روایتی از بازار پرداخت ایران

سیستمی پیچیده میان ساختار، کارکرد و تکامل

عصر تراکنش ۹۷؛ وحید صیامی، کارشناس صنعت بانکی و پرداخت / هر بازار یک نهاد اجتماعی است و لذا می‌توان به‌منظور شناخت بهتر، نآن را سیستمی پیچیده و تکاملی در نظر گرفت. در سیستم‌های پیچیده، ساختار و کارکرد سیستم در ارتباط با یکدیگر قابل تعریف هستند. ساختار سیستم (بازار) عبارت است از چیدمان و تعاملات میان اجزای سیستم که به میزان زیادی کارکرد سیستم را تعیین می‌کند. در مقابل کارکردهای سیستم و اصلاح و تطبیقی که در آنها روی می‌دهد، می‌توانند باعث تغییر ساختار سیستم شوند. این بازی متقابل کارکرد و ساختار موضوعی اساسی در فهم رفتار سیستم پیچیده و تکامل آن است.

موضوع ساختار بازار پرداخت الکترونیکی، از جمله مباحث جذابی است که در طول دهه‌های گذشته مورد توجه دانشمندان و سیاست‌گذاران بسیاری قرار گرفته است. در هر کشوری، اغلب بزرگ‌مقیاس‌ترین بازار دوسویه، بازار پرداخت‌های الکترونیکی است. و همچنین طی روند تکامل بازار پرداخت الکترونیکی، این بازار محل زایش نوع جدیدی از ساختارها، یعنی ساختار [بازار] پلتفرمی است و اینها عواملی هستند که شناخت بازار پرداخت را برای حاکمیت‌ها و اندیشمندان جذاب می‌سازند. در هنگام اندیشیدن درباره شرکت‌های فین‌تک در بازار پرداخت الکترونیکی، باید یکی از ویژگی‌های مهم ساختاری بازار پرداخت الکترونیکی را مورد توجه قرار داد و آن چندلایه‌ای ‌بودن و لایه‌زایی است. موضوعی که نخستین بار توسط آقای بکستر (Baxter)، رئیس کمیسیون رقابت وزارت دادگستری آمریکا و در جریان دو پرونده مربوط به آی‌بی‌ام و ویزاکارت موردتوجه و مبنای صدور رأی قرار گرفته و با نام Baxter Law شناخته می‌شود.

در بازار پرداخت‌های Retail، در پایین­ترین لایه خدمت تسویه (Settlement) با ذینفعان، توسط یک نهاد دولتی (بانک مرکزی) ارائه می‌شود. (در ایران: اتاق تسویه بانکی، ساتنا). در لایه بالاتر، سرویس حسابداری و تصفیه (Clearing) دسته‌گردش‌ها (Transaction Batches) توسط دو یا تعداد کمی شرکت در قالب نابازار ارائه می‌شود. (در ایران: تک شرکت شاپرک و سامانه شاپا). در لایه سوم خدمات پردازش (Processing) تراکنش‌ها توسط تعداد محدودی اپراتور (در ایران: PSP) ارائه می‌شود.

لایه چهارم خدمات دسترس‌پذیرسازی (Access) پرداخت الکترونیکی است که از طریق صدور کارت و نصب و نگهداری ترمینال صورت می‌پذیرد. تعداد عرضه‌کنندگان در هر لایه، از اساسی‌ترین ویژگی‌های ساختار بازار است. در ابتدای راه صنعت پرداخت در ایران، شرکت‌های PSP در لایه سوم و لایه چهارم که غیرقابل تفکیک بود، فعالیت می‌کردند. پس از مدتی این دو لایه از یکدیگر تمایز یافتند و امروزه چند صد شرکت فعال در زمینه نصب و نگهداری، فروش و امانت‌سپاری ترمینال‌های بانکی مشغول به فعالیت بوده و هر کدام با یک یا چند PSP همکاری می‌کنند.

در سال‌های اخیر و با ظهور و توسعه فین‌تک‌ها لایه پنجمی نیز در حال متمایز شدن است که کمیته زیرساخت‌های پرداخت و بازارهای مالی بانک تسویه بین‌المللی آن را Overlay System (Layer) نامیده است؛ که به نظرم نام‌گذاری موقتی است. این لایه جایی است که شرکت‌های فین‌تک حوزه پرداخت (پی‌تک) را می‌توان در بازار پرداخت الکترونیکی جای داده و تعریف کرد. منظور مدل‌های کسب‌وکاری نظیر پرداخت‌سازی، پرداخت‌یاری، لندتک، تجمیع‌گر تراکنش‌ها و… است. ادبیات ناظر بر بازارهای پرداخت الکترونیکی، هفت ویژگی ساختاری را برای این بازار برمی‌شمارد که هرگونه سیاست‌گذاری و رگولاتوری این بازار باید با در نظر گرفتن ساختار بازار و هفت خصیصه آن صورت پذیرد. یک ساختار بازار مطلوب باعث می‌شود که بازار کارکردهای خود را به نحو مطلوبی برآورده سازد. کارکردهای بازار عبارت است از «تبادل کالا و خدمات»، «قیمت‌گذاری (اپتیمم)»، «انتشار اطلاعات (سطح خرد)»، «رقابت»، «تخصیص (بهینه) منابع» و «توزیع (منصفانه) ثروت».

ساختارهای معیوب و غیربهینه، موجب می‌شوند که کارکردها به نحو کارآیی محقق نشوند. مثلاً تعداد بازیگران در هر یک از لایه‌های فوق‌الذکر، چنانچه غیربهینه باشد (مثلاً در ایران: تعداد PSPها) تخصیص منابع ناکارآ خواهد بود. (در ایران: چند میلیارد دلار صرف نصب کارت‌خوان‌های اضافه در فروشگاه‌ها شده است). یا به‌عنوان مثالی دیگر از غیربهینه ‌بودن روابط میان فین‌تک‌ها و شرکت‌های PSP می‌توان یاد کرد که باعث توزیع ثروت ناعادلانه شده است و کسب ثروت توسط محدودی شرکت‌های فین‌تک ارتباط معناداری با میزان و تعداد نوآوری‌های مالی توسط این شرکت‌ها برقرار نمی‌کند.

آنچه در عالم واقعیت جریان دارد، یا به اصطلاح خودمانی آنچه در کف بازار است، بسیار پیچیده است و هر موضوعی با بی‌شمار موضوعات دیگر درهم‌تنیدگی دارد، به‌علاوه واقعیت دائماً در حال تغییر است و بی‌شمار شاخص‌ها و متغیرها تغییر می‌کنند. تئوری شکل دیدن واقعیت را تعیین می‌کند، تئوری تعیین می‌کند که هنگام مشاهده واقعیت به کدام متغیرها توجه نشان دهیم، کدام شاخص‌ها را اندازه بزنیم و کدام موارد، حشو و زاید یا کم‌اهمیت است.

عدم آشنایی متولیان پرداخت الکترونیکی با مباحث بنیادی و نداشتن تئوری کارآمد و به‌روز برای رصد بازار پرداخت، باعث خطاهای فاحش در سیاست‌گذاری و تنظیم‌­گری بازار پرداخت شده و هزینه‌های بسیار سنگینی را بر کشور تاکنون تحمیل کرده است. در آخرین موج آسیب‌رسانی شرکت‌های پرداخت‌یار از این محل زیان دیده‌اند. آن دسته از متولیان هم که شعار بیزاری از تئوری و مرد اهل عمل‌بودن سر می‌دهند، توانایی مشاهده چیزی را ندارند یا اینکه مشاهده آنها با اتکا به تئوری‌های قدیمی و از رده خارجی رخ می‌دهد که ناآگاهانه آن را انتخاب کرده‌اند. به‌عنوان نمونه طی سال‌های گذشته، آنچه از جانب تنظیم‌گر بازار پرداخت وضع شده است، بدون توجه به دوسویه بودن بازار پرداخت بوده است.

نمایش لینک کوتاه
کپی لینک کوتاه: https://asretarakonesh.ir/quq7 کپی شد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *