عصر تراکنش ۶۳ / در فوتبال، برای دیدن المانهایی که تماشاگران میخواهند با آنها هویت خود را ابراز کنند، لازم نیست گذشته را جستوجو کنید یا در زمان حال کاوش کنید. کافی است تنها یک مسابقه فوتبال را از استادیوم یا حتی از تلویزیون ببینید؛ کلاه، سربند، پرچم و نشانها همهجا هستند و یک دسته از هواداران را از دیگری متمایز میکنند. در صحنه بینالمللی، پرچمهایی بر سردر استادیومها نصب شده و سکوهای هواداران و نیمکت بازیکنان با رنگهای ملی تزئین شدهاند.
قابل درک است که ابعاد نمادین ورزش از دیرباز مورد توجه کسانی بوده که میپرسند چگونه هویت در رویدادهای ورزشی منعکس شده یا حتی ایجاد میشود. قویترین نماد در میان همه نمادها، بازیکنی است که نمایندگی یک ملت را بر عهده دارد. به عبارت دقیقتر، بازیکنی است که نمایندگی یک ملت بر دوش او گذاشته شده است.
یک کشور به مثابه یک نفر
«کریستیانو رونالدو» از سال ۲۰۰۳؛ زمانی که فقط ۱۸ سال داشت، در پرتغال فوتبال باشگاهی بازی نکرده است. او حتی در سرزمین اصلی پرتغال به دنیا نیامد، بلکه در مجمعالجزایر مادیرا در ۱۰۰۰کیلومتری جنوب غربی سواحل پرتغال به دنیا آمده است. با این حال، او به یک نقطه مرجع برای فرهنگ پرتغالی در سراسر جهان تبدیل شده است. اما این مهم چگونه به وجود آمد؟
روشنترین پاسخ این است که یک گلزن پرکار که برای چندین باشگاه بزرگ اروپا بازی کرده، نامی شناختهشده است. او در ۳۶سالگی موفق به کسب ۳۲ جام از جمله دو تورنمنت بینالمللی با پرتغال شده است. دستاوردهای فردی او نیز بسیار زیاد است (پنج جایزه توپ طلا، چهار کفش طلای اروپا، رکورد بیشترین گل زده ملی).
شخصیت رسانهای و ملی رونالدو یکشبه شکل نگرفت، حتی در ابتدا رسانهها به او روی خوش نشان نمیدادند. در این دوره، رسانهها معتقد بودند که او زیادی بر زرقوبرق زندگی خود تمرکز کرده و ظاهراً دیگر پسرک فقیر و متواضع مادیرایی وجود خارجی ندارد. با وجود این، اندکاندک این طرز تلقی تغییر کرد و پروبالدادن به شخصیت رونالدو آغاز شد. او دیگر از قامت اسطوره نیز فراتر رفته بود و وظیفه خطیر «ساختن یک ملت» یا دستکم بازآفرینی برند ملی یک کشور را بر عهده داشت. در این حالت، فوتبال نه به مثابه سرگرمی، بلکه به منزله نوعی آیین است که مناسک خاص خود را برمیسازد.
بنابراین تصویر رونالدو گامبهگام نهادینه شده است. او از ژوئیه ۲۰۰۸ کاپیتانی تیم ملی را بر عهده دارد و رکورد بیشترین بازی ملی را نیز در اختیار گرفته است. خارج از زمین نیز به همین اندازه در نهادهای پرتغالی نفوذ کرده است. در سال ۲۰۱۴، «آنیبال کاواکو سیلوا»، رئیسجمهور پرتغال، به رونالدو نشان شوالیه پرتغالی اعطا کرد تا به قول خودش، ورزشکاری با شهرت جهانی را که نماد پرتغال در سطح جهانی بوده، متمایز کند. به همین ترتیب، پس از موفقیت در یورو ۲۰۱۶، فرودگاه مادیرا در فونچال به نام این بازیکن تغییر نام داد. حالا در سراسر پرتغال این اسم در خیابانها، بلوارها، اماکن عمومی و… خودنمایی میکند.
اگرچه هنوز رونالدو در اوج محبوبیت است، اما نجواهایی در مورد خطر این همسانسازی به گوش میرسد. پرسش بسیار ساده است؛ چه اتفاقی میافتد اگر رونالدو کاری غیراخلاقی انجام دهد؟ کما اینکه او در سالهای اخیر به فرار مالیاتی و تجاوز به عنف متهم شده است. البته او این اتهامات را بهشدت رد کرده است.
کسانی که تلاش کردهاند بین رونالدو و پرتغال همسانسازی به وجود بیاورند، تنها نخبگان سیاسیِ بهدنبال شهرت و محبوبیت نیستند. رسانهها نیز روی دیگر سکه هستند. آنها حتی کوچکترین نقدی از رونالدو را نه مطرح میکنند، نه حتی برمیتابند. گویی همیشه همه تیترهای خوب و خاص باید متعلق به او باشد؛ «لبخندهای همیشگی»، «استعداد، اخلاق کاری، منیت» «پسر پرتغال»، «اسطورهای نامیرا» و… .
بنابراین به نظر میرسد پیوند نزدیک یک فوتبالیست با ساختارهای هویت ملی یک فرایند انتخابی است. جنبههای شخصیت فرد بسته به ماهیت آنها تأیید یا حذف و لاپوشانی میشود. تصویری که رونالدو از موفقیت ارائه میدهد، برای کشوری جذاب است که میخواهد در این موفقیت ادعایی داشته باشد و سهم آن خاکی است که عزم و اراده فرد در آن رشد کرده است. مردم همواره این تصور را دارند که ما نیز در همین خاک به دنیا آمدهایم، در نتیجه این موفقیت به ما نیز بازمیگردد.
اما نکته اساسی اینجاست که تأیید و همسانسانسازی یک فوتبالیست تصویر واضحی از هویت ملی به ما ارائه نمیدهد، بلکه راهی پیش پای ما میگذارد تا بفهمیم یک ملت چگونه میخواهد خود را بازتاب دهد.
تاریخچه اسکودوی پرتغال
اسکودوی پرتغال قبل از معرفی یورو در اول ژانویه ۱۹۹۹ و حذف اسکودو از گردش در ۲۸ فوریه ۲۰۰۲ واحد پول پرتغال بود. اسکودو به ۱۰۰ سنتاووس تقسیم شد. کلمه اسکودو از سپر اسکاتوم گرفته شده است.
واحد کنونی پول کشور پرتغال یعنی یورو در سال ۱۹۹۹ معرفی و از سال ۲۰۰۲، وارد چرخه رسمی مبادلات این کشور شده و قبل از آن، ارز دیگری به نام اسکودو رایج بوده است. اگرچه از قرن هجدهم اسکودو در چرخه زندگی روزمره مردم پرتغال نقش داشته، اما پس از انقلاب جمهوریخواهان سال ۱۹۱۰ بود که این واحد ارزی مجدداً طراحی شد. علامت اختصاری آن $ بود و به هزار بخش تقسیم میشد که به آن «میل» میگفتند و نگارش آن نیز شیوه بسیار جالبی داشت؛ برای مثال ۱۰۰$۵۰ به معنای ۱۰۰ اسکودو و ۵۰ میل بود.
واحد پول اسکودوی پرتغال نیز مانند تمامی ارزهای مدرن، توسط دولت به دو صورت اسکناس و سکه رواج داشت. انواع سکهها عبارت بودند از: ۱، ۵، ۱۰، ۲۰، ۵۰، ۱۰۰ و ۲۰۰ اسکودویی. انواع اسکناس در پول پرتغال تا قبل از یورو نیز به این شرح بود: ۵۰۰، ۱۰۰۰، ۲۰۰۰، ۵۰۰۰ و ۱۰۰۰۰ اسکودو. این پول در قیاس با واحد پول پرتغال امروز (یورو) ارزش کمتری داشت و همین امر باعث تغییر نوع پول در این کشور شد.
اسکناس ۵۰۰.۰۰۰ اسکودویی و بازتاب پرتغال
احتمالاً در میان اسکناسهای مختلف اسکودو؛ ۵۰، ۱۰۰، ۲۰۰، ۵۰۰.۰۰۰ و ۱.۰۰۰.۰۰۰ اسکودویی، اسکناس ۵۰۰.۰۰۰اسکودویی بهتر و بیشتر بازتاب ناخودآگاه جمعی و روح ملی پرتغالیهاست. این اسکناس با واسکو دوگاما گره خورده است؛ جهانگرد و کاشف پرتغالی که برای اولینبار از راه دریا از اروپا به هند رفت. او نیز همانند تعدادی از مردان، بازتاب اوج علاقه پرتغالیها در دوران معاصر به کیش شخصیت و همذاتپنداری با مردن اسطورهای است. از قضا کاشفان برای هویتیابی گزینههای مناسبی بودهاند، زیرا اراده معطوف به قدرت یک کشور و مردمان آن را برای فتح جهان منعکس میکند. این چیزی است که سبب غرور و مباهات ملی نیز میشود.
«واسکو دوگاما» را از موفقترین دریانوردان تاریخ میدانند. واسکو دوگاما نخستین فردی است که اروپا و آسیا را از طریق مسیری دریایی به هم پیوند داد که همین موضوع سرآغاز چندگانگی فرهنگی شد. او در سال ۱۴۸۷ میلادی توسط ژان دوم به هندوستان اعزام شد و از جنوب آفریقا و دماغه امید نیک به هند رفت. بعد از «بارتلمه دیاز» که کاشف دماغه امید نیک در جنوب آفریقاست، دوگاما دومین دریانوردی بود که از این مسیر برای رسیدن به هند عبور کرد. این اکتشاف بزرگ جغرافیایی سرنوشت ملتهای شرقی را در آینده تغییر داد و باعث ورود اروپاییان و استعمار مشرقزمین شد.
پیوند ملت به یک قهرمان
«گئورگی پلخانف» معتقد بود «تاریخ چیزی نیست جز روایت زندگی و اقدامات مردان بزرگ. حتی در انقلابها و جنگها نیز تنها نام چند مرد نامی میدرخشد. از این رو، تاریخ یک کشور تاریخ مردان بزرگ است.» اما پرسش اساسی این است که پیوند یک ملت به یک قهرمان یا یک شخصیت نامی، تا چه اندازه مفید و سودمند است؟ این دقیقاً کاری است که دستکم در دو دهه گذشته در پرتغال انجام شده است. این کار اگرچه منتقدانی هم داشته، اما نخبگان سیاسی، رسانهها و حتی مردم عادی دائماً به آن دامن میزنند.
جهت مشاهده فایل باکیفیت تصویر زیر، اینجا را کلیک کنید