عصر تراکنش ۷۰؛ پویا پوراعظم، کارشناس و مشاور فناوریهای مالی / چنانچه بهنوعی فعال حوزه فناوریهای مالی و بانکی هستید، به احتمال زیاد حداقل برای یک مرتبه عنوان دیفای (DeFi) یا همان فناوریهای مالی توزیعشده یا غیرمتمرکز را شنیدهاید. باید پذیرفت که در صنعت دیفای کشورمان فاصله زیادی با سایر کشورها، بهخصوص کشورهای منطقه دارد و این فاصله هر روز بیشتر میشود. غالب فعالیتهایی هم که در حوزه رمزارزها در کشور صورت میپذیرد، مانند صرافیهای رمزارز، اکثراً مدل متمرکز را مورد توجه قرار دادهاند.
لازم است تعریف واحدی از فناوریهای مالی توزیعشده داشته باشیم. انجام امور مالی و پرداخت اعم از سرمایهگذاری، وامدهی، انتقال پول، پرداخت در تراکنش خرید و…، اگر بر بسترهای غیرمتمرکز و مبتنی بر بلاکچین و بدون واسطه (واسطههای کسبوکاری یا واسطههای فنی و زیرساختی) به گونهای که بانک و شبکههای پرداخت عمومی حذف شده باشند، انجام پذیرد؛ در این صورت یک فناوری مالی توزیعشده یا دیفای شکل گرفته است. در این حالت اپلیکیشنهای غیرمتمرکز در بستر وب ۳.۰ فعالیت خواهند کرد. به گونهای که اپلیکیشن دارای سرور متمرکز نیست و جای خود را به عملیات منطق کسبوکار از طریق فناوری قراردادهای هوشمند میدهد. از طرفی شبکههای مالی مبتنی بر لایه ۱ بلاکچین مانند بیتکوین و اتریوم، به خودی خود دیفای محسوب نمیشوند.
حاکمیت مالی و بانکی در ایران که شامل بانک مرکزی و وزارت اقتصاد است، باید در عین مواجهه با چالشهای این صنعت، سریعتر به فکر قانونگذاری و تنظیمگری این صنعت باشند. همچنین شخصاً تصور میکنم رمزریال (ریال دیجیتال بانک مرکزی) بهتنهایی ورود به این صنعت محسوب نمیشود. دلیل آن هم مواردی مانند عدم وجود بلاکچین عمومی، عدم امکان تعریف توکن بر بستر آن و دسترسی باز عموم برای توسعه اپلیکیشنهای توزیعشده (dapp) است. در صورتی که در مدل فعلی رمزریال بانک مرکزی، تغییراتی حاصل شود؛ به گونهای که امکان اضافهشدن نودهای اعتبارسنجی عمومی اما احرازشده که اصطلاحاً به آنها بلاکچین از نوع Public Permissioned گفته میشود و همچنین امکان اجرای قراردادهای هوشمند و ایجاد توکنهای گوناگون توسط عموم کاربران، حاصل شود، در آن صورت میتوان زیرساخت رمزریال را زیرساختی بومی برای وب ۳.۰ در نظر گرفت.
طرفداران سرسخت و دوآتشه صنعت فناوری مالی توزیعشده، بهدنبال حذف تنظیمگری و قانونمند شدن این صنعت هستند و میگویند اساساً آمدهاند که بهصورت توزیعشده حتی در لایه حکمرانی خود فعالیت داشته باشند؛ به همین دلیل مفهوم سازمانهای خودگردان (Decentralized Anonymous Organization یا DAO) به لطف فناوری قراردادهای هوشمند شکل گرفته است؛ به این معنا که هر تصمیمی در لایه حاکمیت یک پلتفرم یا شبکه مالی از نوع توزیعشده با رأیگیری همه اعضا و بازیگران آن (البته با داشتن شرایط لازم) انجام پذیرد.
بنابراین هر شخصی با داشتن شرایطی مشخص، میتواند در این رأیگیری شرکت کند. با وجود فناوری قراردادهای هوشمند و توکن، برای پلتفرمهای دیفای این امکان فراهم شده که هر شخص یا ذینفعی با در اختیار داشتن تعدادی توکن حاکمیتی (Governance Token) برای انجام تغییرات و اتخاذ تصمیمات در پلتفرم، رأی دهد و این رأیگیری بهصورت کاملاً شفاف و غیر قابل دستکاری انجام شود. در تعریف توکن نیز باید گفت توکن یک نوع دارایی دیجیتال است که قابلیت انتقال به دیگران، ذخیره ارزش و برنامهریزی یا برنامهنویسی دارد. مثلاً طلا یک دارایی فیزیکی است که ویژگی ذخیره ارزش را نیز دارد. حالا همین طلا را اگر بهصورت دیجیتال فرض کنید، در واقع آن را به توکن تبدیل کردهاید.
به نظر میرسد ایده حکمرانی از نوع دائو در صنعت دیفای چندان هم موفق نباشد؛ مگر اینکه بازیگران این صنعت حاضر شوند بهصورت قانونی و با رعایت قوانین و مقررات نهادهای متمرکز حاکمیتی مانند FATF یا CTF، فعالیت کنند. اتفاقی که در حال رخدادن است اینکه در بسیاری از پلتفرمهای دیفای که ماهیتاً بهصورت غیرمتمرکز هستند، سعی شده در لایه حکمرانی، قوانین و الزامات نهادهای حاکمیتی متمرکز را به گونهای که ذات غیرمتمرکز بودن دیفای نیز دچار ضربه نشود، رعایت کنند. بله این امر امکانپذیر است، برای نمونه در لایه فناوری، قابلیتهای اوراکل به پلتفرمهای دیفای اجازه میدهند که دادههای جهان بیرون از شبکه مالی توزیعشده (جهان فیزیکی) را که به آن دیتای Off-Chain نیز گفته میشود، در داخل شبکه پلتفرم دیفای و از طریق قراردادهای هوشمند، به کار گیرند. برای مثال در یک قرارداد هوشمند بر بستر یک پلتفرم دیفای، میتوان گفت اگر دمای هوا در شهر لندن به ۱۰ درجه زیر صفر رسید، از پول (از نوع کوین مثلاً اتریوم) ذخیرهشده در یک کیف پول مشخص به کیف پول مشخص دیگری، دو اتریوم منتقل شود.
برای مانیتور کردن شرط دمای هوا، نیاز است قرارداد هوشمند از طریق یک اوراکل، دمای هوای شهر لندن را بهصورت مستمر از مراکز هواشناسی معتبر استعلام کند. حالا شما میتوانید شرط انجام یک تراکنش انتقال را عدم قرارگیری آدرس کیف پول مبدأ یا مقصد در فهرست سیاه پولشویی تصور کنید. البته خود فناوری اوراکل در صنعت دیفای به دو نوع متمرکز و غیرمتمرکز تقسیم میشود که قطعاً مدل اوراکل غیرمتمرکز (توزیعشده) بیشتر با روح صنعت دیفای همخوانی دارد. برای مثال، در مدل غیرمتمرکز، فهرست سیاه پولشویی از چند منبع متفاوت در بیرون شبکه مالی یا درجه دما از چند مرکز متفاوت هواشناسی دریافت میشود و سپس با یک مدل اجماع، پردازش و خروجی آن در اختیار قراردادهای هوشمند قرار میگیرد.
همه این توضیحات داده شد تا به این نتیجه برسیم که صنعت دیفای با رعایت شرایطی، در تضاد با تنظیمگری و رعایت قوانین حاکمیتی، دولتی و… نیست و اتفاقاً میتوان پلتفرمهای دیفای گوناگونی وجود داشته باشند که دارای مجوز فعالیت از قانونگذار باشند و الزامات حاکمیتی متمرکز و بیرونی را رعایت کنند. اینجا عناوینی با نام Permissioned DeFi و Regulated DeFi شکل گرفته است.
برای اینکه پلتفرمهای دیفای از نوع Permissioned باشند، باید از احراز هویت مشتری (KYC) استفاده کنند، اما برای اینکه ذات غیرمتمرکز بودن دیفای در معرض خطر قرار نگیرد، مدل جدیدی از احراز هویت مشتری پدید آمده که به آن احراز هویت غیرمتمرکز مشتری گفته میشود. در این مدل، ابتدا هویت کاربر با استفاده از سرویسهای هویتی Off-Chain مانند مرکز ثبت احوال، فناوری اوراکل و قراردادهای هوشمند مورد بررسی و مطابقت قرار میگیرد. اگر احراز هویت موفق باشد، سپس اطلاعات و مدارک هویتی مشتری مربوطه روی کیف پول شخصی او ذخیره میشود و در هیچ جای متمرکز دیگری، مدارک هویتی یا نتیجه احراز هویت ذخیره نمیشود. در عین حال یک توکن هویت برای شخص احراز هویتشده صادر میشود و از این پس آن کاربر برای دریافت خدمات مالی از پلتفرم دیفای مذکور، بدون آنکه مشخصات هویت خود را برای هیچ طرفی افشا کند، فقط با ارائه توکن هویت خود، اعلام میکند که کاربر مزبور احراز هویتشده و مجاز است.
بنابراین پلتفرمها و سازمانهای کاملاً و تماماً غیرمتمرکز در لایه حکمرانی و راهبری بر مبنای مفهوم Fully Trustless تا سالها بهدلیل وجود موانع مختلف از جمله ملاحظات قانونی و حقوقی، بهصورت فراگیر شکل نخواهند گرفت. حال با این توضیحات باید به این نتیجه برسیم که دولت و حاکمیت در کشور نباید نگران باشند، چراکه در لایه فناوری همهگونه امکانات فراهم است که صنعت رمزارزها و بهخصوص صنعت دیفای با رعایت قوانین مورد نظر حاکمیت و پایش نهادهای نظارتی متمرکز، فعالیت کنند، اما تنظیمگری این صنعت باید با سرعت انجام شود و فاصله زیاد ممکن است در آینده کار را برای نهادهای حاکمیتی سخت کند.