عصر تراکنش ۶۳ / خوان زوریلا د سن مارتین، شاعر ملی اروگوئه، این کشور را «سرزمین اشکهای بیپایان مادران» نامیده بود. شگفتا که سالها بعد از مرگ این شاعر، روزگاری فرا رسید که این نام برازندهترین نام برای این سرزمین بود. با این حال، مردم و سیاستمداران اروگوئه از دیکتاتوری نظامی عبور کردهاند و بسیار به آینده خوشبین هستند، بهویژه امیدوارند فوتبال -و بهویژه جام جهانی قطر- باعث وحدت ملی و موج جدیدی از امیدواری شود.
سرزمین اشکهای بیپایان مادران
«خون از رگهای آمریکای لاتین شتک زده به همهجا»؛ در یکی از حومههای سرسبز مونتهویدئو، در خیابانی که دیوارهای خانهها به رنگ قرمز رنگآمیزی شدهاند، گریههای مادران فضا را چنان سنگین کرده که گویی امروز هیچ هوایی برای نفسکشیدن وجود ندارد. انگار هیولایی آمده و همه هوا را مکیده است. تعداد این مادران داغدار به عدد پسران گمشده اروگوئه است. زمزمه غمانگیزشان و پلاکاردهایی که در دست دارند، از هر سلاحی قویتر است. آنها بهآرامی به راه میافتند.
همانطور که جمعیت به جلو میرود، رنگ قرمز جیغ بهآرامی جای خود را به رنگ خاکستری میدهد. در تقاطع خیابانهای مالدونادو و پاراگوئه، مادران متوقف میشوند؛ در مقابل مقر سابق اداره اطلاعات و امنیت اروگوئه، چند متر دورتر از اتاقهایی که در آن بین سالهای ۱۹۷۳ تا ۱۹۸۵ این سرویس اطلاعاتی دیکتاتوری نظامی، پسرانشان را شکنجه و به قتل رسانده بود. یکی از مادران پلاکاردی در دست داشت که روی آن نوشته شده بود: «میگل زولو: نه میبخشم، نه فراموش میکنم.» زولو از مأموران بدنام سازمان اطلاعات و امنیت بود که مخالفان سیاسی اروگوئه را قصابی میکرد. او بهتنهایی ۱۹۴ نفر از مخالفان سیاسی را مثله کرده بود.
در سال ۲۰۰۰، زولو توسط اتحادیه فوتبال اروگوئه بهعنوان مدیر امنیت تیم ملی استخدام شد. دستکم از سال ۲۰۱۱ اتحادیه میدانست که زولو قبلاً یکی از اعضای دایره پنجم اداره اطلاعات و امنیت بوده، اما تا تظاهرات مادران داغدار در ۲۰ می ۲۰۱۸ هیچ کاری برای اخراج او انجام نداد.
«ادواردو گالیانو»، نویسنده اروگوئهای، با تمسخر گفته بود: «اروگوئه تاریخ ندارد، در عوض فوتبال دارد.» گالیانو به فراموشی و انحراف اشاره میکرد که رابطه یک ملت را با گذشته خود تعریف میکند. بسیاری از اروگوئهایها به جای مقابله با آسیبها و ناامیدی دوران دیکتاتوری، استراتژی سرکوب عاطفی را اتخاذ کردهاند.
در همهپرسی سالهای ۱۹۸۹ و ۲۰۰۹، قانون معافیت از مجازات به تأیید رسید و از پیگرد قانونی علیه اعضای سابق حکومت نظامی صرفنظر شد. گالیانو در سال ۲۰۱۱ نوشت: «اروگوئهایها ترجیح میدهند اکنون گذشته را فراموش کنند تا به آن گوش دهند، آینده را بپذیرند تا اینکه دوباره آن را تصور کنند.»
با این حال، این سرکوب حتی زندگی روزمره اروگوئهایها را تحت تأثیر قرار داده است. همانطور که «ماریو بندیتی» روزنامهنگار، شاعر و نویسنده سرشناس اروگوئهای مینویسد: «بسیاری از اروگوئهایها اکنون زندگی دوگانهای دارند. در روز احساس ناامیدی را انکار میکنند، اما در شب، این احساسات مثل خوره به جان آنها میافتد.»
سادهترین راه برای یک ملت کوچک صلحدوست جهت رسیدن به افتخار چیست؟ البته چیزی جز فوتبال نیست. به قول گالیانو: «فوتبال موجب حواسپرتی از سیاست میشود، دستکم برای مدتی.»
این سرمایهگذاری در فوتبال برای بازخرید تاریخ کثیف یک ملت، به فرهنگ آرمانگرایی در اطراف تیم ملی منجر شده است. همانطور که «سباستین بونیلا»، جامعهشناس مینویسد: «تیم ملی فوتبال اروگوئه توسط بسیاری از مردم بهعنوان نقطه مقابل فساد و بیاخلاقی دوران نظامی مطرح میشود. گذشته و آینده باشکوه فوتبال یک ملت به اروگوئهایها اجازه میدهد تا تاریخ سیاسی دردناکی را که در این بین قرار دارد، دور بزنند.»
پزوی اروگوئه
پزوی اروگوئه نام واحد پول اروگوئه از ابتدای تشکیل این کشور بوده است. این واحد پول در سال ۱۹۹۳ پذیرفته شد. اروگوئه در سال ۱۸۹۶ بر اساس استاندارد طلا به ثبات پولی دست یافت. این وضعیت پس از جنگ جهانی اول پایان یافت. سپس دورهای از نابسامانی این کشور را فراگرفت. مشکلات اقتصادی پس از جنگ جهانی دوم باعث ایجاد تورم شد که پس از سال ۱۹۶۴ جدی شد و تا دهه ۱۹۷۰ ادامه یافت.
پزوی قدیمی در اول ژوئیه ۱۹۷۵ با پزوی جدید، با نرخ برابری یک پزوی جدید به ۱۰۰۰ پزوی قدیمی جایگزین شد. پزوی جدید نیز به ۱۰۰ سنتسیمو تقسیم شد. با وجود این، بهدلیل تداوم تورم افسارگسیخته، پزوی اروگوئه در اول مارس ۱۹۹۳، دوباره با نرخ یک به ۱۰۰۰ پزوی قدیمی جایگزین پزوی جدید شد.
اروگوئهایها به کاهش مداوم ارزش پول خود عادت کردند. آنها اصلاح جالبی برای دورههای محدود افزایش ارزش پزو دارند؛ «atraso cambiario» که یعنی «بدو تا هنوز نرخ ارز سر جایش است». در نتیجه بیثباتی پزو، قیمت بیشتر اقلام بزرگ (املاک، خودرو و حتی حقوق مدیران) به دلار آمریکاست.
در طول حکومت نظامی، سیاست «نظام قفلشده خزنده» اجرا میشد که بر اساس آن نرخ ارز در یک سطح مشخص ثابت ایستاده و مداخلهگر ارزی اجازه تغییر قیمتی به آن را نمیداد. در این دوره، جدولی از ارزش آتی دلار روزانه (با عنوان تبلیتا) توسط دولت منتشر میشد. در سال ۱۹۸۲، ارزش پول بهطور ناگهانی کاهش یافت و هزاران شرکت و شخص را به ورشکستگی کشاند. در دهه ۱۹۹۰، سازوکار جدیدی برای ارائه قابلیت پیشبینی معرفی شد؛ این بار به شکل یک محدوده متغیر، با حاشیههای بالا و پایین که دولت در آن مداخله میکرد. در سال ۲۰۰۲، پس از یک بحران بانکی و در بحبوحه کسری بودجه عظیم، ارز مجدداً اجازه یافت شناور شود و تقریباً ۵۰ درصد از ارزش خود را در عرض چند هفته از دست داد و دوباره هزاران شرکت و فردی که بدهی دلاری داشتند، ورشکست شدند.
در سال ۲۰۰۴ پدیدهای کاملاً جدید معرفی شد؛ ارزش پول در برابر دلار آمریکا بهصورت اسمی افزایش یافت و به ۱:۳۰ پزو رسید. در سال ۲۰۰۸ این نسبت به ۱:۱۹ رسید و بیش از نیمی از ضرر خود را در طول این بحران جبران کرد. این ارزشگذاری مجدد اعتراضات بخش صنعتی را به همراه داشت که احساس میکردند رقابتپذیری خود را از دست دادهاند، اما تا ژوئیه ۲۰۲۰، پزو به ۱:۴۰ رسید. دولت امیدوار است ارز شناور اقتصاد را «دلارزدایی» کند. به نظر نمیرسد اروگوئه سازوکاری پیدا کند که بر اساس آن نرخ ارز تا حدی قابل پیشبینی باشد و در عین حال به کشور اجازه دهد قیمتهای خود را به گونهای تنظیم کند که صادراتش رقابتی بماند.
اسکناس ۲۰ پزویی و بازتاب اروگوئه
در بین اسکناسهای ۲۰، ۵۰، ۱۰۰، ۲۰۰، ۵۰۰، ۱۰۰۰ و ۲۰۰۰ پزویی، احتمالاً اسکناس ۲۰ پزویی، بیشتر نماد اروگوئه محسوب میشود. شاید دلیل این امر را باید در این جستوجو کرد که مفهوم «هویت ملی» همواره برای سیاستمداران اروگوئه حیاتی بوده است؛ در اینجا تفاوتی بین دیکتاتورهای نظامی و سیاستمداران دموکراتیک وجود ندارد.
«ماریو بارگاس یوسا» در جایی گفته بود که کشورهای آمریکای لاتین برای رسیدن به وحدت، به فوتبال و کمی ادبیات احتیاج دارند. شاید برای همین است که روی اسکناس ۲۰ پزویی به «خوان زوریلا د سن مارتین» (۱۸۸۵-۱۹۳۱)، شاعر حماسهسرا و کاتولیک اروگوئهای اختصاص یافته است. از او بهعنوان «شاعر ملی اروگوئه» یاد میشود. مشهورترین شعرهای او تاباره و افسانه سرزمین پدری است. بهعلاوه، سرود درخت او از اشعاری است که در سراسر آمریکای لاتین زمزمه میشود. خوان در مدارس مختلف یسوعی در سراسر آمریکای جنوبی (سانتیاگو، سانتافه و مونتهویدئو) تحصیل کرد. اولین اثر او «یادداشتهایی بر یک سرود» است که به موضوعات تراژیک و میهنپرستی میپردازد. تأثیر «گوستاوو آدولفو بکر»، شاعر مشهور رمانتیک اسپانیایی در اشعار او مشهود است.
با وجود عدم علاقه خوان به مشاغل سیاسی، مدتی معاون فرماندار مونتهویدئو بود و چندین دوره بهعنوان سفیر اروگوئه در فرانسه، پرتغال، اسپانیا و واتیکان خدمت کرد. اما میراث او نه به مشاغل سیاسی یا حتی موضعگیریهای پرسوزوگداز او، بلکه به شعرهای حماسیاش پیوند خورده است. پشت این اسکناس، ابیاتی از شعر حماسی «افسانه سرزمین پدری» خوان زوریلا د سن مارتین به خط شاعر آمده است. این ابیات در پایین تصویر فرشتهای پروبالگشوده آمده است؛ فرشتهای که گویی بالهای خود را بر تمامی سرزمین اروگوئه گشوده تا آن را از هرگونه خطر دور نگه دارد.
«افسانه سرزمین پدری» که در سال ۱۸۷۹ سروده شد، سهم بیبدیلی در پایهگذاری اروگوئه مدرن دارد. این شعر که در قالب ۴۱۳ بیت و در عرض یک هفته سروده شد، بهعنوان یک شاهکار در نظر گرفته شد و بلافاصله محبوبیت بسیاری پیدا کرد که باعث شد خوان زوریلا د سن مارتین عنوان شاعر سرزمین پدری را به خود اختصاص دهد.
جهت مشاهده فایل باکیفیت تصویر زیر، اینجا را کلیک کنید