سال ابلاغهای خلقالساعه
میزگردی با حضور محمد قاسمی، سعید عبادتی و امید امینزاده درباره آنچه در سال ۱۴۰۱ بر اکوسیستم رمزارزی ایران گذشت
رضا جمیلی؛ عصر تراکنش ۶۷ / کسبوکار یا بیزینس؛ مارکت یا بازار و اکوسیستم یا زیستبوم؛ با محوریت رگولیشن یا همان تنظیمگری؛ این مهمترین محور یک بحث ۸۰دقیقهای با سه چهره کسبوکاری اکوسیستم رمزارزی در یک عصر سرد در اوایل اسفندماه بود. میزگردی که در آن سعید عبادتی، مدیرعامل «اکسبیتو»؛ امید امینزاده، معاون سرمایهگذاری و نوآوری «صرافی آبانتتر» و محمد قاسمی، مدیرعامل مزدکس درباره سال ۱۴۰۱ و دستاوردها و البته چالشهایش برای اکوسیستم گفتند.
سه فعال کسبوکاری که متفقالقول بودند رویکرد رگولاتور به این حوزه با اشتباهات فاحش روبهروست و مهمترین معضل هم نگاهنکردن به تجربههای جهانی و تشتت رگولاتورهای غیرپاسخگوست؛ رگولاتورهایی که برای حل مشکلات و معضلات دیگر بخشهای اقتصاد که این روزها به بالاترین سطح خود رسیدهاند، دست به واکنشهایی میزنند که برای بخشهای مختلفی از اکوسیستمهای کسبوکاری عایدیای جز تنش، رکود و ایستایی ندارد. از نگاه آنها اکوسیستم کسبوکاری رمزارزی اما در درون خود سالی را پشت سر گذاشته که به بلوغ آن کمک کرده است.
سالی که تجربههای تلخ شکست و تعطیلی و اشتباهات بزرگ چهرهها و برندهای بزرگ جهانی میتواند برای نیفتادن در دام بحرانهای بزرگ داخلی چراغ راه باشد. رمزارز و اکوسیستم آن احتمالاً (همانگونه که عبادتی، قاسمی و امینزاده تأکید دارند) سال آینده با سختیها و چالشهای بیشتری همراه باشند، اما چیزی که روشن است، یک اکوسیستم کسبوکاری در بخشی از اقتصاد دیجیتال کشور در سال ۱۴۰۱ بیش از هر زمان دیگری ثابت کرد آمده است که بماند.
آقای امینزاده احتمالاً وقتی این میزگرد به چاپ میرسد آخرین روزهای ۱۴۰۱ را پشت سر میگذاریم. میخواهم بدانم ۱۴۰۱ برای اکوسیستم رمزارز ایران چه نوع سالی بود. کارنامه این سال را برای این بخش از اقتصاد دیجیتال کشور چطور جمعبندی میکنید؟
امید امینزاده: صنعت رمزارز سال ۱۴۰۱ با اتفاقات زیادی در فضای بینالمللی همراه بوده؛ از اتفاقات ناگواری مثل سقوط «لونا» که آسیب بزرگی به این اکوسیستم زد تا ورشکستگی برخی کسبوکارهای این حوزه مثل «بلاکفای» و «صرافی افتیایکس».
اتفاقات مذکور از جهاتی جنبههای خوبی داشت و از جهاتی جنبههای بد. جنبه بد این است که بخشی از اعتماد کاربران و سرمایهگذاران از دست رفت، ولی جنبه خوب ماجرا این بود که در دوره صعود و نزول صنعت درسهایی گرفتیم و دانستیم که مشابه چنین اتفاقاتی میتواند باز هم رخ دهد. باید تأکید کرد از دل هر اتفاق تجربیاتی بیرون میآید که در بلندمدت به بلوغ اکوسیستم منجر میشود. این شاید خلاصه کارنامه این فضا در ابعاد بینالمللی باشد. در ایران از این بازار استقبال شد که یک دلیل آن رشد جهانی بازار و دلیل دیگر رشد فزاینده پایه پولی و تورم مزمن کشور بود.
استقبال ایرانیها از این حوزه دلایل متعددی دارد؛ ارز دیجیتال آزادترین و بازترین بازاری است که در ایران یافت میشود و نهادهای قانونگذار کمترین ورود را به آن دارند. نرخ کارمزد این اکوسیستم قابل قیاس با بازارهای مشابه نیست. در اکوسیستم داخلی، به خاطر ندارم که شاهد اتفاق ناخوشایندی بوده باشیم، ولی اتفاقهای خوب زیاد بوده؛ این اکوسیستم بالغتر شده و بازیگران توانستهاند خود را بازآفرینی کنند. بازیگران جدیدی قدم به عرصه گذاشتهاند و این امر را اتفاقی خجسته میدانیم. به نظرم سال آینده برای بازار داخل ایران سرنوشتساز خواهد بود؛ هم تهدیدهای بزرگ و هم فرصتهایی را پیش رو میبینم که در ادامه پیرامون آنها صحبت میکنم.
راجع به سال ۱۴۰۲ حتماً صحبت خواهیم کرد. آقای قاسمی، آیا در سال ۲۰۲۲ اتفاقهای خوبی در عرصه جهانی داشتیم؟ خبرهایی که از این حوزه میشنیدیم وحشتناک بود. شما سابقه پررنگی در بازارهای مالی دارید. چرخههایی که آقای امینزاده به آن اشاره داشتند، در کجا به تثبیت میرسند؟ آیا جزء ذات بازار مالی است که همیشه چنین فرازوفرودهایی را داشته باشد؟ ذهن کسانی که بهعنوان کاربر وارد این بازار میشوند، چه آنهایی که سرمایهگذار هستند، چه کسانی که خریدوفروش میکنند؛ از یک جا به بعد باید با اینگونه نوسانات خو بگیرد، یا بازار بهمرور خطیتر میشود و فرازوفرودها به حداقل میرسد؟
محمد قاسمی: همانطور که اشاره فرمودید، تقریباً دو دهه است که من درگیر فناوریهای مالی هستم. ذات بازار مالی در شرکتهای سبدگردان، مشاوران سرمایهگذاری و کارگزاریها در تمام دنیا و حتی در امور بانکی همین همراهشدن با نوسان است. بازار مالی، ترکیبی از بازار سرمایه، بازار پول و بازار بیمه است. این بازارها معمولاً خیلی محتاط و بوروکرات هستند و هر کاری را با وسواس انجام میدهند.
شاید دیدگاه من متأثر از بازاری باشد که در آن فعال بودهام. در بازار فناوری، وضعیت معکوسی را میبینیم. من درگیر فینتک و شرکتهای استارتاپی بودهام. بازار فناوری رزونانس بالایی دارد؛ دامنه نوسان در اینجا شدید است؛ یک بازار ساختیافته و محتاط با چهارچوبهای سخت و وسواسگونه بهشمار نمیرود. ذات این بازار عملکرد صفشکن است؛ میخواهد تغییر بدهد، نوآوری بیاورد و خراب کند تا چیز بهتری بسازد.
این دو بازار خیلی متضاد هستند. ترکیبی از هر دو را میتوان در عرصه کریپتو مشاهده کرد. به همین دلیل است که پیشبینیپذیری بازار دشوار به نظر میرسد؛ چون بازار کریپتو نه شبیه به آن بازار مالی و نه بازار فناوری است. در اینجا یک اپل یا گوگل یا داتکام نداریم که بدانیم به «آمازون» تبدیل میشوند؛ مشابه بازارهای مالی کسبوکارهایی مانند «چارلز شوآب» یا «رابینهود» نداریم؛ بازار رمزارز شبیه هیچکدام نیست، ولی در عین حال ترکیبی از هر دو بهشمار میرود.
اگر این بازار را بینابین تِک (Tech) و فایننس بدانیم، به نظر میرسد در سالهای اخیر بیشتر به سمت تِک رفته و ریسکها و هیجانهایش نیز با همین «تِکبودن» توجیه میشده؛ این روند تا کجا ادامه خواهد داشت؟
قاسمی: دقیقاً! تصور این بود که با تِک میتوان کار فایننس را انجام داد؛ ولی تجربه لونا دقیقاً عکس این قضیه را نشان داد؛ فهمیدند که فایننس هم قواعد خاص خود را دارد و در امور مالی باید دقت بیشتری به خرج داد. تجربه افتیایکس نشان داد کنترل ریسک در امور مالی اهمیت فراوانی دارد؛ یک صرافی بزرگ رمزارزی دنیا یکشبه منفجر شد. به نظر من الان بازار از سمت تِک به سمت قواعد فایننس میرود و قدری محتاطتر و متعادلتر میشود.
در سال ۲۰۲۳ قانونگذاری و رگولیشن در سطح دنیا برای بازار کریپتو جدیتر خواهد شد. همین چند روز پیش، سازمان «بورس و اوراق بهادار آمریکا» (SEC)نسبت به استیبلکوین BUSD حساسیتهایی نشان داد و به نظر میرسد روی استیبلکوینهای مبتنی بر دلار دارد حساس میشود و میخواهد نظارت بیشتری داشته باشد.
به خاطر ریسکهایی که برای مردم در این بازارها پیش آمده، قانونگذاران دارند حساس میشوند. اتفاقاتی مثل ماجرای لونا یا افتیایکس عده زیادی را در بازارهای مالی و غیرمالی درگیر کرد و دولتها خود را ناگزیر از ورود به این عرصه میدیدند. همین نمونه را در ایران در ماجرای BRG و کریپتولند دیدیم؛ دولت بخواهد یا نخواهد مجبور است درگیر شود، زیرا عدهای از مردم در آن بازارها متحمل آسیب شدهاند؛ پس دولت برای کاهش عوارض جانبی دنبال راهکار میگردد.
الان نگرانی آمریکا این است که مؤسسات مالی این کشور عطش فراوانی برای ورود به این بازار نشان میدادند، ولی داستان افتیایکس نشان داد که حتی یک شرکت سرمایهگذاری دارای مجوز میتواند دچار اشتباهاتی شود که چندصد میلیارد دلار به سهامداران زیان وارد کند. به نظرم سال ۲۰۲۳ سالی برای قدمگذاشتن به زمین محکمتری خواهد بود که همهچیز روی آن ساخته میشود؛ زمینی که ترکیبی از قانونگذاری و فناوری را در خود خواهد داشت. بهمرور تِکها میپذیرند که تعامل خود را با امور مالی و قانونی گسترش دهند.
پس معتقدید این بازار که تاکنون لباس فناوری به تن داشته، اگر بخواهد به ثبات برسد، باید لباس فایننس را نیز بپذیرند. خیلیها معتقدند لباس فایننس، بیش از حد محافظهکارانه و یک لباس چندصدساله بهشمار میرود که پروتکلهای خاص خود را دارد و هیجان و ریسکپذیری را از این بازار جذاب حذف خواهد کرد؛ به نحوی که این بازار از هویتی که از روز اول ادعایش را داشته، فاصله میگیرد و دستخوش استحاله و تبدیل به چیز دیگری میشود. آقای عبادتی! راجع به وضعیت ۱۴۰۱ صنعت رمزارز کشور، شما هم بگویید. آقای امینزاده گفتند که بر خلاف بازار جهانی، در داخل کشور امسال اتفاق ناخوشایندی نداشتهایم. نظر شما نیز همین است؟
سعید عبادتی: اتفاقاً قصد داشتم اواسط حرف دوستمان وارد شوم و بگویم که اتفاقهای ناگوار زیادی را در سال جاری تجربه کردهایم؛ شاید کاربران متوجه نشده ،باشند ولی ما انواع رخدادهای ناگوار را تجربه کردیم. اولین مسئلهای که تمامی شرکتهای فناوری ایران را درگیر کرد، مشکلات اینترنت بود که از شهریورماه به معضل گستردهای تبدیل شد. زیرساختهایی که سازمانها توسعه داده بودند، ریموت بود و تیمها به شکل دورکاری کار میکردند. ارتباطات درونسازمانی ما ناگهان با مشکل مواجه شد و سرعت اینترنت به یک معضل تبدیل شد.
از تیرماه با بخشنامه بانک مرکزی، برداشتهایی که از طریق پرداختیاریها انجام میشد، به ازای هر شماره شبا به ۱۰۰ میلیون تومان محدود شد که همین امر مستلزم تغییر زیرساخت از سمت پرداختیاری و همچنین از سمت ما بود. تغییر زیرساخت مهم نیست، ولی ناگهان قانونی برای جلوگیری از یک اتفاق ناگوار میگذارند، در حالی که مثمرثمر نیست. برای نمونه با قوانین اخیر، هیچ اتفاق مثبتی برای نرخ ارز نیفتاد.
دومین مشکل مربوط به محدودیت واریز ۲۵ میلیون تومان در روز به هر کد ملی است که برای درگاههای صرافی رمزارز در کشور در نظر گرفته شد. از آبانماه این اتفاق بیسابقه در کشور رخ داد که تمام سایتهای اینترنتی میتوانستند تا سقف ۱۰۰ میلیون تومان در روز واریزی داشته باشند، ولی محدودیت ۲۵ میلیونی برای صرافیهای رمزارز تغییری نکرد؛ یعنی یکچهارم ورودی قبلی. این هم مسئله بزرگی شد که امکان خرید را از کاربران سلب کرد.
حوالی دیماه، پلیس فتا خود را در جایگاه رگولاتور قرار داد و شروع به رگولاتوری کرد. این هم اتفاق عجیبوغریبی بود که در گذشته سابقه نداشت؛ نه در مجلس، نه در دولت، نه کمیتههای اقتصادی موجود در نهادهای حاکمیت و نه شورای عالی فضای مجازی، هیچکدام در اینباره اظهارنظری نکردند. پلیس فتا یکسری الزامات ارائه داد که شرکتها برای ادامه فعالیت در بازار، میبایست آنها را رعایت کنند. در عین حال، رعایت این الزامات، تضمینی برای دریافت مجوز صرافیها بهشمار نمیرود! به ما میگویند «حتی اگر تمام این الزامات را رعایت کنید، فقط انجام دادهاید و باز هم شما جزء فضای رگولهنشده به حساب میآیید».
یعنی شما رگوله رگولهنشده هستید!
عبادتی: بله به نظرم همین درست است که بگوییم «رگوله رگولهنشده هستیم» یعنی به ما میگویند «سازمانها اگر این مسائل را رعایت کنند، میتوانند به فعالیت خود در فضای خاکستری ادامه دهند، اما در صورت عدم رعایت جلوی فعالیت آن صرافی رمزارزی گرفته میشود».
آیا الزامات پلیس فتا به اجرا درآمده است؟
عبادتی: در حال حاضر در حالت ابلاغیه و رعایت استانداردسازی از سمت سازمانهاست و بهزودی به مرحله اجرایی خواهد رسید.
یعنی هنوز بر مبنای آن نظارتی نکردهاند؟
عبادتی: خیر فعلاً در حد ابلاغیه است و بهزودی اجرایی میشود. به همین خاطر میگویم ۱۴۰۱ سالی مملو از تغییر و تحولات در مارکت ایران بود. همانطور که آقای مهندس قاسمی گفتند، تمام شرکتهای فعال در این حوزه با فناوری دستوپنجه نرم میکنند. همه قبول دارند که این فناوری بهصورت دستاول به کشور ما آمده؛ یعنی اینطور نبوده که ابتدا کل دنیا را بچرخد و سپس در همه جا چکش بخورد و تمیز شود تا به اینجا بیاید.
فعالان کشور فناوری را به شکل دستاول و با فاصله بسیار کمی نسبت به دنیا دریافت کردهاند. این فناوری در داخل کشور پیادهسازی شده، ولی عدهای دائم سنگاندازی میکنند. حتماً یکسری تفکر پشت قضیه وجود دارد، ولی چهار، پنج اتفاقی که در سال ۱۴۰۱ رخ داد، نوید خوبی برای سال ۱۴۰۲ نمیدهد. احتمالاً در ۱۴۰۲ اکوسیستم رمزارز ایران سال سختتری را تجربه میکند.
آقای امینزاده شما گفتید که ۱۴۰۲ سال بهتری خواهد بود؟
امینزاده: من گفتم تهدیدها و فرصتهایی پیش روی ماست که هر کدام در جای خود قابل تأمل هستند.
عبادتی: اما این رویکرد و نگاهی که حاکمیت ما بر مبنای آن جلو میرود، نوید خوبی را برای آینده نمیدهد.
خوب است از جنبه کسبوکار به قضیه نگاه کنیم. دنیا میخواهد در سال ۲۰۲۳ این بازار را رگوله کند. رگولاسیون همیشه با محدودیت، سختگیری و جریمه همراه میشود. در تمام دنیا رگولاتور بیشترین تمرکز را بر جریمه میگذارد؛ حتی گوگل هم اگر مرتکب خطایی شود، برایش جرایم سنگینی در نظر میگیرند. در دنیا اینطور نیست که بگویند «فعلاً درگاه گوگل را میبندیم تا مدیرانشان بیایند و جواب پس بدهند، ببینیم هدفشان از این کار چه بوده». الان کدام دغدغه حاکمیت در فضای کریپتو را بجا میدانید؟
عبادتی: از دید من، همه دغدغهها بجا هستند؛ حداقل فرض کنیم که همه اینها بجا باشد، ولی فعالان این حوزه برای هر دغدغهای راهکار دارند. این حوزه را ابتدا باید بهعنوان یک صنعت به رسمیت بشناسیم و سپس دغدغهها را بشناسیم و برایش راهکار بیاوریم. ما هم میخواهیم به رگولاسیون برسیم، ولی دغدغه کنترل نرخ ارز را نمیتوان از طریق این بازار برطرف کرد.
آیا همین سقف ۲۵ میلیون تومانی واقعاً یک دغدغه بجا بوده؟ آیا میتواند کمکی به کاهش تنشهای بازار ارز کند؟
عبادتی: بگذارید پاسخ شما را با یک سؤال بدهم؛ هنگامی که سقف ۲۵ میلیون تومانی را گذاشتند، دلار ۳۵.۸۰۰ تومان بود؛ در زمان برگزاری میزگرد دلار ۴۷ هزار تومان است. این اقدام چه تأثیر مثبتی بر بازار گذاشت؟ میگویند مبلغ تراکنش کل رمزارزها در ایران در حدود ۸۵۰۰ میلیارد تومان تخمین زده میشود؛ در حالی که این ارقام صحیح نیستند. حتی بر فرض که محدودیت ۲۵ میلیون تومانی را بگذاریم، هیچ خروجی مثبتی نداشته، اما در عوض چه دغدغههایی را به وجود آورده؟ بسیاری از معاملات حالت زیرزمینی پیدا کردهاند.
بسیاری از معاملات به صرافیها و پلتفرمهای خارجی انتقال یافتهاند. الان کاربر ایرانی دنیا را رصد میکند. تا دیروز میتوانست ۱۰۰ میلیون تومان پرداخت انجام دهد و امروز ۲۵ میلیون تومان! فوراً برایش سؤال میشود که پشت صحنه چه اتفاقی در حال رخدادن است؛ با شرکتها تماس برقرار میکنند که «چه اتفاقی رخ داده؟» و دارایی خود را از صرافیهای امن داخلی که در کشور در حال فعالیتاند و تحت نظارت رگولاتور هستند، به صرافی خارجی میبرد. آیا این روش، ریسکها را افزایش نمیدهد؟ واقعیت را نمیتوان نادیده گرفت. آیا امکان ریسک در صرافیهای خارجی بیشتر نیست؟
قاسمی: در تکمیل صحبتهای آقای عبادتی، میدانیم که حاکمیت دغدغه خروج ارز را مطرح میسازد. گفته شده که طی یک سال اخیر، در قیاس با کل دهه اخیر، بیشترین مقدار خروج ارز از کشور به وقوع پیوسته است. این یک اتفاق بسیار ناخوشایند بهشمار میرود. تمام کشورهای دنیا برای جذب سرمایه رقابت میکنند، ولی ما نهتنها جذب نداشتهایم، بلکه شاهد حجم زیادی خروج ارز نیز بودهایم. این امر باعث مستهلکشدن سیستم اقتصادی میشود. دلایل مسئله را همه ما خوب میدانیم، ولی درباره دلایل سخن نمیگویم.
شاید دولت برای دشوار ساختن راههای خروج ارز تلاش کند، ولی نتیجه چه خواهد بود؟ اگر تتر را معادل ارز و دلار تلقی کنیم، درمییابیم که مشکل اصلی مربوط به خروج دلار فیزیکی است. قیمت داراییهای فیزیکی در ایران دارد رشد بیش از حدی پیدا میکند، زیرا توان تولید دارایی فیزیکی به سرعت رشد نقدینگی نیست. این فشار به داراییهای فیزیکی وارد میشود، ولی به داراییهای مجازی مانند بورس که متکی به دارایی واقعی هستند، منتقل نمیشود. بدین ترتیب، افراد سعی دارند داراییهای مشهود و مشخص را برای حفظ سرمایه خود در برابر تورم به دست آورند. به اعتقاد من، با این نگاه، داراییهای مجازی مثل «تتر» میتواند نقش «ضربهگیر» را در برابر خروج ارز ایفا کند؛ شاید به کاهش تورم منجر نشود، ولی سرعت تورم را تعدیل میکند. هر چقدر به سمت بازارهای مجازی برویم، به کاهش تورم کمک خواهیم کرد.
جریان ارزی کشور گرچه با خروج همراه است، اما ورود نیز دارد. در هیچ کجای دنیا بازارهای مالی یکطرفه نیستند؛ از یک سو پول خارج میشود و از سوی دیگر به کشور میآید. پول فیزیکی نمیتواند بهراحتی به بازار ایران بیاید و به ریال تبدیل شود، ولی در بازار مجازی جریان ورودی بدون محدودیت است. من نمیدانم که آیا سرجمع بازار ارز ما به سمت خروج است یا ورود، ولی میدانم که جریان دوطرفه است؛ پس اتفاقاً بازار مجازی میتواند به کمک بیاید و از فشار وارده بر بازار فیزیکی دلار و ارز بکاهد.
دومین مسئله مهم اینکه هنوز ابزارسازی مناسبی برای بازار کریپتو رخ نداده است. قبلاً «آتی سکه» را در بورس داشتیم، ولی تعطیل شد، چون قیمت سکه را از قبل پیشبینی میکرد. آیا با تعطیلی این ابزار، قیمت دلار و سکه به سمت کاهش رفت؟ هرگز! ولی یکی از ضربهگیرهای بزرگ بازار را متوقف کردیم. چرا در بازار بورس آمریکا، اجازه فعالیت به ابزارهای فیوچر بیتکوین و کریپتو را میدهند، ولی ابزارهای اسپات (Spot) اجازه فعالیت ندارند؟ چرا صندوقهای آنجا فقط اجازه سرمایهگذاری در فیوچر را دارند، نه اسپات؟ مفهوم «اسپات» یا «بازار نقدی» به مثابه «خرید» یعنی «رشد» است، ولی فیوچر در کنار خرید، دارای ابزارهای فروش یا Short-Sell است؛ یعنی مجوز میدهند تا به ابزار فروش هم کمک شود.
اگر عدهای تصور میکنند که آن بازار باید به زیر کشیده شود، راهکاری برای حفظ سرمایه خود میاندیشند، ولی در کشور ما که ابزار فیوچر متوقف مانده، همه میفهمند که فقط یک راهکار برای این موضوع وجود دارد؛ «بخر». راه دیگری وجود ندارد. اتفاقاً از ابزارهای مالی استفاده درستی نمیکنیم. با انواع محدودیت میخواهیم جلوی آسیب را بگیریم، در حالی که این محدودیتها تابهحال جواب ندادهاند. تجربه دنیا ثابت کرده که چنین شیوههایی جواب نخواهد داد؛ باید در پی تغییر راهکار باشیم.
شما چقدر امیدوار هستید که تغییر راهکار اتفاق بیفتد؟ آیا نشانههایی از تغییر را میبینید؟
قاسمی: خیر، نشانه خاصی نمیبینم.
وارد بحث رگولاتوری شدهایم که موضوع داغی است. مصادیق محدودیتزای رگولاتوری را آقای عبادتی برشمردند و گفتند که در سال ۱۴۰۱ خطاهایی پیش آمده است. الان قانون اصلاح بانکداری در مجلس مطرح است که رگولاتور صفر تا صد بازارهای مالی را بانک مرکزی میدانند. یکی از گرفتاریهای این فضا، همین است که نوعی رگولاتور یا شبهرگولاتور، الزامات، ممنوعیتها و محدودیتهایی میگذارد که همه کسبوکارها ملزم به اجرای آن هستند، چون ابزار نظارتی در دست او قرار گرفته، ولی به محض اینکه کسبوکارها میخواهند خود را با قواعد جدید وفق دهند، میفهمند که آن مرجع اصلاً رگولاتور نبوده و کس دیگری مقرراتگذاری میکند. جمعبندی از وضعیت رگولاتوری در سال ۱۴۰۱ چیست؟ ادامه وضعیت کنونی چه چیزهایی را از اکوسیستم، بهخصوص در حوزه تبادل سلب میکند؟
امینزاده: ابتدا صحبت قبلی خود را اصلاح میکنم. ما نیز تحت همان فشارهایی بودیم که بر کل اکوسیستم وارد شده؛ وقتی گفتم «اتفاق ناگواری نیفتاده» منظورم اتفاقات مشابه فضای بینالملل (لونا) بود که ناشی از عملکرد درونی اکوسیستم هستند. این اکوسیستم از وقتی به وجود آمده، دائم تحت فشارهای مختلف قرار داشته و همه میتوانند داستانی طولانی از آن را بازگو کنند.
تعدادی از پروژههای پانزی باعث آسیب به مشتریان شدند و ما نیز مدام میگفتیم که «در این پروژهها مشارکت نکنید»، ولی نمیتوانستیم جلوی حق انتخاب و آزادی آنها را بگیریم. ایرانیها زیان زیادی از اتفاقات اکوسیستم متحمل شدند؛ از سقوط لونا گرفته تا گالا که کاربران و صرافیها، هر دو متضرر شدند.
اما درباره سؤالتان. نکته حائز اهمیت در مورد رگولاتور این است که هنوز نمیداند چه میخواهد و چه خواستههایی از این اکوسیستم منطقی هستند؛ حتی نقش خود را در مقابل نفع عمومی و جامعه مشخص نکرده است. در ایران، رگولاتور خود را در جایگاه پدری میبیند که باید صرفه و صلاح فرزندانش را در نظر بگیرد و این کار را حتی به هزینه سلب آزادی انجام میدهد. بخش زیادی از «اقتصاد دستوری» در کشور ما بهدلیل همین رویکرد و دیدگاه است که «من تصمیم میگیرم واقعیتها به چه شکل تفسیر شوند».
در صنعت ما، مصداق این قضیه همین محدودیت ۲۵ میلیونی است که ناشی از تفسیر اشتباه بوده است. اساساً ماهیت و ذات رگولاتور با مداخلهگر فرق دارد؛ تنظیمکننده نباید مداخله کند، اما مصداق عینی مداخله بود. تا قبل از محدودیت ۲۵ میلیون تومانی، هم ما و هم همکارانمان را بردند و نظر خواستند و برخی مورد بازخواست قرار گرفتند. امروز افزایش تصاعدی قیمتها از حذف آن بازیگران نیز نشئت میگیرد. چه در حوزه رمزارز و چه در سیاستهای رسمی، هر گاه رگولاتور تعریف مشخصی از رگولیشن نداشته باشد، دست به مداخله میزند و ضمناً مداخلات را نیز به شکل صحیح تدبیر نمیکند.
بسیاری از دغدغههای تنظیمگر بجا هستند؛ قاعدتاً وضعیت این اکوسیستم ملاحظات مهمی را بهدنبال دارد. ما هر سال با همکاران خود جمعبندی و برنامهریزی استراتژیک برای سال آینده انجام میدهیم. امسال به همکاران میگفتم «دعا کنید دولت کاری انجام ندهد و مداخلهای نداشته باشد، چون مداخلات دولت همیشه همراه با محدودسازی است و به بازار آسیب جدی میزند». اقتصاد دستوری هرگز نتیجهبخش نبوده است! پلیس فتا هم جدیداً به خاطر ناکارآمدی نهادهای رسمی پا به عرصه قانونگذاری گذاشته است.
نهادها هیچیک کارکرد خود را ندارند، پلیس هم که باید مجری قانون باشد، تصمیم به قانونگذاری یا ضابطهگذاری میگیرد. در مواردی پلیس بعضاً حساب یا درگاه را بدون حکم قضایی میبندد. نمیدانم که آیا دیگر دوستان نیز تجارب مشابه داشتهاند یا نه، ولی ما این مسائل را در اکوسیستم خود شاهد بودهایم. امیدواریم در سال آینده دور هم جمع شویم و راهی برای گفتوگو با نهادهای تنظیمگر بیابیم.
راهکارها و راهحلهایی که میگویید خود اکوسیستم میتواند ارائه دهد، چیست؟ بالاخره باید دنبال چه چیزی باشید و روی چه راهکارهایی تأکید کنید؟
عبادتی: در ادامه صحبتهای آقای مهندس قاسمی میگویم که به نکته درست و دقیقی اشاره داشتند. در بازار دلار (فیزیکی) امکان تأمین نداشتند؛ مردم تأمین دلار را از طریق تتر انجام میدادند. تا جایی که میدانم ما برای حوالهها هیچ مشکلی نداریم، مشکل فقط در تأمین اسکناس فیزیکی است. دلارِ تتر هم معمولاً حواله میشود؛ جابهجایی پول نقد صورت نمیگیرد. مثلاً کسی که میخواهد ۱۰ هزار تتر بخرد، نمیرود ۱۰ هزار اسکناس بپردازد.
این مسیر بهدرستی پیش میرفت، «ولی مسیر درست را عوض کردند»؛ کار از اساس صحیح بود. چرا راه درست را چرا تغییر دادند؟ چه عنادی داشتند؟ چه مسئلهای باعث این تصمیم شد؟ دلیلش را شفاف نمیگویند. فقط بیان میشود که «ما به خاطر کنترل نرخ ارز، محدودیتهایی اعمال کردیم». خب، نتیجه چه شد؟ چند درصد افزایش نرخ ارز در همین سه ماه اخیر رخ داد؟ آیا این کار نتیجه داشت؟ حالا که نتیجه حاصل نشد، چرا وضعیت را برنمیگردانند؟ سیستم موجود دچار لَختی و سستی است؛ همه ما معتقدیم این سیستم تنظیمگری دولتی به قدری لَخت است که هرگز به پای چابکی شرکتها نمیرسد. حداقل خواسته شرکتها این است که وضعیت را به روال سابق برگردانند.
بر فرض که ما نمیدانیم؛ ۱۰ نفر عاقل را کنار هم بنشانند که ببینند چنین تصمیمی چه عوارض و ضررهایی داشته و نرخ ارز چه اندازه رو به افزایش رفته است. منبع نرخ تتر از کجاست؟ تأمین آن از کجا رخ میدهد؟ چه اتفاقی برای تتر میافتد؟ به قول آقای قاسمی تتر فقط خارج نمیشود، ورود هم داریم. احتمالاً دوستان در بانک مرکزی آمار و ارقام دقیقی از وضعیت موجود ندارند.
تصمیمگیریهایشان بر حسب عدد نیست، بر حسب گفته و حدس است. مثلاً میگویند «دلار دارد بالا میرود؛ چه کار کنیم؟ رمزارز عامل خروج دلار است، رمزارزیها دمدستمان هستند، قبل از همه آنها را میبندیم»، در حالی که صرافیها عامل نیستند؛ مبادلاتی که از صرافیها به معاملات زیرزمینی کشیده شده و چاپ بیرویه اسکناس بدون ایجاد زیرساخت عامل آن است. ولی توجه نمیکنند که تصمیماتشان روی کسبوکارها و در مرحله بالاتر روی سرنوشت کشور چه تأثیری میگذارد. بالاخره هر کدام از این شرکتها حداقل ۱۰۰ نیرو دارند؛ این ۱۰۰ نیرو حقوق میخواهند، مالیات میپردازند، چنین روشی روی تمام شرکتها و اقتصاد ایران تأثیر میگذارد.
امینزاده: یک نکته را هم من اضافه میکنم. هر کس اقتصاد خوانده باشد، علت تورم را میفهمد. اولین مشکل آنجاست که تورم را گرانی تعبیر میکنند؛ بعد دوربین را برمیدارند که از یک فروشگاه فیلم بگیرند و بگویند «عامل گرانی را گرفتیم، این فروشگاه جنس خود را گران فروخته، او را جریمه میکنیم، کالای او را هم حراج کردیم». در افزایش نرخ دلار، صرافی هم همان فروشگاه است که میگویند «گران فروخت »؛ مسئله جای دیگر است. عامل اصلی سیاستگذار است. دولت بودجه را میبندد، بانک مرکزی منابع پولی را در اختیار دولت میگذارد و همین اتفاق میافتد که میبینیم. وقتی تراز تجاری، تراز بینالمللی و عرضه و تقاضا، متعادل نباشد، نتیجهاش افزایش قیمت دلار است.
دلار که بالا میرود، دنبال یکی میگردند که دوربین را روی صورتش بگیرند و بگویند عامل گرانی پیدا شد؛ سپس صرافیها را محدود میکنند و محدودیت ۲۵ میلیون تومانی میگذارند، اما باز هم مسئله حل نمیشود. باز فردا رئیس جدید میآید و حرف تازهای میزند. این چرخه اولینبار نیست که رخ میدهد. مثل روز نتیجه روشن است و تنظیمگر هم میداند که رمزارز عامل گرانی دلار نیست. بعضاً خودشان میگویند «چارهای نداریم، نهادهای امنیتی به ما ایراد گرفتهاند و ما مجبور بودیم اقدامی نمایشی بکنیم».
پیشنهاد میدهید که رگولاتور نظر کسبوکارها را بپرسد و از بنبست فعلی بیرون بیاید. اگر بخواهید از جانب اکوسیستم چند پیشنهاد برای سال ۱۴۰۲ ارائه بدهید، پیشنهادهای مصداقی و رویکردی شما کداماند؟
امینزاده: چند نکته به ذهنم میرسد؛ اولین مسئلهای که رگولاتور باید به آن اهمیت بدهد، این است که مستقل از فعالیت کاربر باید بداند آیا وجوهی که به امانت نزد صرافیهاست، امن هستند یا خیر؛ چون اگر برای یک صرافی از این باب اتفاقی بیفتد، همه صنعت دچار آسیب میشود. این نکته باید برای ما، برای کاربران و برای رگولاتور مهم باشد؛ اینکه امنیت دارایی کاربر را چطور تضمین کنند، البته راهکارهای مختلفی دارد. در پیشنویس مقررات قبلی نوشته بودند «همه وجوه را باید دست ما بدهید». اینکه راهحل نیست! رگولاتور مسئله را تا حدی فهمیده، ولی نمیتواند راهحل مؤثری ارائه دهد.
دومین نکته اینکه سیاستگذار یک نهاد عمومی است؛ نهاد عمومی میتواند بگوید «من از محل فعالیت تو میخواهم انتفاع داشته باشم». انتفاع رگولاتور از چه طریق اتفاق میافتد؟ از راه مالیات! در کل اقتصاد همینطور است که تا وقتی چرخ اقتصاد نچرخد، دولت هم درآمدی ندارد؛ البته منظورم اقتصاد سالم است. رگولاتور میتواند مالیات دریافت کند. البته این دغدغه بجاست، ولی نسبت به راهحلهایی که ارائه میدهند، نگران هستیم. نگرانیم که به این بهانه، سر چهار نفر را ببُرند و به همه آسیب بزنند. این مسائل را باید با اکوسیستم مطرح و سپس برطرف کنند. دغدغه پولشویی نیز بهدرستی مطرح شده و ما برایش راهحل داریم؛ کافی است با ما گفتوگو کنند.
آقای قاسمی نظر شما چیست؟ چه پیشنهادهایی از سمت اکوسیستم به رگولاتور میدهید؟
قاسمی: به نظرم هر جا از تجربیات جهانی کمک گرفتهایم، در نهایت تصمیماتمان اثر مثبت گذاشته و به تغییر کمتری احتیاج داشته است. هر جا دور هم نشستهایم و تصمیمات سریع و آنی گرفتهایم، با درصد زیادی از شکست مواجه شدهایم. رگولاتوری حوزه رمزارز نیز تجارب جهانی دارد. نمیگویم دنبال اروپا، آمریکا و کشورهای دور برویم؛ همین کنار دستمان امارات نیز سیاستگذاری انجام داده است. هفته گذشته مجوز VARA یا Virtual Asset Regulatory را رونمایی کردند.
من در چند روز گذشته مطالعهای روی اسناد آن میکردم و دیدم شرایط را بهصورت دقیق تحلیل میکند و میگوید هر کس میخواهد صرافی بزند و در زمینه دارایی دیجیتال یا کریپتو کار کند، باید این نیروها و این زیرساخت را داشته باشد، این تستهای فنی را فراهم سازد، این مبلغ را واریز کند، قوانین KYC و KYT و AML را به اجرا درآورد و بعد هم درخواست میدهد و چند مجوز میگیرد.
یک نقشهراه کاملاً مشخص گذاشتهاند. این نقشه را از خودشان درنیاوردهاند؛ دو، سه سال است که روی تجارب بینالمللی کار میکنند، تعداد زیادی مشاور بینالمللی داشتهاند. متأسفانه در ایران بزرگترین مشکل این است که هیچ دسترسی به مشاوران و شرکتهای بینالمللی نداریم. تجارب بینالمللی را فقط از چند جستوجوی سطحی در اینترنت میگیریم و نتیجهاش همین سیاستگذاری غلط در تمام حوزهها میشود. بنچمارکهای جهانی بهراحتی قابل بررسی و استفاده برای اکوسیستم داخلی هستند.
اینکه چه کسی را بهعنوان رگولاتور بگذارند، محل بحث به نظر میرسد. در دنیا بعضی کشورها مثل ایران هستند و چند رگولاتورِ حوزهای و بخشی را برای بازارهای مالی میگذارند؛ بانک مرکزی، شورای پول، بیمه مرکزی و… همگی در جایگاه رگولاتور مینشینند و معمولاً همه آنها با هم درگیر هستند و انرژی کسبوکارها در بازی بین آنها هدر میرود. بعضی کشورها هم رگولاتوری تجمیعشده دارند و به او میگویند «شما که داری سیاستگذاری میکنی، این یکی را هم که جدید است، مدیریت کن».
کل بازار پول، بیمه و سرمایه را به دست یک رگولاتور میسپارند تا کسبوکارها بین چند نهاد مختلف پاسکاری نشوند؛ اینطور نیست که بگویند «این قسمت مرتبط با پول است و باید از یک رگولاتور دیگر مجوز بگیری، آن قسمتش مربوط به سرمایه است و از رگولاتور دیگر مجوز بگیر». قطعاً بازار پول بهتنهایی نمیتواند این حوزه را رگولاتوری کند؛ یعنی بانک مرکزی رگولاتور مناسب بهشمار نمیرود، چون بانک مرکزی فقط پول را میشناسد.
شاید درباره فلزات گرانبها هم نظر بدهد، ولی پیرامون بازار دارایی نمیتواند نظری ارائه بدهد؛ کارکرد این بازار چیز دیگری است. بانک مرکزی فقط یک پیچ در دست دارد به نام «نرخ بهره» که با همان پیچ میخواهد تورم و تمام مسائل اقتصاد را کنترل کند. ابزار دیگری ندارد. بازار سرمایه، همان بازار دارایی است. در دنیا معمولاً حوزه کریپتو را به دست همین رگولاتور داراییها میسپارند. به نظر من کارکرد کریپتو بیشتر جنبه سرمایهگذاری و کاربرد کالایی دارد.
SEC هم این بازار را بهعنوان کامودیتی (Commodity) میشناسد و تنظیمگری را بر همین اساس انجام میدهد؛ نه اینکه رمزارز را نوعی پول جدید در نظر بگیرد.
قاسمی: در تمام دنیا اینگونه است و در ایران که بانک مرکزی با نگاه کاملاً محدودکننده [و محافظهکارانه] عمل میکند، اوضاع بدتر است. بانک مرکزی میخواهد به هر قیمتی شده فضا را تحت کنترل درآورد؛ پس در چنین حوزهای نوآوری معنا ندارد. پارسال که نزد آقای صالحآبادی، رئیسکل بانک مرکزی رفتیم، خیلی منت گذاشتند که این اولین جلسه رئیسکل بانک مرکزی با فینتکهاست، یعنی بانک مرکزی فینتکها را بهعنوان عضوی از اکوسیستم نمیشناسد تا با ایشان جلسهای بگذارد. بعد هم تعامل خاصی اتفاق نیفتاد. با چنین رگولاتوری چطور میتوان راجع به نوآوریهای دیسراپتیو (disruptive) صحبت کرد که کل دنیا را به چالش کشیده است؟
عبادتی: بگذارید سؤالی بپرسم؛ در دنیا وقتی میخواهند یک پدیده را رگولاتوری کنند، چند ارگان و چند سازمان درگیر میشوند؟ چند طرح بیرون میآید تا بالاخره یکی از آنها انتخاب شود؟ از سال ۱۳۹۸ که نهادهای حاکمیتی بهصورت جدی وارد عرصه رگولاتوری شدهاند؛ بنده هفت یا هشت طرح پیشنهادی دیدهام، ولی هر کدام از تنظیمگران میگویند «طرح بقیه را قبول نداریم، طرح ما درست است» و بعد هم نسخههای جدید ارائه میدهند؛ ابتدا نسخه ۲۲ را به دست ما میرسانند و بعد میروند تا نسخه ۳۵ بیاید که همهچیز در آن تغییر کرده است! در چنین شرایطی تنظیمگری امکانپذیر نیست.
وقتی چند نهاد دور یک میز بنشینند، ولی نتوانند بر سر یک طرح به توافق برسند، نهایتاً «الزامات پلیس فتا» بیرون میآید و هنگامی که ما به الزامات پلیس فتا انتقاد میکنیم، میگویند همه نهادهای تصمیمگیر پشت این الزامات بودهاند. پس طرح شورای عالی فضای مجازی چه بوده؟ طرح آقای صدرآبادی چه بوده؟ طرحی که در مجلس پیگیری میشد، چه بود؟ همه آنها میگویند تمام نهادها در مورد طرح ما اتحاد دارند و آن را پذیرفتهاند. اولین گام باید این باشد که یک متولی مشخص برای تنظیمگری قرار دهیم؛ از قبل مشخص شده که قانونگذار این کشور مجلس شورای اسلامی است. رگولاتوری باید از مجلس شروع شود، نه جای دیگر.
اولین گام این است که چه کسی رگولاتوری انجام دهد و همه پشت سر او حرکت کنند. آقای توانگر در مجلس صحبت خوبی کرد و گفت ما خودمان هم [از وضعیت کنونی] خسته شدهایم؛ [بهتر است] با کمیته اقتصاد دیجیتال دولت جلسه بگذاریم و هر چیزی را که آنها بگویند، انجام دهیم. از بس که طرح بیرون آمده، مجلسیها هم خسته شدهاند؛ هیچکدام از طرحها هم به اجرا درنمیآید.
دومین مسئله مهم این است که تنظیمگران باید سؤالی را مطرح کنند تا ما راهکار بدهیم. در نسخه اول طرح آقای صدرآبادی، عبارت «۱۰۰ درصد دارایی کاربران» را به کار بردند، ولی مدام نسخهها آپدیت و راهکارهایی از طرف کسبوکارها پیشنهاد میشد. در عرصه تنظیمگری سه نقش حائز اهمیت وجود دارد؛ اول کسبوکارها، دوم حاکمیت، سوم مصرفکننده.
طرح باید به گونهای باشد که همه این سه نقش از نتیجه خوشحال باشند. این عرصه بهطور کامل، متمرکز بر فناوری است؛ در صورت برآوردهنشدن خواستههای کاربر ایرانی، بسیار راحت به سمت صرافیها و پلتفرمهای خارجی سوق مییابد و دارایی را از کشور بیرون میفرستد. این حساسیت را نمیتوان نادیده گرفت؛ باید برایش راهکار ارائه دهیم. شما یک مسئله کوچک را مطرح میکنید و ناگهان تمام کاربران به سمت پلتفرمها و صرافیها هجوم میآورند که «آیا این خبر واقعیت دارد؟» کافی است ساعت هشت شب یک نفر در مصاحبه بگوید «فلان اتفاق قرار است در حوزه رمزارزها بیفتد». از فردا کالسنتر تمام صرافیها از حجم تماسها و پیغامها منفجر میشود؛ مردم دائم زنگ میزنند و سؤال میپرسند.
طرحهای ناپخته و اتفاقات عجیبوغریب دائماً در کشور شکل میگیرد، به نحوی که ما تعجب میکنیم و نمیفهمیم اینها در کدام اتاق فکر شکل گرفته است. قبل از هر چیز حتماً باید مشخص باشد که چه کسی تصمیم میگیرد و تمام حاکمیت به او مشورت بدهند و کارشناسان و کسبوکارها همگی زیرمجموعه همان تصمیمگیر باشند. اولین گام همین است که تمام نهادها درگیر تنظیمگری نشوند. دوم اینکه اگر بخواهیم به سمت مجوزدهی برویم که همین هم معایب فراوانی دارد، باید در دست یک نهاد مشخص باشد و اگر بخواهیم به سمت بازار آزاد برویم، باز هم باید نقشهراه مشخصی وجود داشته باشد تا طی مدت معین به خروجی برسیم. همه کشورهای اطرافمان تجارب مشخصی دارند. به نظر من بهتر است از آنها الگو بگیریم، بهتر است کپی کنیم، نه اینکه چرخ را از نو اختراع کنیم؛ آنها قبل از ما راه را رفتهاند.
یک سؤال دیگر هم از شما میپرسم تا بحث رگولاتور را ببندیم و به اکوسیستم بپردازیم. یکی از دوستان اشاره فرمودند که در سال ۲۰۲۲ اتفاقات بسیار ناخوشایندی در دنیا افتاد که در داخل مشابه آن پیش نیامد. ماجرای افتیایکس و لونا تأثیرات منفی شدیدی بر اکوسیستم جهانی گذاشت. احتمال وقوع اینها در اکوسیستم داخل کشور چقدر است؟ آیا ماجرای کریپتولند مشابه همان قضیه نبوده که در کشور خودمان زودتر از بقیه رخ داده است؟ آیا وضعیت کنونی، نشانگر بلوغی است که خودنظارتی کسبوکارها را نشان میدهد و اینکه کسبوکارهای ما از برخی اشتباهات استراتژیک که به کل زیستبوم آسیب میزند، پرهیز میکنند؟ یا این خطرات شتری است که به اکوسیستم ما هم راه مییابد؟
عبادتی: بالاخره این بازار با ریسک همراه است؛ ابتدا باید ریسک را بپذیریم، سپس درصد ریسک را بشناسیم و بر اساس درصد، ریسکِ کسبوکارها را تشخیص دهیم؛ آن وقت اگر از حد اعتدال بالاتر بود، ریسک را کاهش دهیم. همانطور که آقای امینزاده گفتند، به نظر من نیز، در بازار داخلی، صرافیها تا حدی ضرر مردم را جبران کردند، نگذاشتند که اتفاق ناگواری بیفتد. داستان گالا و لونا اتفاقات عجیبوغریبی در دنیا بهشمار میرفت، ولی صرافیهای ایران توانستند بخشی از قضیه را جبران کنند. همه صرافیها میدانستند که این اکوسیستم هنوز بالغ نشده و جای زیادی برای رشد و بلوغ دارد.
اتفاقات مشابه باز هم در کشور و در دنیا رخ میدهد، ولی باید از حالا به فکر پیشگیری باشیم. شاید رگولاتور نتواند همه خطرات را متوقف سازد، ولی بالاخره ریسک را کاهش میدهد. یک رگولاتوری درست از ریسکها میکاهد. افتیایکس هم در بورس بود؛ درست میگویم، آقای قاسمی؟
قاسمی: نه، افتیایکس در بورس نبود، فقط کوینبیس در بورس حضور داشت.
عبادتی: بله، کوینبیس در بورس بود، اما افتیایکس هم یک صرافی شناختهشده بهشمار میرفت.
امینزاده: در آمریکا کاربران بسیار زیادی داشت.
عبادتی: بله، یوزربیس قویای در آمریکا داشت. آنها هم حتماً این ریسکها را از قبل شناسایی کردهاند، ولی بالاخره اتفاق افتاد؛ این احتمالات وجود دارد، ولی ریسکها را باید کاهش داد.
پس شما معتقدید که خطرات مشابه میتواند ناگهان کل اکوسیستم را تکان دهد و حتی به رگولاتور بهانه بدهد که «ببینید، من گفته بودم». بعد از ماجرای افتیایکس شخصی مثل «گری گنسلر» آمد و همهجا گفت «همان اتفاقاتی که گفته بودم، رخ داد». از ابتدا او را با برچسب سختگیری میشناختند، ولی حالا دستش پر شد و بهانه در دست داشت. تازه در آنجا به خاطر اقتصاد آزاد، منافع کسبوکار را در اولویت قرار میدهند. به نظر شما کسبوکارها چه احتمالاتی را باید مدنظر قرار دهند؟
قاسمی: به نظر من صرافیهای ایرانی به بلوغ خوبی رسیدهاند و ریسکهای خود را میشناسند. اکثر آنها تا حد زیادی ریسکها را مدیریت میکنند. همین دو سال قبل بود که در ترکیه دو صرافی مبلغ زیادی را کلاهبرداری کردند و رفتند، ولی در ایران چنین اتفاقی در میان صرافیهای مطرح رخ نداده است. کریپتولند از ابتدا هم مشخص بود که مشکل دارد؛ معلوم بود که برای کار سالم نیامده است. آن ماجرا تقریباً پیش از شکلگیری اکوسیستم کنونی بود؛ هنوز کسبوکارهای شناسنامهدار در اینجا شکل نگرفته بودند.
قاسمی: وقتی یک نهاد تصمیمگیر با ساختار مشخص نداریم، همه آسیب را میبینند. سپس یکی مانند کریپتولند میآید و همه را بدنام میکند. حتی کسی که بخواهد کار درست انجام دهد، به او برچسبهای منفی میزنند. به نظر من اکوسیستم ایران ریسک بزرگی در داخل خودش ندارد؛ مگر دولت به او ریسکهایی وارد کند.
امینزاده: من هم موافقم، فقط چند نکته را اضافه میکنم تا از زاویه دیگری به موضوع بنگریم. پرسیدید که چقدر احتمال اتفاقات مشابه وجود دارد؟ احتمال هر اتفاقی وجود دارد؛ مگر ماجرای مؤسسات اعتباری را ندیدهایم؟ آنها نتوانستند وجوه مردم را برگردانند و نهایتاً دولت پول چاپ کرد و در اختیارشان گذاشت تا بدهیهای خود را بپردازند. مگر ماجرای آنها با ماجرای صنعت کریپتو تفاوت داشت؟ همان اتفاقات ناگوار صنعت کریپتو در صنعت پولی نیز پیش آمد. فروپاشی بازار مسکن در سال ۲۰۰۸ ناشی از همین ایرادات سیستم سنتی فایننس بود، ولی امروز اگر چنین اتفاقی در صنعت رمزارز رخ میدهد، سیاستگذار سریع میگوید که «من از قبل گفته بودم؛ حالا باید سختگیری را بیشتر کنیم».
همیشه باید مدنظر داشت که نظام غیرمتمرکز رمزارز قرار است جایگزین نظام مالی متمرکز باشد؛ پس طبیعتاً مسیری را طی میکند که سیستم سنتی طی صدها سال به آن رسیده است. طبیعتاً در مسیر اتفاقات ناگواری هم رخ میدهد و در آینده نیز پیش میآید، اما باید ببینیم افرادی که در اینباره حرف میزنند، چه انگیزهای دارند. باید دید با حذف این اکوسیستم چه کسی برنده نهایی خواهد بود. اکنون دولتها به سمت CBDC رفتهاند؛ این پدیده یکسری ابزارهای فناورانه را در اختیار بانکهای مرکزی قرار میدهد. در یوتیوب مناظرهها و بحثهای خوبی راجع به آن وجود دارد؛ درمییابید که دولتها نسبت به فراگیر شدن صنعت رمزارز احساس خطر میکنند.
مجمع جهانی اقتصاد شعارش «The Great Reset» است؛ میگویند سیستم اقتصاد بینالمللی با این حجم از بدهی نمیتواند استمرار یابد. در سال ۲۰۰۹ بیتکوین ظهور کرد و در اولین بلوک (Genesis Block) آن، یک جمله از روزنامه تایمز با مفهوم شکست سیستم مالی جهان وجود داشت. بیتکوین اساساً ظهور کرد تا نقش جایگزین را ایفا کند. نظام پولی جهان پذیرفته که باید به سمت Great Reset برود، ولی آنها همزمان بهدنبال راههای کنترل میگردند. مسئلهشان با بیتکوین همین است که کنترل ندارند؛ پس هرگز مسیرش با دولت یکی نمیشود. رگولاتورها همیشه در پی نظارت و کنترل و تمرکز هستند؛ پس ما هم باید مرزها را روشن سازیم. هدف سیاستگذار باید حفظ منافع عمومی باشد، نه منافع دولت!
آقای قاسمی، شما با کسبوکارهای بزرگ بازار سرمایه در ارتباط هستید. در سال ۱۴۰۱ چقدر تغییر و تحول در نگاه سرمایهگذاران نهادی رخ داد؟ آیا سرمایهگذاران نهادی نیز به حوزه رمزارز آمدند؟ اکوسیستم رمزارز ایران کلاً خیلی تبادلمحور و صرافیمحور است؛ بخشی از تلاش کسبوکار شما همین بود که این هژمونی شکسته شود و به سمت متنوعسازی سرویس و خدمات در فضای کسبوکار بروید؛ پیشران این متنوعسازی میتوانست ورود «نهادیها» باشد تا بخشی از سرمایه به سمت شکلهای جدید سرمایهگذاری برود. کارنامه این اکوسیستم نوپا در سال ۱۴۰۱ چطور بوده است؟
قاسمی: سؤال بسیار خوبی است؛ یک سؤال مهم میتواند همین باشد که رگولیشن در کنار ایمنیای که برای کسبوکارها فراهم میکند، چطور امکان ورود کسبوکارهای بزرگ را به عرصه فراهم میآورد. در تمام دنیا و در ایران وقتی از سرمایهگذاران نهادی حرف میزنیم، میدانیم که برای خودشان صورتهای مالی و حسابرس دارند؛ پس نمیتوانند در هیچ کاری که با اساسنامه و موضوع فعالیتشان انطباق نداشته باشد و مورد تأیید نهاد ناظر قرار نگیرد، یک ریال هم سرمایهگذاری کنند. شاید بهصورت غیررسمی بعضی کارها را بنا به علایق شخصی انجام دهند، ولی در قالب شرکتی نمیتوانند مبالغ هنگفتی را صرف سرمایهگذاری در این صنعت کنند. قانونگذاری میتواند راه را برای چنین نهادهایی باز کند. آنها چقدر به سرمایهگذاری در اینجا تمایل نشان دادهاند؟
با اتفاقاتی که در سال ۱۴۰۱ رخ داد، نهادهای مالی بزرگ همگی با این حوزه آشنا شدند و چند تا از آنها شروع به تحقیقوتوسعه یا توسعه فناوری و زیرساختهایی در این عرصه کردند. وقتی آنها با چنین عرصهای همراه شوند، طبیعتاً فشار میآورند تا قوانین را نیز روی روال بیندازند. امیدوارم در سال ۱۴۰۲ نهادهای مالی بزرگ بتوانند با قانونگذار تعامل کنند و به نتایج مثبتی برسند تا قسمتی از پورتفوی خود و مشتریانشان را به این بازار اختصاص دهند؛ در آن شرایط قطعاً بازار جان میگیرد. در حال حاضر در دنیا نهادهای ریتیل توانستهاند بخشی از Market Cap را به خود اختصاص دهند، ولی در ایران صندوقهایی را میبینیم که حداقل AUM هر کدام از آنها به چند همت میرسد. اگر بازار کمی رگوله شود، بهسرعت میتوانند بخشی از سرمایه خود را بیاورند و مارکت را گسترش دهند. در دنیا ظرفیتهای بسیار بیشتری وجود دارد. رگولیشن در این صنعت صرفاً جنبه منفی ندارد، میتواند به رشد صنعت کمک کند.
آقای عبادتی! شما در حوزه صرافی و تبادل فعال هستید؛ بخش بزرگی از بازار را این نوع کسبوکارها شکل دادهاند؛ شاید لازمه شکلگیری اکوسیستم همین باشد که صرافیها نقش زیرساخت را برای توسعه دیگر بخشها ایفا کنند. آنها از توکنیزاسیون تا شکلگیری کسبوکارهای فناوری در حوزه بلاکچین را که خدمات کاربردی ارائه میدهند، پشتیبانی میکنند. به نظرتان کسبوکارها چقدر امکان و فرصت دارند که در حوزه تبادل به سمت متنوعسازی خدمات و حتی جریانهای درآمدی خود بروند؟ یعنی فراتر از کارمزد تراکنش، درآمد آنها میتواند از دیگر حوزهها نیز حاصل شود، به نحوی که هم ثبات ایشان بالا برود و هم زیستبوم را بزرگتر کنند؛ هم بازیگران متنوعتری بیاورند و هم اشتغالزایی و جذب سرمایه داشته باشند.
عبادتی: تمام کسبوکارهای این حوزه قطعاً با رویکرد نوآوری جلو میآیند. تمام مراحلی که ذکر کردید، از طریق نوآوری قابل حصول هستند، ولی صورتمسئله مهم در این عرصه آن است که باید چرخ اول کسبوکار بچرخد تا سایر چرخها را نیز بهدنبال خود بچرخاند. اگر بازار بلاکچین ایران را تقسیمبندی کنیم، حوزه تبادل از همه پررنگتر است. قبلاً ماینرها خیلی فعال بودند، ولی با بخشنامههای دولت و رگولاتوری، ماینرها قادر به ادامه فعالیت جدی نخواهند بود؛ چراکه با تعرفههایی که برای آنها تعیین شده، فعالیتشان دیگر صرفه اقتصادی ندارد. در بعضی از فصلهای سال هم کل فعالیتشان قطع میشود.
الان بازار تبادل بلاکچین بسیار پررنگتر است. آقای قاسمی در زمینه توکنها استاد هستند و در بازار سرمایه کار میکنند، ولی متأسفانه زیرساخت این حوزه در داخل کشور بسیار ضعیف است و کسبوکارها هنوز نمیتوانند به این قسمت وارد شوند. بلاکچین قرار است به تجاریسازی دیگر حیطهها نیز کمک کند. تا وقتی که راه برای نوآوری بسته باشد، ما با بنبستهای بزرگی مواجهیم؛ زیرا به کسبوکاری که میخواهد نوآورانه کار کند، اجازه شکلگیری نمیدهند. باید با موانع داخلی فراوانی بجنگد و سدهای زیادی را پشت سر بگذارد تا اولین محصول خود را به بازار ارائه دهد، ولی به خاطر دیدگاه منفیای که نسبت به بازار ایجاد شده، محصولات جدید هم بعضاً پذیرفته نمیشوند. عدهای میگویند «صرافیها تابهحال وجود داشتهاند و فعالیت میکردهاند. حالا شما یک محصول جدید آوردهاید که از صرافیها هم فراتر رفته؛ به هیچوجه قابل قبول نیست».
امینزاده: اجازه میخواهم ابتدا به سؤالی برگردم که چند لحظه پیش پرسیدید. ما برای یکی از بانکها در خصوص رمزریال مطالعاتی انجام میدادیم؛ علاقهمند بودیم بدانیم بانکهای دنیا در این صنعت چه کارهایی انجام میدهند. در سال ۲۰۲۲ سرجمع سرمایهگذاری نهادها در این بازار صعودی و مثبت بوده؛ بر خلاف روند نزولی بازار، نهادها بهمرور وارد شدهاند و مجموع سرمایهگذاری آنها بیش از سال ۲۰۲۱ بوده، یعنی ضمن اینکه سرمایهگذاری نهادها در کریپتو نسبت به ابتدای سال افزایش یافته، نسبت به سال گذشته نیز افزایش داشته است.
دومین خبر جالب توجه، ورود بانکها به فضای کریپتو است. همانطور که آقای مهندس اشاره کردند، رگولیشن میتواند راه را برای ورود سازمانها باز کند. تابهحال از ۱۰۰ بانک برتر دنیا، ۶۱ بانک شروع به سرمایهگذاری مستقیم یا غیرمستقیم در صنعت کریپتو کردهاند. برخی در پلتفرم و زیرساختهای صنعت ورود کرده و برخی مستقیماً سرمایهگذاریهایی را صورت دادهاند. فکر میکنم شرایط سال آینده صنعت کریپتو ایران تابع این است که رمزریال موفق شود یا خیر. ما امیدوار نیستیم که پروژه موفقی بشود، زیرا در طرح، سیاستها و واقعیتهای پولی را نادیده گرفتهاند و مسئله را فقط از جنس فناوری میدانند، ولی اگر رمزریال تجربه خوبی باشد، حتماً بازار آماده پذیرش کاربردهای جدیدتر و سرویسهای مالی میشود.
شاید بپرسید بازار ایران تا چه حد آماده پذیرش سرویس بازارهای مشتقه مانند Staking است؛ در اینباره نمیتوانم پیشبینی مشخصی ارائه دهم. بهعنوان مثال «بازار آتی سکه» در کشور شکل گرفت؛ بسیاری از ابزارها میتوانند به کنترل بازار کمک کنند. همانطور که اشاره کردند، فروش تعهدی یا Short-Sell میتوانست جلوی آن رشد عجیب بازار بورس را بگیرد. الان در بازار بورس، تنها راه رسیدن به سود، «خریدن» است؛ وقتی همه بخرند، حباب ایجاد میشود. اگر بازار بورس دوطرفه بود، امکان مشارکت همه در مسیر نزولی وجود داشت و محدود به فروش عدهای که خیلی زودتر وارد شده بودند، نبود.
در اینباره [شکلگیری ابزارهای جدید مالی در بازار کریپتوی ایران] نمیتوان پیشبینی مشخصی ارائه داد. اخیراً یکی از همکاران قصد دارد ابزار Short-Selling را اجرا کند. ما هم نظارهگر و آماده ارائه سرویسهای مشابه هستیم. همیشه افراد شجاعی پیدا خواهند شد که سرویس جدید بیاورند. ما تاکنون محدودیتی برای ثبتنام اتباع خارجی در صرافیها نداشتهایم. ما در مجموعه خودمان این محدودیت را برداشتهایم. همیشه به اتباع افغانی خدمت دادهایم. زمانی که رصد میکنیم، میبینیم اکثر آنها جهت ارسال پول به خانوادههایشان از این ابزار استفاده میکنند. این نوع سرویسهای خرد که تحت عنوان رمیتنس پیمنت شناخته میشوند، میتواند در منطقه ارزش زیادی خلق کند؛ بهخصوص برای ایرانیها یا خارجیهایی که دانشجویی را به کشور دیگر میفرستند یا در کشور دیگر کار میکنند.
در کنار کاربرد توکنایزکردن حوزههای مختلف، سرویسهای مالی مبتنی بر رمزارز نیز در سال آینده میتواند کمک مؤثری بهشمار رود؛ امیدواریم بازیگران جدیدی در این عرصه ظاهر شوند.
آقای قاسمی، کار شما نسبت به دیگر صرافیها یک تفاوت عمده دارد؛ اینکه در عرصه Token-Economy وارد شدهاید؛ یعنی به سراغ توکنیزاسیون داراییها رفتهاید. آیا در سال ۱۴۰۱ توانستید حرکتی در این زمینه انجام دهید؟ آیا توانستید چیزی را توکنایز کنید؟ میخواهیم بدانیم چه فرصتهای جدید برای همکاری شما با صرافیها و صندوقها وجود دارد.
قاسمی: برای کار ما ۱۴۰۱ از چند جهت سال خوبی بود؛ اول اینکه توانستیم با چند صندوق صحبت کنیم که به سمت توکنسازی بیایند؛ ما ETFها را کلید زدیم و پنج ETF را شکل دادیم. الان هم با چند صندوق دیگر توافق کردهایم که به عرصه بیایند. البته حجم کارمان را چندان بالا نبردهایم تا رگولاتور احساس خطر نکند؛ بیش از ۸ یا ۹ ماه است که مشغول مذاکره با رگولاتور هستیم تا کارها پیش بروند.
در عرصه بینالمللی هم اتفاق خوبی که افتاد، این بود که بورس «سیکس» سوئیس، بهعنوان سومین بورس بزرگ اروپا بعد از بورس لندن در انگلیس و بورس فرانکفورت در آلمان، از چند هفته قبل، یک بازار سهام جدید با عنوان «Digital Exchange» راهاندازی کرد که داراییهای موجود در بازار سرمایه را توکنایز و فهرست میکند و سپس با مکانیسم معین در اختیار بانکها میگذارد. اکنون اوراق بهادار، یعنی اوراق بدهی شهرداریها را توکنایز میکنند و در اختیار مشتریان بانکها قرار میدهند. همان مسیری که ما طبق روندهای دنیا پیگیری میکردیم، دارد نمود مییابد؛ اخیراً اولین بورس دیجیتال دنیا شکل گرفته است. میدانید که بازار بورس Fully-Regulated است؛ خیلی سختگیرانه عمل میکند. آن اتفاق کمک کرد مفاهیمی که ما در ایران نتوانستیم به شکل جدی شکل دهیم، در اروپا عملیاتی شود.
توکنایزکردن داراییها بهعنوان روال آینده بازارهای مالی شناخته میشود. این پدیده، با فضای اقتصاد دیجیتال کاملاً همخوان است و میتواند داراییها را دیجیتال کند. دیجیتالسازی دارایی با الکترونیککردن فرایندها خیلی فرق دارد؛ فرایند الکترونیکی فقط در یک دیتابیس مینشیند و بهتنهایی در اختیار بانک یا کارگزار خواهد بود، اما دیجیتالسازی یعنی اینکه ارزش را در توکن قرار میدهیم و میتواند بهصورت مستقل نقلوانتقال یابد یا میتواند به شکل مستقل بهعنوان وثیقه استفاده شود. برخی معتقدند بهدلیل مسائل اقتصادی ایران، سال آینده در کشور ما سال BNPLها خواهد بود. یکی از وثیقههای اینها میتواند همین داراییهای دیجیتال باشد، ولی الان چنین امکانی برایشان فراهم نیست. نمیخواهم واژه «مولدسازی» را به کار ببرم، ولی با شکلگیری بورس دیجیتال داراییهای فیزیکی میتواند به گردش درآید؛ چون unlock میشوند.
آیا تابهحال تجربهای در ایران وجود داشته که یک Physical Based Asset را توکنایز کنیم؟
قاسمی: اگر منظورتان غیر از بازار سرمایه باشد؛ هنوز چنین تجربهای شکل نگرفته، ولی ما بهدنبال اجرای آن هستیم. «ققنوس» در زمینه طلا و فلزات گرانبها تجربهای را رقم زد، ولی رگولاتور جلوی او را گرفت. قاعده بازی همین است که داراییهای دیجیتال را زیاد کنیم تا پورتفوی بازار متنوع شود و دسترسپذیری داراییهای فیزیکی افزایش یابد. این کار به افزایش گردش اقتصادی و رشد اقتصادی کمک بزرگی میکند. امیدوارم قانونگذاران این مسئله را بپذیرند و راه را بگشایند.
آقای عبادتی اگر بهعنوان جمعبندی نکتهای دارید، لطفاً بفرمایید.
عبادتی: در مورد استیکینگ (Staking) به رگولاتوری نیاز داریم. الان هر مجموعهای که بخواهد استیکینگ ارائه دهد، میداند که چنین کاری در لایه اکسچنج منطقی نیست و اگر هم بخواهد در لایه والت (Wallet) انجام دهد با محدودیتهایی مواجه خواهد شد. هر کجا نوآوری بخواهد شکل گیرد، نقش رگولاتور پررنگ است. نوآوری به هزینههای بزرگی نیاز دارد که در کسبوکار نامطمئن توجیه ندارد. بهترین حالت این است که رگولاتوری هرچه زودتر اتفاق بیفتد.
قاسمی: امیدوارم سال آینده، نهفقط در حوزه کریپتو، بلکه در کل اقتصاد، شاهد تغییرات عمدهای در نگاه دولت به نوآوری، صنایع و کسبوکارها باشیم. در کشور ما رگولاتورها دائم با یکدیگر درگیر هستند و هرگز به توافق نمیرسند. این شرایط فقط محدود به رمزارز نیست؛ در مورد بورس نیز میبینیم که خودرو به بازار بورس کالا آمده، ولی شورای رقابت یک حرف میزند، شورای عالی بورس که دو وزیر عضو آن هستند و رئیسکل بانک مرکزی هم آنها را همراهی میکند، حرف دیگری میزند و نهایتاً مردم بلاتکلیف میمانند. تضاد تصمیمگیری در حوزههای مختلف، به صنایع خیلی بزرگتر هم آسیب میزند؛ چه برسد به بازار نوپایی مانند رمزارز. امیدوارم سیستم به توافق کلان برای انجام کارها برسد تا صنایع زیرمجموعه از جمله رمزارز نیز مسیر درست خود را بیابند.
پیشبینی شما از این بازار در سال ۱۴۰۲ یعنی سال ۲۰۲۳ چیست؟
عبادتی: به نظر من روند بازار در سال ۲۰۲۳ نیز نزولی خواهد بود.
قاسمی: به نظر من بازار در سال ۲۰۲۳ رینج (Range) میزند؛ در همین سقف و کفهایی که دیدهایم، شاید قدری پایینتر، نوسان خواهد کرد تا وقتی که قانونگذاری شفاف اتفاق بیفتد.
امینزاده: نظر من هم در مورد بازار تقریباً مشابه دیگر دوستان است، ولی دو سناریو را پیشبینی میکنم؛ اگر اتفاقات ناگواری در اقتصاد بینالملل نیفتد و رکود جهانی پیش نیاید، احتمالاً تا انتهای سال آینده همچنان بازار افقی را خواهیم داشت که گاهی بالا میرود و گاهی پایین میآید، ولی اگر با رکود مواجه شویم، هر اتفاقی محتمل است. در تاریخ بیتکوین هرگز چنین شرایطی را شاهد نبودهایم؛ پس هیچ ایدهای ندارم که چه اتفاقی رخ میدهد.