عصر تراکنش ۶۳ / «ایگور استیماچ»، مرد ۵۴ساله کروات که معمولاً خوشخنده و خوشرو است، وقتی شروع به روایت جنگ ویرانگر بالکان میکند، اشکها امانش را میبرند. ایگور تنها نیست، معمولاً با هر کدام از همسنوسالان او که صحبت کنید، این قصه پرغصه چشمهایشان را نمناک میکند. ایگور در ادامه میگوید: «زمانی بود که فوتبال اهمیتی خاص در زندگی واقعی پیدا کرد، زیرا بهدلیل قساوت و کشتار بالکان؛ بازیکنان سرکش، بااستعداد و باهوش کرواسی دریافتند که این ملت جوان محتاج پیروزی است. اینگونه بود که صعود به مرحله نیمهنهایی جام جهانی ۱۹۹۸ و در نهایت مقام سومی اتفاق افتاد.»
آن جنگ، آن جنگ لعنتی، آن جنگ بیپایان
اولین بازی بینالمللی کرواسی در دوران مدرن، کمتر از هشت سال قبل از آن، در اکتبر ۱۹۹۰ برگزار شده بود. استیماچ قبل از اینکه سرمربی کرواسی شود، ۵۳ بار برای کرواسی بازی کرد، در حالی که «اسلاون بیلیچ»، مدافع میانی او، ۴۴ بازی ملی انجام داد و از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۲ هدایت تیم ملی را بر عهده گرفت. هر دو معتقدند با وجود اینکه کشورشان بهتازگی به کسب آزادی و استقلال نائل شده بود، اما میتوانست قهرمان اروپا و جهان شود.
آنها با هدفی عمیقتر از جاهطلبیهای معمول بازی میکردند. بیلیچ ۵۳ ساله میگوید: «ما فقط برای خودمان یا حتی کرواسی بازی نمیکردیم. ما برای مردمانی که دیگر در بینمان نبودند، بازی میکردیم؛ برای آنها که حتی معلوم نیست کجا دفن شدهاند. برای پدری که موقع قتلعام سربرنیتسا چشمان دخترکش را گرفته بود و مادرش واپسین لالایی را برایش تندتند میخواند، انگار که این آخرین وظیفهاش در این جهان باشد…»
بیلیچ و استیماچ در اسپلیت، در یوگسلاوی کمونیستی، در کنار سایر کرواتها و همچنین افرادی که در آینده شهروند صربستان، اسلوونی، بوسنی و هرزگوین، مقدونیه شمالی، مونتهنگرو و کوزوو شدند، قد کشیدند. بیلیچ تأکید میکند: «من کودکی بسیار خوبی داشتم. حالا گفتن اینکه همهچیز در یوگسلاوی بد بود، مد شده است. ولی ما تحصیلات عالی داشتیم، در خیابانها فوتبال بازی میکردیم و به طرزی باورنکردنی همهجا امن بود. اسپلیت شهری زیبا، شهری ورزشی بود و ما از هیچچیز دیگری خبر نداشتیم.» استیماچ که یک سال از بیلیچ بزرگتر است، همین احساس را داشت؛ «راستش ما چیزی برای نگرانی نداشتیم، چون والدین از صحبت در مورد سیاست جلوی ما خودداری میکردند.»
مرگ ژنرال «تیتو» خلائی ایجاد کرد که نیروهای ملیگرا از آن بهرهبرداری کردند. یوگسلاوی در مقایسه با کشورهای کمونیستی همسایه که زیر سایه اتحاد جماهیر شوروی بودند، کشور لیبرالتری بود، چنانچه بیلیچ توضیح میدهد: «ما حتی سختگیریهای چکسلواکی، مجارستان، رومانی و لهستان را نداشتیم. ما فینالهای جام حذفی انگلیس را از تلویزیون تماشا میکردیم. البته اجازه نداشتیم مثل صربها علنی و بیپرده صحبت کنیم و ملیگرابودن برای ما اکیداً قدغن بود. یادم میآید که ما آهنگهای انقلابی کرواتی را در خفا زمزمه میکردیم، آن روزها انگار میوه ممنوعه بودند.»
آن هنگام یوگسلاوی اغلب بهعنوان «برزیل اروپا» تحسین میشد. بیلیچ و استیماچ به طرزی شاعرانه در مورد زیبایی بازی پروسینکی، انگیزه و رهبری بوبان و شم گلزنی شوکر صحبت میکنند: «ما دوستی، وفاداری و احترام داشتیم. ما همدیگر را تحسین میکردیم و هرگز حسادت در کارمان نبود، حتی با وجود چنین منیتها و قهرمانانی در تیم.» استیماچ بخشی از تیم زیر ۲۰ساله یوگسلاوی بود که در اکتبر ۱۹۸۷ قهرمان مسابقات جهانی جوانان در شیلی شد.
با این حال، جنگ در راه بود. پس از فروریختن دیوار برلین در نوامبر ۱۹۸۹، ناسیونالیسم در اروپای شرقی گسترش شدیدی یافت. اولین انتخابات دموکراتیک کرواسی در می ۱۹۹۰ برگزار شد و استقلال یک واقعیت فریبنده به نظر میرسید، اما با واکنش صربستان نسبت به تهاجم شدید، تنشها عمیقتر شد. چند روز بعد، در ۱۳ می، دیناموزاگرب به مصاف ستاره سرخ بلگراد رفت. دینامو پرشورترین تیم کرواسی بود، در حالی که ستاره سرخ قدرت فوتبال صربستان بود. بعد از ۱۰ دقیقه که هواداران زاگرب در ورزشگاه توسط اولتراهای ستاره سرخ که اکثر آنها از ارتش صربستان بودند، مورد حمله قرار گرفتند، بازی متوقف شد. استیماچ میگوید: «همه اینها توسط صربها برنامهریزی شده بود.»
استیماچ وقتی از تشابهات و تضادهای کرواسی دیروز با اوکراین امروز صحبت میکند، داغ دل او تازه میشود: «شباهتهایی وجود دارد، اما یک تفاوت بزرگ در میان است. اکنون همه دنیا در کنار اوکراین ایستادهاند. ولی آن زمان هیچکس کنار ما نبود. هیچکس نمیخواست کرواسی مستقل شود. اروپا و جهان به یوگسلاوی بهعنوان یک کشور کمونیستی انعطافپذیر، بهعنوان سپری برای صلح نیاز داشتند. چه کمکی دریافت کردیم؟ دلالهایی بودند که برای دفاع در برابر تانکها و هواپیماها به ما تپانچه میفروختند، آن هم به قیمت ۱۰۰۰ دلار. یادم میآید که یک روستا در عرض ۲۴ ساعت سه بار دستبهدست شد. در نهایت صربها عصبانی شدند و روستا را بمباران و با خاک یکسان کردند.»
تاریخچه کونای کرواسی
کونا واحد رسمی پول کرواسی است که از سال ۱۹۹۴ در گردش است. جزء کوچکتر کونا، لیپا نام دارد و هر ۱۰۰ لیپا برابر با یک کوناست. کونا توسط بانک ملی کرواسی منتشر میشود و سکهها توسط ضرابخانه کرواسی ضرب میشوند. سال ۲۰۲۲ آخرین سال برای کونا خواهد بود؛ زیرا کرواسی در اول ژانویه ۲۰۲۳ آن را با یورو جایگزین خواهد کرد. بانک مرکزی کرواسی، اسکناسهای کونا را بدون محدودیت زمانی و سکه را به مدت سه سال از روز معرفی یورو به این ارز تبدیل خواهد میکند. تبدیل وجوه کونا به یورو در حسابهای بانکی بلافاصله در روز معرفی یورو انجام میشود. کلیه وجوه کونا در حسابهای جاری، ژیروسکوپ و پسانداز در بانکهای داخلی در روز معرفی یورو بهصورت رایگان به یورو تبدیل میشود.
کلمه کونا در زبان کرواتی به معنای «سمور» است که به استفاده تاریخی از پوست این حیوان بهعنوان واحد پولی در قرون وسطی اشاره دارد. واژه لیپا نیز به معنای زیرفون است؛ درختی که بهطور سنتی در اطراف بازارها در کرواسی و سایر سرزمینهای تحت حکومت سلطنتی هابسبورگ در اوایل دوره مدرن کاشته میشد.
اسکناس ۱۰۰۰ کونایی و بازتاب کرواسی
احتمالاً در بین اسکناسهای رایج در کرواسی ۵، ۱۰، ۲۰، ۵۰، ۱۰۰ و ۲۰۰، ۵۰۰ و ۱۰۰۰ کونایی، اسکناس ۱۰۰۰ کونایی بیشتر و بهتر بازتاب ناخودآگاه جمعی و روح ملی کرواتهاست. تمامی این اسکناسها به مردانی اختصاص یافته که برای تحقق استقلال و احقاق حقوق کرواتها جنگیدهاند. بهویژه آنکه سعی شده استقلالطلبی کرواتها دارای ریشههای تاریخی معرفی شود، بهطوری که دستکم از قرن شانزدهم شخصیتهای مبارز متعددی در مقابل ظلم به کرواتها ایستادهاند. از آن هنگام تا تغییر مرزهای بالکان، آرزوها و آرمانهای مردمان کروات به تأخیر افتاد.
در میان این مردان، هیچکس به اندازه «آنته استارکویچ» (۱۸۹۶–۱۸۲۳) نامدار و تأثیرگذار نبوده است. میگویند او همیشه و همهجا این جمله را با خود تکرار میکرده است: «من به کرواسی، به گذشته، به حال و آیندهاش ایمان دارم.»
آنته استارکویچ، سیاستمدار و نویسنده کروات بود که آرمانش یکپارچگی سرزمینهای کرواسی و حق مردم آن برای تعیین سرنوشت بود. استارکویچ بهعنوان یکی از اعضای مهم پارلمان کرواسی و بنیانگذار حزب استانکا پراوا، پایههای ناسیونالیسم کرواسی را پیریزی کرده است. او بهدلیل مبارزاتش برای حقوق کرواتها در اتریش-مجارستان و تبلیغ یک کشور کروات در زمانی که بسیاری از سیاستمداران بهدنبال اتحاد با سایر اسلاوهای جنوبی بودند، بهعنوان پدر ملت کروات شناخته شده است.
«آنتون گوستاو ماتوش»، نویسنده کروات، استارکویچ را بهعنوان بزرگترین میهنپرست کروات در قرن ۱۹ معرفی میکند. او همچنین از استارکویچ بهعنوان بزرگترین متفکر کروات نام میبرد. استارکویچ بهدلیل کارهای سیاسی و ادبیاش در میان کرواتها پدر ملت خوانده میشود. خیابانها، میادین و مدارس بسیاری به نام استارکویچ نامگذاری شدهاند. در سال ۲۰۰۸، در مجموع ۲۰۳ خیابان در کرواسی به نام او بوده است.
شاید ۲۰۲۲
زمانی که جنگ در نهایت با پیروزی کرواسی در سال ۱۹۹۵ به پایان رسید و استقلال و مرزهای آنها تضمین شد، تیم ملی توسط «میروسلاو چیرو بلاژویچ» درخشان مدیریت شد. چیرو در کنترل تیمی متشکل از بازیکنان بااراده، بااستعداد، خارقالعاده و استثنایی بود.کرواسی در نیمهنهایی جام جهانی ۱۹۹۸ با بدشانسی به فرانسه باخت و سوم شد. ۲۰ سال بعد، کرواسی در نیمهنهایی جام جهانی ۲۰۱۸، انگلیس را شکست داد، اما در فینال دوباره به فرانسه باختند. با وجود این، بازیکنان برجستهای مانند «لوکا مودریچ» و «ایوان راکیتیچ» توسط بیلیچ و استیماچ که هر دو کرواسی را مدیریت کردند، پرورش یافتند. تیم کرواسی در جام جهانی ۲۰۲۲ شاید بتواند این ناکامیها را جبران کند و این کشور را به آنچه استحقاق دارد، برساند.
جهت مشاهده فایل باکیفیت تصویر زیر، اینجا را کلیک کنید