خطر: همهچیز قطع است!
اکوسیستم اقتصاد دیجیتال کشور به سرنوشت صنعت برق مبتلا خواهد شد، اگر امروز فکری به حالش نکنیم
عصر تراکنش ۸۸؛ مینا حاجی، سردبیر ماهنامه عصر تراکنش / تحریر این یادداشت را درست بعد از یکی از قطعیهای دوساعته برق در محل کار شروع کردم و داشتم در ذهنم با خودم کلنجار میرفتم که چطور میشود در کشوری که یکی از بزرگترین منابع نفتی و گازی جهان را برای تولید برق دارد، حالا برای تأمین برق مصرفی خودش دچار اختلال است؟ پاسخ ساده است: «نداشتن زیرساخت!» چرا که منابع وجود دارد اما نداشتن زیرساخت مناسب برای استخراج سوخت فسیلی، نداشتن زیرساختهای مناسب برای تولید با حداقل آلایندهها و نداشتن زیرساخت کافی برای توزیع برق مورد انتظار، در نهایت میشود اینکه نهایت درایتمان این باشد که از روز قبل پیامک دهیم که در هر منطقه و در چه ساعتی برق قطع خواهد شد! شاید اگر ۱۰ سال پیش به این سناریو فکر میکردیم، طنز به نظر میرسید ولی حالا حقیقت تلخی است که با آن مواجه هستیم.
شاید همین مثال ساده و ملموس که همه ما در کشور با آن دستوپنجه نرم میکنیم بتواند آینه خوبی برای نشان دادن آینده اکوسیستم اقتصاد دیجیتال کشور باشد، آیندهای که اگر امروز در زیرساخت اقتصاد دیجیتال کشور به توسعه و افزایش ظرفیت فکر نکنیم، در فردای نهچندان دوری شاهدش خواهیم بود! این گفته من نیست، برآیندی است از آنچه بزرگان و متخصصان و فعالان کشور در رویداد زیرساخت دیجیتال کشور مطرح کردند.
شاید بد نباشد چند جمله کلیدی از رویداد را برایتان مرور کنم: «۴۵درصد از زیرساخت دیجیتال کشور از رده خارج شده است»، «زیرساخت دیجیتال کشور نیاز به تحول در نگاه مهندسی دارد»، «نیاز به ۳میلیارد دلار سرمایهگذاری در زیرساخت دیجیتال کشور برای بازگشت به شرایط عادی داریم»، «اینترنت، فیلترینگ و امنیت سایبری، مهمترین چالشهای کسبوکارهای حوزه زیرساخت دیجیتال کشور هستند» و «چالش امروز مراکز داده کشور، استفاده از تجهیزات سختافزاری منسوخ است». بله؛ در تمام ۹ ساعت برگزاری رویداد زیرساخت دیجیتال، درباره مسائل و چالشهای سختافزاری و زیرساختی اقتصاد دیجیتال کشور صحبت شد؛ صحبتهایی که عمده آنها رنگی از امید نداشتند. خلاصهای از تمامی صحبتها این بود که زیرساخت کشور رو به فرسودگی است و نیاز به رسیدگی دارد.
در این رویداد که اولین رویدادی بود که به صورت تخصصی به زیرساخت دیجیتال میپرداخت، درباره راهحلهای برونرفت از این اوضاع هم صحبت شد. اما ظاهراً فعلا ارادهای برای رفع این چالشها وجود ندارد؛ نه در فعالیتهای صنفی و خصوصی و نه در حاکمیت و رگولاتور؛ چرا که هنوز مثل صنعت برق به آن روز بد حادثه نرسیدهایم؛ غافل از اینکه اگر به آن نقطه برسیم، راهحلش نهتنها نیازمند هزینهکرد مضاعف و صرف زمان است بلکه ضررهای سنگینی را نیز به خاطر اختلالات به کشور وارد خواهد کرد. علاوه بر اینها اگر توسعه و بهروزرسانی زیرساختهای دیجیتال همچنان نادیده گرفته شود، شاهد عمیقتر شدن شکاف فاصله ما و دنیا خواهیم بود.
متاسفانه در حال حاضر با موضوع فرسودگی و ناکافی بودن زیرساختهای اقتصاد دیجیتال کشور، به شکل مسائل زیرفرشی برخورد میشود! مسائلی که هنوز حاد نیستند یا حداقل بروز و ظهور حادی ندارند و میشود مثل خردهآشغالها زیر فرش پنهانشان کرد. غافل از اینکه بحران در این حوزه دیگر وسعت و فراگیریاش خیلی حیاتیتر از بحرانی مانند بحران برق خواهد بود. برای مثال فکر کنید در نبود اسکناس در بین مردم، به مدت دو ساعت کل کشور نتواند هیچ تراکنش مالی یا بانکی بزند. چه فاجعهای رخ خواهد داد؟ یا فکر کنید به دلیل نبود زیرساختهای بهروز، اطلاعات ثبت احوالی ۹۱میلیون ایرانی از دسترس خارج شود. یا مثلاً اطلاعات جامعه بازنشستگان از بین برود. یا همین جایگاههای سوخت، اگر چند ساعت از دسترس خارج شوند چه اتفاقی در کشور رخ میدهد؟ و صدها و هزاران مثال دیگر.
در اینکه ما از سوی کشورهای غربی تحریم هستیم و صدمات سنگینی به اقتصاد کشور تحمیل شده است که شکی نیست، اما موضوع دردناکتر دیگری که رویداد زیرساخت دیجیتال نیز سعی کرد تا نوری روی آن بتاباند، چالش تحریمهای داخلی در این حوزه بود. درواقع شرکتهای تأمینکننده زیرساخت فناوری، علاوه بر اینکه با تحریمهای خارجی دستوپنجه نرم میکنند، باید در داخل کشور نیز برای توجیه این موضوع انرژی چندبرابری بگذارند که زیرساخت دیجیتال مقولهای لوکس نیست، بلکه زیربنا و اساس سبک جدید زندگی مردم، دولت و حاکمیت است. موضوعی که شاید تا حد زیادی داشتن یک صنف قدرتمند و یک اکوسیستم متحد برای زیرساخت دیجیتال کشور را بیش از هر زمان دیگری برای آن مهم و حیاتی میکند تا صدایش را به صورت رسا برساند؛ چراکه به دلیل نقش مهمی که زیرساخت دیجیتال در زندگی امروز همه ما دارد، در صورت نداشتن یک اکوسیستم قوی و منسجم، چالشها و تنشهای بزرگی را شاهد خواهیم بود.
آنچه در این یادداشت تلاش کردم با قرض از صحبتهای متخصصان به شکل خلاصه و تجمیعی بیان کنم، این بود که تا دیر نشده باید مسئولان را در لایههای مختلف دولت و حاکمیت از این ضرورت آگاه کنیم و نسبت به آینده به آنها هشدار جدی بدهیم؛ هشداری که شاید اگر متوجه ضرورتش شوند، هرچه زودتر مسیر برای توسعه و بهروزرسانی زیرساخت دیجیتال کشور هموار شود.