عصر تراکنش
رسانه مدیران فناوری‌های مالی ایران

هشت مطالبه از بانک مرکزی دولت وفاق ملی

صنعت مالی ایران در سال‌های پیش رو بیش از آنکه درگیر توسعه باشد درگیر بحران خواهد بود؛ هنر این است که در شرایط بحران زمینه توسعه را فراهم کنیم

عصر تراکنش ۸۵؛ مینا والی، مدیرمسئول ماهنامه عصر تراکنش / صنعت مالی ایران سه ستون دارد: بانک و پرداخت، بورس و سرمایه‌گذاری، بیمه و مدیریت ریسک. این سه حوزه سه تنظیم‌گر دارند که در سال‌های گذشته کمترین ارتباط ارگانیک را با یکدیگر داشتند؛ با اینکه در سال‌های گذشته به شکل‌های گوناگون ادعاهای متعددی مطرح شد، ولی هیچ‌گاه این سه نهاد از حرف جلوتر نرفتند. سه نهاد تنظیم‌گری که گاهی اوقات در دست و پای هم رفتند و سعی کردند برای ورود دیگری به عرصه خودشان مانع‌تراشی کنند.

آخرین نمونه آن هم به نامه معاونت نظارت بانک مرکزی برای عدم همکاری بانک‌ها با کسب‌وکارهای بورسی بازمی‌گردد. البته این سه حوزه علاوه‌بر اینکه رو به هم دیوار کشیده‌اند نسبت به حوزه‌های دیگر هم چنین رفتاری دارند؛ برای نمونه می‌توان به صنعت مخابرات و زیرساخت اشاره کرد که رفتار قهری بانک مرکزی با حوزه مخابرات، مردم ایران را از دسترسی به خدمات نوآورانه در حوزه پرداخت محروم کرد؛ با اینکه نهادهای مخابراتی تلاش بسیاری کردند که محصولات و خدمات نوآورانه در عرصه بانکداری و پرداخت عرضه کنند، مانع‌تراشی بانک مرکزی حتی نگذاشت این نهادهای قدرتمند اندکی به این حوزه نزدیک شوند.

البته مدتی است که لجبازی‌های گذشته کم‌رنگ‌تر شده است و مخابراتی‌ها بی‌سروصدا در حال توسعه محصول در این حوزه‌ها هستند. آن بخشی از صنعت که در سال‌های قبل توانسته است بر این دیوارهای ذهنی ترک بیندازد، فناوری و نوآوری و کسب‌وکارهای فین‌تک بوده‌اند. کسب‌وکارهای فین‌تک به این دلیل که بهره‌ای از میراث برند گذشته نبرده و تنها هدفشان توسعه خدمت و محصول نوآورانه برای مردم بوده است خود را گرفتار این مرزبندی‌های خیالی نکردند. آنها در توسعه محصول و خدمت فقط به مردم فکر کردند نه به محدودیت‌های خودساخته نهادهای تنظیم‌گر. نهادهای تنظیم‌گر به دلیل تنبلی یا نداشتن منابع یا دور بودن از فضای نوآوری و فناوری با چکش مانع‌تراشی همیشه سعی کردند فضا را تحت کنترل خود نگه دارند، ولی کسب‌وکارهای فین‌تک روی این دیوار ترک انداختند و سعی کردند تغییر ایجاد کنند.

به نظر می‌رسد ما در حال ورود به دوران فین‌تک ۲.۰ در ایران هستیم؛ دورانی که کسب‌وکارهای بزرگ بانکی، پرداختی، بورسی و بیمه‌ای بازیگران جدی این فضا خواهند بود. حال که دولت وفاق ملی تشکیل شده و قرار است همه مردم ایران نقشی در این دولت داشته باشند در این یادداشت، فهرست‌وار هشت موردی را بیان می‌کنم که ممکن است کمتر در کانون توجه قرار گیرد. این هشت مورد لزوماً جزو اولویت‌ها نیستند و درواقع مواردی هستند که در طوفان بحران‌ها به فراموشی سپرده می‌شوند و برخی تلاش می‌کنند در لحظه آخر و با قید فوریت آنها را حل‌وفصل کنند. این موارد از سال‌های گذشته شروع شده‌اند و اکنون باید مورد توجه جدی‌تر قرار گیرند. این توضیح لازم است که این موارد معطوف به بانک مرکزی هستند و دو نهاد تنظیم‌گر دیگر کمتر دیده شده‌اند.

  1. توسعه فین‌تک و تنظیم‌گری مدرن: به نظر می‌رسد حتی بانک مرکزی هم اهمیت فین‌تک را درک کرده است؛ متأسفانه تفکر حاکم بر بانک مرکزی این نهاد را تنظیم‌گر بانک‌ها می‌داند و این نهاد از هر حوزه جدیدی با چماق استقبال می‌کند. تفکر حاکم بر این نهاد به نامه‌های دستوری به بانک‌ها و تهدید آنها به محدود کردن و بستن عادت کرده است و مدل متفاوت فین‌تک برای آنها اذیت‌کننده است. حال سنتی‌ترین نوع تفکر و نگاه هم دیگر الزام فین‌تک را درک کرده است و با اینکه درکل از هر تلاشی برای محدود کردن فین‌تک استقبال می‌کند، برخی از افراد آگاه در این نهاد اهمیت فین‌تک در توسعه اقتصاد کشور را درک کرده‌اند. به نظر می‌رسد بانک مرکزی باید بر شیوه‌های نوین تنظیم‌گری تمرکز کند و با استفاده از فناوری و نوآوری زمینه تنظیم‌گری متناسب با کسب‌وکارهای فین‌تک را فراهم کند.
  2. توسعه رگ‌تک و اجازه به حضور بازیگران غیردولتی و غیرحاکمیتی در زمینه تنظیم‌گری: در ادامه مورد قبل باید توجه کرد که نهادهای تنظیم‌گر در ایران توان تنظیم‌گری حوزه‌های نوین را بدون کمک گرفتن از مردم ندارند. اگر با این طرز فکر که به دلیل حساسیت‌ها تمام مسائل حوزه مالی را باید خودمان تنظیم‌گری کنیم جلو برویم، نه‌تنها باعث توسعه نمی‌شویم، بلکه به مانعی جدی بر سر راه اقتصاد کشور تبدیل می‌شویم. اقتصاد دیجیتال تنها فرصت پیش روی این کشور است و هرکسی که این دریچه را ببندد جزو خائنان به این کشور قرار می‌گیرد. بهانه‌هایی که برخی برای برخورد با نوآوری مطرح می‌کنند پذیرفتنی نیست و صرفاً بهانه‌ای است برای توجیه ترک فعل‌ها. بانک مرکزی باید رگ‌تک‌ها را به رسمیت بشناسد و زمینه حضور این کسب‌وکارها در عرصه تنظیم‌گری را فراهم کند که هم کسب‌وکارهای نوآور بتوانند فعالیت کنند و هم کمترین مشکل برای مردم ایجاد شود.
  3. همگرایی صنعت مالی و ارائه ابزار و خدمات یکپارچه: همان‌طور که در مقدمه این یادداشت آمد دیگر مرزهای خیالی بین سه صنعت بانکداری، بیمه و بورس معنا ندارند. برای مردم مهم نیست که کار بانک چیست یا بیمه و بورس؛ مردم می‌خواهند یکی حافظ مالشان باشد و دیگری آن را توسعه دهد و دیگری هم ریسک را بردارد. هزاران محصول ریز و دشت در این فضا می‌آیند و می‌روند و مردم می‌خواهند کمترین اصطکاک را داشته باشند. بانک مرکزی در بین سه تنظیم‌گر اصلی فضای صنعت مالی ایران قوی‌ترین نهاد است و می‌تواند پیشگام همگرایی واقعی این سه صنعت شود.
  4. توسعه برند کارفرمایی در صنعت مالی: چه بخواهیم چه نخواهیم سرمایه اجتماعی در ایران در سال‌های گذشته کم‌رنگ شده است؛ نتیجه آن، ضعیف شدن برندهای کارفرمایی در ایران بوده است و به‌تبع صنعت مالی هم از این تغییر آسیب پذیرفته است. اگر به بازنشستگان سال‌های دور بانک ملی یا IBM ایران نگاه کنیم می‌بینیم که با افتخار از بانکی که برای آن کار کرده‌اند صحبت می‌کنند. بانک مرکزی باید زمینه رشد برند کارفرمایی در صنعت مالی را فراهم کند. فراموش نکنیم که بانک‌ها ساختمان‌هایشان نیستند؛ مردمشان هستند.
  5. توسعه اکوسیستم رمزارز و اقتصاد توکن: در سال‌های گذشته در شرایط ترک فعل بسیاری از نهادها اکوسیستم رمزارز ایران رشد کرده و خوشبختانه کمترین آسیب از سمت بازیگران این حوزه به مردم وارد شده است. این در حالی است که تنظیم‌گری این حوزه در جهان چند نسل به جلو رفته و ما هنوز در مقدمات باقی مانده‌ایم و از این می‌گوییم که رمزارزها در هیچ کجای جهان پذیرفته‌شده نیستند. بانک مرکزی یگانه بازیگر در عرصه تنظیم‌گری رمزارزها نیست، ولی یکی از قوی‌ترین نهادهای تنظیم‌گر این عرصه است. آنچه لازم است مستندهای دقیق حقوقی است که خلأ آن به‌شدت به چشم می‌خورد.
  6. توسعه اکوسیستم لندتک: در شرایطی که برخی معاونت‌ها در بانک مرکزی برای عرصه‌های نوآورانه چنگ و دندان نشان می‌دهند نوآوری با استقبال مردم ایران روبه‌رو شده است. لندتک در سال‌های اخیر رشد شدیدی داشته و در صورتی که تنظیم‌گری صحیح و کارشناسی برای آن انجام نشود ممکن است فاجعه رخ دهد. از آن‌طرف، لندتک ایران باید با روش‌های نوین خودتنظیم‌گری زمینه بروز مشکلات را رفع کند و از فرصت‌ها بهترین بهره را ببرد. اکوسیستم لندتک ایران بزرگ شده است و شاهد این ادعا حضور بیش از ۲۵۰۰ نفر از فعالان این عرصه در رویداد بزرگ لندتک ایران در گرم‌ترین روزهای تاریخ صد سال اخیر تهران بود. لندتک آینده پرداخت و شیوه‌‌های نوین فروش است و بانک مرکزی باید نقش اثربخش‌تری در این زمینه بازی کند و صادر کردن چند دستور برای بگیروببند چیزی نیست که از یک نهاد مترقی در زمینه تنظیم‌گری انتظار می‌رود.
  7. توسعه روابط بین‌الملل و ارتباط اثربخش با فارسی‌زبان‌های سراسر جهان: در امتداد موضوع برند کارفرمایی شاید مهم‌ترین مسئله ایران در سال‌های قبل مهاجرت بوده است. بسیاری فیزیکی مهاجرت کرده‌اند و برخی ذهنی. مهاجرت مسئله نیست؛ رفتن و دیگر بازنگشتن و ارتباط را قطع کردن مسئله اصلی است. میلیون‌ها فارسی‌زبان این روزها در سراسر جهان پراکنده شده‌اند و متأسفانه ذهن آنها تحت‌تأثیر تبلیغات هرروزه علیه ایران قرار می‌گیرد. فارسی‌زبان‌های کشورهای اطراف باید اولویت اول باشند و در ادامه فارسی‌زبان‌های کشورهای دور. برخی طرح‌های بی‌سرانجام مانند متصل شدن به سیستم‌های‌ پرداخت کشورهای همسایه را رها کنیم و اندکی روی بهبود ارتباط با فارسی‌زبان‌های کشورهای اطراف وقت بگذاریم. قطعاً نتیجه بهتری می‌گیریم.
  8. بهبود شرایط با حضور اثربخش‌تر زنان در عرصه فناوری و صنعت مالی: و در پایان و نه کم‌اهمیت‌تر از بقیه؛ حضور اثربخش زنان در فضای مدیریت صنعت مالی است. در چند سال اخیر شرایط برای حضور زنان بهبود یافته است، ولی هنوز راه دور است و بیابان در پیش. ممکن است بانک مرکزی بگوید وظیفه ذاتی‌اش چیز دیگری است، ولی قبول کنیم که بدون در نظر گرفتن منابع انسانی نمی‌توان دست به کارهای بزرگ زد. زنان نیمی از جامعه هستند و تا زمانی که نقش مناسبی در مناسبت‌ها نیابند، نمی‌توان به تغییر واقعی امیدوار بود.

شما فکر می‌کنید به این هشت مورد چه چیزهای دیگری می‌توان اضافه کرد؟

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.