تلکوبانک؛ روی دیگر اقتصاد هوشمند
گفتوگو با حسام حبیبالله، معاون فناوری اطلاعات بانک شهر که از دغدغه همیشگیاش در بانکداری میگوید
عصر تراکنش ۶۲ / مدیرانی که سابقه فعالیت مدیریتی در دو یا چند صنعت را داشتهاند، بهدلیل شناخت عمیقی که از آن صنایع دارند، عموماً جزء مدیرانی هستند که در طولانیمدت باعث شکلگیری اتفاقات خاصی در صنایع میشوند که وقوع آن تا پیش از آن نادر یا نشدنی بوده است؛ اتفاقاتی که حاصل ترکیب سرویسها و زیرساختهای دو یا چند صنعت هستند. حسام حبیبالله یکی از این دست مدیران است که سابقه فعالیت جدی او در حوزه مخابرات و صنایع مخابراتی و حضور اکنونش در صنایع بانکی را میتوان در آینده نزدیک منشاء اتفاقات مثبتی از جنس ترکیب و ادغام این دو صنعت دانست؛ اتفاقی که او پیشتر از آن با عنوان تلکوبانک یاد میکرد.
حسام حبیبالله در دوران مدیرعاملیاش در جیرینگ مفهومی به نام تلکوبانک را مطرح و دنبال کرد و هرچند در جیرینگ نتوانست این اتفاق را به نقطه عملیاتی برساند، ولی برای نزدیککردن صنعت بانکداری و مخابرات در نقطه نهایی ارائه محصول تلاش کرد و حداقل دستاوردش جلب توجه دوباره مدیران دو صنعت به ترکیب محصولات و خدمات این صنعت بود. حالا او با حضورش ابتدا در هلدینگ فناوری اطلاعات بانک شهر و سپس بهعنوان معاون فناوری اطلاعات بانک شهر، یک قدم به این مهم نزدیک شده است؛ اتفاقی که میتوان امیدوار بود حسام حبیبالله با حضورش در بانک شهر و دغدغهای که از پیش داشته، بتواند بهنوعی آن را رقم بزند. البته میدانیم که تا پیش از این، تلاشهای بسیاری برای پیوند صنایع بانکداری و مخابرات شده بود که هرچند هر کدام دستاوردهایی داشتند، ولی در نهایت هیچکدام به رؤیای داشتن تلکوبانک نینجامید.
حال باید دید آیا حسام حبیبالله در کنار حجم گسترده فعالیتهای روزمره و توسعهای بانک شهر در حوزه فناوری اطلاعات، فرصت و توان کافی برای عملیکردن اتفاق جدیدی به نام تلکوبانک خواهد داشت یا نه. این پاسخی است که فقط زمان و مرور دستاوردها در آینده به ما نشان خواهد داد، اما همین موضوع بهانه کافیای بود تا به سراغ حساب حبیبالله برویم و هم در خصوص مسیر عملیاتیشدن تلکوبانک از او بشنویم و هم از مسیری که بانک شهر در حوزه فناوری و نوآوری با حضور حبیبالله در پیش خواهد گرفت.
اتحاد استراتژیک، جایگزین رقابت صنعت تلکام و بانکداری
DNA صنایع مادر روزبهروز در حال جهشهای متوالی و خیزشهای فناورانه است و اقتصادهای جهانمقیاس برای موج بعدی توسعه آماده میشوند. در این عصر جدید تحول، جهش اقتصاد از دالان تحول دیجیتال سازمانها و شرکتها رقم خواهد خورد و بیتردید صنعت مالی در صدر فهرست صنایع تحت تأثیر تحول دیجیتال قرار خواهد گرفت و این مهم اساساً ناشی از ذات رونقآفرین حوزه خدمات در مقایسه با دنیای تولید صنعتی است. در این میانه پرغوغا امتزاج صنعت تلکام و مالی به مثابه دو صنعت مادر و کلیدی، زیرساختیترین لایههای جوامع را متحول ساخته و شمول مالی پیشرفتهتر و بزرگتری را فراهم خواهند کرد.
مقایسه این دو صنعت فناوریمحور در ایران و جهان که بالاترین گردش مالی را دارند، نشاندهنده وجود زمینههای ذاتی رقابت بین آنهاست. هر دو صنعت پایگاه مشتریان (Customer Base) میلیونی در هر کشور دارند و هر دو تابع شرایط و سختیهای خدمات زنده (Live) بهصورت ۷×۲۴ هستند. حال سؤال اساسی اینجاست که چطور این حجم عظیم مشتری وفادار برای این دو صنعت پررونق ایجاد شد؟ حسام حبیبالله در اینباره اینطور توضیح میدهد: «در ایران از زمانی که اپراتورهای موبایل به صنعت پرداخت ورود کردند و بانکها هم با راهاندازی MVNOها سعی کردند زنجیره ارزششان را تکمیل کنند، صحنه رقابت جدیتر شد. این رقابت نفسگیر و تنگاتنگ اپراتورها و بانکها در حوزههایی مثل کیف پول الکترونیک آنقدر بالا گرفت که بالاترین نهاد رگولاتور بانکی و مالی با ورود حاکمیتی به عرصه رقابت، بازی را به نفع بانکها مختومه کرد. اما در دنیا سابقه مشارکت و همکاریهای راهبردی بین این دو صنعت بهخوبی وجود دارد و اپراتورهای موبایل با همکاری با بانکها توانستهاند خدمات ترکیبی و متنوعی ارائه دهند. این همکاریها مفهوم جدیدی به نام تلکوبانک را به وجود آورد که به یک پارادایم جدید – حاصل مشارکت راهبردی تلکوها با ارائهدهنده خدمات مالی است – اشاره دارد.»
طبق توضیحات حبیبالله، در بحبوحه رقابت اما دو صنعت بانک و مخابرات دائماً خدمات مشترکی را به یکدیگر ارائه میدهند؛ بهعنوان مثال کاربری برای شارژ کردن کیف پول مخابراتی خود از سرویسهای پرداخت بانکی کمک میگیرد. بانکها نیز از سرویسهای مخابراتی بهره میبرند و شرکتهای تلکام، تمام زیرساختهای ارتباطی بانکها را فراهم میسازند. همین ماجرا باعث شکلگیری مفهوم «تلکوبانک» شده که ترکیبی از واژههای تلکام و بنکینگ است. توجه داشته باشید که تلکام فقط شامل اپراتور و مخابرات نیست و سایر اجزای صنعت را نیز شامل میشود. بنکینگ نیز فقط بانک نیست، بلکه کل صنعت مالی از جمله بازار سرمایه و بیمه را نیز دربر میگیرد. ترکیب و جمع و ضرب این عرصهها میتواند ارزشافزوده و خدمات فوقالعادهای را خلق کند. حسام حبیبالله با بیان این موضوعات میگوید که این دو صنعت فضای همافزایی فوقالعادهای دارند.
او میافزاید: «ستون فقرات بانکداری امروز متکی بر مفهوم شبکه است و نقطه اشتراکی بین بانکها و تلکام، مراجعات مکرر و ۷×۲۴ مشتریان به درگاههای اتصال این دو صنعت است. تلکوها میدانند که مشتریشان در طول شبانهروز کجاست و حتی تا حدودی میدانند که چه میکند. حالا این حد از نزدیکی، وقتی با تحلیل سبک و رفتار مالی و سطح ریسکپذیری مشتریان که دادههای بانکی هستند، تلفیق شود خالق طیف وسیعی از خدمات کنشگرا و شخصیسازیشده خواهد بود. حقیقت این است که با وجود سابقه طولانی رقابت این دو صنعت، حالا دیگر بازار جهانی برای رسیدن به اتحادهای مهم استراتژیک به بلوغ رسیده و لازم است همکاری، جایگزین رقابتها شود. در سطح بینالمللی نیز، علائم واضحی وجود دارد که این روند را تأیید میکند؛ مثل مشارکت رهبران بازار تلکام در فعالیتهای بانکی، سرمایهگذاریهای مشترک و معرفی سبد محصولات جامع. با ادامه ظهور جوامع بدون پول نقد و تکامل رمزارزها، این رابطه همزیستی اجتنابناپذیر به نظر میرسد.»
به عقیده حبیبالله، در عصر دیجیتال و انقلاب صنعتی چهارم ناگزیریم مرز کسبوکارها را بازتعریف کنیم، البته بازیگران این ارتباط میتوانند مقاصد (اهداف) متفاوتی داشته باشند. مثلاً در حالی که تلکوها بهطور سنتی میانگین درآمد به ازای هر کاربر (ARPU) و طول عمر (Longevity) را بهعنوان معیارهای موفقیتشان در نظر میگیرند، بانکها بیشتر روی حجم تراکنشها و رسوب حساب تمرکز میکنند. اما با بلوغ بیشتر فضای کسبوکار، شرکتهای تلکام دیگر بهدنبال فراهمکردن خدمات میکروپسانداز و میکرووام برای پایگاه مشتریان بانکداری موبایلیشان خواهند بود که این خدمات، بهطور مستقیم با کسبوکارهای سنتی خدمات مالی رقابت میکنند.
او در توضیح این موضوع میگوید: «مکانیسمهای تلکو میتوانند مسائلی را حل کنند که بانکها بهطور سنتی قادر به حل آنها نبودند. سیستمهای اطلاعاتی تلکو علاوه بر اینکه متناسب با کار کردن در سطح میکروتراکنشطراحی شدهاند، بهراحتی میتوانند در تمام مکانهای جغرافیایی (از طریق شبکهها) مورد استفاده قرار بگیرند؛ حتی اگر یک نود فیزیکی هم وجود نداشته باشد. اگر سمت بانکها، سامانه بانکداری متمرکز (کربنکینگ) وجود دارد که فعالیتهای اصلی بانکی را مدیریت میکند، آن طرف سمت اپراتورهای مخابراتی هم سامانه پشتیبان کسبوکار (BSS) و سامانه پشتیبان عملیات (OSS) وجود دارد که ستونفقرات عملیات است. به این ترتیب میتوانیم اعتبارسنجی مشتری و ریسک اعتباریاش را بهتر اندازه بگیریم. یکی از ثمرات ارزشمند این مشارکت مبارک این است که بانکها هم توان و قدرت اعتبارسنجی بالاتری به دست میآورند و هم امکان دسترسی به وثایق دیجیتال را پیدا میکنند. بر این اساس همگرایی دو صنعت بانک و مخابرات میتواند بسیار ارزشمند باشد.»
شناخت رفتار مالی مشتریان بانک و رفتار مصرفی مشتریان اپراتورها اطلاعات مفیدی را در اختیار میگذارد. کاربران در شبکه مخابراتی، در کنار مصارف اپراتوری، مصارف دیگری را نیز ثبت میکنند؛ مثلاً مکانهای تردد آنها مبنایی برای ارائه خدمات پیامک هوشمند است. همچنین وقتی خریدهایی بر بستر شبکه مخابراتی انجام میدهند، رفتار خرید و سلایق و مطلوبیتهای آنها ثبت میشود. ادغام دیتای این دو صنعت میتواند کاربرد زیادی برای کسبوکارها داشته باشد و در اعتبارسنجی کاربران نیز به کار آید. حبیبالله با بیان این موارد میگوید: «اعتبارسنجی صرفاً بر مبنای عملکرد کاربر در شبکه بانکی، ناقص است؛ اعتبارسنجی صرفاً بر مبنای عملکرد در حوزه مخابراتی هم ناقص است؛ ولی ادغام آن دو میتواند محصول جدیدی در عرصه اعتبارسنجی ایجاد کند. در مورد اعتبارسنجی ایرانیان گفته میشود که بانکها فقط بخشی از رفتارهای کاربر را میبینند و باید شناخت خود را کاملتر کنند. بانکها میتوانند سلایق خرید مشتریان را ثبت و تحلیل کنند که این تحلیل، برای اپراتورها نیز کاربرد دارد. برعکس، رفتار و سلایق مصرف اپراتوری افراد در بازاریابی خدمات بانکی مؤثر خواهد بود.»
با توجه به گفتههای او، اکثر محصولات و خدمات تلکوبانکها با در نظر گرفتن مقیاسپذیری و توسعهپذیری شکل گرفتهاند و فرصتهای نوآورانه خدمات با حضور شرکای OTT و توسعهدهندگان شخص ثالث ایجاد شده است. از طریق رویکرد مشارکتی، اپراتورها میتوانند خدمات پرداخت و مالی را با سایر راهحلهای دیجیتال ترکیب و «سوپراپلیکیشن» مالی ایجاد کنند که چندین سرویس را در یک برنامه ارائه میدهد. با استفاده از پایگاه گسترده کاربران و اعتماد به اپراتورها، این «سوپراپلیکیشنهای» مالی قابلیت رشد فوقالعادهای دارند و میتوانند به یک بازار بسیار گسترده، از جمله در بخشهای کمتوان مالی جامعه برسند.
برای نمونه او روولت یک بانک مجازی و سیستم خریدوفروش ارز نوآورانه را مثال میزند و در اینباره میگوید روولت از یک اپلیکیشن پیشرفته موبایل استفاده میکند. این بانک که افتتاح حساب در آن به کمتر از ۶۰ ثانیه زمان احتیاج دارد، به مشتریان شخصی یا تجاری خود، خدمات انتقال و تبدیل ارز ارائه میدهد. حسابهای شخصی روولت قابلیت استفاده از امکانات بینالمللی همچون ویزا یا مسترکارت و همچنین انتقال وجه بدون کارمزد بین ۱۴۰ کشور جهان را دارند. علاوه بر این هنگام سفر میتوانید تا سقف مشخصی، وجه بدون کارمزد از خودپردازها برداشت کنید. «یکی از نوآوریهای روولت کارتهای منحصربهفرد به سبک مینیمالیستی و داخل یک پکیج بسیار جذاب است. با این کارتها شما میتوانید هر جای دنیا خرید کنید، ارزهای مختلف استخراج کنید و با نرخ مناسب، انتقال وجه خودکار داشته باشید. به این ترتیب خرید بینالمللی بسیار آسان صورت میگیرد. به علاوه همه این امکانات، با استفاده از روولت شما امکان تبدیل پول فیات (مثل دلار یا یورو) به رمزارزهایی مانند بیتکوین، اتریوم یا لایتکوین را نیز دارید. در نمونه دیگر میتوان به «ایدتک» (AID-TECH) که یک پلتفرم بلاکچینی است، اشاره کرد. با بهرهگیری از ظرفیت این پلتفرم سازمانها در هر جای دنیا میتوانند از طریق آن، منابع مالی و خدمات را بهطور شفاف و آنی به افرادی در هرجایی از جهان ارسال کنند. در لبنان، ایدتک برای کمک به آوارگان جنگ سوریه که در اردوگاههای شهر طرابلس زندگی میکنند، با صلیب سرخ ایرلند و یک فروشگاه بزرگ محلی شراکت کرده است. کوپنهایی به ارزش ۱۰ هزار دلار، از راه دور و روی گوشی تلفن همراه فرد مورد نیاز شارژ شده و کوپن در پایانه فروش از طریق دستگاه اسکن کد کیوآر بازخرید میشود.»
طبق صحبتهای مدیرعامل هلدینگ فناوری اطلاعات بانک شهر، در دو دهه گذشته که بانکیها و مخابراتیها به بلوغ بیشتری رسیدهاند، بهمرور متوجه شدهاند که همافزایی بین این دو صنعت میتواند منشاء مزیت رقابتی متفاوت و متمایزی برای همکاری مشترک شود. در واقع دریافت خدمات بانکی بدون اپلیکیشن موبایل قابل تصور نیست. پرداختهای خدمات اپراتوری نیز بدون سرویس بانکی محال خواهد بود: «تجارب من در دو حوزه گوناگون توانست مکمل یکدیگر باشد.»
درست است که دو صنعت بانک و مخابرات شباهتهای زیادی با یکدیگر دارند و فرصتهای همگرایی آنها فراهم است، ولی چالشهایی نیز برای همگرایی این دو صنعت وجود دارد. قطعاً بعضی چالشها باعث شده که در برخی مقاطع مایل به همکاری با یکدیگر نباشند. حبیبالله در ادامه صحبتهایش به چالشهایی که در همگرایی این دو صنعت وجود دارد، اشاره میکند و میگوید: «مسئولان صنعت بانک و اپراتوری در بسیاری جاها سعی کردهاند خود را از دیگری بینیاز کنند، اما امروز شرایط نسبت به گذشته خیلی فرق کرده است. در سالیان گذشته صنعت بالغتر شده است. اکنون بانکیها پذیرفتهاند که کار بانکداری بکنند و اپراتور نیز قبول کرده که روی کارهای تلکام متمرکز باشد. هنوز هم گاهی مدیرعامل یک اپراتور تصمیم میگیرد بانک راه بیندازد یا عضو هیئتمدیره بانک میخواهد فعالیت اپراتوری بکند، ولی تمام این تجربهها شکست خوردهاند. در گذشته هر دو صنعت میخواستند مستقل باشند، چون هر دو پولدار و مدعی بودند و مشتریان انبوه داشتند. اگر دو صنعت، یکی پول داشته باشد و یکی مخاطب انبوه، حتماً به پول و مخاطب دیگری نیاز خواهند داشت، ولی دو صنعتی که هر دو برای خودشان پول و مشتری زیادی جذب کردهاند، احساس نیاز به خدمات دیگری نمیکنند و همین نقطه شروع یک بازی باخت-باخت و خلق تجارب ناموفق است. اکنون اما هر دو طرف فهمیدهاند که به همکاری نیاز دارند. این همکاری میتواند در بعضی جاها به ادغام فعالیتها منجر شود. در بعضی جاهای دنیا یک بانک اقدام به اخذ مجوز تلکام کرده و تلکام هم مجوز بانک گرفته و هر دو با هم ادغام شدهاند؛ یعنی یک موجودیت با دو مجوز از دو رگولاتور مختلف! بعضاً دو موجودیت این دو صنعت با هم ادغام شدهاند و موجودیت جدیدی را خلق کردهاند که از دو جا مجوز گرفته است.»
چالشهای پیوند دو صنعت
حبیبالله درباره چالشهای همکاری این دو صنعت توضیح میدهد که صنعت مخابرات استوار بر دانش فنی است و بهشدت سرمایهبر (Capital-Intensive) است و روند بازگشت سرمایه طولانیمدت دارد. در واقع در صنعت مخابرات، چه FCPها و چه اپراتورهای بزرگی که صدها برابر بزرگتر از FCP هستند، مجبورند سرمایهگذاری چند صد میلیون دلاری انجام دهند و صبر استراتژیک داشته باشند تا طی ۱۰ یا ۱۵ سال به بازگشت سرمایه و سودآوری برسند و سهامداران قانع شوند. برعکس، در صنعت بانک، گرچه پول زیادی لازم است، اما تمام پول را سرمایهگذار فراهم نمیکند؛ فقط کافی است اعتبار و اعتماد به وجود آورد که مردم، پولشان را نزد بانک سپردهگذاری کنند. حبیبالله در اینباره میگوید: «به همین خاطر است که برای همگرایی این دو صنعت میگویند همه پروژهها باید bankable باشد. یعنی باید ROI پروژه معقول باشد،NPV منفی نباشد و شاخصها و درصدهای بازگشت سرمایه از تعداد ماه معینی فراتر نرود، اما پروژههای مخابراتی عمدتاً بلندمدت هستند و بانک بازگشت بلندمدت سرمایه را بهسختی میپذیرد. یکی از چالشهای بزرگ همکاری بین این دو صنعت، همین موضوع است. پروژههای اپراتوری و زیرساختی عموماً bankable نیستند و همین مسئله بین دو صنعت چالشآفرین میشود.»
در نتیجه طبق گفتههای حبیبالله، صنعت مخابرات منتظر بازگشت سرمایه بلندمدت میماند و ریسکهای بالا را میپذیرد، ولی بانک میخواهد ریسک را صفر کند و دوره بازگشت پول را به حداقل برساند و این چالشی است که بهراحتی حل نخواهد شد، ولی او معتقد است این چالش بهمرور کاهش مییابد. معاون فناوری اطلاعات بانک شهر در اینباره میگوید: «اکوسیستم نوآوری، استارتاپها و بهخصوص فینتکها که حاصل ادغام دو صنعت بانک و مخابرات با یکدیگر هستند، میتوانند به پر کردن فاصله میان این دو صنعت کمک کنند. راهکار اصلی برای امکان همکاری این دو صنعت، کسبوکارهای نوآورانه واسطهای است که در نقش فیلتر بین دو اکوسیستم عمل کند و بر دامنه این دو صنعت مقیاسپذیر شود.»
بسترسازی برای توسعه فینتکها
تلکوبانک یکی از دغدغههای حسام حبیبالله در چند سال اخیر بهشمار میرود. زمانی که او مدیرعامل جیرینگ بود، با توجه به اینکه این شرکت در مرز هر دو اکوسیستم حرکت میکرد، درباره ادبیات تلکوبانک مطالعات زیادی انجام داده و اکنون نیز که در بانک شهر مشغول به فعالیت است، بهدنبال اهداف مشابهی است. او درباره برنامههای خود در این حوزه میگوید: «اگر بخواهیم مثل برخی کشورها یک موجودیت را در ایران به وجود آوریم که مجوز بانک و اپراتور را همزمان داشته باشد، با توجه به محدودیتهای متنوع رگولاتوری، کار آسانی نخواهد بود.
رگولاتور بانکی نسبت به رگولاتور مخابرات فاصله زیادی دارد و شرکتها بهسختی میتوانند معیارهای نظارتی یکی از آنها را رعایت کنند؛ چه برسد به اینکه همزمان تحت نظارت دو نهاد باشند. تنظیم مقررات هر کدام از این حوزهها بسیار پیچیده است و مداخلات زیادی در جزئیات کارها صورت میگیرد؛ حتی در کف و سقف قیمت و ارائه یا عدم ارائه سرویس و دیتای مشتری به یک سازمان مداخله صورت میگیرد. در کشور ما ایجاد یک موجودیت که هر دو جنبه را داشته باشد، امکانپذیر نخواهد بود، ولی فضاهای استارتاپی و فینتکی میتوانند به شکل واقعگرایانه نقش حلقه واسط را ایفا کنند. یکی از اهداف من در دوره مسئولیت در بانک شهر بسترسازی برای توسعه فینتکها بوده است. در این رابطه ارتباط با اپراتورها نیز اهمیت ویژهای دارد. اکنون با هر دو اپراتور روابط خوبی در بانک شهر برقرار کردهایم تا فضای همکاری در راستای رشد فینتکها را در درون بانک فراهم آوریم. در واقع باور عمیق من به ظرفیتهای همافزایی این دو صنعت، محرک اصلی برای پیوند دادن خدمات دو حوزه در بانک شهر است.»
اقتصاد هوشمند؛ روی دیگر سکه تلکوبانک
بانک شهر بهعنوان بازوی مالی شهرداریها شکل گرفته و اکنون که شهرداریها و بهخصوص سازمانهای فناوری اطلاعات آنها موضوع شهر هوشمند را بهجد دنبال میکنند، اتفاقات ملموسی را در این راستا رقم زدهاند. حبیبالله درباره اقتصاد هوشمند شهری نیز صحبت میکند. با توجه به گفتههای او، اقتصاد هوشمند همیشه از ادغام دو فضای مالی و دیجیتال شکل میگیرد. وقتی اقتصاد بر بستر دیجیتال و فناوری رشد کند، به سمت هوشمند شدن میرود.
حبیبالله در اینباره میگوید: «ذهنیت همه ما از فضای دیجیتال، رسیدن به مقیاسپذیری است. تا وقتی یک محصول در حد MVP باشد، مقیاس بزرگی ندارد، ولی زمانی که در فضای دیجیتال قرار بگیرد، ناگهان پنج میلیون نفر به آن متصل میشوند. فعالشدن چنین سرویسهایی جز بر بستر فناوری اطلاعات امکانپذیر نخواهد بود. در واقع هوشمند شدن اقتصاد بدون فناوری اطلاعات و ارتباطات امکانپذیر نیست. مفهوم اقتصاد هوشمند، روی دیگر سکه تلکوبانک بهشمار میرود؛ اینکه صنعت مالی و بانکی را بر بستر زیرساختها و تسهیلات فناوری اطلاعات و ارتباطات قرار دهیم تا مقیاس بزرگتری پیدا کند. مفهوم فراگیری مالی نیز همین جا نمود مییابد. مردم ایران از چه زمانی درگیر کارت بانکی شدند؟ از زمانی که موضوع یارانه پیش آمد، ناگهان ضریب دسترسی به کارت بانکی بالا رفت. زیرساختهای فناوری اطلاعات بانک توانست شاخصهای ملی را ناگهان چند پله بالا ببرد. به زبان بسیار ساده هوشمندی اقتصاد، یعنی افزایش بهرهوری در اقتصاد، مبتنی بر مقیاسپذیری ناشی از ظرفیتهای فناوری اطلاعات.»
حملونقل هوشمند، انرژی هوشمند، دولت هوشمند، امنیت هوشمند و… همگی حلقههایی از زنجیره جامعه هوشمند هستند که اقتصاد نیز به کمک آن میآید. حبیبالله توضیح میدهد که بانک شهر، یک بانک نهادی بهشمار میرود؛ پس در کنار وظیفه عمومی بانکی خودش که مثل همه بانکها سپرده میگیرد و تسهیلات ارائه میدهد، وظیفه خدمترسانی به زنجیره مرتبط به خود را نیز بر عهده دارد؛ در واقع بانک شهر برای تأمین مالی زنجیرههای مدیریت شهری شکل گرفته است.
مدیرعامل هلدینگ فناوری اطلاعات بانک شهر میگوید که در تهران بخش قابل توجهی از پروژههای بزرگ از طریق تأمین مالی بانک شهر شکل گرفتهاند؛ مثلاً توسعه چند خط متروی تهران، احداث اتوبانهای صدر و امام علی(ع) و بسیاری از پروژههای بزرگمقیاس اصفهان، تبریز، مشهد و… که هیچکس حاضر به سرمایهگذاری در آن نبود، توسط بانک شهر تأمین مالی شد.
او در اینباره میگوید: «از آنجا که حوزه فناوری اطلاعات بانک شهر با حدود ۱۳ سال سابقه فعالیت بهنوعی به بلوغ رسیده، خودش میتواند یک سرویس اشتراکی خوب برای شهرداریها باشد. شهرداریها در کنار استفاده از خدمات فایننس بانک شهر، از خدمات فناوری اطلاعات آن نیز بهرهمند هستند؛ مثلاً در بعضی کلانشهرها بانک شهر، سرویسهای پرداخت خرد کارت بلیت را پیش میبرد. شیراز، همدان و تبریز در یک دهه گذشته، کارت بلیت را از طریق بانک شهر صادر میکنند. دانش تجمیعشده در حوزه فناوری اطلاعات بانک شهر، نقطه اتکای شهرداریها برای توسعه فناوری اطلاعات حوزههای شهری خواهد بود.»
بانک شهر در واقع شریک راهبردی شهرداریهای سراسر کشور برای گذار از سیستم آفلاین کارت بلیت شهری به سیستم کیف پول آنلاین شهروندی است. حبیبالله ادامه میدهد: «بدین ترتیب چه اتفاقی میافتد؟ تابهحال وقتی میخواستید از مترو یا اتوبوس استفاده کنید، کارت برونخطی را خریداری و استفاده میکردید یا نهایتاً میتوانستید از طریق یک اپلیکیشن بلیتهای مبتنی بر کیوآرکد تکسفره بگیرید، اما همه کارت بلیتها بهصورت no-name هستند و بدون اتصال به اطلاعات هویتی کاربر تولید میشوند. به بیان دیگر در صورت مفقودی این کارتها بازیابی وجه داخل آن امکانپذیر نیست، اما در مدل کیف پول آنلاین، همهچیز روی حساب شما قرار میگیرد و هر مسافر و هر شهروند میتواند حساب خودش را با ابزارهای مختلف شارژ کند و دیگر نیازی نیست که برای شارژ کارت خود لزوماً به دستگاههای auto-charge یا باجه مراجعه کند. در آیندهای نهچندان دور و با رشد ضریب نفوذ تلفنهای هوشمند عمده باجهها و دستگاههای شارژ جمع میشود و شارژ از طریق اپلیکیشن موبایل به انجام میرسد. در سمت پذیرش کیف پول شهروندی و مصرف آن نیز دیگر خبری از دستگاههای کاهنده فعلی که در ایستگاههای BRT، گیتهای مترو و ورودی اتوبوسهای درونشهری وجود دارد، نخواهد بود و صرفاً یک اسکنر کیوآر قابلیت خوانش بارکد دوبعدی را دارد و با استعلام برخط اعتبار کیف پول کاربر، امکان استفاده او از سرویس حملونقل را فراهم میآورد.»
سیر تحول پرداختهای خرد شهری
برای سالیان طولانی پرداخت کرایه اتوبوس بهصورت بلیت کاغذی صورت میگرفت. با راهاندازی مترو تهران بهمنظور بهبود نحوه پرداخت، بلیتهای اعتباری زماندار، سفری و مبلغدار صادر و در اختیار متقاضیان قرار گرفت. تقریباً از سال ۱۳۸۲ بود که کارت بلیت هوشمند اعتباری با فناوری غیرتماسی در مترو تهران مورد استفاده قرار گرفت و پس از چند سال همین نوع کارت بلیتها در ناوگان اتوبوسرانی نیز مورد پذیرش قرار گرفت. حبیبالله با بیان این موارد توضیح میدهد که اکنون حدود ۱۵ سال است که برای تسهیل پرداخت خرد شهری در حوزه حملونقل، پروژه کارت بلیت شهری در حال اجراست: «در ابتدا شهرداریهای پیشرو تهران، مشهد و اصفهان بودند که با الگوبرداری از شهرهای موفق در دنیا، محرک این موضوع شدند. اکنون چندین سال است که از اجرای عملیاتی این موضوع میگذرد و در این مسیر نوآوریهایی در نوع کارت بلیت، نحوه شارژ آن و محاسبه هزینه بر اساس مسافت صورت گرفته است. بانک شهر با توجه به سهامداری شهرداریهای کلانشهرها در برخی از این پروژهها مشارکت داشته و این همکاری تاکنون بهصورت تجهیز سختافزاری و توسعه و پشتیبانی نرمافزاری استمرار داشته است. کارت بلیتهای اعتباری تاکنون در قالب آفلاین وجود داشته، اما با گذشت زمان و پیشرفت فناوری، نیازهای جدیدی چه از دید شهروندان، چه از دید بهرهبرداران و چه از دید شهرداریها حس شده که پاسخگویی به آنها جز با پوستاندازی کسبوکار فعلی میسر نیست.»
به عقیده او، با توسعه جابهجایی بینشهری این نیاز بیش از پیش وجود دارد که در پرداختهای حملونقل درونشهری، یکپارچهسازی جغرافیایی صورت پذیرد و بتوان در کلیه کلانشهرها با یک کیف پول واحد، پرداخت را انجام داد و شهروند نیاز نداشته باشد که در هر شهر روشی جداگانه برای پرداختهای خود داشته باشد: «این موضوع مستلزم تغییر رویکرد عملیات فنی است؛ یعنی مهاجرت از پارادایم آفلاین به آنلاین و از کارت بلیت به کیف پول مبتنی بر حساب کاربری. در این صورت میتوان از ابزارهای مختلف برای افزایش موجودی و پرداخت استفاده کرد؛ کارت فیزیکی، اپلیکیشن موبایل، بارکد کیوآر و… . البته با پیادهسازی سختافزار مورد نیاز این بستر قابل تعمیم به کل شهرهای کشور است و امکان بسطدادن گستره این خدمات فراهم میشود.»
اقداماتی برای فراگیرسازی کیف پول
حبیبالله میگوید که بهعنوان گام اول برای جا انداختن مفهوم کیف پول شهروندی در کلانشهرها، عملیات اجرایی کارت بلیتهای آنلاین بهزودی آغاز خواهد شد: «دقیقاً مشابه همین پروژه را با سازمان فناوری اطلاعات شیراز و با شهرداری اصفهان نیز انجام میدهیم تا کیف پول شهروندی را آنلاین کنیم. بهمرور طی حداقل سه سال به سمت نوسازی کامل کارت بلیتهای شهری میرویم. این فقط یک تکه از پازل هوشمندسازی شهر تهران است؛ در واقع اولین مرحله برای هوشمندسازی است. برای فراگیرسازی کیف پول بین شهروندان کلانشهرها، پرکاربردترین مصداق یعنی نظام حملونقل را هدف قرار دادهایم؛ چراکه تمام مردم با اتوبوس و مترو بهصورت متناوب سروکار دارند. در این مسیر به سراغ تاکسی هم خواهیم رفت. در سه سال باقیمانده از دوره اخیر مدیریت شهری، خوب است به کیف پول واحدی برسیم که جعبه ابزار متنوعی را در اختیار مردم بگذارد؛ شاید یک نفر با کارت راحتتر باشد و یکی با موبایل و اپلیکیشن و کیوآر. در آینده شاید انافسی هم فعال شود. بنابراین یک کیف پول واحد، جعبه ابزار متنوعی از سرویسها را در گستره کل کشور یا حداقل کلانشهرها فراهم میسازد.»
با توجه به صحبتهای حبیبالله، سرویسهای این کیف پول فقط محدود به اتوبوس و مترو نخواهد بود، بلکه تمام خدمات شهری را شامل میشود: «بانک شهر کاملاً آماده این همکاری است و همین حالا با مدیران ارشد شهری به توافق رسیده و به میدان آمده است. بدین ترتیب تجربه شیرینی برای مردم کلانشهرهای کشور رقم میخورد که حداقل پرداختهای خرد شهری را آسان میکند و مهمترین کاربرد کیف پول همین است. بانک مرکزی طی سالیان گذشته در پی سیاستگذاری و تنظیم مقررات برای همین هدف بوده است. این زنجیره یکپارچه End-to-end تداعیکننده مفهوم بلیت حسابمحور (Account Based Ticket) یا بهاختصار ABT است.»
خدمات پرداخت آنلاین؛ قدم اول در هوشمندسازی شهر
شاید در دنیا بتوان اصلیترین مصداق پرداخت خرد را پرداخت حملونقل شهری تلقی کرد، اما نباید از این امر غافل شد که یکی از مزیتهای اصلی کیف پول آنلاین امکان گسترش بیانتهای خدمات است. میتوان مصادیق هزینهکرد موجودی این کیف پول را در سایر خدمات شهری تعریف کرد؛ مثلاً کاربر بتواند علاوه بر سرویس حملونقل، پرداختهای سوپرمارکتی خود را نیز از این طریق انجام دهد یا کیف پولی که بستر پرداخت عوارض شهری، پارک حاشیهای، پارکینگ هوشمند، حملونقل هوشمند و بهطور فراگیرتر شهر هوشمند باشد.
مدیرعامل هلدینگ فناوری اطلاعات بانک شهر در اینباره میگوید: «شهرهای بزرگ میتوانند با بهرهگیری از اینترنت و فناوری، خدمات شهری متفاوتی را در اختیار شهروندان خود بگذارند که در قالب شهر هوشمند تعریف میشود. «راهبرد هوشمند شهر» نام تجاری هلدینگ فناوری اطلاعات بانک شهر است که تداعیکننده عزم جدی بانک شهر جهت نقشآفرینی در هوشمندسازی کلانشهرهاست. این شرکت با بهرهگیری از پتانسیل بانک شهر و شهرداریها در مسیر هوشمندسازی شهر قدم گذاشته است. در نقشهراه توسعه شهر هوشمند گردشگری درون شهر شامل حملونقل هوشمند، راهنمای شهری و پارکینگ هوشمند از ستونهای اصلی به حساب میآیند که برنامهریزیها و توافقات اولیه جهت آغاز این پروژه بزرگ صورت پذیرفته است. در سویی دیگر ساختمان هوشمند یکی دیگر از تکههای پازل شهر هوشمند است که میتوان ذیل آن مدیریت هوشمند انرژی، مدیریت هوشمند پسماند و امنیت را تعریف کرد.»
به عقیده حبیبالله، رمز موفقیت اجرای پروژههای هوشمند ساختمانهای شهر، ایجاد هاب متمرکز IoT شهری است که به کلیه سرویسدهندگان شهری برای اتصال به زیرساختهای ساختمان نظیر برق، گاز، آب، خطوط مخابرات و… دسترسی داشته باشد: «این مهم نیز از مسیر همکاری بانک شهر با شهرداریهای کلانشهرها در حال برنامهریزی است. بهعنوان مثال مشارکت تجاری بانک شهر و شهرداری شیراز در توسعه شبکه فیبر شهری و دیتاسنتر شیراز، باعث ایجاد کسبوکارهای متعددی میشود که یکی از آنها ایجاد همین هاب و پلتفرم یکپارچه IoT شهری شیراز است. گرچه مفهوم شهر هوشمند، پدیدهای نسبتاً نو است، اما در مواجهه با مشکلات و معضلات شهری همچون آلودگی، ترافیک، ایمنی ناکافی، کمبود منابع و… ضرورت آن برای بسیاری از کشورهای پیشرفته دنیا مشخص است و با تعاریف متفاوتی به سمت آن حرکت کردهاند. ما نیز بایستی با شتابی بیشتر با کمک نهادهای عمومی در این راه پیش برویم و برای چالشهای پیش روی شهری بهدنبال راهحل باشیم.»
مجموعه فعالیتهای هلدینگ فناوری اطلاعات بانک شهر
هلدینگ فناوری اطلاعات بانک شهر بالغ بر ۱۲۰۰ نفر را در چهار شرکت به کار گرفته؛ شرکت مادر به نام «هلدینگ راهبرد هوشمند شهر» سه شرکت زیرمجموعه دارد که مشتمل است بر شرکت توسعه و نوآوری شهر، شرکت فناوران ایمن شبکه با نام اختصاری فاش که محصول «شاتوت» را دارد و شرکت ارتباطات هوشمند شهر که مجوز MVNO دارد، ولی هنوز فعالیت جدیای در این حوزه ندارد و احتمالاً تغییر مأموریت دهد. شرکت فناوران ایمن شبکه روی موضوع کیف پول الکترونیک تمرکز دارد و کیف پول اصلی بانک شهر را شکل داده است. حبیبالله در اینباره میگوید: «شرکت فاش، سرویسهای پرکاربرد دیگری را نیز به شهرداریها ارائه میدهد. بهعنوان مثال مفهوم برات الکترونیک بهتدریج در حال فراگیر شدن است و افراد میتوانند برای اعتباردهی در زنجیره تأمین مالی، یک برات را مکرراً به حلقههای قبلی زنجیره منتقل کنند. گفتنی است این ابزار بهشدت مورد استقبال شهرداریها قرار گرفته است. همین الان شهرداری تهران و چند کلانشهر دیگر در مجموع بیش از پنج هزار میلیارد تومان برات صادر کردهاند و این روش بهشدت در حال توسعه است. شرکت فاش توسعه سرویسهایی مثل برات کارت را دنبال میکند.»
«شرکت توسعه و نوآوری شهر» نیز چند خط اصلی کسبوکار را دنبال میکند؛ یکی توسعه سرویسهای دیجیتال بانکی به سفارش بانک است. موبایلبانک جدیدی که با نام «همراه شهر پلاس» به سفارش بانک شهر در شب عید غدیر توسط بانک شهر رونمایی شد، محصول شرکت توسعه و نوآوری شهر است. حبیبالله درباره این موبایلبانک میگوید: «عده زیادی از مشتریان بانک در حال استفاده روزافزون از این اپلیکیشن هستند. احراز هویت و افتتاح حساب غیرحضوری در این اپلیکیشن میسر شده و کاربران میتوانند افتتاح حساب و دریافت کارت نقدی خود را بدون حتی یک بار مراجعه به شعبه انجام دهند و کارت آنها در کمتر از ۷۲ ساعت در دسترسشان خواهد بود. تا پایان سال نیز نزدیک به ۱۰ سرویس بانکی دیگر از طریق این اپلیکیشن، دیجیتال میشوند. بهزودی وامهای خرد نیز از طریق همین اپلیکیشن پرداخت میشوند. دستگاههای کشلس و خودپردازهای شخصی نیز توسط این شرکت پشتیبانی میشوند. یک کسبوکار فوقالعاده مهم برای بانک، مدیریت «شهرنتها» است که شرکت توسعه و نوآوری شهر آن را انجام میدهد. در واقع کیوسکهای شهرنت با گسترهای بالغ بر ۳۵۰ نقطه در سراسر کشور، امکان بهرهمندی مشتریان بانک شهر از خدمات پایه بانکی را حتی در ساعات پس از اتمام کار بانکها فراهم آورده است. برخی شهرنتهای ما در کلانشهرها ۲۴ساعته هستند و این زیرساخت بیرقیب، امکان بانکداری نیمهحضوری و سلفسرویس را برای شهروندان فراهم میآورد.»
بانک شهر در کل کشور ۲۹۰ شعبه و ۸۰ باجه بانکی برای ارائه خدمت دارد و این امکان به واسطه اتصال بانک شهر به شهرداریها فراهم شده تا در ۳۵۰ نقطه دیگر هم نقاط تماس را توسط شهرنتها فراهم کند. شهرنتها خدمات خودشان را از ساعت ۹ صبح تا شب ارائه میدهند. به عقیده حبیبالله، این یک فرصت استثنایی است و هیچ بانک دیگری خدمات خود را به این گستردگی در طول ساعات تعطیلی بانک ارائه نمیدهد: «شهرنتها به شعبه مجازی بانک شهر متصل هستند و شرکت توسعه و نوآوری شهر، پشتیبانی کل شهرنتها را در کشور بر عهده دارد. نسل جدید شهرنتها نیز طی سه ماه آینده رونمایی خواهند شد که تنوع و نحوه سرویسدهی آنها با مزیتهای جدیدی همراه است.»
با توجه به صحبتهای حبیبالله، شرکت راهبرد هوشمند شهر در کنار فعالیتهای حاکمیتیِ هلدینگ، نقش واسط بین بدنه بانک و شرکتها را ایفا میکند. علاوه بر این، سه کسبوکار بزرگ نیز داخل این هلدینگ هستند. یکی لایه تجاری کارت بلیتهای شهروندی است؛ بدین نحو که لایه فناورانه کیف پول در شرکت فاش قرار میگیرد، ولی تجاریسازی، قرارداد بستن و پیادهسازی و اجرا در شهرها بر عهده شرکت راهبرد هوشمند شهر است. دومین کسبوکار، پرداخت الکترونیک بانک شهر است. امروز حدود ۹۰ هزار دستگاه کارتخوان با پشتوانه حساب بانک شهر کار میکنند.
او میگوید: «درگاههای IPG را نیز با همکاری پیاسپیها ارائه میدهیم. خودمان مجوز پیاسپی نداریم، ولی این خدمات را با همکاری پیاسپیها ارائه میدهیم و شرکت راهبرد با همکاری پیاسپیها خدمات را در اختیار پذیرندگان میگذارد. ما حجم تراکنش نسبتاً خوبی را داریم و در نقاط حساسی حضور یافتهایم؛ چنانچه در کلیه فروشگاههای شهروند، میادین میوه و ترهبار، میدان اصلی تهران، دفاتر خدمات الکترونیک شهر، مراکز ورزشی و تفریحی سازمان ورزش تهران و… دستگاههای کارتخوان و سرویس IPG بانک شهر فعال است. سومین کسبوکار شرکت راهبرد، پشتیبانی سرویسهای LAN و فناوری اطلاعات بانک است. حوزه فناوری اطلاعات کل شعب بانک و ساختمانهای ستادی از طریق ما پشتیبانی میشود و این خدمات بهمرور در حال گسترش است؛ بهعنوان مثال بانک شهر در تدارک احداث یک دیتاسنتر بحران برای بانک شهر است که شرکت راهبرد هوشمند شهر مسئول ایجاد آن است. اینها مجموعه خدمات و فعالیتهای هلدینگ فناوری اطلاعات بانک شهر هستند که بهمرور رو به گسترش میرود.»
هلدینگ فناوری اطلاعات بانک شهر خدمات دیگری را هم در دست توسعه دارد؛ Supply Chain Finance یا SCF یا همان تأمین زنجیره مالی، در بهمنماه ۱۴۰۰ تنظیم و ضوابط آن توسط بانک مرکزی انجام شد و در دستورالعمل اخیر به این موضوع اشاره شده که بانکها میتوانند معاملات شکلگرفته در زنجیرههای تأمین را تأمین مالی کرده و این تسهیلات سرمایه در گردش را در طول زنجیره تأمین منتقل کنند. در واقع با این رویکرد بانکها بهدنبال آن هستند که از خامفروشی تسهیلات جلوگیری کرده و ارزشافزوده جدیدی در تسهیلات خود ایجاد کنند و به عبارتی از تسهیلات اعطایی خود بهرهبرداری چندگانه کنند. بانک شهر نیز به واسطه مشتریان حقوقی بزرگی که دارد، در حال نهاییسازی محصولات استاندارد خود در این عرصه در چند صنعت مختلف است و تلاش میکند خدمات خود را در این حوزه به بازار ارائه دهد.
طبق گفتههای حبیبالله، طی سه ماه آینده محصول SCF آنها راهاندازی خواهد شد: «کاری که در حوزه برات انجام دادیم، یک فرایند تکمرحلهای است؛ یعنی شهرداری یک براتکارت به پیمانکار خود میدهد و پیمانکار مربوطه این براتکارت را به تأمینکنندگان خود عرضه میکند، اما برات فقط یکی از ابزارهای مورد استفاده در SCF است؛ اوراق «گام»، اعتبارات اسنادی داخلی و سایر ابزارها نیز در این حوزه قابل تعریف خواهند بود. در موضوع زنجیره تأمین مالی در واقع انتقال طلب صورت میگیرد و هر یک از حلقههای زنجیره مطالبات خود را از طریق برات یا هر ابزار اعتباری دیگر به حلقه قبلی منتقل میکنند و این امکان وجود دارد در هر مرحله، با استفاده از روشهایی اعتبار به نقدینگی (Discount) تبدیل شود.»
ضعف در شیوههای پرداخت برای گردشگران خارجی، یکی دیگر از چالشهای نظام پرداخت است. بانک شهر در این حوزه پروژههای متعددی با شهرداری شیراز دارد. به گفته او، در شیراز روزی ۱۰ الی ۱۲ پرواز خارجی وارد فرودگاه بینالمللی شیراز میشود که عمدتاً از دوحه، عمان، کویت، دوبی، استانبول، بغداد و نجف هستند. بر این اساس برآورد میشود که روزانه ۲۵۰۰ الی ۳۰۰۰ خارجی برای مقاصد مختلف از جمله درمان به شیراز میآیند. با توجه به اینکه بانک شهر اولین بانک کشور از حیث عملیات ارزی در کشور است، با راهحلهایی که آماده کرده، میتواند مدیریت پرداختهای داخل کشور را برای توریستها و زائران انجام دهد، البته مجوزهای لازم را از نهادهای ذیربط خواهیم گرفت. این هم یکی از سرویسهای مهم ما در آینده خواهد بود.»
نئوبانک؛ به مثابه تغییر کل استراتژی بانک
مدیرعامل هلدینگ فناوری اطلاعات بانک شهر سپس درباره مفهوم نئوبانک و برنامههای بانک شهر در این حوزه صحبت میکند. طبق صحبتهای او، مفهوم نئوبانک در ایران همچنان با رویکرد سنتی دیجیتالیکردن خدمات متعارف و غیرحضوریکردن آنها شناخته میشود؛ در حالی که مفهوم نئوبانک میتواند عمیقتر و جدیتر باشد: «ما در بانک شهر قصد داریم در کنار غیرحضوریکردن کلیه خدمات پیشین، با هدف کاهش قابل توجه هزینههای بانک، اکوسیستمی فراهم آوریم تا شرکتهای نوآور و استارتاپها و فینتکها بتوانند با اتصال به API بانک، برای مشتریان ارزش جدیدی خلق کنند. من کل این اکوسیستم را بهعنوان نئوبانک میشناسم. نئوبانک فقط یک اپلیکیشن نیست که با برند جدید در کنار موبایلبانک قبلی قرار بگیرد. تقلیلدادن مفهوم نئوبانک به یک اپلیکیشن صحیح نیست. نئوبانک یعنی تغییر نوع نگاه بانک و استراتژی بانک برای اینکه سرویسهای جدید را در کنار بانکداری سنتی قرار دهد. سرویسهای جدید لزوماً در خود بانک محقق نمیشوند؛ بلکه از طریق استارتاپها و فینتکهایی فراهم میشوند که روی بسترهای بانک مینشینند.»
به عقیده مدیرعامل هلدینگ فناوری اطلاعات بانک شهر، نئوبانک یک جور «شدن» است، یک استراتژی است، یک حرکت است و فقط در اپلیکیشن خلاصه نمیشود: «ما بسترهای دیجیتال، موبایلبانک، اپلیکیشن پرداخت و ابزارهای نیمهحضوری و سلفسرویس را گسترش میدهیم و در عین حال بستر توسعه سرویسهای خلاقانه بانکی و مالی و سرمایهگذاری را در دامنه بانک شهر فراهم میآوریم. دیدگاه ما به نئوبانک اینگونه است.»
سرمایهگذاری در نقطه حداقلی خطر شکست
وقتی صحبت از کسبوکارهای نوپا و نوظهور و بهویژه استارتاپها به میان میآید، بسیاری بر این عقیده هستند که باید پذیرفت که شکست و محو شدن جزئی از ذات آنهاست و تجربه دنیا نیز همین است؛ موضوعی که حبیبالله نیز با آن موافق است. او درباره نگاه بانک شهر به استارتاپها و برنامههایی که برای تعامل با این کسبوکارها دارند نیز صحبت میکند: «وقتی در مسیر نوآوری گام برمیداریم، باید شکست را به جان خریده باشیم. قبلاً راجع به ارتباط حوزه مخابرات با بانک گفتم. در بانکها فقط پروژههایی تأیید میشوند که bankable باشند؛ یعنی با شاخصهای اقتصادی متعارف قابل توجیه باشند. وقتی شرکت نفت یا یک شرکت مخابراتی میخواهد کسبوکار جدیدی راه بیندازد، شاخصهایشان خیلی آسانتر از شاخصهای بانکی است. اگر بانک بخواهد خودش وارد پروژههایی با ریسک بالا شود، در تناقض با ذات بانک قرار میگیرد.»
معاون فناوری اطلاعات بانک شهر بیان میکند که تا قبل از شکلگیری قوانین جدید در حوزه نوآوری، قوانین متعارف هرگز اجازه ورود به کسبوکارهای خلاق را به بانک نمیداد، اما مصوبه ۱۲/۵/ ۱۴۰۱ دولت، منابع و بودجه جدیدی را به موضوع نوآوری تخصیص میدهد و قانون جهش تولید و رفع موانع به بانکها اجازه ورود به سرمایهگذاری خطرپذیر را میدهند. بدین ترتیب دستوبال بانک بهتدریج باز میشود: «موجودیتی که تابهحال فقط دنبال پروژههای bankable بود، از طریق بعضی واسطهها به فضای نوآوری وارد میشود. خود بانک نمیتواند به این کارها وارد شود، ولی مرکز نوآوری بانک و تخصیص منابع به صندوق سرمایهگذاری خطرپذیر به فضاهای استارتاپی راه مییابد. بهتدریج این دو فضای محافظهکار و ریسکپذیر در حال نزدیکشدن و آشتی خواهند بود.»
سیویسی؛ مدل مناسب ورود بانک به مسیر نوآوری
حبیبالله فضای استارتاپی فعلی کشور را در شرایط امیدبخشی نمیبیند و بر این عقیده است که این یک آسیب بزرگ و رایج در اکوسیستم نوآوری کشور است: «البته چارهای هم نداریم؛ کشوری که بخواهد به سمت نوآوری برود، باید حد معینی از شکست را بپذیرد. در عین حال نمیگویم که از فضای نوآوری ناامید هستم، حتماً راهکارها و راهحلهایی وجود دارد. به نظرم اگر تقسیم کار بهدرستی اتفاق بیفتد، نتایج خوبی میگیریم. من تجربه شرکت «حرکت اول» در همراه اول را شاهد بودم. آنجا از نقطه درستی وارد سرمایهگذاری شدند. در همراه اول تقسیم کار صورت گرفته و سه سازوکار هدایت سرمایهگذاری اولیه برای کسبوکارهای استارتاپی در سه نقطه جغرافیایی کشور وجود دارد که یک حمایت در مرحله Seed Money انجام میدهند، ولی حرکت اول حمایت را از جایی شروع میکند که کسبوکار شکل گرفته و حداقل شش ماه گردش مالی داشته باشد. شرکتهایی که به مرحله عمل نرسیدهاند، در سه هاب همراه اول، مستقر در دانشگاه شهید بهشتی تهران، شهر اصفهان و شهر شیراز حمایت میشوند، ولی حرکت اول به سراغ جایی میرود که گردش مالی دارد و درآمد ایجاد میکند و اگر شاخصها را پاس کند، به اندازه یک Seat به آن شرکت وارد میشوند و منابع خود را هم به سرمایهگذار نمیسپارند که بردارد و ببرد، بلکه باید مرحله دوم افزایش سرمایه از طریق همراه اول و سرمایهگذار قبلی بهصورت مشترک انجام شود. بدین ترتیب، کسبوکارهایی که حرکت اول در سرمایهگذاری آنها وارد شده، درصد شکست کمتری داشتهاند. در پورتفوی حرکت اول کسبوکارهای خوبی قرار گرفتهاند و به نظرم حرکت اول یکی از ویسیهای خوب کشور بهشمار میرود.»
مدیرعامل هلدینگ بانک شهر با اشاره به تجربه ویسی حرکت اول در سرمایهگذاری روی استارتاپها میگوید با حساسیتهایی که بانک دارد، میتوان تجارب مشابه حرکت اول را دنبال کرد. در بانک قرار نیست هر ایدهای را که از در داخل میآید، مورد حمایت قرار دهیم، ولی بانک از مرحله mid-stage میتواند وارد سرمایهگذاری شود، البته با ملاحظاتی سختگیرانهتر از حرکت اول. بدین ترتیب ورود به حوزه نوآوری میسر خواهد بود. شاید مدل ویسی برای بانک چندان مطلوب نباشد، ولی سیویسی مدل خوبی است؛ یعنی سرمایهگذاری خطرپذیرِ متکی بر نیازهای خود بانک. در این مدل دیگر اصراری به خروج از کسبوکار نیست و حمایت و سهامداری بانک میتواند تا سالها ادامه داشته و کسبوکار ایجادشده در راستای استراتژیهای بانک توسعه یابد.
در دو، سه ماه ابتدای سال ۱۴۰۱ بانک شهر بعضی اتفاقات را در فضای نوآوری رقم زده است؛ برای مثال بانک شهر یکی از حامیان هفتمین دوره ICT Challenge دانشگاه شریف بود که حبیبالله میگوید در آنجا دو اتفاق خوب افتاد؛ یکی اینکه توانستند حدود ۲۸۰ نفر رقابتکننده را در قالب ۷۰ تیم از سراسر کشور بشناسند. دوم اینکه تیمهای برتر را که میتوانستند کسبوکار استارتاپی شکل دهند، شناسایی و انتخاب کنند. همچنین افراد نخبه و نوآور را در کسبوکارهای خود دعوت به همکاری کردند. او ادامه میافزاید: «علاوه بر این، بانک شهر یکی از حامیان اصلی اینوتکس بود که در ابتدای سال برگزار شد. ما در آنجا غرفه داشتیم و خدماتی را ارائه دادیم. نگاه بنده این است که اگر آن حرکتها بخواهد دقیق و عمیق پیش برود و نتیجهای بگیریم و فقط پول خود را به هدر ندهیم، باید سرمایهگذاری و نقطه ورود بانک شهر از زمانی باشد که خطر شکست به حداقل رسیده باشد.»
ورود به بورس
بانک شهر هلدینگهای مختلفی دارد؛ حوزه مالی، حوزه ساختمان، حوزه فناوری اطلاعات و صنایع و معادن که هلدینگ فناوری اطلاعات بانک شهر در حال آمادهشدن برای عرضه اولیه در بورس است. طبق صحبتهای حبیبالله، پذیرش هلدینگ مالی بانک شهر در بورس به اتمام رسیده و بهزودی عرضه میشود و دومین هلدینگی که وارد فضای پذیرش و عرضه اولیه میشود نیز هلدینگ فناوری اطلاعات بانک است. او درباره دلیل ورود هلدینگ فناوری اطلاعات بانک شهر به بورس میگوید: «معتقدیم امروز نسبت به ۱۰ سال قبل، سرمایهگذاران در خصوص اینکه میتوانند حوزه فناوری اطلاعات را بهعنوان یک مدل کسبوکار انتخاب کنند، بسیار هوشمندتر و آگاهتر شدهاند. وقتی این هوشمندی و آگاهی در جامعه سرمایهگذار شکل گرفته، چه بهتر که بخشی از سهام را واگذار و منابع جدیدی را جذب کنیم تا روند توسعه ما تسریع شود؛ چراکه منابع بانک برای توسعه، محدود است. دومین نکته اینکه ورود به بازار سرمایه کمک شایانی به انتظامبخشی به هر نهاد و شرکتی میکند؛ چه از لحاظ انتظام مالی، چه مدیریت فضای ریسک و…؛ بنابراین با ورود به بازار سرمایه میتوانیم نظم و انضباط بیشتری در هلدینگ به وجود آوریم. استراتژی بانک این است که بعد از عرضهشدن در بورس، هلدینگهای زیرمجموعهاش را نیز وارد بورس کند. من به این کار خیلی خوشبین هستم و فکر میکنم یکی از اتفاقات بسیار خوب، هم در صنعت فناوری اطلاعات و ارتباطات و هم صنعت بانکی کشور خواهد بود.»