میان بحران و بازسازی، تصمیم‌های امروز می‌توانند آینده را تغییر دهند

در آستانه فردا

عصر تراکنش ۹۵؛ مینا والی، مدیرمسئول ماهنامه عصر تراکنش / جنگ ایران و اسرائیل به پایان نرسیده، اما آتش اصلی ظاهراً خوابیده است. آنچه باقی مانده، نه فقط آوار شهرها و زیرساخت‌ها، بلکه حس تعلیق در میان فعالان اقتصادی است. گویی ایران، در آستانه فرداست؛ نه در گذشته مانده، نه هنوز به آینده رسیده.

در چنین روزهایی، شاید عجیب نباشد که مدیران، بنیان‌گذاران و تصمیم‌سازان صنعت فناوری مالی، بیش از همیشه به نقشه‌ها نگاه می‌کنند: نقشه‌ی سرمایه، نقشه‌ی مهاجرت، نقشه‌ی بقا.

ما با نسلی از مدیران طرف هستیم که بحران برایشان چیز تازه‌ای نیست. از تحریم تا تورم، از کرونا تا فیلترینگ، از مهاجرت نخبگان تا سقوط سرمایه‌گذاری، بارها ایستاده‌اند و دوباره ساختند. اما این‌بار، بحران شکلی دیگر دارد؛ بی‌صدا و بدون تصویر واضح. آینده، مبهم‌تر از همیشه شده است.

تحلیل‌گران بین‌المللی از سناریوهای مختلفی برای آینده ایران حرف می‌زنند. از ادامه انزوا گرفته تا بازسازی با شرکای شرقی. اما برای کسب‌وکارهای فناوری، مسئله بیش از آنکه ژئوپلیتیک باشد، عملیاتی است: آیا امکان تداوم وجود دارد؟ آیا می‌توان به تیم‌ها حقوق داد؟ آیا کاربر، در دل بحران، هنوز دنبال خدمات مالی بهتر است؟

پاسخ، برخلاف ظاهر ماجرا، الزاماً منفی نیست. در تجربه‌ی بحران‌های قبلی دیده‌ایم که فین‌تک‌ها، اگر چابک و انعطاف‌پذیر باشند، می‌توانند حتی در دل بی‌ثباتی رشد کنند. لندتک‌ها در روزهای جنگ نشان دادند که چطور می‌توان در نقشی فراتر از مسئولیت کسب‌وکاری خود ظاهر شد. در روزهایی که مردم به نظام مالی رسمی بی‌اعتماد می‌شوند، راه‌حل‌های دیجیتال، شفاف‌تر، سریع‌تر و انسانی‌تر به‌نظر می‌رسند. از پرداخت‌های خرد و تأمین مالی جمعی گرفته تا سرویس‌های بدون نیاز به بانک، بازارِ اعتماد همچنان باز است. آنچه تغییر کرده، شرایط بازی است؛ نه نیاز کاربران.


ما تنها نیستیم؛ تاریخ بارها این صحنه را دیده است


اگر چشم‌انداز فردای ایران مبهم است، کافی‌ست نگاهی به عقب بیندازیم. اقتصاد جهانی بارها در گردنه‌هایی مشابه قرار گرفته: جنگ‌های جهانی، رکود بزرگ، فروپاشی‌ها و بحران‌های انرژی. اما در هر یک از این پیچ‌های تاریخی، شرکت‌هایی بوده‌اند که نه تنها زنده ماندند، بلکه پایه‌های اقتصادی جدیدی برپا کردند.

جنرال الکتریک، برای نمونه، که در قرن نوزدهم متولد شد، دو جنگ جهانی، رکود بزرگ، بحران نفت، سقوط بازارها و بازسازی‌های متوالی را تاب آورد. هر بار که یکی از موتورهایش خاموش شد، با موتور دیگری دوباره روشن شد: از لوازم خانگی تا هوافضا، از انرژی تا مالی.

آی‌بی‌ام، با بیش از یک قرن سابقه، خود را از یک شرکت سخت‌افزاری به بازیگر هوش مصنوعی و رایانش ابری بازتعریف کرد. زیمنس، شرکتی که در سال ۱۸۴۷ تأسیس شد و هم‌زمان با آغاز انقلاب صنعتی دوم در آلمان، رشد چشمگیری یافت، پس از جنگ جهانی دوم نیز دوباره از دل خاکستر شهرها برخاست. نستله، شرکتی است که در میانه جنگ جهانی دوم با حفظ زنجیره تأمین کالاهای حیاتی توانست فعالیت خود را ادامه دهد. تویوتا نیز پس از ویرانی‌های گسترده ژاپن در جنگ، نه تنها دوباره به فعالیت بازگشت، بلکه با توسعه فلسفه «تولید ناب» (Lean Manufacturing) به الگویی جهانی در صنعت تبدیل شد.

اینجا نه بحث نوستالژی برندهاست و نه تحسین تاریخ. صحبت از منطق زنده ماندن است: شرکت‌هایی که جسارت بازآفرینی خود را داشته‌اند، در بزنگاه‌ها دوام آورده‌اند. آنها اغلب مجبور شدند چیزهایی را رها کنند که زمانی قلب مدل کسب‌وکارشان بود، تا بتوانند چیز جدیدی بسازند که آینده را تاب بیاورد.


دغدغه‌های امروز مدیران


اگر بخواهیم امروز را از نگاه مدیران فین‌تک در ایران ببینیم، سه ریسک اصلی بر ذهن آنها سایه انداخته: ریسک اول موضوع رگولاتوری است. در فضای پس از جنگ، اولویت سیاست‌گذار ممکن است کنترل و امنیت باشد، نه نوآوری؛ همان‌طور که برای پلتفرم‌های فروش آنلاین طلا این اتفاق افتاد. برای فین‌تک‌ها، این یعنی عدم قطعیت در مجوز، نرخ کارمزد و مدل تجاری.

ریسک دوم بحث سرمایه است. سرمایه‌گذاری خطرپذیر در ایران، پیش از این هم کم‌رمق بود. حالا حتی جریان‌های کوچک سرمایه هم یا متوقف شده‌اند یا با ترس حرکت می‌کنند. سومین ریسک نیز ریسک منابع انسانی است. افزایش مهاجرت نیروی متخصص، نبود امید بلندمدت و فرسایش روحی تیم‌ها، زنگ خطری برای دوام بسیاری از کسب‌وکار‌هاست.


فرصت‌های پس از آتش


اما در دل همین ابهام، یک واقعیت را نباید فراموش کرد: اگر ایران بخواهد دوباره بسازد، نمی‌تواند بدون بخش خصوصی و بازیگران فناوری این مسیر را طی کند. برخی تحلیل‌گران معتقدند اگر بازسازی اقتصادی ایران آغاز شود، محتمل‌ترین جهت‌گیری آن تمرکز بر حوزه‌های کم‌هزینه‌تر و مقیاس‌پذیرتر همچون زیرساخت‌های دیجیتال خواهد بود.  بانکداری هوشمند، تأمین مالی نوین، پرداخت‌های امن و حتی احراز هویت غیرحضوری، همه جزو پایه‌های این مسیر هستند. یعنی چه جنگ ادامه‌دار شود و چه گفت‌وگو بر میز بنشیند، بازیگران فین‌تک به‌شرط انعطاف و تاب‌آوری، نقش مؤثری در این بازسازی خواهند داشت.

فردا هنوز نیامده. ولی ما در آستانه‌اش ایستاده‌ایم. در بزنگاهی که می‌تواند سال‌ها بعد، نقطه عطف یک نسل تعبیر شود. آینده ایران نه در تحلیل‌های بین‌المللی که در تصمیم‌های همین هفته و همین ماه مدیران ساخته می‌شود. آینده، کار کسی‌ست که حاضر است امروز را تحمل کند، حتی اگر زمین زیر پایش لرزان باشد. بازیگرانی که آمادگی تغییر دارند، می‌دانند مدل‌های دیروز نمی‌توانند پاسخ‌گوی واقعیت‌های امروز باشند، هم می‌مانند، هم معنا می‌آفرینند.

تجربه‌ی جهانی نشان داده که بقا، فقط برای محافظه‌کاران نیست؛ گاهی سهم کسانی‌ست که در دل بحران، دل به آینده داده‌اند.

نمایش لینک کوتاه
کپی لینک کوتاه: https://asretarakonesh.ir/nop7 کپی شد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *