عصر تراکنش
رسانه مدیران فناوری‌های مالی ایران

چرا تئوری پدرم درباره جیتکس جواب نمی‌دهد؟!

عصر تراکنش ۷۵؛ رضا جمیلی، مدیر توسعه کسب‌وکار راه‌کار / دبی عاشق بزرگترین‌هاست. تجسم یک هوس و جاه‌طلبی گل‌درشت و بعضا توی‌ذوق‌زن که هر چیزی را بزرگ و بزرگ‌تر می‌خواهد. هر چیزی که فکرش را بکنید. از ماشین‌های خیلی بزرگ که خیابان‌های خیلی بزرگ و عریض (تا حدی که عملاً همه خیابان‌های این شهر را می‌توان اتوبان نامید!) را قرق کرده‌اند تا برج‌ها و هتل‌ها و پارک‌ها و آکواریوم‌ها و البته نمایشگاه‌های بزرگ.

دبی، دولت‌شهری است که گویی در بسیاری امور و چیزها، حسرت دیر چهره‌شدن و بخشی از تاریخ امور و پدیده‌ها نبودن را با حجم و اندازه داشته‌هایش تسکین داده است. داستان یک خطی جیتکس را می‌توان با همین عینک دید و گفت یکی دیگر از تلاش‌های این شهر است برای حیرت‌زده‌کردن همه آنها که مشتاق فناوری هستند با این تگ‌لاین ساده: بزرگ‌ترین نمایشگاه فناوری دنیا. اما بیایید عینک‌های دیگری هم به چشم بزنیم و جیتکس را از چشم افراد و دسته‌های دیگری هم ببینیم.


تئوری شکست‌خورده پدرم درباره دبی!


پدرم سال‌ها در دبی کار و تجارت کرده است. همیشه وقتی از دستاوردها و پیشرفت‌ها و ساختمان‌های آن‌چنانی این شهر صحبت می‌کرد آخرش تکمله‌ای داشت برای دلداری دادن به خودش و احتمالاً ما که آب از لب‌ولوچه‌مان سرازیر شده بود. پدرم ته همه حرف‌هایش می‌گفت همه این چیزهایی که دبی به آن‌ رسیده مصنوعی و یک‌شبه و با پول بوده و یک روزی همه را یک‌باره از دست می‌دهد. یک روزی که پدرم فکر می‌کرد با رفتن اروپایی‌هایی و آمریکایی‌ها از این شهر یا تمام‌شدن پول نفت و گاز فرا خواهد رسید. برای بسیاری از ایرانی‌هایی که با نگاهی بدبینانه به دستاوردهای تکنولوژیک این شهر نگاه می‌کنند تکمله پدرم هنوز کارساز است و کاربرد دارد.

مثل بسیاری آدم‌های زخم‌خورده حوزه فناوری ایران که وقتی درباره جیتکس از آنها سؤال می‌پرسیدم معتقد بودند که همه‌چیز نمایش است و توخالی. یک نمایش که آنها اعتقاد داشتند شرکت‌های اروپایی و البته چینی و هندی به دلیل شیرین‌بودن منافع اقتصادی‌اش به آن تن داده‌اند و اتفاقاً نقش‌شان را هم خیلی خوب بازی می‌کنند. این دسته اما هر سال جمعیتش بیشتر آب می‌رود و بر تعداد کسانی که با وجود همه جنبه‌های نمایشی و بزرگ‌نمایی‌های بیش از حد جیتکس اعتقاد پیدا می‌کنند که دبی با این نمایشگاه دارد جایگاه قابل‌قبولی در آینده فناوری برای خود دست‌وپا می‌کند، افزوده می‌شود. اما این همه رابطه ما ایرانی‌ها با جیتکس نیست. دسته‌های دیگری هم هستند که نگاه متفاوتی به معادله فناوری و دبی دارند.


یک دسته کم‌اهمیت اما اعصاب‌خردکن


اگر از دسته سرخورده‌ها و غرزن‌هایی که با پیش کشیدن مقایسه ایران و اکوسیستم فناوری‌اش با آنچه در دبی و جیتکس می‌بینند شروع به خودزنی از بیخ و بن می‌کنند بگذریم، جدی‌ترین و مهم‌ترین دسته حاضر در جیتکس، ایرانی‌هایی هستند که می‌خواهند ببینند آنها چه می‌توانند از این نمایش بزرگ نصیب خود یا کسب‌وکارشان کنند. این دسته در نگاه اول خیلی شبیه دسته‌ای است که معتقدند باید از دبی و دستاوردهای فناورانه‌اش الگو گرفت و با همان شعارهای همیشگی تاًکید دارند می‌توانند با فیلترکردن جنبه‌های منفی و نمایشی سیاست‌گذاری‌های دبی و تمرکز بر اندک جنبه‌های مثبت آن باد در کشتی فناوری در داخل کشور بیندازند.

دسته دولتی‌ها و شبه‌دولتی‌های دوزیست و البته فرصت‌طلب‌های بخش خصوصی را می‌گویم که هنوز با توسل جستن به تئوری پدرم فکر می‌کنند دستاوردهای فناورانه دبی اگرچه ماندگار نیستند اما می‌توانیم از آن‌ها درس و دانش و الگو بگیریم! یک ملغمه عجیب و متناقض که شاید خودشان هم بدانند که چیزی که می‌گویند بی‌سروته است اما به هر حال مدیر دولتی و شبه‌دولتی‌اند و به ناچار باید چیزی بگویند تا ماًموریت‌های فرامرزی را حلال کنند! بگذریم… تا همین‌جا هم این دسته را زیادی جدی گرفته‌ام!


جیتکس ۲۰۲۳ و حضور پررنگ یک دسته خاص از ایرانی‌ها


اما برسیم سر دسته‌ای از ایرانی‌های حاضر در جیتکس که باید بیشتر به آنها توجه کرد. ایرانی‌هایی که میل و سودا یا توان مهاجرت و رفتن به خیلی دورترها را ندارند اما می‌خواهند کاملاً هم از بازی فناوری در مقیاس جهانی بیرون نیفتند. آنها که بین دبی و ترکیه برای راه‌اندازی یک دفتر بین‌المللی، سرانجام به این نتیجه رسیده‌اند که اکوسیستم فناوری دبی جای مناسب‌تری است. برای این دسته جیتکس هم یک ادله محکم برای تصمیمی است که گرفته‌اند و هم یک موقعیت برای اینکه فرصت‌ها و امکان‌های پیش روی‌شان را بیشتر بجورند و چاره و طرح بهتری بیندیشند.

در جیتکس ۲۰۲۳ این دسته از ایرانی‌های دنیای کسب‌وکار بیشتر از همه به چشم می‌آمدند و خیلی پروپیمان در هفته‌ای که جیتکس جریان داشت در گوشه و کنار این شهر دیده می‌شدند. از رویدادها و مهمانی‌های جمع‌وجور و خصوصی گرفته تا رویدادهای بزرگ‌تری که جماعت فناوری ایرانی در آن چند روز برگزار کردند. پرسش اساسی آنها از خود و از یکدیگر هم این بود که ما در دبی و در حرکت پرسرعت و نمایش بزرگ‌اش در عرصه فناوری، چه کاری می‌توانیم بکنیم. یا اینکه کسب‌وکارهای حاضر در ایران‌شان کجای این معادله خواهد بود و راه‌انداختن کسب‌وکار جدید یا نسخه‌های تازه‌ای از خدمات و محصولاتشان با نام و نشان تازه در اکوسیستم دبی چه الزامات و چه موانع و البته چه آینده‌ای خواهد داشت.

این دسته معقول‌ترین نگاه را به دبی و اکوسیستم فناوری آن دارد. دسته‌ای که نه مرعوب جلوه‌ها و زرق‌وبرق موردعلاقه سیاست‌گذاران فناوری در دبی است و نه مانند پدر من نگاه بدبینانه و از بالابه‌پایین به آینده همه‌چیز از جمله فناوری در این شهر دارد. شهری که با سرمایه‌گذاری‌های عظیم (که گاه به پول‌پاشی نزدیک می‌شود) توجه بسیاری از شرکت‌ها و نخبگان فناوری را جلب کرده و برای برخی حوزه‌های آن مانند هوش مصنوعی و متاورس و بلاکچین نقشه‌راه تدوین کرده تا سرآمد منطقه یا آنطور که خودشان ادعا می‌کنند دنیا شوند. این دسته از ایرانی‌ها این روزها به درستی می‌گویند ما چه نصیبی از این سرمایه‌ها و تغییرات خواهیم برد. فارغ از اینکه درصدی از آن نمایش و جلوه‌گری و بزرگ‌نمایی باشد باز چیزی که پا در زمین واقعیت دارد عددهایش به دلار خیلی خیلی بزرگ است و نباید به آنها بی‌تفاوت بود و میدان فناوری دبی را دربست به هندی‌ها و چینی‌ها و حتی ترک‌ها واگذار کرد!

من برای این دسته بیشترین احترام و توجه را قائلم. من هم فکر می‌کنم در کنار تمام زور زدن‌ها و دست‌وپایی که به حق برای سامان دادن به اکوسیستم فناوری داخل کشور می‌زنیم باید با یک حرکت درست اکوسیستمی برای سهم بردن از تغییراتی که دبی با سرمایه‌گذاری‌های خیلی بزرگ می‌خواهد در عرصه فناوری رقم بزند هوس و جاه‌طلبی داشته باشیم. حالا اینکه نتیجه این سرمایه‌گذاری‌ها و نمایش چقدر واقعی خواهد بود باید بیشتر مسئله دولتمردان دبی باشد تا اکوسیستم کسب‌وکاری داخل ایران!


ممنوعیت آیفون را باور کنیم یا الگوبرداری از جیتکس؟


عمیقاً باور دارم نه هم‌فکران پدرم و نه دسته‌ دولتی‌ها که برای الگوبرداری و آموختن به دبی می‌روند (یکی نیست به این دسته بگوید الگوبرداری پیشکش، شما زحمت بکشید فقط واردات آیفون که یکی از گجت‌های مهم اکوسیستم‌های فناوری در هر جای دنیاست را آزاد کنید) و نه واسطه‌ها و دلال‌هایی که این روزها با اسم رمز فناوری و جیتکس می‌خواهند یک بار دیگر از بازار ملک و ثبت شرکت سود بیشتری کسب کنند، چیزی به اکوسیستم داخلی کشور اضافه نخواهند کرد.

اما شاید بشود امیدوار بود آنها که به دلایل واضحی که همه از آن آگاهیم می‌خواهند یک زیست هیبرید کسب‌وکاری با محوریت بازار ایران داشته باشند که نیم‌نگاهی به بازار بین‌الملل هم در آن اهمیت دارد هم شانس زیادی در دبی و آوردگاه‌هایی مانند جیتکس خواهند داشت و هم آورده بیشتری برای اکوسیستم فناوری کشور. دسته‌ای که نمی‌خواهد تماماً از ایران و اکوسیستم فناوری آن دل بکند اما هنوز باور و رویا دارد که شاید بتواند کاری بزرگ‌تر از سقف آن‌چیزی که در اکوسیستم داخلی نصیبش شده را پیش ببرد. تا چه شود…

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.