عصر تراکنش ۶۶؛ لیلا نظری، فعال حوزه پرداخت و بانک / شاید بتوان نقطه شروع هیاهوی تحول دیجیتال در بانکها را ابلاغ طرح تحول دیجیتال از سوی وزارت اقتصاد در سال ۱۳۹۸ به بانکها دانست؛ طرحی که بانکها را وارد چالشهای جدیدی کرد. در این نوشتار قصد باز کردن مفاهیم تحول دیجیتال در حوزه بانکی را نداریم و تنها به ذکر چند نکته کلیدی برای شروع بحث بسنده میکنیم. تحول دیجیتال آنگونه که در کتاب ناخدایی دیجیتال آمده است، ما را به دنیای تحول در مدلهای کسبوکار، تحول در فرایندهای کاری، تحول در فرهنگ سازمانی و تحول در نگاه به مشتری خواهد برد. پیشبرد این تحولات نیز در سایه تحول در مدیریت و رهبری متبلور خواهد شد. در این میان نقطه کلیدی تحول فناورانه بیش از سایر عوامل میدرخشد.
بانکها در نقطهای از بستر تاریخی خود قرار دارند که طرحهای تصویبشده حوزه تحول دیجیتال میبایست جانِ عملیاتی بگیرند و در این میان، بیشوپیش از سایرین، متخصصان فناوری اطلاعات بانکها از خود و یکدیگر بهدفعات راجع به چگونگی این امر سؤال میکنند. قاعدتاً دانستن وضع موجود جزء اولین قدمها خواهد بود و از آنجایی که ارائه خدمات بانکی بر بستر سامانه یکپارچه بانکی کربنکینگ شکل گرفته، بررسی وضعیت موجود آن در بانک نقطه شروع خوبی است.
حال سؤال کلیدی این است که آیا سامانه یکپارچه بانکی فعلی قابلیت پاسخگویی به نیازهای تحول دیجیتال آتی را دارد؟ حقیقت آن است که تغییر سامانه یکپارچه بانک، به تفکر، تجزیهوتحلیل عمیق و در نظر گرفتن عوامل متعددی نیاز دارد. بهترین تعبیری که برای این موضوع میتوان داشت، تشبیه آن به عمل جراحی قلب باز در شرایطی است که بیمار کاملاً بیهوش نشده یا تعویض موتور هواپیما در حین پرواز!
مهمترین چالش در تغییر سامانههای یکپارچه بانکی را میتوان در ارتباطات سیستمهایی که از این هسته مرکزی تغذیه و استفاده میکنند، دانست. تغییر هسته مرکزی خدمتدهنده به معنای اتصال مجدد تمامی ارتباطات و سیستمهای قبلی به هسته جدید است.
چالش کلیدی دیگر، موضوع دادههاست. پیچیدگی انتقال دادهها از سامانه قبلی به سامانه جدید، به فناوری سامانهها، تعداد مشتریان، تعداد سیستمهای متصل و ارتباطات شکلگرفته و طیف محصولات بستگی دارد.
با این حال، دلایل تغییر کربنکینگ بانک چه میتواند باشد؟
- مهارتهایی که منسوخ شدهاند: سامانههای قدیمی روی پلتفرمهایی قدیمی کار میکنند و استخدام متخصصانی که مهارتهای لازم برای مدیریت و گسترش آنها را داشته باشند سخت است.
- مقیاسپذیر نبودن: بانکها در تلاشاند تا از طریق ارائه محصولات جدید، در محدوده جغرافیایی جدید و با جذب مشتریان بیشتر رشد کنند. این موارد در کنار هم باعث رشد انفجاری پردازش دادهها خواهد شد و پلتفرمهای قدیمی برای مدیریت این موضوع در افتوخیز طاقتفرسایی هستند.
- بالا بودن هزینه نگهداری و توسعه: اجرای فناوریهای جدیدتر نسبت به پلتفرمهای قدیمی معمولاً ارزانتر است.
- فقدان چابکی: راهکارهای نرمافزاری قدیمی، راهکارهایی یکپارچهاند که حتی کوچکترین تغییر به معنای نیاز به نصب مجدد یا ارتقای کل پلتفرم اصلی است. در مقابل راهکارهای جدید و مدرن مبتنی بر میکروسرویسها هستند که امکان اعمال تغییرات را بسیار تسهیل کرده است.
- عدم امکان ایجاد نوآوری در محصول: سامانههای قدیمی برای ایجاد محصولاتی با پارامترهای از پیش مشخص، طراحی و پیادهسازی شدهاند. این خطوط تولید پارامتری به بانکها اجازه میدهد محصولات جدید با ویژگیهای متفاوتی را تعریف کنند. با این حال، راهکارهای مدرن به بانکها اجازه خواهند داد تا پارامترهای جدید و به تبع آن محصولات جدیدی را طراحی و پیادهسازی کنند.
- کمتوجهی به نیازهای مشتریان: امروزه مشتریان از بانکها انتظار دریافت خدمات و محصولات متنوع و بهصورت تمامآنلاین و ۷×۲۴ دارند. البته توسعه همه نیازهای مشتریان در قالب سامانه مرکزی اصلی دور از انتظار است.
تغییر در سامانه یکپارچه بانکی الزاماً به معنای جایگزینی یک سامانه یکپارچه بانکی با سامانه یکپارچه بانکی دیگر نیست. در این میان، راهکارهای جدیدتری همچون Coreless banking هم میتواند مدنظر قرار داشته باشد؛ رویکردی که اعتقادی به یکپارچهسازی کلیه سرویسهای بانکی در قالب یک سامانه وابسته به هسته مرکزی ندارد و هر سرویس میتواند بهصورت مستقل توسعه پیدا کند. اساس چنین معماری نیز بر پایه میکروسرویسهاست. هدف اصلی این نوشتار کوتاه، جلب نظر بانکها به این مقوله و تدوین استراتژی مناسب برای حرکت به سمت فناوریهای جدید است؛ آن هم پیش از آنکه عرصه برای تغییر بر تصمیمگیران و مجریان تنگ شود.
بهعنوان یک تصمیمگیر یا تصمیمساز در این حوزه، بسته به شرایط بانکی که در آن مشغول به کار هستید، چند راهکار در این حوزه پیش رویتان قرار دارد:
- ریسک تغییر نکردن بالا، حجم کار پایین، قبول وضعیت موجود و ادامه؛
- موکولکردن تغییر به بعد، انتقال ریسک به نسل بعدی، قبول نیاز به تغییرات اندک در سامانه متمرکز بانک و درخواست تغییرات از تیمهای توسعهدهنده و صبوری تا رسیدن به نقطه دریافت خدمت یا تهیه میانافزارهای کار راهانداز موقتی؛
- پذیرش ریسک تغییر، حجم کار بسیار بالا و قبول نیاز به تغییرات زیاد در سامانه متمرکز بانک.
برخی بانکها راهکار چهارمی را در نیز در پیش گرفتهاند؛ راهکاری که به زعمشان به نمایش خروجی در کمترین زمان ممکن و اجتناب از مواجهه با تبعات بیشمار تغییر و ارتقای سامانه یکپارچه بانکی و سامانههای وابسته به آن منجر خواهد شد؛ ایجاد موجودیتهایی تقریباً مستقل با عناوینی چون نئوبانک یا بانک دیجیتال در کنار بدنه فعلی بانک.
بررسی فواید و مضرات این رویکرد و اساساً درست یا غلطبودن چنین رویکردی را میتوان به نوشتاری دیگر موکول کرد.