عصر تراکنش
رسانه مدیران فناوری‌های مالی ایران

مدیری با نگاه به آینده

روایت زندگی شخصی و حرفه‌ای حسین اسلامی

عصر تراکنش ۵۲ / صنعت فناوری‌های مالی کشور حسین اسلامی را با قائم‌مقامی شرکت فناپ شناخت؛ فردی که جزء اولین ورودی‌های مدرسه راهنمایی علامه حلی ۲ بود و معتقد است آن دوران در شکل‌گیری شخصیت او تأثیر زیادی داشته است. حضورش در علامه حلی باعث آشنایی‌اش با شهاب جوانمردی می‌شود و همان آشنایی، سنگ بنایی می‌شود برای حضورش در شرکت فناپ.

کمتر از شش سال حضورش در فناپ به توسعه فعالیت‌های کسب‌وکاری، بازسازی برند و شکل‌گیری ساختاری جدید در مدیریت شرکت‌های هلدینگ منجر شد. اسلامی در اغلب سوابق کاری‌اش به‌عنوان نفر دوم شرکت‌ها مشغول به کار بود. دستیار اجرایی مدیرعامل شرکت گسترش انفورماتیک ایران،‌ قائم‌مقام مدیرعامل فناپ، معاون توسعه کسب‌وکار گروه داده‌پردازی بانک پارسیان، حضور مؤثر در تأسیس و قائم‌مقام کنسرسیوم ققنوس از جمله فعالیت‌های اسلامی هستند.

در واقع او تا پیش از مدیرعاملی هلدینگ نگاه، همیشه در جایگاه دومین فرد سازمان‌های بزرگ مشغول به کار بود؛ چراکه با خود شرط کرده بود تا ۴۰‌سالگی در هر شرکتی- به‌جز کسب‌وکار شخصی خودش – به‌عنوان نفر دوم فعالیت کند و به‌‌دنبال یادگیری از بزرگان در مقام عمل باشد. اکنون‌ که او در آستانه‌ ۴۰‌سالگی است، همزمان مدیرعامل هلدینگ فناوری نگاه بانک کارآفرین و رئیس نظام صنفی رایانه‌ای (نصر) استان تهران است.

اسلامی که از مدیران جوان و موفق صنعت فناوری‌های مالی کشور است، معتقد است جوانان باید از سنین کم شروع به تجربه‌اندوزی در نقش‌های متفاوت کنند و با اخذ مشورت‌های لازم بعد از ۳۰سالگی باید به تمرکز در کسب‌وکار مورد علاقه رسیده و در یک حوزه خاص فعالیت کنند. در گفت‌وگویی که با حسین اسلامی داشتیم، به مسیری که او از کودکی تاکنون پیموده، پرداخته‌ایم؛ مسیری که اسلامی از پیمودن آن بسیار راضی است و احساس می‌کند کارهایی را که باید انجام می‌داده، به انجام رسانده است.


کمی از خانواده


حسین اسلامی متولد شهریور ۱۳۶۱ است. مادرش معلم بود و پدرش نظامی. در زمان کودکی او، پدرش درگیر جنگ می‌شود. وقتی هم که پدرش از جنگ برمی‌گردد، تصویری که از او در ذهن اسلامی نقش بسته، یک فرد منضبط، پیگیر و مستحکم است.

اسلامی معتقد است پدر و مادرش هر دو تأثیر جدی بر شخصیت او داشتند و ویژگی‌های پدر و مادرش را به‌خوبی در خود حس می‌کند: «مادر معلم به فرزندش انضباط، خوداتکایی، یادگیری همیشگی و «نه» گفتن را یاد می‌دهد که در مدارس معمولاً به بچه‌ها یاد داده نمی‌شود. بسیاری از مهارت‌هایی را که در مدارس آموزش نمی‌دهند یک آموزگار کارآزموده بهتر از هرکسی می‌تواند به فرزند خود انتقال دهد. شاید ما بسیاری از خاطرات را در ذهن نداشته باشیم، ولی بخش زیادی از آینده ما در چند سال اول عمرمان رقم می‌خورد. این مسیر همیشه به انتخاب خودمان نیست، ولی انتخاب‌های ما بر اتفاقاتی که در آینده می‌افتد، کاملاً اثرگذار است.»

مادر اسلامی معلم بوده و به همین دلیل بخشی از زحمت نگهداری فرزندان بر گردن مادربزرگ مادری می‌افتد؛ فرد دیگری که اسلامی معتقد است تأثیر زیادی را از او در زندگی‌اش گرفته، به‌خصوص در ملاطفت، مهربانی و مراقبت از سایرین و روحیه کمک به دیگران. «یادم هست مادربزرگم همیشه کاموا می‌بافت و وقتی می‌پرسیدم «برای چه کسی می‌بافید؟» می‌گفت «برای رزمندگان اسلام».

او هنوز هم می‌بافد و هنوز هم معتقد است که ما نسبت به سایرین وظیفه‌ای داریم، ولو اینکه هزینه‌ای دریافت نکنیم. این تصاویر با زندگی کنونی که موضوعات مادی و روحیه فردگرایی برای همه در اولویت قرار گرفته، فاصله معناداری دارد. شاید اگر در خانواده دیگر و شرایط دیگری بزرگ می‌شدم، این روحیه در من شکل نمی‌گرفت.»

تأکید پدر و مادرش روی مدرسه خوب تصویر ذهنی همیشگی اسلامی است: «یادم هست ابتدا به مدرسه «فرزندان امام» می‌رفتم که برای فرزندان شهدا تأسیس شده بود. کلاس‌های چهارم و پنجم را به غیرانتفاعی «جهان‌آرا» رفتم و یادم هست که برای خانواده من در آن دوران، هزینه‌اش سنگین بود، ولی همیشه خانواده تأکید می‌کرد که هزینه آموزش هرچند زیاد، پرداخت شود. از دبستان تابه‌حال تأثیر زیادی از مدرسه، معلم‌ها و دوستانم گرفته‌ام که برایم جداً مغتنم است.»


ورودی اولین دوره «علامه حلی ۲»


یکی از نقاط عطف زندگی حسین اسلامی کلاس پنجم ابتدایی او بود. پدرش همیشه تأکید می‌کرد که «حضور در مدارس تیزهوشان لازمه پیشرفت است و تلاش کن که به آنجا وارد شوی». این اتفاق افتاد و اسلامی ورودی اولین دوره «علامه حلی ۲» شد. «علامه حلی ۱ از قبل در منطقه مرکزی شهر وجود داشت. علامه حلی ۲ برای اولین‌بار در شمال شهر در منطقه‌ای به نام «شمیران نو» شکل گرفت که از جهات مختلف، یک منطقه محروم به‌حساب می‌آمد.

این دوران در شخصیت من تأثیر شگرفی داشت. اکثر معلمان ما فارغ‌التحصیلان خود تیزهوشان بودند که به اینجا برمی‌گشتند. من نیز به وظیفه خود عمل کردم. بعد از اینکه در دوره لیسانس در دانشگاه علم و صنعت قبول شدم، دو، سه سال در قالب تدریس یا همکاری با ستاد آموزشی به مدرسه می‌رفتم. تنفس در محیط مدرسه تیزهوشان – البته در آن زمان خاص – برای من یک نقطه‌عطف بود. در این دوران مدت حضور ما در مدرسه نیز افزایش یافت. قبلاً از صبح تا ۱۵:۳۰ بعدازظهر در مدرسه بودیم، ولی اکنون می‌بایست تا دیروقت در مدرسه می‌ماندیم. در دوره راهنمایی با بسیاری از دوستان کنونی‌ام آشنا شدم. یکی از معلمان من آقای شهاب جوانمردی بود که آن زمان تازه دیپلم گرفته بود.»

هم‌دوره‌ای‌های اسلامی در دوران راهنمایی کسانی مانند محسن یوسف‌پور، مدیرکل راهکارهای سازمانی ایرانسل؛ محمد نژادصداقت، مدیرعامل داتین و میثم رجبی، مدیرعامل رادین هستند که اکنون در صنعت فناوری‌های مالی کشور فعالیت می‌کنند. دبیرستان اسلامی در نزدیکی «چهارراه لشکر» در زمینی مجاور یک تیمارستان قرار داشت: «زمین مدرسه با تیمارستان مشترک بود، یعنی ما در ساختمان تیمارستان درس می‌خواندیم؛ فقط یک خط دیوار وسط زمین کشیده بودند که دو محوطه را از هم جدا کند.

تمام شیشه‌ها گارد داشت؛ وسط اتاق‌ها ستون بود و انگار تناسب خوبی بین ما و آنها برقرار می‌شد؛ ما هم به‌نوعی شبیه آنها بودیم. به نظرم از بسیاری جهات انتخاب درستی رخ داده بود. آدم‌های متفاوت همیشه از جامعه فاصله می‌گیرند؛ مهم نیست که چه نوع تفاوتی داشته باشند. سه سال دبیرستان را در آنجا درس خواندیم و پیش‌دانشگاهی را در جای دیگر گذراندیم. در آنجا بسیاری از روحیات جوانی ما شکل گرفت. بسیاری از بچه‌ها به سمت المپیادهای مختلف رفتند.

بسیاری از آنها برای کنکور درس می‌خواندند. خیلی‌ها می‌خواستند از آن مدرسه خارج شوند. ما یک اکیپ چندنفری بودیم که روی کارهای اجرایی تمرکز می‌کردیم؛ دوست داشتیم بیش از آنکه درس بخوانیم، فعالیت عملی و اجرایی انجام دهیم. همان زمان نمایشگاه‌های متعددی برگزار می‌کردیم که یکی از معروف‌ترین آنها به نام «سین.جیم.نون» مخفف «سمینار، جشنواره، نمایشگاه» بود که سه، چهار ماه از سال سوم دبیرستان را به آن اختصاص دادیم؛ به‌نحوی‌ که آخر دوره ناچار شدیم بسیار سریع درس‌ها را بخوانیم تا بتوانیم در امتحانات نهایی شرکت کنیم.»

حضور در مدارس سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان (تیزهوشان) روی اسلامی تأثیر خاصی داشت و از این بابت قدردان آن دوره است: «بر خلاف مدارس دیگر که سعی دارند همه دانش‌آموزان را به یک شکل قالب بزنند و بیرون دهند، در سمپاد به ما اجازه می‌دادند خودمان بیندیشیم و انتخاب کنیم؛ البته این آزادی‌ها مورد پسند خیلی‌ها نبود. شاید بسیاری از هم‌دوره‌ای‌های من حاضر نباشند فرزند خود را به چنین مدارسی بفرستند، ولی من حاضر هستم؛ گرچه خطرات آن را می‌دانم. خیلی از هم‌دوره‌ای‌های ما تحت فشارهای روحی بودند.»


ورود به علم و صنعت


اسلامی که در دوران دبیرستان بیشتر وقت خود را در کارهای اجرایی و فوق‌برنامه‌ها گذاشت، در کنکور، رتبه‌اش زیر ۲۰۰۰ شد و از آنجا که علاقه زیادی به حوزه مدیریت داشت و پدرش نیز مدیریت خوانده بود، می‌رفت که کارشناسی خود را در رشته‌های مدیریتی آغاز کند. یکی از دوستان و معلمانش به نام مهدی قاسمی که تا همین اواخر معاون مالی همراه اول بود و قبل از آن ‌هم مدیرعامل سازمان بازنشستگی شهرداری تهران بود، به او توصیه کرد که «اگر می‌خواهی مدیریت بخوانی در دوره لیسانس، مهندسی صنایع بخوان. مدیریت مهندسان را کسی می‌تواند انجام دهد که رشته صنایع خوانده باشد». در نتیجه بنا به توصیه او، اسلامی در دانشگاه علم و صنعت رشته مهندسی صنایع را با گرایش فناوری صنعتی خواند. علم و صنعت هم برای او یک دانشگاه فوق‌العاده بود: «ما در سال ۱۳۷۹ وارد دانشگاه شدیم که از لحاظ سیاسی با کوران سیاسی خاص دوران اصلاحات همراه بود. علم و صنعت، فیضیه دانشگاه‌ها به‌شمار می‌رفت و اتفاقات خاصی در آن رخ می‌داد. علم و صنعت و به‌ویژه رشته صنایع آن نیز ویژگی‌های خاصی داشت. فشار درسی در آنجا نسبت به دانشگاه تهران و دانشگاه شریف کمتر بود. در آنجا توانستیم نسبت به حوزه‌های گوناگون و صنایع مختلف شناخت و آشنایی پیدا کنیم. ما مثل دوران مدرسه، در دانشگاه هم اردو زیاد می‌رفتیم و با دانشجویان رشته‌های گوناگون آشنا می‌شدیم. در آنجا هم‌دوره‌ای‌های خاصی داشتیم؛ مثلاً محسن رحمان‌دوست که از زمان تیزهوشان با یکدیگر هم‌دوره‌ای بودیم و امید اخوان ‌که از تیزهوشان به علم و صنعت آمد و اکنون پس از بازگشت از آمریکا و اندوختن تجربیات در بهترین شرکت‌ها، روی موضوع «OKR» در شرکت‌های ایرانی کار می‌کند. شاید محسن رحمتی را که اکنون در «کاریزما» مشغول است، بشناسید یا آرش بابایی، مدیرعامل شرکت ارتباط فردا. محیط دانشگاه در ما نگاه عمیق مدیریت اجرایی و همزمان پیگیری هوشمندانه و سخت‌کوشی خستگی‌ناپذیر را به وجود آورد.»

از همان دوران لیسانس، اسلامی به‌دنبال تأسیس شرکت خودش بود و همین کار را نیز انجام داد. شرکتی را با دو نفر از دوستان دوران دانشگاه علم‌ و صنعت به نام «گسترش فناوری اطلاعات و ارتباطات خاورمیانه» در حوزه فناوری اطلاعات ‌تأسیس کرد که اکنون آن را برادرش رهبری می‌کند: «محل شرکت‌مان را روبه‌روی دانشگاه علم و صنعت انتخاب کردیم و بین کلاس‌ها فوراً به آنجا می‌رفتیم. با بسیاری از مجموعه‌های مختلف حوزه فناوری اطلاعات در همان شرکت آشنا شدیم. دوره لیسانس من، به‌دلیل وقت زیادی که روی کارهای پراکنده و گسترش ارتباطات گذاشتم، حدود شش سال طول کشید.»

بعد از اتمام دوران لیسانس، برای فوق‌لیسانس اقدام کرد. فوق‌لیسانس اولش را در دانشگاه تهران در رشته EMBA یا «مدیریت اجرایی» گرفته است. به مدت سه سال کلاس‌های این رشته به جای تهران در پردیس قم دانشگاه تهران برگزار می‌شد و محیطی کاملاً متفاوت نسبت به دوران تحصیلی دیگر اسلامی داشت: «فقط محیط درس‌خواندن بود؛ نه خیلی سیاسی بود، نه خیلی کار اجرایی می‌کردیم؛ محیط تأمل بود؛ محیط فکر بود. کسی که از شهر خود بیرون برود، خوابگاه برایش محیط متفاوتی است. هم دانشجویان و هم استادان پردیس دانشگاه تهران در قم بچه‌های اعجوبه‌ای بودند: دائم روحیه پژوهش، تحقیق، مطالعه و استفاده زیاد از کتابخانه را در آنها می‌دیدیم. از جهات مختلف آرامش زیادی بر دانشگاه حاکم بود؛ به‌خصوص که پردیس قم پنج، شش کیلومتر با قم فاصله دارد و در جاده قدیم واقع است. محیط آکادمیک خوبی در آنجا حاکم بود که من را راغب به گرفتن یک فوق‌لیسانس دیگر در حوزه «مدیریت رسانه» کرد و این کار را نیز انجام دادم. مدیریت رسانه را در دانشگاه علامه طباطبایی قبول شدم و خواندم. برای دکتری اقدام نکردم؛ یعنی به توصیه دوستان و استادانم به این نتیجه رسیدم که دکتری را بهتر است داخل ایران نخوانم.»


شروع مسیر حرفه‌ای کاری


بعد از فارغ‌التحصیلی از دانشگاه تهران، زمانی که اسلامی برای ورود به دانشگاه علامه آماده می‌شود، دو، سه پیشنهاد شغلی هم دریافت می‌کند. البته او همزمان‌ که مهندسی صنایع می‌خواند، به پدرش در کارگاه تولید پای مصنوعی کمک می‌کرد. پدرش بازنشسته شده بود و اعتقاد داشت که باید برای هم‌رزم‌های خود کاری انجام دهد؛ پس پای مصنوعی تولید می‌کرد: «من بخشی از وقتم را صرف تولید قطعات مختلف می‌کردم که برای ساخت دست و پای مصنوعی استفاده می‌شود. همین هنگام از طرف یکی از دوستانم به امیرحسین مدنی، مدیرعامل شرکت قدیمی «گسترش انفورماتیک» معرفی شدم و ایشان به من پیشنهاد همکاری داد. من به‌عنوان دستیار مدیرعامل و مشاور اجرایی شرکت شروع به فعالیت کردم. قبل از اینکه به فناپ بروم در شرکت گسترش انفورماتیک حدود یک سال کار کردم. قبل از آنجا نیز در شرکت خصوصی خودم مشغول به کار بودم و از فضای خصوصی به شرکت بزرگ‌تر و نسبتاً دولتی آمدم و همین روحیه متفاوت امثال من می‌توانست به آنها کمک کند. آنجا یک شرکت زیان‌ده با مشکلات فراوان بود که طی یک سال با کمک تمام دوستان توانستیم آن را از حالت رخوت بیرون بیاوریم و تکان دهیم.»

آن زمان «گسترش انفورماتیک» یکی از سه شرکت فناوری اطلاعات زیرمجموعه «ایدرو» بود. ایدرو سه شرکت «نیمه‌هادی عماد»، «گسترش انفورماتیک» و «مگفا» داشت که قدیمی‌ترین آنها شرکت گسترش انفورماتیک بود. آن زمان سهام‌دار شرکت گسترش انفورماتیک جابه‌جا شد و بانک صادرات سهام آن را خرید: «شرکت بعد از خروج ما نیز دوباره درگیر یکسری افت‌وخیز شد و نتوانست خیلی موفق باشد.»


ورود به فناپ


به‌دلیل حضور چند تن از هم‌دوره‌ای‌ها و استادان اسلامی در شرکت فناپ، امکان رفت‌وآمد و حضور در آن شرکت برای اسلامی آسان بود؛ در نتیجه او با محیط شرکت فناپ آشنایی داشت، ولی احساس می‌کرد در جاهای دیگر می‌تواند مؤثرتر باشد: «اواخر سال ۱۳۹۰ دو، سه بار با آقای جوانمردی جلسه گذاشتیم و ایشان از من خواست که برای مدت محدودی – با همان عنوانی که در گسترش انفورماتیک داشتم – به فناپ بیایم. با همین قرار، پنج، شش ماه مشاور مدیرعامل و دستیار اجرایی او شدم و بنای ماندن نداشتیم. بعد از شش، هفت ماه آقای جوانمردی تصمیم به ادامه فعالیت گرفت و من نیز به این نتیجه رسیدم که باید برای یک کار ماندگار در فناپ بمانم.»

اسلامی در فناپ پیشنهاد می‌دهد که با تغییر ساختار و ایجاد یک حوزه متفاوت، معاون توسعه کسب‌وکار این شرکت شود؛ معاونتی که در آن زمان در این شرکت وجود نداشت. افرادی که در تأسیس این معاونت به اسلامی کمک کردند، میثم زرگرپور، علی آدینه و مسعود سعیدی بودند: «آقای حدادنیا و مسعود زمانی نیز کمک مؤثری به ما کردند. در آن زمان بیشتر کارهای حوزه نوآوری در شرکت فناپ را آقای نقی‌پورفر انجام می‌داد. به عرصه برندینگ و رسانه نیز وارد شدیم که آقای موسوی در حوزه رسانه کمک‌های خوب و ماندگاری کرد. آن زمان فناپ شرکت خوش‌ساخت با افراد کوشایی بود، ولی نه برند قوی داشت و نه فعالیت‌های رسانه‌ای تأثیرگذار. ما ابتدا روی برند شرکت‌های زیرمجموعه و بعد هم روی ادغام و تغییر نام آنها کار کردیم. هنگامی‌ که قائم‌مقام سابق فناپ – آقای فرداد – از شرکت جدا شد، من به‌عنوان قائم‌مقام فناپ منصوب شدم. ابتدا شش هفت ماه به‌عنوان مشاور فناپ کار کردم، سپس به‌عنوان معاون توسعه کسب‌و‌کار و بعد هم به‌طور همزمان به‌عنوان قائم‌مقام و معاون شروع به کار کردم. با لطف و اعتمادی که آقای جوانمردی انجام داد، در شرکت‌ها و کسب‌وکارها به‌نوعی تقسیم‌ کار رسیدیم تا من درگیر حوزه زیرساخت و پرداخت/بانکی باشم و ایشان درگیر راهبری هلدینگ، ارتباط با بانک، ارتباطات بیرونی و نیز راهبری حوزه‌های نوین دیگری مثل تلکام، سلامت الکترونیک و…»


داده‌پردازی پارسیان و شکل‌گیری ققنوس


در پایان سال ۱۳۹۶ حسین اسلامی از طریق سهیل مظلوم به مظفر پوررنجبر، مدیرعامل سردوگرم‌چشیده گروه داده‌پردازی بانک پارسیان معرفی می‌شود: «زمانی که داشتیم وارد فعالیت‌های ETC می‌شدیم و شرکت مشترکی را تأسیس می‌کردیم، آقای پوررنجبر را یک بار دیده بودم. آن شرکت در حوزه دریافت خودکار عوارض بزرگراهی فعالیت می‌کرد و فناپ ۲۰ درصد از سهامش را خریداری کرده بود. مجموعه پارسیان و توسن نیز در آنجا بودند و چنین تجربه‌ای برای اولین‌بار در فناپ شکل گرفته بود. آقای پوررنجبر سوابق خوبی در مخابرات، همراه اول و ایرانسل داشتند و به همین دلیل کار کردن با او برای من جذاب و لذت‌بخش بود. او یک مدیر خودساخته و باسابقه در نهادهای مختلف کشوری در حوزه فناوری بود. دوران بسیار خوب و آرامش‌بخشی با او داشتم و بسیار از ایشان یاد گرفتم و بعد از حدود یک سال به این نتیجه رسیدم که خوب است یک بار هم تأسیس کسب‌و‌کار در فضای فناوری‌های نوین را در قالب کنسرسیوم بین مجموعه‌های شناخته‌شده بانکی تجربه کنم. من هر جا که می‌رفتم یا خودم از ابتدا در طراحی و تأسیس آن شرکت – مثل «ققنوس» و «هلدینگ نگاه» – نقش داشتم، یا شرکت از قبل وجود داشت ولی واحد مورد نظرم را طراحی و اجرایی می‌کردم. به ‌بیان ‌دیگر تابه‌حال من هیچ جا شروع به کار نکردم که به من بگویند «این صندلی تو است که قبلاً نفر دیگری رویش می‌نشسته». با آقای پوررنجبر در فضای جدیدی قرار گرفتم و آنجا هم روی موضوع برند، تأسیس مجموعه‌های جدید، نابودسازی مجموعه‌های ناکارآمد و نیز هماهنگی بین شرکت‌های هلدینگ کار کردم و یکی از شرکت‌ها را نیز با همکاری دوستان بورسی کردیم؛ کاری که در فناپ با وجود تلاش فراوان، توفیقش را نیافتم. روی برخی استارتاپ‌ها هم با نگاه متفاوت نسبت به فناپ سرمایه‌گذاری می‌کردیم. در ابتدای حضورم در فناپ نزدیک به ۶۰ شرکت داخل فناپ وجود داشت که بعد از دستور مدیریت ارشد بانک تصمیم گرفتیم همه آنها را با هم ادغام و به ۸ یا ۱۰ شرکت تبدیل کنیم؛ و این تجربه باعث شد در پارسیان محدود نگه‌داشتن تعداد شرکت‌ها را جدی بگیریم.»

اسلامی از سال ۱۳۹۱ با عنوان مشاور و دستیار اجرایی مدیرعامل فناپ شروع به کار کرد و کمی بعد با ایجاد معاونت جدید توسعه کسب‌وکار در این شرکت مسئولیت معاونت و راهبری آن را به عهده گرفت و با حفظ سمت قائم‌مقامی به فعالیت ادامه داد؛ سپس معاون توسعه کسب‌وکار گروه داده‌پردازی پارسیان شد. به گفته اسلامی، تجربیات پاسارگاد کمک زیادی به او کرد تا در پارسیان بتواند زوایای مختلف را بهتر در نظر و جلوی برخی اقدامات را سریع بگیرد: «یکی از آن موضوعات، MVNO بود که در پاسارگاد هم مخالف ورود به چنین حوزه‌هایی بودم. در پارسیان اصرار زیادی داشتم که این موضوع باید تا زمان تعیین تکلیف کسب‌و‌کار متوقف شود و هزینه‌ها را مدیریت کنیم. ولی در مورد بعضی حوزه‌ها مثل بلاکچین و به‌ویژه DLT علاقه زیادی به ورود داشتیم و تأسیس و شکل‌گیری ققنوس با زحمات دکتر فاطمی، مهندس پوررنجبر و نیز محمدجواد صمدی‌راد زاییده همین نگاه بود.»

زمانی که اسلامی در فناپ مشغول به کار بود، جلسات متعددی با ولی‌الله فاطمی داشت تا بتوانند در بعضی زمینه‌ها به ‌جای رقابت به سمت رفاقت بروند؛ در این جلسات به توافقات خوبی نیز رسیدند، ولی عملیاتی نشدند. با این ‌حال زمانی که اسلامی از پاسارگاد به پارسیان آمد، همان جلسات را این بار به نمایندگی از پارسیان مجدداً در پیش گرفت و پیشنهاد همکاری مشترک در حوزه بلاکچین را داد که با استقبال ولی‌الله فاطمی روبه‌رو شد: «طی یکی، دو ماه به این نتیجه رسیدیم که بانک‌های ملی و ملت را نیز به مجموعه اضافه کنیم. بدین ترتیب ققنوس شکل گرفت و من هم تا آخرین لحظات نماینده پارسیان در آنجا بودم.»

سنگ‌اندازی زیادی، به‌ویژه از سوی نهادهای تنظیم‌گر، در برابر ققنوس اتفاق افتاد، ولی اسلامی همچنان امیدوار است که در دولت کنونی حرکت‌های جدید یا تغییر مسیر حرکت‌های قبلی اتفاق بیفتد: «ققنوس اولین جایی بود که چندین بانک را – در حوزه خاصی که فعالیت جدی قبلی در آن نداشتند – کنار هم می‌نشاند. این بانک‌ها همیشه با یکدیگر رقابت داشتند و نشاندن‌شان دور یک میز کار بسیار سخت و پرچالشی بود. آقای پوررنجبر رئیس هیئت‌مدیره ققنوس شد، آقای فاطمی مدیرعامل و من هم افتخار داشتم که قائم‌مقام مدیرعامل ققنوس باشم.»


تأسیس نگاه


اسلامی با خود شرط کرده بود که تا ۴۰سالگی در هر شرکتی به‌عنوان نفر دوم فعالیت کند، نه نفر اول و همیشه به‌دنبال یادگیری باشد. اوایل سال ۱۳۹۹ محمدرضا فرزین، مدیرعامل خوش‌فکر وقت بانک کارآفرین به او مأموریت می‌دهد تا پرچم‌دار هلدینگ تازه‌تأسیس حوزه فناوری بانک شود: «از ۲۱ خرداد ۱۳۹۹ که شرکت جدید تأسیس شد و من به‌عنوان اولین مدیرعامل آن شروع به فعالیت کردم تاکنون بیش از یک سال و چهار ماه است که در این شرکت فعالیت می‌کنم. تقریباً تمام تجربیاتی را که در بانک‌های مختلف کسب کردم، اینجا به کار بردم. تیم‌هایی را که در جاهای مختلف می‌شناختم با خودم همراه کردم. حضور تمام‌قد دکتر فرزین و بکر بودن بانک کارآفرین هم برایمان یک فرصت بی‌نظیر به‌شمار می‌رفت. او، هم اقتصاددان است یعنی اقتصاد را به‌درستی درک می‌کند، هم بانکدار است و بانک را خوب می‌فهمد، هم وقت و انرژی زیادی برای کار می‌گذاشت. او ساعت ۷:۳۰ صبح گزارش‌های BI بانک را چک می‌کرد. اکثر مدیران عامل بانک‌ها هیچ‌گاه چنین کاری را به‌صورت مدام انجام نمی‌دهند. البته مختصات بانک کارآفرین هم نسبت به سایر بانک‌ها متفاوت است. در این یک سال و چند ماه، با راهبری دکتر فرزین تحولات جدی در کارآفرین رخ داد که تأسیس «نگاه» یکی از نمونه‌های آنهاست. حضور دکتر بهاروندی که از اعضای هیئت‌مدیره بوده نیز در جایگاه مدیرعامل جدید بانک، فرصت بسیار خوبی برای نهایی‌سازی پروژه‌های جدی نگاه و بازچیدمان زیرساخت فناورانه بانک کارآفرین و شرکت‌های زیرمجموعه‌اش خواهد بود.»

در حال حاضر «نگاه» به هلدینگی تبدیل شده که سهام صددرصدی دو شرکت «نگاه بانک» و «نگاه پرداخت» را دارد و نیز نماینده سهام‌دار اکثریت شرکت «ثروت ستارگان» در حوزه وی‌سی است که مدیریت آن بر عهده هلدینگ فناوری نگاه است و دو شرکت مشارکتی با بانک‌های دیگر به نام‌های «سنباد» و «فرادیس‌گستر البرز» دارد.


آشنایی با نصر و رئیس هیئت‌مدیره‌شدن


حسین اسلامی اکنون، رئیس هیئت‌مدیره ششمین دوره سازمان نظام صنفی رایانه‌ای تهران است. آشنایی اسلامی با نصر به زمان فعالیت او در شرکت گسترش انفورماتیک برمی‌گردد. در زمان ‌همکاری با شرکت گسترش انفورماتیک، همزمان در چند شرکت عضو هیئت‌مدیره بود که یکی از آنها مجموعه «ایریانا»، یک کنسرسیوم از شرکت‌های متوسط و بزرگ حوزه فناوری اطلاعات بود که بعدها به سمت فعالیت در خارج از کشور رفتند: «مثلاً در افغانستان زیاد کار کرده بودند و می‌خواستند کارهایی را در عراق انجام دهند. من عملاً به ‌جای خانم لاریجانی، مدیرعامل سابق گسترش انفورماتیک در آنجا نماینده شدم و همان جا با آقای سهیل مظلوم و با فضای کنسرسیومی آشنا شدم. یک سال در هیئت‌مدیره آنجا بودم و بعد به فناپ آمدم و فناپ بعد از آن جایگزین گسترش انفورماتیک شد و آقای جوانمردی عضو هیئت‌مدیره کنسرسیوم ایریانا شد و من هم به‌عنوان دبیر هیئت‌مدیره، همچنان ‌همکاری خود را با آنها ادامه دادم. آن زمان آشنایی من با آقای سهیل مظلوم بیشتر شد و بعد از مدتی آقای مظلوم را به فناپ دعوت کردم که البته این همکاری شکل نگرفت و بعد از چند سال دوباره از او خواهش کردیم به فناپ بیاید. ارتباط من با ایشان نزدیک‌تر شد و با نصر هم از طریق ایشان بیشتر آشنا شدم.»

شهاب جوانمردی عضو هیئت‌مدیره چهارمین دوره نصر تهران شد و اسلامی نیز در همان زمان، عضو کمیسیون بین‌الملل نصر کشور شد: «در دور پنجم انتخابات نصر تهران، فناپ مجدداً عضو هیئت‌مدیره شد. من آن زمان با دید انتقادی وارد شدم و از آقای مظلوم و دیگران خواستم که بگذارند جوانان به میدان بیایند. البته دوستان خودشان نیز به این موضوع متمایل بودند و همین اتفاق هم افتاد. هم آقای آرمندهی و هم آقای محمدی همان زمان وارد هیئت‌مدیره شدند. در دو سال پایانی دوره پنجم که بازرس تهران بودم، احساس کردم حضور و بروز و تأثیر این افراد مبتکر و جوان کمتر از افرادی است که سابقه بیشتری در نصر دارند. بر همین اساس در دوره ششم سعی در ورود جدی و ایجاد برخی تحولات کردم که تا حدی موفق بود.»

در ششمین دوره نصر تهران رقابت جدی بین دو گروه شکل گرفت که به عقیده اسلامی این رقابت ضروری بود و اگر رخ نمی‌داد، نصر بسیار کم‌اثر می‌شد: «اکنون از هر حیث که حساب کنید، چه از لحاظ تعداد کسانی که عضو نصر یا کمیسیون‌های آن می‌شوند، چه از حیث تأثیرگذاری افراد و چه حضور و تأثیر نصر تهران در حاکمیت، شرایط فعلی با گذشته غیرقابل مقایسه است. انتخابات کاملاً دوقطبی بود؛ حتی آرای پایین‌ترین نفری که در میان شرکت‌ها رأی آورد، بالاتر از بالاترین نفر دوره قبل بود، در حالی‌ که دوره قبل فقط یک گروه در نصر فعال بودند و رقابت جدی در انتخابات به وجود نیامده بود. همین مسئله نشان می‌داد که نصر دارد برای بدنه صنف هم اهمیت پیدا می‌کند. در همین دوران با افراد بسیار قوی آشنا شدیم. کسانی که اکنون دور میز هیئت‌مدیره تهران می‌نشینند – به گواهی هیئت‌رئیسه دوره پنجم و نه به نظر شخصی خود من – قوی‌تر از دوره پنجم هستند و البته دوره پنجم نیز قوی‌تر از دوره چهارم بودند. این ارتقا با تغییر دولت همزمان شد و من امیدوارم دوره ششم به یک نقطه‌عطف در کلیه ادوار نظام صنفی تبدیل شود و ما بتوانیم پاسخگوی محبت و اعتمادی باشیم که بدنه صنف به ما کرده‌اند.»

اسلامی به‌عنوان رئیس نصر تهران اطمینان می‌دهد تا این لحظه در راستای عملی‌کردن تمام قول‌هایی که قبل از انتخابات داده بود، گام‌هایی برداشته؛ یکی از آنها اتحاد با رقبا بود: «با بسیاری از تشکل‌هایی که قبلاً کارد و پنیر بودیم، ارتباط برقرار کرده‌ایم. هنوز بعضی تشکل‌ها همراه نشده‌اند، ولی بسیاری از آنها همکاری کرده‌اند تا ان‌شاء‌الله روی اشتراکات – و نه نقاط تفرقه‌برانگیز – متمرکز باشیم. بارها گفتیم که باید زیرساخت‌های قانونی نصر در تمامی ابعاد آن متحول شوند. از روز اول، یک کمیسیون برای این مقصود تشکیل دادیم. اکنون برای اولین‌بار است که تغییر اساسنامه نصر در مجمع آتی اتفاق می‌افتد. ۱۵ سال قبل با وجود تلاش‌های بسیار، هیچ کار مؤثر و نتیجه‌بخشی در این راستا انجام نشده بود. اولین بخش این زیرساخت‌های قانونی، آیین‌نامه‌های داخلی ما هستند که باید آنها را تغییر دهیم.

در دوره پنجم این توفیق حاصل شد که الزام انتخاب رؤسای کمیسیون‌ها از اعضای هیئت‌مدیره برداشته و تعداد کمیسیون‌ها نیز زیادتر شد. قبلاً می‌بایست رئیس کمیسیون حتماً عضو هیئت‌مدیره می‌بود و اعضای هیئت‌مدیره محدود بودند. این محدودیت را برداشتیم، ولی به‌دلیل زیاد شدن تعداد کمیسیون‌ها اتصال بسیاری از آنها با هیئت‌مدیره تقریباً قطع شد. به همین دلیل رئیس کمیسیون به همراه نمایندگان هیئت‌مدیره را در یک رسته گنجاندیم تا حرف‌هایشان را بزنند، همان جا تصمیم بگیرند و هر جا که نیاز بود سریع به هیئت‌مدیره دسترسی داشته باشند.

در داخل دبیرخانه نیز، هم از حیث میزان کارکرد، هم استفاده از مشاوران و هم ارتقای مدیریت ارتباطات، تحول جدی ایجاد کردیم. حتی اگر به ساختمان آنجا بروید، تغییر جدی می‌بینید. به ‌هر حال اینجا صنف فناوری اطلاعات و ارتباطات است. ما حتی برای برگزاری یک جلسه آنلاین هیئت‌مدیره به شیوه‌ای که حضور اعضا حداکثری و مؤثر باشد، گاه با دشواری مواجه بودیم. افراد جدیدی را هم به دبیرخانه اضافه کردیم، ولی از دبیر تلاشگر قبلی خواهش کردیم به‌عنوان مشاور بماند. این کار هیچ‌گاه سابقه نداشت. قبلاً مشاور حقوقی نداشتیم، ولی در حال حاضر مشاور حقوقی فعال و «ایستاده» داریم. علاوه بر این موارد، فعالیت‌های رسانه‌ای در تمامی شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های مکتوب نصر را نیز تقویت کردیم و شفافیت بیشتر تصمیمات و اقدامات نصر برای کل اعضا به ارمغان آمده است.»


توصیه به جوانان


حسین اسلامی معتقد است یا باید آینده را ساخت، یا با آینده ساخت و این جمله را از دکتر جوانمردی به یادگار دارد. دو راه بیشتر وجود ندارد. او می‌گوید که در زندگی‌اش به نقاط سخت و بن‌بست مقطعی خورده، ولی ذهن او هیچ‌گاه به بن‌بست نمی‌خورد و همیشه سعی دارد برای بن‌بست‌ها از قبل برنامه‌ریزی کند. او که در ۲۸سالگی ازدواج کرده، به تمام جوانان توصیه می‌کند که قبل از درگیر شدن با دغدغه‌های کاری، حتماً یک رابطه خانوادگی و عاطفی جدی را شکل دهند، چون در موفقیت آنها بسیار تأثیرگذار است: «شاید این را یک نگاه سنتی بدانید، ولی در زندگی خودم این تجربه را لمس کردم. اکنون یک همسر فوق‌العاده و سه فرزند پرشور دارم و از زندگی خانوادگی خود بسیار راضی‌ام. به نظرم مهم‌ترین سرمایه‌گذاری‌های ما در کارهایمان نیست، بلکه سرمایه‌گذاری روی خودمان، همسرمان و فرزندان‌مان مهم‌ترین نوع سرمایه‌گذاری‌ها هستند. آنها می‌توانند بیش از ما موفق باشند. در ادوار قدیم نیز پدران و مادران ما همین روش را برای ما دنبال کردند و وقت و انرژی و تأثیر آنها بر ما بیش از تأثیر محیط‌های کاری بوده است. من تأثیر خانواده و «دوستان جان» را بر شکل‌دهی شخصیت خودم و رسیدن به موفقیت‌های مختلف مهم‌تر از محیط کار می‌دانم. پس توصیه جدی من به جوانان این است که از عرض زندگی نیز به‌شدت استفاده کنند و فقط به‌دنبال طول زندگی نباشند. نباید از خودمان غافل باشیم؛ نباید از آینده خودمان غافل باشیم و وقت و انرژی کافی را صرف شناخت خود، رسیدگی به خانواده و فرزندان نکنیم. من تأثیر خانواده را بر موفقیت کاری هر کسی جدی و بی‌بدیل می‌دانم.»

اسلامی شکل‌دادن ارتباط درست در فضای خانواده را مهم‌ترین توصیه خود به جوانان برمی‌شمارد و درباره مطالعه‌ ۷۵ساله‌ای که در هاروارد انجام شده، صحبت می‌کند: «مطالعه‌ای را که ۷۵ سال استمرار داشته باشد، در کمتر جایی می‌بینید. این مطالعه راجع به افرادی بود که در دهه‌های هفتم و هشتم زندگی خودشان هستند و احساس خوشبختی می‌کنند. این اشخاص را از دهه دوم زندگی مورد مطالعه قرار دادند. سؤال این بوده که آیا پول آنها را خوشبخت کرده، یا جاه و مقام، یا موفقیت در کار؟ در دهه‌های هفتم و هشتم زندگی آن چیزی که مهم‌ترین عامل تأثیرگذار بر خوشبختی و حتی سلامت افراد می‌شود، داشتن ارتباطات خوب در دهه‌های جوانی است. هر کس بتواند در دهه‌های دوم و سوم زندگی ارتباطات خوبی را به وجود آورد، در پیری حال خوب‌تری خواهد داشت. این ارتباطات می‌تواند با خانواده، دوستان یا همکاران باشد. من یقین دارم که ارتباط خوب با خانواده، دوستان، آشنایان، هم‌دوره‌ای‌ها، هم‌سربازی‌ها، معلمان دبیرستان و دانشگاه می‌تواند تأثیر زیادی در آینده تک‌تک ما داشته باشد.»

دومین توصیه این مدیر موفق به جوانان تجربه‌اندوزی است. به عقیده اسلامی، باید زود شروع کنیم. قوی‌ترین افراد کسانی هستند که زودتر از بقیه شروع کرده‌اند: «منتظر نمانید که اول دیپلم بگیرید و بعد لیسانس و سپس شروع به تجربه‌اندوزی کنید. تجربه‌اندوزی از دوران جوانی شروع می‌شود. سن قبل از ۲۰سالگی برای تمرکز بر اعتقادات اساسی، ورزش، مطالعه جدی و مهارت‌آموزی مناسب است. سن ۲۰ تا ۳۰سالگی، برای اینکه مجموعه‌های گوناگون را ببینید و در آنها به کار بپردازید، خوب است، ولی بعد از ۳۰سالگی باید به تمرکز برسید و در یک حوزه خاص متمرکز بمانید. به رفقای بالای ۳۰ سال توصیه نمی‌کنم که دائم تغییر حوزه دهند. در این سن هر کس باید روی یک حوزه تمرکز کند و وقت و انرژی بگذارد. اول باید خودتان را بسازید. اعتقادات افراد خیلی مهم است. بعضی‌ها این اعتقادات را با مطالعه می‌سازند و برخی با الگوبرداری؛ ولی به ‌هر حال شخصیت هر کس را اعتقاد، جهان‌بینی و طرز فکر او شکل می‌دهد که در فعالیت کاری بسیار تأثیرگذار هستند. شاید اهمیت این مسئله درک نشود، ولی یک واقعیت است.»

اسلامی معتقد است هر کس باید خودش را مرکز عالم بداند، نه سایرین را: «بعضی‌ها فکر می‌کنند که همه تصمیمات را دیگران برایشان می‌گیرند و حق انتخاب در زندگی‌شان نداشته‌اند. اگر فضای توییتر را ببینید، درمی‌یابید که همه احساس می‌کنند ما محکوم هستیم؛ در این کشور به دنیا آمده‌ایم، افراد جامعه را نمی‌توانیم تغییر دهیم و مجبور هستیم یک دالان را طی کنیم تا زندگی تمام شود و بمیریم. خیلی‌ها این تصویر را دارند که بسیار تصویر غلط و مخربی است. هیچ کارآفرین موفقی را ندیده‌ام که این تصویر را با خود داشته باشد. برعکس، این ما هستیم که کشور را می‌سازیم، ما هستیم که مسئولان را می‌سازیم، ما هستیم که وضعیت فعلی کشور را ساخته‌ایم. کسانی که در ایران سمت گرفته‌اند، از آن طرف آب نیامده‌اند، همه از جنس خودمان هستند. ما نسبت به سرنوشت خودمان مسئولیم و هر کس مسئولیت‌های خودش را به‌خوبی انجام دهد، احتمالاً اگر به دهه‌های هفتم و هشتم زندگی برسد، خوشحال‌تر از کسانی است که تلاش نکرده‌اند یا برای راحتی خود فرار کرده‌اند.»

اسلامی بر این عقیده است که هیچ‌چیز نباید جلوی امیدمان را بگیرد. وقتی امید را از دست بدهیم، همه‌چیز را از دست داده‌ایم. امید را شرایط بیرونی به ما نمی‌دهد، بلکه طرز نگاه درونی ما آن را به وجود می‌آورد: «افراد باید به درون خودشان نگاه کنند و ببینند که آیا امیدی به آینده خود دارند یا نه. کسانی که امید دارند، مطمئن باشند آینده را خواهند ساخت.»


راضی‌بودن از مسیر طی‌شده


اسلامی می‌گوید از مسیری که طی کرده، راضی است و اگر به عقب برگردد، اختلاف زیادی در تصمیماتش به وجود نمی‌آید. شاید اکنون تجربه او بیشتر باشد، ولی این‌طور نیست که بخواهد مسیر کاملاً متفاوتی را طی کند: «من از مسیری که آمدم، راضی هستم و احساس می‌کنم کارهایی را که باید انجام می‌دادم، به انجام رساندم. همیشه باید به آینده نگاه کنیم. آینده در حوزه کاری فعلی ما متعلق به شرکت‌های بزرگ بانکی نیست، آینده متعلق به رگولاتور نیست، آینده متعلق به کسانی است که می‌خواهند شرایط را تغییر دهند. این آینده، آیند‌ه‌‌‌ای دور نیست، راجع به ۱۰ یا ۲۰ سال بعد صحبت نمی‌کنم، من از دو، سه سال بعد می‌گویم. اکنون یکسری استارتاپ، فین‌تک و بیگ‌تک داریم که رگولاتوری به یکی از دلایل عدم موفقیت آنها برای رشد فوق‌العاده‌شان تبدیل شده است. یکی از دلایل عدم موفقیت، شکل‌نگرفتن تصویر صحیح از اتفاقات در ذهن مسئولان و قوای مختلف است. ما در نصر تلاش داریم تصویرسازی درستی انجام دهیم. به اعتقاد من طی دو، سه سال آتی؛ هم به خاطر تغییرات اساسی کل جهان از ‌جمله ایران و هم به خاطر تلاش‌هایی که فعالان حوزه‌های مختلف به خرج می‌دهند، اتفاقات جدیدی در موفقیت فین‌تک‌های ایرانی رقم می‌خورد که تابه‌حال مشابه آن را ندیده‌ایم.»

به اعتقاد اسلامی، شرکت‌های فناوری اطلاعات بانک‌ها را نباید به نام «شرکت فناوری اطلاعات و ارتباطات» بخوانیم؛ بلکه فقط باید نام «شرکت فناوری» را به آنها داد. فناوری‌های آینده، همگرا هستند. به‌زودی شاهد آن خواهیم بود که حوزه‌هایی مثل بایو، نانو و حتی علوم شناختی، با فناوری اطلاعات همگرا می‌شوند، پس نمی‌توانیم نسبت به آنها بی‌تفاوت باشیم: «باید خودمان را با کسانی همراه کنیم که زودتر از ما شروع به کار کرده‌اند. من آینده را از آنِ شرکت‌های بانکی‌ای می‌دانم که خودشان را با استارتاپ‌ها تطبیق دهند. اکنون، زمان حمایت است. زمان آن نیست که منتظر بمانیم و ببینیم آیا بعضی استارتاپ‌ها زنده می‌مانند یا می‌میرند. مجموعه‌هایی که در حال حاضر از استارتاپ‌ها حمایت مناسب می‌کنند، حتماً در آینده به توفیق خواهند رسید.»

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.