پویا پوراعظم، رئیس اداره ریسک و تطبیق بانکداری دیجیتال بانک خاورمیانه / بلاکچین و یکی از اصلیترین کاربردهای آن، یعنی رمزارزها و داراییهای دیجیتال، با سرعت بسیار زیادی در حال تغییر و تحول است؛ درواقع، بهسرعت در حال بلوغ یافتن و پیشرفت کردن است. این تغییرات بسیار سریع، شامل فناوریهای دیفای و پروتکلهای اجماع برای بهروزرسانی دفترکل و تأیید تراکنش هم میشود. پروتکل اجماع مدل PoW به دلیل نقدهای جدی ازجمله آسیبهای محیط زیستی عملاً در حال منسوخ شدن است و فقط در بیتکوین باقی مانده است و حتی شبکه اتریوم در یک مهاجرت بزرگ، از مدل اجماع PoW به مدل PoS یا همان اثبات سهام تغییر کرد. هماکنون، مدلهای اجماع جدید و الگوریتم اجماعی ابداع شده است که حتی در شبکه بیتکوین هم یک مدل آلترناتیو به اسم Proof of Activity ایجاد کرده است. بنابراین در آینده نزدیک مسئله خسارت به محیط زیست بهواسطه استخراج رمزارزها، موضوعیت نخواهد داشت و عملاً از مدل استخراج توکن و ارز به صدور و انتشار (Token Minting) حرکت خواهد کرد.
موضوع دوم درباره لزوم قانونگذاری و بهتر است بگویم ریلگذاری این حوزه در کشور است که قطعاً به معنای ایجاد محدودیت یا عدم حرکت اکوسیستم فناوریهای مالی کشور به سمت ارائه خدمات سیستمهای مالی توزیعشده یا دیفای نیست. اتفاقاً موجودیتهای سنتی در سیستمهای مالی مانند بانکها نیز قادر خواهند بود تا در اکوسیستمهای مالی توزیعشده نقش ایفا کنند. برای مثال سادهترین نقش آنها میتواند ارائه حساب بانکی برای نگهداری وجوه کیف پول فیات کاربران صرافیها یا ارائه سرویس کیف پول رمزارزی از نوع حضانتی یا امانی (Custodian Wallet) باشد.
سرعت تغییرات و پیشرفت در دیفای بسیار زیاد است. تا همین دو، سه سال گذشته، تصور بر این بود که قطعاً بین نهادهای قانونگذار حوزه اقتصاد و پول در کشورها و دولتهای مختلف، هیچ همراستایی یا همنظری با پلتفرمهای مالی توزیعشده یا شبکههای رمزارزی شکل نخواهد گرفت و تصور میشد که حوزه رمزارزها و دیفای غیرقابل قانونگذاری باشد، اما مدتی بعد دیدگاهها تغییر کرد. با پیشرفت فناوریهای جدید مانند بلاکچین، به کار بردن فناوری هوش مصنوعی و احساس نیاز کسبوکارهای جدید به ایجاد نوعی همگرایی و همراستایی با نهادهای ناظر و رگولاتور در پلتفرمهای دیفای و شبکههای رمزارزی، زمینه پاسخگویی به انتظارات و الزامات مدنظر نهادهای قانونگذاری در لایههای فنی و اجرایی فراهم شد؛ لایههایی همچون پایش، حسابرسی و ممیزی تراکنشها در شبکههای مالی توزیعشده، مالیات و غیره.
هماکنون پلتفرمها و حتی شبکههای بلاکچینی وجود دارند که بهصورت اختصاصی در این حوزهها فعالیت میکنند و ارائه این قابلیتها را کاملاً در لایه فنی امکانپذیر کردهاند؛ برای مثال شبکه و پلتفرم Chainlink که برای اتصال شبکههای رمزارزی از نوع on-chain به دادههای دنیای فیزیکی بیرون از بلاکچین یا بهاصطلاح دادههای off-chain خدمات ارائه میدهد، کاربردهای کسبوکاری یا مالی بسیاری فراهم کرده است. از این کاربردها میتوان به پایش تراکنشهای رمزارزی در یک شبکه رمزدارایی یا صرافی غیرمتمرکز برای شناسایی تراکنشهای افراد تحریمشده یا مندرج در فهرست سیاه پولشویی و تأمین مالی تروریسم اشاره کرد. فراهم کردن سرویس شناسایی و تأیید هویت کاربران و دارندگان رمزارز (KYC) بهصورت غیرمتمرکز در یک پلتفرم مالیتوزیع شده و سرویسهای پلتفرم Chainalysis که بهصورت تخصصی برای پایش تراکنشها از منظر تقلب و پولشویی قابل استفاده است نیز مثالهای دیگری از نوآوری در زمینه تطبیق مقررات در فناوری مالی توزیعشده است. نکته قابل توجه این است که این قابلیتها مختص سرویسهای مالی رمزارزی متمرکز مثل صرافیهای متمرکز رمزارز (CeX) نیستند و اتفاقاً در شبکههای مالی رمزدارایی غیرمتمرکز و توزیعشده مثل صرافیهای غیرمتمرکز DeX نیز قابل اجرا هستند، ولی باید پذیرفت که در مسیر بلوغ قرار دارند.
این نوع خدمات و قابلیتهای نوآورانه به لطف فناوری قراردادهای هوشمند فراهم شده است. با استفاده از قراردادهای هوشمند ارائه نوآوری در زمینه فناوریهای مالی فراهم میشود؛ کما اینکه خدمات وامدهی فردبهفرد یا وامدهی غیرمتمرکز و وثیقهگذاری داراییهای دیجیتال برای دریافت تسهیلات بدون واسطه و کنترل بانک یا نهاد واسط و صدور و انتشار توکن یا توکنایز کردن داراییهای فیزیکی دنیای واقعی (RWA) فراهم شده است. در یک پلتفرم وامدهی غیرمتمرکز، قرارداد هوشمند بهعنوان یک برنامه نرمافزاری با قابلیت اجرای خودکار، غیرمتمرکز و غیرقابل دستکاری یا تغییر در محتوا پس از اجرا روی شبکه بلاکچین، شروط و حالات مختلف را کنترل میکند و در صورت حصول نتایج مختلف برای آنها، اقداماتی تعریفشده را به اجرا میگذارد؛ ازجمله انتقال خودکار رمزارز به یک آدرس کیف پول مشخصشده در قرارداد یا مسدود کردن مقدار مشخصی از دارایی دیجیتال در یک کیف پول واسط.
در توکنایز کردن دارایی دنیای واقعی مانند ملک یا طلا نیز فناوری قراردادهای هوشمند کمک بسیاری میکند؛ به این ترتیب که حق مالکیت داراییهای دنیای واقعی در شبکهها و بازارهای مالی غیرمتمرکز یا بهاصطلاح بازارهای مالی ثانویه را معادلسازی میکند و تجارت و معامله آنها را ممکن میسازد. در ایران اقدام جدی زیرساختی و قانونی در این راستا انجام نشده است. اتفاقاً این نوع کارکرد شبکههای مالی توزیعشده، بیشتر به بازار سرمایه و بورس مرتبط است و در آنجا باید قانونگذاری لازم انجام شود و زیرساختهای لازم فراهم آید.
در این میان لازم است به قابلیت اوراکل (Oracle) نیز توجه کنیم. این قابلیت تقریباً در تمام کارکردهایی که به آنها اشاره کردم و بهویژه در پلتفرمهای توزیعشده با هدف ارائه خدمات تطبیق مقررات، امنیت سایبری، پایش تقلب و پولشویی، قابلیت شناسایی و KYC غیرمتمرکز کاربران اهمیت دارد. اوراکل بهطور کلی یکی از مهمترین نوآوریها و فناوریهای جدید است که در شبکههای بلاکچینی لایههای دو و سه مورد توجه قرار گرفته و اتفاقاً دارای پلتفرمهای خاصمنظوره است. شایان ذکر است که لایه یک، لایه اصلی یک رمزارز است که تراکنش مالی و دفترکل مالی را مدیریت میکند و لایههای دو و سه برای مقایسهپذیر کردن شبکه، تسویه سریعتر و آنی در پرداخت یا انتقال و ارائه خدمات غیرمالی مانند پایش و ممیزی تراکنشها و دارندگان کیف پول از جهات مختلف، کاربرد دارند.
درواقع، اوراکل امکان انتقال دادهها و اتفاقات دنیای واقعی را به شبکه فناوری مالی توزیعشده برای استفاده On-Chain در قراردادهای هوشمند و برعکس فراهم میکند. البته قابلیت و فناوری اوراکل با دو مدل متمرکز و غیرمتمرکز امکان پیادهسازی و اجرا دارد و قطعاً در مدل غیرمتمرکز، قابلیت اطمینان و اعتماد بالایی هست، زیرا در این مدل، دادههای دنیای بیرونی و واقعی از چند منبع و مبدأ مستقل گردآوری شده و بهصورت توزیعشده ممیزی و اعتبارسنجی میشوند و سپس در قرارداد هوشمند و شبکه بلاکچین به کار میروند. استعلام قیمت جفت ارز پول فیات/رمزارز در بازارهای مالی دنیای بیرونی، اطلاع از سپرده شدن، مسدود شدن یا به حضانت گذاشتن داراییهای فیزیکی مانند طلا در نزد نهاد معتبر و مجاز یا از حضانت خارج کردن (آزاد شدن) داراییهای واقعی یا فیزیکی میتواند از کاربردهای جذاب اوراکل توزیعشده در کنار قراردادهای هوشمند باشد.
درباره شناسایی (KYC) کاربر و تراکنشهای شبکههای مالی توزیعشده نیز باید گفت این قابلیتها در پلتفرمهای کاملاً توزیعشده شامل صرافیهای DeX به لطف فناوریهای قراردادهای هوشمند، توکنهای NFT برای KYC در پلتفرمهای غیرمتمرکز قابل اجرا است. در این شرایط هم کاربر و هم تراکنش در شبکه غیرمتمرکز از منظر میزان ریسک و ممیزی قابل شناسایی خواهند بود. البته به کارگیری این پلتفرمها و خدمات، هنوز فراگیر نشده است و پیچیدگیهای خاص خود را دارد.
درنهایت، تصور من این است که در آینده نزدیک، سیستمهای مالی کاملاً توزیعشده از نوع دیفای، به دلیل انطباقناپذیری با قوانین مالی فراگیر نخواهند شد، اما پلتفرمها و شبکههای مالی که در برخی لایهها، توزیعشده و در برخی لایههای دیگر متمرکزند و به آنها سیدیفای گفته میشود، فراگیر خواهند شد و از نظر قانون و مقررات مالی نیز قابل اعتماد و اطمینان خواهند بود. در اینجا باید اشاره کرد که منظور از لایهها فقط لایه زیرساخت فنی شبکه بلاکچین نیست؛ بلکه لایهها شامل اعتماد، صدور، انتشار یا استخراج توکن، اجماع، مصرف و انتقال و زیرساخت فنی پلتفرم میشوند. درمجموع باید گفت که فناوریهای قراردادهای هوشمند، پلتفرمهای Cross-Chain Bridge و اوراکل برای اتصال شبکه On-chain به داده و سرویسهای Off-Chain در دنیای فیزیکی بیرونی، به این هدف کمک میکنند.
در پایان این یادداشت، از نهادهای قانونگذار و ناظر پولی و مالی و اقتصادی که محدود به بانک مرکزی نیستند، تقاضا میکنم تا زمان طلایی برای قانونگذاری و ریلگذاری این حوزه در کشور از دست نرفته است، در این زمینه اقدام کنند.