عصر تراکنش ۶۳ / عمدهترین تحول ایران در بیش از نیمقرن حکومت پهلوی، گذار از جامعهای روستایی-ایلیاتی به جامعهای شهری است. این تغییر کوچکی نیست و خود در حد یک انقلاب تمامعیار اجتماعی و اقتصادی قابل توجه است. بیدلیل نیست که این جراحی اقتصادی نسبتاً سریع با یک انقلاب سیاسی به پایان رسید. بذرهایی که در دوران قاجار در خاک ایران کاشته شد، به مدد نفت آبیاری شد و در نیمه نخست قرن چهاردهم خورشیدی به ثمر رسید. اما ذهنیت دولت (state) بهعنوان نهاد نهادها تغییر چندانی نکرد. این عدم تغییر به مدد انقلابی بود که ۲۰ سال پیش از به قدرت رسیدن پهلوی، در ابتدای سده بیستم، بنیادهای سلطنت مطلقه یا به تعبیر دقیقتر استبداد ایرانی را سخت لرزاند و در نوع خود در منطقه، پیشتاز و پیشرو شد؛ انقلاب مشروطه.
دوران عقبافتادگی
عقبافتادگی نظام سیاسی را بهخوبی میتوان در تصویر اسکناسهای عصر پهلوی بازنمود. دولت پهلوی در سال ۱۳۰۴ تأسیس شد، اما تا سال ۱۳۱۱ همچنان اسکناسهای قجری با تصویر ناصرالدینشاه و نشان شیر و خورشید منتشر میشد. سال ۱۳۰۷ بانک ملی تأسیس شد و حق انحصاری انتشار اسکناس را به خود اختصاص داد. در بهار ۱۳۱۱ خورشیدی، نخستین اسکناسهای چاپ این بانک با تصویر رضاشاه منتشر شد. بدین ترتیب برای نخستینبار یک بانک ایرانی عهدهدار چاپ و نشر اسکناس شد، بر خلاف بانک پیشین یعنی شاهنشاهی که بریتانیاییها تأسیس کرده بودند.
اسکناسهای دوره پهلوی را -با وجود تفاوتها و تنوعها- میتوان به دو دوره کلی تقسیم کرد؛ دسته اول اسکناسهای دوره رضاشاه است که تا سال ۱۳۲۳، یعنی سه سال بعد از سقوط او و بر سر کار آمدن پسرش محمدرضا پهلوی منتشر میشد و بر اساس شکل به تصویر کشیدن شاه، کلاهدار یا بیکلاهبودن او و اندازه این کلاه به چند زیردسته تقسیم میشود.
دسته دوم اسکناسهای دوره محمدرضاشاه است که خود به دو دوره کلی تقسیم میشود؛ از سال ۱۳۲۳ تا ۱۳۴۰ که بانک ملی عهدهدار انتشار اسکناس بود و از سال ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۷ که با تأسیس بانک مرکزی، انحصار چاپ و نشر اسکناس به این نهاد محول شد. در تمام این ۳۴ سال، تفاوت عمده و اساسی در شکل و شمایل اسکناسها رخ نداد، تنها چهره محمدرضاشاه، به تناسب سن و سال او تغییر کرد.
ناسیونالیسم باستانگرا
اولین ویژگی متمایزکننده اسکناسهای دوره پهلوی با اسکناسهای قجری بانک شاهنشاهی، تغییر واحد پول از تومان و قران به ریال در سال ۱۳۰۸ بود که روی اسکناسها هم بازتاب یافت. کلمه «ریال» از real پرتغالی و royal انگلیسی به معنای «شاهی» یا «شاهوار» یا «سلطنتی» گرفته شده است. دومین ویژگی بصری، تغییر خط نوشتاری از ثلث به نستعلیق بود. سومین ویژگی تمایزبخش، شکل و شمایل شاه بود.
در اسکناسهای دوره پهلوی، هم در دوره پدر و هم در دوره پسر، شاه چهرهای اساطیری و متمایز، با لباسی متفاوت نیست؛ اگرچه چهرهای باصلابت دارد، بهویژه در اسکناسهای دوره اول رضاشاه، موسوم به «کلاهکوچک» که در آنها عکس تمامرخ رضاشاه پهلوی خیره به دوربین نقش شده، با هیبتی مقتدر که وجه مشخصه او در تمام روایتهایی است که بر جای مانده است. این نکته نیز گفتنی است که رضاشاه همواره در دوران سلطنتش لباس نظامی به تن داشت.
اما از اینها مهمتر بازتابیافتن ایدئولوژی ملیگرایی باستانگرای پهلویها روی اسکناسهاست. نشان مشهور شیر و خورشید، در بسیاری از اسکناسهای دوره پهلوی دیده میشود. البته هرچه به انتهای این دوره نزدیک میشویم، میزان کاربرد آن کمتر و کمتر میشود و تنوع بیشتری در طرحها و عکسهای ملیگرایانه روی اسکناسها دیده میشود. ناسیونالیسم یا ملیگرایی دوران پهلوی، بهعنوان ضرورتی برای تشکیل و تکوین دولت-ملت مدرن ایرانی، در تداوم ایدئولوژی باستانگرای میانه قاجار، به برجستهسازی تاریخ و فرهنگ ایران پیش از ورود اسلام میپرداخت و میکوشید سلطنت پهلوی را احیاکننده شاهنشاهیهای هخامنشی و ساسانی معرفی کند.
در این ایدئولوژی توجه چندانی به ایران دوره اسلامی نمیشد؛ البته اگر نگوییم تعمداً نادیده گرفته میشد یا تحقیر میشد. در برخی خوانشهای تندروانه نیز اصولاً مشکل انحطاط ایران به حمله اعراب نسبت داده میشد.
این ناسیونالیسم باستانگرا، بهوضوح در اسکناسهای دوره پهلوی بازتاب یافته است. در نخستین اسکناسهای عصر رضاشاه پهلوی، در کنار عکس کلاهدار او، برخی نمادهای ملیگرایانه مثل تصویر کوه دماوند (در اسکناس ۵۰۰ریالی)، چهلستون اصفهان (در اسکناس ۵۰ریالی) و تخت جمشید (در اسکناس ۱۰۰ریالی) به چشم میخورد. پشت همه این اسکناسها به شیر و خورشید با تاج کیانی بر فراز آن منقش است.
در اسکناسهای سریهای بعد، این وجه ایدئولوژیک پررنگتر میشود. برای مثال در اسکناس ۱۰۰۰ریالی در کنار تصویر سهرخ رضاشاه، یکی از دیوارنگارههای تخت جمشید که نبرد شهریار با شیر را به تصویر میکشد، دیده میشود. پشت این اسکناس، نماد مشهور فروهر به چشم میخورد.
اسکناسهایی که در نیمه دوم حکومت رضاشاه پهلوی چاپ شده، علاوه بر تصاویر ملیگرایانه مذکور همچون پاسارگاد (اسکناس ۵۰۰ریالی)، بعضاً اقدامات عمرانی رضاشاه را نیز به تصویر کشیدهاند، مثل کشتی سلطنتی در اسکناس ۱۰۰ریالی و تصویر راهآهن سوادکوه، در اسکناس ۲۰ریالی و بنای بانک ملی در اسکناس ۱۰۰ریالی. اسکناس ۵۰ریالی از سری هشتم اسکناسهای عصر پهلوی اول که با تصویر بدون کلاه رضاشاه به چاپ رسیده، نمادی کامل از ایدئولوژی حکومت پهلوی اول را به نمایش میگذارد. تصویر شاهی مقتدر در کمال پختگی که هیچگاه لباس نظامی را از تن به در نمیآورد، در برابرش نماد فروهر و در چشماندازش کوه دماوند.
پشت اسکناس هم نمایی از ویرانههای تخت جمشید به چشم میخورد. در بخش پایینی روی این اسکناس این جملات تحکمآمیز به چشم میخورد که نشانه بارزی از قدرت مطلقه و استبدادآمیز پهلوی اول، بهویژه در سالهای پایانی حکومتش است: «هر کس اسکناس بانک ملی ایران را جعل کند یا با علم به جعل و تزویر استعمال یا داخل مملکت نماید، طبق ماده ۹۸ قانون مجازات عمومی به حبس با اعمال شاقه تا پانزده سال محکوم خواهد شد»! یعنی دولت با هیچکس شوخی ندارد و تمایل دارد زور عریان خودش را بهصورت روزمره به ایشان نمایش دهد.
در اسکناسهای دوره پختگی و اقتدار محمدرضا پهلوی، این عبارات تهدیدآمیز حذف شد، اما نمادهای باستانگرایانه مثل طاق بستان و اژدهای بالدار (۱۰ ریالی)، سنگنگاره شیر گاوشکن (۲۰ریالی) و سنگ نگاره پیشکش آوران(۵۰ریالی) از آثار تخت جمشید، کاخ داریوش کبیر در تخت جمشید (۱۰۰ریالی) همچنان به چشم میخورند. با پیشروی مدرنیزاسیون پهلوی دوم، بهتدریج تصاویری از اقدامات عمرانی و ساختوسازها به روی اسکناسها و در کنار تصویر شاه راه مییابند، مثل پالایشگاه آبادان (۱۰۰ریالی)، تونل کوهرنگ و سد آن (۵۰ریالی)، سد کرج (۱۰ریالی)، فرودگاه مهرآباد (۲۰۰ریالی)، اصول انقلاب سفید و اصلاحات ارضی (۵۰ریالی)، میدان شهیاد (۲۰۰ریالی) و… .
نوسازی آمرانه
با مروری بر تصاویر مجموعه اسکناسهای مذکور، غیاب مردم و جامعه بهوضوح در آنها به چشم میخورد. همین غیبت وجه عقبافتاده حاکمیت پهلوی است؛ بهویژه در قیاس با تحول عظیمی چون انقلاب مشروطیت که پیش از بر سر کار آمدن پهلوی به وقوع پیوسته بود. در اسکناسهای پهلویها؛ ملت، جامعه، مردم، ساکنان سرزمین و هر آنچه نشانی غیر از شاه و افکارش باشد، حضور ندارند.
یک بار هم که در سال ۱۳۵۰ در دو اسکناس یادبودی ۵۰ و ۱۰۰ریالی مردم به اسکناسها راه مییابند، هدف نشاندادن اقدامات «گهربار» و «ارزشمند» دولت یعنی اصلاحات ارضی و اعزام سپاه دانش و سپاه بهداشت و سپاه ترویج و آبادانی است. این ویژگی سرشت نوسازی آمرانه یا از بالای پهلوی را عیان میسازد؛ مدرنیزاسیونی بدون مدرنیته یا چنان که برخی محققان گفتهاند، تجدد آمرانه. اسکناسهای پهلوی میکوشند با ناسیونالیسمی باستانگرا و مردسالارانه، ایدئولوژی شاهنشاهی تاریخی را موجه و مشروع جلوه دهند، حال آنکه جامعه همسو با جهان متجدد، سالها از آن عبور کرده بود. این ناهمسازی و تضاد میان دولت و ملت، خود را در انقلاب ۱۳۵۷ نشان داد.
جهت مشاهده فایل باکیفیت تصویر زیر، اینجا را کلیک کنید
[…] مدرنیزاسیون بدون مدرنیته / عصر پهلوی به روایت اسکناسه… […]
اسکناس فقط اسکناس های الان