چه اتفاقی افتاد؟
چطور چهره ساختگی منجی انسان و عادیساز کریپتو، سم بنکمن فرید، در کنار میلیاردها دلار پول، باد هوا شد؟
عصر تراکنش ۶۵ / شاید دقیقاً ندانید سم بنکمن فرید چه کار کرد یا در شرکتش، افتیایکس، چه اتفاقی افتاد. توضیحات زیر میتواند به شما کمک کند.
به گونهای توضیح دهید که گویا پنجسالهام
جادوگری با موهای عجیب لوبیای سحرآمیز میفروخت. اهالی دهکده عاشق این لوبیاها بودند، اما بعد از مدتی باورشان را به سحرآمیز بودن از دست دادند و خواستند پولشان را پس بگیرند، اما فهمیدند جادوگر پولشان را خرج کرده است.
به گونهای توضیح دهید که گویا ۱۰سالهام
آدم بسیار باهوشی، بانکی داشت. همزمان پوکرباز خیلی بدی هم بود. از پول ساختگی برای حضور در شرطبندی بزرگی استفاده کرد و بعد بازی را باخت، پس بدهیاش را (ظاهراً) با سرقت بانک خودش پرداخت کرد. وقتی مشتریان بانک از زیانهایش در شرطبندی آگاه شدند، به بانک هجوم آوردند تا پولشان را بیرون بکشند، اما در گاوصندوق پول کافی برای بازپرداخت به همه وجود نداشت.
به گونهای توضیح دهید که گویا اخیراً به حوزه کریپتو وارد شدهام
سم بنکمن فرید دو شرکتِ به ادعای خودش مجزا را بنیانگذاری کرد؛ صندوق پوشش ریسکی به نام آلامدا ریسرچ و صرافی کریپتویی به نام افتیایکس. صرافی کریپتو وبسایتی است که کاربران میتوانند در آن ارزهای دیجیتال را خریدوفروش کنند. کار جالب دیگری که صرافی میتواند انجام دهد، ایجاد رمزارز خودش است که مانند چاپ پول با باد هواست. ارز این صرافی FTT خوانده میشود. این شرکت مقدار زیادی از این ارز ایجاد کرد که طبق گزارشها بخش زیادی از آن به آلامدا ارسال میشد (که از قرار معلوم چندان هم مجزا نبود) تا به نظر برسد این صندوق در وضعیت مناسبی قرار دارد. وقتی مشتریان افتیایکس متوجه شدند، ترسیدند و تلاش کردند پولشان را برداشت کنند، اما با غافلگیری بزرگتری مواجه شدند؛ به نظر میرسید بنکمن فرید مخفیانه ۱۰ میلیارد دلار از منابع آنها را به آلامدا انتقال داده بود.
به گونهای توضیح دهید که گویا خبره کریپتو هستم
آلامدا در سرمایهگذاریهای بزرگ در شرکتهای کریپتویی تخصص داشت. بنکمن فرید برای تأمین مالی این سرمایهگذاریها با وعده بازده بالا و ریسک صفر، سرمایهگذاران را فریب میداد که اکنون با نگاه به گذشته احمقانه به نظر میرسد، اما در آن زمان ثروتمندان زیادی این وعدهها را باور کردند. افتیایکس تا همین اواخر پنجمین صرافی بزرگ جهان بود. توکن خودش، FTT را داشت که برای مشتریان مانند نوعی باشگاه مشتریان بود که به آنها مزایایی مانند تخفیف در کارمزد تراکنش میداد. اما FTT مانند توکنی عادی هم خریدوفروش میشد و زمانی قیمت آن به ۸۰ دلار هم رسیده بود (اکنون حدود ۱.۵ دلار است).
افتیایکس مقدار بسیار زیادی از این پول بسیار ارزشمند اما در عین حال کاملاً خیالی ضرب کرد (در حال حاضر ۳۰۰ میلیون توکن افتیایکس در گردش وجود دارد) و بر اساس گزارشها از آن بهعنوان وثیقه دریافت وام برای آلامدا استفاده کرد. این کار خطرناک بود، چون اگر قیمت FTT از مقدار خاصی کمتر میشد، آلامدا از بازپرداخت وامها به وامدهندگان ناتوان میشد (وقتی اوایل سال جاری کل بازار کریپتو سقوط کرد، افراد از اینکه میدیدند افتیایکس چند شرکت در حال تعطیلی را نجات میدهد، مبهوت و متعجب بودند. شاید بنکمن فرید با این کار میخواست اجازه ندهد این شرکتها توکنهای FTT خود را به قیمت کمتر بفروشند).
در اوایل نوامبر کویندسک گزارش داد که دوپنجم ترازنامه ۱۴.۶ میلیارد دلاری آلامدا در قالب FTT است که ترسی را در مشتریان افتیایکس برانگیخت که میدانستند وجود مشکل در آلامدا به معنای ایجاد مشکل برای این صرافی است. «چانگ پنگ ژائو» (ملقب به سیزی)، مدیرعامل صرافی رقیب، یعنی بایننس ۲۳ میلیون FTT را دامپ کرد و باعث سقوط آزاد قیمت این توکن شد.
بعد سیزی خنجر را بیشتر فرو کرد و خبر از قراردادی احتمالی برای خرید افتیایکس داد، اما بعد از پیدا کردن مشکلات زیاد در امور مالی این شرکت از قرارداد دست کشید. به نقل از رویترز یکی از دلایل وجود آن مشکلات مالی این بود که بنکمن فرید درِ پشتی پنهانیای در سیستم دفترداری افتیایکس ایجاد کرده بود که به او اجازه میداد پول سپردهگذاران را بدون اطلاع مشتریان یا حتی بیشتر کارمندان خودش از این صرافی به آلامدا انتقال دهد. صبر کنید، توطئه دیگری هم در کار بود؛ از قرار معلوم بنکمن فرید از خزانه آلامدا یک میلیارد دلار وام شخصی به خودش داده بود.
به گونهای توضیح دهید که گویا علاقهمند آثار شکسپیرم
«نه نمیتوانند به جرم ضرب سکه به من آسیبی بزنند. من شخص پادشاه هستم.»
شاه لیر، پرده چهارم، صحنه ششم
سپردهگذاران افتیایکس کجا وحشتزده شدند؟
اوایل نوامبر است، به کریپتو علاقهمندید، احتمالاً چند ماه سخت را پشت سر گذاشتهاید، قیمتها سقوط کردهاند و بهتازگی چند پروژه ظاهراً قدرتمند نیز شکست خوردهاند. در افتیایکس، شرکت رمزارزی که سم بنکمن فرید بنیانگذاری کرده، داراییهایی دارید. یکی از بزرگترین صرافیهای جهان است و یکی از چهرههای مطرح صنعت با روابط برجسته آن را مدیریت میکند که عزیزکرده رسانههاست، به کارهای خیرخواهانه علاقه دارد و از پشتیبانی و سرمایهگذاری افراد مشهور نیز برخوردار است.
اما خیلی زود نشانههای هشداردهنده آشکار میشوند. افتیایکس در حال سقوط آزاد است. بنکمن فرید چرتوپرت توییت میکند. سرانجام متوجه شدهاید که باید پولتان را از افتیایکس بیرون بکشید، اما وقتی تلاش میکنید، میبینید دیگر خیلی دیر شده است. صرافی برداشت را مسدود کرده است. خدمات مشتریان پاسخی نمیدهد، اپلیکیشنهایتان نیز دیگر کار نمیکنند و پوشش رسانهای سردرگمکننده، متناقض، کُند و مناسب افراد بیرون از معرکه است.
بنابراین همان کاری را انجام میدهید که هر وقت به اطلاعات خام درباره اتفاقات جاری در حوزه کریپتو نیاز دارید، انجام میدهید؛ به سراغ تلگرام، پلتفرم پیامرسانی افسارگسیختهای میروید که در اکوسیستم کریپتو برای سرمایهگذاران، افراد کنجکاو درباره این حوزه و کلاهبرداران نقشی اساسی ایفا میکند.
در وضعیت مساعد قبلی، حضور رسمی افتیایکس در تلگرام به این شرکت کمک کرده بود نام خوبی از خود در زمینه خدمات مشتریان بر جای بگذارد. وقتی افتیایکس در حال فروپاشی بود، اوضاع در تلگرام هم خوب نبود؛ چراکه هزاران کاربر وحشتزده به سوی کانالهای پشتیبانی این صرافی هجوم آوردند. مدیران این کانالها (که همچنان برای افتیایکس کار میکردند) نتوانستند همگام با این هجوم خدمات ارائه دهند و بعد ظاهراً ارسال مطالب جدید را هم متوقف کردند. در روز ۱۱ نوامبر یکی از نمایندگان افتیایکس گزارشی ارسال کرد که خبر ترسناک دیگری را به مشتریانی میداد که تا پیش از آن هم نگران بودند این شرکت در آستانه ورشکستگی باشد؛ خبر این بود: «افتیایکس هک شده است».
کاربران بیشتری هجوم آوردند و در چند روز آینده هزاران پیام در گروه افتیایکس منتشر کردند. دارندگان حساب از سراسر جهان، مستأصل از یکدیگر میپرسند چه خبر است و شایعات و تئوریهای توطئهای را به اشتراک میگذاشتند که برخی از آنها درست از آب درآمدند. سهشنبه، ۱۵ نوامبر، به نظر میرسید امکان ارسال پیام جدید در این گروه برای همه بهجز مدیران غیرفعال شده است.
کاربران که حالا نگرانتر شده بودند، به کانالهای کوچکتر و غیررسمی تلگرام هجوم آوردند تا اخبار امیدوارکننده معدود را به اشتراک بگذارند و بیشتر از آن زیانهای احتمالیشان را محاسبه کنند که در برخی موارد بسیار زیاد بود. در گروهی به نام اعضای آسیبدیده افتیایکس، «مو» (Moe)، فردی ۳۰ساله از هلند از زیانش فهرستبرداری میکرد: «۲۰۰ هزار یورو از خانواده، ۵۰ هزار یورو وام تجاری از شرکتم که باید تا دو سال آینده بازپرداخت کنم، ۲۰ هزار یورو از پساندازهای مادرم، ۶۰ هزار یورو از پساندازها و سودهای خودم از سرمایهگذاریهای چهار سال گذشته».
از دست رفتن پول خودش بد اما قابل مدیریت بود؛ کسبوکار توزیع غذا و خردهفروشی دارد و میتواند «از اول شروع کند». اما پول خانوادهاش داستان دیگری دارد. ارث آینده پدرش را خرج کرده و پسانداز زندگی مادرش را سرمایهگذاری کرده بود. او میگوید: «حتی نمیتوانم در چشمانشان نگاه کنم. به همه ادعاهای افتیایکس و بنکمن فرید در مورد تغییر جهان، گیاهخواری، کمک مالی با اهداف خیرخواهانه، اهمیتندادن به مادیات و برخورد منصفانه با افراد اعتماد کرده بودم.»
«مو» تنها کسی نیست که به بنکمن فرید (که رسانههای جریان اصلی مملو از تمجید از او بودند و میلیونها دلار بهمنظور تبلیغات مستقیم برای مشتریان و پرداخت پول به افراد مشهور جهت اعلام پشتیبانی از او پرداخت کرده بود) بهعنوان دلیل سرمایهگذاری از طریق صرافی افتیایکس اشاره میکند. کاربری با نام کاربری @riskmaverick که او هم با این صرافی سرمایهگذاری ششرقمی انجام داده، ۱۰ سال بهعنوان بانکدار سرمایهگذاری در لندن زندگی کرده و بنکمن فرید را بهدلیل کار کردن در Jane Street، شرکت معاملات کمّی مطرح مستقر در نیویورک، معاملهگری معتبر میدانست.
او میگوید: «اشتباهم این بود که بنکمن فرید را فردی از والاستریت به حساب میآوردم که میداند چه کار میکند» و میافزاید زیانش معادل «۸۰ درصد پساندازهای نقدی کنونی حاصل از سالها کار» است و او را دستکم پنج سال عقب میاندازد (اکنون در اوایل دهه پنجم زندگیاش است)؛ «موقعیت دردناکی است. بیشتر دوستانم نمیدانند چطور واکنش نشان دهند.»
تصور امنیت غیرعادی افتیایکس بهدلیل پیوند با ایالات متحده بین مشتریانی که نتوانسته بودند پولشان را برداشت کنند، فراگیر بود. آدریان، عکاسی در برلین «اولین» پساندازش را به افتیایکس آورده و نتوانسته بود بیرون بکشد؛ چراکه فکر میکرد این صرافی بسیار رگولهشده است. افتیایکس اولینبار توجهش را با تبلیغاتی با حضور «لری دیوید» جلب کرده بود. در تماسی از طریق زوم به من گفت: «چیزی داشتم و حالا آن را از دست دادهام. عاشق لری دیویدم. نمیتوانم باور کنم.»
نووا، معاملهگری ۳۲ساله در برزیل که میگوید بیش از ۸۰ هزار دلار در این پلتفرم داشته، به گروه تلگرامی گفت که اگر نتواند پولش را پس بگیرد، خودکشی یکی از گزینههایش است و تصویری از سرنگی آماده تزریق را ارسال کرد. وقتی از او پرسیده شد آیا پیامی دارد که بخواهد برای بنکمن فرید بفرستد، گفت: «نه. افراد ثروتمند و قدرتمند با انزجار به ما نگاه میکنند؛ با طبقات پایینتر احساس همدلی نمیکنند و برای آنها فقط وسیلهای جهت رسیدن به هدفشان یعنی ثروتمند شدن هستیم.»
سازماندهندگان ناشناس گروه اعضای آسیبدیده افتیایکس خواستار نامهای افراد هستند تا به فهرستی اضافه کنند که میگویند ممکن است روزی شرکتی حقوقی در آمریکا آن را به دادگاه ورشکستگی ارائه دهد. کانال رسمی افتیایکس روز جمعه یادداشتی را منتشر کرد و کاربران این گروه انشعابی را با سلب مسئولیتی طعنهآمیز خطاب قرار داد: «کاربران باید احتیاط پیشه کنند.» بیشتر کاربران به این یادآوری نیازی ندارند.
پیش از توقف فعالیت کانال رسمی افتیایکس مدت کوتاهی به بهشت کلاهبرداران تبدیل شده بود و سیلی از پیامها از کاربرانی در آن منتشر شد که مدعی بودند برای افتیایکس کار میکنند و میتوانند در برداشت وجوه کمک کنند. تنها چند دقیقه بعد از پیوستن به این کانال، چند تماس صوتی تلگرامی از نمایندگان پشتیبانی جعلی افتیایکس دریافت کردم که همدردی میکردند و وعده راهحلهای سریع میدادند. مردی با صدایی آرام و دلنشین به من گفت: «کافی است با یک کیف پول کریپتویی موجود در سیستمهای ما وارد حسابتان شوید.»
بنکمن فرید در باهاما چه آشفتگیای از خود بر جای گذاشت؟
همه در ناسائو در اینباره حرف میزنند؛ در کافه ماتیس، رستورانی مجلل در نزدیکی پارلمان، دو مرد با صدای بلند درباره پیامدهای نابودی کسبوکار ۳۲ میلیارد دلاری سم بنکمن فرید حرف میزنند. در کافیشاپی کوچک در مرکز خرید آن طرف خیابان محل ساخت مقر جدید افتیایکس، صاحب کسبوکاری محلی به من نزدیک میشود تا بپرسد آیا «آدم افتیایکس» هستم (سفیدپوستی با موهای مجعد تیره هستم، اما لطفاً از روی ظاهر قضاوت نکنید). شبکههای رادیویی محلی این خبر را در ابتدای هر بخش خبری پوشش میدهند. همهجا در مورد اینکه چه کسی کمکهای مالی بسیار زیادی دریافت کرده، مهمانیهای بزرگی که پیش از سقوط افتیایکس در آپارتمان بنکمن فرید برگزار شده و آپارتمانهای لوکسی که به قیمت چندبرابر مبلغ درخواستی خریداری شده، شایعاتی وجود دارد.
یکی از سازندگان به من گفت: «کارگزاران املاک هرگز در زندگیشان تا این حد پول درنیاورده بودند.» اما بیشتر علامتها و تبلیغات دیگر مشاهده نمیشوند؛ البته قبلاً هم خیلی زیاد نبودند. هرچند این شرکت پول زیادی برای برند ورزشگاه میامیهیت هزینه کرده بود، یکی از معدود آثار باقیمانده افتیایکس در اینجا بیلبورد دیجیتال بالای سردر گمرک فرودگاه است. کارمندانی که با لباسهای منقش به لوگوی شرکت در رستورانهای مرکز شهر میگشتند، تقریباً همه از این جزیره رفتهاند. در باهاما جایی که دفتر افتیایکس از سال ۲۰۲۱ در آن قرار داشته، مهمترین پرسش این است که چه کسی بخشی از باقیماندههای این شرکت را میگیرد.
وکیلی شرکتی به نام «برایان سیمز» که این روزها پای ثابت صفحه اول روزنامههای محلی است، در این ماجرا نقشی محوری دارد. دادگاه او را منصوب کرده تا داراییهای گسترده (و در برخی موارد غیرمتعارف) افتیایکس را نقد کند. فهرست کامل داراییها هنوز مشخص نیست، اما بخشی از آنها تقریباً ۷۵ میلیون دلار املاکی است که با منابع مالی شرکت خریداری شده که احتمالاً شامل پنتهاوس ۴۰ میلیون دلاری بنکمن فرید در منطقه محصور دورافتاده آلبانی مارینا میشود (واحدی پنجخوابه با استخری مشرف به اقیانوس اطلس که بر اساس گزارشها بنکمن فرید در آن با برخی از کارمندان ارشد افتیایکس فضای زندگی مشترک و شاید روابط عاشقانه داشته است). این داراییها بالاخره باید به فردی تعلق داشته باشند و در نتیجه احتمال باقیماندن ثروت در باهاما رویههای قانونی را به خبر فوری تبدیل کرده است.
هرچند بنکمن فرید به خبرنگاران میگوید تلاش میکند هشت میلیارد دلار جذب کند تا این شرکت را نجات دهد، اما از همین حالا کاملاً روشن است که رویه ورشکستگی را در پیش خواهیم داشت. یکی از پرسشهای اولیه مهم این است که کدام کشور این رویه را کنترل خواهد کرد. دولت باهاما با اضافهکاری تلاش میکند کنترل را به دست بگیرد و اجازه ندهد دادگاههای ورشکستگی ایالت دلاور دست برتر را داشته باشند.
بخشی از امید دولت باهاما به سیمز است؛ وکیل سرشناسی که در گذشته وکیل نهادهای مالی در برابر «برنی میداف» بوده است. سیمز در تلاش برای خارجکردن رویه از دلاور (جایی که بنکمن فرید درخواست کمک مالی بر اساس فصل ۱۱ قانون ورشکستگی کرده است)، در حال استفاده از تدابیر حقوقیای است که از افتیایکس در برابر شکایتها در ایالات متحده محافظت میکند. در پروندهای در دادگاه ورشکستگی نیویورک نوشته شده است: «قدرت انتقال داراییهای دیجیتال در اختیار صرافی افتیایکس در باهاما متمرکز است.»
سیمز تنها نیست. شب ۱۷ نوامبر، کمیسیون اوراق بهادار باهاما با این ادعا که افتیایکس «طرف رویههای ورشکستگی فصل ۱۱ ایالات متحده» نیست، کنترل داراییهای این شرکت را در اختیار گرفت و همه داراییهای دیجیتالش را به کیف پول کریپتویی در اختیار دولت منتقل کرد. به عبارت دیگر اعلام کرد که قانون ایالات متحده را به رسمیت نمیشناسد و اینکه از این به بعد چه اتفاقی بیفتد، واقعاً معلوم نیست. بنکمن فرید به کلسی پایپر از Vox گفت که امیدوار است «در نبرد صلاحیت قانونی در برابر دلاور پیروز شود» که در واقع یعنی او همان نتیجه مورد نظر دولت باهاما را میخواهد (اینکه چرا اینطور میخواهد هنوز کاملاً روشن نیست، اما احتمالاً معتقد است در باهاما شانس بیشتری برای تأثیرگذاری روی رویه قضایی دارد).
رابطه خصمانه مدیریت جدید افتیایکس (تیمی که برای حل خرابکاری بنکمن فرید آورده شده) و مراجع قانونی باهاما مشهود است. مدیرعامل جدید افتیایکس تلاش میکند پرونده ورشکستگی فصل ۱۱ بنکمن فرید در دلاور را پیگیری کند، اما بنکمن فرید گفته است اکنون از اعلام ورشکستگی فصل ۱۱ پشیمان شده و مدیرعامل جدید او را متهم میکند که میخواهد به رویههای ورشکستگی دلاور آسیب بزند. این شرکت همچنین اشاره میکند که دولت باهاما به شکل نادرستی تلاش میکند با استفاده از منابع مالی گرفتارشده در این صرافی، مسدود شدن پول را از مشتریان افتیایکس دور کند.
از جهتی باهاما خودش از این آشفتگی استقبال کرده بود. افتیایکس زمانی به باهاما آمد که دولت قانون «دوستدار کریپتو» به نام Dare Act را در سال ۲۰۲۰ تصویب کرد که به شرکتهایی مثل شرکتهای بنکمن فرید اجازه میداد با برخورد مالیاتی آسانگیرانه و نظارت رگولاتوری محدود فعالیت کنند. حتی بعد از فروپاشی این شرکت نیز «فیلیپ دیویس»، نخستوزیر این کشور، نقش دولتش را در این افتضاح رد کرد و گفت: «هیچ نقصی در چهارچوب رگولاتوریمان شناسایی نکردهایم که اگر وجود داشت، میشد از این اتفاق جلوگیری کرد.»
خانه بنکمن فرید در دورترین نقطه ممکن از منطقه پرگردشگر این کشور قرار دارد. بدون دعوتنامه فردی که در آلبانی مارینا زندگی میکند، نمیتوانید در آن منطقه شام بخورید و اقامت یک شب در هتلهای این منطقه سه هزار دلار هزینه دارد (چند بار تلاش کردم وارد شوم، اما شانس با من یار نبود). اما همچنان آن محل خاکبرداری که قرار بود افتیایکس مقر جدید شکوهمندش را در آنجا بسازد، وجود دارد. برنامه احداث ساختمانی ۶۰ میلیون دلاری با طراحی شرکت معماری Gensler با نمایی زیبا از اقیانوس بود. اکنون تابلوی این مجتمع جدید دیگر در آن محل وجود ندارد و تختههای آبی دور این مکان را گرفتهاند تا از ورود افراد کنجکاو جلوگیری شود.
پروژه ناتمام مقر افتیایکس شاید نشانه هشداردهنده اولیهای از مشکلات در امور مالی این شرکت بود. به گفته محلیها، افتیایکس در ابتدای سال در حال پولپاشی بود. برندن و دنیل لو که Orange Hill Beach Inn Hotel (اقامتگاهی در دامنه کوه با نمایی باشکوه از اقیانوس) را مدیریت میکنند، میگویند اشخاص ثالثی که حدس میزنند به نیابت از افتیایکس کار میکردند، بلافاصله بعد از حضور افتیایکس در باهاما، به آنها برای خرید ملکشان ۲۰ میلیون دلار پیشنهاد دادند که دوبرابر رقم مورد انتظار آنها بوده است (منطقه مناسبی بود؛ چراکه شرکتهای کریپتوی دیگر، مانند بیتفاینکس و تتر نیز برای افتتاح دفاتر جدید در یک خیابان آنطرفتر آماده میشدند).
پیشنهاد را رد کرده بودند، اما افتیایکس زمین کنار آنها را خریده بود. برندن میگوید کارگران به مدت چند ماه در حال خاکبرداری، قطع درختان، شنریزی، احداث جاده و انتقال دفاتر سیار بودند و گاهی تا ساعت ۱۰ شب کار میکردند. بعد در حوالی پایان ماه اوت فعالیت بهکلی متوقف شد. پیمانکار این پروژه گزارش میدهد که آخرین جلسهاش با افتیایکس در ماه ژوئیه بوده است.
مخارج مربوط به کارهای کوچکتر پیش از این قطع شده بود. کارمندان افتیایکس در اینجا به سفارش غذاهای بسیار گران مشهور بودند. سفارشهای پنج هزار دلار در روز ظاهراً غیرعادی نبودند. «جسیکا فرگوسن»، نیروی کار رستوران گیاهخواری NRG که با خودرو فقط چند دقیقه تا دفاتر افتیایکس فاصله دارد، میگوید: «در آن زمان بزرگترین مشتری شرکتی ما بودند» (بنکمن فرید گیاهخوار است). اما میگوید در بهار سفارشها به طرز مرموزی متوقف شدند.
این وضعیت متشنج و نامشخص ممکن است تا مدتی تغییر نکند. به نظر میرسد تا زمانی که ایالات متحده خواستار استرداد بنکمن فرید به این کشور نشود، مراجع قانونی باهاما هیچ مشکلی با زندگی تقریباً آزادانه او در منطقه محصورش نداشته باشند. دستیار ناخدایی سوار بر یک کشتی تفریحی متعلق به صاحب کسبوکار خارجی بسیار ثروتمندی میگوید: «اگر پول داشته باشید، مکان تقریباً بیقانونی است. اگر اینجا زندانی شوم، میدانم چطور بیرون بیایم؛ با پول».
صبر کنید، مگر والدینش استاد حقوق نبودند؟
اگر به مدرسه Crystal Springs Uplands بروید، هم واقعاً موفقشدن سخت است (چراکه انتظارات از شما بالاست) و هم شکستخوردن. با چنین مدارسی آشنایی دارید. نقطه شروعتان بسیار جلوتر از دیگران و چتر حمایتیتان بسیار محکم است. احساسی به شما دست میدهد که هوشتان موهبتی برای جامعه است و اعتمادبهنفسی به دست میآورید که فکر میکنید امکان ندارد اشتباه کنید. والدین همه یا استاد استنفوردند یا میلیاردر حوزه فناوری یا استیو جابز که پسرش همزمان با سم بنکمن فرید به این مدرسه میرفت که در سال ۲۰۱۰ فارغالتحصیل شد.
یکی از همدورهایهای بنکمن فرید در مدرسه Crystal Springs Uplands به من گفت: «فکر میکنم یکی از بچهها، جوانترین قهرمان شطرنج جهان در ۱۱سالگی محسوب میشد. (این فرد «دنیل نارودیتسکی» فارغالتحصیل سال ۲۰۱۴ است). دختر دیگری از مدرسه بهتازگی به فهرست فوربس راه یافته است. حدوداً ۲۸ساله است و میلیونها دلار برای استارتاپی سرمایه جذب کرده است («الن رودالف» فارغالتحصیل ۲۰۱۲). وقتی از اینجا شروع میکنید، چطور میتوانید آنقدر بالا بروید که بتوانید کسی را تحت تأثیر قرار دهید؟ چطور میتوانید آنقدر بهسختی شکست بخورید که آن چتر حمایتی بسیار محکم را از دست بدهید؟»
با این حال بنکمن فرید حتی اینجا هم خاص بود. دوران خوشبینی زیاد به فناوری بود. فیسبوک در سال ماقبل آخر دبیرستانِ بنکمن فرید دکمه لایک را معرفی کرد. گوگل همچنان از شعارش «شرور نباش» استفاده میکرد. بنکمن فرید در ۱۴سالگی در مورد فلسفه فایدهگرایی میخواند؛ این ایده که فرد میتواند با استفاده از دادهها و منطق، عمل درست را استنباط کند. فایدهگرایی ایجاد بیشترین خیر برای بیشترین افراد تعریف میشود (راه رسیدن به این هدف اهمیت ندارد).
آن همدورهای بنکمن فرید میگوید: «همیشه به نظر میرسید اعجوبه است». همه میدانستند از «آن نوع» افراد است؛ از آن نوعی که قرار است زاکربرگ یا جابز بعدی باشد. درست است که عجیب و در موقعیتهای اجتماعی معذب بود و در دنیای خودش سیر میکرد، اما مهم نبود. از «این بچههای بسیار نابغه با ذهنهای ریاضیاتی» همین انتظار هم میرفت».
بنکمن فرید دقیقاً در این دنیا در بیمارستان استنفورد و با پدر و مادری به دنیا آمد که هر دو استاد دانشکده حقوق استنفورد بودند. پدرش، «جو بنکمن»، دو کتاب مرجع مطرح درباره قانون مالیات فدرال نوشته است. مادرش، «باربارا فرید»، روزهایش را صرف فکر کردن درباره تلاقی قانون، اقتصاد و فلسفه اخلاقی میکرد، در ریسک و آسیب نیز تخصص داشت (در آثارش جملاتی وجود دارند که اکنون تأسفآور به نظر میرسند، مثل اینکه «اما جهانی که همه تا بیشترین حد ممکن ریسکگریزند، جهانی است که هیچکدام از ما نمیخواهد در آن زندگی کند»).
وقتی سم و برادرش، گیب که سه سال از او کوچکتر است، کودک بودند، این خانواده در پردیس دانشگاه استنفورد زندگی میکردند. گیب اجتماعیتر و کاریزماتیکتر و دوستشدن با او آسانتر بود. این پسرها در کودکی در دفاتر والدینشان بازی میکردند. یکی از شاگردان بنکمن فریدها میگوید: «از بسیاری جهات به نمادهای پذیرفتهشدهای در دانشکده حقوق تبدیل شده بودند.» بهصورت خانوادگی در بازیهای هوش ملالآور رقابت میکردند. آن شاگرد میگوید: «ویژگی عجیبی داشتند که تلاش میکردند مسائل را خیلی سریع تحلیل کنند.» آیا مسئله را اینطور حل کردی؟ بفرما! از این زاویه به آن فکر نکرده بودی. منطق و رِندی بهعنوان سرگرمی.
هر دو استاد بهروشنی خطرات حضور کودک در این محیط را درک میکردند. جو بنکمن در میانه مسیر شغلیاش به دانشگاه برگشت و مدرک روانشناسی بالینی گرفت. بعد برای دانشجویان سال اول حقوق، جلسات در زمان ناهار در مورد رفتاردرمانی شناختی و ابزارهای دیگری برای مدیریت اضطراب ارائه میداد. «اندرو تونی نولند»، یکی از شرکتکنندگان در این جلسات که اکنون وکیل کار است، میگوید: «همه تلاش میکنند با روش سقراطی از مناسبات کلاس سر دربیاورند و از خودشان میپرسند آیا مستحق حضور در اینجا هستم؟ آیا متقلبم؟» بنکمن میدانست که اگر دانشجویانش در ادامه در مسیر کاریشان دچار مشکل شوند، نقصشان درک ناکافی قانون خدمات درآمد داخلی نخواهد بود. به این دلیل شکست میخورند که زیر فشار کم آوردهاند.
باربارا فرید نیز عمداً با دانشجویانش از لحاظ احساسی صمیمی و گرم بود. میخواست آنها را به سمتی هدایت کند که افرادی کامل و جامع باشند، نه اینکه فقط چرخدندههایی در ماشین حقوقی باشند. دانشجوی سابق دیگری به من گفت: «در انتهای ترم، استاد قانون مسئولیت مدنی گفت «بسیار خوب، این بود قانون مسئولیت مدنی» و کلاس را ترک کرد.» اما فرید «سخنرانی زیبایی انجام داد که همه واقعاً تا سالها درباره آن حرف میزدیم». با گفتن از لحظه سرنوشتساز زندگی خودش شروع کرد. در پایان شعری به نام «گاهی» از «شینا پیو» خواند. در اینباره است که زندگی اغلب ما را شکست میدهد، اما نه همیشه. بند اول اینطور تمام میشود: «گاهی انسانی هدف بزرگی را انتخاب میکند و همهچیز خوب پیش میرود. گاهی بهترین نیتهای ما به خطا نمیروند.» سخنرانی فرید با تشویق ایستاده دانشجویان همراه شد.
مردان خانواده بنکمن فرید همه باور عمیقی به فایدهگرایی داشتند که زمانی به نظر میرسید مانند فلسفه مشابهش یعنی ایثار مؤثر راه فرار بینقصی در دنیای اخلاقی فراهم میکند؛ راهی برای اولویتدادن به خیلی ثروتمند شدن و در عین حال متقاعد کردن خودتان به اینکه طمعتان خوب است. باربارا فرید در سال ۲۰۲۰ نوشته بود: «میخواهم به دِین معنوی مهمی اذعان کنم که به جو بنکمن و پسرانمان، سم و گیب دارم. ارزش و برتری اصل اخلاقیمحوری در فایدهگرایی را با الگو بودن در این زمینه به من نشان دادند؛ این اصل تعهدی به سلامت و آسایش همه و شخصیت قائلشدن برای همه افراد است، فرقی نمیکند اکنون یا در آینده زنده هستند، آن طرف دنیا هستند یا خانه کناری و ما آنها را میشناسیم یا خیر.»
سقوط بنکمن فرید که در ۲۹سالگی روی جلد مجله فوربس رفته بود، آنقدر سریع و خشن بود که آن چتر حمایتی را نیز در هم شکست. رسیدن به موفقیتی درخور استانداردهای مدرسه Crystal Springs Uplands دشوار است و شکستخوردن نیز به همین ترتیب است. واقعاً باید جوان بااستعدادی باشید که بتوانید به هر دو برسید.
کارولین الیسون شخصیت اصلی بود یا سپر بلا؟
داستان اینطور شروع میشود: «سال ۲۰۲۰ است، قهرمان زن داستان ما برای صرافی ارز دیجیتالی کار میکند که به شهروندان رژیمهای سرکوبگر اجازه میدهد پولشان را به هر جای جهان منتقل کنند.» به نظر میرسد نویسنده کارولین الیسون ۲۵ساله است که این داستان را چند ماه بعد از شروع همهگیری در دفتر خاطرات تامبلر بدون امضای اکنون پاکشدهاش نوشته است.
اعتراضها علیه دولت چین، هنگکنگ را فراگرفته است؛ جایی که کارولین در شرکت معاملات کریپتوی آلامدا ریسرچ کار میکرد. در ادامه داستان آمده بود: «دولت مرکزی اقتدارگرا بهتازگی برنامهاش برای تشدید سختگیریها در دولتشهر سرسخت و دوستداشتنیاش را اعلام کرده است. باید بین ماندن و مواجهه با آیندهای شامل سانسور و سرکوب سخت و پیشرفته روزافزون، یا رفتن به دنیای بیرون یکی را انتخاب کند.» در انتهای مطلب راوی از سومشخص به اولشخص تغییر میکند: «بله، شغل کنونیام را با هدف تبدیلشدن به قهرمانی علمی-تخیلی پذیرفتم، اما با این وجود این وضعیت بیش از حد واقعی به نظر میرسد.»
الیسون خودش را در ابتدای داستان قهرمانش میدید، اما احتمالاً تصور نمیکرد که دست تقدیر او را از معاملهگر به مدیرعامل و بعد به همدست احتمالی در جرمی تبدیل میکند که شاید بزرگترین کلاهبرداری مالی تاریخ باشد. وقتی معلوم شد که آلامدا از منابع مالی مشتریان افتیایکس برای پوشش زیانهایش در معاملات پرریسک استفاده کرده، به نقل از نیویورکتایمز الیسون «با صدای لرزان» به کارمندان در جلسهای گفته بود که از انتقال پول بین این دو شرکت آگاه بوده است. با این حال نقش دقیق الیسون همچنان مبهم است.
در اعلام ورشکستگی مدیرعامل جدید افتیایکس اشارهای به او نمیشود؛ «سم ترابوکو»، مدیرعامل مشترک آلامدا ریسرچ، در ماه اوت اعلام کرده بود که از سمتش کنارهگیری میکند. یک سرمایهگذار کریپتویی آشنا با آلامدا به من گفت: «به نظر میرسد فردی را انتخاب کرده بودند که به اندازه کافی میدانست، اما در واقع فقط سپر بلا بود. به نظر میرسد بازیکن اصلی نبود، فقط در بازی حضور داشت و همه تقصیرها به گردن او انداخته شد.» شاید هم طبق شایعات بهعنوان عشق سابق بنکمن فرید، کارولین هم مانند او شخصیت اصلی بود، نه صرفاً طرفدار هری پاتری که در گوشهای نشسته، در حالی که پسرها پوکر با شرطبندی میلیاردی بازی میکنند؟ فرد دیگری که با آلامدا و الیسون تعامل داشته به من گفت: «مدیر ریسک شرکت که نبود، احساس میکردم نقش اصلی این ماجرا کارولین است.»
چندین تلاش ما برای تماس با الیسون بیپاسخ ماند. همزمان افراد در حال جستوجوی سوابقش در رسانههای اجتماعی برای یافتن سرنخهایی در مورد شخصیت او هستند. الیسون را دو استاد MIT بزرگ کردهاند که هر دو در گروه اقتصاد این مؤسسه حضور داشتند. مطلبی در تامبلر در سال ۲۰۱۸ کودکیاش را اینطور توصیف میکند: «پر از آدمهایی که درباره نظریه بازار بهرهور و مغلطه هزینه برگشتناپذیر جوک میساختند.» در نوجوانی برنده جوایز مسابقات ریاضی بود و علاقه وافری به هری پاتر، جین آستین و تیلور سوئیفت داشت. در سال ۲۰۱۲ در استنفورد پذیرفته شد. فردی که الیسون را میشناخت، او را «خیلی ساکت، کمرو و رنگپریده» میخواند، اما فردی بود که «نباید دستکم گرفته شود». بسیاری از باهوشترین افراد دانشگاه در حدی رقابتی بودند که برای آن حاضر بودند دست به کارهای زشتی بزنند. آشنای دیگری میگفت: «از آن قلدرها نبود. در دنیای ادبیات علمی-تخیلی-فانتزی خودش بود» که در آن «یکی از اعضای «باحال» و «باهوش» گریفیندور بود.»
الیسون در استنفورد در انجمنی مختص بشردوستی مؤثر مشارکت داشت؛ بشردوستی مؤثر جنبشی فلسفی است که پیروان آن تلاش میکنند با استفاده از شواهد و دلایل، حداکثر خیر اجتماعی را انجام دهند. به نظر میرسد الیسون به Rationalist Tumblr یا «Rattumb» پیوسته بود که در آن به بحثهای طولانی در مورد موقعیتهای اخلاقی فرضی و این مسئله میپرداخت که آیا برخی انواع نتایج منفی (و چه تعداد از آنها) را میتوان برای دستیابی به هدفی بزرگتر تحمل کرد.
در سال ۲۰۱۸ الیسون شغل معاملهگری در آلامدا را قبول کرد و عضو «فرقه معاملهگران گمراه» مستقر در هنگکنگ بنکمن فرید شد. به قول سرمایهگذاری که الیسون را فردی میخواند که فقط در بازی حضور داشت: «معاملهگران گمراه؟ بهتر است بگوییم معاملهگران سودجو.» «حسیب قریشی»، سرمایهگذار کریپتو و پیرو دیگر فلسفه ایثار مؤثر میگوید: «آلامدا به بیرحمی و ناجوانمردی زیاد شناخته میشد. آلامدا بیرحمانه هر وقت میخواست توکنها را دامپ میکرد، فروش استقراضی انجام میداد و میفروخت.» الیسون سال گذشته در پادکستی اعتراف کرد که نسبت به سرمایهگذاری تمامعیار آلامدا در «تابستان دیفای»
سال ۲۰۲۰ بدبین است (قبلاً فایننس غیرمتمرکز را «مشکوک» و «عجیب» خوانده بود) و در این شرکت بحثی وجود داشت که آیا اصلاً باید در پلتفرمهای غیرمتمرکز معامله کنند یا خیر. او میگوید: «فکر میکنم در آن بحث شکست خوردم.» همچنین محیط طاقتفرسایی را توصیف میکند که در آن «فرایند انجام کارها به این ترتیب است که فردی ایدهای را پیشنهاد میدهد و بعد فردی آن را کدنویسی و سپس عرضه میکند» (آوریل ۲۰۲۱ بود که توییتی درباره مصرف آمفتامینها کرد که اکنون به شکار مورد علاقه رسانههای زرد تبدیل شده است). پاییز آن سال بعد از آنکه بنکمن فرید برای مدیریت افتیایکس از مدیرعاملی آلامدا کنارهگیری کرد، الیسون در کنار ترابوکو به سمت مدیرعامل مشترک ارتقا یافت. ترابوکو که فردی او را «به شکل غیرمعقولی عاشق ریسک» میخواند، چهره رسمی آلامدا بود که با رسانهها مصاحبه میکرد.
الیسون در سال ۲۰۲۱ در پادکست افتیایکس با خندهای عصبی گفته بود: «احتمالاً در مدیریت خیلی خوب نیستیم.» قریشی میگوید چند کارمند سابق آلامدا به او گفتهاند: «اوضاع کاملاً آشفته است، هیچ کنترلی وجود ندارد، همهچیز بههمریخته است، حسابداری بسیار افتضاح است. مثل سیرک میماند.» در هر صورت به نظر میرسید الیسون در حال خو گرفتن به قدرت تازهیافتهاش بود. در مطلبی در اوت ۲۰۲۱ در تامبلر نوشته بود: «وقتی در داستانها خانمهای رئیس واقعی به نمایش گذاشته میشوند، واقعاً لذت میبرم؛ اینکه زنان افراد را مدیریت میکنند و کارها را اداره میکنند، واقعاً از لحاظ روحی ارضا میشوم.»
فردی که با رهبری آلامدا ملاقات داشته، میگوید شاید به اندازه بنکمن فرید سروصدا نداشت، اما کاملاً با اقدامات همراه بود: «با ایدههای خودشان به چاه افتادند. مخالفتی فلسفی با مدیریت ریسک داشتند» (ریسکش به پاداشش میارزید). در مطلبی از الیسون در مارس ۲۰۲۲ آمده بود: «بهعنوان معتقد واقعی کریپتو به این کار وارد نشدم و بله این حوزه بیشتر کلاهبرداری و میم است. در عین حال به این باور رسیدهام که نیازی واقعی و مبرم به کریپتو وجود دارد.» هرچه نباشد، پول خوبی درمیآورد و همانطور که هر پیرو واقعی ایثار مؤثر باید این کار را بکند، ظاهراً آن پولها را صرف آرمانهای ارزشمند میکرد؛ در ماه آوریل سرمایهگذار شرکت امنیت هوش مصنوعی Anthropic شد.
در بحبوحه این فروپاشی، افراد به این افشاگری توجه ویژهای کردند که بر اساس شایعات گزارششده در کویندسک، الیسون احتمالاً بهعنوان یکی از اعضای «روابط عاشقانه چندنفره» افتیایکس چند وقت یکبار رابطهای با بنکمن فرید داشته است. در ادامه تفسیرهای زیادی درباره برخی مطالب او در تامبلر درباره روابط چندنفره انجام شد. البته بهتازگی آن کاربر ناشناس تامبلر اشاره کرد که الیسون «در نهایت بهدنبال رابطه تکهمسری بلندمدت» بود.
آخرین توییتهای الیسون در ششم نوامبر سرخوشانه وجود اشتباهات و مشکلات را در آلامدا رد میکند؛ همانطور که معاملهگری که با الیسون ملاقات کرده و در سال ۲۰۲۱ ثروت زیادی جمع کرده، میگوید: «کریپتو واقعاً تأثیر عجیبی روی برداشت بسیاری از افراد از پول گذاشت. بسیاری از مسائل واقعی به نظر نمیرسند و اگر مسئله سرعت را هم اضافه کنید…»
اگر بگوییم بنکمن فرید با میلیونها دلار پول سرمایهگذاران مانند بازی برخورد کرده، برخورد الیسون مانند یک بازی نقشآفرینی زنده بوده است؛ برای او هر ریسکی، عملی در ایفای نقش شخصیتی در یک سناریو بوده که باید محاسبه میکرده تا کجا پیش برود و چه رفتاری را میتوان توجیه کرد. اصلاً شاید به همین دلیل به انجام بازیهای نقشآفرینی علاقهمند بوده است. در مطلب تامبلری در سال ۲۰۱۸، سالی که الیسون در آلامدا استخدام شد، آمده است: «فکر میکنم باحال است که چند ساعتی نقش انسان بدی را بازی کنید.»
[…] پیچیده است، ولی اگر بخواهیم خیلی ساده آن را بیان کنیم تخلف او انتقال غیرقانونی داراییهای شرکت FTX به شرکت Alameda […]