آیا با رویکرد محدودکننده رگولاتور، تا سه سال دیگر لندتک هم مانند ولثتک به خاطرهها خواهد پیوست؟
خیال دیدنت چه دلپذیر بود
عصر تراکنش ۸۱؛ مینا حاجی، سردبیر ماهنامه عصر تراکنش / درست است که در یک دهه گذشته شاهد رشد قابل توجه بخشهای مختلف صنعت فینتک در کشور بودیم، ولی در این میان کم نبودند آنهایی که رگولاتوری با رویکرد محدودکننده خود ریشه نوآوری و تحولشان را خشکاند و سرانجام از آنها خرابههایی باقی ماند و چند برگی خاطرات! نمونه بارز این اتفاق ولثتک بود که میتوان گفت بهکل نابود شد. یک نمونه تضعیفشده و وصلهوپینهای دیگر اینشورتک هستند که سقف همراهی رگولاتور با آنها در حد فروش آنلاین بوده و البته عکسهای یادگاری از سهشنبههای نوآورانهاش که خروجیاش چه شد؟ هیچ. در حوزه پرداخت هم با وجود اتفاقات مثبتی که در ابتدای مسیر شاهدش بودیم، حالا پرداختیاری هم دیگر نفسهایش به شماره افتاده و شاهد دستوپا زدن شرکتهای پرداختیاری برای تغییر مدل کسبوکارشان برای بقا هستیم و فقط کافی است مروری کنید که کسبوکارهای مطرح این حوزه اکنون کجا هستند؟ میدانید چندتای آنها در سکوت به کار خود پایان دادند؟ خبر دارید کسبوکارهایی هم که ماندهاند چندتایشان با سیلی صورتشان را سرخ نگه داشتهاند؟ همانهایی هم که زنده ماندهاند عملاً دیگر پرداختیار نیستند و بقایشان به لطف کسبوکارهای دیگری است که شکل دادهاند.
این روایت پرسوزوگداز کم نمونه ندارد. حالا لندتکها، نئوبانکها و رمزارزیها که ستارههای یکی دو سال گذشته بودهاند نیز سایه سنگین محدودیتهای رگولاتور را روی سر خود حس میکنند. دقیقاً اواخر سال ۱۴۰۲ بود که بانک مرکزی با دو بخشنامه کسبوکارهای لندتک و نئوبانکها را غافلگیر کرد.
برای ترسیم مسیر احتمالی پیش روی لندتکها شاید بد نباشد مسیر ولثتکها را مرور کنیم. در یک سال گذشته چقدر از کسبوکارهای فعال در حوزه ولثتک شنیدیم؟ یا آخرینباری که شاهد نوآوری در بازار سرمایه بودیم، چه زمانی بود؟ اصلاً الگوریتم تریدینگ چه مسیری را میرفت و اکنون کجاست؟
اوج زمانی که از ولثتکها در کشور میشنیدیم سالهای ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹ بود که به دلیل تشویقهای دولت به حضور مردم در بازار سرمایه، شاهد استقبال مردم از این بازار و البته شکلگیری کسبوکارهای جدید در این صنعت بودیم. در آن سالها که بازار سرمایه در اوج خود بود و مردم فارغ از سطح دانش و ریسکپذیری، به سرمایهگذاری در بورس دعوت میشدند، بازیگران جدیدی در این حوزه شکل گرفتند؛ بازیگرانی که برخی محدود به اطلاعرسانی و سیگنالدهی بودند و برخی خدمات پیشرفتهتر مدیریت ثروت مانند سبدگردانی اختصاصی، خریدوفروش آنلاین صندوقهای سرمایهگذاری، معاملات الگوریتمی و… را ارائه میکردند، اما تمام اینها به دلیل رگولاتوری غیرمنعطف و ضد نوآوری که در بازار سرمایه وجود داشت و برخوردهایی که با بسیاری از این طرحهای نوآورانه و جدید شد، از بین رفتند؛ این کسبوکارها، درست وقتی که شاید بهترین زمان برای خلق ارزشها در بازار سرمایه بود، با برخوردهای قهری و اشتباه، در نطفه خفه شدند. گویی ولثتک ایران در همان سالها منجمد شد و دیگر هیچ پیشرفتی در آن رخ نداد.
علاوهبر رگولاتوری، شاید بتوان دلایل عدم توسعه مناسب ولثتکها در کشور را تورم، بیثباتی بازار، ناشناخته بودن این حوزه برای مردم، نبود زیرساختهای کافی، بیتوجهی به اهمیت فناوری و نوآوری و ناامیدی کسبوکارها برای ادامه فعالیت در ایران دانست. البته که در ایران، هنوز روی یادگیری ماشین، یادگیری عمیق و هوش مصنوعی نیز سرمایهگذاریهای درستی انجام نشده و این در حالی است که چنین مفاهیمی پیشنیاز توسعه مدیریت ثروت پیشرفته در هر کشوری هستند. با این حال هرطور که به موضوع ولثتکها نگاه کنیم، میبینیم که در این مسیر نهادهای نظارتی پررنگترین حضور را داشتهاند و با رفتارهای خود باعث کوچک شدن این حوزه در صنعت فینتک کشور شدهاند.
متأسفانه رویکرد محدودکننده و قهری در نهادهای رگولاتور در صنعت فناوریهای مالی ایران رفتاری نیست که بتوان فقط به یکی از حوزهها نسبتش داد. از بانک مرکزی گرفته که در صدر این فهرست قرار دارد، تا سازمان بورس و بیمه مرکزی و… گویی در رقابت با یکدیگر قرار گرفتهاند تا نوآوری را در صنعت و امید را در دل آنهایی که آرزوی ایجاد تحول دارند، از بین ببرند.
حالا به نظر میرسد لندتک هم در مسیر مشابهی قرار گرفته است. درست در زمانی که انتظار میرفت لندتکها بزرگ و بزرگتر شوند، بهیکباره به دلیل شرایط تورمی و لزوم توسعه فرهنگ استفاده از آنها، با سدهای رگولاتوری برای توسعه مواجه شدهاند، در کنار آن احتمالاً همین اندک تکانی هم که بانکها به دلیل نباختن بازی به لندتکها در خود ایجاد کردهاند متوقف شود یا برای مثال اتفاقی که درباره نئوبانکها افتاد؛ به نظر میرسد رگولاتور برخلاف لندتکها، نئوبانکها را قبل از توسعه در نطفه خفه کرد و مفهوم نوآورانه نئوبانک را به یک شعبه دیجیتال از بانکهای سنتی فعلی تقلیل داد.
درنهایت امروز که نشستهایم و منتظریم ببینیم قدم بعدی رگولاتور در این مسیر چه خواهد بود اگر تغییر رویکرد ندهیم احتمالاً هیچچیزی بیشتر از این شعر هوشنگ ابتهاج فضای یک سال بعد حوزه لندتک را به تصویر نمیکشد:
نشستهام به در نگاه میکنم
دریچه آه میکشد
تو از کدام راه میرسی
خیال دیدنت چه دلپذیر بود
جوانیام در این امید پیر شد
نیامدی و دیر شد
نیامدی و دیر شد