عصر تراکنش
رسانه مدیران فناوری‌های مالی ایران

سلطان، صحرا و اصلاحات

مراکش به روایت اسکناس ۱۰۰ درهمی

عصر تراکنش ۶۳ / مراکش جوهره جهان وطنی است. خیابان‌های آن پر از گویش‌ اهالی صحرا و کوه‌های اطلس از یک ‌سو و لهجه‌های مختلف فرانسوی و عربی از سوی دیگر است. این مکان محل ملاقات همه اقوام جنوب است و طیف لباس‌های موجود در آنجا بی‌پایان به نظر می‌رسد. همیشه بوی ادویه‌های تند عربی در هوا استشمام می‌شود، گویی که هوای مراکش خود دارای ادویه است.

مردان گُله‌به‌گُله در قهوه‌خانه می‌نشینند و تندتند چپق و سیگار و قلیان می‌کشند. حتی لازم نیست که خیلی به عربی مراکشی مسلط باشی تا بفهمی سوژه بحث‌شان چیست؛ فوتبال، سیاست و گاهی هم اقتصاد. دولموش‌های زردرنگ پر از بچه‌، هرازگاهی با سروصدای زیاد رد می‌شوند و گفت‌وگوها برای چند ثانیه بازمی‌ایستد. اگر بخواهی تایم‌لپسی از سده‌های پیشین تا زمان حاضر را به‌صورت زنده نظاره کنی، باید به مراکش سفر کنی. شاید جواب این سؤال که چرا مراکش درگیر بهار عربی نشد نیز در این حال‌و‌هوا باشد؛ جامعه‌ای متکثر و روادار که سنن تاریخی همواره در آن حی و حاضر است.


گریز از بهار عربی


از روزهای آغازین شکل‌گیری جنبشی که به‌زودی «بهار عربی» نام گرفت، پادشاه مراکش، مشاوران و متحدان غربی او شروع به تبلیغ این ایده کردند که این کشور استثنایی برای جنبش خواهد بود. آنها این استدلال را مطرح می‌کردند که مراکش همواره یک کشور باثبات و میانه‌رو بوده و در نتیجه نیازی به انقلاب از هر نوعی ندارد. به‌عنوان مثال، تنها سه هفته پس از سقوط زین‌العابدین بن‌علی در تونس، «خالد نصیری»، سخنگوی بشاش و بذله‌گوی دولت مراکش، اظهار داشت که اعتراضات خیابانی برای مراکش یک امر عادی است، زیرا به گفته او، قانون این امر را مجاز دانسته و تنها شش روز پس از استعفای حسنی مبارک در مصر، نصیری اظهار داشت که تظاهرات برنامه‌ریزی‌شده برای چند روز آتی «کاملاً عادی و بخشی از روند دموکراتیک حاکم بر مراکش» است. اما در آن یکشنبه ماه فوریه، ده‌ها هزار جوان مراکشی در ۵۷ شهر و شهرستان در سراسر این کشور به خیابان‌ها آمدند.

آنها به فراخوان ائتلافی از فعالان جوان پاسخ دادند که از قیام تونس الهام گرفته بودند و گرایش‌های ایدئولوژیک آنها از مارکسیسم تا اسلام‌گرایی متنوع بود. از جهاتی، مطالبات جنبش ۲۰ فوریه، جسورانه به نظر می‌رسید؛ آنها خواهان انحلال کل دولت و مجلس بودند. اما در مقایسه با خواسته‌های انقلابیون جوان در تونس، خواسته‌های آنها کلیت نظام سیاسی نبود؛ آنها خواستار کناره‌گیری سلطان محمد ششم نبودند، بلکه در عوض، می‌خواستند مراکش به یک سلطنت پارلمانی تبدیل شود؛ جایی که پادشاه در آن سلطنت کند، نه حکومت.

عصاره خواسته‌های جنبش ۲۰ فوریه در یکی از شعارهای آن یکشنبه جلوه‌گر است؛ «خبز، حریه، کرامه، اینسانیه» که به «نان، آزادی، کرامت، انسانیت» ترجمه می‌شود. شعاری که یادآور شعری از «جیمز اوپنهایم»، در اعتصاب نساجی سال ۱۹۱۲ در لارنس ماساچوست است:

«زندگی ما نباید از بدو تولد تا پایان عمر صرف عرق‌ریختن شود

به ما نان بده

اما گل رز را نیز فراموش مکن».

شاه و مشاورانش، بدون شک توانستند راهی برای مقابله با نان بیابند. این گل رز بود که آنها را می‌ترساند. در واقع، محمد ششم قبلاً یارانه‌های اقتصادی را در ۱۵ فوریه، تنها پنج روز قبل از اعتراضات، دوبرابر کرده بود. یارانه‌ها به کاهش (یا حداقل تثبیت) قیمت روغن پخت‌وپز، آرد و شکر کمک کرد که باید از نان مراقبت می‌کرد. در مورد گل رز، هرچند باور بر این بود که هرگز در مراکش شکوفا نخواهند شد، اما سنت رواداری و تکثر تا حدی مردم را امیدوار نگه داشت.  

سلطان محمد ششم به‌سرعت عمل کرد تا هر جنبشی را در نطفه خفه کند. در ۹ مارس، تنها ۱۷ روز پس از شروع اعتراضات، او اعلام کرد که اصلاحات قانون اساسی را بر اساس هفت اصل انجام خواهد داد؛ کثرت هویت مراکشی، تحکیم حاکمیت قانون، استقلال قوه قضائیه، تفکیک قوا، نقش بیشتر احزاب سیاسی، پاسخگویی به مقامات دولتی و حمایت از حقوق بشر. او گفت که این قانون اساسی جدید «گامی بزرگ در روند تحکیم الگوی دموکراسی و توسعه ما بود».

این اعلامیه تقریباً همه را غافلگیر کرد و آنها را مجبور کرد که به جای ایده‌ها، با واقعیت‌ها سروکار داشته باشند. همزمان در آن سوی مرزها نیز انگار همه خاص‌بودن مراکش را پذیرفته‌ بودند. 


تاریخچه دِرهم مراکش


دِرهم مراکش واحد پول رسمی مراکش است که توسط بانک المغرب، بانک مرکزی مراکش منتشر می‌شود. یک درهم مراکش به ۱۰۰ سانتیم (سنت) تقسیم می‌شود.

کلمه درهم از واحد پول یونانی دراخما گرفته شده است. درهم ادریسی، یک سکه نقره، از قرن هشتم تا دهم در مراکش تحت سلسله ادریسیان ضرب شد.

قبل از معرفی سکه‌های مدرن در سال ۱۸۸۲، مراکش سکه‌های مسی به نام فلوس، سکه‌های نقره به نام درهم و سکه‌های طلا به نام بندوقی ضرب می‌کرد. از سال ۱۸۸۲، درهم زیرمجموعه ریال مراکش شد؛ ۵۰۰ مازونا= ۱۰ درهم= ۱ ریال.  

هنگامی که مراکش در سال ۱۹۱۲ تحت‌الحمایه فرانسه شد، درهم به فرانک مراکش تبدیل شد. درهم در ۱۶ اکتبر ۱۹۶۰ مجدداً وارد چرخه نظام مالی شد و جایگزین فرانک به‌عنوان واحد اصلی پول این کشور شد، اما فقط تا سال ۱۹۷۴، به گردش خود ادامه داد تا اینکه در این سال سانتیم جایگزین فرانک شد.  

نخستین درهم‌هایی که در قالب اسکناس‌ منتشر شد، اسکناس‌های ۵۰ و ۱۰۰ درهمی بود. در سال ۱۹۶۵ اسکناس‌های جدیدی به مبلغ ۵، ۱۰ و ۵۰ درهم منتشر شد. اسکناس‌های جدید ۱۰۰ درهمی نیز در سال ۱۹۷۰، اسکناس‌های ۲۰۰ درهمی در سال ۱۹۹۱ و اسکناس‌های ۲۰ درهمی در سال ۱۹۹۶ منتشر شدند. مراکش چهار میلیون اسکناس ۵۰ درهمی را به مناسبت پنجاهمین سال تأسیس بانک المغرب منتشر کرد.


اسکناس ۱۰۰ درهمی؛ نماد مراکش


روی تمام اسکناس‌های مراکش، تصویر سلطان محمد ششم و نشان ملی مراکش ترسیم شده است. نشان کنونی مراکش (به‌طور رسمی، نشان سلطنتی) در ۱۴ آگوست ۱۹۵۷ معرفی شد. دولت مراکش این نشان را به شرح زیر توصیف می‌کند:

رنگ قرمز، در بالا و پایین نیمه‌ای از خورشید قرار گرفته است، با ۱۵ پرتو در پس‌زمینه‌ای لاجوردی. پایین آن خطوط افقی ترسیم شده که از بالا به پایین رنگ‌های بژ، سبز و آبی کم‌رنگ در آن به چشم می‌خورد و یک ستاره پنج‌پر آن را از وسط دربر گرفته است. سپر امضاشده توسط تاج سلطنتی مراکش یا تزئین‌شده با مرواریدهای متناوب گلوله و تاج، بر بالای سپر تاج سلطنتی مراکش قرار گرفته که با مرواریدهای سرخ و سبز تزئین شده است. دو شیر در سمت چپ و راست تاج دیده می‌شوند. در پایین سپر این آیه از قرآن به چشم می‌خورد: إِن تَنصُرُوا اللَّهَ یَنصُرْکُمْ (اگر خداوند را یاری کنید، شما را یاری می‌کند).

در پشت اسکناس ۱۰۰ درهمی، چادر مردمان صحراوی، مزرعه توربین بادی و سه شتر با سواران در صحرا دیده می‌شود. صحراوی یا مردم صحراوی قومی بومی در بخش غربی صحرا هستند که شامل جنوب مراکش، بیشتر موریتانی و امتداد مرز جنوب غربی الجزایر است. آنها از نژاد بربر، عرب و آفریقایی هستند. فرهنگ صحراوی مانند اکثر مردمان ساکن صحرا، ترکیبی از عناصر عرب و بومی آفریقایی است. فرهنگ صحراوی مدرن از هسته بربری و تأثیرات قابل توجه اعراب تشکیل شده است. این مردمان از قبایل بسیاری تشکیل شده‌اند و عمدتاً با گویش عربی «حسانی» صحبت می‌کنند.

هیچ کجای آفریقا -حتی در لیبی و تونس- به اندازه مراکش با فرهنگ صحرانشینی و عناصر بوم‌شناختی آن عجین نیست. این فرهنگ تقریباً در همه شئون مراکشی‌ها دیده می‌شود؛ در موسیقی، ادبیات، فرهنگ غذایی، لباس و بسیاری چیزهای دیگر. دامنه این تأثیر حتی به سیاست نیز تسری یافته است. اهمیت سنت، نقش برجسته بزرگان قبایل و ریش‌سفیدان و حفظ سیستم سلسله‌مراتبی و وضع موجود بخشی از این تأثیر محسوب می‌شوند.

البته نباید نقش جبهه «پولیساریو» را نادیده گرفت؛ سازمانی سیاسی-نظامی در صحرای غربی که در سال ۱۹۷۳ به‌عنوان یک گروه مقاومت علیه تسلط استعماری اسپانیا بر صحرای غربی و با هدف استقلال این منطقه ایجاد شد. پولیساریو پس از خروج اسپانیا در سال ۱۹۷۶ از این منطقه و تقسیم آن بین مراکش و موریتانی به مخالفت با این دو کشور پرداخت. موریتانی و پولیساریو در سال ۱۹۷۹ با یکدیگر صلح کردند، اما مراکش تمام منطقه صحرای غربی را ضمیمه خاک خود کرد. از آن زمان جبهه پولیساریو به مقاومت علیه مراکش ادامه داده ‌است. حملات پولیساریو علیه مراکش بیشتر از طریق پایگاه‌های این سازمان در الجزایر هدایت می‌شود.


مراکش؛ دولت افتان و خیزان


همان‌گونه که بیهقی بزرگ فرموده است: «دولت افتان و خیزان باید که پایدار باشد و دولتی که همواره می‌رود بر مراد، بی‌هیچ کراهیت و به یک بار خداوندش بیفتد»، اصلاحات تدریجی در طول سال‌ها و انطباق با فضا و سیاست‌های جدید جهانی از یک‌ سو و سنت ریشه‌دار رواداری و تکثر در مراکش از سوی دیگر باعث شد تا این کشور از گزند و آفات بهار عربی دور بماند و مسیر افتان و خیزان خود را به جلو طی کند.

جهت مشاهده فایل باکیفیت تصویر زیر، اینجا را کلیک کنید

1 نظر
  1. […] سلطان، صحرا و اصلاحات / مراکش به روایت اسکناس ۱۰۰ درهمی […]

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.