SCF‌ و فصل تازه‌ای در بانکداری

تأمین مالی زنجیره تأمین، فرصت فراموش‌شده بانک‌های ایرانی در عصر فین‌تک و هوش مصنوعی

عصر تراکنش ۹۹؛ مجید جعفریان، معاون فناوری اطلاعات بانک اقتصاد نوین / در سال‌هایی که بانک‌ها، بنگاه‌های اقتصادی و حتی نهادهای سیاست‌گذار در ایران با چالش‌هایی همچون کمبود نقدینگی، افزایش هزینه سرمایه و فشار روزافزون بر زنجیره تأمین روبه‌رو هستند، «تأمین مالی زنجیره تأمین» (SCF) به‌عنوان اهرمی کارآمد، نوین و رو‌به‌رشد می‌تواند نقشی کلیدی در حل این چالش‌ها ایفا کند.

این ابزار نه‌تنها به آزادسازی نقدینگی در زنجیره‌های تأمین کمک می‌کند، بلکه رابطه میان خریدار و تأمین‌کننده را تقویت کرده و جایگاه بانک‌ها را از «تأمین‌کننده تسهیلات» به «معمار جریان سرمایه» ارتقا می‌دهد. در اقتصاد ایران، که بنگاه‌ها همواره به دنبال راهکارهای مؤثر تأمین مالی هستند، SCF می‌تواند به‌عنوان راه‌حلی نوین و پایدار مطرح شود و به تقویت جریان سرمایه و رشد کسب‌وکارها یاری رساند.

اگرچه SCF سال‌هاست در جهان به راهکاری تثبیت‌شده و سودآور تبدیل شده است، اما در ایران هنوز ظرفیت‌های بسیاری برای توسعه دارد. این موضوع فرصتی ارزشمند برای بانک‌های ایرانی فراهم می‌کند تا با بهره‌گیری از تجارب جهانی، خدمات مالی نوآورانه‌تری ارائه دهند و جایگاه خود را در رقابت منطقه‌ای ارتقا بخشند. براساس گزارش‌های معتبر، در سال ۲۰۲۴ نسبت به ۲۰۲۳، حجم جهانی معاملات در زمینه تأمین مالی زنجیره تأمین ۸درصد رشد داشته و به ۲۴۶۲میلیارد دلار رسیده است. حجم معاملات در آسیا نیز برابر ۷درصد پیش‌بینی شده است. این ارقام، ظرفیت و اهمیت روزافزون SCF را بیش از پیش آشکار می‌سازند.

در این میان، فین‌تک‌ها با تکیه بر پلتفرم‌های دیجیتال، داده‌های گسترده و تجربه کاربری ارتقا‌یافته، سهم قابل‌توجهی از بازار را به خود اختصاص داده‌اند. آنها به‌درستی تشخیص داده‌اند که مزیت رقابتی در SCF صرفاً «اعتبار» نیست، بلکه «چابکی، داده و تجربه دیجیتال» است. همین امر باعث شده است که در آینده‌ای نه‌چندان دور و با پیشرفت مداوم خدمات مالی نوین، سهم بانک‌ها از این بازار کاهش یابد و احتمالاً نقش آنها به‌عنوان بازیگر اصلی این حوزه کم‌رنگ‌تر شود.

روندهای جهانی نیز نشان می‌دهد که در دنیای پرنوسان امروز، SCF دیگر تنها یک ابزار مالی نیست، بلکه بخشی حیاتی از استراتژی مدیریت سرمایه در گردش شرکت‌ها به شمار می‌رود.

اما پرسش کلیدی این است که چرا SCF در ایران، نسبت به سایر کشورها، اهمیت بیشتری دارد؟ می‌توان بیان کرد اقتصاد ایران با عواملی مواجه است که نیازمندی به SCF را تقویت می‌کند: ازجمله هزینه بسیار بالای تأمین مالی برای بنگاه‌ها (به‌ویژه SMEها)، اختلال‌های مکرر ناشی از تحریم‌ها و نوسانات ارزی، افزایش دوره وصول مطالبات، فشار نقدینگی بر تأمین‌کنندگان و وابستگی شدید به تسهیلات کلان بانکی، از جمله عوامل تقویت‌کننده نیاز به SCF هستند.

در چنین شرایطی، تأمین‌کننده ناچار است منابع مالی خود را با هزینه‌ای بالا تأمین کند، خریدار نقدینگی خود را حفظ می‌کند و بانک‌ها در عمل تنها نقش ناظر خروج نقدینگی از زنجیره را ایفا می‌کنند. درحالی‌که یک SCF کارآمد می‌تواند به راهکاری «برد-برد» تبدیل شود؛ ابزاری که امکان مدیریت زمان پرداخت برای خریداران، دسترسی سریع‌تر و ارزان‌تر به منابع مالی برای تأمین‌کنندگان، و ایجاد مدل درآمدی پایدار برای بانک‌ها یا فین‌تک‌ها را فراهم می‌سازد.

نکته کلیدی اینجاست که موفقیت در SCF صرفاً وابسته به ارائه محصول نیست، بلکه مستلزم کارآمدی، سادگی و تجربه دیجیتال است. تجربه جهانی نشان می‌دهد که بسیاری از بانک‌ها نه به‌دلیل ضعف اعتباری، بلکه به‌خاطر ضعف عملیاتی، پیچیدگی فرایندها و سامانه‌ها، با شکست مواجه شده‌اند. فین‌تک‌ها دقیقاً در همین نقطه و با ارائه رابط کاربری ساده، آموزش سریع، اتصال به سامانه‌های ERP، APIهای باز و مدل‌های نوآورانه‌ای مانند تخفیف پویا (Dynamic Discounting) توانسته‌اند بر بانک‌ها برتری پیدا کنند.

با‌این‌حال، در ایران هنوز SCF غالباً معادل «تسهیلات غیرمستقیم» تلقی می‌شود، نه یک سرویس دیجیتال مبتنی بر داده و جریان تراکنش. درحالی‌که با تعریف SCF به‌عنوان یک محصول مستقل بانکی، همکاری پلتفرمی با فین‌تک‌ها، ورود به تأمین مالی مبتنی بر داده (Data-Driven Finance)، حمایت از SMEها از طریق نرخ اعتباری مبتنی بر ریسک خریدار (نه فروشنده) و پذیرش نقش هوش مصنوعی در ارزیابی ریسک زنجیره‌ای (Supply Chain Risk Scoring) می‌توان به بازیگر اصلی این عرصه تبدیل شد.

در این میان، تحول‌آفرینی هوش مصنوعی در SCF نیز روزبه‌روز پررنگ‌تر می‌شود. همان‌طور که گزارش‌های معتبر جهانی تأکید می‌کنند، آینده SCF در گرو حرکت به سمت «سیستم‌های تصمیم‌ساز مبتنی بر هوش مصنوعی» است، نه صرفاً سامانه‌های ثبت داده و اطلاعات.

در نهایت، آینده تأمین مالی زنجیره تأمین در ایران وابسته به نوع نگاه ماست. نباید به SCF صرفاً به‌عنوان یک خدمت جانبی یا حاشیه‌ای نگریست. اگر آن را به‌عنوان یکی از ستون‌های اصلی مدیریت نقدینگی کشور به ‌کار بگیریم، می‌تواند نقدینگی SMEها را آزاد کند، وابستگی به تسهیلات کلان را کاهش دهد، نرخ تأمین مالی را واقعی‌تر سازد و تاب‌آوری زنجیره ارزش اقتصاد ایران را به‌طور مؤثری ارتقا دهد. در نگاه من، امروز SCF نه یک ابزار فرعی، بلکه مسیری برای خلق ارزش پایدار، تقویت نقش بانک‌ها و شکل‌دهی به آینده‌ای هوشمندتر در اقتصاد ایران است.

نمایش لینک کوتاه
کپی لینک کوتاه: https://asretarakonesh.ir/ku37 کپی شد

یک پاسخ

  1. جناب آقای دکتر جعفریان نمونه بارز مدیریت در تغییر بانکداری سنتی هستند ، خدا یارو یاورشان .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *