عصر تراکنش ۶۷؛ مینا والی، مدیر مسئول ماهنامه عصر تراکنش / کلیدواژههای مربوط به صنعت خدمات مالی در سال ۱۴۰۱ را مرور میکنم. در میان مطالبی که در این بیش از ۳۰۰ روز گذشته، درباره آنها کارشناسان گفته و نوشتهاند؛ برخی کلیدواژهها همان موضوعات حلنشده سالهای گذشتهاند، برخی موضوعاتی که سالهای گذشته چندان جدی گرفته نشدند و برخی دیگر موضوعات ویژه سال ۱۴۰۱ که توصیف بهتری جز «سال شوک» برای آن پیدا نکردم.
قیمت دلار: ما در صنعت خدمات مالی در سالی که آخرین نفسهایش را میکشد، همچنان با موضوعات فرابخشی همچون تورم، تحریم و قیمت دلار دستوپنجه نرم میکنیم. این روزها تورم و دلار دوباره چنان روی دور تندی افتادهاند که کسی به پایشان نمیرسد. وقتی با چنین ابرچالشی مواجهیم، چطور میتوانیم انتظار داشته باشیم که تصمیمگیران صنعت فرصتی برای تمرکز بر موضوعات دیگر داشته باشند؟ وقتی بحران به نقطهای میرسد که احتمال استیضاح وزیری طرح و رئیسکل بانک مرکزی عزل میشود و از سوی دیگر، گمانهزنیهایی درباره قربانیکردن عدهای به میان میآید، صحبت از رگولاتوری و ایجاد زیرساختهای قانونی برای توسعه نوآوری به موضوعی فانتزی تبدیل میشود.
کارمزد: از چالشهای فرابخشی که بگذریم، صنعت پرداخت ما سالهاست گرفتار موضوع کارمزد است و باز شدن این گره که از یک موضوع صنفی به موضوعی سیاسی تبدیل شده، بسیار پیچیده است. سالهاست کارشناسان با توجه به شرایط موجود مدلهای پیشنهادی خود برای کارمزد را ارائه میدهند، اما حل این معضل ارادهای ملی را میطلبد.
فعالان صنعت پرداخت امسال با موضوع دیگری مواجه شدند که اتصال کارتخوانها به مالیات است. گرچه دولت از این طرح باافتخار یاد میکند، اما این موضوع که در ذات خود با افزایش مالیاتستانی و در نتیجه ایجاد عدالت در پرداخت مالیات میتواند قابل تقدیر باشد، به عاملی برای کاهش تراکنشهای کارتخوان و مهاجرت کسبوکارهای خرد به کارتبهکارت و حتی پول نقد تبدیل شده است. علاوه بر این ما در پیتک و بانکتک همچنان ضعفهایی را در رمز دوم پویا شاهدیم. از روشهای جدید مهندسی اجتماعی و استفاده از رمز دوم پویا برای خالیکردن حساب مردم گرفته تا اختلالات در ارسال پیامک رمز دوم، همچنان پرونده این چالش نیز باز است.
بحث کارمزد البته زیرمجموعه ابرمسئله دیگری در اکوسیستم مالی است با نامِ رگولاتوری. ما همچنان شاهد تکرار کلیدواژه رگولاتوری در بخشهای گوناگون هستیم؛ از کند بودن رگولاتور تا ورودش به عرصه اجرا. از بخش بانکتک در نئوبانکها تا داراییهای دیجیتال و کسبوکارهای رمزارزی.
دیبا: در کنار چالشهایی که گفته شد، موضوعات جدید دیگری نیز کمکم در حال تبدیلشدن به دغدغههای مهم کسبوکارها هستند. موضوعاتی که شاید از چند سال پیش مقدمات آن چیده شده است، اما سال آینده بیشتر تأثیرش را در عمل نشان میدهد. یکی از این کلیدواژهها سامانه دیباست که توسط بانک مرکزی دنبال میشود و قرار است تمامی تراکنشها از مسیر آن بگذرد تا با این ابزار بانک مرکزی بر همه تراکنشها نظارت داشته باشد. با اجراییشدن سامانه دیبا در آینده، تمام کسبوکارهای فعال در زمینه بانکداری باز و همه پرداختیارها و بهطور کلی همه نوآوریهای بانکتک و پیتک تحت تأثیر منفی قرار خواهند گرفت؛ به گونهای که برخی از خواندهشدن فاتحه نوآوری در این بخشها میگویند.
شوک ۱۴۰۱: امسال تقریباً تمام کسبوکارها در همه حوزهها با شوک بزرگی مواجه شدند. از آنجایی که حوادث شهریورماه گذشته کل جامعه ایران را متأثر کرد، بهنوعی همه بخشهای اقتصادی کشور تحت تأثیر قرار گرفتند. بهدنبال این حوادث، مهرماه امسال با اختلالات کمسابقه اینترنت و همزمان فیلترینگ اینستاگرام و واتساپ که حاکمیت فقط تا آن زمان بهانه مناسبش را پیدا نکرده بود، شوک بزرگی به کسبوکارهای اینترنتی وارد شد. از شرکتهای بزرگ تا کسبوکارهای خانگی وابسته به اینستاگرام بر اثر اختلالات و محدودیتها، تحت تأثیر شدید قرار گرفتند. این وسط بزرگترین برندگان فروشندگان فیلترشکن و کاسبان فیلترینگ بودند که به ادعای برخی درآمدی بیش از صنعت مخابرات کسب کردند. علاوه بر این حملات رسانهای گسترده به کسبوکارهای اقتصاد دیجیتال که با جنسی متفاوت از گذشته تعریف شده بودند، به چالشی جدید و پیچیده برای این کسبوکارها تبدیل شد.
منابع انسانی: معضل منابع انسانی که امروز به یکی از بزرگترین چالشهای درونسازمانی تبدیل شده، در سالهای ابتدایی به شکل دیگری ظاهر شد. در ابتدا کسبوکارها با منابع انسانیای مواجه بودند که مهارت و دانش کمی داشت، اما توقع جبران خدماتی به اندازه نیروی کار حرفهایتر از خود داشت. در دو سه سال اخیر بحران منابع انسانی چهره دیگری از خود نشان داده و امروز کسبوکارها با کمبود شدید منابع انسانی حرفهای مواجهاند و رقابت بر سر نیروها به جایی رسیده که برخی، از روشهای نادرست کسبوکارها در قاپیدن نیروها یاد میکنند. از سویی دیگر مهاجرت منابع انسانی آموزشدیده به موضوعی جدی در کسبوکارهای اقتصاد دیجیتال تبدیل شده؛ تا جایی که مدیرعامل دیجیکالا گفته سال ۱۴۰۱ حدود ۲۵ درصد از منابع انسانی این شرکت مهاجرت کردهاند.
قطعاً مواردی که در اینجا تکرار شد، تمام چالشهای کسبوکارها و مشتریان صنعت مالی کشور نیست. اینها مهمترین موضوعاتی هستند که امروز و سال ۱۴۰۲ کسبوکارها و تصمیمگیران با آن مواجهاند. برخی از آنها چالشهای فرابخشی و برخی چالشهای درونی صنعت هستند. حل برخی به ارادهای ملی نیاز دارد و برخی به تحولات اساسی. با این حال گمان میکنم اکنون چنان چالشها عمیق شدهاند که بعد از حل آنها هم مدتزمانی نیاز داریم تا با شرایط جدید منطبق شویم. اگر دوران طولانی این بیماریهای مزمن نیز سپری شود، فکر میکنم مدتی طول میکشد تا بفهمیم چه شده و حالا باید چه کنیم.
فرصتها و امیدها
گفتن از چالشها و فهرستکردن آنها به این معنی نیست که در صنعت همه چیز در این چالشها خلاصه شده است. ذات و فلسفه وجودی کسبوکارها وجود فرصتهاست و امید به اینکه بتوان از طریق این فرصتها ارزشی خلق کرد. ما نیز در صنعت مالی، این سالها شاهد ظهور و توسعه کسبوکارهایی بودیم که با وجود تمام کاستیها و نبود زیرساختها تلاش کردهاند با ابزار فناوری تجربه نوآوری را برای مشتریان خود ایجاد کنند. دهه ۹۰ کسبوکارهای پیتک از پیاسپیها گرفته تا پرداختیارها سرویسهای نوآورانه ارائه دادند و در سالهای اخیر ولثتکیها، نئوبانکها و لندتکیها.
سال ۱۴۰۰ اگر سال شکوفایی نئوبانکها بود، سال ۱۴۰۱ سال شکوفایی و گسترش BNPL بود. قطعاً سال ۱۴۰۲ همچنان شاهد سرویسهای جدیدی در نئوبانکها خواهیم بود؛ همچنان که امسال تلاشهایی را دیدیم. سال بعد همچنان سرمایهگذاریهای جدیدی در BNPL و بهطور کلی تسهیلات و اعتباردهی و تجربههای جدیدی در موضوع لندتک خواهیم داشت. همچنین با وجود مقاومتی که در سمت کاربران وجود دارد، به سبب گسترش مدلهای کسبوکاری مبتنی بر اشتراک، احتمالاً دایرکتدبیت هم بتواند رشد خوبی را تجربه کند.
در سال ۱۴۰۲ میتوان امیدوار بود؟
احتمالاً یادتان میآید در پی امضای برجام در سال ۱۳۹۴ روزنههایی به رویمان باز شد و شاید گمان میکردیم که روزنههایی باز شدهاند و چقدر در آن سالها امیدوار بودیم به اینکه ما هم قرار است همچون سایر دنیا (البته غیر از افغانستان و یمن و سوریه و چند جای دیگر که تابهحال اسمشان را هم نشنیدهام!) وارد جریان پرشتاب نوآوری شویم. نوآوری با طعم فناوری که نوید زندگی بهتر را میدهد؛ زندگی بهتر نهفقط برای خودمان، بلکه برای ما و سایر مردم ایران.
متأسفانه آن شرایط با کارشکنیهایی که اتفاق افتاد، ماندگار نبود. نمیدانم اگر برجام همچنان پابرجا میماند شرایط ما بهتر بود و اگر بود، چقدر. اما توالی حوادثی که ما طی سه، چهار سال اخیر تجربه کردهایم، چندان به این توافق ارتباط ندارد. اگر حوادث ناگوار در سطح ملی دهههای قبل با اختلاف چندینساله رخ میداد، متأسفانه این بار ما پشت سر هم شاهد اتفاقات ناگوار با ابعاد وسیع بودیم که تحمل هر کدام بهتنهایی قدرت فوقالعادهای را میطلبد. متأسفانه این روزها به سبب تواتر حوادثی که اغلب پاسخی درخور برای آنها نیافتهایم، هر روز در میان مردمی زندگی میکنیم، در میان همکاران و دوستانی هستیم که باروت خشم درونشان هر لحظه ممکن است منفجر شود.
من امروز بیش از آنکه از بحرانهای اقتصادی، از قیمت دلار و از تورم هراس داشته باشم، از آنچه در دل کسبوکارها میگذرد، هراس دارم. من امروز از آنچه نمیبینمش، اما یقین دارم که هست، میترسم. نشانههایش را میبینم؛ در خیابان، فروشگاه و درمانگاه خشم نهفتهای میبینم که دارد کمکم خود را ظاهر میکند. خشم احساسی ناگزیر در انسان است؛ درست همچون سایر احساساتی که لازمه بقای اوست. آنچه امروز در نسبت خشم و جامعه ما خطرناک است، شیوه بروز آن در تمام ساحات زندگی، بدون داشتن کنترلی بر آن است. ترس از انباشت این خشم میتواند جامعه را با بحران مواجه کند، کمااینکه همین حالا هم دچار بحرانیم و عاصیبودن مردم و عدم شکلگیری گفتوگو را شاهد هستیم. ترس از این است که این خشم تکتک ما را از پا بیندازد.
تصورم این است که شکست ما امروز ناشی از فشارهای بیرونی نیست. شکست ما امروز میتواند شبیه فروپاشی از درون باشد. به نظرم امروز بحران منابع انسانی که پیشتر هم اشاره کردم، از جنس دیگری خواهد بود. از جنس ناامیدی همراه با خشم. این فقط یک پیشبینی هولناک است. به علاوه اینکه در سال ۱۴۰۲ همچنان بحران تورم، قیمت ارز، کارمزد، رگولاتوری و منابع انسانی را خواهیم داشت و شاید شدیدتر از امروز.
بعد از نوشتهای سرشار از ناامیدی باید بگویم پاسخ سؤال «آیا در سال ۱۴۰۲ میتوان امیدوار بود؟» را نمیدانم و فقط میدانم اگر تصمیم گرفتهایم که زندگی کنیم، زندگی بدون امید اتفاق نمیافتد. پس امیدوارم سال ۱۴۰۲ با امید باشید.