به دنیای وایرد در سال ۲۰۲۲ خوش آمدید
خلاصه سالانه وایرد از روندهای سال که شامل دانستنیهای مفیدی است
عصر تراکنش ۵۵ و ۵۶ / خلاصه سالانه ما از روندهای سال، از الان به فروش میرسد. این خلاصه شامل دانستنیهای مفیدی برای سال پیش رو است. از شبکههای اجتماعی امنتر گرفته تا سقوط جرائم مربوط به رمزارزها. آنتیبادیهای سفارشی، سرمایهگذاری برای یک انقلاب سبز و دستیابی به فناوری برای ساختن اعضای مصنوعی هوشمند و هوشیار برای جایگذاری در مغز انسان. پیدا کردن متحدان دیجیتال همانطور که بعضی از متفکران برجسته دنیا میگویند. نگاهی کوتاه به این ایدههای بزرگ و جذاب بیندازید.
فناوری
در آینده شبکههای اجتماعی امنی خواهیم ساخت
لایک، بهاشتراکگذاری و دنبالکردن به واحد پول شبکههای اجتماعی تبدیل شده، اما در آینده نزدیک این واحد پول کنار گذاشته خواهد شد. پلتفرمها بهدنبال سمزدایی از فضاهای خود هستند و میخواهند فضای پلتفرمشان را برای گروههای اقلیتی مهماننوازانهتر کنند.
سوشالمدیا در عمر ۱۵سالهاش، از جایی برای ارتباط با دوستان و خانواده به حوضچهای برای پرورش رفتارهای مخرب و سمی تبدیل شده است. اکثر شبکههای اجتماعی بر اساس اقتصادی مردانه و برتریداشتن نسبت به اکثریت بنا شدهاند. لایکها، کامنتها، اشتراکگذاریها و دنبالکنندهها به نوعی واحد پول اجتماعی تبدیل شدهاند. وقتی جایگاه اجتماعی به مهمترین مسئله در یک پلتفرم تبدیل شود، فضای آن پلتفرم به محیطی ناامن برای اقلیتها تبدیل میشود. در سال آینده صنعت فناوری قدمهای عملی برای تصحیح این عدم تعادل خواهد برداشت.
تجربه استفاده از شبکههای اجتماعی برای کسانی که در گروه اقلیت هستند، مانند بودن در یک رابطه سوءاستفادهگرانه است. تحقیقاتی که در واحد اطلاعات اکونومیست انجام شده، نشان داده که ۸۵ درصد از زنان در تمام دنیا شاهد خشونت آنلاین علیه دیگر زنها بودهاند (حتی زنانی خارج از شبکه خودشان). برای افراد سیاهپوست، بومی آمریکا و دیگر افراد رنگینپوست و کسانی که در جامعه دگرباشان جنسی هستند و دیگر گروههای اقلیت، این رفتار سوءاستفادهگرانه اغلب بسیار بدتر هم هست. رفتاری که به خاموشکردن صدای افراد و ایجاد خطر برای سلامت روان آنها ختم میشود و بهدلیل نبود قانون بدتر و بدتر هم میشود.
در سال ۲۰۲۲، شاهد ظهور فضاهای آنلاین امنتر برای افرادی که تحت ظلم بودهاند، خواهیم بود. شبکههای اجتماعی سنتیتر بالاخره قابلیت ریپورتکردن بهتر و قوانین دقیقتری ایجاد میکنند که کنترل کاربران را روی تجربههای آنلاینشان افزایش خواهد داد. جوامع منتخبی که صمیمیت بیشتر را تبلیغ میکنند، در این پلتفرمهای سنتی هم به وجود خواهد آمد. این جوامع همزمان با پرورش صمیمیت بیشتر از سیستمهایی پشتیبانی میکنند که اعضا در آنها به اندازهای احساس امنیت میکنند که داستانهایشان را با هم به اشتراک بگذارند، به همدیگر انرژی بدهند و به یکدیگر کمک کنند که احساس کنند دیده میشوند و دیگران آنها را هم از خودشان میدانند.
پینات شبکهای اجتماعی است که هدفش فراهمکردن مکان آنلاین امنی برای زنهاست. وقتی ما در حال ساختن پینات بودیم، مفهوم اجتماعیبودن را از دیدگاه اقتصادی زنانه بررسی کردیم. سیستم ارزشی جدیدی خلق کردیم که بر اساس مراقبتکردن از دیگران، شکلدادن رابطه و احساس امنیت بنا شده بود. با اضافهکردن این ارزشها به هسته اصلی محصولاتمان متوجه شدیم که میتوانیم فضای امن آنلاینی درست کنیم که شکلدادن روابط معنادار و اصیل در زندگی واقعی را آسان کند. این روابط و تجربیات زنان را متحد میکند. هدف نهایی ما همیشه تحت تأثیر انگیزهای بود که کاربران به ما میدادند. میل کاربران به باز بودن احساسی، سانسور نکردن خودشان و صادقبودن به ما انگیزه داد تا جایی برای حفاظت از این احساسات بسازیم؛ جایی که تنفر، ترولینگ و ساعتها وقتگذاشتن بیاختیار و دیدن محتوای منفی و اضطرابآور در آن جایی نداشته باشد. امیدوارم در سال بعد سایر پلتفرمها هم همین مسیر را در پیش بگیرند.
برای رسیدن به این هدف، سفر صنعت فناوری به سوی رسیدن به پلتفرمهایی با تساوی بیشتر با تعریفکردن دوباره سرمایه اجتماعی شروع میشود. سرمایه اجتماعی باید بازتعریف شود تا همدردی و جمعگرایی ارزش بیشتری از قدرت و جایگاه شخصی پیدا کند. همانطور که بیشتر میفهمیم به فضاهای آنلاین امنتر بیشتر احتیاج داریم، میفهمیم که سرمایه اجتماعیمان به جای استفاده برای درآمد از تبلیغات یا جمعآوری اطلاعات کاربران، زمانی رشد میکند که بیشتر مهربان باشیم، به گفتوگوها ارزش بدهیم و از دیگران در زمانی که آسیبپذیرتر از همیشه هستند، حمایت کنیم.
اپلیکیشن تیندر همین الان هم کارهای مهمی برای رسیدن به این امنیت کرده است. تیندر به جای اصرار به کاربرانی که حسابهایشان را با فرستادن عکس سلفی تأیید کنند، متوجه شده که بعضی از کاربران به خاطر امنیت خودشان دوست ندارند عکسهایشان را در اینترنت منتشر کنند. مخصوصاً زنان و دگرباشان جنسی که خارج از آمریکا زندگی میکنند. راهحل تیندر برای این مشکل این بود که به آنها اجازه داد با مدارک دیگر مثل گواهینامه رانندگی حسابشان را تأیید کنند. تیندر با این کار در حال ساخت شبکهای است که به کاربران هنگام تشکیل ارتباطات آنلاین، احساس امنیت بیشتری میدهد.
بسیاری از گروههای آسیبپذیر میدانند احساس ناامنی در اینترنت چگونه است. در سال ۲۰۲۲، دستکم اهمیت بازتعریف مفهوم سرمایه اجتماعی در اینترنت را میفهمیم و در راه ساخت شبکههای اجتماعی جدید تیمهایی با نظرات، پیشزمینه و بسترهای فرهنگی متنوع تشکیل میدهیم. با این کار و دیدن ابزارها و محصولات از دریچه چشم دیگران، فناوری میتواند راهحلهای بهتری برای همه بسازد.
امنیت
مجرمان دیگر با انتخاب خودشان سراغ رمزارزها نمیروند
کسانی که با باجافزارها به دیگران حمله میکنند، پولی که میخواهند را در قالب رمزارزها و مخصوصاً بیتکوین طلب میکنند. به این دلیل که بیتکوین ناشناس است و قابل ردیابی نیست. رمزارزها در سال ۲۰۲۲ به جای اینکه تسهیلگر فعالیتهای مجرمانه باشند، ابزاری ارزشمند برای مبارزه با جرائم سایبری و ریشهکنکردن فعالیتهای غیرقانونی خواهند شد. به این دلیل که رمزارزها آنقدرها که همه فکر میکنند، ناشناس نیستند.
رمزارزها با استفاده از لجرهای بلاکچین عمومی و تغییرناپذیر فعالیت میکنند که باعث میشود نسبت به دیگر راههای جابهجایی پول بسیار آشکارتر باشد. با پیشرفت علم و تواناییهای ردیابی دیجیتال این آشکار بودن ذاتی رمزارزها بهسرعت به فرصتی طلایی برای کسانی تبدیل شده که برای پیشگیری و ردیابی جرائم سایبری فعالیت میکنند.
همه میتوانیم با دنبالکردن مقدار پول جابهجاشده در بلاکچین اطلاعات بسیار زیادی راجع به بعضی از فعالیتهای باجافزاری به دست بیاوریم. برای مثال میدانیم که بعضی سازمانها از مدل بدافزارها بهعنوان یک سرویس (RaaS) استفاده میکنند. در این مدل به اَتَکرها «اعضا» میگویند و همین اعضا حق استفاده از یک باجافزار را از سازنده یا مدیر آن باجافزار «اجاره» میکنند. این سازندهها هم در قبال اجارهدادن باجافزار قسمتی از پولی را که از هر حمله موفق این اعضا به دست میآید، دریافت میکنند. این سازمانها به فعالیتهای قاچاقی شخص ثالثی هم وابسته هستند که به مجرمان سایبری کمک میکند حملههایی بزرگتر و بهتر انجام دهند.
کسانی که این سرویسهای قاچاقی را فراهم میکنند، حلقه اتصال کل اکوسیستم باجافزاری به هم هستند و منبع اطلاعاتی که این اکوسیستم را به هم متصل کرده، بلاکچینهای رمزارزهاست. اما این باعث نمیشود که کاملاً از ردیابیشدن در امان باشند. با تحلیل دادههای بلاکچین میتوانیم بازیگران و سرویسهای باجافزارها را شناسایی و مسیر حرکتشان را پیدا کنیم. با این کار میتوانیم از حملات آینده جلوگیری کنیم.
گفته میشود که مجرمان به استفاده از کوینهای شخصی مثل مونرو روی آوردهاند (که از یک لجر عمومی بلاکچین استفاده میکند، اما فناوریای برای مخفیکردن تراکنشها دارد)، اما این روش هم مشکلاتی دارد. کوینهای شخصی به اندازه بیتکوین و دیگر رمزارزها لیکوئید نیستند، مخصوصاً اینکه بعضی از صرافیها آنها را فهرست نمیکنند یا به خاطر نگرانی از شکستن قانون آنها را از فهرستشان خارج میکنند. رمزارزها فقط زمانی برای مجرمان باارزش هستند که بتوانند آنها را از قربانیانشان بگیرند و بعد برای خریدوفروش کالا یا خدمات یا آن را به پول بیپشتوانه تبدیل کنند. انجام این کارها با کوینهای شخصی بسیار سختتر است.
در سال ۲۰۲۲، قانونگذاران، نهادهای انتظامی و سازمانهای مجری قانون خواهند فهمید که دانش بیشتر و تدریس رمزارزها تا چه حد برای آنها و کارشان نیاز است. ما در شرکت چِینآنالالیسیس متوجه شدهایم که وقتی این سازمانها استفاده از رمزارزها به نفع خودشان را یاد بگیرند، متوجه میشوند که رمزارزها میتوانند به جای آسیبزدن به آنها به انجام مأموریتشان در متوقفکردن مجرمان سایبری کمک کنند.
باجافزارها به قسمت ثابتی از دنیای امروزی تبدیل شدهاند، اما اگر پذیرش رمزارزها در دنیا ادامه پیدا کند و آموزشدادن نهادهای مجری قانون بهبود پیدا کند، رمزارزها به ابزاری حیاتی در مبارزه با جرائم سایبری در سال ۲۰۲۲ تبدیل خواهند شد.
سیاست
همه رشد اقتصادی پایین را تجربه خواهیم کرد
کووید ۱۹ نشان داد که تا چه حد نیاز داریم با اشکالات اساسی سیستم اقتصاد جهانی روبهرو شویم، اما بدون رشد اقتصادی قوی دنیا نمیتواند بهآسانی از همهگیری رهایی پیدا کند؛ چه برسد به اینکه اقتصاد جهان را به شکلی اصلاح کند که برای همه بهتر باشد. در سال ۲۰۲۲ رشد جهانی اقتصاد متوقف میشود. بسیاری از اقتصادهای پیشرفته و در حال پیشرفت نتوانستهاند به آستانه سهدرصدی برسند که برای دوبرابر کردن سرانه دستمزد یک نسل نیاز است.
سال آینده، راهاندازی دوباره رشد اقتصادی هم سخت خواهد بود، به این دلیل که قسمتهای بزرگی از دنیا هنوز واکسینه نشدهاند و تجارت و سرمایهگذاری جهانی همچنان مختل است.
وضعیت از آنجایی بغرنجتر میشود که بفهمیم تمام ابزارهایی که دولتها در این شرایط برای هلدادن بهبود اقتصادی استفاده میکردند تا همین الان هم به میزان زیادی استفاده شدهاند و توانایی سیاست در به حرکت درآوردن رشد هم به حد نهایی خودش نزدیک میشود. نرخ بهره به قدری پایین مانده که در تاریخ آمریکا و انگلستان بیسابقه است. در اروپا و ژاپن هم نرخ بهره منفی شده است. بسیاری از کشورها بهشدت مقروض هستند. در سال ۲۰۲۰ نسبت بدهی به تولید ناخالص ملی در آمریکا و انگلستان بیشتر از صد درصد بود.
این نرخهای صعودی بدهیهای ملی به احتمال زیاد روی قدرت خرید مردم و توانایی دولتها در فراهمکردن امکانات عمومی مثل آموزش، بیمه سلامتی، زیرساخت و امنیت ملی تأثیر میگذارند و بیشتر از قبل احتمال رشد معنادار اقتصادی را کاهش میدهند.
این عوامل حتی قبل از همهگیری کووید هم مانع رشد اقتصادی بودند. در سال ۲۰۲۲ این اتفاقات همچنان ادامه خواهند داشت: افزایش اتوماتیکشدن و پیشرفتهای فناوری که میتواند باعث بیکاری گسترده، تغییرات جمعیتی مانند رشد سریع جمعیت، تغییرات اقلیمی و بدتر شدن وضعیت نابرابری شود.
همهگیری جهانی بسیاری از این نگرانیها را شدیدتر کرده و توانایی دولتها در به وجود آوردن رشد اقتصادی با راهی عادلانه و ماندگار را به چالش کشیده است. آمار واکسیناسیون نابرابر در دنیا، مخصوصاً بین کشورهای در حال توسعه و کشورهای توسعهیافته، بیعدالتی و نابرابری را بدتر کرده و بهبود اقتصاد را به تأخیر میاندازد. در آفریقا که خانه ۲۰ درصد از جمعیت جهان است، آمار واکسیناسیون فقط حدود یک درصد است. به همین دلیل مردم قسمتهایی از دنیا در سال ۲۰۲۲ واکسینهنشده باقی میمانند و در معرض سویههای جدید و عفونیتر ویروس قرار میگیرند.
اقتصادهای نوظهور باز هم نمیتوانند احیای اقتصادی را تجربه کنند که در بسیاری از کشورهای توسعهیافته در سال ۲۰۲۱ اتفاق افتاد. به این دلیل و با توجه به ماهیت درهمتنیده اقتصاد جهان، رشد جهانی کم و کند خواهد بود. بسیاری از اقتصادهای توسعهیافته توانستند با واکسیناسیون همگانی و بستههای حمایتی دولتها انرژی دوبارهای بگیرند. اما این انرژی دوباره بدون رشد اقتصادهای نوظهور ثابت نمیماند. اگر کشورهای توسعهیافته نتوانند کالاها و خدماتشان را خارج از مرزهای خودشان به فروش برسانند، نمیتوانند اقتصاد خودشان را سرپا نگه دارند.
سال آینده با وضوح بیشتری میبینیم که سرنوشت اقتصادی جهانی تا چه اندازه یکپارچه و درهمتنیده است و متوجه میشویم تا زمانی که مسیر کشورهای توسعهیافته و کشورهای در حال توسعه از یکدیگر جدا باشد، هرگونه امید به بهبود اقتصاد جهان بیهوده است.
فرهنگ
انافتیها دنیای هنر را به دنیای بازیهای کامپیوتری تبدیل میکنند
فروش مجموعههای دیجیتال در سال ۲۰۲۱ رکورد جدیدی زد، اما با اینکه تب فروش انافتی در حال فروکشکردن است، هنرمندان زیادی در سال ۲۰۲۲ بهدنبال راههای جدیدی خواهند رفت تا بلاکچین را با خلاقیت ترکیب کنند.
توکنهای غیرقابل معاوضه یا انافتیها هر چیزی را به اموالی تبدیل میکنند که میتوان بهصورت دیجیتالی صاحبشان بود و آنها را معامله کرد. هر چیزی از یک میم گرفته تا کدهای منبع شبکه جهانی اینترنت، میتواند انافتی شود. در سال ۲۰۲۱ هنر انافتی با سرعت زیادی رشد کرد. بیپل (یا همان مایک وینکِلمن) بعد از فروش ۶۹.۳ میلیون دلاریاش در کریستی در جایگاه سوم باارزشترین هنرمندان زنده جهان از لحاظ قیمت حراجیها و بعد از دیوید هاکنی قرار گرفت.
اما برنده اصلی انافتیهای انجمنی مثل سایبرپانکها هستند. آثار هنری سایبرپانک که با استفاده از الگوریتمها تولید شدهاند، به فروشی یک میلیارد دلاری رسیدهاند. همین آثار هنری پنج سال پیش برای اولینبار بهصورت رایگان پخش شده بودند. وقتی کلکسیونرهای انافتی بازده بانکی یک میلیون درصدی با این سرمایهگذاریشان به دست میآورند، تعجبی ندارد که هنرمندان، صاحبان گالری و حراجیها و حتی سازمانهایی مثل انجمن ملی بسکتبال آمریکا که کلیپهای دیجیتالی بازیها را در اختیار دارد هم در حال پیوستن به خریدوفروش انافتی هستند.
در سال ۲۰۲۲ هنر انافتی از جنون سفتهبازانهای که در روزهای اول درگیرش شده بود، فاصله میگیرد و به چیزی عادیتر با رشد روزانه دورقمی تبدیل خواهد شد. حالا که بیشتر گالریهای معتبر انافتی میفروشند، شاهد بلندپروازیهای بیشتری در ارائه انافتیها خواهیم بود. مانند پروژه جدید دامین هیرست به نام «واحد پول». همینطور که قبیلههای دیجیتالی جدیدی زیر ظاهر پانکها، ایپها، پنگوئنها، گربهها و شکلهای خودتعریفی دیگر ظاهر میشوند، دنیای هنر بیشتر و بیشتر شبیه دنیای بازیهای کامپیوتری میشود.
انتظار این را داشته باشید که هنرمندان به تقاضای سیریناپذیر برای کهنالگوها و خصوصیاتی پاسخ بدهند که نسل جدید کلکسیونرهای دیجیتال را به متاورس جذب کرده است؛ متاورسی که یادگار گروههایی با خصوصیات انسانی در چترومهای AOL در اوایل دهه ۹۰ میلادی هستند.
برای کلکسیونرها مهم نیست که اثر هنری را یک انسان خلق کرده یا یک الگوریتم. مارکتپلیسها هم کمیاببودن دیجیتالی قابل تأیید را تشدید کردهاند و شکلهای جدید و جسورانهای از حراجیها ارائه دادهاند.
قانونگذاران هم به سمت حذف استانداردهای دوگانه در خریدوفروش آثار هنری دیجیتال و فیزیکی خواهند رفت. در اروپا هر دلالی که اثر هنریای را بیشتر از ۱۰ هزار یورو بفروشد، باید از دستورالعملهای سختگیرانه قوانین ضدپولشویی پیروی کند، اما خریدوفروش انافتی قانون خاصی ندارد.
هنرمندان از جریان حق امتیاز فروش انافتیها سود خواهند برد. این حق امتیازهای دائمی که معمولاً ۱۰درصدی هستند، باعث اختلال و تضعیف جایگاه دلالان میشوند. هنرمندان و کلکسیونرها بیشتر از هر زمان دیگری به یکدیگر نزدیک میشوند و هر فروشی برای خالق اثر درآمد آنی خواهد داشت. نبود استانداردهای کافی در مارکتپلیسهای اصلی انافتی باعث خنثیشدن تلاشهایی میشود که برای گسترش حق امتیاز هنرمندان در مارکتپلیسها از طریق ثبت حق امتیاز و تعریف استانداردهای قراردادی جدید صورت میگیرد. اما امکان وجود حق امتیازها در آثار فیزیکی و تمایل به داشتن رکوردهای بلاکچین باعث میشود که هنوز هم آثار هنری فیزیکی بیشتر از انافتیها به فروش بروند و برای بازار آثار هنری شفافیت بیشتری فراهم کنند.
البته اصالت تراکنشها در هر بلاکچینی نمیتواند جلوی حسابهای هنرمندان تقلبی را بگیرد و خریداران از این به بعد ارزش بیشتری برای تأیید هویت هنرمندان قائل خواهند شد. راههایی مثل تأیید هویت یا فراهمکردن گواهی و مدرک از طرف هنرمندان نیز برای خریداران ارزش بیشتری پیدا خواهند کرد.
وعده جاودانهبودن انافتیها هم چالشهای جدیدی به وجود میآورد، چون مارکتپلیسها هستند که بهترین راه دسترسی دائمی به کارهای دیجیتالی هنرمندانشان را تعیین میکنند. IPFS، یا سیستم پرونده بینسیارهای، همچنان انتخاب مارکتپلیسها برای این کار است، اما پروتکلهای ذخیرهسازی آنچِین یا درونزنجیرهای مثل «آرویو» در این مسابقه خودی نشان خواهند داد تا بتوانند زندگی جاودانه هنر را تضمین کنند. موزهها هم امکانات خوبی برای کمککردن به این حفاظت دیجیتالی آثار هنری دارند، اما باید با شرکتهای فراهمکننده فناوریهای مورد نیاز همکاری کنند.
در طول تاریخ همیشه به وجود آمدن نسلها و شکلهای جدید ثروت، باعث به وجود آمدن تقاضا برای شکلهای جدیدی از هنر شده است. از تبلیغات گرفته تا طراحی خیابانها، شامل این قضیه میشوند و زیباییشناسی هنر کریپتو هم از این قضیه مستثنی نیست. با این حال مکانیسم توکنی که اساس هنر کریپتو است، تمام بازار و درک ما از مالکیت نسلاندرنسل را هم تغییر خواهد داد.
پیکاسو گفته بود: «هر چیزی که بتوانید آن را تصور کنید، واقعی است.» حالا که هنرمندان و مهندسان رهبران نوآوری انافتی شدهاند، هنر پیکاسو هیچوقت به اندازه الان بزرگ و فوقالعاده نبوده است.
کسبوکار
بیگتک نباید از بین برود، بلکه باید ظرفیت پذیرشش را بیشتر کند
در سال ۲۰۲۲ جمعآوری اطلاعات کاربران توسط شرکتهای فناوری به پایان میرسد و اشتراکگذاری به رفتار قابل قبول جدیدی تبدیل خواهد شد.
سال گذشته پنل ضدانحصار کمیته قضایی مجلس نمایندگان آمریکا کشف کرد که آمازون، اپل، گوگل و فیسبوک در بخشهای کلیدی کسبوکار «قدرت انحصاری» دارند و از این تسلطشان بر مارکتپلیسها «سوءاستفاده» کردهاند. در سال ۲۰۲۲ شاهد به وقوع پیوستن پیشبینی یکی از اعضای این پنل به نام «کن باک» خواهیم بود؛ مجبور کردن این شرکتهای پلتفرممحور به جداسازی خطوط کسبوکارشان (یا همان از هم پاشیدن) راه درستی نیست.
سرنگونکردن بیگتک راهحلی است که در زمان انقلاب صنعتی جواب میداد و به درد اقتصاد پساصنعتی امروز نمیخورد. پروفایلهای شبکههای اجتماعی وستتگزاس اینترمیدیت جدید نیستند و فیسبوک هم شرکت استاندارد اویل نیست. ایجاد رقابت در دنیای امروزی مسئله خوبی است و تمرکز روی وضع قوانینی برای تصفیه و توزیع منابع ضروری اقتصادی (یا همان اطلاعات) کاری منطقی است، اما راه بهتر برای آینده، شبیه به چیزی خواهد بود که «ویکتور مایِر شونبرگر»، استاد رشته حکمرانی اینترنتی در دانشگاه آکسفورد و «توماس رِنج»، نویسنده باسابقه حوزه فناوری اسم آن را «دستور تصاعدی اشتراکگذاری اطلاعات» گذاشتهاند.
اشتراکگذاری اطلاعات یکی از قسمتیهای رویکرد مدیریتی آمریکاست که برای ایجاد رقابت در قسمت امور مالی مصرفکنندگان استفاده میشود. در ماه ژوئن ۲۰۲۱ جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا فرمان اجرایی را امضا کرد که دستور میداد دادههای تراکنشهای امور مالی مصرفکنندگان قابل انتقال شوند. این کار باعث باز شدن راهی به بانکداری باز یا اوپنبنکینگ واقعی میشد. در سال ۲۰۲۲ متوجه خواهیم شد که قوانینی که برای بانکها و شرکتهای کارت اعتباری خوب هستند، برای شبکههای اجتماعی، خرید و شرکتهای مخابراتی هم قوانین خوبی هستند.
این شیوه «باز بودن همهچیز» برای اولینبار در استرالیا استفاده شد که بانکداری باز قسمتی از برنامهای بزرگتر برای رسیدگی به حقوق مصرفکنندگان بر اطلاعاتشان بود. فشار زیادی از داخل کشور استرالیا برای جلوگیری از دسترسی سازمانها به اطلاعات بانکی مشتریان بدون بهاشتراکگذاری اطلاعات خودشان وجود دارد. برای مثال اگر یک شرکت شبکه اجتماعی بخواهد به اطلاعات بانکی مردم استرالیا دست پیدا کند، باید خودش هم به «گیرنده معتبر اطلاعات» تبدیل شود و اطلاعات شرکت خودش را هم در دسترس دیگران قرار بدهد.
قانونگذاران آمریکایی میتوانند با استفاده از این روش دو نشان را با یک تیر بزنند؛ چهار بانک بزرگ و بیگتک را مجبور کنند که دسترسی API بدون تبعیض کاربران به اطلاعات خودشان را فراهم کنند. چرا بانک نباید بتواند سایت آمازون را چک کند و چند خرید خوب به ما پیشنهاد بدهد؟ چرا کیف پول نُوی نتواند به حساب بانکی ما دسترسی داشته باشد؟ چرا نباید به شرکت شبکه اجتماعی رقیبم اجازه بدهم به گرافهای فیسبوکم دسترسی داشته باشد؟
این دسترسیها باعث میشود رقبا بتوانند با سهولت بیشتری به بازار وارد شوند و به مدیران فعلی و تازهواردانشان امید و انرژی بدهند؛ تازهواردانی که میتوانند از اطلاعاتی که در گذشته احتکار شده بود، استفاده کنند و با الهامگرفتن از آنها محصولات جدیدی بسازند.
به جای اینکه به راهحلهای ضدانحصار قرون ۱۹ و ۲۰ برگردیم، در سال ۲۰۲۲ خواهیم فهمید که بانکداری باز چطور میتواند مدلی مفید برای قرن ۲۱ ارائه دهد تا بتوانیم با آن علیه انحصار بر اطلاعات کاری بکنیم. راه دستوپنجه نرمکردن با بیگتک از بین بردن آن نیست؛ بلکه باز کردن آنها و بالا بردن ظرفیت پذیرششان است.