سالِ مرگ خاموش پرداختیارها؟
میزگردی درباره مهمترین چالشهای پرداختیارها با حضور فعالان این حوزه
عصر تراکنش ۵۷ / سال ۱۴۰۰ برای پرداختیارها شروع سختی داشت. فروردینماه شاپرک به یکباره و بدون اعلام قبلی بیش از چهار هزار ترمینال پذیرندگان پرداختیارها را بست. تیرماه نیز ضربه سنگینتری بر پیکره پرداختیاری زده شد. گرچه ابلاغ اجرای الزام اینماد کسبوکارهای اینترنتی برای پرداختیارها را شاپرک اعلام کرد، اما این الزام از سمت مرکز توسعه تجارت الکترونیکی بود؛ این یعنی پرداختیارها تنها میتوانند به کسبوکارهایی درگاه بدهند که اینماد گرفته باشند. حوزه پرداختیاری از همان روزهای ابتدای شکلگیریاش با چالشهای متعددی همراه بود. با شروع فعالیتهای رسمی پرداختیارها، تضادها و تعارضهای منافع نمایان شد.
نخستین تضاد منافع زمانی خود را نشان داد که شرکتهای پرداختیار موظف به انعقاد قرارداد با شرکتهای پیاسپی برای اتصال به سوئیچ شاپرک بودند. اگر بخواهیم بهطور خلاصه در خصوص چالشهای حوزه پرداختیاری بگوییم، باید به مواردی همچون برخورد قهری رگولاتور با پرداختیارها، اجباریشدن اخذ اینماد، اجباریشدن اخذ کد مالیاتی برای تمامی پذیرندگان و موارد دیگر اشاره کنیم.
پرداختن به چالشهای حوزه پرداختیاری بهانهای برای برگزاری میزگردی با حضور مهدی شریعتمدار، رئیس هیئتمدیره انجمن فینتک و مدیرعامل جیبیت؛ مهدی فاطمیان، مدیرعامل و بنیانگذار زیبال؛ امید آقاجانی، مدیر بازاریابی شرکت تجارت الکترونیکی ارتباط فردا و حمیدرضا ترابیان، بنیانگذار و مدیرعامل شرکت تجارت الکترونیک رایبد ایرانیان شد تا نگاهی داشته باشیم به مسیری که پرداختیاری از ابتدای شکلگیریاش تاکنون آمده و چالشهایی که با آن روبهرو شده است. به اعتقاد فعالان این حوزه، سال ۱۴۰۱ برای پرداختیارها سال سختی خواهد بود و اگر این چالشها به همین منوال ادامه پیدا کند، میتوان این سال را «سالِ مرگ خاموش پرداختیارها» نامید.
حوزه پرداختیاری از آن حوزههایی است که تقریباً از ابتدا با چالش و مسئله همراه بوده است. آقای شریعتمدار لطفاً به ما بگویید نگاه شما به چالشهای این حوزه چگونه است؟ چرا وضعیت این حوزه با چالشهای فراوانی روبهروست؟ آیا این چالشها را متوجه رگولاتور میدانید؟
مهدی شریعتمدار: ابتدا خوب است وضعیت این حوزه را توصیف کنیم و بعد به چراییها بپردازیم. اکنون پرداختیاری صنعتی است که دیگر توجیهپذیری ندارد و هر کس حسابوکتاب کند، میبیند سرمایهگذاری در این حوزه در شرایط کنونی به نتیجه نمیرسد و دلیل صد درصدی آن نحوه تنظیمگری است و هیچ دلیل دیگری ندارد. وقتی نگاه کنیم و ببینیم که یک کالا را میتوانیم از بقالی بغلی با قیمت صفر تومان و با کیفیت بهتر و سرعت و امکانات بیشتر بخریم، ولی اگر از پرداختیار بخریم باید پول بپردازیم و کیفیت و امکانات پایینتری بگیریم و سرعت هم کاهش یابد، عملاً عقل سلیم اجازه نمیدهد که کسی از پرداختیار خرید کند؛ مجبور میشود خدمت را از پیاسپی بگیرد؛ بهخصوص از زمانی که اینماد الزامی شد، سرعت آنبوردینگ که یکی از جذابیتهای اصلی جلب مشتری به پرداختیارها در دوره رشد کسبوکارها بود، دیگر وجود ندارد. کسبوکارهایی که خاکستری بودند و هنوز قانون و ضابطه نداشتند، از پرداختیارها بهعنوان یک سندباکس استفاده میکردند، ولی دیگر امکان این استفاده را ندارند.
اکنون با دو گزینه مواجه هستیم؛ خرید کالای گرانتر یا ارزانتر؟ آن هم در شرایطی که کالای بهتر ارزانتر است و کالای بدتر گرانتر. در این شرایط پرداختیاری بیمعنی شده و کسانی هم که در آن حوزه فعالیت میکنند از قبل حضور داشتهاند و بعید میدانم نفر جدیدی به این عرصه قدم بگذارد. چند نفر در ایام گذشته با من مشورت کردند و به خاطر جایگاهی که در انجمن داشتم در یک جلسه شفاف به آنها گفتم که هر کس بخواهد پولش را دور بریزد میتواند وارد این حوزه شود. این شرایط از کجا نشئت میگیرد؟ آیا نهاد تنظیمگر متوجه این موضوع نیست؟ آیا پرداختیاری موضوع مهمی برایش نیست؟ آیا آگاهانه دارد اقدامی انجام میدهد؟
برای من اصلاً قابل قبول نیست که تصور کنم رگولاتور متوجه مسئله نباشد و نداند چه کار دارد میکند. قبلاً میگفتیم «پیاسپیها کارمزد صفر دارند، ولی ما میتوانیم بدون اینماد سرویس بدهیم». ما به همین حد راضی بودیم و شاید پیاسپیها ناراضی بودند؛ ولی وقتی شرایط را تغییر میدهید، باید باز هم تعادل به وجود آورید. این کار را اکنون انجام ندادهاند. اینطور نیست که ما در جلسات خودمان این نکات را هشدار نداده باشیم. بچههایی که حضور داشتند، شاهدند که در جلسات با بانک مرکزی اولین حرفی که بنده بهعنوان مسئول میزدم این بود که «تبعیض در تنظیمگری، برای ما کُشنده است». بحث میشد که «چرا داد میزنید؟ چرا شلوغ میکنید؟» میگفتم «ما داریم میمیرم؛ تبعیض را بردارید و ما آرام خواهیم شد و دیگر شلوغ نمیکنیم.»
یعنی تبعیض بین پرداختیار و پیاسپی؟
شریعتمدار: بله تبعیض بین پرداختیار و پیاسپی است. ما به رگولاتور میگوییم این تبعیض را بردارد و بگذارد پرداختیارها فعالیت کنند؛ یا اگر نمیتوانند تبعیض را بردارند، سختگیریهایشان را کاهش دهند و سهلگیری کنند. انکار نمیکنیم که پرداختیاری در حال حاضر تنها نظام «چهارچوبمحور» کشور است و بقیه نظامهای مالی همگی «مجوزمحور» هستند. ولی فراموش نکنیم که اکنون پرداختیاری چهارچوبمحور است، اما پر از تبعیض، با نگاه کنترلی. در واقع نمیتوانم بگویم که این روش بدون نیت بوده، چون رگولاتور بهخوبی آگاه است که چه کار میکند.
به نظر من، رگولاتور در کنار کنترل، بهدنبال تضعیف این حوزه بوده است. رگولاتور عامدانه میخواهد یک حوزه در آینده بزرگتر نشود و به سمت کوچکشدن برود. بارها گفتهایم که این اتفاق میافتد و نمیتوانم بپذیرم که قصد و غرضی در کار نبوده است. چرا نهاد تنظیمگر باید ناگهان تصمیم بگیرد که جلوی فعالیت یک حوزه را بگیرد؟ چرا تنظیمگر باید با هدف تضعیف یک حوزه جلو بیاید؟
سؤالی که پیش میآید این است که چرا چنین اتفاقی افتاده است؟ یک زمان رگولاتور چهارچوبهایی گذاشته و اکنون خودش سعی دارد آن چهارچوبها را زمین بزند. آیا روز اول تصور میکرده که این حوزه چندان بزرگ نمیشود و در حال حاضر غافلگیر شده است؟
شریعتمدار: قطعاً این مسئله وجود دارد. در جلسات صریحاً گفتند که «قرار بود شما تراکنشهای خرد را انجام دهید» و بچههای ما میگفتند «کجا چنین قراری گذاشته شده؟ این قرار را بیاورید که ما هم ببینیم». واقعاً هیچجا قرار نشده بود، در هیچ نامه و سندی چنین چیزی قید نشده بود؛ یک تصور ذهنی بود. آن موقع که تنظیمگری انجام میدادند، صرفاً تراکنشهای خرد در این عرصه صورت میگرفت. پرسیدید که تنظیمگر چرا چنین کاری انجام میدهد. دلیلش این است که تصمیم گرفته آن حوزه را تضعیف کند. علت را نمیدانم، ولی بخشی از قضیه میتواند به تضاد منافع مربوط باشد و بخشی هم به مسئله trust و untrust یعنی پیاسپی و بانک را مورد اعتماد میدانند و لندتک و پرداختیار را «غیرخودی» تلقی میکنند.
شاید هم چالشهایی که وجود داشته، بهمرور با گفتوگو و راهکارهای سازنده حل نشده و در بخش خصوصی زخمهایی به وجود آورده که بیاعتنایی به زخمها یکسری پرخاشگری را به وجود آورده است. هیچ تعامل سازندهای بین بخش خصوصی و رگولاتور شکل نگرفته است. تعامل سازنده یعنی اینکه درد من را برطرف کنند، نه اینکه صرفاً حرفم را یک بار بشنوند و کنار بگذارند. وقتی کسبوکار من دچار اختلال است و همیشه در ریسک مرگ و نابودی هستیم، گفتوگو مشکلمان را حل نمیکند. یکی از بچهها تمام نامهها و دستورالعملهای ابلاغی این حوزه را جمع کرده و میبینیم که نزدیک به ۵۰۰ بار نامه، اعلامیه و پیامی مبنی بر یک تغییر یا خطا طی سه سال اتفاق افتاده که اتفاق خیلی بزرگی است؛ یعنی هفتهای سه بار!
متشکرم. آقای ترابیان صحبتهای شما را درباره چالشهای حوزه پرداختیاری میشنویم.
حمیدرضا ترابیان: در تکمیل صحبت آقای شریعتمدار باید عرض کنم که اگر ما نگاهی به شکلگیری پرداختیاری داشته باشیم، میبینیم که به واسطه خلئی که در بازار وجود داشت، شرکتهایی تحت عنوان پرداختیار شکل گرفتند تا بتوانند با خلق سرویسهای متنوع و خلاقانه نیازهای این بخش از بازار را پوشش بدهند و تا حدی هم عارضه نظام کارمزد را مرتفع کنند؛ چراکه در سیستم جدید این شرکتها میبایست کارمزدهایشان را از پذیرندگان میگرفتند.
بههرحال وقتی خلق ارزش میکنید، پذیرنده تمایل دارد که بابت آن ارزش، کارمزد پرداخت کند. اما متأسفانه امروز میبینیم هر وقت که اسم پرداختیار در بازار میآید، نهفقط عامه مردم، بلکه حتی مدیران صنعت مالی و بانکی، آنها را بهعنوان شرکتهایی میشناسند که اگر نگوییم خودشان خلافکار هستند، دارند به خلافکاران سرویس میدهند و هرگز به این موضوع توجه ندارند که همین شرکتهای پرداختیار، طی چند سال اخیر چقدر به اکوسیستم پرداخت کشور کمک کرده و چقدر سرویس خلق کردهاند. واقعاً وضعیت صنعت پرداخت تا قبل از شکلگیری پرداختیارها چگونه بود؟
تصویری که از پرداختیارها در بازار شکل گرفته، تصویر خوبی نیست و این وضعیت را حق آنها نمیدانیم. نهادهای بالادستی و بهخصوص شاپرک حمایتی از این حوزه انجام نمیدهند. به اعتقاد من، نهادهای بالادستی باید در کنار نظارت، به توسعه اکوسیستم هم کمک کنند. اکوسیستم پرداخت صرفاً به یک ناظم احتیاج ندارد. اگر بانک مرکزی و شاپرک بخواهند به این اکوسیستم کمک کنند، با انبوهی از شرکتها روبهرو نیستند، جمع شرکتهای پرداختیار و پیاسپی کمتر از ۱۵۰ شرکت است و تعامل با این تعداد شرکت واقعاً کار مشکلی نیست.
همانطور که گفته شد، مدل کسبوکار و رقابت در این بازار نیز دچار مشکل است. طبق سند جامع پرداختیاری، پرداختیار برای دریافت مجوز میبایست از سمت یک شرکت پیاسپی معرفی شده و شرکت پیاسپی موظف است بر عملکرد پرداختیار نظارت کند و در واقع پیاسپی «بالاسریِ پرداختیار» محسوب میشود. این در حالی است که پرداختیارها باید در بازار با شرکتهای پیاسپی رقابت مستقیم کنند و نکته جالبتر اینکه برخی سرویسهای پرداخت نیز صرفاً میتواند توسط پیاسپیها ارائه شود و پرداختیارها این مجوز را ندارند.
انگار دو تا آدم؛ یکی با وزن ۱۵۰ و دیگری با وزن ۵۰ کیلو را داخل رینگ فرستادند تا با هم رقابت کنند و به شخص ۵۰ کیلویی هم گفتند که «حق استفاده از دستت را نداری»، نتیجه از قبل معلوم است. پرداختیارها شکست میخورند، از بین میروند و بازیگران جدید هم تمایلی به ورود نشان نمیدهند. متأسفانه در بازار کنونی، پرداختیار شبیه به یک بچه بیسرپرست شده که کسی مسئولیت او را نمیپذیرد.
از دیگر مشکلات این حوزه، سند جامع پرداختیاری است.اگر نگاهی به این «سند ۵۰۰ صفحهای» بیندازید، متوجه میشوید که واقعاً به بازنویسی نیاز دارد. اگر ما بهدنبال توسعه و چابکی این اکوسیستم هستیم، نباید «سند» را صرفاً با بوروکراسی شرکتهای عریض و طویل قدیمی بنویسیم. چرا تمام شرکتهای چابک را به سمت تبدیلشدن به شرکت بوروکراتیک میبریم؟ در این چهارچوبها خلق ارزش اتفاق نمیافتد. اکنون شرکتهای پرداختیار بهجای آنکه ذهن خود را متمرکز بر R&D و خلق سرویس کنند، درگیر این هستند که چطور با موانع و قوانین تبعیضآمیز مواجه شده و مشکلات روزمره خود را برطرف کنند. این امر آسیب جدی به اکوسیستم پرداخت کشور، خصوصاً در حوزه نوآوری وارد میکند.
از آقای ترابیان ممنونم. آقای آقاجانی نظر شما در این باره چیست؟
امید آقاجانی: دوستان به مهمترین نکاتی که بایست میگفتیم، اشاره کردند. بیایید قدری به عقبتر برگردیم و ببینیم پرداختیاری چگونه شکل گرفت. همه میدانیم که ۱۲ شرکت پیاسپی از قبل فعالیت میکردند و همچنان فعالیت میکنند و رگولاتور برای اینکه از زیر فشار محدودیت ندادن مجوز بیرون بیاید، در شرایطی که مرتب مورد بازخواست قرار میگرفت که چرا مجوز پیاسپی جدیدی را نمیدهند، تصمیم گرفت مجوز پرداختیاری را بهعنوان یک سوپاپ اطمینان یا فرصت تنفس ایجاد کند.
به اعتقاد من، استراتژی مشخصی پشت این تصمیم وجود نداشت و در این شرایط پرداختیارها بهعنوان یک موجود ناقصالخلقه شکل گرفتند که زودتر از موعد متولد شدند. مدل فعلی پرداختیارها باعث شده روبهزوال و نابودی بروند.
اکنون پرداختیارها چگونه فعالیت میکنند؟ آمار بهمنماه شاپرک نشان میدهد از سه میلیارد و ۲۰۰ میلیون تراکنش که در نظام بانکی کشور اتفاق افتاده، حدود پنج درصد از آنها از نوع CNP و IPG بودهاند. به عبارت دیگر تعداد ۱۶۲ میلیون تراکنش سهم رقابت بین شرکتهای پرداخت و پرداختیاری است.
تا جایی که یادم میآید از روز اول قرار بود پرداختیارها با این هدف شکل بگیرند که پیاسپی به فلسفه پیاسپیگری خودش برسد و توسعه زیرساخت و سرمایهگذاری انجام دهد و زیرساختهای الکترونیکی خود را توسعه دهد و از سوی دیگر کسبوکارها را پرداختیارها شکل بدهند، ولی در عمل پرداختیاری به یک بازار خیلی کوچک محدود شده که بیش از ۱۶۲ میلیون تراکنش را دربر نمیگیرد.
این ۱۶۲ میلیون که میگویید آمار کل پیاسپیهاست!
آقاجانی: نکته همینجاست. حسابش را کنید که ۱۲ پیاسپی از قبل فعالیت میکردند و ۱۲۸ شرکت پرداختیار هم اضافه شدهاند و درمجموع ۱۴۰ شرکت برای `پنج درصد از بازار رقابت میکنند. اقیانوس قرمز یعنی همین. عمق فاجعه را اینجا متوجه میشویم. رگولاتور دارد چه کار میکند؟ رگولاتور میبایست تسهیلگری صنعت پرداخت را انجام میداد. در وضعیت موجود، این اقیانوس قرمز روزبهروز به سمت قرمزتر شدن میرود و عمق آن بیشتر میشود. همانطور که آقای شریعتمدار نیز اشاره کردند، در حال حاضر انتخاب بین «جنس خوب و جنس بد» است. وقتی شرایط را مساوی کنند، طبیعتاً همه به سمت جنس خوب میروند. بر همه واضح است که پرداختیارها بهعنوان حساب واسط شکل گرفتند تا ایدههای نوین را بالوپر دهند.
آیا میتوان گفت که بانک مرکزی میخواهد حواس را از پیاسپیها پرت کند؟ صحبتهایی که گفتید و آماری که ذکر کردید، همین را نشان میدهد. اکنون هیچکس راجع به پیاسپیها صحبت نمیکند و همه درباره پرداختیارها صحبت میکنند.
محمدمهدی فاطمیان: آری، همینطور است. البته اکنون پیاسپیها هم دارند کارمزدهای خودشان را میگیرند.
شریعتمدار: فکر میکنم عدد درآمد آنها به ۱۰ هزار میلیارد تومان در سال میرسد.
آقاجانی: عدد عجیبوغریبی است. ۹۵ درصد از بازار در جای دیگر است، اصل دعوا جای دیگر است، ولی همه را سرگرم حوزه پرداختیاری کردهاند.
شریعتمدار: پرداختیارها بیش از ۱۰ درصد بازار پرداخت آنلاین را به خود اختصاص نمیدهند.
آقاجانی: نکته همینجاست. عمق فاجعه و عمق اقیانوس قرمز را از همینجا میفهمیم.
شریعتمدار: گفتید که مسئله پرداختیاری را برای دور کردن ذهنها از مسئله مجوز پیاسپی مورد توجه قرار دادند. پرداختیارها در ابتدا بهصورت card-present بودند، ولی یک نامه زدند که «از این به بعد میتوانند card-not-present باشند»، یعنی اجازه هر دو حوزه card-present و card-not-present را دادند. یک روی دیگر سکه این بود که بازیگران بدون مجوز از قبل به وجود آمده بودند و میبایست چارهای برایشان میاندیشیدند.
ترابیان: البته حوزه card-not-present ما هم کامل نیست؛ مثلاً اسکن کیوآر با گوشی نیازی به کارت ندارد؛ ولی پرداختیار نمیتواند به پذیرنده فیزیکی کیوآر پرداخت بدهد. کیوآر برای پیاسپیها مجاز است، ولی برای ما مجاز نیست. من به شاپرک زنگ زدم و سؤال کردم؛ گفتم «۵۰۰ صفحه سند داریم، یک جایش را به ما نشان دهید که گفته باشد این روش مجاز نیست». گفتند «اگر مشکل دارید به شاپرک نامه بزنید». ما حتی کارهایی را که در آن سند مجاز دانسته شده، نمیتوانیم انجام دهیم.
آقاجانی: اگر به خاطر داشته باشید، اساساً قرار بود پرداختیار بیاید که کسبوکارها را شکل بدهد و پیاسپی فقط به کار پیاسپیگری خودش برسد؛ مثلاً سوئیچ دستش باشد و زیرساخت ارائه بدهد. تمام پیاسپیهای دنیا همین کار را میکنند. در کجای دنیا دیدهاید که پیاسپی کار پرداخت انجام دهد؟
متشکرم. آقای فاطمیان نظر شما درباره چالشهای رگولاتوری حوزه پرداختیاری چیست؟
فاطمیان: اولین گروه پرداختیارها در سال ۱۳۹۷ معرفی شدند. در مهرماه ۱۳۹۷ شش پرداختیار بهعنوان اولین گروه پرداختیارها معرفی شدند. آن زمان هنوز هیچ زیرساخت پرداختیاری در شبکه بانکی یا شاپرک وجود نداشت و ما روی مکانیسم و روال گذشته کار میکنیم. از سال ۱۳۹۹ الزام گذاشتند که «باید مهاجرت روی زیرساخت پرداختیاری اتفاق بیفتد و این شرکتها نمیتوانند طبق روال سابق و مدل گذشته سرویس بدهند، بلکه باید تحت پروتکل بانک مرکزی که مورد تأیید شاپرک است، فعالیت کنند». از همان تاریخ در یک سال دیدیم که ۱۰۰ روز تسویهها با خطا مواجه شد. ما داریم راجع به شرایط غیررقابتی کارمزدها صحبت میکنیم، ولی حتی در مورد تسویه هم مشکل داشتیم.
این شرایط یک سال برایمان مشکلساز بود. هر روز نامه میزدیم و تماس میگرفتیم و همهجا صدایمان را بالا میبردیم که «فقط تسویه ما را درست انجام دهید». شرکت پیاسپی در تعطیلات تسویه دارد، ولی ما نداریم؛ شرکت پیاسپی در روز عادی بدون اختلال همیشه تسویه میزند، ولی ما تسویه بدون اختلال نداریم. یک سال موجودیت ما لِه شد تا به ۱۴۰۰ رسیدیم. در این بازه زمانی، انواع و اقسام ابلاغیهها، واپایشها و چککردنها شروع شد. از پنجم مهرماه ۱۳۹۹ که همه شرکتها را سوئیچ کردند و گفتند «الزامی است که به ساختار پرداختیاری بیایید» تا همین امروز، آمار ابلاغیهها به همان حدود ۵۰۰ ابلاغیه رسید که مهدی شریعتمدار ذکر کرد.
انواع و اقسام الزامات و فشارها را فقط بر بخش IPG گذاشتند، در حالی که هیچکدام از این مسائل را برای کارتخوان مطرح نکردند. «اینماد» یک نمونه واضح است؛ برای کسبوکار آنلاین دریافت نماد اعتماد الکترونیک الزامی است، ولی برای دریافت کارتخوان یک استشهاد محلی کفایت میکند. چرا کسی که کسبوکار آنلاین دارد و تمام اطلاعات هویتی او در چند مرحله به بانک و شاپرک ارائه شده و با سامانههای «نهاب» و «سیام» و ایکس و ایگرگ و زد چک شده، مجدداً باید برود نماد اعتماد بگیرد که یک درگاه پرداخت اینترنتی داشته باشد. تازه، اگر نماد صفر ستاره بگیرند طبق آپدیت جدید، محدودیت ۱۰۰ میلیونی خواهند داشت.
هر تغییری در این شبکه اتفاق افتاده، قبلش گفتهایم که این مدل اجرا غلط است و مدلها و راهکارهای بهتری را پیشنهاد دادهایم که جلوی آسیبها را بگیرد؛ اما گوش ندادند. «مالیات» هم یکی از نمونههاست. در مورد مالیات، بارها مدلهایی پیشنهاد دادیم و حتی گفتیم «یک چهارچوب یا دستهبندی انجام میدهیم که به شرکتها اعلام شود و فهرست مشتریانی که نیاز به کد رهگیری دارند، تعیین شود؛ به نحوی که همه مشتریان بتوانند کد رهگیری مالیاتی داشته باشند».
ما میتوانستیم به مالیاتستانی کمک کنیم، ولی چه اتفاقی افتاد؟ اجراهای سلبی، روشهای ضربالاجلی؛ «قطع کنید، ببندید» و اگر هم حرفی میزدیم، ما را در مقابل مالیات میگذاشتند و هر جا میگفتیم «این مدل اجرایی غلط است» میگفتند «یعنی دوست نداری مالیات بدهی؟» ما میگفتیم «اتفاقاً دوست داریم مالیات از همه دریافت شود، ولی مدلی که شما اجرا میکنید، در جامعه ترس به وجود میآورد و همه را پراکنده میکند تا به مسیر کارتبهکارت بروند».
نمیتوان گفت سرویس شرکتهای پیاسپی از ما بهتر است، اما مشتریانی که به سمت ما میآیند، بهدلیل مشخصی میآیند. دلیل اصلی استقبال از پرداختیاری این است که سرویسهای ارائهشده توسط شرکتهای پیاسپی با نیاز فعلی بازار تطابق ندارد. این نیمجمله علت کلی شکلگیری پرداختیارها را ترسیم میکند. کاملاً طبیعی است که هر شرکت در صنوف مختلف میتواند خلأهایی را پر کند و مزیتهایی به وجود آورد که بازار را بگیرد. شرکتهای پیاسپی نیز باید بهعنوان زیرساخت پرداخت مطرح باشند. تعداد شرکتهای پیاسپی همین حالا هم زیاد است و حتی با تعداد کمتر میتواند زیرساخت مورد نیاز را ارائه داد. وقتی میپرسیم که چرا شرایط رقابتی درست شکل نمیگیرد، موضوع کارمزد را مطرح میکنند.
اکنون تمام شرکتهای پیاسپی در مجموع سالی ۱۰ هزار میلیارد تومان کارمزد میگیرند، در حالی که منِ پرداختیار نمیتوانم مشتریانی را از پیاسپی به سمت خود بیاورم که پیاسپی به او کارمزد میپردازد. دقت کنید! موضوع اصلاً این نیست که من بتوانم یا نتوانم چیزی از کارمزد شبکه پرداخت بگیرم؛ مسئله این است که شبکه به شکل نادرست طراحی شده و پذیرنده، نهتنها سرویس میگیرد، بلکه یک کارمزد هم دریافت میکند. نمیدانم کجای دنیا این روال را داشتهاند؛ ولی ساختار کنونی اینطور شده و ما هر وقت به سراغ یک شرکت بزرگ میرویم، از ما میپرسند که چقدر پول به او میپردازیم؛ نه اینکه چقدر کارمزد از او میگیریم. در این شرایط طبیعتاً نمیتوانیم با شرکتهای بزرگ کار کنیم، چون زندهماندن، رشد و بزرگماندن ما منوط به این است که ریال به ریال کارمزد جمع کنیم و کسبوکار خود را رشد دهیم.
وقتی اینماد را اجباری میکنند که مخالفت ما را برمیانگیزد، میگویند «این کار را کردیم که تضاد منافع بازار را از بین ببریم». انگار تا پیش از این، شرایط ما بهتر از پیاسپیها بوده و حالا امتیازی به پیاسپی میدهند که قدرت رقابت با ما را داشته باشد. امروز هیچ پیاسپی نمیبینید که بتواند به پلتفرمها سرویس درست ارائه بدهد. پلتفرمها دارند به سمت پرداختیارها میآیند، چون پرداختیار برای نیاز کسبوکار آنها راهکار ارائه میدهد. در یک سال اخیر، تمام پیاسپیها سرویسهای تسویه و ریفاند خود را توسعه دادهاند تا بتوانند تنهبهتنه پرداختیارها بزنند. اکنون تمام تراکنشهای ما از بستر پیاسپی عبور میکند. در شرایطی که من کارمزد بگیرم، قطعاً پیاسپی هم کارمزد میگیرد، ولی در عین حال با کسی که از خودم منتفع میشود، رقابت میکنم.
از سوی دیگر، ما بارها و بارها در درخواستهایمان گفتهایم که برخی شرکتهای پرداختیار میتوانند به پیاسپی تبدیل شوند. اگر مسیر مجوز را باز بگذارند، این شرکتها میتوانند با همکاری یک بانک یا یک نهاد خدماتی را ارائه دهند و مجوز پیاسپی بگیرند. امروزه پرداختیاری بهعنوان «جایگزین پیاسپی» مطرح میشود و برای اینکه مجوز پیاسپی جدیدی ندهند، آن را مطرح کردهاند؛ اما میبینیم که پرداختیاری هیچ شباهتی به پیاسپی ندارد.
سؤال ما این است که چرا نباید یک پرداختیار مجوز پیاسپی بگیرد؟ یا باید شرایط را برابر کنند که منِ پرداختیار هم به منابعی کاملاً مشابه با پیاسپی دسترسی داشته باشم، یا اگر این کار انجام نمیشود، باید مسیری به وجود آورند که منِ پرداختیار برای آیندهام برنامه بزرگشدن و پیاسپیشدن بچینم؛ چه پشتوانهام بانک باشد، چه یک شرکت خصوصی بزرگ باشد، چه خودم باشم که تراکنشهایم رشد کرده و بخواهم به حوزههای تازهای وارد شوم و دسترسیهای بیشتری داشته باشم. الان چنین امکانی وجود ندارد.
به نظر شما دلیل این رفتار و مسیری که بانک مرکزی و شاپرک طی میکنند، چیست؟
فاطمیان: به نظر من رگولاتور ما دانش کافی ندارد.
یعنی این کارها را از روی ناآگاهی میکند؟
فاطمیان: هیچوقت نمیتوان یک علت مطلق را برای رفتارهای یک انسان یا یک شرکت مطرح کرد؛ هر رفتاری برآیند مجموعهای از علل است. یکی از دلایل، نبود دانش کافی است. ما وقتی با مدیران ارشد صحبت میکنیم، درمییابیم که اصلاً متوجه نوع کسبوکار ما نیستند. این شبهه هم ایجاد میشود که «پرداختیارها به خلافکاران سرویس ارائه میدهند»، به خاطر همین ناآگاهی شکلگرفته؛ البته سیاهنمایی و برچسبزنی عدهای خاص هم بیتأثیر نبوده است. یک بخش قضیه این بود که اصلاً کار ما را نمیشناختند و زمانی که همدیگر را در جلسه میدیدیم، میگفتند «عجب، شما چنین سرویسی هم ارائه میدهید؟» برایشان عجیب بود که چه خدماتی را ارائه میدهیم.
یک بخش از عوامل مربوط به تعارض منافع است. اگر ساختار هیئتمدیرههای بانک مرکزی و بانکهای دیگر و ارتباطات و سوابق آنها را چک کنید، میبینیم تعارض منافع باعث میشود پیاسپی را گل سرسبد بدانند و پرداختیار به «شرکت بَده» تبدیل شود.
یک عامل دیگر نیز در کار است. الان رویکرد تعاملی درستی در بانک مرکزی وجود ندارد. بارها شده که به خاطر رفتار یک پرداختیار، کل صنف را تحت تأثیر قرار دادهاند، در حالی که همگی میدانیم هیچ رگولاتور درستی، به خاطر بد بودن یکی از بچههای کلاس، کل کلاس را تنبیه نمیکند. اینجا پادگان نیست. در فضای رگولاتوری درست، کسی که بد باشد، باید به او تذکر دهند که تعامل خود را اصلاح کند و مابقی بازیگران بازار نیز یک کانال درست ارتباطی داشته باشند و جواب بگیرند.
متشکرم. آقای آقاجانی چرا پیاسپیها دارند وارد رقابت با پرداختیارها میشوند؟ مگر آنها خودشان ذینفع نیستند؟ بالاخره تراکنش پرداختیارها در انتها از گلوگاه پیاسپی رد میشود.
آقاجانی: فکر میکنم اگر این جمله را بگویم، دیگران هم تأیید بفرمایند: مادامی که نگاه پیاسپی به حوزه CNP نگاه درآمدزایی نیست، این رقابت، رقابتِ کثیفی خواهد ماند. من اشاره به درصد ۹۵ و ۵ کردم. پیاسپی ۹۵ درصد از درآمدش مربوط به کارتخوانهای فروشگاهی میشود. در این شرایط، معلوم است که بخشی از درآمد خودش را که از حوزه کارتخوان فروشگاهی است، صرف آن بخش ۵ درصد میکند.
همانطور که مهدی فاطمیان گفت، پیاسپیها معمولاً کارمزد میپردازند. شاید شما که جوانتر هستید، یادتان نیاید، ولی ما در گذشته مجموعه طنز «ساعت خوش» را به خاطر داریم. یادم هست در آن برنامه دو نفر «واکسی» ایستاده بودند و واکس میزدند؛ یکی داد میزد «۱۰۰ تومان» آن یکی داد میزد «۵۰ تومان»، این یکی کرد «۲۵ تومان» آن یکی نوشت «رایگان»، آن یکی نوشت «رایگان واکس میزنیم و شربت هم میدهیم». در عرصه رقابت همیشه این مثال به ذهن میآید. در حوزه CNP بین پیاسپیها کار به اینجا رسیده است. همانطور که مهدی شریعتمدار گفت، ما فقط ۱۰ درصد از تراکنشهای این حوزه را هندل میکنیم و بابت ۹۰ درصد دیگر از CNP، یعنی ۹۰ درصد از آن ۵ درصد که توضیح دادیم، کارمزد توسط پیاسپی پرداخت میشود.
خیلی جالب است؛ الان پیاسپیهایی داریم که کل درآمدی که بابت کارمزد پرداخت میگیرند، به اضافه مبلغی اضافه را به پذیرندهها میپردازند. در این شرایط چطور میخواهیم با او رقابت کنیم؟ یکی از دلایل آزاردهنده این کارشان که همهجا مطرح کردهام، جدولی است که شاپرک راه انداخته و در بولتنهای خودش میگذارد. تصور کنید شما فردا صبح مدیرعامل یک پیاسپی شوید؛ شما مجبور هستید برای جلب رضایت سهامداران خودتان را در بالای جدول نشان دهید. یک رقابت عجیبوغریب بین پیاسپیها ایجاد کردهاند. معلوم است که بانکها بیشتر به عقد قرارداد با آن سه، چهار پیاسپی تمایل نشان میدهند که در رنکینگ شاپرک بالاتر باشند.
اکنون نوعی رقابت جدید بر سر تعداد تراکنش شکل گرفته و از سوی دیگر یک موجود ناقصالخلقه آمده که در کنار آنها به رقابتی ناصحیح ایستاده و باعث شده امکان خلق ارزش از بین برود. اکنون بعضی پیاسپیها به ازای هر تراکنش اینترنتی، مبلغی علاوه بر کارمزد دریافتی از شاپرک را به پذیرنده میدهند. کار به جایی رسیده که به سراغ هر پذیرندهای برویم، از ما میپرسد «چقدر کارمزد به من میپردازی؟»
در حال حاضر در جامعه اینطور جا میاندازند که پرداختیار باید فقط به کسبوکارهای خرد سرویس بدهد، ولی پیاسپی به سراغ بزرگها برود. کجا چنین قراری گذاشته شده؟
خیلی ممنونم. لطفاً مفهوم این ارزشافزوده را برایمان تشریح کنید. این ارزشافزوده چیست؟ چرا پیاسپیها تابهحال نتوانستهاند ارزشافزودهای مشابه پرداختیارها ایجاد کنند؟ در صحبتهایتان عمدتاً مطرح شد با اینکه پیاسپیها به پذیرنده پول میپردازند، ولی پذیرنده حاضر است به پرداختیار پول بدهد و ارزشافزوده بگیرد.
ترابیان: وقتی در اقتصاد بیمار فعالیت کنیم، این اتفاقها را میبینیم. «بیماری هلندی» که در اقتصاد مطرح میکنند، به همین معناست. وقتی پول نفت در یک جا باشد و کل کشور از آن منتفع شود، دولت به خودش فشار نمیآورد که کار بیشتری انجام دهد. وقتی پیاسپی کارمزد میگیرد و تعداد آنها هم محدود است و انحصار وجود دارد و کسی نمیتواند به آن بازار قدم بگذارد، آنها هم میگویند «من مشتری خودم را دارم، چرا دنبال خلق ارزش بروم؟» از سوی دیگر وقتی شرکتها بزرگ میشوند، حالت لَخت پیدا میکنند و نمیتوانند خلق ارزش کنند. به همین دلیل است که پیاسپی خلق ارزش کمتری دارد.
متأسفانه ما با اعداد و شاخصها بازی میکنیم تا به جایگاه و رتبه برسیم، ولی زمانی که به عمق کسبوکار نگاه میکنیم شرایط متفاوتی را میبینیم. شرکتهای پیاسپی افتخار میکنند که در گزارش نیلسون ریپورت در جایگاه برتر در دنیا قرار دارند، ولی کسی به این موضوع توجه ندارد که این شاخصها چگونه ساخته شده است. تعداد کارتخوانهایی که در ایران وجود دارد، با مجموع تعداد کارتخوانهای چندین کشور اروپایی برابری میکند. قوانین حاکم بر بازار پرداخت در دنیا با ایران کاملاً متفاوت است و واقعاً این مقایسه از اساس غلط است.
بازار کنونی ما بیمار است. اگر اکنون به یک شرکت پیاسپی بگویید «از فردا کارمزدهای تو قطع میشود و عین پرداختیارها هیچ کارمزدی دریافت نمیکنی و باید با همین بضاعت و همین هیکل و زیرساختهایی که داری به بازار بروی و امرارمعاش بکنی» آنوقت میبینیم که آیا قادر به امرارمعاش هست یا خیر. آیا میتواند همچنان به پذیرنده پول بدهد یا خیر.
شریعتمدار: میخواهم یک نگاه کلی را مطرح کنم. در دنیا دو مبحث جدی را مورد توجه قرار میدهند که ما چون هنوز کشور درحالتوسعه هستیم و کشور توسعهیافته نشدهایم، به آن نمیپردازیم؛ یکی شمول مالی که دو دسته مسئله را در دل خود دارد. شمول مالی یعنی چه؟ یعنی هر فرد بتواند به اندازه نیازش از سرویسهای مالی بهرهمند باشد. یعنی سرعت، عمق، سهولت، تنوع، گستردگی و شفافیت خدمات مالی. این خیلی مهم است. این «فرد» یا حقوقی است یا حقیقی. کشورهای مختلف در دنیا عمیقاً روی این مسئله کار میکنند و همین باعث میشود که چرخ اقتصاد بچرخد.
سرویسهای مالی و فینتک، نقش «اینیبلر» (enabler) را برای ما دارند تا بتوانیم کارهایمان را در قالب شخص حقیقی یا حقوقی شروع کنیم. درست است که مجوزدهی و قانونگذاری هم مزید بر علت میشوند، اما تأمین زیرساختها نقش حیاتی در رونق فضای کسبوکار دارند؛ اگر اینترنت نباشد هیچ کاری در بستر آنلاین به انجام نمیرسد.
نبود شمول مالی میتواند به دو معنی باشد؛ یکی اینکه سرویس به قدر کافی گسترده نباشد، یکی اینکه رزولوشن و سهولت دسترسی به آن ضعیف باشد؛ مثلاً من میخواهم درگاه پرداخت داشته باشم، ولی شرایط دریافت اینماد و مجوزهای لازم به قدری برایم دشوار است که مرا ترغیب به پیگیری نمیکند یا شرایطی که فراهم شده، متفاوت با نیاز من است. این شمول چطور به وجود میآید؟ شرکتهای خصوصی در هر بخشی نیازها را میشناسند و سرویسهایی برای شمول مالی توسعه میدهند؛ کاری که از نظر رگولاتور ما تخلف به حساب میآید. چنین دیدگاهی خیلی بد است و جلوی رشد اقتصاد ایران را میگیرد. یکی از موانع کلیدی بازماندگی اقتصاد ایران همین است.
آقاجانی: اگر نگاهی به آخرین آمار GDP بیندازید، ملاحظه میفرمایید که کشور ایران در ظاهر رتبه ۱۷ را دارد که به نوبه خود رتبه خوبی است و نشانه یک اقتصاد قوی بهشمار میرود، ولی ما خامفروش هستیم، ما فقط نفت را برمیداریم و اگر بتوانیم، بخشی از آن را میفروشیم. آیا محصول هم داریم؟ خیر!! آیا ارزشافزوده ایجاد کردهایم؟ آیا مثل آمریکا آیفون تولید میکنیم؟ آمریکا چه کار کرده که از هر یک گوشی آیفون به اندازه ۶۵۰ دلار سود خالص میگیرد؟ از هر ۱۰۰۰ دلار قیمت آیفون، ۶۵۰ دلار سود خالص است.
فاطمیان: به نظر من پرداختیاری یکی از تمیزترین بخشهای بازار بهشمار میرود.
شریعتمدار: واقعاً همینطور است.
آقاجانی: صنعت پرداختیاری بهقدری کتک خورده که همهجایش تمیز است.
فاطمیان: تمام داده اینجا شفاف است؛ حتی پذیرنده هم از صد تا فیلتر رد میشود تا داخل سیستم بیاید. اگر کسی بگوید «خلافکاران دارند از پوشش پرداختیاری استفاده میکنند» باید چوب پشت دستش بزنیم.
شریعتمدار: متمرکزسازی یک بیماری است که به جان دولت افتاده و میخواهد همهچیز را متمرکز کند. این روشها ریسکهای شدید پدافند غیرعامل را بهدنبال میآورد. ما یک حمله را در شبکه بنزین دیدیم. اگر چنین حملهای در شبکه بانکی و پرداخت به وجود آید، چه اتفاقی میافتد؟ تا وقتی شبکههایی مثل «پایا» بهعنوان واسط بین بانکها عمل میکنند، همهچیز خوب پیش میرود، ولی وقتی نقش پروسسور را پیدا میکنند و میخواهند کار پردازش متمرکز را انجام دهند، ریسکها بالا میرود و اگر امروز تهدیدی رخ ندهد، سه ماه بعد یا سه سال بعد رخ میدهد.
آن زمان است که تمام تبادلات مملکت میخوابد. وقتی ابتدا از «شاپرک» حرف میزنیم و سپس «دیبا» و «دایرکتدبیت» و چیزهای دیگر را میآوریم که همهچیز را متمرکز کنیم، دچار ریسک و آسیبپذیری بالایی میشویم. چرا رگولاتور این کار را میکند؟ آیا ریسکها را نمیشناسد؟ چرا، میشناسد. به نظر شما چرا این کار را میکند؟
شاید میخواهد بر همهچیز کنترل داشته باشد.
شریعتمدار: نه، منافع دارد و منافع خود را به بهانه کنترل تأمین میکند. وقتی به رگولاتور اجازه کسب درآمد میدهی، بالاخره توجیهی میتراشد و مدام سعی میکند سیارههایی را به کهکشان خود اضافه کند. رگولاتور نباید از فعالیتهای متمرکز خودش پول دربیاورد، باید بودجه بگیرد یا از مالیاتی که مردم میدهند، خرج کند. درآمد رگولاتور باید از مالیات باشد، نه از بازار. وقتی رگولاتور از بازار پول دربیاورد، تبعیض و انحصار و رانت میگذارد. انحصار و رانت چیست؟
همین که میگوید «مجوز پیاسپی جدید نمیدهیم». وقتی میپرسی «چرا؟» توجیه میآورد که «کارتخوان زیاد داریم». «خب نظام کارمزد را درست کنید تا کارتخوانها جمع شوند». جدیداً حتی کشیر (Cashier) را هم مجانی میدهند؛ کشیر گران است، هر کشیر ۲۰ یا ۳۰ تومان هزینه دارد. چرا این کارها را میکنند؟ چون رگولاتور میخواهد پول دربیاورد. تنها دلیل همین است.
لطفاً جمعبندی از صحبتهایتان داشته باشید. به نظر شما اگر حوزه پرداختیاری با همین فرمان برود، در سال ۱۴۰۱ به چه مسیری میرسد؟ آیا صنعت پرداختیاری نابود میشود یا دوام میآورد؟
فاطمیان: به نظر من در اواخر سال ۱۴۰۰ نشانههایی از این مسئله دیدیم که بعضی پرداختیارها بعد از چهار یا هفت سال کار اعلام کردند که با شرایط فعلی قادر به ادامه فعالیت نیستند. مسئله کاملاً واضح است. ما داشتیم دادهای را برای انجمن آماده میکردیم که نشان میداد تعداد درگاههای جدیدی که دریافت شده، از جمله کسبوکارهایی که با شرکت خودمان شروع به کار کردهاند، تا قبل از اجباریشدن اینماد خیلی متفاوت با اکنون بوده که باید اینماد بگیرند و به فرایند مالیات هم وارد شوند و تا آخرین مرحله مالیات جلو بروند.
اکنون برای گرفتن درگاه پرداخت باید به سه جا مراجعه کنی؛ یکی به پرداختیار، یکی به سامانه نماد و یکی هم به سامانه امور مالیاتی. اگر هم این سامانهها مختل باشد و استعلام نگیرد و درست عمل نکند، مشکل خودتان است. دادهها نشان میداد مشتریان ما به یکششم کاهش یافته است.
در حال حاضر همه پرداختیارها به سقف خوردهاند، یعنی به بازار مشخص و محدودی رسیدهاند که همان سهم قبلیشان هم دارد کاهش مییابد و به سمت بازارهایی مثل کارتبهکارت میرود. اگر در سال ۱۴۰۱ تغییر رویه اتفاق نیفتد، قطعاً تعطیلی را تجربه میکنیم. امیدواریم امسال که به نام سال دانشبنیان نامگذاری شده، تغییر رویهای از بالا تا پایین حاکمیت اتفاق بیفتد. اگر رویه فعلی ادامه یابد، هیچ بازیکن جدیدی به بازار اضافه نمیشود و از میان بازیگران قبلی فقط آنهایی زنده میمانند که سابقه زیادی دارند و همانها هم بهمرور به فکر تغییر مسیر کسبوکاری میافتند. قاعدتاً همه کسانی که در این عرصه کسبوکار دارند، افراد جوان و دارای ایده هستند که زیر سقفهای کوتاه نمیمانند و به سمت کمال میروند. اغلب آنها یا به کسبوکار دیگر یا به حوزه دیگر میروند یا از کشور مهاجرت میکنند.
در خصوص درآمدزایی حاکمیت نمیدانیم چه پیشنهاد تازهای را به چه کسی بدهیم. اصل ۴۴ قانون اساسی صراحتاً تأکید بر خصوصیسازی میکند، ولی نمیدانیم به چه زبانی و چه شکلی این مفهوم را بیان کنیم. به نظرم این تصمیمات در حوزه بانکی کاملاً عمدی هستند. بهصورت کاملاً عامدانه فضایی شکل گرفته که همچنان استمرار مییابد. پیشنهادهایی مثل «دیبا» که میگوید «باید همه به چند شرکت پول بپردازند» کاملاً مغرضانه است.
آقاجانی: من سال ۱۴۰۱ را سال بسیار سختی؛ هم برای پرداختیارها و هم برای پیاسپیها میدانم. اکنون همین غائله «کد مالیاتی» که روی کار آمد، اعلام کردند که دو میلیون و ۷۰۰ هزار کارتخوان جمع شده است. مجدداً بین پیاسپیها چه رقابتی ایجاد میشود؟ دو میلیون و ۷۰۰ هزار کارتخوان از ۱۰ میلیون کارتخوان که در کشور نصب بوده، جمع شده است. حالا فضای رقابتی عجیبوغریبی بین پیاسپیها شکل میگیرد که داستانی مشابه پرداختیارها را به وجود میآورد. مهدی عزیز اشاره کرد که امسال، سال دانشبنیان است.
۱۰ سال است که تمام کارشناسان نظام پرداخت، تمام بزرگان، تمام دلسوزان و ریشسفیدان دارند داد میزنند که «این نظام پرداخت، این کارمزد را اصلاح کنید». جناب آقای دهقان نیز در همایش تراکنش اعلام فرمودند که «ما از اردیبهشت ۱۴۰۱میخواهیم کارمزدها را اصلاح کنیم». من به شما قول میدهم امکان ندارد در اردیبهشت چنین چیزی اجرا شود .خدا کند بلایی که سر پیاسپیها آوردند، عیناً بر سر ما نیاورند.
ما داریم همان مسیر را در عرصه پرداختیاری میرویم. آقای فاطمیان اشاره کردند که ما از سال ۱۳۹۶ داریم لِه میشویم، داریم داد میزنیم، ولی همهجور بلایی بر سرمان میآورند. خدا میداند که بازی تا کجا ادامه مییابد. خدا کند در سال ۱۴۰۱ شرکتهای پرداختیار بتوانند سر پا بایستند و دوام بیاورند. واقعاً حیف است. من هر روز داخل لینکدین نگاه میکنم و میبینیم سیل عجیبی از مهاجرت اتفاق میافتد. انسان احساس درد میکند. این همه استعداد دارد کجا میرود؟ امیدوارم شرایط برای ادامه کار شرکتهای پرداختیاری در سال جدید بهبود یابد.
ترابیان: همانطور که اشاره شد، پیشبینی این قضیه کار چندان سختی نیست. از سال ۱۳۹۷ که تعداد محدودی شرکت پرداختیار داشتیم، تاکنون به ۱۳۰ شرکت پرداختیار رسیدهایم. قبلاً فضا بازتر بوده و هرچه زمان گذشته، قوانین و محدودیتها بیشتر و کار سختتر شده است. به نظرم اکنون به جایی رسیدهایم که بازار قفل شده و همه در تلاشاند در این اتاق محبوس، سرشان را بالا بگیرند تا کمی نفس بکشند. اگر این مدل و این اکوسیستم اصلاح و بازنگری نشود، بسیاری از شرکتهای پرداختیار، خصوصاً شرکتهایی که کوچکتر بوده و ماهیت استارتاپی دارند، تعطیل میشوند.
اولین کاری که باید اتفاق بیفتد، این است که روابط بین پیاسپیها و پرداختیارها اصلاح شود. این رقابت مستقیم و آن هم در یک بخش کوچک بازار، صحیح نیست. این رقابت در شرایط مساوی نیست. پرداختیار نمیتواند خدمات مشابه پیاسپی ارائه دهد؛ نه اینکه توانمندی نداشته باشد، بلکه مجوز ندارد.
در «سند یکپارچه» که برای پرداختیاری تدوین شده، ابهامات زیادی وجود دارد که باید برطرف و شفاف شود و فضایی برای تنفس شرکتها به وجود آید تا بازار از حالت قفلشده کنونی بیرون آید. با نامگذاری امسال امیدوارم نگاهها قدری تغییر کند.
شریعتمدار: به نظر من اگر با همین فرمان جلو برویم ۱۴۰۱ را باید «سالِ مرگ خاموش» برای شرکتهای نوآور در حوزه مالی نامید. این را جدی میگویم. به نظر من نهاد تنظیمگر بلد است چطور عدهای را آهسته و بیسروصدا حذف کند. سال ۱۴۰۱ این اتفاق برای حوزه مالی میافتد و فقط به پرداختیاری محدود نیست، بلکه در حوزه بانکتک نیز دیبا بهعنوان یک تهدید اصلی مطرح است و رگولاتور میخواهد کسبوکاری در آن حوزه راه بیندازد. افرادی هم که در عرصه دایرکتدبیت کار میکردند با همین تهدید مواجهاند، چون بانک مرکزی میخواهد کسبوکاری برای این بازار راه بیندازد.
«رمزپول» بانک مرکزی وقتی منتشر شود، نقطه شروع جنگ رقابتی با فعالان بازار رمزارز است و آنها بدون شناخت این مفاهیم میخواهند بقیه را کنار بگذارند. به نظرم امسال سایر بازیگران بازار مالی هم ذبح میشوند؛ قلعوقمع میشوند؛ نه اینکه مستقیماً آنها را بکشند، بلکه مرگ خاموش را تجربه میکنند. تنظیمگری را طوری انجام میدهند که طرف بگوید «خداحافظ، من رفتم که در ترکیه یا در کشور دیگر کار کنم».
حتی در حوزه لندتک و وامدهی هم که حوزه کمحاشیهتری است، اختلالات زیادی رخ میدهد. با وجود اسمی که روی سال ۱۴۰۱ گذاشته شده و توصیههایی که برای کمک به شرکتهای دانشبنیان آمده، احساس میکنم در عمل این شرکتها از بین میروند و مهاجرت خیلی زیاد خواهد بود.