عصر تراکنش
رسانه مدیران فناوری‌های مالی ایران

در بر همان پاشنه می‌چرخد

رویای ناشناس ماندن تراکنش‌ها با فناوری بلاکچین خیلی زود رنگ باخت

عصر تراکنش ۸۳ ؛ احسان قاضی‌زاده، مدیرعامل صرافی بیتمکس / فیلم سینمایی «نمایش ترومن» محصول ۱۹۸۸ به کارگردانی پیتر ویر و با بازی درخشان جیم کری دقیقاً شش سال قبل از تولد «فیس‌بوک» توسط مارک زاکربرگ و دوستانش در دانشگاه هاروارد تولید شده است، اما در جای جای این فیلم و با دقت زیاد، طعنه‌های فراوانی هست به پوچ بودن مفهوم حریم خصوصی و شکننده بودن آن در دنیایی که رسانه‌ها آن را تسخیر کرده‌اند. فیلم با نگاهی سوررئالیستی، به‌زیبایی تمرکزگرایی مفرطی را به تصویر می‌کشد که در تمامی شئون زندگی انسان‌ها نفوذ کرده است و همه فعالیت‌ها و حتی احساسات آنها را کنترل و مدیریت می‌کند.

از زمان تولید این فیلم بیش از ربع قرن می‌گذرد و در این مدت شبکه‌های اجتماعی، موتورهای جست‌وجو، تلفن‌های همراه و اینترنت اشیا به بخش جدایی‌ناپذیری از زندگی اکثر مردم جهان تبدیل شده است و همگی بدون توقف در حال جمع‌آوری داده‌های بسیار زیادی از زندگی شخصی فرد فرد مردم و کاربران خود هستند، تا اینکه در سال ۲۰۰۸ پدیده‌ای به نام رمزدارایی با انتشار سپیدنامه «بیت‌کوین»، پنجره‌ای جدید را پیش روی فعالان فناوری گشود و این امید را در دل آنها زنده کرد که در جنگل انبوهی از سرویس‌های متمرکز – که در فیلم «نمایش ترومن» نیز زندگی خصوصی ترومن و حریم آن را به سخره گرفته بودند – یک ناجی به نام بلاکچین ظهور کرده است.

«بیت‌کوین» این نوید را به ما داد که می‌توان سوار بر امواج خروشان و ناامن اینترنت شد و با حفظ حریم خصوصی و بدون نیاز به مرکزیت و طرف سوم، اقدام به مبادله ارزش و دارایی کرد. بیت‌کوین روشی جدید و انقلابی در تبادل ارزش و دارایی پدید آورد و فعالان و علاقه‌مندان به‌درستی هیجان‌زده شدند، اما آنچه این افراد اشتباه متوجه شده بودند، حفظ حریم خصوصی در این فناوری جدید بود.

هنوز و بعد از گذشت پانزده سال از معرفی مفاهیم رمزدارایی، بلاکچین و بیت‌کوین، بسیاری از افراد، وزن ناشناس بودن و حفظ حریم خصوصی در این روش جدید پرداخت یا ارسال اطلاعات را سنگین‌تر از دیگر مشخصه‌های آن می‌دانند و شاید ناشناس بودن خالق بیت‌کوین (ساتوشی ناکاماتو) به این باور غلط دامن زده باشد، ولی حقیقت کمی تلخ‌تر و شاید ترسناک‌تر از آن چیزی است که تصور می‌کنیم.

رؤیای ناشناس ماندن تراکنش‌ها و دور زدن محدودیت‌های شبکه‌های پرداخت سنتی بسیار زود رنگ باخت و اکنون افراد بیشتری با دقت به سپیدنامه بیت‌کوین مراجعه می‌کنند و با این حقیقت مواجه می‌شوند که برعکس تصور آنها نه‌تنها ارمغان این فناوری ناشناس بودن نبوده، بلکه ایجاد شفافیت هرچه بیشتر در تعاملات و تبادلات مالی دنیا را با خود آورده است.

فارغ از آمارهایی که شرکت‌های تجزیه‌وتحلیل شبکه‌های بلاکچین نشان می‌دهند حجم مبادلات غیرقانونی (به زعم کشورهای بزرگ) در دو سال اخیر روند نزولی داشته و حتی با نگاهی سطحی نیز می‌توان دریافت که ظهور رمزدارایی‌ها و بلاکچین به‌راحتی وزن مبادلاتی را که با پول نقد یا فلزات گرانبها صورت می‌گیرد کم و کمتر خواهد کرد.

اگر بیت‌کوین را طلای دیجیتال بنامیم، این سؤال به ذهن متبادر می‌شود که آیا می‌توانیم از پالت یا چمدان بیت‌کوین به جای پالت‌ها و چمدان‌های شمش طلا در برخی از مبادلات استفاده کنیم؟ پاسخ به اندازه خود سؤال مضحک خواهد بود. در این میان، تعجب‌برانگیز نیست که طبق گزارش اخیر شرکت Chainalysis در سال ۲۰۲۳ فقط ۰.۳۴ درصد از تراکنش‌های رصدشده بر بستر بلاکچین‌های مختلف، در تقسیم‌بندی تراکنش‌های غیرقانونی قرار می‌گیرند که این مقدار به نسبت سال ۲۰۲۲ کاهش داشته است!

اوضاع در صرافی‌های متمرکز رمزدارایی‌ها نیز بر همین منوال است؛ صرافی‌های متمرکز برای تضمین بقا و توسعه باید الزامات دولت‌های متبوع خود را رعایت کنند و از همین رو شاهد استفاده فزاینده صرافی‌های غربی از ابزارهای رصد تراکنش‌های بلاکچین هستیم. از دیگر سو دولت‌هایی که در حال تعریف چهارچوب برای فعالیت‌های صرافی‌ها و سرویس‌های کیف پول هستند، اجازه لیست شدن توکن‌هایی را که ماهیت ناشناس بودن را دارند (مانند مونرو)، نمی‌دهند.

در این شرایط اغلب کاربران رمزدارایی‌ها مانند شخصیت اصلی فیلم «نمایش ترومن» در توهم حفظ حریم شخصی خود در هنگام استفاده از رمزدارایی‌ها هستند. شاید ظهور رمزدارایی‌ها برای ما ایرانی‌ها که همواره در آرزوی دسترسی آزاد و یکسان به بازارهای مالی و شبکه‌های پرداخت بین‌المللی بوده‌ایم، چشم‌اندازی روشن را بعد از سال‌ها ترسیم کرد، اما این رؤیا به‌سرعت در حال رنگ باختن است. تقریباً به‌صورت روزمره شاهد محدودیت‌های جدیدی بر آدرس‌های کیف پول‌های رمزارزی ایرانی هستیم. حساب‌های کاربری ایرانی‌ها در صرافی‌های بزرگ دنیا یکی پس از دیگری و به بهانه‌های واهی مسدود می‌شوند و باید بگوییم متأسفانه «در همچنان بر همان پاشنه می‌چرخد».

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.