اتحاد رقبا
نگاهی به ماهیت و چالشهای شکلگیری تلکوبانکها در کشور در گفتوگو با فعالان دو صنعت بانک و تلکام
عصر تراکنش ۶۹ / با بلوغ خدمات مالی مبتنی بر موبایل در دنیا، بانکها و شرکتهای مخابراتی سعی در برقراری ارتباط، تشکیل اتحاد و ایجاد مشارکت استراتژیک دارند. در دنیا سابقه مشارکت و همکاریهای راهبردی بین این دو صنعت وجود دارد و اپراتورهای موبایل با همکاری با بانکها توانستهاند خدمات ترکیبی و متنوعی ارائه دهند؛ همکاریهایی که مفهوم جدیدی به نام «تلکوبانک» را به وجود آوردهاند که ترکیبی از واژههای تلکام و بنکینگ است. درست است که دو صنعت بانک و تلکام سابقه طولانی در رقابت با یکدیگر دارند، اما در سالهای اخیر هر دو طرف نیاز به همکاری را احساس کردهاند؛ همکاریهایی که میتواند در بعضی مواقع به ادغام فعالیتها منجر شود یا در دنیا شاهد این هستیم که یک بانک اقدام به اخذ مجوز تلکام کرده یا تلکام نیز مجوز بانک گرفته و هر دو با هم ادغام شدهاند.
در نتیجه در همین بحبوحه رقابت، این دو صنعت دائماً خدمات مشترکی را به یکدیگر ارائه دادهاند و میدهند. اگر بخواهیم مثالی از همکاری این دو صنعت داشته باشیم، میتوانیم به این مورد اشاره کنیم که کاربری برای شارژ کردن کیف پول مخابراتی خود از سرویسهای پرداخت بانکی کمک میگیرد.
بانکها نیز از سرویسهای مخابراتی بهره میبرند و شرکتهای تلکام، تمام زیرساختهای ارتباطی بانکها را فراهم میسازند. همین ماجرا باعث شکلگیری مفهوم «تلکوبانک» شده است؛ مفهومی که درست است در دنیا شاهد شکلگیری کسبوکارهای متنوعی حول آن هستیم، اما هم در دنیا و هم در ایران در ابتدای راه آن قرار داریم. در ادامه علاوه بر اینکه مروری بر چیستی تلکوبانکها داریم، در گفتوگو با سه تن از فعالان دو صنعت بانک و تلکام در کشور درباره لزوم شکلگیری تلکوبانکها در ایران و چالشهایی که بین دو این صنعت وجود دارد، پرداختیم.
جدیشدن صحنه رقابت
مشارکتهایی از جنس همکاری دو صنعت فناوریمحور بانک و تلکام در ایران و جهان که بالاترین گردش مالی را دارند، بخشی اجتنابناپذیر در راستای چشمانداز خدمات مالی آینده هستند. چشماندازی که در نهایت به افزایش شمول مالی منجر میشود. همگرایی اینچنین بین دو اکوسیستم، به کاربران این امکان را میدهد تا در نهایت سهولت و سرعت، ترازهای مالی بانک خود را بررسی کنند، صورتحسابهایشان را پرداخت کنند، بین حسابها انتقال وجه داشته باشند و تراکنشهای مالی معمول خود را بهراحتی انجام دهند. خدمات تلکوبانکها که در آن سیستمهای مالی و بانکی با اکوسیستم مخابراتی ادغام میشود، راهکارهایی جدید برای مدیریت امور مالی نیز به ارمغان خواهد آورد.
در سایه این ادغام، دستهچکهای سنتی به دستهچکهای دیجیتال تبدیل میشوند که در خلال آن، هر عملیات مالی میتواند بهراحتی با در دست گرفتن یک دستگاه تلفن همراه و اتصال به فناوری بیسیم انجام شود. در واقع در دو دهه گذشته بانکیها و مخابراتیها به بلوغ بیشتری رسیدهاند و بهمرور متوجه شدهاند که همافزایی بین این دو صنعت میتواند منشاء مزیت رقابتی متفاوت و متمایزی برای همکاری مشترک شود؛ اینکه دریافت خدمات بانکی بدون اپلیکیشن موبایل قابل تصور نیست و پرداختهای خدمات اپراتوری نیز بدون سرویس بانکی محال خواهد بود.
در دنیای دیجیتالی امروز، حبس دادهها و اطلاعات برای کسبوکارها و صنایع دیگر مزیت مهمی نیست و دو صنعت فناوریمحور و بزرگ بانک و مخابرات نیز بهخوبی این موضوع را در سالهای اخیر درک کردهاند؛ اینکه ادغام دادهها و اطلاعات این دو صنعت میتواند کاربردهای زیادی برای کسبوکارهای این صنایع داشته باشد. یکی از این کاربردها، استفاده از دادههای این دو صنعت در حوزه اعتبارسنجی کاربران است. شناخت رفتار مالی مشتریان بانک و رفتار مصرفی مشتریان اپراتورها اطلاعات مفیدی را میتواند در اختیار بگذارد و در اعتبارسنجی کاربران نیز به کار آید.
علاوه بر این، از طریق رویکرد مشارکتی، اپراتورها میتوانند خدمات پرداخت و مالی را با سایر راهحلهای دیجیتال ترکیب و «سوپراپلیکیشن» مالی ایجاد کنند که چندین سرویس را در یک برنامه ارائه میدهد. با استفاده از پایگاه گسترده کاربران و اعتماد به اپراتورها، این «سوپراپلیکیشنهای» مالی قابلیت رشد بسیار خوبی میتوانند داشته باشند.
یاپ (Yaap) در اسپانیا که حاصل همکاری بین کاشابانک، سانتاندر و تلفونیکاست یا کیف پول موبایلی سافتکارت (Soft Card) در ایالات متحده آمریکا که مجموعهای از بانکها، شرکتهای کارت اعتباری و اپراتورهای تلفن همراه هدایت آن را عهدهدار هستند، از جمله نمونههای مشارکت دو صنعت بانک و تلکام با یکدیگر هستند. در ایران نیز از زمانی که اپراتورهای موبایل به صنعت پرداخت ورود کردند و بانکها نیز با راهاندازی MVNOها سعی کردند زنجیره ارزششان را تکمیل کنند، صحنه رقابت برای شکلگیری کسبوکارهای تلکوبانک جدیتر شد.
همگرایی فینتک و تلکو؛ موتور محرک تلکوبانک
مقایسه دو صنعت فناوریمحور تلکام و مالی در ایران و جهان که بالاترین گردش مالی را دارند، نشاندهنده وجود زمینههای ذاتی رقابت بین آنهاست. هر دو صنعت پایگاه مشتریان میلیونی در هر کشوری دارند و هر دو تابع شرایط و سختیهای خدمات زنده (Live) بهصورت ۷×۲۴ هستند. حال سؤال اساسی اینجاست که چطور این حجم عظیم مشتری وفادار برای این دو صنعت پررونق ایجاد شد؟ حسام حبیبالله، معاون فناوری اطلاعات بانک شهر در اینباره اینطور توضیح میدهد: «در ایران از زمانی که اپراتورهای موبایل به صنعت پرداخت ورود کردند و بانکها هم با راهاندازی MVNOها سعی کردند زنجیره ارزششان را تکمیل کنند، صحنه رقابت جدیتر شد.
این رقابت نفسگیر و تنگاتنگ اپراتورها و بانکها در حوزههایی مثل کیف پول الکترونیک آنقدر بالا گرفت که بالاترین نهاد رگولاتور بانکی و مالی با ورود حاکمیتی به عرصه رقابت، بازی را به نفع بانکها مختومه کرد، اما در دنیا سابقه مشارکت و همکاریهای راهبردی بین این دو صنعت بهخوبی وجود دارد و اپراتورهای موبایل با همکاری با بانکها توانستهاند خدمات ترکیبی و متنوعی ارائه دهند. این همکاریها مفهوم جدیدی به نام تلکوبانک را به وجود آورد که به یک پارادایم جدید (حاصل مشارکت راهبردی تلکوها با ارائهدهنده خدمات مالی است) اشاره دارد.»
طبق توضیحات حبیبالله، در بحبوحه رقابت، اما دو صنعت بانک و مخابرات دائماً خدمات مشترکی را به یکدیگر ارائه میدهند؛ بهعنوان مثال کاربری برای شارژ کردن کیف پول مخابراتی خود از سرویسهای پرداخت بانکی کمک میگیرد. بانکها نیز از سرویسهای مخابراتی بهره میبرند و شرکتهای تلکام، تمام زیرساختهای ارتباطی بانکها را فراهم میسازند. همین ماجرا باعث شکلگیری مفهوم «تلکوبانک» شده که ترکیبی از واژههای تلکام و بنکینگ است.
توجه داشته باشید که تلکام فقط شامل اپراتور و مخابرات نیست و سایر اجزای صنعت را نیز شامل میشود. بنکینگ نیز فقط بانک نیست، بلکه کل صنعت مالی از جمله بازار سرمایه و بیمه را نیز دربر میگیرد. ترکیب و جمع و ضرب این عرصهها میتواند ارزشافزوده و خدمات فوقالعادهای را خلق کند. حسام حبیبالله با بیان این موضوعات میگوید که این دو صنعت فضای همافزایی فوقالعادهای دارند.
او میافزاید: «ستونفقرات بانکداری امروز متکی بر مفهوم شبکه است و نقطه اشتراکی بین بانکها و تلکام، مراجعات مکرر و ۷×۲۴ مشتریان به درگاههای اتصال این دو صنعت است. تلکوها میدانند که مشتریشان در طول شبانهروز کجاست و حتی تا حدودی میدانند که چه میکند. حالا این حد از نزدیکی، وقتی با تحلیل سبک و رفتار مالی و سطح ریسکپذیری مشتریان که دادههای بانکی هستند، تلفیق شود، خالق طیف وسیعی از خدمات کنشگرا و شخصیسازیشده خواهد بود.»
به عقیده حبیبالله، در عصر دیجیتال و انقلاب صنعتی چهارم ناگزیریم مرز کسبوکارها را بازتعریف کنیم، البته بازیگران این ارتباط میتوانند مقاصد (اهداف) متفاوتی داشته باشند. مثلاً در حالی که تلکوها بهطور سنتی میانگین درآمد به ازای هر کاربر (ARPU) و طول عمر (Longevity) را بهعنوان معیارهای موفقیتشان در نظر میگیرند، بانکها بیشتر روی حجم تراکنشها و رسوب حساب تمرکز میکنند، اما با بلوغ بیشتر فضای کسبوکار، شرکتهای تلکام دیگر بهدنبال فراهمکردن خدمات میکروپسانداز و میکرووام برای پایگاه مشتریان بانکداری موبایلیشان خواهند بود که این خدمات، بهطور مستقیم با کسبوکارهای سنتی خدمات مالی رقابت میکنند.
او در توضیح این موضوع میگوید: «مکانیسمهای تلکو میتوانند مسائلی را حل کنند که بانکها بهطور سنتی قادر به حل آنها نبودند. سیستمهای اطلاعاتی تلکو علاوه بر اینکه متناسب با کار کردن در سطح میکروتراکنش طراحی شدهاند، بهراحتی میتوانند در تمام مکانهای جغرافیایی (از طریق شبکهها) مورد استفاده قرار بگیرند؛ حتی اگر یک نود فیزیکی هم وجود نداشته باشد. اگر سمت بانکها، سامانه بانکداری متمرکز (کربنکینگ) وجود دارد که فعالیتهای اصلی بانکی را مدیریت میکند، آن طرف سمت اپراتورهای مخابراتی هم سامانه پشتیبان کسبوکار (BSS) و سامانه پشتیبان عملیات (OSS) وجود دارد که ستونفقرات عملیات است. به این ترتیب میتوانیم اعتبارسنجی مشتری و ریسک اعتباریاش را بهتر اندازهگیری کنیم. یکی از ثمرات ارزشمند این مشارکت مبارک این است که بانکها هم توان و قدرت اعتبارسنجی بالاتری به دست میآورند و هم امکان دسترسی به وثایق دیجیتال را پیدا میکنند. بر این اساس همگرایی دو صنعت بانک و مخابرات میتواند بسیار ارزشمند باشد.»
با توجه به گفتههای او، اکثر محصولات و خدمات تلکوبانکها با در نظر گرفتن مقیاسپذیری و توسعهپذیری شکل گرفتهاند و فرصتهای نوآورانه خدمات با حضور شرکای OTT و توسعهدهندگان شخص ثالث ایجاد شده است. از طریق رویکرد مشارکتی، اپراتورها میتوانند خدمات پرداخت و مالی را با سایر راهحلهای دیجیتال ترکیب و سوپراپلیکیشن مالی ایجاد کنند که چندین سرویس را در یک برنامه ارائه میدهد. با استفاده از پایگاه گسترده کاربران و اعتماد به اپراتورها، این سوپراپلیکیشنهای مالی قابلیت رشد فوقالعادهای دارند و میتوانند به یک بازار بسیار گسترده، از جمله در بخشهای کمتوان مالی جامعه دست یابند.
طبق صحبتهای مدیرعامل هلدینگ فناوری اطلاعات بانک شهر، در دو دهه گذشته که بانکیها و مخابراتیها به بلوغ بیشتری رسیدهاند، بهمرور متوجه شدهاند که همافزایی بین این دو صنعت میتواند منشاء مزیت رقابتی متفاوت و متمایزی برای همکاری مشترک شود. در واقع دریافت خدمات بانکی بدون اپلیکیشن موبایل قابل تصور نیست. پرداختهای خدمات اپراتوری نیز بدون سرویس بانکی محال خواهد بود. او میگوید: «تجارب من در دو حوزه گوناگون توانست مکمل یکدیگر باشد.»
حبیبالله صحبتهایش را اینگونه ادامه میدهد: «مسئولان صنعت بانک و اپراتوری در بسیاری جاها سعی کردهاند خود را از دیگری بینیاز کنند، اما امروز شرایط نسبت به گذشته خیلی فرق کرده است. در سالیان گذشته صنعت بالغتر شده است. اکنون بانکیها پذیرفتهاند که کار بانکداری بکنند و اپراتور نیز قبول کرده که روی کارهای تلکام متمرکز باشد. هنوز هم گاهی مدیرعامل یک اپراتور تصمیم میگیرد بانک راهاندازی کند یا عضو هیئتمدیره بانک میخواهد فعالیت اپراتوری بکند، ولی تمام این تجربهها شکست خوردهاند. در گذشته هر دو صنعت میخواستند مستقل باشند، زیرا هر دو پولدار و مدعی بودند و مشتریان انبوه داشتند.
اگر دو صنعت، یکی پول داشته باشد و یکی مخاطب انبوه، حتماً به پول و مخاطب دیگری نیاز خواهند داشت، ولی دو صنعتی که هر دو برای خودشان پول و مشتری زیادی جذب کردهاند، به خدمات دیگری احساس نیاز نمیکنند و همین نقطه شروع یک بازی باخت-باخت و خلق تجارب ناموفق است. اکنون اما هر دو طرف فهمیدهاند که به همکاری نیاز دارند. این همکاری میتواند در بعضی جاها به ادغام فعالیتها منجر شود. در بعضی نقاط دنیا یک بانک اقدام به اخذ مجوز تلکام کرده و تلکام هم مجوز بانک گرفته و هر دو با هم ادغام شدهاند؛ یعنی یک موجودیت با دو مجوز از دو رگولاتور مختلف! بعضاً دو موجودیت این دو صنعت با هم ادغام شدهاند و موجودیت جدیدی را خلق کردهاند که از دو جا مجوز گرفته است.»
حبیبالله درباره چالشهای همکاری این دو صنعت توضیح میدهد که صنعت مخابرات استوار بر دانش فنی است و بهشدت سرمایهبر است و روند بازگشت سرمایه طولانیمدت دارد. در واقع در صنعت مخابرات، چه FCPها و چه اپراتورهای بزرگی که صدها برابر بزرگتر از FCP هستند، مجبورند سرمایهگذاری چند صد میلیون دلاری انجام دهند و صبر استراتژیک داشته باشند تا طی ۱۰ یا ۱۵ سال به بازگشت سرمایه و سودآوری برسند و سهامداران قانع شوند. برعکس، در صنعت بانک، گرچه پول زیادی لازم است، اما تمام پول را سرمایهگذار فراهم نمیکند؛ فقط کافی است اعتبار و اعتماد به وجود آورد که مردم، پولشان را نزد بانک سپردهگذاری کنند.
حبیبالله در اینباره میگوید: «به همین خاطر است که برای همگرایی این دو صنعت میگویند همه پروژهها باید Bankable باشند. یعنی باید ROI پروژه معقول باشد، NPV منفی نباشد و شاخصها و درصدهای بازگشت سرمایه از بازه زمانی معینی فراتر نرود، اما پروژههای مخابراتی عمدتاً بلندمدت هستند و بانک بازگشت بلندمدت سرمایه را بهسختی میپذیرد. یکی از چالشهای بزرگ همکاری بین این دو صنعت، همین موضوع است. پروژههای اپراتوری و زیرساختی عموماً Bankable نیستند و همین مسئله بین دو صنعت چالشآفرین میشود.»
طبق گفتههای حبیبالله، صنعت مخابرات منتظر بازگشت سرمایه بلندمدت میماند و ریسکهای بالا را میپذیرد، ولی بانک میخواهد ریسک را به صفر و دوره بازگشت پول را به حداقل برساند و این چالشی است که بهراحتی حل نخواهد شد، ولی او معتقد است این چالش بهمرور کاهش مییابد. معاون فناوری اطلاعات بانک شهر در اینباره میگوید: «اکوسیستم نوآوری، استارتاپها و بهخصوص فینتکها که حاصل ادغام دو صنعت بانک و مخابرات با یکدیگر هستند، میتوانند به پر کردن فاصله میان این دو صنعت کمک کنند. راهکار اصلی برای امکان همکاری این دو صنعت، کسبوکارهای نوآورانه واسطهای است که در نقش فیلتر بین دو اکوسیستم عمل کنند و بر دامنه این دو صنعت مقیاسپذیر شوند.»
مقررات دستوپاگیر رگولاتوری؛ مهمترین چالش تلکوبانکها
پیدایش عصر جدید با نام تحول دیجیتال، به نقطه همگرایی بسیاری از صنایع با یکدیگر تبدیل شده و تا حد زیادی مرز بین صنایع را از میان برده است. در واقع استفاده از روشهای فناورانه برای ایجاد تحول در تولید محصول و ارائه خدمات به نقطه مشترک صنایع و یک ابرروند بدل شده است. محمدعلی یوسفیزاده، مدیرعامل آسیاتک با اشاره به این مسئله میگوید: «این اتفاق در دو صنعت بانکداری و تلکام نیز افتاده است؛ از آنجایی که هر دو صنعت، ارائهدهنده خدمت به جامعه بزرگی از مشتریان هستند و بهصورت مستقیم با مشتریان خود در ارتباط هستند، بنابراین بهمنظور استفاده از تحولات فناورانه برای ارائه خدمات جدید به مشتریان، در بخشهایی وارد حوزههای یکدیگر شدهاند. مانند ورود صنعت بانکداری به MVNOها یا ورود صنعت تلکام به حوزه پرداخت نظیر Mobile Payment که به شکلگیری مفهوم تلکوبانک منتهی شد. اما در نهایت هیچیک از آنها آنطور که باید موفق نشدند و تلکوبانک بهعنوان یک میانصنعت، نتوانست به سطح بلوغ کاملی دست یابد.»
به نظر او، نکته کلیدی در ایجاد همافزایی در تلکوبانکها، «توسعه مشارکتها» است و اگر به عملکرد گذشته تلکوبانکها نگاهی بیندازیم، خواهیم دید که ورود به حوزه تخصصی سایر صنایع، پاشنهآشیل بوده و در کنار موضوعات رگولاتوری، مانع بزرگی برای پیشرفت این حوزه بوده که با شکلگیری و ارتقای عملی مفهوم توسعه مشارکتها، در صورتی که «ارائه خدمات مشترک به مشتریان مشترک» امری تعریفشده باشد و هریک از صنایع بتوانند خدمات تخصصی خود را روی یک پلتفرم مشترک راهاندازی و ارائه کنند، باعث ایجاد همافزایی شده و میتواند در ادامه با استراتژیهای ادغام و توسعه و البته تغییر در قوانین و مقررات رگولاتوری، صنعت تلکوبانک را به یک صنعت مستقل و بالغ تبدیل کند.
بنا بر صحبتهای مدیرعامل آسیاتک، اولین و مهمترین چالش فعالیت و شکلگیری تلکوبانکها در کشور، مقررات دستوپاگیر رگولاتوری است. او در اینباره میگوید: «برای مثال زمانی که شرکتهای تلکامی موضوعاتی مانند کیف پول الکترونیکی، درگاههای پرداخت، پرداخت تلفنی، انتقال بینبانکی مبالغ خرد و مواردی از این دست را بهعنوان خدمات مکمل به مشتریان خود عرضه کردند، با قوانین بازدارنده رگولاتوری مواجه شدند و از ادامه ارائه خدمات بازماندند؛ بنابراین برای توسعه تلکوبانکها در ایران لازم است تا مقررات رگولاتوری تغییر کند یا قوانین جدید با انعطاف بیشتری تصویب شوند.»
با توجه به صحبتهای یوسفیزاده، چالش بعدی، موضوعات تخصصی در ارائه خدمات است. او در توضیح بیشتر این موضوع میگوید: «هسته مرکزی در صنعت بانکداری، تأمین مالی و گردش پولی است، اما هسته مرکزی صنعت تلکام، ارائه خدمات زیرساختی (نرمافزار و سختافزار) و ارتباطی است. در صورتی که هر دو صنعت، به استراتژی شراکت در توسعه بازار روی آورند و بتوانند ضمن ایجاد یک پلتفرم مشترک ارائه خدمات، هر یک به خدمات تخصصی خود پرداخته و فرایندهای ارائه خدمات به مشتریان را طوری برنامهریزی کنند که در نهایت خدمات یکپارچه به مشتریان ارائه شود، مانند رویکردهای Open Banking و Open API، میتوان به آینده تلکوبانک امیدوار بود.»
یوسفیزاده بر این عقیده است که مشکلات قوانین و مقررات رگولاتوری و همچنین نبود ادبیات مشترک بین دو صنعت و قائلنبودن به توسعه شراکتها، مهمترین دلایل عدم موفقیت تلکوبانکهاست. او میگوید: «این سه موضوع بهروشنی در عملکرد گذشته تلکوبانکها در ایران قابل مشاهده است. بازدارندگی قوانین به جای حمایتگری، درک نادرست و به نوعی تمامیتخواهی هر یک از صنایع که با هدف توسعه بازار و کسب سود انجام شده و تلاش برای انجام اموری که در آن دانش، تجربه و تخصص لازم وجود ندارد، در نهایت باعث عدم موفقیت تلکوبانکها شدند.»
او ضمن تأکید بر اهمیت و ضرورت شکلگیری تلکوبانکها در کشور و توان آنها در حل برخی مشکلات مشتریان میگوید: «نیازمندیهای روبهرشد مشتریان، توسعه روزافزون فناوریها و رویکرد تحول دیجیتال در ارائه خدمات، روندهایی اجتنابناپذیرند که نیازمند برنامهریزی دقیقی هستند. موضوعاتی مانند هویت دیجیتال، احراز هویت دیجیتال، انعقاد قراردادهای دیجیتال، نقلوانتقال پول دیجیتال، خریدوفروش داراییهای دیجیتال و در سطحی بالاتر، شهروند دیجیتال و زندگی دیجیتال، چالشهای پیش روی هر دو صنعت هستند. او توضیح میدهد که توسعه زیرساختهای ارتباطی، بسترهای انتقال، پردازش و ذخیره اطلاعات، توسعه نرمافزارها و سختافزارهای مورد نیاز، ارتقای سرعت انتقال اطلاعات و مواردی از این دست، مربوط به حوزه تلکام است و بانکداری دیجیتال، تأمین مالی دیجیتال، گردش مالی دیجیتال، حسابداری و حسابرسی داراییهای دیجیتال و امثالهم از جمله چالشهای پیش روی صنعت بانکداری است.»
شاهکلید تلکوبانکداری در رگولاتوری میانصنعتی نهفته است
طبق صحبتهای مصطفی امینی، مدیرعامل شرکت گسترش فناوریهای نوین بانک کشاورزی، بنا بر گزارشهای بینالمللی همچون شرکت Arthur D. Little صنایع مالی و تلکام، دو صنعتِ همسایه همدیگر هستند. شاید مهمترین دلیل این همسایگی نیز به اهمیت مدل کسبوکار خردهفروشی و خاصیت اتصالپذیری هر دو صنعت برمیگردد که هر دو صنعت به آن نیاز مبرم دارند.
او در اینباره توضیح میدهد: «در خصوص مدل کسبوکار اینطور نیست که این مدلها عیناً شبیه به یکدیگر باشند، بلکه منظور ماهیت مدل کسبوکار است که هر دو صنعت بهطور سنتی بر مبنای تفکر میکروتراکنش، خردهفروشی و مدل B2C شکل گرفتهاند و در گذر زمان به سراغ مدلهای عمدهفروشی و B2B آمدهاند. در واقع بهطور سنتی بسیاری از بانکها در ابتدای راه از جنس بانکداری خردهفروشی بودند و در صنعت تلکام نیز به علت فشارهای رگولاتور مرکزی، مشتری خرد در اولویت بوده است.
اگرچه امروزه هم بانکها و هم اپراتورهای مخابراتی به سراغ مدلهای B2B آمدهاند، اما شاکله هر دوی آنها مبتنی بر خردهفروشی شکل گرفته است. این سخن به معنای نقض عملکرد بانکداری تجاری و بانکداری شرکتی نیست، بلکه به معنای یک رفتار عرفی و سنتی است. همچنین در عصر دیجیتال خدمات بانکی وابستگی شدیدی به مکان و کانال فیزیکی ندارند و این امکان وجود دارد که صرفاً در بستری مطمئن و احراز هویت شده ارائه شوند که این موضوع در صنعت تلکام نیز وجود دارد. شاهکلید تلکوبانکداری در همپیمانی هویت میان بانکها و اپراتورهای مخابراتی و رگولاتوری میان صنعتی نهفته است.»
امینی توضیح میدهد که علاوه بر موارد گفتهشده، در عصر دیجیتال بحث همگرایی دیجیتال صنایع نیز اهمیت زیادی پیدا کرده و شاید در ظاهر اینطور برداشت شود که این دو صنعت، دو رگولاتور متفاوت (وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات و بانک مرکزی) دارند و تخصصها، منطق ارزشآفرینی، دغدغهها و اهداف این دو صنعت با یکدیگر متفاوت است و این سؤال پیش بیاید که چطور رقابت و همکاری این دو صنعت با یکدیگر ممکن است. البته این رقابت و همکاری به ماهیت شبکهبنیان بودن آنها و ماهیت همگرایی صنایع دیجیتال برمیگردد و امروزه باید به موضوع «همرقابتی» اندیشید. او در تکمیل این موضوع میگوید:
«در صنایع عصر دیجیتال، شبکه، دادهها و مشتری دارایی راهبردی محسوب میشوند و به همین دلیل بیجهت نیست که دو صنعت مالی و تلکام به فکر همکاری راهبردی و ورود به حوزههای کسبوکاری یکدیگر بیفتند. همانطور که اپراتور حوزه مخابراتی با پدیده OTT (خدمات فراشبکه) مواجه هستند، بانکها نیز با فینتکها درگیر هستند. این پدیدهها نشاندهنده این روند هستند که هم بانکها و هم اپراتورهای مخابراتی به پدیده گشودگی (Openness) نیاز دارند. بنابراین امروزه ما باید به همرقابتی بانکها و تلکامیها بیندیشیم و با تأکید بر مفاهیم «بانکداری باز» و «تلکام باز»، مفهوم «تلکوبانک» را اجرایی کنیم و طبیعتاً بپذیریم که به رگولاتورهای میانصنعتی نیاز داریم.»
به گفته مدیرعامل شرکت گسترش فناوریهای نوین بانک کشاورزی، برای شکلگیری تلکوبانکها در کشور، بین دو صنعت بانک و تلکام چالشهایی وجود دارد. او در اینباره میگوید: «نقطه شروع برای پرداختن به این مسئله باید این باشد که ببینیم آیا درباره مفهوم تلکوبانک مفاهمه داریم یا خیر؟ از تلکوبانک میتوان چند تفسیر داشت؛ اول اینکه تلکوبانک به مثابه یک رفتار میانصنعتی است؛ میتوانیم آن را به مثابه رفتاری بین دو صنعت مالی و تلکام در نظر بگیریم که قرار است مشتریان در شبکه مخابراتی-بانکی خدماتی یکپارچه دریافت کنند. دوم اینکه تلکوبانک به مثابه یک کسبوکار مستقل باشد؛ تلکوبانک را میتوان به مثابه یک کسبوکار در نظر بگیریم و به این پرسش پاسخ دهیم که چگونه میتوان مجوز دو رگولاتور مرکزی را یکجا گرفت؟
سوم اینکه تلکوبانک به مثابه یک رفتار درونصنعتی باشد؛ منظور این است که از تلکوبانک تحت عنوان یک کسبوکار درونشبکهای یاد کنیم و برای مثال فرض کنیم که یک اپراتور مخابراتی در شبکه مشتریان خودش در یک حلقه بسته یک باشگاه مشتریان یا یک کیف پول صرفاً در شبکه خودش ارائه داده و یک رفتار بانکی همچون ارائه اعتبار خرید از خود بروز میدهد. در نتیجه اگر مشخص کنیم که تفسیر موجه و قابل قبول و صدالبته سطح بلوغ ما چقدر است، درک شفافتری از مفهوم تلکوبانک خواهیم داشت. اگرچه هماکنون نیز بعضی رفتارهایی را در اپراتورهای مخابراتی میبینیم که از جنس رفتار بانکی و رفتار پرداختی هستند؛ مثل کیف پول که بهصورت اعتباری در حلقههای بسته اپراتورهای مخابراتی به افراد ارائه میشود. همچنین هماکنون اپراتورهای مخابراتی با یک یا دو واسطه در صنعت پرداخت حضور دارند. حتی با بررسی دقیق متوجه این نکته میشویم که در سطح راهبردی سهامداران اصلی بخشی از بانکها و اپراتورهای مخابراتی مشترک هستند.»
به عقیده امینی، تلکوبانکها در ابتدای شکلگیری هستند و مهمترین چالش تلکوبانکها از جنس رگولاتوری است، نه فناوری. او در اینباره میگوید: «ما به رگولاتورهای میانصنعتی نیاز داریم و اکثر این مباحث در خط کسبوکار خردهفروشی مطرح میشود؛ بانکها و اپراتورهای مخابراتی سبک زندگی مردم را هدف قرار دادهاند.»
تاکنون تلاشهای بسیاری برای پیوند دو صنعت مالی و تلکام انجام شده که هرچند دستاوردهایی نیز داشته، اما به رؤیای داشتن «تلکوبانک به مثابه یک کسبوکار مستقل» منجر نشده است. امینی ضمن تأیید این موضوع بیان میکند: «دلیل این اتفاق میتواند این باشد که ما در حال تمرینکردن هستیم و رگولاتورهایی داشتیم که مستقل از یکدیگر و بهصورت سیلویی تصمیم گرفتهاند و چهبسا تأثیر متقابل تصمیمات خود را بررسی نمیکردند. اکنون وقتی بانک مرکزی تصمیمی را میگیرد، اثرات آن بر صنعت تلکام قابل مشاهده است؛ یا وقتی وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات تصمیمی میگیرد، اثرات آن بر شبکه خدمات بانکی را میتوان دید. ما در حال طیکردن یک مسیر در حال بلوغ هستیم و درجه بلوغ ما در بخش رگولاتوری میانصنعتی، همپیمانی هویت دیجیتال و تطبیق قوانین تلکوبانک زیاد نیست. نباید فراموش کرد که از تلاقی صنایع مالی و تلکام میتوان پدیدههایی همچون تلکوبیمهگری، تلکوخدمات مالی و تلکوخدمات اعتباری نیز داشت، ولی در کل تاکنون ما به رگولاتوری میانصنعتی توجه نکردهایم.»
به نظر او، شکلگیری تلکوبانکها برای حل یکسری از مسائل کشور لازم است؛ توسعه تلکوبانکها در ایران به افزایش «تابآوری کسبوکارهای دیجیتالی» کمک میکند؛ زیرا یکی از استراتژیهای مهم، مخصوصاً در دورانهای بحرانی مانند بحران مالی ۲۰۰۹ میلادی و بحران سلامت ۲۰۱۹ میلادی توسعه اکوسیستمهای دیجیتال بود. یعنی خود شبکهمداری و داشتن نگاه پلتفرمی به تابآوری کسبوکارهای دیجیتال و افزایش سرعت رشد و توسعه اقتصاد دیجیتال در ایران کمک قابل توجهی میکند و باعث میشود سایر حوزههای کسبوکاری نیز به حوزه دیجیتال ورود پیدا کنند؛ تلکوبانکها به این مسیر شتاب میبخشند. امینی میگوید: «در حوزه تلکوبانکداری، به وسیله اپراتورهای مخابراتی، نیازهای اتصال و ارتباطات و به وسیله بانکها نیازهای تطبیق و رعایت مقررات مانند مبارزه با پولشویی برطرف میشود. حل اینگونه مشکلات در کنار توسعه اکوسیستم دیجیتال، موجب افزایش تابآوری کسبوکارهای دیجیتال و توسعه اقتصاد دیجیتال در ایران میشود.»