عصر تراکنش ۶۳ / احتمالاً این جمله از فرط تکرار دیگر به یکی از کلیشههای جامعهشناختی بدل شده که ورزش و بهویژه فوتبال، برای جوامع چندپاره قومیتی یا درگیر بحرانهای ساختاری چون جنگ، فروپاشی اقتصادی و اضمحلال اخلاقی، باعث همگرایی و برانگیختن امید و شوق ملی میشود. با وجود این، تبدیلشدن این جمله به کلیشه، هیچگاه از اهمیت آن نمیکاهد. در واقع، در جوامع پسااستعماری –بهویژه در آفریقا- با مرزهای مصنوعی و وجود قومیتها و مذاهب مختلف درون مرزهای ملی، اهمیت این کارکرد جامعهشناختی دوچندان میشود.
در هیچکجا به اندازه کشور کامرون، اندیشمندان و کارشناسان بر اهمیت و کارکرد جامعهشناختی فوتبال تأکید نکردهاند. کشوری چندپاره به لحاظ زبانی، قومیتی، مذهبی، قبیلهای و نژادی، جز در قالب «تیم ملی» فوتبال به ملت تبدیل نمیشود. طرفه آنکه بیشتر بازیکنان کامرون ملیت اروپایی دارند و بعضاً حتی کامرون را ندیدهاند، اما در قالب تیم ملی، برسازنده چیزی میشوند که هر کشوری به آن احتیاج دارد: هویت.
کامرون؛ کشور شدنِ ناکشور
کامرون دارای سنتهای فرهنگی و مذهبی متکثر و همچنین تنوع قومیتی چشمگیر است. پس از جنگ جهانی اول، خروج از تحتالحمایگی آلمان و تقسیم این کشور به اتحادیه مللِ تحت حاکمیت بریتانیا و فرانسه، به ایجاد دو منطقه انگلیسیزبان و فرانسویزبان منجر شد. منطقه انگلیسیزبان از استانهای جنوب غربی و شمال غربی تشکیل شده و در مدارس آن زبان انگلیسی تدریس میشود. در این مناطق، رویههای حقوقی نیز منبعث از انگلستان است. منطقه فرانسویزبان متشکل از هشت استان باقیمانده است که به زبان فرانسوی تکلم میکنند و سیستم حقوقی برمبنای قوانین اروپای قارهای استوار است. این منطقه از نظر تعداد و قدرت تا اندازهای بر بخش انگلیسیزبان غالب است.
منطقه انگلیسیزبان عمدتاً مسیحی متشکل از شمار زیادی قبیله است که توسط سران قبایل (فونها) اداره میشوند. نحوه انتخاب این سران تابعی از سن، سنت و پیوندهای خونی است.
منطقه فرانسویزبان، در شمال کامرون قرار دارد و ساکنان آن را عمدتاً مسلمانان تشکیل میدهند؛ برخلاف جنوب که اکثریت با مسیحیان است. این منطقه به لحاظ فرهنگی تحت تسلط قوم فولانیها بوده است. فولانیها، سنیمذهب و عمدتاً دامدار هستند و عمده کسبوکار آنها در تجارت دام با مردم هوسه خلاصه میشود. سایر اقوام شمالی عبارتاند از: ماندارا، کوکوتو و چوآ عرب.
از اوایل دهه ۱۹۹۰، تلاشهای زیادی از جانب دولت برای برانگیختن نوعی حس ملیگرایی از طریق روایتهای تاریخی مشترک، تحصیل در مدرسه و دانشگاه، تعطیلات و نمادهای ملی صورت گرفته است. بااینحال، مطالعات نشان میدهد که به غیر از فوتبال، هیچکدام از تلاشهای گفتهشده دستاورد قابلتوجهی بهدنبال نداشته است. در واقع، در کامرون هویت قومی به منبع مهمی از سرمایه اجتماعی تبدیل شده و بسیار دشوار است که جایگزینی ملی برای آن پیدا کرد.
فرانک سیافای آفریقای مرکزی
فرانک سیافای آفریقای مرکزی، واحد پول شش کشور مستقل در آفریقای مرکزی است؛ کامرون، جمهوری آفریقای مرکزی، چاد، جمهوری کنگو، گینه استوایی و گابن. این شش کشور دارای جمعیتی بالغ بر ۵۵.۲ میلیون نفر (تا سال ۲۰۲۰) و مجموع تولید ناخالص داخلی ۱۱۳.۳۲۲ میلیارد دلار آمریکا (تا سال ۲۰۲۰) هستند.
سیافای برگرفته از واژگان فرانسوی Communauté financière d’Afrique (انجمن مالی آفریقا) است. محل انتشار این واحد پولی، بانک مرکزی دولتهای آفریقای میانه در یائونده، کامرون است. درکل هر فرانک سیافای آفریقای میانه، به یکصد سانتیم بخش میشود، اما تابهحال از سانتیم استفاده نشده است.
فرانک سیافای در سال ۱۹۴۵ به مستعمرات فرانسه در آفریقای استوایی معرفی شد و جایگزین فرانک آفریقای استوایی فرانسه شد. مستعمرات و مناطق آفریقایی استوایی که از فرانک سیافای استفاده میکردند، عبارت بودند از: چاد، کامرون فرانسه، کنگو فرانسه، گابن و اوبانگی شاری. این واحد پولی از زمانی که این مستعمرات استقلال خود را به دست آوردند همچنان مورد استفاده قرار میگیرد.
همزمان با معرفی فرانک سیافای، اسکناسهای صادرشده توسط صندوق مرکزی فرانسه در خارج از کشور به ارزشهای ۵، ۱۰، ۲۰، ۱۰۰ و ۱۰۰۰ فرانک منتشر شد. در سال ۱۹۵۷، مؤسسه انتشار اسکناس آفریقای استوایی فرانسه و کامرون، وظیفه چاپ پول کاغذی را بر عهده گرفت و تمام اسکناسهای قبلی را بهجز اسکناس ۵۰۰۰ فرانکی مجدداً منتشر کرد. در سال ۱۹۶۱، بانک مرکزی کشورهای آفریقایی وظیفه انتشار اسکناس را بر عهده گرفت و اسکناسهای زیر ۱۰۰ فرانک منتشر نشد. نام بانک در سال ۱۹۶۳ به بانک مرکزی کشورهای آفریقایی استوایی تغییر کرد. اسکناسهای ۱۰.۰۰۰ فرانکی در سال ۱۹۶۸ منتشر شدند، در حالی که در سال ۱۹۷۱ اسکناسهای ۱۰۰ فرانکی با سکه جایگزین شدند.
در سال ۱۹۷۵، نام بانک دوباره به بانک کشورهای آفریقای مرکزی تغییر کرد و کشورها شروع به انتشار اسکناسهایی به نامهای خود، به ارزشهای ۵۰۰، ۱۰۰۰، ۵۰۰۰ و ۱۰.۰۰۰ فرانک کردند. این رویه در سال ۱۹۹۳ به پایان رسید. از آن زمان، اسکناسها تنها با یک حرف بهطور برجسته برای تمایز بین کشورهای مختلف منتشر میشوند. اسکناس ۲۰۰۰ فرانکی در سال ۱۹۹۳ معرفی شد.
اسکناس ده هزار فرانکی سیافای؛ آینه تمامنمای کامرون
روی اسکناس ده هزار فرانکی دو عکس در کنار هم کولاژ شده است. عکس نخست متعلق به ساختمان بانک کشورهای آفریقای مرکزی است که بهعنوان بانک مرکزی به شش کشور این منطقه خدمات ارائه میدهد که جامعه اقتصادی و پولی آفریقای مرکزی را تشکیل میدهند: کامرون، جمهوری آفریقای مرکزی، چاد، گینه استوایی، گابن و جمهوری کنگو.
ساختمان بانک کشورهای آفریقای مرکزی به سبک ساختمانهای دولتی شوروی ساخته شده که در نگاه اول تداعیکننده کندوی زنبور عسل است؛ ساختمانهایی فاقد هرگونه جنبه زیباییشناختی. بهویژه آنکه در اوج ناهماهنگی و ناسازگاری با بیغولههای بیشمار یائونده، پایتخت کامرون، است. ساختمان این بانک، بلندترین ساختمان پایتخت است و هر کجای یائونده که باشید آن را میبینید. خود کامرونیها آن را ساختمان پول مینامند که بامسماتر از اسم رسمی آن است.
در کنار این ساختمان، پرترهای از یک زن جوان به چشم میخورد که ظاهراً نمادی از زنان کامرونی -یا کل آفریقای مرکزی- است. موها به سبک آفریقایی بافته شده، اما هیچگونه زیورآلاتی استفاده نشده است. نگاه او نافذ اما جدی و عبوس است؛ گویی از چیزی ناراحت و عصبانی است. استفاده از نماد زن، احتمالاً به سه پدیده نامیمون در این منطقه بازمیگردد؛ اول، حضور گروههای سلفی-جهادی همچون بوکوحرام و الشباب که تحصیلات را برای زنان حرام میدانند، دوم، رواج سنت ختنه و ناقصسازی زنان و در نهایت، تعصبات سنتی و نقض سیستماتیک حقوق زنان. این پرتره میتواند یادآور نقش و جایگاه مهم زنان در کنار نهاد اقتصاد باشد.
پشت اسکناس، تصویر یک دیش ماهواره، هواپیمایی که بر فراز آن پرواز میکند، قطاری که بالای آن سیمهای برق قرار دارد و به موازات یک چراغ راهنمایی متوقف شده و در نهایت علامت قطبنما به چشم میخورد. در ذهنیت نخبگان پسااستعماری -دهههای ۵۰ و ۶۰ میلادی- این عناصر نه تجهیزات زیربنایی، بلکه نماد توسعه محسوب میشدند. طرفه آنکه این ذهنیت کماکان در میان دیکتاتورهای جهان سوم در اطراف و اکناف جهان وجود دارد. آنها به هیچوجه با تحولات جدید صنعتی، مالی و فناوری آشنا نیستند و بهکلی با انقلاب صنعتی چهارم بیگانهاند. «پل بیا»، رئیسجمهور مادامالعمر کامرون است که از ششم نوامبر ۱۹۸۲ این سمت را در اختیار دارد. او با ۸۹ سال سن، پیرترین رهبر بر مسند قدرت در جهان است؛ بنابراین طبیعی است که ذهنیت او از درک تحولات جدید جهان و روندهای نوین فناوری عاجز باشد.
فوتبال بهمثابه مخدر
قاره آفریقا، از کیپتاون تا قاهره، در تب فوتبال میسوزد. همه نگاهها به قطر معطوف است؛ جایی که جام جهانی قرار است بهزودی برگزار شود. برای بیشتر مردم در آفریقا، فوتبال یک ورزش نیست، روایت یأس و امید، نبرد داوود و جالوت و جنگ گلادیاتورها در روم باستان است؛ مالامال از توهمات بزرگ و جاهطلبیهای درهمشکسته و درخششهای ناب نبوغی که میخواهد از روزنه ورزش راهی به رهایی از ظلمهای تاریخی بیاید. همانگونه که گفته شد، بسیاری از بازیکنان فوتبال در کامرون -و در سراسر آفریقا- متولد اروپا هستند و برخی اوقات تا زمان دعوت به تیم ملی، هرگز کامرون را ندیدهاند. باوجوداین، کافی است هر کدام از این بازیکنان گلی را وارد دروازه حریف کند، بلافاصله بهعنوان یک «میهنپرست واقعی» مورد ستایش قرار میگیرد.
«هایدی هامل» از نویسندگان شناختهشده فوتبال آفریقایی مینویسد: «در آفریقایِ فاقد تنوع و شادابی، با آن همه زخمهای باز، توهمات، جنگها و کودتاهای بیپایان، فوتبال تنها مخدری است که به کمک آن میتوان موقتاً از سیل ویرانگر واقعیتهای روزمره فرار کرد. آفریقاییها فوتبال را تا سرحد مرگ دوست دارند؛ تا مرز جنون.»
رژیمهای آفریقایی این جنون را بهخوبی درک و از آن بهرهبرداری کردهاند. به همین دلیل است که فوتبال ابزار قدرتمندی است که این رژیمهای منفور نهتنها برای بهدست آوردن حداقلی از مشروعیت، بلکه برای سرکوب مخالفان از آن استفاده میکنند.
جهت مشاهده فایل باکیفیت تصویر زیر، اینجا را کلیک کنید
[…] پرتره یک زن عاصی / کامرون به روایت اسکناس ۱۰۰۰ فرانکی سی… […]