عصر تراکنش
رسانه مدیران فناوری‌های مالی ایران

در انتظار جوابی قانع‌کننده

چند پرسش درباره پروژه ریال دیجیتال بانک مرکزی

عصر تراکنش ۸۷؛ محمدرضا جمالی، مدیرعامل نبض‌افزار / درباره ریال دیجیتال، سؤال‌های بسیاری دارم که با وجود گفت‌وگو با دوستان مسئول در حاکمیت و فعالان بازار، هنوز پاسخ قانع‌کننده‌ای دریافت نکرده‌ام. به‌طور مکرر می‌شنوم که می‌گویند قرار است پول را از جیب مردم خارج کنیم. این اظهارات برای من پرسش‌برانگیز است؛ پول نقد در حساب‌های جاری مردم موجود است، نظام بانکی هم به این حساب‌ها سودی پرداخت نمی‌کند، از طرفی این پول‌ها بیشترین کارایی را در اقتصاد دارند. درواقع حساب‌های جاری و پول نقد، بدهی بانک مرکزی به مردم هستند.

پرسش دیگری که ذهنم را مشغول کرده این است که چگونه می‌توان با استفاده از ریال دیجیتال، تحریم‌های ظالمانه را دور زد؛ چیزی که به‌کرات ادعا می‌شود. کشوری که تحریم است و کشورهای هم‌پیمانش نیز وضعیت بهتری ندارند، چطور می‌خواهد تحریم را دور بزند؟ این دور زدن تحریم نیز مثل همان ادعاها در رابطه با رمزارزها و ماینینگ است که در واقعیت هرگز محقق نشدند. البته مواردی مانند بهداشت و بحث پدافند غیرعامل را هم در این مورد زیاد می‌شنویم و تنها چیزی که نمی‌شنویم تحلیل اقتصادی و مالی درست است!

درباره ریال دیجیتال سؤالات دیگری هم وجود دارد: مثلاً نحوه ثبت حسابداری آن در دفترکل بانک مرکزی چگونه خواهد بود و هزینه‌های مربوط به آن از کجا تأمین می‌شود؟ اگر قرار است ریال دیجیتال به‌عنوان پول شناخته شود، چطور می‌توان هزینه آن را تأمین کرد؟ مرز بین پول و شبه‌پول در این موقعیت چیست؟ از نظر امنیتی و ایمنی چه تضمینی هست که این پول به‌خوبی نیازها را برطرف کند؟ وضعیت فعلی اینترنت ملی، انرژی، زیرساخت‌های مخابراتی و سطح فناوری در کشور چطور می‌تواند بستری برای این فعالیت باشد؟

بانک‌های مرکزی در دنیا اسکناس و سکه ضرب و چاپ می‌کنند و از تفاوت بین هزینه ضرب و چاپ با نرخ اسمی که سینیورژ (Seigniorage) نامیده می‌شود کسب درآمد می‌کنند. البته این پول بدهی دولت و بانک مرکزی به مردم است و باید از محل مالیات، دیگر عواید دولتی یا سایر روش‌ها به بانک مرکزی برگردانده شود.

حال اگر دولتی این قاعده را رعایت نکند، به‌مرور چاپ اسکناس‌ها و همچنین ضرب سکه‌های ریز به دلیل تورم صرفه اقتصادی نخواهد داشت. البته در این میان کشورهایی هم هستند که به دلیل منافع شرکت‌های دولتی یا خصوصی در این زمینه افراط یا تفریط می‌کنند که بررسی آنها متن جداگانه‌ای را می‌طلبد.

کشوری مثل استرالیا یا کانادا سکه‌های یک و دو سنتی را حذف می‌کند و کشوری مانند آمریکا حاضر به انجام دادن این کار نیست. البته در آمریکا دموکرات‌ها که بیشتر تفکرات دولتی دارند و دولت را مثل یک شرکت اداره می‌کنند (و البته مثل دولتی‌های خود ما تنبلی خاصی دارند)، موافق حذف سکه‌های یک و دو سنتی هستند و جمهوری‌خواه‌ها که قدرت اقتصاد آمریکا را در ریزدانگی‌های سنت و یک‌دلاری می‌دانند از حذف پشتیبانی نمی‌کنند.

اما ما کجای این ماجراییم؟ اصلاً قرار است به جای سکه و اسکناسی که به هر بهانه‌ای از ضرب و چاپ آن طفره می‌رویم و حساب‌های جاری را تضعیف می‌کنیم، با چه مکانیزمی می‌خواهیم ریال دیجیتال ضرب کنیم؟ آن‌هم وقتی که از نظر حسابداری وضعیت آن نامشخص است. حاکمیتی که در تمامی این سال‌ها مرز پول و شبه‌پول را رعایت نکرده و وظیفه ذاتی خود در صیانت و محافظت از پول را که بدهی‌اش به مردم است انجام نداده، چطور با همان رویه می‌خواهد ریال را دیجیتال کند؟

پرسش دیگر این است که هزینه تراکنش‌ها از کجا تأمین می‌شود؟ پس از ضرب و چاپ سکه و اسکناس، سکه‌ها تا چند هزار بار، اسکناس‌های کاغذی تا هزار بار و اسکناس‌های پلیمری تا بیش از ۱۰ هزار بار استفاده می‌شوند. در این میان، بانک مرکزی تنها در ضرب، توزیع اولیه و با احتمالی کم در فرایند بازیافت مجدد اسکناس درگیر می‌شود و هزینه زیادی بر این نهاد تحمیل نمی‌شود، اما وقتی پول الکترونیکی می‌شود این هزینه سرسام‌آور خواهد بود.

اگر یک اسکناس دو هزار تومانی که بین ششصد تا هشتصد تومان هزینه دارد، هزار بار گردش داشته باشد این گردش‌ها هزینه‌ای برای بانک مرکزی ندارد و تأثیر اقتصادی آن با فرض اینکه کل آن از بودجه تأمین شود و درکل ضرر باشد، برای هر تراکنش بین شش تا هشت ریال است. امروز فقط تجهیزات یک مرکز داده برای ذخیره تراکنش‌های یک با سالانه پنج میلیارد تراکنش برای پنج سال، بیش از ۱۲۰۰ میلیارد تومان هزینه دارد و هزینه زیرساخت برای هر تراکنش، بیش از ۴۸ تومان است؛ هزینه‌ای که یا باید بانک مرکزی آن را بپردازد یا مردم.

توجه کنید که من هزینه‌های دیگر را حساب نکرده‌ام و فقط سرمایه‌گذاری تجهیزات را در نظر گرفته‌ام، وگرنه هزینه هر تراکنش ده‌ها برابر خواهد بود. ضمن اینکه این تراکنش‌ها در چندین بلاکچین ثبت خواهند شد و صددرصد در یک نقطه نباید باشند. اگر هزینه را بانک مرکزی تقبل کند که تورم به بار می‌آید و اگر مانند کارمزدهای بانکداری الکترونیک به گردن بانک‌ها بیفتد که گردن بانک‌ها شکسته‌تر می‌شود و اگر به دوش مردم گذاشته شود، گران‌فروشی و ظلم به شهروندان خواهد بود.

ایمنی و امنیت این سیستم نیز یکی از موارد ابهام‌برانگیز است. می‌شنوم که می‌گویند این روش از نظر پدافند غیرعامل بسیار خوب است. چطور می‌توان زیرساخت امن و ایمنی ایجاد کرد وقتی این‌همه حملات مختلف سایبری، قطعی برق و ده‌ها مشکل دیگر داریم؟ این افراط و تفریط بانک مرکزی و ایجاد بازی‌های جدید با فناوری به‌هیچ‌وجه قابل قبول نیست و در مسیری خلاف محورهای توسعه پایدار سازمان ملل است.

یکی از مهم‌ترین دلایل اینکه همه دنیا سیستم‌های قدیمی و سنتی را نگه داشته‌اند، این است که سیستم موازی وجود داشته باشد تا در مواقع بحران از آن استفاده شود و در عین حال با پیشرفت فناوری به‌مرور استهلاک شبکه اسکناس و سکه کمتر شود. حتی محاسبه کربن نیز قواعد خود را دارد و الکترونیکی کردن هر چیز به معنی سازگاری با محیط زیست و کاهش گازهای گلخانه‌ای و همچنین ارتقای سطح بهداشت نیست؛ استدلالی که بانک مرکزی هر بار با تکیه بر آن هدف اصلی خود را که محافظت از ارزش پول ملی است، فراموش می‌کند.

در کنار این مسائل باید یک میلیون نابینا و کم‌بینا، میلیون‌ها فرد بدون دسترسی به گوشی هوشمند و صدها شهر و هزاران روستای فاقد پوشش مخابراتی مناسب را هم در نظر گرفت. حکمرانان ما در بانک مرکزی می‌دانند ما چند روستا و چند شهر با پوشش مخابراتی بسیار نامناسب داریم؟!

امیدوارم دوستان رسانه اطلاع‌رسانی کنند و دوستان حاکمیت نیز برای این پرسش‌ها پاسخ مناسبی داشته باشند. هرچند هیچ‌وقت ما جواب قانع‌کننده‌ای نشنیده‌ایم و صدالبته من چالش‌های این پول دیجیتال را از مواردی که برشمردم بسیار بیشتر می‌دانم و چشم‌انداز و مأموریت درستی برای آن نمی‌بینم.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.