مدیری با دغدغه همیشگی آموزش
روایتی از زندگی حرفهای مازیار نوربخش، رئیس هیئتمدیره شرکت رمیس
عصر تراکنش ۵۱ / مازیار نوربخش از آن دست مدیران ایرانی است که در تمام مقاطع مسیر کاریاش دغدغه منابع انسانی و آموزش به معنای واقعی دیده میشود و آرزویش ایجاد یک محیط کاری در سطح جهانی است و شاید همین دغدغه بوده که باعث شده در همان اولین سالهای شکلگیری رمیس، از ایده احسان پورمند برای تأسیس یک مرکز آموزش تخصصی نیز استقبال کند؛ ایدهای که در نهایت به تأسیس مؤسسه آموزش عالی آزاد ارژنگ منجر میشود. یک مؤسسه آموزشی که حالا مستقل از رمیس، به یکی از شمارهیکهای آموزش تخصصی کشور تبدیل شده و برای مدیران رمیس نیز جنبه حیثیتی دارد.
همه ما مازیار نوربخش را با شرکت «رمیس» میشناسیم؛ شرکتی که ۲۰ سال پیش توسط نوربخش، بهراد غیاثالدین و چند تن دیگر از دوستانشان تأسیس شد و اکنون یکی از شرکتهای مطرح زیرساختی در حوزه دیتاسنتر و مراکز داده کشور است که حالا نامش با زیرساختهای جدیدتری همچون کلود نیز گره خورده است.
مازیار نوربخش مسیر کاری خود را از سال ۱۳۷۴ با فعالیت در شرکت دیپیافای که به گفته خودش، در آن زمان بزرگترین شرکت خصوصی فناوری اطلاعات کشور و یکی از بزرگترین شرکتهای خصوصی ایران بهشمار میآمد، شروع کرده و سپس بعد از چند سال، وارد شرکت پدیسار انفورماتیک میشود و بعد از آن ایده راهاندازی رمیس شکل میگیرد. حالا او با بیش از ۲۵ سال فعالیت در حوزه صنایع مالی کشور و کسب تجربه در همکاری با نهادها و شرکتهای کوچک و بزرگ، تجربیات ارزشمندی را با خود به یدک میکشد، ولی بهدلیل فاصلهگرفتن نسبیاش از رسانهها در طول این سالها، شاید خیلی کمتر از آن چیزی که باید، از او شنیدهایم.
روایت مازیار نوربخش از این مسیر ۲۵ساله، روایت پرفرازونشیبی نیست و شاید روایت جذابی برای جوانان امروزی نباشد که بهدنبال داستانهای جذاب و یکشبه ره صدساله رفتن هستند. روایت مازیار نوربخش، روایت آهسته و پیوسته ساختن و جلو آمدن است. اینکه چگونه در طول سالها آجر روی آجر گذاشته و جلو آمده است. هرچند مهمترین تجربه کاری و حرفهای مازیار نوربخش مربوط به رمیس است، ولی سعی کردیم در گفتوگویی مستقل از رمیس به خود مازیار نوربخش و مسیری که او پیموده است، بپردازیم.
کوتاه از خانواده
مازیار نوربخش اصالتاً خود را اهل دماوند میداند. مادرش تا دیپلم را در دماوند گذراند و سپس به تهران آمد تا در دانشگاه تربیتمعلم ادامه تحصیل بدهد. پدرش نیز اصالتاً اهل دماوند است، ولی متولد تهران و محله بازار است و چون پدربزرگش کارمند وزارت کشور بوده، خانواده پدری او تا همین چند سال پیش نیز در «محله ۴۰۰ دستگاه» خیابان پیروزی کنونی سکونت داشتند؛ پدر مازیار نوربخش چند سال متوالی قهرمان بوکس کشور میشود و وقتی ورزش را کنار میگذارد، بهعنوان دستیار فیلمبردار و بعد هم فیلمبردار به استخدام وزارت فرهنگ و هنر وقت درمیآید و در رزومه کاریاش نامهایی همچون فیلم «گاو» و «باد صبا» به چشم میخورد.
مازیار نوربخش با اینکه اصالتاً دماوندی است، اما خود را اهل تهرانپارس میداند و در شناسنامهاش متولد فروردینماه ۱۳۵۱ است، ولی ۲۳ اسفند ۱۳۵۰ در محله تهراننو متولد شده و از کلاس سوم دبستان که به تهرانپارس میآیند تا سالهای سال آنجا ماندگار میشوند و دبیرستان خود را نیز در مدرسه ارشاد (خوارزمی ۳) در دهمتری بانک خیابان تهراننو به پایان میبرد.
دیپیافای و شروع مسیر حرفهای
مازیار نوربخش ورودی سال ۱۳۶۹ مقطع کارشناسی دانشگاه خواجهنصیر در رشته الکترونیک است. بعد از اتمام دوره لیسانس، فوراً به رشته مهندسی پرتوپزشکی دانشگاه آزاد میرود. همزمان با قبولی فوقلیسانس، در سال ۱۳۷۴ در شرکت دیپیافای (Data Processing Field Engineering) استخدام میشود و دوره کارآموزی خود را در این شرکت میگذراند؛ شرکتی که به گفته نوربخش، در آن زمان بزرگترین شرکت فناوری اطلاعات کشور و یکی از بزرگترین شرکتهای خصوصی ایران بهشمار میآمد: «از ترم اول فوقلیسانس، بهصورت ساعتی و پروژهای در دیپیافای مشغول به کار شدم و بعد هم به واحد پشتیبانی فنی آنجا رفتم. بیشترین کار ما شامل نصب و تعمیرات سیستم بود. آن موقع مکانیزاسیون بانکها تازه شروع شده بود. «دیپیافای» و شرکت «پویا» دو شرکت رقیب بودند که بهطور همزمان مکانیزاسیون بانکها را شروع کرده بودند. دیپیافای با برند NEC کار میکرد و ما سرورهای NEC را در بانکها نصب میکردیم.»
دوران فعالیت نوربخش در این شرکت طولانی نبود و او بعد از مدتی از دیپیافای جدا شد. یکی از مهمترین چالشهایی که باعث جدایی نوربخش از دیپیافای شد، این بود که طبق ساختار سازمانی آن شرکت، فرد برای پیشرفت جایگاه شغلی میبایست مراحل زیادی را طی میکرد: «احساس کردم اگر بخواهم در این صف بمانم، باید حداقل پنج سال صبر کنم تا اجازه پیشرفت به من بدهند. با توجه به تواناییهایی که داشتم، اصلاً نمیتوانستم بپذیرم که اینقدر برای یک ارتقای شغلی معطل بمانم. به همین دلیل خیلی سریع به شرکت پدیسار آمدم که اتفاق بسیار مثبتی بود. در این شرکت کوچک و جمعوجور، یک مدیر استثنایی به نام امین قریشی داشتیم که اجازه رشد زیادی به ما میداد.»
شرکت پدیسار توسط منوچهر پورمحمدی که یکی از سهامداران قبلی دیپیافای بود و با همراهی امین قریشی و رسول شوبیری شکل گرفته بود و مدل کسبوکاری مشابه دیپیافای داشت.
شروع فروش کامپیوتر
شرکت پدیسار، اوایل از راه فروش کامپیوتر کسب درآمد میکرد و در ابتدا کارش خیلی خوب پیش نمیرفت، ولی طی دو، سه سال ناگهان پدیسار رشد قابل توجهی کرد؛ یک راهحل نرمافزاری به بانک سپه فروخت که همان سیستم جاری طلایی آنها رویMQ Series بود: «ناگهان یکسری فروش سرور و سختافزار اتفاق افتاد و بعد هم پشتیبانی شعب بانک را به ما سپردند. آن زمان پشتیبانی شعب بانک سپه، تجارت و بانکهای دیگر کار بسیار خاص و پرسودی برای شرکتهای کامپیوتری بهشمار میرفت. پدیسار هم با این کار بسیار رشد کرد.
من که از ابتدا در آنجا بودم، همان زمان تیم تشکیل دادم و ورکشاپ تجهیز کردم و مدیر قسمت سختافزار و شبکه شدم. بهتدریج در حوالی سالهای ۱۳۷۸ یا ۱۳۷۹ بازار شبکه هم رونق گرفت. «سِماتک» اولین دوره CCNA را برگزار کرد و من با هزینه خودم در آن دورهها شرکت کردم. آنجا بود که برای اولینبار با مفاهیم شبکه به شکل مناسبی آشنا شدم و به نظرم بسیار جذاب رسید. احساس کردم هدفی را که برای ادامه مسیر حرفهایام دنبالش بودم، پیدا کردم.»
نوربخش در آن زمان ازدواج کرده بود و درگیر هزینههای زندگی مشترک شده بود، از طرف دیگر درگیر دانشگاه بود و سربازی او نیز بلاتکلیف بود. به دلایل مالی از شرکت پدیسار بیرون میآید. کل دوره کارمندی نوربخش در دیپیافای و پدیسار به همین پنج سال و نیم محدود شد. همزمان با کار در شرکت پدیسار، مدتی در مؤسسهای در حوزه سختافزار تدریس میکند، ولی چون جوابگوی مخارج او نیست، دفتری را در محله هفتحوض نارمک اجاره و همراه با دو تن از دوستانش شروع به فروش کامپیوتر میکند و قدری هم تجهیزات شبکه میفروختند و کارهای جزئی شبکه انجام میدادند. شروع این کار با اینکه درآمد زیادی نداشت، برای مازیار جذاب بود: «این کار پردرآمد نبود، ولی از کار بعدازظهرها به اندازه حقوق صبحم درآمد داشتم. از ساعت ۵:۳۰ تا ۸ شب در این دفتر کار میکردم و کمکخرج زندگیام بود.»
رمیس متولد میشود
بهمرور تصمیم به گسترش کار و اجاره دفتر بزرگتر میگیرند: «همان موقع با بهراد غیاثالدین موضوع گسترش کارم را مطرح کردم. بهراد هم چند سال بود که واردات قطعات و فروش کامپیوتر انجام میداد و در بازار شناختهشدهتر از ما بود. به او گفتم که من را پشتیبانی کند و به دیگران بسپارد تا بتوانم خریدهای اعتباری انجام دهم. او اما در فکر راهاندازی یک شرکت بود و من که در فکر توسعه کسبوکارم بودم، راهاندازی شرکت را قبول کردم. یکی از بستگان بهراد به نام عباس نصیری که همچنان سهامدار رمیس است، آن موقع یک بیزینسمن موفق بود و چند شرکت داشت؛ از جمله «ساینا» که قطعات خودرو تولید میکردند.
بهراد با او صحبت کرد تا برای ایجاد یک شرکت فناوری اطلاعات با ما سهیم شود؛ هم دانش مدیریتی در اختیارمان بگذارد و هم سرمایهگذاری کند. ایشان هم پذیرفت و بهراد شروع به آمادهسازی یکسری برنامه مدل کسبوکاری کرد؛ مثلاً میخواستیم یک واحد پشتیبانی و بعد هم واحد فنی و شبکه راه بیندازیم تا کارهای مشخصی انجام دهیم. همان موقع یک فرم مونتاژ شکل دادیم و با تکیه بر تجارب قبلی، کارهایمان را بسیار اصولیتر شروع کردیم.»
درست ۲۰ سال قبل در چنین روزهایی، حوالی مهرماه ۱۳۸۰، رمیس با مشارکت مازیار نوربخش، بهراد غیاثالدین، عباس نصیری، عباس ناصری و دو نفر دیگر تأسیس شد: «برای تأمین سرمایه اولیه شرکت، دست من کاملاً خالی بود. بابت سنوات و مرخصیهایی که طلب داشتم، مبالغی از پدیسار گرفتم و پدرم هم که در شرکت دیپیافای مشغول به کار بود، وامی گرفت و به من داد و سهم من برای تأسیس شرکت فراهم شد.
اوایل اصلاً فکر نمیکردیم که هیچوقت این شرکت به اندازه امروز، بزرگ و موفق شود، ولی از این بابت خوشحال بودیم که از شرایط کارمندی بیرون میآمدیم و برای خودمان کار میکردیم. یکی، دو سال بعد، ما یک دستگاه فایروال شبکه فروختیم که نصب آن را بلد نبودیم. دنبال یک متخصص برای نصب آن میگشتیم که از طریق یکی از دوستان با احسان پورمند آشنا شدم و ارتباط ما با هم از آن نقطه شکل گرفت.»
در آن زمان که احسان پورمند علاقه زیادی به راهاندازی مرکز آموزش داشت، اولین همکاری رمیس با پورمند در ایجاد یک مرکز آموزش برای دورههای سیسکو و سایر دورههای پیشرفته فناوری اطلاعات، با کیفیتی متفاوت و امکانات بهتر از سایرین بود. بهتدریج پورمند بهصورت تماموقت وارد رمیس شد و با ورود او، واحد شبکه رمیس که بسیار کوچک بود، رشد کرد: «احسان یک آدم باهوش، پرتلاش و دارای شخصیت جسور بود. او نقش بزرگی در رشد رمیس ایفا کرد.»
شرکت رمیس کار خود را از فروش کامپیوتر شروع میکند و بهتدریج به سمت شبکه میرود: «همزمان ۱۰ پروژه شبکه از سیستان و بلوچستان تا کرمانشاه را گرفته بودیم. هرچه مناقصه شبکه برگزار میشد، میرفتیم و با ۱۰ مدل پیمانکار کار میکردیم. بعد از مدتی دیدیم این تلاشها جذابیت ندارد و به سراغ تجهیزات سیسکو رفتیم. در طولانیمدت از فروش کامپیوتر نیز به سمت فروش سرورهای HP رفتیم. ابتدا بیشتر سرورها را از داخل تهیه میکردیم، اما بدقولی بعضی تأمینکنندگان داخلی و مشکلاتی که با برخی شرکتها برایمان پیش آمد، باعث شد که خودمان به سمت واردات برویم. تجربه واردات برای ما خوب بود و حاشیه سود بهتری داشت؛ هرچند دردسرهای خودش را هم داشت. در عین حال میدیدیم دانش روز و دستاول دنیا و روندهای جهانی هم سریعتر به ما میرسد. بنای اصلی رمیس به این ترتیب شکل گرفت و تقویت شد.»
موفقیتهای ناگهانی رمیس
طبق صحبتهای نوربخش، شرکت رمیس یکسری نقطهعطف و موفقیتهای ناگهانی داشت. برای مثال شش ماه بعد از تأسیس شرکت، یک قرارداد پشتیبانی با شرکت مدیریت اکتشاف نفت بستند که پروژه خوبی بود: «در آن مقطع شش، هفت نفر نیروی متخصص به رمیس اضافه شد. افرادی که مدارک MCSC، مایکروسافت یا سیسکو را داشتند که آن زمان روی بورس بود. با آمدن آنها بنیان شرکت تقویت شد و بهتدریج میتوانستیم تمام کارهای مشتریان؛ از امنیت اطلاعات گرفته تا پردازش و ذخیرهسازی را انجام دهیم. این کمک بزرگی به ما بود. بهتدریج حوزه پشتیبانی ما تقویت شد و چند پروژه دیگر در حوزه نفت گرفتیم.»
سه سال بعد از تأسیس شرکت رمیس، در حوالی سال ۱۳۸۳ به سراغ فعالیتهای فناوری اطلاعات بانکی میروند. رقبای بانکی رمیس، شرکتهایی از جمله ایرانارقام، دادهپردازی، پویا و پدیسار بودند و رمیس تازهتأسیس میبایست با این شرکتهای بزرگ رقابت میکرد. با تلاشهای فراوان پروژهای بدقلق را از بانک سپه میگیرند و در عین ناباوری مدیران وقت بانک سپه در آن موفق میشوند.
بهتدریج، هر سال که مناقصات بانک سپه تمدید میشد، شعب استانهای بیشتری را جهت پشتیبانی به شرکت رمیس میسپردند: «پشتیبانی شرکت اکتشاف نفت و سایر سازمانها و نهادهای دولتی و خصوصی از یک سمت و پشتیبانی بانکهای سپه و تجارت از سوی دیگر، ما را بهتدریج بزرگتر میکرد. در حوالی سالهای ۱۳۹۲ و ۱۳۹۳ نزدیک به ۱۰ هزار شعبه بانک را پشتیبانی میکردیم. کل شعب بانک رفاه، قسمت اعظم شعب بانکهای ملت، تجارت و سپه و بانکهای خصوصی مانند کارآفرین زیر نظر ما بودند. یکسری مؤسسات اعتباری هم از ما خدمت دریافت میکردند. بهمرور در تمام استانها و شهرهای مهم کشور فعالیت داشتیم. همهجا دفتر یا نماینده یا نیروی مستقر داشتیم و به شعب بانکها سرویس ارائه میدادیم.» همزمان در سایر واحدهای شرکت پروژههای طراحی، تأمین و پیادهسازی دیتاسنتر به همراه فروش تجهیزاتی نظیر سرور، استوریج و شبکه در حال رشد بود.
کوچک و تخصصیتر شدن رمیس
بهتدریج در بانکها وضعیتی پیش آمد که شعبه ارزش خود را از دست داد و خدمات الکترونیکی رشد کردند. دیگر کسی برای دریافت خدماتی مانند پرینتهای چندصفحهای به شعبه نمیآمد. بانکها ناچار به کاهش هزینه شعب شدند و طبق معمول اولین فشار را به پیمانکارهایشان میآوردند.
چند سال بود که بانکها از شرکت رمیس پشتیبانی دریافت میکردند، البته بدون هیچ افزایش قیمتی. یکسری رقبای جدید هم به بازار آمده بودند که برای ورود به بازار کار را با هزینه کمتر میپذیرفتند: «در آن زمان تعداد نیروهای شرکت ما به حدود ۵۴۰ نفر رسیده بود و رشد سریعی داشتیم. در این وضعیت هیئتمدیره تصمیمی گرفت که تصمیم سختی بود، ولی همه پای آن ایستادیم. بهصورت تدریجی از بعضی فعالیتها فاصله گرفتیم. ابتدا با برخی مشتریان در پایان قرارداد قطع همکاری کردیم و بخشی از نیروهای شرکت را هم به استخدام همان مشتریان درآوردیم که بهصورت مستقیم با خودشان کار کنند.
در نهایت ما کسبوکارمان را کوچک کردیم، آن هم در روزهایی که هنوز در اوج بودیم. یک زمانی ۶۰ سایت بهصورت متمرکز و با استقرار نیرو در کنار شعب بانکی زیر نظر ما پشتیبانی میشد، ولی بهمرور شرکت را خیلی کوچک کرده و روی کارهای تخصصیتر مثل پشتیبانی دیتاسنترها تمرکز کردیم. هنوز هم در واحد مهندسی پشتیبانی به مشتریان سرویس میدهیم، ولی فقط برای کارهای بسیار تخصصی و بهعنوان نمونه؛ دیتاسنترها. اکنون نزدیک به ۱۰ سال است که دیتاسنتر کارت هوشمند ملی ثبتاحوال را نگهداری میکنیم؛ از کارهای نتورک گرفته تا ذخیرهسازی، پردازش و…، بهجز لایه نرمافزار، تمام لایههای زیرساختی آنها را نگهداری میکنیم و یک تیم ۱۲-۱۰ نفره حتی در آنجا مستقر هستند.»
در سال ۱۳۹۵ واحد پرداخت الکترونیکی در رمیس راهاندازی میشود که اسمش را ITS یا Innovation Transaction Solutions میگذارند تا در کنار کارهای پشتیبانی و سختافزار بانکها در زمینه تراکنش نیز فعالیتهایی داشته باشند: «برای این کار چند دلیل داشتیم؛ اول اینکه میتوانست برایمان درآمد پایدار به همراه بیاورد و دیگر مشکل نوسانات نقدینگی نداشته باشیم؛ دوم آنکه فعالیتهای مرتبط با تراکنش مقیاسپذیری بالایی دارند. در این نقطه وحید محمودیان به ما اضافه شد و تیمی تشکیل دادیم. بزرگترین کار ما کیف پول مشترک با بانک ملت بود، ولی متأسفانه بهدلیل تغییر مدیریتی بانک ملت، متوقف شد.»
دغدغه همیشگی آموزش
رئیس هیئتمدیره رمیس علاقه زیادی به مشارکت در استارتاپها و کسبوکارهای نوآورانه دارد: «دوست داریم وارد حوزههایی شویم که قدیمی و تکراری نباشند. قدری از این تمایل به روحیه کنجکاوی و ماجراجویی ما برمیگردد. با آمدن احسان پورمند به رمیس، یکسری فعالیتهای جدید در شرکت شکل گرفت که همیشه در شرکت باقی ماند و همچنان هم با همان شدت و قدرت و انرژی روز اول ادامه دارد، مثل همین فعالیتهای آموزشی که باعث شد بتوانیم مجوز آموزش عالی ارژنگ را خریداری کنیم. از آن به بعد واحد آموزشی ما مستقل و از یکی، دو کلاس، بهمرور به یک آموزشگاه موفق و حرفهای تبدیل شد. ارژنگ یکی از تجربیات موفقی است که به آن افتخار میکنیم.
کسبوکار آموزش در ایران، غیر از آموزش کنکور، رونق زیادی ندارد و با تراکنشها و سودهای نجومی همراه نیست، ولی تأثیر خوبی روی برند دارد. بسیاری از شرکتهایی که از ما آموزش خوبی گرفتند، به برند رمیس علاقهمند شدند؛ چراکه مدرسان ارژنگ، در کنار تجارب علمی، تجربه اجرایی پروژههای بزرگ کشور را نیز دارند. بسیاری از مشتریان ما به همین دلایل علاقهمند میشدند که کار خود را با رمیس پیش ببرند. یعنی کیفیت بالای آموزشهایمان بهنوعی نشانگر کیفیت بالای کارمان در رمیس هم بود و این برایمان خیلی مهم بود که ارژنگ همیشه این سطح از کیفیت بالا را حفظ کند.»
مؤسسه آموزش عالی ارژنگ در ابتدا با نام مرکز آموزش تخصصی رمیس فعالیت میکرد و هدف از راهاندازی آن نیز برگزاری دورههای پایه نتورک مانند نتورکپلاس و سیسکو بود: «برای مثال ما نیز همان سرفصلهایی را که در دورههای تخصصی اچپی برگزار میشود و همان گواهینامهای را که اچپی ارائه میدهد، برگزار کرده و ارائه میدهیم. دورههای تخصصی در زمینههای شبکه، پردازش، ذخیرهسازی اطلاعات، سیستمهای عامل، برنامهنویسی و… از شرکتهایی نظیر سیسکو، EMC، اچپی، VMware، مایکروسافت و… را نیز مشابه شرکتهای اصلی برگزار میکنیم، ولی چند تفاوت داریم؛ یکی اینکه تجهیزات را از نزدیک در اختیار دانشجویان قرار میدهیم تا بهصورت عملی با آنها آشنا شده و کار کنند.
دوم اینکه استادانی که اینجا درس میدهند، اغلب از نیروهای فنی رمیس هستند که تنها بهصورت تئوری مطالب را نخواندهاند، بلکه درگیر پروژههای جدی در ثبتاحوال، بیمهها و بانکها نیز شدهاند. همینها باعث میشد ارژنگ همیشه یک سروگردن بالاتر از سایرین باشد.»
نوربخش ارژنگ را جزء موفقترین آموزشگاههای تخصصی فنی در ایران میداند و رشد و شکوفایی آن بسیار برایش اهمیت دارد: «نمیدانم نگاه بیرونی به این آموزشگاه چطور است، ولی خودمان به آن میبالیم و برایمان جنبه حیثیتی دارد؛ چه برای احسان پورمند که سنگ بنای آن را گذاشت و چه برای من که کمک کردم پیش برود.»
تیمسازی و ارتباط با افراد
نوربخش درباره نقاط قوت خود نیز صحبت میکند. او معتقد است افراد باید روی نقاط قوت خود متمرکز شوند و از آن استفاده کنند و انرژی زیادی را برای نقاط ضعف خود نگذارند.
او نقطهقوت خود را در تیمسازی و برقراری ارتباط با افراد میداند که در تمام سالهای حرفهای خود نیز روی آن متمرکز بوده و از آن نتیجههای خوبی را کسب کرده است: «در تمام سالهایی که من کار کردم، نقطهقوتم در برقراری ارتباط خوب با افراد بود. وقتی با فردی دوست و همکار میشوم، از عمق وجودم با او میمانم؛ اهل سیاسیکاری و روابط حسابگرانه نیستم. اگر هم با کسی مشکلی داشته باشم، خیلی راحت و صادقانه مطرح میکنم. همین باعث شده که از ابتدا در این شرکت نیروهای خوبی جذب کنم و با اکثر آنها روابط خوب و دوستانهای داشته باشم.»
نقاط عطف زندگی مازیار نوربخش
نوربخش تأسیس رمیس را بزرگترین نقطهعطف زندگی شغلی خود میداند: «بعد از رمیس نیز هر واحد جدیدی که در شرکت تأسیس میشود، به یک نقطهعطف در زندگی من تبدیل میشود.»
از یک زمانی به بعد، حوزه مدیریت برای نوربخش به موضوع مهمی تبدل میشود؛ به قدری که شروع به مطالعه در حوزه علم مدیریت میکند و دوره مدیریت اجرایی را در سازمان مدیریت صنعتی میگذراند و بعد هم دکترای DBA را در دانشگاه فرانسوی بوردو میگیرد: «پایاننامههای من هم هر کدام نقطهعطفی بهشمار میرفتند؛ چراکه بسیار خاص بودند. در سازمان مدیریت صنعتی آقای دکتر رضا سمیعزاده که اکنون مدیرعامل گروه فاخر است، سیستمهای اطلاعات مدیریتی را به ما درس میداد و مفهوم مدل کسبوکار را برایمان شرح داد و از ما خواست که دربارهاش تحقیق کنیم. در این نقطه من به مدل کسبوکار علاقهمند شدم. همینجا یک جرقه در ذهنم زده شد که موضوع جدیدی را دنبال کنیم. با محمدرضا درخشان تصمیم گرفتیم پایاننامه خود را در مورد مدل کسبوکار بنویسیم. سپس در این حوزه شروع به ترجمه کتاب «The Business Model Navigator» با عنوان «۶۰ الگوی مدل کسبوکار» کردیم که بهزودی توسط انتشارات راه پرداخت چاپ خواهد شد.»
نوربخش بعد از تأسیس رمیس، شرکت در دورهای لیدرشیپ در مکزیک و تهران را بزرگترین نقطهعطف زندگی خود میداند؛ دورهای که بهصورت اتفاقی در آن شرکت کرد و بعد دیدگاه او را نسبت به زندگی و کار بهشدت تغییر داد. او یک هدف بسیار جدی برای خود در زندگی دارد؛ اینکه یک محیط کاری با کلاس جهانی در ایران ایجاد کند: «منظورم از این هدف شعار دادن نیست؛ میخواهیم فضایی به وجود آوریم که نخبههای فارغالتحصیل دانشگاههای معتبر، رمیس را یکی از گزینههایی بدانند که اگر قادر به جذب آنها نبود، بعداً مهاجرت کنند. شرایط اقتصادی کشور را نمیتوانیم تغییر دهیم، ولی اگر فضای پیشرفت، زندگی خوب و درآمد مناسب را برای افراد نخبه فراهم آوریم، شاید آنها ترجیح دهند در کشور بمانند و کار کنند، چون به فناوری روز و درآمد مناسب دسترسی داشته و دغدغه تأمین نیازهای اولیه زندگی مثل مسکن، ماشین و… را نخواهند داشت. بعد از دوره لیدرشیپ که هم من و هم احسان پورمند شرکت کردیم، همقسم شدیم که فضای جدیدی را ایجاد کنیم. این هدف هر روز به ما انگیزه میدهد و به آن افتخار میکنیم.»
مازیار نوربخش آرزوهای محققنشدهای نیز دارد، ولی به عقیده خودش حسرت هیچ چیزی را نمیخورد. او میگوید حتی شکستهایی که خورده است نیز محل کسب تجربه بودند و قرار نیست همه سرمایهگذاریها، همه تصمیمها و همه تجارب موفق باشند؛ چراکه اگر اینطور باشد زندگی بیمعنی خواهد شد: «آرزوی من ایجاد یک محیط کاری در کلاس جهانی است. دنبال شوآف نیستم. شاید این هدفگذاری ناشی از آن باشد که خودم دو پسر دارم و نگران آینده آنها هستم. طبیعتاً فرزند بزرگتر من که امسال با یک رتبه دورقمی وارد دانشگاه شد، میتواند مهاجرت کند، ولی اگر فضای مناسبی فراهم شود، شاید ترجیح دهد همینجا بماند و کاری برای کشور کند، بدون اینکه دائم نگران نیازمندیهای اولیه زندگی باشد. من دغدغههایی در زندگی دارم، ولی حسرت ندارم.»
در تمام ۲۰ سال فعالیت رمیس، مسئولیت کلان منابع انسانی شرکت در کنار سایر مسئولیتها بر عهده مازیار نوربخش بوده و به موضوع نیروی انسانی علاقه زیادی دارد: «چه زمانی که بهراد غیاثالدین، مدیرعامل بود، چه وقتی که خودم مدیرعامل بودم، چه اکنون که احسان پورمند مدیرعامل است، همیشه در کنار کارهایم موضوع کلان منابع انسانی به من سپرده شده است. موضوع منابع انسانی برای من خیلی مهم است. دوست دارم امثال ما محیط و بستر را آماده کنیم تا جوانان در شرایط خوبی قرار گیرند و گامهای درستی بردارند. کسب درآمد بهتنهایی نباید هدف نهایی باشد.»
رئیس هیئتمدیره رمیس به جوانان توصیه میکند به جای آنکه دلسرد باشند و آرزوی نیازهای مادی را در سر بپرورانند و غصه بخورند، دنبال راهی برای ساختن آینده خود باشند و سعی کنند همیشه بهترین خودشان باشند. به عقیده نوربخش، افراد باید در درجه اول یاد بگیرند که صادق باشند و کسب اعتماد کنند. در درجه دوم باید تمامیت داشته باشند و به قول و کلامی که میدهند، پایبند باشند. سوم اینکه افراد باید وقتشان را برای کاری بگذارند که انگیزه و علاقهاش را دارند: «وقتمان را نباید در کاری که دوست نداریم، تلف کنیم؛ صرفاً بابت اینکه پول بهتر یا اسمورسم بهتری گیرمان میآید. دنبال آن چیزی بروید که دوست دارید، چون در جایی که علاقهمند باشید، رشد و پیشرفت هم به سراغتان میآید و درآمد و شهرت هم بهدنبال خواهد داشت.»