‌مدیره بانک کشاورزی به جوان‌ترها اعتماد می‌کردند و به آنها میدان می‌دادند. در بانک ملت اینکه یک پروژه مشترک بین صنایع بورس و بانکی در لایه OTC انجام می‌دادم، برایم جالب بود. در بانک پارسیان مهاجرت سیستم بانکداری متمرکز برایم تجربه خوبی بود. در ناواکو هم ساختن یک کسب‌وکار جامع برای بانک که هم حوزه‌های بانکی، هم حوزه‌های پرداختی را پوشش می‌داد، برایم جالب بود. در کاسپین کار کردن با سیستم بانکداری متمرکز شرکت بین‌المللی مایسیس (فین آسترا) تجربه خوبی بود که رتبه دو کربنکینگ دنیا را دارد و ما در آن زمان همکار فنی آنها بودیم. در بانک آینده هم فضا ترکیبی از همه اینها است و روحیه ویژه‌ای برای توسعه و ریسک در لایه کسب‌وکاری وجود دارد. درمجموع از مسیری که آمده‌ام، راضی‌ام.»

1 نظر
  1. علیرضا می گوید

    قابل تحسین و احترام به این صداقت و راستی کوشش و تلاش.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.