نفسهایی که به شماره افتاد!
آسیبهای رفتارهای قهری و عدم تعامل رگولاتور با کسبوکارهای حوزه پرداختیاری در طولانیمدت گریبان کل صنعت پرداخت را خواهد گرفت
عصر تراکنش ۷۳؛ مینا حاجی، سردبیر ماهنامه عصر تراکنش / شهریورماه ۱۴۰۲ دقیقاً پنج سال میگذرد از زمانی که برای اولینبار شش شرکت پرداختیار با شاپرک تفاهمنامه امضا کردند تا فعالیت خود را بهطور رسمی آغاز کنند. در آن مراسم مدیرعامل وقت شاپرک از لزوم همگامشدن رگولاتورها با فناوریهای روز و کسبوکارهای جدید سخن گفت؛ اینکه فناوریها و کسبوکارها هیچکدام متوقف نمیشوند و ایستا نمیمانند و اگر رگولاتورها همگام با آنها پیش نروند، موج آنها را با خود خواهد برد. سخنانش بیراه نبود.
از انصاف نگذریم هم، از آن روز تا امروز شاهد تلاشهای کوچک و بزرگ نهادهای رگولاتور صنایع مالی کشور برای حرکت به سمت فناوریهای جدید بودهایم، اما این حرکتها چقدر نمایشی و مقطعی بودند و چقدر در راستای توسعه نوآوری و فناوری؟ کم نبودند داستانهای غمانگیزی که رگولاتور بهکل ریشه نوآوری و تحول در یک حوزه را در چشمبرهمزدنی خشکانده است. برای مثال الگوریتم تریدینگ؛ چه مسیری را میرفت و اکنون کجاست؟
برای درک عمق فاجعه همینقدر بدانید که مدیرعامل بزرگترین شرکت الگوریتم تریدینگ کشور اکنون در شیراز پشت دخل یک طلافروشی مینشیند. شاید یک نمونه دیگر از برخورد محدودکننده رگولاتور و در نتیجه تنگکردن پیوسته میدان برای کسبوکارهای نوآور، حوزه پرداختیاری باشد؛ حوزهای که رگولاتور برخورد قهری یکباره نداشته، ولی روزبهروز عرصه را تنگتر و تنگتر کرده تا بازیگران یکی پس از دیگری خودشان غزل خداحافظی را بخوانند.
شرکتهای پرداختیار از قبل از ایجاد چهارچوب فعالیتشان تابهامروز با یک چالش عمده روبهرو بودهاند؛ «رگولاتوری». حتی ایجاد ساختار و قانونمند کردن این شرکتها توسط شاپرک نیز تقریباً نتوانسته از چالشهای آنها بکاهد، بلکه با هر قدمی که در این سالها پیش رفتهاند، مشکلاتشان نیز بزرگتر و پیچیدهتر شده است. انگار چالشهای پرداختیارها تمامی ندارد.
نخستین چالش اصلی پرداختیارها نیز زمانی خود را نشان داد که موظف به انعقاد قرارداد با شرکتهای پیاسپی برای اتصال به سوئیچ شاپرک شدند و این در حالی بود که پرداختیارها باید در بازار بهطور مستقیم با شرکتهای پیاسپی رقابت میکردند، ولی با این اتفاق، میزان درآمد و نحوه تسویه و حتی سطح خدمت این کسبوکارهای نوآور در دست رقبای سنتی و انحصاریشان قرار گرفت.
اگر بخواهم عمیقتر به چالشهای رگولاتوری پرداختیارها در این سالها اشاره کنم، باید به مواردی مانند اجباریشدن اخذ کد مالیاتی برای تمامی پذیرندگان، اجباریشدن اخذ اینماد، مدل نظام کارمزد، تأخیر در تسویهحسابها، انسداد درگاه پذیرندگان بدون اعلام قبلی، فیلتر کردن درگاههای پرداختیارها و… اشاره کنم و حالا «ممنوعیت تجمیع وجوه پرداختیارها» جدیدترین سنگ پیش پای فعالان این حوزه است؛ اقدامی که بازیگران این حوزه بر این عقیده هستند که با اعمال ممنوعیت تجمیع وجوه و تغییراتی که سامانه جامع پذیرندگان شاپرک در حال انجام آنهاست، ارائه سرویسها توسط پرداختیارها بهمرور متوقف میشود و در نهایت شاید در آیندهای که خیلی هم دور نیست، شاهد مرگ مطلق نوآوری در این حوزه باشیم؛ مرگ نوآوری در حوزهای که قرار بود با شکلگیریاش باعث ایجاد نوآوری و خدمات ارزشافزوده در کل صنعت پرداخت کشور شود و این شاید به معنی مرگ نوآوری در کل صنعت پرداخت کشور باشد. راستی آخرین نوآوریای که در صنعت پرداخت کشور شاهدش بودید، چه بوده و مربوط به چند سال پیش است؟
شکست در نوآوری در دنیای کسبوکار، آن هم در زمانه مدرنی که در آن قرار داریم و نیز به خاطر رویکردهای سلبی و سنتی رگولاتور، قطعاً میتواند آسیبهای جبرانناپذیر زیادی را نهتنها برای یک صنعت که برای یک کشور به بار آورد. این را از یاد نبریم که بدون نوآوری، ما همچنان در غارها زندگی میکردیم، با نیزههای چوبی شکار میکردیم و احتمالاً در ۳۰سالگی بهدلیل پیری دار فانی را وداع میگفتیم.
بر هیچ کس پوشیده نیست که نوآوری پدیده روبهجلویی است که در عین حال که ارزشافزوده ایجاد میکند، خطرات و چالشهایی را نیز با خود به همراه داشته و دقیقاً در همین پیچ تاریخی است که اهمیت رگولاتورها و البته عیارشان مشخص میشود؛ اینکه آیا رگولاتورها با دید بلندمدت بر شناسایی عوارض جانبی نوآوریها تمرکز میکنند و برایش راهکار ارائه میدهند، یا از همان ابتدا ریشه نوآوری را به بهانههای مختلف میخشکانند، بلکه در آینده برایشان زحمت نشود؟
ارزیابی ریسکهای بلندمدت اقدامات نوآورانه، دشوار و پیچیده است و متأسفانه از آنجایی که در ساختار رگولاتوری ایران کسی برای کارهای نکرده توبیخ نمیشود، ولی برای کارهای کرده ممکن است روزی مجبور به پاسخگویی شود، احتمالاً رگولاتورهای حوزه نوآور و فناور در کشور نیز بهطور کلی سری را که درد نمیکند، دستمال نمیبندند و از همان ابتدا در پی خفهکردن هر چیز جدیدی هستند که در صورت توسعه به وقت و انرژی رگولاتور نیاز خواهد داشت.
مصداق این رفتار را تاکنون بارها در حوزهای مانند پرداختیاری در کشورمان شاهد بودهایم. بعد از گذشت پنج سال از عمر شرکتهای پرداختیار و شناختی که دیگر باید تا امروز در بدنه رگولاتور نسبت به این کسبوکارها به وجود میآمد، حداقل انتظاری که وجود دارد این است که اعتماد بیشتری به این موجودیتها شود، راه تعامل بیشتر شود، گوش رگولاتور شنواتر شود و در نهایت آزادی عمل بیشتری به کسبوکارها داده شود تا بتوانند روی توسعه خود کار کنند. شاید امروز برخی کسبوکارهای بزرگتر از این رفتار رگولاتور خوشنود باشند، ولی یادمان نرود که بستن مسیر نوآوری در یک صنعت، یقیناً مرگ خاموش آن صنعت را در طولانیمدت رقم خواهد زد.
کسی خوشحال نیست
نه صغیر و نه کبیر