عصر تراکنش ۹۷؛ سید محمدحسین غفوری، مدیر سبد سرمایه گروه حصین / واقعیت این است که کشور ما دقیقاً ۲۰ سال پیش وارد جنگ شد؛ البته اگر فرض کنیم که واقعاً حدود دو دهه قبلتر، جنگِ قبلی تمام شده بود! جنگی که تیرماه ۱۳۸۴ شروع شد؛ جنگی فرسایشی و نسبتاً سرد، با میل تدریجی به گرمیِ بیشتر، بین دو طرفی که هیچکدام چشم دیدن دیگری را ندارند. متأسفانه ابزارهای آن طرفِ دیگر، بسیار متنوعتر بود و هر روز به شکل جدیدی خودش را نشان داد. به گمانم، هر روز هم شرایط برای کشور ما سختتر شد؛ هرچند که شاید میراث رشد اقتصادی ۱۶ سال قبل و دلارهای فراوان نفتی، تا چند سال اجازه نمیداد آثار واقعی این جنگ دیده شود.
اما این تازه فقط یک روی سکه بود و هست. در داخل هم جنگی فراگیر برقرار بود که اگر از زاویه کلان به آن نگاه کنیم، بهقول یکی از وزیران سابق، ناشی از «ناترازی عقل» بود. ناترازیای که در ایام اخیر، در تمام شئون مملکت از آب و برق و گاز گرفته تا مردمداری و کشورداری، خودش را بهتمامی نشان میدهد. راستش را بخواهید، اگر کسی از من بپرسد که کدامیک از این دو جنگ آسیب بیشتری به کشور رسانده، به نظرم باید گفت این جنگ دوم.
در واقع، متأسفانه در این ۲۰ سال، در بیشتر این بحرانها، مدیران اجرایی کشور بهجای تلاش جدی برای حل واقعی مسائل، با انتخاب راههای میانه که بیشتر شبیه بیتصمیمی بودند تا اقدامی مفید، با گرفتن ژستِ آرامشی که یعنی «هیچ خبری نیست و اوضاع کاملاً تحت کنترل است»، به امید ستون بعدی ـ مگر در موارد معدودی از سر اجبار ـ بحرانها را نادیده گرفتند و گذشتند. تجربه هم به همه نشان داد که کار چندان زیادی از دست ما که عهدهدار کسبوکارها هستیم، برای تغییر نگاه، روش و منش مجموعه ادارهکننده کشور برنمیآید.
خلاصه اینکه، به زعم من، تمام آن ۱۲ روز، بهرغم آسیبهای شگفتآور و نتایج بسیار ترسناکش، فقط قطعه کوچکی از این ۷۳۰۰ روز بحران بود. اگر در این مورد شک دارید، کافی است میزان زیانی را که کشور در همین تابستان از بحران آب و برق میبیند، با زیانهای ناشی از جنگ ۱۲روزه مقایسه کنید.
اما در این میان، با این باور که تغییر نگاه حاکم بر ایران، نظیر موارد مشابهش در دنیا، صرفاً از درون آن و نه به شکلی دیگر رخ خواهد داد، گمان میکنم اگر به سیاق تاریخ نگاه کنیم، ما شبیه عبدالمطلبی هستیم که در وسط آن بحران، کار ربالکعبه را به خودش واگذاشت و شترانش را از ابرهه طلب کرد. یا شاید هم شبیه همان آقای پل روسساباگینا در جنگ هوتوها و توتسیها در رواندا، که «هتل هزار تپه» را اداره میکرد؛ یعنی هرکداممان مسئولِ عالیِ انجام دادن کارِ خودمان باشیم و بر همین تمرکز کنیم.
خلاصه کار ما شاید در این سه جمله خلاصه شود: کم نیاوردن، بزرگتر کردن دامنه تأثیراتمان و بهتر شدن در هر جزئی از کارهایمان؛ گویی که هر کدام از ما را مأمور نجات گروه بزرگی از مردم کشور کردهاند، بیآنکه بشود روی قدرتهای بالاتر حساب ویژهای باز کرد.
دست آخر، برای اینکه کمی هم افاضات مدیریتی کرده باشم، چند توصیه از مککنزی برای بقا در قرن پربحران جاری را (که خودتان از من بهتر میدانید) مرور کنیم:
- مدیران دوران آرامش را که به بازدهی پایین، نتایج حداقلی و دخالت نکردن عملیاتی عادت کردهاند، کنار بگذارید.
- چککردنهای زائد، لایههای متعدد و پیچیدگیهای ساختاری را کاهش دهید.
- متدهای چابک را افزایش دهید.
- بپذیرید که لازمه مقابله با تغییرات سریع جهان، برنامهریزیها و چهارچوبهای کاملاً انعطافپذیر است.
- تنوعی از کسبوکارها و مدلهای کسبوکار داشته باشید: بهجای چند کسبوکار خیلی بزرگ، چندین کسبوکار کوچک را حول فناوری، بازار، محصول یا زنجیره ارزش شکل دهید.
- داشتن ساختارها، فرایندها و استخدام افراد مناسب را در دستور کارتان قرار دهید؛ کسانی که توسعه محصول را حتی تا ۵ برابر سریعتر انجام دهند و تصمیمگیریها را تا ۳ برابر سریعتر نسبت به گذشته پیش ببرند.
- منابع را سریع و ماهرانه بازتخصیص دهید.
و به طور خاص، برای مدیریت بحرانها:
- سناریوهای آینده و «قوهای سیاه» احتمالی را که ممکن است در پیش داشته باشیم، مرتباً مرور کنید.
- مشکلات فعلیتان را که میتوان همین حالا حل کرد، فوراً حل کنید تا برای چالشهای آینده ظرفیت داشته باشید؛ چیزهایی مانند بخشهای با بازدهی پایین، هزینههای اضافی، ضعف تیمهای رهبری و…
- برای زمانهایی که بحرانها شدت میگیرند، دستورالعمل ازپیش تعیینشده داشته باشید. مشخص باشد که ستاد بحران از چه کسانی تشکیل میشود، چگونه تصمیم میگیرند و چگونه تصمیماتشان اجرا میشود.
- حتی وقتی توفان کاملاً شما را در بر گرفته است، به این فکر کنید که بعد از آن چه خواهید کرد؛ چراکه پس از توفان، فرصتها و شرایط جدیدی فراهم خواهد شد که باید آنها را نیز مدیریت کرد. حتی بزرگترین بحرانها هم روزی تمام میشوند.
- اگر آسیبی از درون سازمان دیدهاید، یعنی مواردی مانند فرهنگ سازمانی، استانداردهای عملکرد، شیوههای تصمیمگیری، توان مدیریتی افراد و…، در اولین فرصت آنها را ترمیم و اصلاح کنید.
- و نهایتاً اینکه، بهعنوان مدیر باید بتوانید با تکیه بر ارزشهای فردی و سازمانیتان، هرگز تسلیم نشوید و بهترین اقدامها را یکی پس از دیگری انجام دهید.
زیاده عرضی نیست.