عصر تراکنش ۶۲؛ امیرحسین مردانی، مدیرعامل بیتپین و دبیر کمیسیون رمزارز انجمن فینتک / باید به این باور برسیم که «بلاکچین» دومین موج فناوری مهم در دو دهه اخیر بعد از اینترنت است. اینترنت، تأثیر گستردهای در نوع کسبوکارها و فعالیتهای بشر در دنیا گذاشت و این تأثیر تا سالها ادامه پیدا کرد و حتی بخشی از اقتصاد دنیا را به «اقتصاد دیجیتال» تبدیل کرد. این تأثیر صرفاً در حوزه اقتصاد نبود؛ قوانین و مقررات و سیاستهای دولتها نیز تحت تأثیر این فناوری بود. در ایران هم همین اتفاق افتاد و حتی در دهه ۸۰، قوانین مرتبط با کسبوکارهای الکترونیکی شکل گرفت و تا به الان، این قوانین سیاستهای کلی حوزه اقتصاد دیجیتال را هدایت میکنند.
بلاکچین موج بعدی تغییراتی است که در دنیا پیشبینی میشود و به گفته بسیاری از متخصصان، همان تأثیری که اینترنت در اقتصاد و قوانین مربوط به آن داشت، بلاکچین در یک سطح بالاتر خواهد داشت. اما ماهیت این فناوری بهدلیل ورود آن با پدیدهای به شکل پول و دارایی (بیتکوین)، به گونهای است که نقش رگولاتور بسیار پررنگتر و مهمتر بوده و در استفاده بهینه و غیربهینه از این فناوری تأثیر مستقیم دارد. در عصر اینترنت، کاربردهای اولیه این فناوری مانند پروتکلهای ارتباطی یا زیرساختهای مخابراتی، بهسرعت قانونگذاری شدند و بهنوعی آینده این فناوری را بهصورت مبنایی برنامهریزی و ساختاربندی کردند. در عصر بلاکچین نیز همینگونه است و کاربردهای اولیه این حوزه، یعنی رمزارزها و پلتفرمهای معاملاتی آنها، نقش کاربردهای کلیدی و مبنایی را بازی میکنند و پاسخ درست و بهموقع رگولاتور به این موضوعات میتواند آینده این صنعت را پایهریزی کند.
مسئله اولی که وجود دارد، ارتباط رمزارزها با دنیای بانکهای مرکزی و اقتصاد فیات از طریق پلتفرمهای تبادل رمزارز اتفاق میافتد. به این معنی که مردم برای اینکه بتوانند به سرمایهگذاری این حوزه با کمترین ریسک وارد شوند، به استفاده از این پلتفرمها نیاز دارند. کمریسکبودن پلتفرمهای مبادله رمزارز به این دلیل است که مبادله پایهایترین سرویس حوزه رمزارزهاست و در مقابل سرویسهایی مانند دیفای، انافتی و ایردراپها و سایر خدمات مالی این حوزه، بهصورت ذاتی ریسک کمتری دارد. بهخصوص، زمانی که شما از یک سرویس متمرکز استفاده میکنید، به میزانی از قانونمداری و چهارچوبپذیری قانونی منجر میشود تا ریسک دنیای غیرمتمرکز پوشش پیدا کند. همچنین، پلتفرمهای تبادل به استفاده از مکانیسمهای پولی رایج، یعنی پولهای فیات و همچنین قوانین حول محور آن در دنیای رمزارزها میانجامد و این امر موجب شفافشدن ارتباط دنیای رمزارزها با دنیای واقعی میشود.
مسئله دوم، استفاده از فناوریهای نو حوزه بلاکچین بهصورت کاملاً ملموس برای کاربران عادی و همچنین رگولاتور در پلتفرمهای تبادل است. فناوریهایی مانند کیف پولهای رمزارزی امانی پلتفرمها، تبادل دو رمزارز، شبکههای بلاکچینی، مکانیسمهای قیمتگذاری رمزارزها و سایر موارد مشابه، بهصورت شفاف و با نظارت نسبی قانونگذار در پلتفرمهای رمزارز وجود دارد؛ بنابراین کاربران برای اینکه بتوانند با دانش بهتر و مراقبتشده وارد این حوزه شوند، پلتفرمهای تبادل نقطه شروع مناسبی است. همچنین بستر مناسبی برای خود رگولاتور جهت درک بهتر فرایندهای این حوزه و نوع برخورد آنها با این مسئله است.
مسئله سوم، سادهبودن مدل کسبوکاری پلتفرمهای رمزارزی نسبت به سایر مدلهای کسبوکاری در حوزه بلاکچین است. این سادگی ناشی از تشابه مدل کسبوکاری پلتفرمهای تبادل رمزارز با پلتفرمهای تبادل سایر داراییهای مرسوم دنیاست. رگولاتورها بارها با این مسئله روبهرو بودند و در حال حاضر نیز با کمی تغییر، توان رگولاتوری در این فضا را خواهند داشت. نکته بسیار مهمی که اینجا وجود دارد، تشابه بسیاری از مفاهیم با مدلهای مرسوم یا معادلسازی آن است. به همین جهت، پلتفرمهای تبادل رمزارز میتوانند نقطه شروع مناسبی برای رگولاتورها جهت قانونگذاری حوزه رمزارز باشند.
مسئله آخر، نقش ارزشآفرینی نهایی در اکوسیستم بلاکچینی است. در واقع، هر پروژه و کاربردی که در حوزه بلاکچین و فناوریهای مربوطه وجود داشته باشد، در نهایت به سمت ارزشآفرینی و خلق ثروت میرود. هر چیزی که قصد خلق ثروت داشته باشد، به مکانی برای تبادل آن ارزش و ایجاد ارزش واقعی با دنیای واقعی نیاز دارد. پلتفرمهای تبادل در دنیای رمزارزها، نقش بازار تبادل ارزش را بازی میکنند. در واقع، زمانی که یک پروژه بلاکچینی ارزشآفرینی داشته باشد؛ تا وقتی این ارزش به دنیای واقعی تبدیل نشود یا به زبان سادهتر «قابل معامله با انواع پول دیگر» نباشد، ارزش آن واقعی نبوده و کاربردهای آن نیز بهمرور از بین میرود.
پلتفرمهای رمزارز، یک مرکز خدمات در این حوزه هستند. هر خدمت جدیدی در حوزه رمزارز، مانند پروژههای تأمین مالی در این حوزه، یا مثلاً عرضه اولیه یک پروژه، ابتدا در پلتفرمهای تبادل عرضه میشوند و بهنوعی ترویج استفاده از آنها و کاربردی شدنشان در این پلتفرمها اتفاق میافتد. همچنین، مسئله مهمتر بعدی که به دوام پروژههای حوزه بلاکچین منجر میشود، بازارهای ثانویه هستند که این بازارهای ثانویه بهصورت گسترده در پلتفرمهای تبادل وجود دارند.
نهایتاً میتوان گفت بلوغ حوزه بلاکچین، بدون بلوغ و قانونگذاری در حوزه تبادل رمزارزها عملاً امکانپذیر نیست. اینکه در کشور صحبت از رشد صنعت «بلاکچین» میشود و در جای دیگری محدودیتهای گوناگون برای تبادلات رمزارز ایجاد میشود، نشان از درک متناقض رگولاتور از این حوزه دارد. برای استفاده از فرصتهایی که این صنعت (مانند اینترنت) برای کشور خواهد داشت، پایهریزی صحیح رگولاتوری، بهخصوص رگولاتوری در حوزه پلتفرمهای تبادل، انکارناپذیر است.